#پرسش:
#امامت
ميخواستم بدونم چرا امامت موروثي هست؟و فقط ب پسران ائمه منتقل شده؟نعوذبالله مثل حاکمان طاغوت...
#پاسخ:
با سلام خدمت شما
اگر #امامت_موروثي بود بايد طبق رسم پادشاهان، سلطنت و پادشاهي از پدر به پسر، آن هم پسر بزرگتر منتقل مي شد در حاليکه امامت امامان (ع) اينگونه نبود؛ بعد از امام حسن (ع) امامت از ايشان به برادرشان امام حسين (ع) منتقل شد و در ميان امامان (ع) برخي موارد، امامت از امام قبلي به فرزند ارشد امام منتقل نشد بلکه به فرزندان بعدي منتقل شد مانند امام صادق (ع) که ده فرزند داشت فرزند ارشد ايشان اسماعيل بود اما امامت به امام موسي کاظم (ع) منتقل شد. اين نشان مي دهد آنچه ملاک برگزيده شدن براي امامت بوده، شايستگي و لياقت شخص امام بود نه صرفا فرزند پدر و موروثي بودن!
اما بالاخره #امامت در همون خانواده محصور بوده!
#سلام
بايد توجه داشت مقام امامت تنها به کساني اعطا شده که شرايطي همچون
#عصمت و علم فراوان و... را دارا باشند و از اين شرايط کسي جز خداوند اطلاع و آگاهي ندارد. از اين رو حتي قبل از خلقت امامان نام و مشخصات آنان از طرف خداوند معلوم*
گشته و به پيامبر ابلاغ شده است. اما درباره سرّ قرار گرفتن امامت، خلافت و يا نبوّت و لو به جهت لياقتهاي لازم در نسل پيامبر سابق، بايد گفت که از اين امر تنها خداوند
آگاهي کامل دارد، البته توجه به دو نکته مي تواند تا حدودي در پاسخ به سؤال مطروحه مثمر ثمر باشد:
1. پيامبران با ثبوت نبوت و کمالاتشان، در قلبها جا گرفته و در ميان مردم محبوبيت*
خاصي پيدا ميکنند. مردم نيز در صورتي که کسي را دوست بدارند وابستگان صالحِ او را نيز دوست ميدارند و هر کسي که مورد محبت قرار گرفت در صدد اطاعت از فرامين او بر ميآيند، از همين رو بهترين افراد براي امامت و جانشيني و يا نبوت، ذريه و نسل آن پيامبراند، هر چند ما اين را مطلق نميدانيم، بلکه قيدها و شرط هايي را که از جمله
عصمت و افضل بودن و... است نيز در امام معتبر ميدانيم*
2. #گرچه در بين ذريه و نسل پيامبران، انسان هاي ناصالح نيز بوده اند، اما نبايد تأثير غذاي طيب و طينت و رحم پاک را در تربيت نسلي شايسته فراموش کرد و نقش وراثت
(مسائل ژنتيکي) و... را در انتقال سجاياي اخلاقي و شايستگي ها ناديده انگاشت*
بنابراين* گرچه انتخاب امام بر اساس لياقت ها و شرايط گفته شده است، اما بعيد
نيست که عامل وراثتي نقشي در بسترسازي اين شرايط و فراهم نمودن زمينه هاي
لازم، ايفا کرده باشد. از اين روست که زنازاده از برخي از مناصب اجتماعي همانند
امامت جماعت محروم گشته است .
گفتني است که دليل بر اين که معيار امامت لياقت و شايستگي است و اين ويژگي
فراوان در امامان وجود داشت، اين است که همان گونه که مي دانيم اکثر امامان بيش از يک فرزند پسر داشتند، ولي در عين حال امامت به يکي از آنها مي رسيد* گذشته از
اين، شبهه #موروثي_بودن_امامت شبهه اي است که امروزه از طرف وهابي ها عليه
#شيعه مطرح و به آن دامن زده مي شود*💢
#امامت
ميخواستم بدونم چرا امامت موروثي هست؟و فقط ب پسران ائمه منتقل شده؟نعوذبالله مثل حاکمان طاغوت...
#پاسخ:
با سلام خدمت شما
اگر #امامت_موروثي بود بايد طبق رسم پادشاهان، سلطنت و پادشاهي از پدر به پسر، آن هم پسر بزرگتر منتقل مي شد در حاليکه امامت امامان (ع) اينگونه نبود؛ بعد از امام حسن (ع) امامت از ايشان به برادرشان امام حسين (ع) منتقل شد و در ميان امامان (ع) برخي موارد، امامت از امام قبلي به فرزند ارشد امام منتقل نشد بلکه به فرزندان بعدي منتقل شد مانند امام صادق (ع) که ده فرزند داشت فرزند ارشد ايشان اسماعيل بود اما امامت به امام موسي کاظم (ع) منتقل شد. اين نشان مي دهد آنچه ملاک برگزيده شدن براي امامت بوده، شايستگي و لياقت شخص امام بود نه صرفا فرزند پدر و موروثي بودن!
اما بالاخره #امامت در همون خانواده محصور بوده!
#سلام
بايد توجه داشت مقام امامت تنها به کساني اعطا شده که شرايطي همچون
#عصمت و علم فراوان و... را دارا باشند و از اين شرايط کسي جز خداوند اطلاع و آگاهي ندارد. از اين رو حتي قبل از خلقت امامان نام و مشخصات آنان از طرف خداوند معلوم*
گشته و به پيامبر ابلاغ شده است. اما درباره سرّ قرار گرفتن امامت، خلافت و يا نبوّت و لو به جهت لياقتهاي لازم در نسل پيامبر سابق، بايد گفت که از اين امر تنها خداوند
آگاهي کامل دارد، البته توجه به دو نکته مي تواند تا حدودي در پاسخ به سؤال مطروحه مثمر ثمر باشد:
1. پيامبران با ثبوت نبوت و کمالاتشان، در قلبها جا گرفته و در ميان مردم محبوبيت*
خاصي پيدا ميکنند. مردم نيز در صورتي که کسي را دوست بدارند وابستگان صالحِ او را نيز دوست ميدارند و هر کسي که مورد محبت قرار گرفت در صدد اطاعت از فرامين او بر ميآيند، از همين رو بهترين افراد براي امامت و جانشيني و يا نبوت، ذريه و نسل آن پيامبراند، هر چند ما اين را مطلق نميدانيم، بلکه قيدها و شرط هايي را که از جمله
عصمت و افضل بودن و... است نيز در امام معتبر ميدانيم*
2. #گرچه در بين ذريه و نسل پيامبران، انسان هاي ناصالح نيز بوده اند، اما نبايد تأثير غذاي طيب و طينت و رحم پاک را در تربيت نسلي شايسته فراموش کرد و نقش وراثت
(مسائل ژنتيکي) و... را در انتقال سجاياي اخلاقي و شايستگي ها ناديده انگاشت*
بنابراين* گرچه انتخاب امام بر اساس لياقت ها و شرايط گفته شده است، اما بعيد
نيست که عامل وراثتي نقشي در بسترسازي اين شرايط و فراهم نمودن زمينه هاي
لازم، ايفا کرده باشد. از اين روست که زنازاده از برخي از مناصب اجتماعي همانند
امامت جماعت محروم گشته است .
گفتني است که دليل بر اين که معيار امامت لياقت و شايستگي است و اين ويژگي
فراوان در امامان وجود داشت، اين است که همان گونه که مي دانيم اکثر امامان بيش از يک فرزند پسر داشتند، ولي در عين حال امامت به يکي از آنها مي رسيد* گذشته از
اين، شبهه #موروثي_بودن_امامت شبهه اي است که امروزه از طرف وهابي ها عليه
#شيعه مطرح و به آن دامن زده مي شود*💢
4_213830229641134258.pdf
3.3 MB
📚 مقاله جامعي در خصوص اثبات #ايمان و #اسلام حضرت #أبوطالب سلام الله عليه از كتب #شيعه و مخالفين و نقد ادله عدم ايمان ايشان
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
#ادوار_تاريخي_حديثِ_شيعه از #چهار جهت با #ادوار_تاريخي_حديثي_اهل سنت متفاوت است كه عبارتند از:⬇️⏬
1_#همان_گونه_كه در بررسي نخستين دوره از ادوار #حديثي_اهل_سنت؛ #يعني دوره #ممانعت_ازتدوين حديث #تبيين شد، #ممناعت حديث از سوي #پيامبر🌺 ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليه السّلام ـ و نيز محدّثان شيعه محكوم بوده و محققان #شيعه آن را دست آويزي براي اهداف سياسي #خلفا و مخالفت با #اهل_بيت ـ عليه السّلام ـ ارزيابي كرده اند، از اين رو عصري با عنوان دوره #ممانعت با تدوين حديث در تاريخ حديث #شيعه يافت نمي شود. به عبارت روشن تر #تاريخ_حديث شيعه تا عصر #رسالت و #امامت از اتصال كاملي برخوردار بوده و هيچ حلقه اي از آن نيافتاده است. به همين دليل نخستين دوره تاريخي #حديث شيعه را نخستين نگاشته هاي حديثي تشكيل مي دهد، البته با اين تفاوت كه نخستين نگاشته هاي حديثي اهل سنت حداقل يك سده با عصر رسالت فاصله دارد، اما نخستين نگاشته هاي حديث شيعه با عصر رسالت و امامت كاملاً متّصل است. 🌺 2_گردآوردندگان جوامع حديثي اوليه #اهل_سنت آنها را براساس سنت #شفاهي فراهم آوردند. در حقيقت #بخاري و #مسلم از روي شنيده هاي روايي كه از طريق #اساتيد به آنان منتقل شد به تدوين #صحيحين پرداختند، اما گردآورندگان جوامع اوليه حديثي #شيعه با #سنّّت مكتوب روبرو بوده اند كه ما آن را با عنوان اصول #اربعمأه مي شناسيم و از آن با عنوان شكل گيري ميراث روايي شيعه در قالب اصول اربعمأه و دوره دوم از ادوار تاريخ حديث شيعه ياد مي كنيم. اين دوره از اختصاصات تاريخ حديث شيعه است. 3. با توجه به اتصال حلقات حديث شيعه و نيز تكيه داشتن آن بر سنت مكتوب و نظارت #اهل بيت ـ عليه السّلام ـ بر عموم مكتوبات حديثي، پديده وضع و #جعل در مقايسه با حديث اهل سنت، به صورت محدودي در حديث #شيعه راه يافته است. اين امر پيراستن منابع روايي شيعه از احاديث #جعلي را از نگاه محدّثان شيعي در مقايسه با آنچه از نگاه #محدثان اهل سنت #مشهود است، با ضرورت كمتري مواجه ساخته و بدين خاطر ما به دوره تنقيح جوامع روايي در تاريخ حديث شيعه برنمي خوريم. هرچند تلاش هايي محدود؛ هم چون تدوين كتاب «الأخبار الدخيله» از علامه شوشتري در دوران معاصر انجام گرفته و خود بر ضرورت پيراسته ساختن كامل ميراث روايي شيعه پاي مي فشريم.
4_بايد اذعان كرد كه دانش هاي تخصصي حديث؛ همچون اصطلاحات حديثي، براي برخورد با بحران ها و ضعف هاي سندي و متني روايات بيشتر در بستر تاريخ حديث اهل سنت شكل گرفته و آنچه در تاريخ شيعه انجام گرفته ناظر به تحقيقات عالمان اهل سنت است و براي پر كردن خلا اين دانش ها در فرهنگ شيعي بوده است. البته #علم_رجال و #فقه_الحديث از اين امر مستثناست. از اين رو در بررسي ادوار تاريخ حديث #شيعه دوره اي را براي شكل گيري اين دانش ها اختصاص نداده ايم. بر اين اساس ادوار تاريخ حديث شيعه را به هشت دوره به شرح ذيل مي توان تقسيم كرد: الف. فراهم آوردن نخستين نگاشته هاي حديثي؛ ب. شكل گيري ميراث روايي شيعه در قالب اصول اربعمأه؛ ج. دوره تدوين جوامع اوليه حديثي شيعه ؛ د. دوره تكميل جوامع حديثي؛ هـ. دوره تبيين جوامع روايي؛ و. دوره تنظيم جوامع روايي؛ ز. دوره ركود دانش هاي حديثي؛ ح. دوره شكوفايي علوم حديث؛ علي نصيري، حديث شناسي،ج1، ص185
#علوم_حدیث
1_#همان_گونه_كه در بررسي نخستين دوره از ادوار #حديثي_اهل_سنت؛ #يعني دوره #ممانعت_ازتدوين حديث #تبيين شد، #ممناعت حديث از سوي #پيامبر🌺 ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليه السّلام ـ و نيز محدّثان شيعه محكوم بوده و محققان #شيعه آن را دست آويزي براي اهداف سياسي #خلفا و مخالفت با #اهل_بيت ـ عليه السّلام ـ ارزيابي كرده اند، از اين رو عصري با عنوان دوره #ممانعت با تدوين حديث در تاريخ حديث #شيعه يافت نمي شود. به عبارت روشن تر #تاريخ_حديث شيعه تا عصر #رسالت و #امامت از اتصال كاملي برخوردار بوده و هيچ حلقه اي از آن نيافتاده است. به همين دليل نخستين دوره تاريخي #حديث شيعه را نخستين نگاشته هاي حديثي تشكيل مي دهد، البته با اين تفاوت كه نخستين نگاشته هاي حديثي اهل سنت حداقل يك سده با عصر رسالت فاصله دارد، اما نخستين نگاشته هاي حديث شيعه با عصر رسالت و امامت كاملاً متّصل است. 🌺 2_گردآوردندگان جوامع حديثي اوليه #اهل_سنت آنها را براساس سنت #شفاهي فراهم آوردند. در حقيقت #بخاري و #مسلم از روي شنيده هاي روايي كه از طريق #اساتيد به آنان منتقل شد به تدوين #صحيحين پرداختند، اما گردآورندگان جوامع اوليه حديثي #شيعه با #سنّّت مكتوب روبرو بوده اند كه ما آن را با عنوان اصول #اربعمأه مي شناسيم و از آن با عنوان شكل گيري ميراث روايي شيعه در قالب اصول اربعمأه و دوره دوم از ادوار تاريخ حديث شيعه ياد مي كنيم. اين دوره از اختصاصات تاريخ حديث شيعه است. 3. با توجه به اتصال حلقات حديث شيعه و نيز تكيه داشتن آن بر سنت مكتوب و نظارت #اهل بيت ـ عليه السّلام ـ بر عموم مكتوبات حديثي، پديده وضع و #جعل در مقايسه با حديث اهل سنت، به صورت محدودي در حديث #شيعه راه يافته است. اين امر پيراستن منابع روايي شيعه از احاديث #جعلي را از نگاه محدّثان شيعي در مقايسه با آنچه از نگاه #محدثان اهل سنت #مشهود است، با ضرورت كمتري مواجه ساخته و بدين خاطر ما به دوره تنقيح جوامع روايي در تاريخ حديث شيعه برنمي خوريم. هرچند تلاش هايي محدود؛ هم چون تدوين كتاب «الأخبار الدخيله» از علامه شوشتري در دوران معاصر انجام گرفته و خود بر ضرورت پيراسته ساختن كامل ميراث روايي شيعه پاي مي فشريم.
4_بايد اذعان كرد كه دانش هاي تخصصي حديث؛ همچون اصطلاحات حديثي، براي برخورد با بحران ها و ضعف هاي سندي و متني روايات بيشتر در بستر تاريخ حديث اهل سنت شكل گرفته و آنچه در تاريخ شيعه انجام گرفته ناظر به تحقيقات عالمان اهل سنت است و براي پر كردن خلا اين دانش ها در فرهنگ شيعي بوده است. البته #علم_رجال و #فقه_الحديث از اين امر مستثناست. از اين رو در بررسي ادوار تاريخ حديث #شيعه دوره اي را براي شكل گيري اين دانش ها اختصاص نداده ايم. بر اين اساس ادوار تاريخ حديث شيعه را به هشت دوره به شرح ذيل مي توان تقسيم كرد: الف. فراهم آوردن نخستين نگاشته هاي حديثي؛ ب. شكل گيري ميراث روايي شيعه در قالب اصول اربعمأه؛ ج. دوره تدوين جوامع اوليه حديثي شيعه ؛ د. دوره تكميل جوامع حديثي؛ هـ. دوره تبيين جوامع روايي؛ و. دوره تنظيم جوامع روايي؛ ز. دوره ركود دانش هاي حديثي؛ ح. دوره شكوفايي علوم حديث؛ علي نصيري، حديث شناسي،ج1، ص185
#علوم_حدیث