انواع ویزا برای جذب نیروی کار در ژاپن
در قانون جدید ژاپن دو نوع ویزا برای کارگران صادر خواهد کرد که البته این ویزا بر مبنای مهارتها و تخصص آنها صادر خواهد شد. نیروی کار خارجی در بخشهای اقتصاد، کشاورزی، ساختمانسازی و هتلداری جذب خواهند شد. هنوز به درستی مشخص نیست ژاپن چه تعداد نیروی کار را جذب خواهد کرد، اما سایتهای خبری ژاپن اعلام داشتهاند که دست کم 300 تا 500 هزار نفر نیروی کار ماهر و نیمه ماهر به ژاپن وارد خواهند شد.
این حرف به معنای آن است که پس از ورود نیروی کار ماهر خارجی به این کشور این افراد چیزی در حدود 1.5 تا 2 درصد نیروی کار فعال ژاپن را شکل خواهند داد. البته دریافت ویزای کار برای افراد نیمه ماهر برای ورود به ژاپن منوط به داشتن مهارتهای اشاره شده در قانون و آشنایی با زبان ژاپنی است.
ویزای کاری ژاپن چه مدت اعتبار دارد؟
افرادی که دو پیششرط را داشته باشند همراه با خانواده خود به مدت پنج سال میتوانند در ژاپن زندگی کنند. اما برای افرادی با تخصص بالا یا همان نیروی کار ماهر، دولت ژاپن تسهیلات بیشتری در نظر گرفته و ضمن اعطای ویزا به خانواده این افراد در نهایت به آنها مجوز اقامت دائم در ژاپن را خواهد داد. این قانون از آوریل سال 2019 میلادی به مرحله اجرا در خواهد آمد.
با این حساب شرکتهایی که تا پیش از این برای جبران کمبود نیروی کار نیمه ماهر از سازوکار جذب کارآموز فنی و بهکارگیری دانشجویان خارجی استفاده میکردند و همواره به دور زدن قانون متهم میشدند، اکنون بدون مشکل خواهند توانست به شکل قانونی بر مشکل سالخورده بودن نیروی کار خود که به معضلی جدی در ژاپن تبدیل شده غلبه کنند. ژاپن این طرح را با هدف جبران کمبود نیروی کار و مشکلاتی که بخش تجارت و صنعت این کشور با آن روبرو است تصویب کرده است.
در قانون جدید ژاپن دو نوع ویزا برای کارگران صادر خواهد کرد که البته این ویزا بر مبنای مهارتها و تخصص آنها صادر خواهد شد. نیروی کار خارجی در بخشهای اقتصاد، کشاورزی، ساختمانسازی و هتلداری جذب خواهند شد. هنوز به درستی مشخص نیست ژاپن چه تعداد نیروی کار را جذب خواهد کرد، اما سایتهای خبری ژاپن اعلام داشتهاند که دست کم 300 تا 500 هزار نفر نیروی کار ماهر و نیمه ماهر به ژاپن وارد خواهند شد.
این حرف به معنای آن است که پس از ورود نیروی کار ماهر خارجی به این کشور این افراد چیزی در حدود 1.5 تا 2 درصد نیروی کار فعال ژاپن را شکل خواهند داد. البته دریافت ویزای کار برای افراد نیمه ماهر برای ورود به ژاپن منوط به داشتن مهارتهای اشاره شده در قانون و آشنایی با زبان ژاپنی است.
ویزای کاری ژاپن چه مدت اعتبار دارد؟
افرادی که دو پیششرط را داشته باشند همراه با خانواده خود به مدت پنج سال میتوانند در ژاپن زندگی کنند. اما برای افرادی با تخصص بالا یا همان نیروی کار ماهر، دولت ژاپن تسهیلات بیشتری در نظر گرفته و ضمن اعطای ویزا به خانواده این افراد در نهایت به آنها مجوز اقامت دائم در ژاپن را خواهد داد. این قانون از آوریل سال 2019 میلادی به مرحله اجرا در خواهد آمد.
با این حساب شرکتهایی که تا پیش از این برای جبران کمبود نیروی کار نیمه ماهر از سازوکار جذب کارآموز فنی و بهکارگیری دانشجویان خارجی استفاده میکردند و همواره به دور زدن قانون متهم میشدند، اکنون بدون مشکل خواهند توانست به شکل قانونی بر مشکل سالخورده بودن نیروی کار خود که به معضلی جدی در ژاپن تبدیل شده غلبه کنند. ژاپن این طرح را با هدف جبران کمبود نیروی کار و مشکلاتی که بخش تجارت و صنعت این کشور با آن روبرو است تصویب کرده است.
کلمه DevOps تقریبا 10 سال پیش توسط «پاتریک دبوآ» ابداع شد. واژهای که امروزه نه تنها به یکی از مهمترین راهکارهای دنیای فناوری اطلاعات تبدیلشده، بلکه دستمزد بالایی را نیز عاید متخصصان این حوزه میکند. راهکاری که به تیمهای توسعه نرمافزار و عملیات IT اجازه میدهد به بهترین شکل با یکدیگر تعامل داشته باشند. رویکردی که در نهایت بهبود فرایندهای تحویل مستمر نرمافزار و خدمات را به همراه دارد. با توجه به نقش کلیدی دواپس در حوزه فناوری اطلاعات تصمیم گرفتیم در این مقاله به پیشبینیهای مدیران اجرایی IT در ارتباط با وضعیت دواپس در سال 2019 نگاهی داشته باشیم. #devops
اهل فن برای دواپس در سال 2019 چه آیندهای پیشبینی میکنند؟
جاستین چارنس، مدیر محصول و یادگیری ماشین شرکت اوراکل میگوید: «با توجه به رشد چشمگیر بهکارگیری هوش مصنوعی، تیمهایی که در زمینه تحلیل دادهها و علم داده به فعالیت اشتغال دارند بیشتر به دنبال استخدام متخصصان دواپس خواهند بود. شرکتهایی که از این نیروها استفاده کردهاند شاهد افزایش بهرهوری و بازدهی کسبوکار خود بودهاند. به همین دلیل، پیشبینی میکنیم در سال 2019 با توجه به افزایش اپلیکیشنهای مبتنی بر هوش مصنوعی، تیمهای فعال در حوزه تحلیل دادهها و علم دادهها به دنبال بهترین متخصصان دواپس باشند که بتوانند جریانهای کاری آنها را به بهترین شکل مدیریت کنند.»
پیتر زاتیسف، مدیرعامل شرکت Percona میگوید: «سازمانها و شرکتها سالها است که از بانکهای اطلاعاتی سنتی بهعنوان زیرساختهای اصلی کسبوکار خود استفاده میکنند. اما این رویکرد دستخوش تغییر شده و ما بهوضوح شاهد این تغییر هستیم. حکمرانی بیشتر سرویسهای ابری مانند AWS، مایکروسافت آژور و گوگل کلاود به همراه استفاده از فناوریهایی مانند کوبرنتیس و مدل فارغ از سرور بر این ادعا صحه میگذارند. شرکتها و سازمانهای بزرگ همچنان ترکیبی از ابزارهای مدیریت پیکربندی و کانتینرها را بهکار خواهند گرفت تا در نهایت بتوانند مدیریت زیرساخت را بهطور کامل خودکارسازی کنند. همین مسئله باعث میشود تا نقش مدیر بانک اطلاعاتی (DBA) از مدیریت زیرساخت به سمت بهکارگیری استراتژیک برنامهها تغییر پیدا کند.»
کیث کاچلر، مدیر مهندسی شرکت SolarWinds Cloud میگوید: «در محیطهای دواپس امروزی، متخصصان حرفهای دواپس ، افرادی که در پیادهسازی روشهای پیچیده بهمنظور مدیریت و عملیاتی کردن کانتینرها تبحر بالایی دارند، در حال کار روی سادهسازی و بهینهسازی استراتژیها و مدلهایی هستند که در نهایت بتوانند راهکار خود را بهصورت تابع/عملکرد در قالب سرویس (Function As A Service) ارائه کنند. بر این باورم که در سال آینده میلادی شاهد عمیقتر و پیشرفتهتر شدن فناوریها خواهیم بود. پیشرفتهایی که بخش عمده آنها حول محور کانتینرها و محاسبات فارغ از سرور رقم خواهد خورد. همین مسئله باعث میشود تا متخصصان دواپس مجبور شوند برای استفاده بهتر و هوشمندانهتر از منابع تصمیمهای دشوار و متفاوتی را اتخاذ کنند. آینده متخصصان دواپس به استفاده درست از عملکرد در قالب سرویس (Function As A Service) و محاسبات فارغ از سرور در ارتباط با محیطهای عملیاتی و استفاده درست از منابع بستگی خواهد داشت. در طرف مقابل شرکتهایی که درک درستی از فواید و مضرات اجرای تعداد زیادی FaaS نداشته باشند، هزینههای بیشتری را متحمل خواهند شد.» سعید سید، مدیر طراحی تجربه کاربری و توسعهدهنده شرکت HPE Chief Design میگوید: «خودکارسازی نقش کلیدی خواهد داشت. خودکارسازی در ارتباط با مدیریت چرخه عمر و استقرار هرچه سریعتر سرویسهای درونسازمانی و ترکیبی به تیمها اجازه میدهد، هزینههای عملیاتی کردن سرویسها را در مقایسه با ابر عمومی به میزان قابلتوجهی کاهش دهند. این موضوع بهویژه در ارتباط با مدیریت محیطهای ابر ترکیبی کاملا حائز اهمیت است. دانش سازمانها در ارتباط با مزایای کلاود بیشتر شده است. اما هنوز بسیاری از سازمانها در آغاز راهند و موفق نشدهاند به آنچه پیش از این پیشبینی کرده بودند، دست پیدا کنند. کما اینکه کوبرنتیس همچنان قدرتمندترین ابزاری است که در زمینه اجرا و مدیریت کانتینرها روی گروهی از سرورها در یک یا چند مرکز داده در اختیار شما قرار دارد. داکر و کوبرنتیس دو فناوری مهمی هستند که در پیشبرد اهدافی که دواپس در ارتباط با خودکارسازی نوید داده، کمک فراوانی میکنند. در نتیجه، سال 2019 شاهد ارائه پیشنهادهای جالبتوجهی در ارتباط با خودکارسازی هرچه بهتر فرایندها خواهیم بود.»
جاستین چارنس، مدیر محصول و یادگیری ماشین شرکت اوراکل میگوید: «با توجه به رشد چشمگیر بهکارگیری هوش مصنوعی، تیمهایی که در زمینه تحلیل دادهها و علم داده به فعالیت اشتغال دارند بیشتر به دنبال استخدام متخصصان دواپس خواهند بود. شرکتهایی که از این نیروها استفاده کردهاند شاهد افزایش بهرهوری و بازدهی کسبوکار خود بودهاند. به همین دلیل، پیشبینی میکنیم در سال 2019 با توجه به افزایش اپلیکیشنهای مبتنی بر هوش مصنوعی، تیمهای فعال در حوزه تحلیل دادهها و علم دادهها به دنبال بهترین متخصصان دواپس باشند که بتوانند جریانهای کاری آنها را به بهترین شکل مدیریت کنند.»
پیتر زاتیسف، مدیرعامل شرکت Percona میگوید: «سازمانها و شرکتها سالها است که از بانکهای اطلاعاتی سنتی بهعنوان زیرساختهای اصلی کسبوکار خود استفاده میکنند. اما این رویکرد دستخوش تغییر شده و ما بهوضوح شاهد این تغییر هستیم. حکمرانی بیشتر سرویسهای ابری مانند AWS، مایکروسافت آژور و گوگل کلاود به همراه استفاده از فناوریهایی مانند کوبرنتیس و مدل فارغ از سرور بر این ادعا صحه میگذارند. شرکتها و سازمانهای بزرگ همچنان ترکیبی از ابزارهای مدیریت پیکربندی و کانتینرها را بهکار خواهند گرفت تا در نهایت بتوانند مدیریت زیرساخت را بهطور کامل خودکارسازی کنند. همین مسئله باعث میشود تا نقش مدیر بانک اطلاعاتی (DBA) از مدیریت زیرساخت به سمت بهکارگیری استراتژیک برنامهها تغییر پیدا کند.»
کیث کاچلر، مدیر مهندسی شرکت SolarWinds Cloud میگوید: «در محیطهای دواپس امروزی، متخصصان حرفهای دواپس ، افرادی که در پیادهسازی روشهای پیچیده بهمنظور مدیریت و عملیاتی کردن کانتینرها تبحر بالایی دارند، در حال کار روی سادهسازی و بهینهسازی استراتژیها و مدلهایی هستند که در نهایت بتوانند راهکار خود را بهصورت تابع/عملکرد در قالب سرویس (Function As A Service) ارائه کنند. بر این باورم که در سال آینده میلادی شاهد عمیقتر و پیشرفتهتر شدن فناوریها خواهیم بود. پیشرفتهایی که بخش عمده آنها حول محور کانتینرها و محاسبات فارغ از سرور رقم خواهد خورد. همین مسئله باعث میشود تا متخصصان دواپس مجبور شوند برای استفاده بهتر و هوشمندانهتر از منابع تصمیمهای دشوار و متفاوتی را اتخاذ کنند. آینده متخصصان دواپس به استفاده درست از عملکرد در قالب سرویس (Function As A Service) و محاسبات فارغ از سرور در ارتباط با محیطهای عملیاتی و استفاده درست از منابع بستگی خواهد داشت. در طرف مقابل شرکتهایی که درک درستی از فواید و مضرات اجرای تعداد زیادی FaaS نداشته باشند، هزینههای بیشتری را متحمل خواهند شد.» سعید سید، مدیر طراحی تجربه کاربری و توسعهدهنده شرکت HPE Chief Design میگوید: «خودکارسازی نقش کلیدی خواهد داشت. خودکارسازی در ارتباط با مدیریت چرخه عمر و استقرار هرچه سریعتر سرویسهای درونسازمانی و ترکیبی به تیمها اجازه میدهد، هزینههای عملیاتی کردن سرویسها را در مقایسه با ابر عمومی به میزان قابلتوجهی کاهش دهند. این موضوع بهویژه در ارتباط با مدیریت محیطهای ابر ترکیبی کاملا حائز اهمیت است. دانش سازمانها در ارتباط با مزایای کلاود بیشتر شده است. اما هنوز بسیاری از سازمانها در آغاز راهند و موفق نشدهاند به آنچه پیش از این پیشبینی کرده بودند، دست پیدا کنند. کما اینکه کوبرنتیس همچنان قدرتمندترین ابزاری است که در زمینه اجرا و مدیریت کانتینرها روی گروهی از سرورها در یک یا چند مرکز داده در اختیار شما قرار دارد. داکر و کوبرنتیس دو فناوری مهمی هستند که در پیشبرد اهدافی که دواپس در ارتباط با خودکارسازی نوید داده، کمک فراوانی میکنند. در نتیجه، سال 2019 شاهد ارائه پیشنهادهای جالبتوجهی در ارتباط با خودکارسازی هرچه بهتر فرایندها خواهیم بود.»
اگر به شما بگوییم، دنیای فناوری روی دو مبحث دواپس و امنیت تمرکز بیشتری پیدا کرده و سعی دارد با کمک گرفتن از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین فرایندها را بهبود بخشیده و خودکارسازی را بیشتر کند، با خود چه فکری میکنید؟
دواپس بهعنوان یک راهکار استاندارد از سوی شرکتها و سازمانهای بزرگ سراسر جهان برای تعامل و ارتباط بهتر تیمهای مختلف فناوری اطلاعات به رسمیت شناختهشده است. این مسئله رشد چشمگیر دواپس را در مقیاس جهانی به همراه داشته است. در نتیجه دور از انتظار نیست که در آینده نزدیک دنیای امنیت، اینترنت اشیا و رایانش ابری روی دواپس بیشتر تمرکز کنند. اما دواپس چیست؟ آیا دواپس تنها یک واژه تکنیکی است؟ بدون شک اینگونه نیست. به دلیل اینکه دواپس به مسائل و مباحث فنی محدود نشده و نباید آن را صرفا یک فناوری یا نوآوری در نظر بگیریم.
به زبان ساده، دواپس را باید ترکیبی از اصطلاحات پیچیده یا یک مفهوم، فرهنگ، نگرشی خاص در ارتباط با توسعه و عملیات یا یک جنبش تصور کنید. اما دواپس چگونه شکل گرفت؟ در سال 2007 میلادی اولین نشانههای شکلگیری جنبش دواپس در بلژیک و از سوی دیمن ادواردز پایهگذاری شد. در همان سال پاتریک دوبوا، توسعهدهنده نرمافزار و مشاور فناوری اطلاعات که تقریبا در هر حوزهای از فناوری اطلاعات دستی بر آتش دارد، پروژهای را قبول کرد که در آن پروژه باید مراکز داده متعلق به دولت بلژیک را جابهجا میکرد. اما این جابهجایی با چالشهایی همراه بود. عدم وجود یک مکانیزم ارتباطی منسجم و قطع شدن ارتباط دپارتمانهای فناوری اطلاعات و توسعه باعث شده بود در عمل این جابهجایی با یک مشکل بزرگ روبهرو شود. به عبارت سادهتر، این جابهجایی باعث میشد تا سامانههای مدیریتی و سامانههای متعلق به تیمهای عملیاتی در عمل ارتباط خود را از دست بدهند.
در شرایطی که مهاجرت از یک مرکز داده قدیمی به یک مرکز داده جدید برای دولت بلژیک یک مسئله حائز اهمیت بود، این مسئله برای پاتریک یک چالش بزرگ بود که چطور میتواند ارتباط میان تیمهای توسعه و عملیات را حفظ کند. پاتریک از یک سو با تیمهای عملیات فناوری اطلاعات که بهشدت غیرقابلپیشبینی بودند در حال کار بود و از سوی دیگر تصمیم گرفته بود پروژه خود را بر مبنای توسعه چابک به سرانجام برساند.
پاتریک مطمئن بود که برای پر کردن شکاف موجود میان تیمهای توسعه و عملیاتی راهکار بهتری نیز وجود دارد. در کنفرانس چابک که آگوست سال 2008 میلادی در تورنتو کانادا برگزار شد، اندرو شفر پیشنهاد داد همایشی با محوریت زیرساخت چابک برگزار شود. نکته جالب توجه اینکه هیچکس به جزء پاتریک دوبوا از آن همایش استقبال نکرد و همین مسئله باعث لغو برگزاری آن نشست شد. با لغو نشست، دوبوا بیکار ننشست و به سراغ اندرو شفر رفت و دو طرف در مورد شکستهایی که در پروژههای خود متحمل شده بودند، با یکدیگر گفتوگو کردند. ماحصل این گفتوگوها در نهایت باعث شد تا آنها در Google Group گروهی موسوم به Agile System Administration را ایجاد کنند. درحالیکه گروه خیلی محبوب نبود، اما یکسری مباحث جالب در آن گروه مطرح شد. ژوئن 2009 میلادی جان آلسپو و پل هاموند از فیلکرد با مشارکت پل نصرت کنفرانسی با عنوان «بیش از 10 استقرار در روز: ماحصل تعامل و همکاری توسعه و عملیات در فیلکرد» را در شهر سنخوزه برگزار کردند. کنفرانسی که الهامبخش پاتریک دبوا شد تا رویداد خودش را برگزار کند. اکتبر 2009 پاتریک کنفرانس دو روزهای را در روزهای 30 و 31 اکتبر 2009 در ژنت بلژیک برگزار کرد و نام این کنفرانس را DevOpsDays گذاشت. نامی که برای اولین بار مفهوم دواپس را بر سر زبانها انداخت. این رویداد با استقبال طیف گستردهای از مدیران اجرایی، مدیران شبکه، توسعهدهندگان و مدیران سراسر جهان برگزار شد. استقبال کمنظیر از این رویداد باعث شد تا رویداد فوق الهامبخش سایر رویدادهای DevOpsdays شود که پس از آن در کشورهای مختلف برگزار شد. درحالیکه برخی از تولیدکنندگان، تحلیلگران و سازمانهای سنتگرای فناوری اطلاعات سعی کردند این جنبش را نادیده قلمداد کنند، اما جرقهای که این رویداد در ذهن اذهان عمومی به وجود آورد باعث شد تا در شبکههای اجتماعی گفتوگوهای مختلفی در ارتباط با آن به وجود آید و این جنبش رشد کند. در حال حاضر دواپس به یکی از مفاهیم بزرگ دنیای فناوری و مشاغل مرتبط با آن تبدیلشده است. اگر به سایت Indeed به نشانی https://www.indeed.com/q-Devops-jobs.html مراجعه کنید، بیش از 23 هزار عنوان شغلی را مشاهده میکنید که کارفرمایان به دنبال متخصصان دواپس هستند.
بر همین اساس دراین مقاله تصمیم گرفتیم مبحث دواپس را بررسی کرده و به شما نشان دهیم که یک متخصص دواپس کیست؟ چرا دواپس برای پیشبرد اهداف سازمانها حائز اهمیت است؟ چگونه میتوانید به یک مهندس دواپس تبدیل شوید؟ چگونه میتوانید یک متخصص دواپس را استخدام کنید؟ دواپس چه تاثیری بر صنعت امنیت خواهد گذاشت؟ و چرا دواپس به عنوان یک مهارت مهم باید مورد توجه شما باشد؟
به زبان ساده، دواپس را باید ترکیبی از اصطلاحات پیچیده یا یک مفهوم، فرهنگ، نگرشی خاص در ارتباط با توسعه و عملیات یا یک جنبش تصور کنید. اما دواپس چگونه شکل گرفت؟ در سال 2007 میلادی اولین نشانههای شکلگیری جنبش دواپس در بلژیک و از سوی دیمن ادواردز پایهگذاری شد. در همان سال پاتریک دوبوا، توسعهدهنده نرمافزار و مشاور فناوری اطلاعات که تقریبا در هر حوزهای از فناوری اطلاعات دستی بر آتش دارد، پروژهای را قبول کرد که در آن پروژه باید مراکز داده متعلق به دولت بلژیک را جابهجا میکرد. اما این جابهجایی با چالشهایی همراه بود. عدم وجود یک مکانیزم ارتباطی منسجم و قطع شدن ارتباط دپارتمانهای فناوری اطلاعات و توسعه باعث شده بود در عمل این جابهجایی با یک مشکل بزرگ روبهرو شود. به عبارت سادهتر، این جابهجایی باعث میشد تا سامانههای مدیریتی و سامانههای متعلق به تیمهای عملیاتی در عمل ارتباط خود را از دست بدهند.
در شرایطی که مهاجرت از یک مرکز داده قدیمی به یک مرکز داده جدید برای دولت بلژیک یک مسئله حائز اهمیت بود، این مسئله برای پاتریک یک چالش بزرگ بود که چطور میتواند ارتباط میان تیمهای توسعه و عملیات را حفظ کند. پاتریک از یک سو با تیمهای عملیات فناوری اطلاعات که بهشدت غیرقابلپیشبینی بودند در حال کار بود و از سوی دیگر تصمیم گرفته بود پروژه خود را بر مبنای توسعه چابک به سرانجام برساند.
پاتریک مطمئن بود که برای پر کردن شکاف موجود میان تیمهای توسعه و عملیاتی راهکار بهتری نیز وجود دارد. در کنفرانس چابک که آگوست سال 2008 میلادی در تورنتو کانادا برگزار شد، اندرو شفر پیشنهاد داد همایشی با محوریت زیرساخت چابک برگزار شود. نکته جالب توجه اینکه هیچکس به جزء پاتریک دوبوا از آن همایش استقبال نکرد و همین مسئله باعث لغو برگزاری آن نشست شد. با لغو نشست، دوبوا بیکار ننشست و به سراغ اندرو شفر رفت و دو طرف در مورد شکستهایی که در پروژههای خود متحمل شده بودند، با یکدیگر گفتوگو کردند. ماحصل این گفتوگوها در نهایت باعث شد تا آنها در Google Group گروهی موسوم به Agile System Administration را ایجاد کنند. درحالیکه گروه خیلی محبوب نبود، اما یکسری مباحث جالب در آن گروه مطرح شد. ژوئن 2009 میلادی جان آلسپو و پل هاموند از فیلکرد با مشارکت پل نصرت کنفرانسی با عنوان «بیش از 10 استقرار در روز: ماحصل تعامل و همکاری توسعه و عملیات در فیلکرد» را در شهر سنخوزه برگزار کردند. کنفرانسی که الهامبخش پاتریک دبوا شد تا رویداد خودش را برگزار کند. اکتبر 2009 پاتریک کنفرانس دو روزهای را در روزهای 30 و 31 اکتبر 2009 در ژنت بلژیک برگزار کرد و نام این کنفرانس را DevOpsDays گذاشت. نامی که برای اولین بار مفهوم دواپس را بر سر زبانها انداخت. این رویداد با استقبال طیف گستردهای از مدیران اجرایی، مدیران شبکه، توسعهدهندگان و مدیران سراسر جهان برگزار شد. استقبال کمنظیر از این رویداد باعث شد تا رویداد فوق الهامبخش سایر رویدادهای DevOpsdays شود که پس از آن در کشورهای مختلف برگزار شد. درحالیکه برخی از تولیدکنندگان، تحلیلگران و سازمانهای سنتگرای فناوری اطلاعات سعی کردند این جنبش را نادیده قلمداد کنند، اما جرقهای که این رویداد در ذهن اذهان عمومی به وجود آورد باعث شد تا در شبکههای اجتماعی گفتوگوهای مختلفی در ارتباط با آن به وجود آید و این جنبش رشد کند. در حال حاضر دواپس به یکی از مفاهیم بزرگ دنیای فناوری و مشاغل مرتبط با آن تبدیلشده است. اگر به سایت Indeed به نشانی https://www.indeed.com/q-Devops-jobs.html مراجعه کنید، بیش از 23 هزار عنوان شغلی را مشاهده میکنید که کارفرمایان به دنبال متخصصان دواپس هستند.
بر همین اساس دراین مقاله تصمیم گرفتیم مبحث دواپس را بررسی کرده و به شما نشان دهیم که یک متخصص دواپس کیست؟ چرا دواپس برای پیشبرد اهداف سازمانها حائز اهمیت است؟ چگونه میتوانید به یک مهندس دواپس تبدیل شوید؟ چگونه میتوانید یک متخصص دواپس را استخدام کنید؟ دواپس چه تاثیری بر صنعت امنیت خواهد گذاشت؟ و چرا دواپس به عنوان یک مهارت مهم باید مورد توجه شما باشد؟
Indeed
Flexible Devops Jobs | Indeed.com
4,070 Devops jobs available on Indeed.com. Apply to Development Operations Engineer, Cloud Engineer, Site Reliability Engineer and more!
میگوئل والدز فائورا، مدیرعامل و یکی از بنیانگذاران شرکت Bonitasoft میگوید: «بهکارگیری الگوی تحویل مستمر (Continuous Delivery) و استفاده از فناوریهای مرتبط با کانتینرها (همچون داکر و کوبرنتیس) در سازمانهای بزرگ، بهطور فزایندهای افزایش استفاده از میکروسرویسها و زیرساختهای چند-ابری را به همراه خواهد داشت. سازمانهایی که استراتژی راهبردی آنها بر پایه زیرساختهای تغییرناپذیر و فناوریهایی برای مدیریت سرویسها و گسترش نرمافزارهای متمرکز است از توسعه مستمر کاملا خودکار استقبال خواهند کرد و در نتیجه زنجیره کامل یکپارچگی پیوسته (Continuous Integration)، تحویل مستمر
ا (Continuous Delivery) و گسترش پیوسته مبتنی بر اتوپایلوت (Continuous Deployment On Autopilot) را کنار خواهند گذاشت. در نتیجه سال 2019 میلادی شاهد گسترش بهتر و دقیقتر رویکردهای مبتنی بر تحویل پیوسته خواهیم بود.»
مارک کرفی، مدیر استراتژی شرکت CA Veracode میگوید: «تقریبا 30 درصد رخنههای شناساییشده در ارتباط با آسیبپذیریهایی هستند که در لایه کاربردی قرار دارد. به همین دلیل، سازمانها و شرکتها از فرایند توسعه نرمافزار پختهتر و امنتر استفاده خواهند کرد. یکی از بهترین راهها برای ایمن کردن کامل برنامههای کاربردی توجه به مقوله امنیت از همان ابتدای چرخه حیات توسعه نرمافزار است. اما این کار تنها از طریق همکاری نزدیک تیمهای امنیت و توسعه امکانپذیر خواهد بود. دواپس نقش بسیار مهمی را در یکپارچهسازی امنیتی ایفا میکند. توجه به مباحث امنیتی از همان ابتدای چرخه توسعه نرمافزار باعث میشود تا تیمهای توسعه بتوانند کدهای ایمن را در کوتاهترین زمان ارائه کنند، به دلیل اینکه دواپس آنها را ملزم میکند تا آزمایش کدها را به شکل مستمر انجام دهند. این رویکرد درست نقطه مقابل الگویی است که بسیاری از تیمها بر مبنای آن عمل میکنند و یک نرمافزار را در مراحل پایانی تولید به لحاظ مباحث امنیتی آزمایش میکنند. مزیت دیگر این رویکرد صرفهجویی در زمان شناسایی و برطرف کردن رخنهها است.»
تیم اوسترمن، سرپرست ارشد راهکارهای بازاریابی شرکت BMC Software میگوید: «متخصصان دواپس ثابت کردهاند، در دنیای امروز که دگرگونیهای دیجیتالی کسبوکار با سرعت زیادی رخ میدهد، نقش کلیدی و حساسی را میتوانند ایفا کنند. اما بخش تولید، ناحیهای است که تیمهای دواپس همچنان در آن با مشکل روبهرو هستند، چرا؟ زیرا بخش تولید هنوز بیش از اندازه دستی و سنتی است و برای حل این مشکل بخش تولید باید یک تغییر جدی پیدا کند. به همین دلیل معتقدم، سال 2019 میلادی شاهد شکلگیری مفهومی به نام «شغلها بهعنوان کد» (Jobs-As-Code) خواهیم بود. مفهومی که به یکی از جریانهای اصلی چرخه عمر تحویل نرمافزار در حوزه فرانتاند افزوده خواهد شد. استفاده از این رویکرد ساده و قدرتمند در خودکارسازی کدنویسی در کنار منطق کسبوکار، زیرساخت با کد و سپس اجرای آنها در طول زنجیره CI/CD به تیمهای دواپس کمک میکند تا سرعت فاز تولید را افزایش دهند. علاوه براین، سال 2019 شاهد خواهیم بود که رهبری بازار در زمینه ارائه ابزارهایی در این حوزه به چند شرکت اصلی محدود خواهد شد که دلیل آن بسیار ساده است: تیمهای دواپس انتخاب را دوست دارند و با توجه به پیشرفت و بلوغ ابزارها، آنها متوجه میشوند هر ابزاری مفید نبوده و ابزارهایی را جستوجو خواهند کرد که بالاترین قابلیت را با انعطافپذیری کامل در اختیارشان قرار دهند. در نتیجه، شرکتهای فعال در این زمینه سود قابلتوجهی به دست خواهند آورد.»
بِرَد میکلی، مدیر ارشد واحد Developer Business شرکت Rad Hat میگوید: «بدون شک، متخصصان آینده دواپس تفاوتهای زیادی با همتایان خود در گذشته خواهند داشت. کانتینرها به مولفهای کلیدی در اجرای برنامهها تبدیل میشوند. در کنار کانتینرها، ما با مقوله دیگری به نام Serverless Function که معنای تحتاللفظی آن تابع بهعنوان سرویس است، سروکار خواهیم داشت. مقولهای که در تعامل با میکروسرویسها، یک معماری کاربردی انعطافپذیر و قدرتمند را به وجود خواهند آورد. تغییراتی که در این مدت رخ میدهد باعث میشود تا تغییر در ابزارهای DevOps و جریانهای کاری اجتنابناپذیر شود. توسعهدهندگان دیگر به نصب ابزارها یا نوشتن کد در ماشینهای محلی تمایلی نخواهند داشت. در نتیجه، محیطهای توسعه یکپارچه مبتنی بر وب که از طریق SaaS عرضه میشوند، بهپیشفرض جدید تبدیل میشوند.»
ا (Continuous Delivery) و گسترش پیوسته مبتنی بر اتوپایلوت (Continuous Deployment On Autopilot) را کنار خواهند گذاشت. در نتیجه سال 2019 میلادی شاهد گسترش بهتر و دقیقتر رویکردهای مبتنی بر تحویل پیوسته خواهیم بود.»
مارک کرفی، مدیر استراتژی شرکت CA Veracode میگوید: «تقریبا 30 درصد رخنههای شناساییشده در ارتباط با آسیبپذیریهایی هستند که در لایه کاربردی قرار دارد. به همین دلیل، سازمانها و شرکتها از فرایند توسعه نرمافزار پختهتر و امنتر استفاده خواهند کرد. یکی از بهترین راهها برای ایمن کردن کامل برنامههای کاربردی توجه به مقوله امنیت از همان ابتدای چرخه حیات توسعه نرمافزار است. اما این کار تنها از طریق همکاری نزدیک تیمهای امنیت و توسعه امکانپذیر خواهد بود. دواپس نقش بسیار مهمی را در یکپارچهسازی امنیتی ایفا میکند. توجه به مباحث امنیتی از همان ابتدای چرخه توسعه نرمافزار باعث میشود تا تیمهای توسعه بتوانند کدهای ایمن را در کوتاهترین زمان ارائه کنند، به دلیل اینکه دواپس آنها را ملزم میکند تا آزمایش کدها را به شکل مستمر انجام دهند. این رویکرد درست نقطه مقابل الگویی است که بسیاری از تیمها بر مبنای آن عمل میکنند و یک نرمافزار را در مراحل پایانی تولید به لحاظ مباحث امنیتی آزمایش میکنند. مزیت دیگر این رویکرد صرفهجویی در زمان شناسایی و برطرف کردن رخنهها است.»
تیم اوسترمن، سرپرست ارشد راهکارهای بازاریابی شرکت BMC Software میگوید: «متخصصان دواپس ثابت کردهاند، در دنیای امروز که دگرگونیهای دیجیتالی کسبوکار با سرعت زیادی رخ میدهد، نقش کلیدی و حساسی را میتوانند ایفا کنند. اما بخش تولید، ناحیهای است که تیمهای دواپس همچنان در آن با مشکل روبهرو هستند، چرا؟ زیرا بخش تولید هنوز بیش از اندازه دستی و سنتی است و برای حل این مشکل بخش تولید باید یک تغییر جدی پیدا کند. به همین دلیل معتقدم، سال 2019 میلادی شاهد شکلگیری مفهومی به نام «شغلها بهعنوان کد» (Jobs-As-Code) خواهیم بود. مفهومی که به یکی از جریانهای اصلی چرخه عمر تحویل نرمافزار در حوزه فرانتاند افزوده خواهد شد. استفاده از این رویکرد ساده و قدرتمند در خودکارسازی کدنویسی در کنار منطق کسبوکار، زیرساخت با کد و سپس اجرای آنها در طول زنجیره CI/CD به تیمهای دواپس کمک میکند تا سرعت فاز تولید را افزایش دهند. علاوه براین، سال 2019 شاهد خواهیم بود که رهبری بازار در زمینه ارائه ابزارهایی در این حوزه به چند شرکت اصلی محدود خواهد شد که دلیل آن بسیار ساده است: تیمهای دواپس انتخاب را دوست دارند و با توجه به پیشرفت و بلوغ ابزارها، آنها متوجه میشوند هر ابزاری مفید نبوده و ابزارهایی را جستوجو خواهند کرد که بالاترین قابلیت را با انعطافپذیری کامل در اختیارشان قرار دهند. در نتیجه، شرکتهای فعال در این زمینه سود قابلتوجهی به دست خواهند آورد.»
بِرَد میکلی، مدیر ارشد واحد Developer Business شرکت Rad Hat میگوید: «بدون شک، متخصصان آینده دواپس تفاوتهای زیادی با همتایان خود در گذشته خواهند داشت. کانتینرها به مولفهای کلیدی در اجرای برنامهها تبدیل میشوند. در کنار کانتینرها، ما با مقوله دیگری به نام Serverless Function که معنای تحتاللفظی آن تابع بهعنوان سرویس است، سروکار خواهیم داشت. مقولهای که در تعامل با میکروسرویسها، یک معماری کاربردی انعطافپذیر و قدرتمند را به وجود خواهند آورد. تغییراتی که در این مدت رخ میدهد باعث میشود تا تغییر در ابزارهای DevOps و جریانهای کاری اجتنابناپذیر شود. توسعهدهندگان دیگر به نصب ابزارها یا نوشتن کد در ماشینهای محلی تمایلی نخواهند داشت. در نتیجه، محیطهای توسعه یکپارچه مبتنی بر وب که از طریق SaaS عرضه میشوند، بهپیشفرض جدید تبدیل میشوند.»
سایمون گالبریث، مدیرعامل شرکت Redgate Software میگوید: «گزارش سال جاری موسسه DORA با عنوان Accelerate State of DevOps نشان داد که توسعه بانکهای اطلاعاتی برای اولینبار به یک مفهوم فنی کلیدی تبدیل شده که قادر است کارایی دواپس را به میزان قابلتوجهی افزایش دهد. این گزارش نشان میدهد، تیمهایی که تحویل مداوم را بهخوبی انجام میدهند، بهخوبی میتوانند از ابزارهای کنترل نسخه بهمنظور رصد و کنترل کردن تغییرات اعمالشده روی پایگاه داده و مدیریت آن استفاده کنند. درست به همان شکلی که ما از ابزارهای کنترل نسخه در ارتباط با تغییراتی که روی نرمافزارهای کاربردی به وجود میآید، استفاده میکنیم. علاوه بر این، یکپارچهسازی توسعه پایگاه داده در تعامل با تحویل نرمافزار باعث افزایش کارایی و عملکرد میشود؛ به دلیل اینکه اعمال تغییرات روی بانک اطلاعاتی سرعت فرایندها را کاهش نداده و در زمان استقرار(نصب نرمافزارها) باعث بروز مشکلات مختلف نمیشود. علاوه بر این، به میزان قابلتوجهی، مشکلات مربوط به نشتی اطلاعات و نقصهای دادهای را کاهش میدهد. خوشبختانه، رویکرد به کار گرفتهشده از سوی تیمهای دواپس در ارتباط با دنبال کردن تغییرات میتواند بهمحافظت از اطلاعات قابلشناسایی شخصی در سرتاسر فرایند توسعه پایگاه داده کمک کند.»
جواهر مالهوترا، مدیر ارشد مهندسی شرکت HackerRank میگوید: «دنیای CI/CD توسط کانتینرها و فناوریهایی که برای مدیریت کانتینرها به کار گرفته میشوند، بهلرزش درآمده است. در سال 2019، سیستمهای مدیریت پیکربندی مانند Chef ، Puppet و Ansible بهطور عمده توسط ابزارهایی همچون Docker ، Kubernetes و Helm Charts جایگزین میشوند. ابزار Docker فواید بسیاری برای اپلیکیشنها به همراه خواهد داشت، درحالیکه Kubernetes برای مدیریت بهتر و دقیقتر کانتینرهای بزرگ ضروری خواهد بود. اگر این کار بهدرستی انجام شود، ابزار مدیریت کانتینرها میتواند پیچیدگی کار با زیرساختها را سادهسازی کند. مهندسان DevOps باید خودشان را با این زنجیره ابزارهای جدید تطبیق دهند.»
دیو اسمیت، قائم مقام مهندسی شرکت DigitalOcean میگوید: «در سال جاری شاهد بهکارگیری Kubernetes توسط شرکتها در اندازههای مختلف بودیم که از کانتینرها برای اجرای اپلیکیشنهای بومی ابری استفاده کردند. اما در سال 2019 شاهد آغاز جایگزینی بسیاری از ابزارهای رایج در حوزه دواپس خواهیم بود. این مسئله یک تغییر و دگرگونی اساسی در دنیای DevOps به وجود میآورد. با توجه به اینکه صنعت بهسوی چارچوبهای استاندارد شده برای مدیریت نرمافزار پیش میرود، میزان کار مورد نیاز برای پیکربندی و برپایی چارچوبهای نرمافزاری به سمت کمینه شدن متمایل خواهد شد و در نتیجه DevOpsهای حرفهای زمان بیشتری برای تمرکز روی نوآوریهای کارآمد خواهند داشت و درعینحال با نیروی بیشتری بر چالش مدیریت کلاسترهای کاربردی بزرگ و پیچیده متمرکز خواهند شد.»
#devops @unixmens
جواهر مالهوترا، مدیر ارشد مهندسی شرکت HackerRank میگوید: «دنیای CI/CD توسط کانتینرها و فناوریهایی که برای مدیریت کانتینرها به کار گرفته میشوند، بهلرزش درآمده است. در سال 2019، سیستمهای مدیریت پیکربندی مانند Chef ، Puppet و Ansible بهطور عمده توسط ابزارهایی همچون Docker ، Kubernetes و Helm Charts جایگزین میشوند. ابزار Docker فواید بسیاری برای اپلیکیشنها به همراه خواهد داشت، درحالیکه Kubernetes برای مدیریت بهتر و دقیقتر کانتینرهای بزرگ ضروری خواهد بود. اگر این کار بهدرستی انجام شود، ابزار مدیریت کانتینرها میتواند پیچیدگی کار با زیرساختها را سادهسازی کند. مهندسان DevOps باید خودشان را با این زنجیره ابزارهای جدید تطبیق دهند.»
دیو اسمیت، قائم مقام مهندسی شرکت DigitalOcean میگوید: «در سال جاری شاهد بهکارگیری Kubernetes توسط شرکتها در اندازههای مختلف بودیم که از کانتینرها برای اجرای اپلیکیشنهای بومی ابری استفاده کردند. اما در سال 2019 شاهد آغاز جایگزینی بسیاری از ابزارهای رایج در حوزه دواپس خواهیم بود. این مسئله یک تغییر و دگرگونی اساسی در دنیای DevOps به وجود میآورد. با توجه به اینکه صنعت بهسوی چارچوبهای استاندارد شده برای مدیریت نرمافزار پیش میرود، میزان کار مورد نیاز برای پیکربندی و برپایی چارچوبهای نرمافزاری به سمت کمینه شدن متمایل خواهد شد و در نتیجه DevOpsهای حرفهای زمان بیشتری برای تمرکز روی نوآوریهای کارآمد خواهند داشت و درعینحال با نیروی بیشتری بر چالش مدیریت کلاسترهای کاربردی بزرگ و پیچیده متمرکز خواهند شد.»
#devops @unixmens
ا DevOps (دِواپس) ترکیبی از دو کلمه توسعه (Development) و عملیات (Operation) است. کار تیم توسعه مشخص است؛ مجموعه مهندسان سعی دارند قابلیتهای محصول را افزایش دهند. در مقابل تیم عملیات سعی در ثابت نگهداشتن وضعیت سرویسها دارد. برای درک بهتر این دو تیم از یکدیگر مفهوم دواپس به وجود آمد که طی فرایند تولید نرمافزار تاکید زیادی بر همکاری این دو تیم میشود. دواپس به ما میآموزد که ویژگیهای عملیاتی، اهمیت بالایی دارد و باید مانند دیگر خصوصیات موردتوجه قرار گیرد. بهترین راه برای اطمینان از این اتفاق، تقویت یک فرهنگ قوی همکاری بین تیمهای توسعه و عملیات است. البته چگونگی دستیابی به این همکاری یک سوال دیگر است و مدلهای دواپس کاملا متفاوت هستند. مثلا آمازون رویکرد «شما آن را ساختید، آن را اجرا میکنید» را در پیش گرفته و در برخی تیمهای گوگل رویکرد «دواپس بهعنوان یک پلتفرم» مطرح میشود.
در چند سال گذشته تفکر چابک و دواپس در کنار هم زندگی کردهاند و بحثهای زیادی در مورد رابطه بین این دو وجود دارد. بعضی افراد دواپس را بهعنوان یک زیرمجموعه از چابک میبینند و بعضی دیگر آن را بهعنوان مجموعهای از شیوههای خودکارسازی در نظر میگیرند. اینها همه به تعریف شما از دواپس بستگی دارد. اما صرفنظر از دیدگاهها، هدف نرمافزار کاری این است که بتواند مدیریت، نگهداری، مقیاسپذیری، پشتیبانی و بهروزرسانی را با سهولت انجام دهد و این چیزی است که جهان نرمافزار بهشدت به آن نیاز دارد.
راههایی که نرمافزار از طریق آن اجرا میشود نسبت بهروزهایی که تفکر چابک تازه اختراعشده بود، تغییرات زیادی داشته است. اسکرام در سال 1993 شروع به کار کرد، کتاب XP در سال 1999 و DSDM (روش توسعه سامانههای پویا) در سال 1994 منتشر شد. اجرا، نگهداری و عملیات مواردی نبودند که توسعهدهندگان نرمافزار در هر شرایطی درگیر آن باشند. اما تغییرات بزرگی اتفاق افتاد و در حال حاضر توسعهدهندگان بهطور فعال در عملیات و پشتیبانی از سیستمهای خود مشارکت دارند. اکنون ما به دنبال چهارچوبی هستیم که این تغییرات را در نحوه کار ما ایجاد کند. ترکیب دواپس و تفکر چابک میتواند باعث این کار شود.
ضد الگوها در دوآپس
تمرکز اصلی دواپس این است که با کاهش فاصله بین تیم توسعه و عملیات، قابلیتهایی مانند توسعهپذیری، مقیاسپذیری، نظارت و پشتیبانی سادهتر انجام شود. باایناوصاف میبینیم که الگوهای نادرستی در حال ظهور هستند که شکاف بین این دو تیم را افزایش میدهند. از دیدگاه عملی مشکل این است که اطلاعات بسیار کمی در مورد چگونگی ترکیب توسعه چابک با این روش جدید دواپس وجود دارد. چه شیوهای را باید اتخاذ کنیم و از کدام شیوهها باید جلوگیری کنیم؟ چگونه میتوانیم شروع کنیم؟ چه نقشهایی باید در تیم داشته باشیم؟ این سوالات عمدتا بدون پاسخ هستند.
در این الگوهای نادرست، تمام مراحل متدولوژی چابک و بسیاری از عملیاتهای دواپس اتفاق میافتد و باید گفت که عملیات هنوز هم پس از تفکر زیاد و بررسیها انجام میشود، اما نتیجه قابلقبول نیست. راهحل این است که عملیاتهای دواپس از همان ابتدای کار بهخوبی اجرا شوند و برخی اصلاحات در چهارچوبهای چابک ما ایجاد شود.
بهروزرسانی شیوههای چابک
در چند سال گذشته تفکر چابک و دواپس در کنار هم زندگی کردهاند و بحثهای زیادی در مورد رابطه بین این دو وجود دارد. بعضی افراد دواپس را بهعنوان یک زیرمجموعه از چابک میبینند و بعضی دیگر آن را بهعنوان مجموعهای از شیوههای خودکارسازی در نظر میگیرند. اینها همه به تعریف شما از دواپس بستگی دارد. اما صرفنظر از دیدگاهها، هدف نرمافزار کاری این است که بتواند مدیریت، نگهداری، مقیاسپذیری، پشتیبانی و بهروزرسانی را با سهولت انجام دهد و این چیزی است که جهان نرمافزار بهشدت به آن نیاز دارد.
راههایی که نرمافزار از طریق آن اجرا میشود نسبت بهروزهایی که تفکر چابک تازه اختراعشده بود، تغییرات زیادی داشته است. اسکرام در سال 1993 شروع به کار کرد، کتاب XP در سال 1999 و DSDM (روش توسعه سامانههای پویا) در سال 1994 منتشر شد. اجرا، نگهداری و عملیات مواردی نبودند که توسعهدهندگان نرمافزار در هر شرایطی درگیر آن باشند. اما تغییرات بزرگی اتفاق افتاد و در حال حاضر توسعهدهندگان بهطور فعال در عملیات و پشتیبانی از سیستمهای خود مشارکت دارند. اکنون ما به دنبال چهارچوبی هستیم که این تغییرات را در نحوه کار ما ایجاد کند. ترکیب دواپس و تفکر چابک میتواند باعث این کار شود.
ضد الگوها در دوآپس
تمرکز اصلی دواپس این است که با کاهش فاصله بین تیم توسعه و عملیات، قابلیتهایی مانند توسعهپذیری، مقیاسپذیری، نظارت و پشتیبانی سادهتر انجام شود. باایناوصاف میبینیم که الگوهای نادرستی در حال ظهور هستند که شکاف بین این دو تیم را افزایش میدهند. از دیدگاه عملی مشکل این است که اطلاعات بسیار کمی در مورد چگونگی ترکیب توسعه چابک با این روش جدید دواپس وجود دارد. چه شیوهای را باید اتخاذ کنیم و از کدام شیوهها باید جلوگیری کنیم؟ چگونه میتوانیم شروع کنیم؟ چه نقشهایی باید در تیم داشته باشیم؟ این سوالات عمدتا بدون پاسخ هستند.
در این الگوهای نادرست، تمام مراحل متدولوژی چابک و بسیاری از عملیاتهای دواپس اتفاق میافتد و باید گفت که عملیات هنوز هم پس از تفکر زیاد و بررسیها انجام میشود، اما نتیجه قابلقبول نیست. راهحل این است که عملیاتهای دواپس از همان ابتدای کار بهخوبی اجرا شوند و برخی اصلاحات در چهارچوبهای چابک ما ایجاد شود.
بهروزرسانی شیوههای چابک
چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم درحالتوسعه نرمافزار به شیوه چابک هستیم، درحالیکه ارائه و نگهداری از محصولات و خدمات مطابق با آخرین و بزرگترین بخشهای دواپس باشد؟ پاسخ آسان است. با اضافه کردن
وظایف/داستانهای عملیاتی به داستانهای کاربری برای رسیدن به موفقیت. البته برای رسیدن به این هدف به نظر ساده باید به چند نکته مهم توجه داشت: کسانی که روی این وظایف یا داستانها کار میکنند، بهترین تمرینات دواپس، مدیریت مالک و نوشتن داستان عملی.
تیمها: بیشتر تیمهای چابک که با آنها کار میکنیم شامل عملیات، پشتیبانی یا متخصصان زیرساخت نیستند. ممکن است بگویید کهدر هر تیم چابک تقاضای کافی برای وجود چنین تخصصهایی وجود ندارد و شاید هم درست باشد اما فراموش نکنید که این صحبت دقیقا در مورد تستکنندهها، معماران و مهندسان پایگاه داده، UX و ... نیز گفته میشد. اگر ارائه، پشتیبانی، بهروزرسانی، مقیاسپذیری و نگهداری محصول برای شما مهم است، پس به این مهارتها در تیم خود نیاز دارید.
پشتیبانی: اگر تیمهایی داریم که در حال کار روی محصولات هستند، پس باید تیمی هم برای پشتیبانی داشته باشیم و دیدگاه سنتی را فراموش کنیم و به رویکردهای تازه رو آوریم که با آغوش باز جنبههای عملیاتی را میپذیرد. شاید بهترین واژه برای روشن شدن مفهوم، واژه «خدمات» باشد. خدمات محصولاتی هستند که باید به کار گرفته شوند و بعد از ارائه محصول برای پشتیبانی ارائه میشوند. وقتی از پشتیبانی صحبت میکنیم باید بتوانیم پاسخگوی موارد زیر باشیم:
• مقیاسپذیری محصول یا سرویس (در داخل یا خارج؟ و چه زمانی؟)
• قابلیت گسترش (آیا این مورد بدون اینکه وقفهای در کار سیستم ایجاد کند، انجامشده است؟)
• نظارت بر سرویس (چه جنبههایی به نظارت نیاز دارند؟ چگونه با هر تغییری نحوه نظارت کردن را بهروزرسانی کنیم؟)
• ورود به سیستم (چه اطلاعاتی باید وارد شود؟ چرا؟ و این کار به چه روشی انجام شود؟)
• هشدار (چه کسی؟ چه وقتی؟ چطور؟)
• تستپذیر بودن خدمات
• جنبههای امنیتی مانند مدلهای رمزنگاری، حفاظت از دادهها، قوانین دادهها و ... .
• عملکرد عملیاتی.
وظایف/داستانهای عملیاتی به داستانهای کاربری برای رسیدن به موفقیت. البته برای رسیدن به این هدف به نظر ساده باید به چند نکته مهم توجه داشت: کسانی که روی این وظایف یا داستانها کار میکنند، بهترین تمرینات دواپس، مدیریت مالک و نوشتن داستان عملی.
تیمها: بیشتر تیمهای چابک که با آنها کار میکنیم شامل عملیات، پشتیبانی یا متخصصان زیرساخت نیستند. ممکن است بگویید کهدر هر تیم چابک تقاضای کافی برای وجود چنین تخصصهایی وجود ندارد و شاید هم درست باشد اما فراموش نکنید که این صحبت دقیقا در مورد تستکنندهها، معماران و مهندسان پایگاه داده، UX و ... نیز گفته میشد. اگر ارائه، پشتیبانی، بهروزرسانی، مقیاسپذیری و نگهداری محصول برای شما مهم است، پس به این مهارتها در تیم خود نیاز دارید.
پشتیبانی: اگر تیمهایی داریم که در حال کار روی محصولات هستند، پس باید تیمی هم برای پشتیبانی داشته باشیم و دیدگاه سنتی را فراموش کنیم و به رویکردهای تازه رو آوریم که با آغوش باز جنبههای عملیاتی را میپذیرد. شاید بهترین واژه برای روشن شدن مفهوم، واژه «خدمات» باشد. خدمات محصولاتی هستند که باید به کار گرفته شوند و بعد از ارائه محصول برای پشتیبانی ارائه میشوند. وقتی از پشتیبانی صحبت میکنیم باید بتوانیم پاسخگوی موارد زیر باشیم:
• مقیاسپذیری محصول یا سرویس (در داخل یا خارج؟ و چه زمانی؟)
• قابلیت گسترش (آیا این مورد بدون اینکه وقفهای در کار سیستم ایجاد کند، انجامشده است؟)
• نظارت بر سرویس (چه جنبههایی به نظارت نیاز دارند؟ چگونه با هر تغییری نحوه نظارت کردن را بهروزرسانی کنیم؟)
• ورود به سیستم (چه اطلاعاتی باید وارد شود؟ چرا؟ و این کار به چه روشی انجام شود؟)
• هشدار (چه کسی؟ چه وقتی؟ چطور؟)
• تستپذیر بودن خدمات
• جنبههای امنیتی مانند مدلهای رمزنگاری، حفاظت از دادهها، قوانین دادهها و ... .
• عملکرد عملیاتی.
محبوبترین چهارچوب تفکر چابک، یعنی اسکرام برای زمانی طراحی شد که تیمها نگران مشکلات عملیاتی نبودند. بهطورکلی، تفکرات چابک زمانی استفاده میشوند که ممکن است تمرکز کمتری روی جنبههای عملیاتی صورت گیرد. در این بین میتوان از دواپس کمک گرفت. حداکثر ارزش تفکر چابک و دواپس زمانی به دست میآید که برخی از اصول دواپس در همان ابتدای توسعه، پیادهسازی شوند. دواپس باید در همان لحظهای که اعضای تیم انتخاب میشوند، مد نظر قرار گیرد. البته باید در نظر گرفت بسیاری از تیمها توانستهاند تمرینات چابک را با دوآپس همتراز کنند اما نمیتوان برای همه از همان روشها استفاده کرد. تنها چیزی که وجود دارد مجموعهای از الگوهای مناسب است.
داستانهای کاربری (User Stories)
داستانهای کاربری، راهی عالی برای به دست آوردن نیازمندیهای محصولات هستند. در این راه، توسعهدهنده خود را بهجای کاربر نهایی قرار میدهد و از دید او به مشکلات نگاه میکند. به این ترتیب، بهجای پیروی ساده از دستورالعملها تمرکز خود را بر راهحل مشکلات واقعی قرار میدهد. داستانهای کاربری بهجای توجه به «چگونه» به روی «چه چیز» تمرکز میکند. فرمت داستانهای کاربری طوری است که معمولا با عبارتهای «من میخواهم...»، «به این دلیل که...»، «برای اینکه...» و مانند آن آغاز میشوند.
برنامهریزی برای سرعت بیشتر در اجرای کار
اگر بخواهید به کار سرعت بیشتری بدهید باید برای آن برنامهریزی کنید. برای رسیدن به یک دیدگاه دواپس باید کارهای زیر انجام شود:
• دعوت از افراد پشتیبان، زیرساخت و عملیاتی برای جلسههای برنامهریزی
• صحبت در مورد ویژگیهای عملیاتی، علاوه بر ویژگیهای فنی محصول
• تعیین یک روند منطقی و قابل دسترس
• توجه به زمان و تلاشی که صرف وقفهها میشود (برای مثال، رفع اشکالات برنامهنویسی).
تعریف اتمام کار
یک کار با گذراندن برخی آزمایشها و ایجاد استانداردها به اتمام نمیرسد. زمانی میگوییم یک کار به پایان رسیده که مقیاسپذیری، امنیت، کارایی و توسعهپذیری انجامشده باشد. درصورتیکه تمامی این موارد انجام نشده باشد، تمامشده تلقی نمیشود.
مالکیت محصول
در محیطی که دواپس و چابک با یکدیگر ترکیب شدهاند، مالک محصول باید اهمیت عملیات را بهخوبی درک کند. در محیطهای بدون سرور، SaaS و PaaS ارزشهای نهفته زیادی وجود دارد. این ارزشها نشاندهنده نحوه کار سرویس، صرفهجویی در زمان، صرفهجویی در پول، افزایش بهرهوری، کاهش ریسک و قابلیت اتکای بیشتر هستند. مالک محصول باید این موارد را بداند.
داستانهای کاربری، راهی عالی برای به دست آوردن نیازمندیهای محصولات هستند. در این راه، توسعهدهنده خود را بهجای کاربر نهایی قرار میدهد و از دید او به مشکلات نگاه میکند. به این ترتیب، بهجای پیروی ساده از دستورالعملها تمرکز خود را بر راهحل مشکلات واقعی قرار میدهد. داستانهای کاربری بهجای توجه به «چگونه» به روی «چه چیز» تمرکز میکند. فرمت داستانهای کاربری طوری است که معمولا با عبارتهای «من میخواهم...»، «به این دلیل که...»، «برای اینکه...» و مانند آن آغاز میشوند.
برنامهریزی برای سرعت بیشتر در اجرای کار
اگر بخواهید به کار سرعت بیشتری بدهید باید برای آن برنامهریزی کنید. برای رسیدن به یک دیدگاه دواپس باید کارهای زیر انجام شود:
• دعوت از افراد پشتیبان، زیرساخت و عملیاتی برای جلسههای برنامهریزی
• صحبت در مورد ویژگیهای عملیاتی، علاوه بر ویژگیهای فنی محصول
• تعیین یک روند منطقی و قابل دسترس
• توجه به زمان و تلاشی که صرف وقفهها میشود (برای مثال، رفع اشکالات برنامهنویسی).
تعریف اتمام کار
یک کار با گذراندن برخی آزمایشها و ایجاد استانداردها به اتمام نمیرسد. زمانی میگوییم یک کار به پایان رسیده که مقیاسپذیری، امنیت، کارایی و توسعهپذیری انجامشده باشد. درصورتیکه تمامی این موارد انجام نشده باشد، تمامشده تلقی نمیشود.
مالکیت محصول
در محیطی که دواپس و چابک با یکدیگر ترکیب شدهاند، مالک محصول باید اهمیت عملیات را بهخوبی درک کند. در محیطهای بدون سرور، SaaS و PaaS ارزشهای نهفته زیادی وجود دارد. این ارزشها نشاندهنده نحوه کار سرویس، صرفهجویی در زمان، صرفهجویی در پول، افزایش بهرهوری، کاهش ریسک و قابلیت اتکای بیشتر هستند. مالک محصول باید این موارد را بداند.
و اما openshift :
Forwarded from Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future (yashar esmaildokht 🐧)
کمپانی Red Hat پس از بهدست آوردن CoreOS در اوایل امسال، در کنفرانس Red Hat Summit 2018 خود برخی از نقاط تاریک استراتژی کانتینر خود را روشن ساخت. در طی چند ماه آینده، توزیع Kubernetesی که توسط CoreOS ساخته شده است یعنی Tectonic، با توزیع Kubernetesی که لینوکس Red Hat در محیط (OpenShift (PaaS خود گنجانده است، تلفیق خواهد شد. علاوهبراین، نرمافزار Operators که توسط CoreOS و برای تسهیل مدیریت کلاسترهای Kubernetes ایجاد شده است نیز به OpenShift راه پیدا خواهد کرد. همچنین Red Hat PaaS برروی Container Linux که یک نسخهی سبکوزن توزیع لینوکسی توسعه یافته شده توسط CoreOS میباشد نیز منتشر خواهد شد. Red Hat اعلام کرد که توزیع Atomic لینوکس که ساختهی همین کمپانی است نیز با Container Linux تلفیق خواهد شد.
ا Red Hat به ارائهی راهنمای کاملی درخصوص ادغام دو نمونهی Kubernetes تا پایان سال متعهد شده است که پشتیبانی ممتد از Quay Container Registry که توسط CoreOS ایجاد شده را نیز شامل میشود. تمام کاربران کنونی Tectonic به مرور به کاربران OpenShift مبدل خواهند شد. همچنین Red Hat اذعان داشت که نسخهی Containerizeشدهای از سرور برنامهی کاربردی Red Hat Fuse که پبیشتر با نام JBoss شناخته میشد، بهزودی برای OpenShift دردسترس خواهد بود.
ا Red Hat به ارائهی راهنمای کاملی درخصوص ادغام دو نمونهی Kubernetes تا پایان سال متعهد شده است که پشتیبانی ممتد از Quay Container Registry که توسط CoreOS ایجاد شده را نیز شامل میشود. تمام کاربران کنونی Tectonic به مرور به کاربران OpenShift مبدل خواهند شد. همچنین Red Hat اذعان داشت که نسخهی Containerizeشدهای از سرور برنامهی کاربردی Red Hat Fuse که پبیشتر با نام JBoss شناخته میشد، بهزودی برای OpenShift دردسترس خواهد بود.
Forwarded from Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future (yashar esmaildokht 🐧)
تفاوتهای #OpenShift و #Kubernetes
Forwarded from Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future (yashar esmaildokht 🐧)
مفهوم Kubernetes
در CoreOS، در واقع Kubernetes را هستهی سیستمهای توزیع شده در نظر گرفته میشود. یک برنامهی زمانبندی کارها که به خوبی طراحی شده باشد، در چندین ماشین کار کند و قادر به هماهنگی وضعیت کارهای مدیریت شده نیز باشد، همانند تاثیری که هستهی لینوکس برای بار کاری برنامه ریزی شده بر روی یک Host دارد، به طور طبیعی همکاری را افزایش میدهد. با همین منطق، RedHat میدانست که تمایزی که کاربران میان محصولات قائل میشوند، بر اساس اهمیتشان خواهد بود.
این همان هستهی لینوکس است که در بسیاری از گوشیها، لپ تاپها، سرورها و حتی Raspberry Pi اجرا میشود، و تفاوتشان در وجود Patchهای گوناگونی است که برای پشتیبانی از سخت افزارهایی که هسته به طور مستقیم بر روی آنها استقرار دارد، منتشر میشوند. این مدل نیز به همان ترتیب است. به طوری که Kubernetes در توزیعهای مختلف Kubernetes مشابه است، با این تفاوت که برای پشتیبانی از لایهای که Kubernetes بر روی آن مستقر است، Patchهای مختلفی وجود دارند.
بررسی OpenShift
تیم OpenShift مفتخر است که توزیعی از Kubernetes را با هدف بهبود تجربه توسعه دهندگان نسل بعدی برنامههای کاربردی بومی Cloud تولید کرده است. تیم Tectonic (توزیع CoreOS از Kubernetes) بر روی تجربه مدیران و تیمهای عملیاتی که نیاز داشتند به سرعت به مسائل مربوط به سیستم عامل و Kubernetes رسیدگی کنند، متمرکز بود. با انتشار نسخهی OpenShift 4.0 که به زودی عرضه خواهد شد، برای هر دو نوع مخاطب، رابطهای کاربری ارائه خواهد شد تا به نیازهای خاص هر دو پاسخ داده شود.
با این که همه میتوانند لینوکس را از ابتدا با انتخاب هر قطعه و جمع آوری آنها را به روش دلخواه خود بسازند، بیشتر کاربران این کار را نمیکنند. سطح جداسازیای که اغلب کاربران انتخاب میکنند بدین معنی است که آنها از مدیریت و یا حتی دانش در مورد تفاوت بین Util-Linux نسخه 2.31 و 2.33 بهرهی زیادی نمیبرند. اگر بخواهیم یک قدم جلوتر برویم، باید گفت که کاربران به حداقل سطح عملکرد و پس از آن به لیست ویژگیهای ارائه شده اهمیت میدهند. حداقل سطح عملکرد به عنوان مثال دانستن این است که کدام دستورات و یا APIها پس از کدام نسخه در دسترس هستند.
این بسیار شبیه OpenShift است. Kubernetes با ابزارهای اضافی مهم و تقاضا شده توسط کاربران تجهیز شده است. همانند CoreOS و CentOS که شامل مجموعههایی مختلف از ابزارها هستند که به نیازهای کاربران مختلف پاسخ میدهند، توزیعهای Kubernetes نیز به این صورت میباشند. در Red Hat تمرکز بر روی در دسترس قرار دادن ابزارهایی که به توسعه دهندگان و تیمهای عملیاتی کمک میکند است. به عنوان مثال به همین دلیل است که تکنولوژی Istio به صورت پیش نمایش در OpenShift گنجانده شده است. Istio ابزاری است که بسیاری از کاربران ممکن است به آن تکیه کنند و بنابراین باید در توزیع پایه قرار گیرد.
ا OKD در مقابل Red Hat OpenShift
آیا OpenShift نرم افزاری متن باز است؟ بله! تمام اجزای موجود در OpenShift درون جامعه متن باز توسعه داده شده و میتوان آنها در GitHub مشاهده کرد. در GitHub میتوانید تعداد زیادی Repository پیدا کنید که پاسخگوی بسیاری از نگرانیها در مورد فعال نگه داشتن Clusterهای Kubernetas میباشند. اجزای نرم افزاری مورد نیاز برای اجرای Kubernetes درون یک پروژه بسته بندی میگردند. این پروژهی توزیع Kubernetas که قبلا Origin خطاب میشد، OKDنام دارد. به این ترتیب، Kubernetes و OKD از این نظر شبیه یکدیگر هستند که هر دوی آنها پروژههای متن باز میباشند و Kubernetes یکی از پروژههای ردهبالاتر (Upstream (OKD است. همانطور که هستهی لینوکس، GNU Bash، GCC و سرور httpd Apache، ردهبالاهای توزیع لینوکس Fedora میباشند. هنگامیکه قرار است به بهبود یا افزودن ویژگیها در OpenShift پرداخته شود، در صورتی که این کار در Kubernetes روی دهد، کار در ردههای بالاتر انجام میگردد و در زمان ایجاد OpenShift با استفاده از نسخههای Kubernetes کار انجام میشود.
سپس Red Hat پروژه OKD را همراه با تعدادی از پروژههای دیگر مانند Maistra، اپراتورهای مختلف و دیگر منابع درون محصول Red Hat OpenShift Container Platform بسته بندی میکند. پس از اینکه آمادهسازی انتشار Kubernetes به پایان میرسد، کار بسته بندی OKD و سپس OpenShift آغاز میشود.
در CoreOS، در واقع Kubernetes را هستهی سیستمهای توزیع شده در نظر گرفته میشود. یک برنامهی زمانبندی کارها که به خوبی طراحی شده باشد، در چندین ماشین کار کند و قادر به هماهنگی وضعیت کارهای مدیریت شده نیز باشد، همانند تاثیری که هستهی لینوکس برای بار کاری برنامه ریزی شده بر روی یک Host دارد، به طور طبیعی همکاری را افزایش میدهد. با همین منطق، RedHat میدانست که تمایزی که کاربران میان محصولات قائل میشوند، بر اساس اهمیتشان خواهد بود.
این همان هستهی لینوکس است که در بسیاری از گوشیها، لپ تاپها، سرورها و حتی Raspberry Pi اجرا میشود، و تفاوتشان در وجود Patchهای گوناگونی است که برای پشتیبانی از سخت افزارهایی که هسته به طور مستقیم بر روی آنها استقرار دارد، منتشر میشوند. این مدل نیز به همان ترتیب است. به طوری که Kubernetes در توزیعهای مختلف Kubernetes مشابه است، با این تفاوت که برای پشتیبانی از لایهای که Kubernetes بر روی آن مستقر است، Patchهای مختلفی وجود دارند.
بررسی OpenShift
تیم OpenShift مفتخر است که توزیعی از Kubernetes را با هدف بهبود تجربه توسعه دهندگان نسل بعدی برنامههای کاربردی بومی Cloud تولید کرده است. تیم Tectonic (توزیع CoreOS از Kubernetes) بر روی تجربه مدیران و تیمهای عملیاتی که نیاز داشتند به سرعت به مسائل مربوط به سیستم عامل و Kubernetes رسیدگی کنند، متمرکز بود. با انتشار نسخهی OpenShift 4.0 که به زودی عرضه خواهد شد، برای هر دو نوع مخاطب، رابطهای کاربری ارائه خواهد شد تا به نیازهای خاص هر دو پاسخ داده شود.
با این که همه میتوانند لینوکس را از ابتدا با انتخاب هر قطعه و جمع آوری آنها را به روش دلخواه خود بسازند، بیشتر کاربران این کار را نمیکنند. سطح جداسازیای که اغلب کاربران انتخاب میکنند بدین معنی است که آنها از مدیریت و یا حتی دانش در مورد تفاوت بین Util-Linux نسخه 2.31 و 2.33 بهرهی زیادی نمیبرند. اگر بخواهیم یک قدم جلوتر برویم، باید گفت که کاربران به حداقل سطح عملکرد و پس از آن به لیست ویژگیهای ارائه شده اهمیت میدهند. حداقل سطح عملکرد به عنوان مثال دانستن این است که کدام دستورات و یا APIها پس از کدام نسخه در دسترس هستند.
این بسیار شبیه OpenShift است. Kubernetes با ابزارهای اضافی مهم و تقاضا شده توسط کاربران تجهیز شده است. همانند CoreOS و CentOS که شامل مجموعههایی مختلف از ابزارها هستند که به نیازهای کاربران مختلف پاسخ میدهند، توزیعهای Kubernetes نیز به این صورت میباشند. در Red Hat تمرکز بر روی در دسترس قرار دادن ابزارهایی که به توسعه دهندگان و تیمهای عملیاتی کمک میکند است. به عنوان مثال به همین دلیل است که تکنولوژی Istio به صورت پیش نمایش در OpenShift گنجانده شده است. Istio ابزاری است که بسیاری از کاربران ممکن است به آن تکیه کنند و بنابراین باید در توزیع پایه قرار گیرد.
ا OKD در مقابل Red Hat OpenShift
آیا OpenShift نرم افزاری متن باز است؟ بله! تمام اجزای موجود در OpenShift درون جامعه متن باز توسعه داده شده و میتوان آنها در GitHub مشاهده کرد. در GitHub میتوانید تعداد زیادی Repository پیدا کنید که پاسخگوی بسیاری از نگرانیها در مورد فعال نگه داشتن Clusterهای Kubernetas میباشند. اجزای نرم افزاری مورد نیاز برای اجرای Kubernetes درون یک پروژه بسته بندی میگردند. این پروژهی توزیع Kubernetas که قبلا Origin خطاب میشد، OKDنام دارد. به این ترتیب، Kubernetes و OKD از این نظر شبیه یکدیگر هستند که هر دوی آنها پروژههای متن باز میباشند و Kubernetes یکی از پروژههای ردهبالاتر (Upstream (OKD است. همانطور که هستهی لینوکس، GNU Bash، GCC و سرور httpd Apache، ردهبالاهای توزیع لینوکس Fedora میباشند. هنگامیکه قرار است به بهبود یا افزودن ویژگیها در OpenShift پرداخته شود، در صورتی که این کار در Kubernetes روی دهد، کار در ردههای بالاتر انجام میگردد و در زمان ایجاد OpenShift با استفاده از نسخههای Kubernetes کار انجام میشود.
سپس Red Hat پروژه OKD را همراه با تعدادی از پروژههای دیگر مانند Maistra، اپراتورهای مختلف و دیگر منابع درون محصول Red Hat OpenShift Container Platform بسته بندی میکند. پس از اینکه آمادهسازی انتشار Kubernetes به پایان میرسد، کار بسته بندی OKD و سپس OpenShift آغاز میشود.
Forwarded from Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future (yashar esmaildokht 🐧)
ا Red Hat OpenShift بر همهی این جوانب استوار است و تحت آزمایشات داخلی گسترده قرار میگیرد تا اطمینان حاصل گردد که تمام اجزا یکپارچه، و تیمها آماده هستند تا از نیازهای مشتریانی که نرم افزار در دست تولید را اجرا مینمایند، پشتیبانی کنند. این توانمندسازی داخلی یکی از دلایل وجود فاصله بین انتشار ردههای بالاتر و انتشار متعاقب نسخهی آماده برای استفاده شرکتی OpenShift میباشد. مشتریان شرکت Red Hat میخواهند بر روی شانههای تخصص این شرکت بایستند، و میدانند که آنها میتوانند به صورت End to End از اجزایی که با OpenShift ارائه میدهند پشتیبانی نمایند.
همانطور که میتوان لینوکس را از ابتدا ساخت، میتوان به روش سختتر پیش از نصب Kubernets بهینهسازی را انجام داد، اما بهتر است این کار را به افرادی با زمان، صبر و درجه ریسکی که نیازی به پشتیبانی سازمانی نخواهند داشت، واگذار نمود. برای کسانی که بر روی کارکردهای خود تمرکز دارند و میخواهند بر روی شانههای Red Hat بایستاند، انتخاب Red Hat OpenShift Platform توصیه میشود.
همانطور که میتوان لینوکس را از ابتدا ساخت، میتوان به روش سختتر پیش از نصب Kubernets بهینهسازی را انجام داد، اما بهتر است این کار را به افرادی با زمان، صبر و درجه ریسکی که نیازی به پشتیبانی سازمانی نخواهند داشت، واگذار نمود. برای کسانی که بر روی کارکردهای خود تمرکز دارند و میخواهند بر روی شانههای Red Hat بایستاند، انتخاب Red Hat OpenShift Platform توصیه میشود.
Forwarded from Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future
نیم نگاهی به OpenShift
در دنیای امروز با رشد سریع اطلاعات و بزرگ شدن داده ها در سازمان ها مدیران سیستم نیز نیاز به بروز کردن دائم دانش خود همگام با بستر های اطلاعاتی دارند. در این میان رشد ابزار های مدیریت سیستم ها نحوه ی مدیریت بستر ها و هماهنگی آن ها را با رشد و توسعه ی تجارت در سازمان ها هماهنگ می گردد تا توانایی پاسخ گویی حجم عظیم درخواست ها در کوتاهترین مدت زمان ممکن را دارا باشد. فارغ از بستر های زیرساختی چون cloud می توان به ابزار هایی چون Chef، Puppet، Ansible و Saltstack در حوزه ی مدیریت حجم عظیم ماشین ها و یا Vagrant برای مدیریت ماشین های مجازی یا Containerهایی مانند Docker اشاره کرد که با حضور خود دنیای فناوری اطلاعات را برای مدیران سیستم جذاب تر نموده اند. حال به معرفی یکی از نرم افزار هایی که می تواند موجب خودکار شدن و سرعت بخشیدن به فرآیند های مدیریتی سیستم ها می شود می پردازیم این نرم افزار در واقع سرویس PaaS را برروی بسترهای مجازی می تواند ارائه کند.
مدیران فناوری اطلاعات و OpenShift
مدیریت فناوری اطلاعات یک سازمان یکی از جذاب ترین و در عین حال سخت ترین شغل های دنیای تجارت امروز می باشد. مدیران فنآوری اطلاعات با نگاهی به اطراف خود حجم فناوری هایی که آنها را احاطه کرده است می بینند و می بایست بر این اساس سازمان خود را در مسیر پیشرفت قرار دهند. هر بخش از فناوری اطلاعات توسط یک شرکت طراحی، تولید، توسعه و پشتیبانی می شود، بنابراین مدیران فناوری اطلاعات تنها مسول مدیریت فناوری های تولیدی سازمان خود نیستند. با توجه به سرعت و شدت تغییرات در دنیای فناوری اطلاعات مدیران فناوری اطلاعات به شدت تحت فشار برای تعیین خط مشی و یافتن راه برای هماهنگی با این سرعت رشد قرار می گیرند. حال به شرح چگونگی راحت تر شدن این مسیر با استفاده از OpenShift خواهیم پرداخت. سامانه های نرم افزاری گسترده مانند OpenShift بسیار پر اهمیت هستند زیرا این نرم افزار با درک بازار، کسب و کار های معمول را گسترش داده است. با این راه کار جدید نرم افزارها یا ارائه ی راحت تر خدمات مشتریانی که از خدمات سنتی استفاده می نمایند به خدمات مناسب تر و قابل دسترس تر دست خواهند یافت. حقیقت این است که این نرم افزار تعیین می کنند که یک شرکت چگونه فرصت های جدید در کسب و کار را پیدا کرده و خدمات ارزشمندتری به مشتریان خود ارائه نماید.
این تفکر که «کسب و کار یک شرکت فناوری نیست پس این موارد در شرکت من هیچ تاثیری نخواهد داشت» حقیقتا اشتباه است.
شرکت هایی مانند Amazon، Uber، Netflix و غیره به ما نشان داده اند که صنایع معمول مانند خرده فروشی، حملونقل و رسانه می توانند به یک شرکت جدید و چابکتر تبدیل شوند. یک نکته ی دیگر که می تواند مسیر ما را روشن کند اتفاقی است که برای شرکت Kodak می توانست اتفاق بی افتد اگر شرکتی بود که Instagram را ابداع کرده بود. آن ها می توانستد از ورشکستگی خود جلوگیری کنند اگر برروی رسانه های اجتماعی تمرکز می کردند می توانستند جایگاه تجاری خود را حفظ کنند. همه ی این موارد تنها با تصمیم گیری صحیح و قرار دادن نرم افزار در مدل تجاری هر سازمان می تواند رخ دهد. در هر حال ساختن ایده ی جدید کار آسانی نیست و مدیران هنگامی که بیشتر زمان خود را درگیر اختصاص منابع محدود سازمان و یافتن راهی برای بهبود ROI/ROA نظارت بر پیاده سازی فناوری ها نمایند چگونه باید نوآوری کنند؟
جواب این سوال بسیار ساده است.
در واقع OpenShift به توسعه ی نرم افزار ها با در برگرفتن ابزار هایی در شرکت ها که نیاز به چابکی و کارایی دارند کمک میکند. با OpenShift سازمان شما می تواند به سرعت نرم افزار ها را پیاده سازی، کمتر ذخیره کند و تعاملی تر بوده و میزان همکاری ها را افزایش دهد. و در دنیای رقابتی امروز شما با سرعت بیشتری می توانید از ایده ها به تولیدات برسید. در ادامه بررسی بیشتر مزایایی این نرم افزار و توانمندی ها و نقش آن در بهبود بستر فناوری اطلاعات می پردازیم.
در دنیای امروز با رشد سریع اطلاعات و بزرگ شدن داده ها در سازمان ها مدیران سیستم نیز نیاز به بروز کردن دائم دانش خود همگام با بستر های اطلاعاتی دارند. در این میان رشد ابزار های مدیریت سیستم ها نحوه ی مدیریت بستر ها و هماهنگی آن ها را با رشد و توسعه ی تجارت در سازمان ها هماهنگ می گردد تا توانایی پاسخ گویی حجم عظیم درخواست ها در کوتاهترین مدت زمان ممکن را دارا باشد. فارغ از بستر های زیرساختی چون cloud می توان به ابزار هایی چون Chef، Puppet، Ansible و Saltstack در حوزه ی مدیریت حجم عظیم ماشین ها و یا Vagrant برای مدیریت ماشین های مجازی یا Containerهایی مانند Docker اشاره کرد که با حضور خود دنیای فناوری اطلاعات را برای مدیران سیستم جذاب تر نموده اند. حال به معرفی یکی از نرم افزار هایی که می تواند موجب خودکار شدن و سرعت بخشیدن به فرآیند های مدیریتی سیستم ها می شود می پردازیم این نرم افزار در واقع سرویس PaaS را برروی بسترهای مجازی می تواند ارائه کند.
مدیران فناوری اطلاعات و OpenShift
مدیریت فناوری اطلاعات یک سازمان یکی از جذاب ترین و در عین حال سخت ترین شغل های دنیای تجارت امروز می باشد. مدیران فنآوری اطلاعات با نگاهی به اطراف خود حجم فناوری هایی که آنها را احاطه کرده است می بینند و می بایست بر این اساس سازمان خود را در مسیر پیشرفت قرار دهند. هر بخش از فناوری اطلاعات توسط یک شرکت طراحی، تولید، توسعه و پشتیبانی می شود، بنابراین مدیران فناوری اطلاعات تنها مسول مدیریت فناوری های تولیدی سازمان خود نیستند. با توجه به سرعت و شدت تغییرات در دنیای فناوری اطلاعات مدیران فناوری اطلاعات به شدت تحت فشار برای تعیین خط مشی و یافتن راه برای هماهنگی با این سرعت رشد قرار می گیرند. حال به شرح چگونگی راحت تر شدن این مسیر با استفاده از OpenShift خواهیم پرداخت. سامانه های نرم افزاری گسترده مانند OpenShift بسیار پر اهمیت هستند زیرا این نرم افزار با درک بازار، کسب و کار های معمول را گسترش داده است. با این راه کار جدید نرم افزارها یا ارائه ی راحت تر خدمات مشتریانی که از خدمات سنتی استفاده می نمایند به خدمات مناسب تر و قابل دسترس تر دست خواهند یافت. حقیقت این است که این نرم افزار تعیین می کنند که یک شرکت چگونه فرصت های جدید در کسب و کار را پیدا کرده و خدمات ارزشمندتری به مشتریان خود ارائه نماید.
این تفکر که «کسب و کار یک شرکت فناوری نیست پس این موارد در شرکت من هیچ تاثیری نخواهد داشت» حقیقتا اشتباه است.
شرکت هایی مانند Amazon، Uber، Netflix و غیره به ما نشان داده اند که صنایع معمول مانند خرده فروشی، حملونقل و رسانه می توانند به یک شرکت جدید و چابکتر تبدیل شوند. یک نکته ی دیگر که می تواند مسیر ما را روشن کند اتفاقی است که برای شرکت Kodak می توانست اتفاق بی افتد اگر شرکتی بود که Instagram را ابداع کرده بود. آن ها می توانستد از ورشکستگی خود جلوگیری کنند اگر برروی رسانه های اجتماعی تمرکز می کردند می توانستند جایگاه تجاری خود را حفظ کنند. همه ی این موارد تنها با تصمیم گیری صحیح و قرار دادن نرم افزار در مدل تجاری هر سازمان می تواند رخ دهد. در هر حال ساختن ایده ی جدید کار آسانی نیست و مدیران هنگامی که بیشتر زمان خود را درگیر اختصاص منابع محدود سازمان و یافتن راهی برای بهبود ROI/ROA نظارت بر پیاده سازی فناوری ها نمایند چگونه باید نوآوری کنند؟
جواب این سوال بسیار ساده است.
در واقع OpenShift به توسعه ی نرم افزار ها با در برگرفتن ابزار هایی در شرکت ها که نیاز به چابکی و کارایی دارند کمک میکند. با OpenShift سازمان شما می تواند به سرعت نرم افزار ها را پیاده سازی، کمتر ذخیره کند و تعاملی تر بوده و میزان همکاری ها را افزایش دهد. و در دنیای رقابتی امروز شما با سرعت بیشتری می توانید از ایده ها به تولیدات برسید. در ادامه بررسی بیشتر مزایایی این نرم افزار و توانمندی ها و نقش آن در بهبود بستر فناوری اطلاعات می پردازیم.