با cpan آشنا شویم :
در واقع cpan یک ریپوزیتوری برای پرل برای ماژول ها و ابزار های ثانویه است .
در حقیقت cpan مخفف : Comprehensive Perl Archive Network می باشد .
برای نمونه ما در اینجا ساختار و ابزار های machine learning برای پرل را جستجو کردیم .
در واقع cpan یک ریپوزیتوری برای پرل برای ماژول ها و ابزار های ثانویه است .
در حقیقت cpan مخفف : Comprehensive Perl Archive Network می باشد .
برای نمونه ما در اینجا ساختار و ابزار های machine learning برای پرل را جستجو کردیم .
https://www.htpcguides.com/install-configure-wordpress-varnish-cache-4-x-firewall/
#waf #reverceproxy #varnish
#waf #reverceproxy #varnish
HTPC Guides
Install + Configure WordPress Varnish Cache 4.x Firewall •
Install and Configure Wordpress Varnish Cache 4.x Firewall to protect your web server from XSS, SQL Injection and other security vulnerabilities to be safe.
روش های قدیمی و نه عمومی که امروزه عمومی شد
روشی نوین بهمنظور استخراج مخفیانهی اطلاعات از کامپیوترهای فاقد اتصال شبکه ارائه کردند.
دزدیدن اطلاعات از air-gapped systems (سیستمهایی ایزولهشده و بدون اتصال به شبکه) است. پیشازاین، تعدادی از این روشها مانند شنود ازطریق صدای هارددیسک را شاهد بودهایم؛ اما امروز با جدیدترین و شاید جذابترین آنها، یعنی استخراج اطلاعات با تغییر روشنایی مانیتور آشنا میشویم.
در این روش که محققان در وبسایت Hacker News منتشر کردهاند، هکر ابتدا به نصب بدافزار روی سیستم قربانی نیاز دارد. این مرحله باید بهصورت فیزیکی، همچون نصب بدافزار ازطریق متصلکردن حافظهی USB به سیستم انجام شود. این بدافزار با تغییردادن پیاپی اما نامحسوس شدت روشنایی صفحهنمایش دستگاه، اطلاعات را بهصورت کدهای باینری منتقل میکند. در انتها، هکر بهمنظور خواندن این اطلاعات به دوربین نیاز دارد. #hack
روشی نوین بهمنظور استخراج مخفیانهی اطلاعات از کامپیوترهای فاقد اتصال شبکه ارائه کردند.
دزدیدن اطلاعات از air-gapped systems (سیستمهایی ایزولهشده و بدون اتصال به شبکه) است. پیشازاین، تعدادی از این روشها مانند شنود ازطریق صدای هارددیسک را شاهد بودهایم؛ اما امروز با جدیدترین و شاید جذابترین آنها، یعنی استخراج اطلاعات با تغییر روشنایی مانیتور آشنا میشویم.
در این روش که محققان در وبسایت Hacker News منتشر کردهاند، هکر ابتدا به نصب بدافزار روی سیستم قربانی نیاز دارد. این مرحله باید بهصورت فیزیکی، همچون نصب بدافزار ازطریق متصلکردن حافظهی USB به سیستم انجام شود. این بدافزار با تغییردادن پیاپی اما نامحسوس شدت روشنایی صفحهنمایش دستگاه، اطلاعات را بهصورت کدهای باینری منتقل میکند. در انتها، هکر بهمنظور خواندن این اطلاعات به دوربین نیاز دارد. #hack
Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future
روش های قدیمی و نه عمومی که امروزه عمومی شد روشی نوین بهمنظور استخراج مخفیانهی اطلاعات از کامپیوترهای فاقد اتصال شبکه ارائه کردند. دزدیدن اطلاعات از air-gapped systems (سیستمهایی ایزولهشده و بدون اتصال به شبکه) است. پیشازاین، تعدادی از این روشها…
بسیاری از کاربران نیاز نیست نگران این موضوع باشند؛ بااینحال تعداد زیادی از سازمانهای دولتی، بانکی، صنعتی و نظامی با این روش نوین هک درمعرض خطر هستند. محققان در آزمایشها، در فواصل متفاوت از انواع دوربینهای امنیتی و وبکم و گوشیهای هوشمند برای فیلمبرداری از نمایشگر قربانی استفاده کردند. ضریب خطا در برخی از موارد صفر درصد گزارش شد و سرعت انتقال اطلاعات در بیشترین حالت به ۱۰ بیتبرثانیه رسید.
درحالحاضر، مطمئنترین راه شناسایی این نوع حمله فیلمبرداری از نمایشگر کامپیوترها و بررسی دقیق بهمنظور کشف تغییرات نامحسوس در روشنایی آنها است. همچنین، محققان بهعنوان اقدامات متقابل اجرای سیاستهای سختگیرانهتر دربارهی استفاده از دوربین در محل سیستمهای حساس امنیتی را پیشنهاد میدهند و توصیه میکنند از صفحات پلاریزه روی نمایشگر استفاده شود. این صفحات دید واضحی به کاربران ارائه میدهند؛ اما دوربینها از راه دور فقط صفحهای تاریک را مشاهده میکنند.
درحالحاضر، مطمئنترین راه شناسایی این نوع حمله فیلمبرداری از نمایشگر کامپیوترها و بررسی دقیق بهمنظور کشف تغییرات نامحسوس در روشنایی آنها است. همچنین، محققان بهعنوان اقدامات متقابل اجرای سیاستهای سختگیرانهتر دربارهی استفاده از دوربین در محل سیستمهای حساس امنیتی را پیشنهاد میدهند و توصیه میکنند از صفحات پلاریزه روی نمایشگر استفاده شود. این صفحات دید واضحی به کاربران ارائه میدهند؛ اما دوربینها از راه دور فقط صفحهای تاریک را مشاهده میکنند.
با سلام و احترام،
شرکت فناوری اطلاعات ناواکو وابسطه به بانک مسکن به منظور تکمیل کادر پرسنلی خود، به یک کارشناس لینوکس نیازمند می باشد.
۱-آشنا به راهبری و مفاهیم اولیه لینوکس
۲-آشنا به راه اندازی سرویس ها
۳-آشنا به داکر و مفهوم آن
۴-داشتن روحیه و اخلاق کار تیمی
*آشنایی با core banking مزیت محسوب می شود.
در صورت تمایل رزومه خود را به آدرس زیر ارسال نمایید.
[email protected]
#jobs #linux @unixmens
شرکت فناوری اطلاعات ناواکو وابسطه به بانک مسکن به منظور تکمیل کادر پرسنلی خود، به یک کارشناس لینوکس نیازمند می باشد.
۱-آشنا به راهبری و مفاهیم اولیه لینوکس
۲-آشنا به راه اندازی سرویس ها
۳-آشنا به داکر و مفهوم آن
۴-داشتن روحیه و اخلاق کار تیمی
*آشنایی با core banking مزیت محسوب می شود.
در صورت تمایل رزومه خود را به آدرس زیر ارسال نمایید.
[email protected]
#jobs #linux @unixmens
📣 آموزش آنلاین و رایگان آشنایی و مقابله با ویروس کرونا
▪️آموزش همگانی مقابله با ویروس کرونا با همکاری سازمان نظام پزشکی، جمعیت هلال احمر و انجمن پزشکان عمومی به صورت آنلاین و رایگان برای همه مردم برگزار میشود.
▫️شرکت در برنامه 👇
https://corona.irimc.org
▪️آموزش همگانی مقابله با ویروس کرونا با همکاری سازمان نظام پزشکی، جمعیت هلال احمر و انجمن پزشکان عمومی به صورت آنلاین و رایگان برای همه مردم برگزار میشود.
▫️شرکت در برنامه 👇
https://corona.irimc.org
🔴مهم🔴
ویروس کرونا وارد ایران شده و در شهر قم باعث کشته شدن دو نفر از هموطنانمون شده . این بیماری سیکل پانزده روزه داره. ممکنه در این مدت افراد دیگری نیز مبتلا شده باشند
ویروس میتواند نه روز روی سطوح فلزی، شیشه و پلاستیک فعال بماند. بیماری را جدی بگیرید. تمامی نکات را به صورت جدی رعایت کنید و برای دوستان و اقوام به اشتراک بگذارید
از کارهای زیر جدا خودداری فرمایید:
▪️مهمانیهای غیرضروری
▪️استعمال قلیان در سفره خانه
▪️استفاده از توالت عمومی
▪️مصرف غذاهای بیرون و رستوران
▪️دست دادن و روبوسی
▪️استفاده از لوازم بازی و ورزشیِ پارک ها و باشگاه ها و شهربازی
▪️استفاده از مِترو و اتوبوس
▪️استفاده مکرر از دستگاه های عابربانک
▪️استفاده از تاکسی و سواریهای غیرشخصی
▪️خرید حیوانات زنده .
▪️استفاده از گوشی های تلفن مشترک در ادارات، مدارس و اماکن عمومی
▪️خام خواری خوردنیهای حرارت ندیده
▪️لمس ضریح و درب بُقاع متبرکه و مساجد و مُهر و سجاده مشترک
انجام موارد زیر موکداً توصیه میگردد:
🔹مصرف مُداوم داروهای گیاهی تقویت کننده ی سیستم ایمنی
🔹شستشوی مکرر دست ها
🔹شرب مُدام مایعات
🔹استفاده از انواع پد
🔹بخور آب گرم
ویروس کرونا وارد ایران شده و در شهر قم باعث کشته شدن دو نفر از هموطنانمون شده . این بیماری سیکل پانزده روزه داره. ممکنه در این مدت افراد دیگری نیز مبتلا شده باشند
ویروس میتواند نه روز روی سطوح فلزی، شیشه و پلاستیک فعال بماند. بیماری را جدی بگیرید. تمامی نکات را به صورت جدی رعایت کنید و برای دوستان و اقوام به اشتراک بگذارید
از کارهای زیر جدا خودداری فرمایید:
▪️مهمانیهای غیرضروری
▪️استعمال قلیان در سفره خانه
▪️استفاده از توالت عمومی
▪️مصرف غذاهای بیرون و رستوران
▪️دست دادن و روبوسی
▪️استفاده از لوازم بازی و ورزشیِ پارک ها و باشگاه ها و شهربازی
▪️استفاده از مِترو و اتوبوس
▪️استفاده مکرر از دستگاه های عابربانک
▪️استفاده از تاکسی و سواریهای غیرشخصی
▪️خرید حیوانات زنده .
▪️استفاده از گوشی های تلفن مشترک در ادارات، مدارس و اماکن عمومی
▪️خام خواری خوردنیهای حرارت ندیده
▪️لمس ضریح و درب بُقاع متبرکه و مساجد و مُهر و سجاده مشترک
انجام موارد زیر موکداً توصیه میگردد:
🔹مصرف مُداوم داروهای گیاهی تقویت کننده ی سیستم ایمنی
🔹شستشوی مکرر دست ها
🔹شرب مُدام مایعات
🔹استفاده از انواع پد
🔹بخور آب گرم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر ماسک بهداشتی از داروخانه ها پیدا نکردین، موقتا اینگونه ماسک درست کنید
ساخت ماسک با دستمال کاغذی و کش پول در چند ثانیه
ساخت ماسک با دستمال کاغذی و کش پول در چند ثانیه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 طریقه صحیح شستن دستها برای پیشگیری از ابتلا به کرونا
Forwarded from Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future (yashar esmaildokht 🐧)
تیمهای بزرگ توسعه میدهند؛ تیمهای کوچک متحول میکنند
به نظر شما گوگل بیشتر به فناوری خدمت کرده است یا تیمهای استارتاپی کوچک؟ کدامیک فناوری را توسعه میدهند و کدامیک فناوری را متحول میکنند؟ طور دیگری هم میتوان این پرسش را مطرح کرد. چرا شرکتهای بزرگ و غول دنیای فناوری مانند گوگل، مایکروسافت، اپل، فیسبوک و نظایر اینها هر سال چندین تیم کوچک و استارتاپی را خریداری کرده و به مجموعه عریض و طویل خود میافزایند؟ در این مطلب میخواهیم درباره تفاوت کارکرد و کارایی تیمهای کوچک و بزرگ صحبت کنیم.
تیمهای بزرگ مفیدتر هستند یا تیمهای کوچک؟
در چند ماه گذشته، مرتب اخباری درباره راهاندازی تیمهای کوچک توسط شرکتهای بزرگ ایرانی اعلام میشد. شرکتهایی با چند صد کارمند و ساختمانهایی سر به فلک کشیده یکباره عاشق دنیای استارتاپها و تیمهای کوچک میشوند. در چندین استارتاپ سرمایهگذاری کرده یا به طور موازی تیمهای کوچک استارتاپی تشکیل داده و برخی پروژههای خود را به آنها واگذار میکنند. این سوال مطرح است که چرا این تیمها و شرکتهای بزرگ چشم امید به تیمهای کوچک دارند؟ تیمهای بزرگ دارای فضا، سرمایه، نیروی انسانی و مجوز برای هر تحقیق و توسعهای هستند. چندین دهه تحقیق درباره تیمها و مشارکتها، نشان میدهد تیمهای بزرگ در زمینه تحقیق و توسعه و وظایف خلاقانه، مزایای فزایندهای نسبت به تیمهای کوچک دارند. به ندرت دانشمندی در گوشهای از دنیا موفق به اکتشافی بزرگ در زمینههای مختلف علمی شده است ولی تیمهای تحقیق و توسعه وابسته به شرکتهای بزرگ موتور رانش نوآوریها هستند و بار توسعه مباحث پیچیدهتر و متنوعتر را بر دوش میکشند. در مبحث تیمسازی، تیم بزرگتر تیم بهتری است. یکی از مهمترین دلایل نیاز ما به تیمهای بزرگ، این است که تیمهای کوچک نمیتوانند به برخی از دستاوردهای مطلوب برسند. رویکرد غالب این است که تیمهای بزرگ موتورهای بهینه بزرگترین پیشرفتههای آینده هستند ولی آیا تیمهای کوچک هیچ نوآوری و مزیتی نسبت به تیمهای بزرگ ندارند؟ پس، چرا چشم تیمهای بزرگ دنبال تیمهای کوچک است و همهجا از استارتاپها صحبت میشود؟
برخی از مدیران شرکتهای بزرگ آرزو میکنند «ای کاش مدیر یک تیم استارتاپی بودند». برای نمونه، دانشگاههای بزرگ دنیا و از جمله خود ایران با داشتن هزاران مترمربع فضا، بودجه، نیروی انسانی، صدها آزمایشگاه و حتی پروژههای نوآورانه تعریف شده، باز در صدد راهاندازی استارتاپها هستند و در رویدادهای استارتاپ ویکندها حضوری پررنگ دارند.
این تقابل تیمهای بزرگ و کوچک باعث شد «داشون وانگ»، استادیار دانشکده مدیریت Kellogg دانشگاه نورث وسترن و «جیمز ای ایوانز»، استاد جامعهشناسی دانشگاه شیکاگو، آن را در تحقیقات فوق دکترای پژوهشگری به نام «لینگفی وو» مورد آزمون و بررسی قرار دهند. آنها میلیونها مقاله، پتنت و پروژههای نرمافزاری را مورد مطالعه قرار دادند و برخی از نتایج و دستاوردهای خود را در نشریه Nature، منتشر کردند. آنها بهطور خلاصه دریافتند که گرچه تیمهای بزرگ، مهمترین عامل پیشرفت و توسعه علوم به شمار میروند، ولی وجود تیمهای کوچک برای تحول و ساختارشکنی ضروری است.
توسعه در برابر تحول
مطالعات تیمسازی نشان میدهد تیمهای بزرگ برای کشف و اختراع، تحول و پیادهسازی سریع بهینهسازی نشدهاند. احتمال دارد تیمهای بزرگ در هماهنگی و ارتباطات با مشکلاتی روبرو باشند. فرآیند تصمیمگیری و اجرا در تیمهای بزرگ طولانی و زمانبر است. افراد رویکردها و نظرات گوناگونی در پیادهسازی پروژهها و ایدهها دارند و البته ساختارها و چارتهای کاری و سازمانی، قوانین و مجوزها، اجازه چابکی و تحول را نمیدهند. تیمهای بزرگ ریسکگریز هستند، زیرا از آنها انتظار میرود جریان رشد و موفقیت خود را ادامه بدهند و همیشه روی بازارهای بزرگتر و قدرتمندتر سرمایهگذاری کنند. تیمهای کوچک، کسبوکارهای نوپا و شرکتهای خصوصی محدود، چیزی برای از دست دادن ندارند. در نتیجه، سراغ بازارهای جدید، فرصتهای نو و راههای نامطمئن میروند و آنها را امتحان میکنند.
وانگ و ایوانز برای بررسی اثرات اندازه تیمها، بیش از ۶۵ میلیون مقاله، ثبت اختراع، محصولات نرمافزاری و پروژه تعریف شده در فاصله سالهای ۱۹۵۴ تا ۲۰۱۴ را مطالعه کردند. تجزیه و تحلیلهای این تیم پژوهشگر به کشف الگوی جهانی منجر شده است: «درحالیکه تیمهای بزرگ، در عرصه توسعه ایدهها و طرحهای فعلی موفق بودند، همتایان کوچکتر آنها، بهاحتمال بیشتری با ارائه ایدهها، اختراعات و فرصتهای جدید، سبک تفکرات فعلی را متحول میکردند.»
به نظر شما گوگل بیشتر به فناوری خدمت کرده است یا تیمهای استارتاپی کوچک؟ کدامیک فناوری را توسعه میدهند و کدامیک فناوری را متحول میکنند؟ طور دیگری هم میتوان این پرسش را مطرح کرد. چرا شرکتهای بزرگ و غول دنیای فناوری مانند گوگل، مایکروسافت، اپل، فیسبوک و نظایر اینها هر سال چندین تیم کوچک و استارتاپی را خریداری کرده و به مجموعه عریض و طویل خود میافزایند؟ در این مطلب میخواهیم درباره تفاوت کارکرد و کارایی تیمهای کوچک و بزرگ صحبت کنیم.
تیمهای بزرگ مفیدتر هستند یا تیمهای کوچک؟
در چند ماه گذشته، مرتب اخباری درباره راهاندازی تیمهای کوچک توسط شرکتهای بزرگ ایرانی اعلام میشد. شرکتهایی با چند صد کارمند و ساختمانهایی سر به فلک کشیده یکباره عاشق دنیای استارتاپها و تیمهای کوچک میشوند. در چندین استارتاپ سرمایهگذاری کرده یا به طور موازی تیمهای کوچک استارتاپی تشکیل داده و برخی پروژههای خود را به آنها واگذار میکنند. این سوال مطرح است که چرا این تیمها و شرکتهای بزرگ چشم امید به تیمهای کوچک دارند؟ تیمهای بزرگ دارای فضا، سرمایه، نیروی انسانی و مجوز برای هر تحقیق و توسعهای هستند. چندین دهه تحقیق درباره تیمها و مشارکتها، نشان میدهد تیمهای بزرگ در زمینه تحقیق و توسعه و وظایف خلاقانه، مزایای فزایندهای نسبت به تیمهای کوچک دارند. به ندرت دانشمندی در گوشهای از دنیا موفق به اکتشافی بزرگ در زمینههای مختلف علمی شده است ولی تیمهای تحقیق و توسعه وابسته به شرکتهای بزرگ موتور رانش نوآوریها هستند و بار توسعه مباحث پیچیدهتر و متنوعتر را بر دوش میکشند. در مبحث تیمسازی، تیم بزرگتر تیم بهتری است. یکی از مهمترین دلایل نیاز ما به تیمهای بزرگ، این است که تیمهای کوچک نمیتوانند به برخی از دستاوردهای مطلوب برسند. رویکرد غالب این است که تیمهای بزرگ موتورهای بهینه بزرگترین پیشرفتههای آینده هستند ولی آیا تیمهای کوچک هیچ نوآوری و مزیتی نسبت به تیمهای بزرگ ندارند؟ پس، چرا چشم تیمهای بزرگ دنبال تیمهای کوچک است و همهجا از استارتاپها صحبت میشود؟
برخی از مدیران شرکتهای بزرگ آرزو میکنند «ای کاش مدیر یک تیم استارتاپی بودند». برای نمونه، دانشگاههای بزرگ دنیا و از جمله خود ایران با داشتن هزاران مترمربع فضا، بودجه، نیروی انسانی، صدها آزمایشگاه و حتی پروژههای نوآورانه تعریف شده، باز در صدد راهاندازی استارتاپها هستند و در رویدادهای استارتاپ ویکندها حضوری پررنگ دارند.
این تقابل تیمهای بزرگ و کوچک باعث شد «داشون وانگ»، استادیار دانشکده مدیریت Kellogg دانشگاه نورث وسترن و «جیمز ای ایوانز»، استاد جامعهشناسی دانشگاه شیکاگو، آن را در تحقیقات فوق دکترای پژوهشگری به نام «لینگفی وو» مورد آزمون و بررسی قرار دهند. آنها میلیونها مقاله، پتنت و پروژههای نرمافزاری را مورد مطالعه قرار دادند و برخی از نتایج و دستاوردهای خود را در نشریه Nature، منتشر کردند. آنها بهطور خلاصه دریافتند که گرچه تیمهای بزرگ، مهمترین عامل پیشرفت و توسعه علوم به شمار میروند، ولی وجود تیمهای کوچک برای تحول و ساختارشکنی ضروری است.
توسعه در برابر تحول
مطالعات تیمسازی نشان میدهد تیمهای بزرگ برای کشف و اختراع، تحول و پیادهسازی سریع بهینهسازی نشدهاند. احتمال دارد تیمهای بزرگ در هماهنگی و ارتباطات با مشکلاتی روبرو باشند. فرآیند تصمیمگیری و اجرا در تیمهای بزرگ طولانی و زمانبر است. افراد رویکردها و نظرات گوناگونی در پیادهسازی پروژهها و ایدهها دارند و البته ساختارها و چارتهای کاری و سازمانی، قوانین و مجوزها، اجازه چابکی و تحول را نمیدهند. تیمهای بزرگ ریسکگریز هستند، زیرا از آنها انتظار میرود جریان رشد و موفقیت خود را ادامه بدهند و همیشه روی بازارهای بزرگتر و قدرتمندتر سرمایهگذاری کنند. تیمهای کوچک، کسبوکارهای نوپا و شرکتهای خصوصی محدود، چیزی برای از دست دادن ندارند. در نتیجه، سراغ بازارهای جدید، فرصتهای نو و راههای نامطمئن میروند و آنها را امتحان میکنند.
وانگ و ایوانز برای بررسی اثرات اندازه تیمها، بیش از ۶۵ میلیون مقاله، ثبت اختراع، محصولات نرمافزاری و پروژه تعریف شده در فاصله سالهای ۱۹۵۴ تا ۲۰۱۴ را مطالعه کردند. تجزیه و تحلیلهای این تیم پژوهشگر به کشف الگوی جهانی منجر شده است: «درحالیکه تیمهای بزرگ، در عرصه توسعه ایدهها و طرحهای فعلی موفق بودند، همتایان کوچکتر آنها، بهاحتمال بیشتری با ارائه ایدهها، اختراعات و فرصتهای جدید، سبک تفکرات فعلی را متحول میکردند.»
Forwarded from Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future (yashar esmaildokht 🐧)
به عبارت دیگر، تیمهای بزرگ در حل مسئله عالی عمل میکنند ولی تیمهای کوچک میتوانند مشکلات جدید را کشف کنند تا تیمهای بزرگ به حل آنها بپردازند. این دقیقا همان ارتباطی است که گوگل، مایکروسافت، اپل و غولهای بزرگ دنیای فناوری با استارتاپها و تیمهای کوچک چندنفره دارند. این شرکتهای بزرگ، اکتشافهای جدید، راهحلهای بهتر و فناوریهای آینده را خریداری کرده و در درون خودشان پیادهسازی و به محصول قابل عرضه برای بازار تبدیل میکنند.
اگر میخواهید ایدههای مشهور یا ایدههای گذشته را توسعه دهید، از تیمهای بزرگ استفاده کنید. در عوض تیمهای کوچک، از امکانات و ایدههای مبهم پیشین، الهام میگیرند و از راهکارها یا روالهای قدیمی فراتر میروند. تیمهای بزرگ، مثل برخی از استودیوهای فیلمسازی هستند که روایت جدیدی خلق نمیکنند، بلکه ادامه یک فیلم یا داستان را در دست تولید میگیرند. بهگفته محققان، زمانیکه اندازه تیم از یک نفر به ۵۰ عضو رشد میکند، سطوح تحول و ساختارشکنی بهشدت کاهش پیدا خواهد کرد.
در تحقیقات وانگ و ایوانز مشخص شده تفاوت تیمها ناشی از تفاوت موضوعها نیست و فقط اندازه تیمها در کارآیی آنها تاثیرگذار است. میتوان استثناهای زیادی برای رد نظریه وانگ و ایوانز ارایه کرد. مثلا، افراد خاص چه در تیمهای کوچک یا بزرگ باشند، موفقیت حاصل شده و خروجی آن تیمها را تحت تاثیر قرار میدهند.
پشتیبانی از تیمهای بزرگ و کوچک
اکنون، به سوال ابتدایی این مطلب برمیگردیم. کدامیک از تیمها ارزش پشتیبانی، حمایت و سرمایهگذاری را دارند؟ آیا باید به تیمهای بزرگ بیشتر بها بدهیم یا سراغ تیمهای کوچک برویم؟
کارشناسان و محققان میگویند برای انرژیبخشی و حیات بلندمدت نوآوری، به طور ضروری به هر دو نوع تیمها نیاز داریم که شامل تیمهای کوچک متخصص نوآوری، اکتشاف و تحولات ساختارشکن هستند ولی تیمهای بزرگ در توسعه ایدهها، پیادهسازی نوآوریها و گسترش مرزهای دانش و فناوری به همراه حوزههای خاص نقش اساسی دارند.
اغلب بنگاههای سرمایهگذاری تمایل دارند در تیمهای بزرگ و با سابقه سرمایهگذاری کنند و به حمایت از آنها مشغول باشند اما تیمهای کوچک به همان اندازه واجد شرایط هستند. تیمهای کوچک با معرفی راهکارها و مسیرهای جدید، تفکرات فعلی را متحول میکنند. بدون تیمهای کوچک، هرگز مشکلات جدیدی کشف نمیشود که حل آنها به تیمهای بزرگ سپرده شود، یا هرگز محصولات جدیدی نخواهد بود که تیمهای بزرگ آنها را توسعه دهند. برعکس این رویه هم که تیمهای بزرگ به یکباره سراغ کوچکسازی، حمایت و پشتیبانی از تیمهای استارتاپی و تیمسازی بروند و بسترهای ارزشمند متعددی که خودشان دارند را رها کنند نیز اشتباه است. تیمهای بزرگ میتوانند کارهای مهمی مانند توسعه نرمافزار، محصولسازی و مقیاسپذیری را انجام دهند. تیمهای کوچک بدون حضور تیمهای بزرگ معنا پیدا نخواهند کرد. بیشک ما برای حل مشکلات فزاینده و پیچیده جهانی، به تیمهای بزرگ و چند رشتهای نیاز داریم. درعینحال به شرکتها و تیمهای کوچکتر نیز نیاز است، زیرا آنها با جستوجوی دقیق امکانات فعلی، نوآوریهای ساختارشکن سالهای آتی را شناسایی میکنند. اگر میخواهیم عملکرد کلی صنایع و کسبوکارها را بهبود دهیم، باید اطمینان حاصل کنیم که انواع تیمها، با هماهنگی و هارمونی متقابل کار میکنند. در پایان میتوان نتیجه گرفت همواره تیمهای بزرگ بهتر نیستند یا تیمهای کوچک کارایی بهتری ارائه نمیدهند.
اگر میخواهید ایدههای مشهور یا ایدههای گذشته را توسعه دهید، از تیمهای بزرگ استفاده کنید. در عوض تیمهای کوچک، از امکانات و ایدههای مبهم پیشین، الهام میگیرند و از راهکارها یا روالهای قدیمی فراتر میروند. تیمهای بزرگ، مثل برخی از استودیوهای فیلمسازی هستند که روایت جدیدی خلق نمیکنند، بلکه ادامه یک فیلم یا داستان را در دست تولید میگیرند. بهگفته محققان، زمانیکه اندازه تیم از یک نفر به ۵۰ عضو رشد میکند، سطوح تحول و ساختارشکنی بهشدت کاهش پیدا خواهد کرد.
در تحقیقات وانگ و ایوانز مشخص شده تفاوت تیمها ناشی از تفاوت موضوعها نیست و فقط اندازه تیمها در کارآیی آنها تاثیرگذار است. میتوان استثناهای زیادی برای رد نظریه وانگ و ایوانز ارایه کرد. مثلا، افراد خاص چه در تیمهای کوچک یا بزرگ باشند، موفقیت حاصل شده و خروجی آن تیمها را تحت تاثیر قرار میدهند.
پشتیبانی از تیمهای بزرگ و کوچک
اکنون، به سوال ابتدایی این مطلب برمیگردیم. کدامیک از تیمها ارزش پشتیبانی، حمایت و سرمایهگذاری را دارند؟ آیا باید به تیمهای بزرگ بیشتر بها بدهیم یا سراغ تیمهای کوچک برویم؟
کارشناسان و محققان میگویند برای انرژیبخشی و حیات بلندمدت نوآوری، به طور ضروری به هر دو نوع تیمها نیاز داریم که شامل تیمهای کوچک متخصص نوآوری، اکتشاف و تحولات ساختارشکن هستند ولی تیمهای بزرگ در توسعه ایدهها، پیادهسازی نوآوریها و گسترش مرزهای دانش و فناوری به همراه حوزههای خاص نقش اساسی دارند.
اغلب بنگاههای سرمایهگذاری تمایل دارند در تیمهای بزرگ و با سابقه سرمایهگذاری کنند و به حمایت از آنها مشغول باشند اما تیمهای کوچک به همان اندازه واجد شرایط هستند. تیمهای کوچک با معرفی راهکارها و مسیرهای جدید، تفکرات فعلی را متحول میکنند. بدون تیمهای کوچک، هرگز مشکلات جدیدی کشف نمیشود که حل آنها به تیمهای بزرگ سپرده شود، یا هرگز محصولات جدیدی نخواهد بود که تیمهای بزرگ آنها را توسعه دهند. برعکس این رویه هم که تیمهای بزرگ به یکباره سراغ کوچکسازی، حمایت و پشتیبانی از تیمهای استارتاپی و تیمسازی بروند و بسترهای ارزشمند متعددی که خودشان دارند را رها کنند نیز اشتباه است. تیمهای بزرگ میتوانند کارهای مهمی مانند توسعه نرمافزار، محصولسازی و مقیاسپذیری را انجام دهند. تیمهای کوچک بدون حضور تیمهای بزرگ معنا پیدا نخواهند کرد. بیشک ما برای حل مشکلات فزاینده و پیچیده جهانی، به تیمهای بزرگ و چند رشتهای نیاز داریم. درعینحال به شرکتها و تیمهای کوچکتر نیز نیاز است، زیرا آنها با جستوجوی دقیق امکانات فعلی، نوآوریهای ساختارشکن سالهای آتی را شناسایی میکنند. اگر میخواهیم عملکرد کلی صنایع و کسبوکارها را بهبود دهیم، باید اطمینان حاصل کنیم که انواع تیمها، با هماهنگی و هارمونی متقابل کار میکنند. در پایان میتوان نتیجه گرفت همواره تیمهای بزرگ بهتر نیستند یا تیمهای کوچک کارایی بهتری ارائه نمیدهند.
Forwarded from Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future (yashar esmaildokht 🐧)
این داستان درباره شخصی به نام مونتی روبرتز است...
وقتی که یک بچه بود، پدرش به عنوان یک مربی اسب برای تربیت اسبها از یک اصطبل به اصطبل دیگر و از یک مزرعه به مزرعه دیگر در گردش بود. به همین خاطر مدرسهاش در طول سال چند بار عوض میشد. یک روز، وقتی که شاگرد دبیرستان بود، معلم از شاگردان خواست که بنویسند وقتی که بزرگ شدند میخواهند چه کاره شوند.
او یک دقیقه هم صبر نکرد و هفت صفحه کاغذ درباره هدفش که میخواست مالک یک مزرعه اسب باشد نوشت، او همه چیز را با جزئیات کامل نوشت و حتی طرحی از آن مکان با اصطبلها و ویلایش کشید.
دو روز بعد او نوشتهاش را با یک نمره F (پائینترین نمره) در صفحه اول دریافت کرد. بعد از کلاس، نزد معلم رفت و پرسید، «چرا من پائینترین نمره را گرفتم؟» معلم پاسخ داد: «این آرزو برای بچهای مثل تو که نه پول دارد، نه امکانات و از یک خانواده دورهگرد است خیلی غیرواقعی است. به هیچ وجه ممکن نیست روزی به این آرزوی بزرگ دست پیدا کنی.»
سپس پیشنهاد کرد دوباره بنویسد و آرزوی واقعیتری داشته باشد.
پسر به منزل رفت و از پدرش پرسید که چکار باید بکند. پدر پاسخ داد:«این تصمیم خیلی برای تو مهم است. پس خودت باید به آن فکر کنی.»
پس از چند روز، پسر همان نوشته را برای معلمش برد. هیچ تغییری در آن نداد و گفت: «شما نمره F را نگهدار و من آرزویم را نگه میدارم.»
💫 اکنون مونتی رابرتز مالک خانهای با زیربنای 400 متر مربع در وسط یک مزرعه اسب به مساحت 8 هکتار میباشد و هنوز آن نوشته را با خودش دارد و آن را قاب گرفته و بالای شومینهاش نصب کرده است.
بخاطر داشته باشید، باید به حرف دل خود گوش کنید و اجازه ندهید هیچکس رویایتان را از شما بگیرد.💫
✨ حتما نظیر این داستان هم برای هیلتون بزرگ شنیده اید؟
مهم نیست کجای زندگی قرار دارید
مهم نیست دارا هستید یا فقیر
مهم نیست چقدر از آرزویتان دور هستید
✨ مهم این است که چقدر ارزوی خود را باور دارید ، وقتی باور داشته باشید تموم راه های رسیدن به آرزوییتان در صفحه زندگیتان هایلایت میشود و شما راه خود را پیدا خداهید کرد
پس همین امروز لباس رزم برتن کنید و به آرزوهای خود قول صد درصد پیروزی را بدهید
برای رسیدنتان زمان و مکان تعیین کنید و ان روزا پیشاپیش هر روز تجسم کنید
وقتی که یک بچه بود، پدرش به عنوان یک مربی اسب برای تربیت اسبها از یک اصطبل به اصطبل دیگر و از یک مزرعه به مزرعه دیگر در گردش بود. به همین خاطر مدرسهاش در طول سال چند بار عوض میشد. یک روز، وقتی که شاگرد دبیرستان بود، معلم از شاگردان خواست که بنویسند وقتی که بزرگ شدند میخواهند چه کاره شوند.
او یک دقیقه هم صبر نکرد و هفت صفحه کاغذ درباره هدفش که میخواست مالک یک مزرعه اسب باشد نوشت، او همه چیز را با جزئیات کامل نوشت و حتی طرحی از آن مکان با اصطبلها و ویلایش کشید.
دو روز بعد او نوشتهاش را با یک نمره F (پائینترین نمره) در صفحه اول دریافت کرد. بعد از کلاس، نزد معلم رفت و پرسید، «چرا من پائینترین نمره را گرفتم؟» معلم پاسخ داد: «این آرزو برای بچهای مثل تو که نه پول دارد، نه امکانات و از یک خانواده دورهگرد است خیلی غیرواقعی است. به هیچ وجه ممکن نیست روزی به این آرزوی بزرگ دست پیدا کنی.»
سپس پیشنهاد کرد دوباره بنویسد و آرزوی واقعیتری داشته باشد.
پسر به منزل رفت و از پدرش پرسید که چکار باید بکند. پدر پاسخ داد:«این تصمیم خیلی برای تو مهم است. پس خودت باید به آن فکر کنی.»
پس از چند روز، پسر همان نوشته را برای معلمش برد. هیچ تغییری در آن نداد و گفت: «شما نمره F را نگهدار و من آرزویم را نگه میدارم.»
💫 اکنون مونتی رابرتز مالک خانهای با زیربنای 400 متر مربع در وسط یک مزرعه اسب به مساحت 8 هکتار میباشد و هنوز آن نوشته را با خودش دارد و آن را قاب گرفته و بالای شومینهاش نصب کرده است.
بخاطر داشته باشید، باید به حرف دل خود گوش کنید و اجازه ندهید هیچکس رویایتان را از شما بگیرد.💫
✨ حتما نظیر این داستان هم برای هیلتون بزرگ شنیده اید؟
مهم نیست کجای زندگی قرار دارید
مهم نیست دارا هستید یا فقیر
مهم نیست چقدر از آرزویتان دور هستید
✨ مهم این است که چقدر ارزوی خود را باور دارید ، وقتی باور داشته باشید تموم راه های رسیدن به آرزوییتان در صفحه زندگیتان هایلایت میشود و شما راه خود را پیدا خداهید کرد
پس همین امروز لباس رزم برتن کنید و به آرزوهای خود قول صد درصد پیروزی را بدهید
برای رسیدنتان زمان و مکان تعیین کنید و ان روزا پیشاپیش هر روز تجسم کنید
Forwarded from Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future (yashar esmaildokht 🐧)
آیا شما هم به محض اینکه وارد خانه دوستتان میشوید، دهها ایدهی جدید برای تغییر فضای خانه و بهبود دکوراسیون آن به ذهنتان میرسد؟ آیا کارمند واحد حسابداری هستید و شغل شما، محدود به ثبت سندهای مالی مختلف است. اما هر روز انواع ایدهها به ذهنتان میرسد که چگونه فرایندهای کاری شرکت را بهبود بدهید تا دقت و کیفیت کار حسابداری بهتر شود؟
آیا وقتی یک کتاب داستان میخوانید، روایتهای دیگری از داستان در ذهن شما شکل میگیرد و با خود فکر میکنید که این داستان را میشد به شکلهای دیگری هم نوشت؟
آیا پیش آمده است که فرزند شما، بچههای هم سن و سال یا جوانتر از خودش را بنشاند و برای آنها داستان بگوید؟ در حالی که شما میدانید داستان را همین الان ساخته و پرداخته و خودش هم پایان ماجرا را نمیداند!
جانسون اوکانر، در مدل استعدادیابی خود، یکی از المانهای استعداد را Ideaphoria (آیدیا فوریا) تعریف میکند. این لغت ساختهی خود اوست. برای اینکه بهتر معنای آن را درک کنیم شاید لغت Hydrophoria کمک کند. پیشوند «هایدرو» به معنای آب و مایعات است و هایدروفوریا، وضعیت کسی است که ظرف بزرگ آبی را به دوش میکشد و مدام همه جا قطرات آب و مایع، سرریز میشود و بیرون میپاشد.
حالا مفهوم Ideaphoria یا همان «لبریز از ایده بودن» مشخص است. وضعیت کسی که خواسته یا ناخواسته، برای همه چیز و همه کس، ایدههای جدید دارد.
شاید برای شما جالب باشد که تا سالها، آزمون Ideaphoria به شکل بسیار سادهای اجرا میشده و همچنان شاخص ارزیابیکننده خوبی بوده است. تصویر یک رویداد یا یک منظره یا یک شیء، در برابر یک فرد قرار داده میشده و از او میخواستهاند که در مورد آن تصویر، هر چه به ذهن میرسد بنویسد (البته حتماً مرتبط). حجم نوشتههای هر فرد میتواند نشان دهد که او تا چه حد لبریز از ایده است (به همین دلیل ما از واژه ایده پرداز که کمی هم مفهوم خلاقیت را در خود دارد، استفاده نکردیم).
بنیاد جانسون اوکانر بر این شیوه اندازهگیری تاکید خاص دارد. چون معتقد است لبریز از ایده بودن را نباید با خلاق بودن اشتباه گرفت. حتی یک ایدهی کوچک جدید و تازه دادن هم میتواند نشانهای از خلاقیت باشد. اما در مورد افراد آیدیا فوریک، تعداد حرفها و ایدهها و نظرها مهم است. حتی اگر خلاقانه و بدیع نباشد. حتی اگر دیگران قبلاً آنها را مطرح کرده باشند و او تنها آنها را نقل کند.
آیا انسانهایی که این توانمندی را دارند، همیشه مورد استقبال دیگران قرار میگیرند؟ قطعاً چنین نیست.
در برخی از خانوادهها، در برخی از شغلها، در برخی از سازمانها، اینکه شما هر لحظه و در هر جا، ایدهی جدیدی را مطرح کنید و به اصول و روش فعلی وفادار نباشید چندان ارزشی ندارد. خانم یا آقای حسابداری که هر روز در جلسه مدیران، در مورد تغییر فرایندهای حسابداری صحبت میکند، ممکن است با برخوردهای نامطلوب مواجه شوند.
جملهی معروفی از فردریک تیلور، دانشمند بزرگ مدیریت نقل شده (البته در زمانی که در صنعت حمل ریلی مواد کار میکرد) که در جواب یکی از کارکنان صاحب ایدهاش گفته بود: «تو پول می گیری که کار کنی. همان کار را هم بکن. من به عدهی دیگری هم پول میدهم که فکر کنند!».
اما شغلها و سازمانهای دیگری هم وجود دارند که از چنین افرادی استقبال میکنند. اوکانر، در توضیحی که در مورد انسانهای لبریز از ایده مینویسد، اشاره میکند که این گروه از افراد، بسته به اینکه در موقعیت درست قرار بگیرند یا نه، ممکن است بسیار شاد و راضی و موفق، یا خسته و عصبی و فرسوده باشند.
بر اساس گزارش بنیاد جانسون اوکانر، افرادی که در این حوزه، استعداد بالایی دارند میتوانند در شغلهایی مانند نوشتن، آموزش دادن، فروش، تبلیغات و حقوق، موفق باشند. بر اساس تحقیقات این بنیاد، مهندسانی که در این شاخص امتیاز بالایی دارند، معمولاً ثبت اختراع و مقالات منتشر شده بیشتری هم دارند.
اوکانر، در توضیح این مولفه استعداد نکته جالبی را مطرح میکند: «ما از سال ۱۹۴۰ تا کنون، آیدیا فوریا را ارزیابی کرده و سنجیدهایم. شاید شغلهای مناسب این افراد تغییر کند. در آن سالها، کسی که آیدیا فوریک بود، احتمالاً در تبلیغات ضد دخانیات مشارکت میکرد و امروز ممکن است مدیر برند یک شرکت بزرگ نرمافزاری باشد. اما آسمان هم نمیتواند برای چنین افرادی، یک سقف و محدودیت باشد
منبع: متمم
آیا وقتی یک کتاب داستان میخوانید، روایتهای دیگری از داستان در ذهن شما شکل میگیرد و با خود فکر میکنید که این داستان را میشد به شکلهای دیگری هم نوشت؟
آیا پیش آمده است که فرزند شما، بچههای هم سن و سال یا جوانتر از خودش را بنشاند و برای آنها داستان بگوید؟ در حالی که شما میدانید داستان را همین الان ساخته و پرداخته و خودش هم پایان ماجرا را نمیداند!
جانسون اوکانر، در مدل استعدادیابی خود، یکی از المانهای استعداد را Ideaphoria (آیدیا فوریا) تعریف میکند. این لغت ساختهی خود اوست. برای اینکه بهتر معنای آن را درک کنیم شاید لغت Hydrophoria کمک کند. پیشوند «هایدرو» به معنای آب و مایعات است و هایدروفوریا، وضعیت کسی است که ظرف بزرگ آبی را به دوش میکشد و مدام همه جا قطرات آب و مایع، سرریز میشود و بیرون میپاشد.
حالا مفهوم Ideaphoria یا همان «لبریز از ایده بودن» مشخص است. وضعیت کسی که خواسته یا ناخواسته، برای همه چیز و همه کس، ایدههای جدید دارد.
شاید برای شما جالب باشد که تا سالها، آزمون Ideaphoria به شکل بسیار سادهای اجرا میشده و همچنان شاخص ارزیابیکننده خوبی بوده است. تصویر یک رویداد یا یک منظره یا یک شیء، در برابر یک فرد قرار داده میشده و از او میخواستهاند که در مورد آن تصویر، هر چه به ذهن میرسد بنویسد (البته حتماً مرتبط). حجم نوشتههای هر فرد میتواند نشان دهد که او تا چه حد لبریز از ایده است (به همین دلیل ما از واژه ایده پرداز که کمی هم مفهوم خلاقیت را در خود دارد، استفاده نکردیم).
بنیاد جانسون اوکانر بر این شیوه اندازهگیری تاکید خاص دارد. چون معتقد است لبریز از ایده بودن را نباید با خلاق بودن اشتباه گرفت. حتی یک ایدهی کوچک جدید و تازه دادن هم میتواند نشانهای از خلاقیت باشد. اما در مورد افراد آیدیا فوریک، تعداد حرفها و ایدهها و نظرها مهم است. حتی اگر خلاقانه و بدیع نباشد. حتی اگر دیگران قبلاً آنها را مطرح کرده باشند و او تنها آنها را نقل کند.
آیا انسانهایی که این توانمندی را دارند، همیشه مورد استقبال دیگران قرار میگیرند؟ قطعاً چنین نیست.
در برخی از خانوادهها، در برخی از شغلها، در برخی از سازمانها، اینکه شما هر لحظه و در هر جا، ایدهی جدیدی را مطرح کنید و به اصول و روش فعلی وفادار نباشید چندان ارزشی ندارد. خانم یا آقای حسابداری که هر روز در جلسه مدیران، در مورد تغییر فرایندهای حسابداری صحبت میکند، ممکن است با برخوردهای نامطلوب مواجه شوند.
جملهی معروفی از فردریک تیلور، دانشمند بزرگ مدیریت نقل شده (البته در زمانی که در صنعت حمل ریلی مواد کار میکرد) که در جواب یکی از کارکنان صاحب ایدهاش گفته بود: «تو پول می گیری که کار کنی. همان کار را هم بکن. من به عدهی دیگری هم پول میدهم که فکر کنند!».
اما شغلها و سازمانهای دیگری هم وجود دارند که از چنین افرادی استقبال میکنند. اوکانر، در توضیحی که در مورد انسانهای لبریز از ایده مینویسد، اشاره میکند که این گروه از افراد، بسته به اینکه در موقعیت درست قرار بگیرند یا نه، ممکن است بسیار شاد و راضی و موفق، یا خسته و عصبی و فرسوده باشند.
بر اساس گزارش بنیاد جانسون اوکانر، افرادی که در این حوزه، استعداد بالایی دارند میتوانند در شغلهایی مانند نوشتن، آموزش دادن، فروش، تبلیغات و حقوق، موفق باشند. بر اساس تحقیقات این بنیاد، مهندسانی که در این شاخص امتیاز بالایی دارند، معمولاً ثبت اختراع و مقالات منتشر شده بیشتری هم دارند.
اوکانر، در توضیح این مولفه استعداد نکته جالبی را مطرح میکند: «ما از سال ۱۹۴۰ تا کنون، آیدیا فوریا را ارزیابی کرده و سنجیدهایم. شاید شغلهای مناسب این افراد تغییر کند. در آن سالها، کسی که آیدیا فوریک بود، احتمالاً در تبلیغات ضد دخانیات مشارکت میکرد و امروز ممکن است مدیر برند یک شرکت بزرگ نرمافزاری باشد. اما آسمان هم نمیتواند برای چنین افرادی، یک سقف و محدودیت باشد
منبع: متمم