6_ممکن است منظور قیام هایی باشند که هدف غیر #الهی داشته باشد یا بدون تهیه #مقدمات و اسباب لازم و قبل از فرا رسیدن #زمان مناسب اقدام شود. اما اگر #رهبر قیام، نه به عنوان #مهدویت و نه به منظور تأسیس حکومتی در برابر حاکمیت #الله، بلکه به منظور دفاع از #اسلام و #قرآن و مبارزه با #ظلم و استکبار و به قصد تأسیس #حکومت اسلامی و اجرای کامل #قوانین آسمانی #قیام کرد و مقدمات #نهضت را نیز پیش بینی نمود و مردم را به یاری طلبید، هم مطابق با آیات قرآن و هم مطابق با بسیاری از روایات #دینی است. روایات مذکور چنین #نهضت و #انقلابی را مردود نمی شمارد و پرچم چنین نهضتی را پرچم #طاغوت نمی شمارد. #تأسیس چنین #حکومتی به منظور #حاکمیت_الله و در مسیر #حکومت جهانی #حضرت _مهدی(عج) و زمینه #ساز آن می باشد. بنابر این احادیث مذکور مخالف چنین قیام و نهضتی نخواهد بود.7_ این احادیث(مخالف قیام) در شرائطی صادر شده است که عده ای از #علویان و یا حتی از #عباسیان، برای مقابله با #حکومت اموی و با استفاده از #جهل مردم، خود را به عنوان #مهدی موعود که #پیامبر(ص) وعده #ظهور او را بشارت داده بود، #قلمداد می کردند و از مردم برای خود به عنوان #مهدی_منتظر #بیعت می گرفتند. در چنین اوضاعی #ائمه(ع) با موضع گیری به جا جلوی سوء استفاده آنان را گرفتند. شاهد قضیه این است که #مهدی_عباسی که یکی از #خلفای_ظالم_عباسی است، به همین جهت لقب #مهدی به خود داده و از مردم #بیعت گرفت. نیز محمد بن عبدالله بن الحسن _ معروف به #نفس _زکیه، به نام #مهدی_موعود برای خود از مردم #بیعت می گرفت. حتی از امام #صادق(ع) خواست که به نام #مهدی آل محمد(ص) با او #بیعت کند و همراه او در جنگ با #بنی_امیه شرکت نماید! وقتی امام #صادق(ع) حاضر به #بیعت با این عنوان نشد #عبدالله" پدر محمد، سخت عصبانی شد و به حضرت، سخنان #ناروایی ابراز داشت8_ حضرت در این مناظره به #عبدالله می فرماید: نه پسر تو #مهدی_موعود است و نه الان #وقت _قیام است. اگر می خواهید برای !خدا غضب کرده و امر به معروف و نهی از منکر نمایید، پدر محمد، #شیخ ما هستی و بفرمایید #رهبری قیام را بر عهده بگیرید. ما نیز با شما #بیعت می کنیم. 9_ این روایت دلیل بر این است که از نظر #ائمه هر #قیامی محکوم نبوده، بلکه امام(ع) برای شرکت در #قیامی که برای امر به معروف و نهی از منکر باشد، اعلام همکاری نموده، این گونه #قیام و انقلاب را #امضا_نموده و #مشروع اعلام فرموده است. غالب روایات نهی از #قیام که برخی به آن استناد نموده اند، از این نوع روایات و در چنین فضایی #صادر شده است و منع از #قیام مشروط و ناظر به افراد #خاص است، نه مطلق. #انقلاب_اسلامی ایران نیز به #رهبری_فقیهی جامع شرایط و آگاه به شرایط زمان و مکان شکل گرفته است. #رهبری که انگیزه الهی او و اخلاص او مورد #اعتراف دوست و دشمن بود. همگان می دانستند که او جز برای اهداف #الهی و #اسلامی و اجرای قوانین #الهی قیام نکرده و در راه نهضت نیز به همه قوانین #خدایی پایبند است. او در این مسیر پیوسته مورد تایید عالمان #دینی و متفکران اسلامی #شیعه و #سنی بود. حتی علمایی که معتقد به تلاش برای تآسیس حکومت اسلامی نبودند، پس از تشکیل حکومت اسلامی #تآیید و حمایت از حکومت اسلامی را #لازم می دانند. بنا بر این روایات نهی مربوط به جریانات ویژه ای است. در دوره #غیبت مانند دوره حضور #وظیفه داریم امر به معروف و نهی از منکر نماییم. استاد #علی_کورانی از علمای #لبنانی مقیم ایران، این گونه روایات را جمع آوری و دسته بندی کرده و در کتاب #عصر_ظهور توضیح داده است. به این کتاب مراجعه شود. پی نوشت ها: 1. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 274 به بعد. 2. همان. 3. بحارلانوار،چاپ بیروت، ج 46، ص 143. 4. بحارالانوار، ج 47، ص 123، ح 172، باب 27 ؛ سفینه البحار، ماده هرن - منتهی الامال، ج 2، ص 267، چاپ هجرت. 5. ولایت فقیه، امام خمینی، ص 26. 6. طاهری، حبیب الله، سیمای آفتاب. انتشارات زائر، ص 138. 7. دادگستر جهان نوشته ابراهیم امینی، قم، انتشارات شفق، 1378، چاپ هیجدهم، ص 284. 8. سیمای آفتاب، ص 142، نوشته دکترحبیب الله طاهری "به نقل از ارشاد مفید، ص 260". 9. همان، ص 143، به نقل از ارشاد مفید، ص 277.
2/2
#لبیک_یا_سید_علی_خامنه ای🌺🇮🇷
2/2
#لبیک_یا_سید_علی_خامنه ای🌺🇮🇷
#استفتا_از_اميرالمؤمنين_علیه_السلام💢
#شیخ_کلینی با سند موثق از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود:
"زنی در مدینه بود که نزد او رفت و آمد میشد{یعنی مردان برای فحشاء به خانهاش میرفتند}. خبر به عُمَر (خلیفه دوم) رسید. عمر افرادی را نزد آن زن فرستاد و او را ترساند و دستور داد تا او را بیاورند. زن {که باردار بود}، ترسید و درد زایمانش شروع شد، {در بین راه} به خانهای رفت و نوزاد پسری به دنیا آورد. صدای گریهی نوزاد، بلند شد {یعنی زنده به دنیا آمد} اما اندکی بعد، {چون زودهنگام و نارَس متولد شده بود} فوت کرد.
عُمَر به خاطر ترساندنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد.
برخی از مشاورانش به او گفتند: «ای امیر مؤمنان! شما هیچ تقصیری نداشتهاید و تکلیفی ندارید». برخی نیز گفتند: «مگر چه شده است؟!»{یعنی حادثهی مهمی رخ نداده و نیاز نیست خودتان را ناراحت کنید}.
عمر گفت: از ابوالحسن(علي بن ابیطالب علیه السلام) بپرسید {که تکلیفِ شرعیِ من چیست؟}.
ابوالحسن(علیه السلام) فرمود: «اگر خودتان {طبقِ دانستههای دینیِ ناقصتان} اجتهاد میکردید، به حکم شرعی نمیرسیدید و اگر {صرفاً} بر اساس سلیقهی شخصی، نظر میدادید، {باز هم} به خطا رفته بودید.»
سپس فرمود: «پرداختنِ دیهی پسربچه بر تو لازم است»"
ملاحظات:
1 - اینکه امام صادق(علیه السلام) فرموده باشند: «عُمَر به خاطر ترسیدنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد» به دو گونه قابل تفسیر است: نخست اینکه «خلیفه واقعاً عذاب وجدان گرفت» دوم اینکه «برای آبرو و مشروعیت خود در افکار عمومی دچار نگرانی شد».
2 - علامه مجلسی درباره سند این حدیث می گوید: «مُوَثَّقٌ عَلَی الظاهر» (مرآة العقول، ج24، ص: 209)
3 - عموم فقهای شیعه، بر اساس همین حدیث فتوا دادهاند که در موارد مشابه، دیهی مقتول باید پرداخت شود ولی درباره اینکه آیا دیه باید از جیب حاکم و عاقلهی او داده شود یا از بیتالمال پرداخت گردد، اختلاف نظر دارند.
متن عربی حدیث:
11- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
كَانَتِ امْرَأَةٌ بِالْمَدِينَةِ تُؤْتَى فَبَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ فَبَعَثَ إِلَيْهَا فَرَوَّعَهَا وَ أَمَرَ أَنْ يُجَاءَ بِهَا إِلَيْهِ فَفَزِعَتِ الْمَرْأَةُ فَأَخَذَهَا الطَّلْقُ فَانْطَلَقَتْ إِلَى بَعْضِ الدُّورِ فَوَلَدَتْ غُلَاماً فَاسْتَهَلَّ الْغُلَامُ ثُمَّ مَاتَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ مِنْ رَوْعَةِ الْمَرْأَةِ وَ مِنْ مَوْتِ الْغُلَامِ مَا شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ جُلَسَائِهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا عَلَيْكَ مِنْ هَذَا شَيْءٌ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ وَ مَا هَذَا قَالَ سَلُوا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ لَهُمْ أَبُو الْحَسَنِ ع لَئِنْ كُنْتُمُ اجْتَهَدْتُمْ مَا أَصَبْتُمْ وَ لَئِنْ كُنْتُمْ قُلْتُمْ بِرَأْيِكُمْ لَقَدْ أَخْطَأْتُمْ ثُمَّ قَالَ عَلَيْكَ دِيَةُ الصَّبِيِّ.
برخی از منابع حدیث:
کلینی، الكافي (چاپ الإسلامية)، ج7، ص: 374
شیخ طوسی، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج10، ص: 312
محمدتقی مجلسی، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (چاپ قديم)، ج10، ص: 302
فیض کاشانی، الوافي، ج16، ص: 821 و شیخ حر عاملی، وسائل الشيعة(چاپ مؤسسه ال البیت ع)، ج29، ص: 268
علامه محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج16، ص: 682
همو، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج24، ص: 209 .
#گشت_ارشاد #حقوق_شهروندی #قضاوتهای_امام_علی_علیه_السلام
#شیخ_کلینی با سند موثق از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود:
"زنی در مدینه بود که نزد او رفت و آمد میشد{یعنی مردان برای فحشاء به خانهاش میرفتند}. خبر به عُمَر (خلیفه دوم) رسید. عمر افرادی را نزد آن زن فرستاد و او را ترساند و دستور داد تا او را بیاورند. زن {که باردار بود}، ترسید و درد زایمانش شروع شد، {در بین راه} به خانهای رفت و نوزاد پسری به دنیا آورد. صدای گریهی نوزاد، بلند شد {یعنی زنده به دنیا آمد} اما اندکی بعد، {چون زودهنگام و نارَس متولد شده بود} فوت کرد.
عُمَر به خاطر ترساندنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد.
برخی از مشاورانش به او گفتند: «ای امیر مؤمنان! شما هیچ تقصیری نداشتهاید و تکلیفی ندارید». برخی نیز گفتند: «مگر چه شده است؟!»{یعنی حادثهی مهمی رخ نداده و نیاز نیست خودتان را ناراحت کنید}.
عمر گفت: از ابوالحسن(علي بن ابیطالب علیه السلام) بپرسید {که تکلیفِ شرعیِ من چیست؟}.
ابوالحسن(علیه السلام) فرمود: «اگر خودتان {طبقِ دانستههای دینیِ ناقصتان} اجتهاد میکردید، به حکم شرعی نمیرسیدید و اگر {صرفاً} بر اساس سلیقهی شخصی، نظر میدادید، {باز هم} به خطا رفته بودید.»
سپس فرمود: «پرداختنِ دیهی پسربچه بر تو لازم است»"
ملاحظات:
1 - اینکه امام صادق(علیه السلام) فرموده باشند: «عُمَر به خاطر ترسیدنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد» به دو گونه قابل تفسیر است: نخست اینکه «خلیفه واقعاً عذاب وجدان گرفت» دوم اینکه «برای آبرو و مشروعیت خود در افکار عمومی دچار نگرانی شد».
2 - علامه مجلسی درباره سند این حدیث می گوید: «مُوَثَّقٌ عَلَی الظاهر» (مرآة العقول، ج24، ص: 209)
3 - عموم فقهای شیعه، بر اساس همین حدیث فتوا دادهاند که در موارد مشابه، دیهی مقتول باید پرداخت شود ولی درباره اینکه آیا دیه باید از جیب حاکم و عاقلهی او داده شود یا از بیتالمال پرداخت گردد، اختلاف نظر دارند.
متن عربی حدیث:
11- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
كَانَتِ امْرَأَةٌ بِالْمَدِينَةِ تُؤْتَى فَبَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ فَبَعَثَ إِلَيْهَا فَرَوَّعَهَا وَ أَمَرَ أَنْ يُجَاءَ بِهَا إِلَيْهِ فَفَزِعَتِ الْمَرْأَةُ فَأَخَذَهَا الطَّلْقُ فَانْطَلَقَتْ إِلَى بَعْضِ الدُّورِ فَوَلَدَتْ غُلَاماً فَاسْتَهَلَّ الْغُلَامُ ثُمَّ مَاتَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ مِنْ رَوْعَةِ الْمَرْأَةِ وَ مِنْ مَوْتِ الْغُلَامِ مَا شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ جُلَسَائِهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا عَلَيْكَ مِنْ هَذَا شَيْءٌ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ وَ مَا هَذَا قَالَ سَلُوا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ لَهُمْ أَبُو الْحَسَنِ ع لَئِنْ كُنْتُمُ اجْتَهَدْتُمْ مَا أَصَبْتُمْ وَ لَئِنْ كُنْتُمْ قُلْتُمْ بِرَأْيِكُمْ لَقَدْ أَخْطَأْتُمْ ثُمَّ قَالَ عَلَيْكَ دِيَةُ الصَّبِيِّ.
برخی از منابع حدیث:
کلینی، الكافي (چاپ الإسلامية)، ج7، ص: 374
شیخ طوسی، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج10، ص: 312
محمدتقی مجلسی، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (چاپ قديم)، ج10، ص: 302
فیض کاشانی، الوافي، ج16، ص: 821 و شیخ حر عاملی، وسائل الشيعة(چاپ مؤسسه ال البیت ع)، ج29، ص: 268
علامه محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج16، ص: 682
همو، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج24، ص: 209 .
#گشت_ارشاد #حقوق_شهروندی #قضاوتهای_امام_علی_علیه_السلام