شرکت رایتل جهت جذب نیروی های متخصص در معاونت فناوری اطلاعات با مشخصات زیر اقدام می نماید:
ردیف شغلی 1(
مهارت های تخصصی:
• تسلط در زمینه طراحی و راه اندازی سرورها و تجهیزات پردازشی
• تسلط در زمینه طراحی و راه اندازی تجهیزات ذخیره سازی SAN Storage
• تسلط در زمینه مدیریت سیتم عامل لینوکس
• تجربه در زمینه طراحی راهکارهای مجازی سازی
• آشنایی کافی با طراحی و راه اندازی شبکه های SAN
مهارت های عمومی:
• تسلط خوب به زبان انگلیسی (مکالمه و نوشتاری)
• مهارت در زمینه تهیه Requirement و مستندسازی
ردیف شغلی 2(
مهارت های تخصصی:
• تسلط در زمینه مدیریت پایگاه داده و طراحی و پیاده سازی راهکارهای Availability
• تسلط در زمینه مدیریت سیتم عامل لینوکس
• تجربه در زمینه طراحی راهکارهای ذخیره سازی
• آشنایی کافی با راهکارهای طراحی پلتفرم ها جهت تحلیل داده حجیم
مهارت های عمومی:
• تسلط خوب به زبان انگلیسی (مکالمه و نوشتاری)
• مهارت در زمینه تهیه Requirement و مستندسازی
لطفا رزومه مرتبط را به آدرس ایمیل [email protected] ارسال فرمایید
#jobs #linux @unixmens
ردیف شغلی 1(
مهارت های تخصصی:
• تسلط در زمینه طراحی و راه اندازی سرورها و تجهیزات پردازشی
• تسلط در زمینه طراحی و راه اندازی تجهیزات ذخیره سازی SAN Storage
• تسلط در زمینه مدیریت سیتم عامل لینوکس
• تجربه در زمینه طراحی راهکارهای مجازی سازی
• آشنایی کافی با طراحی و راه اندازی شبکه های SAN
مهارت های عمومی:
• تسلط خوب به زبان انگلیسی (مکالمه و نوشتاری)
• مهارت در زمینه تهیه Requirement و مستندسازی
ردیف شغلی 2(
مهارت های تخصصی:
• تسلط در زمینه مدیریت پایگاه داده و طراحی و پیاده سازی راهکارهای Availability
• تسلط در زمینه مدیریت سیتم عامل لینوکس
• تجربه در زمینه طراحی راهکارهای ذخیره سازی
• آشنایی کافی با راهکارهای طراحی پلتفرم ها جهت تحلیل داده حجیم
مهارت های عمومی:
• تسلط خوب به زبان انگلیسی (مکالمه و نوشتاری)
• مهارت در زمینه تهیه Requirement و مستندسازی
لطفا رزومه مرتبط را به آدرس ایمیل [email protected] ارسال فرمایید
#jobs #linux @unixmens
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
Forwarded from yashar esmaildokht 🐧
تاریخ نگاران و جهانگردان در مورد #ایران چه میگویند ؟!!!!
هرودوت
هرودوت -مورخ یونانی در دوره ی کوروش- در مورد ایرانیان مینویسد: چیزی که برای پارسی کردنش ممنوع است و گفتنش هم جایز نیست، دروغگویی است. دروغگویی را ننگین ترین عیب میداند و پس از آن شرم آورترین نقص، داشتن قرض است و جهت عمده ی آن از جمله این است که گویند مقروض مجبور است دروغ بگوید. در آن زمان ایرانیان دروغ نمیگفتند و یکی از باعزت ترین مردمان روی کره ی زمین بودند اما پس از یک قرن که به مرور زمان خلقیات ایرانیان عوض شد، به مرور هم نکبت و بدبختی به سوی این ملت روی آورد! (پس از این پس هر موقع که خواستیم بگوییم ما یک فرهنگ ۲۵۰۰ ساله داریم، بیشتر بیاندیشیم!)
گرنفون
گرنفون شاگر معروف سقراط که تقریباً یک قرن پس از هرودوت می زیسته، در مقایسه ی بین ایرانیان عهد کوروش و عصر خودش -دوره ی اردشیر دوم- میآورد: این روزها خیلیها فریب شهرت پارسی ها را از جهت وفای به عهد و حفظ سوگند میخورند ولی این روزها افراد متمول را مثل جانیان حبس میکنند تا از آنها پول بگیرند؛ این روزها برعکس سابق، کسانی که به نفع شاه خیانت کنند مورد عنایت شاه قرار میگیرند. دیگر کسی نمیخواهد به قشون شاه محلق شود، روح سلحشوری و ورزشکاری در ایرانیان به کلی مرده و به تن پروری و پرخوری روی آورده اند، مملکتی نیست مثل پارس که در آن این همه مردم از زهری که به دست هموطنان به آنها خورانده میشود بمیرند یا علیل شوند، تقوای پارسی ها در آنها خاموش شده و برخلاف گذشته بی عدالتی، حب منابع نامشروع و بیشرمی در نزد آنها ترقی کرده. عده یی بیشمار گلدان و جام های گرانبها دارند و از داشتن آن به خود می بالند اما این که تمام این تجملات با وسائل شرم آور تحصیل میشود باعث شرمساری آنان نیست. خلاصه پارسی و مردمانی که تابع آنان هستند، این روزها تقدسشان نسبت به خدایان و احترامشان به والدین و انصافشان درباره ی خلق و شجاعتشان در موقع جنگ بسیار کمتر از آن است که در سابق بود.
آمی ین مارلسین
آمی ین مارلسین -مورخ معروف رومی که در قرن چهارم میلادی می زیسته- در کتاب خود ایرانیان را اینگونه توصیف میکند که: بسیار پرگو و خودستا هستند، چه در موقع کامکاری و چه در اوقات مصیبت. همیشه لفظ تهدید و تخویف بر لب دارند. مکار و متکبر و بیرحم اند. راه رفتنشان بسیار سنگین و موقر و طبیعی و روان است. بهترین جنگجویان دنیا هستند ولی در کار جنگ، خدعه و مهارتشان بیشتر از شجاعتشان است. نسبت به غلامان و زیردستان و مردم خرده پا به استبداد رفتار میکنند و خود را مالک و صاحب اختیار جان و مال آنها میدانند و نوکران و گماشتگان آنها حق ندارند در حضور آنها لب به سخن بگشایند.
گرنت واتسون
گرنت واتسون -مولف کتاب تاریخ ایران و دوره ی قاجاریه- از قول پوتینگر مینویسد: در میان خودی ایرانیان با هم ردیف و هم شان خویش مهربان و مؤدب اند ولی در مقابل برتر از خود خاضع و متواضع و نسبت به زیردستان زورگو و متکبرند.
جمیس موریه
جمیس موریه ی انگلیسی در کتاب سیاحت ایران و ارمنستان و آسیای صغیر و استانبول در مورد خلقیات ایرانیان در زمان فتحعلی شاه قاجار می نویسد: در تمام دنیا مردمی به لافزنی ایرانیان وجود ندارد. لاف و گزاف اساس وجود ایرانیان است. هیچ ملتی همانند ایرانیان منافق نیست و چه بسا همان موقعی که دارند با تو تعارف میکنند باید از شرشان برحذر باشی. ایرانیان تا دلت بخواهد حاضرند به تو قول و وعده بدهند که اگر احیاناً اسبی، مرزعه یی، خانه یی و یا هر چیز دیگری را در حضورشان تعریف و تمجید نمایی، فوراً میگویند تعلق به خودتان دارد. عیب دیگری هم که دارند دروغگویی است که از حد تصور خارج است. ایرانیان لبریزند از خودپسندی و شاید بتوان گفت که در تمام دنیا مردمی پیدا نشوند که به این درجه به شخص خودشان اهمیت بدهند و برای خودشان اهمیت قائل باشند.
شاردن
شاردن -سیاح بسیار مشهور فرانسوی که در عهد صفویه مکرر به ایران مسافرت میکرد و سالها در ایران اقامت داشت- در باب اخلاق ایرانیان مینویسد: ایرانیان بیش از همه چیز دلشان میخواهد زندگی کنند و خوش باشند. آن سلحشوری سابق را از دست دادهاند و تنها چیزی که از دنیا میفهمند عیش است و نوش و هیچ باور ندارند که عیش و عشرت و نشاط را در حرکت و تکاپو و کارهای خطرناک و پرزحمت هم میتوان به دست آورد. از این گذشته، ایرانیان بسیار مخفی کار و متقلب و بزرگترین متقلبین عالم هستند و در دنائت و وقاحت هم بی همتا میباشند. به غایت دروغگو هستند و کارشان همه پرگویی و قسم و آیه است و برای اندک نفعی حاضرند به دروغ شهادت بدهند. وقتی از کسی پول یا چیزی قرض میگیرند، پس نمیدهند و به محض این که دستشان برسد، خودی و بیگانه را فریب میدهند و با او به دغل معامله می نمایند. در خدمتگذاری عاری از صداقت هستند و در معاملات دوستی نمیفهمند و چنان در خدعه و فریب مهارت دارند که محال است انسان به دامشان نیفتد.
هرودوت -مورخ یونانی در دوره ی کوروش- در مورد ایرانیان مینویسد: چیزی که برای پارسی کردنش ممنوع است و گفتنش هم جایز نیست، دروغگویی است. دروغگویی را ننگین ترین عیب میداند و پس از آن شرم آورترین نقص، داشتن قرض است و جهت عمده ی آن از جمله این است که گویند مقروض مجبور است دروغ بگوید. در آن زمان ایرانیان دروغ نمیگفتند و یکی از باعزت ترین مردمان روی کره ی زمین بودند اما پس از یک قرن که به مرور زمان خلقیات ایرانیان عوض شد، به مرور هم نکبت و بدبختی به سوی این ملت روی آورد! (پس از این پس هر موقع که خواستیم بگوییم ما یک فرهنگ ۲۵۰۰ ساله داریم، بیشتر بیاندیشیم!)
گرنفون
گرنفون شاگر معروف سقراط که تقریباً یک قرن پس از هرودوت می زیسته، در مقایسه ی بین ایرانیان عهد کوروش و عصر خودش -دوره ی اردشیر دوم- میآورد: این روزها خیلیها فریب شهرت پارسی ها را از جهت وفای به عهد و حفظ سوگند میخورند ولی این روزها افراد متمول را مثل جانیان حبس میکنند تا از آنها پول بگیرند؛ این روزها برعکس سابق، کسانی که به نفع شاه خیانت کنند مورد عنایت شاه قرار میگیرند. دیگر کسی نمیخواهد به قشون شاه محلق شود، روح سلحشوری و ورزشکاری در ایرانیان به کلی مرده و به تن پروری و پرخوری روی آورده اند، مملکتی نیست مثل پارس که در آن این همه مردم از زهری که به دست هموطنان به آنها خورانده میشود بمیرند یا علیل شوند، تقوای پارسی ها در آنها خاموش شده و برخلاف گذشته بی عدالتی، حب منابع نامشروع و بیشرمی در نزد آنها ترقی کرده. عده یی بیشمار گلدان و جام های گرانبها دارند و از داشتن آن به خود می بالند اما این که تمام این تجملات با وسائل شرم آور تحصیل میشود باعث شرمساری آنان نیست. خلاصه پارسی و مردمانی که تابع آنان هستند، این روزها تقدسشان نسبت به خدایان و احترامشان به والدین و انصافشان درباره ی خلق و شجاعتشان در موقع جنگ بسیار کمتر از آن است که در سابق بود.
آمی ین مارلسین
آمی ین مارلسین -مورخ معروف رومی که در قرن چهارم میلادی می زیسته- در کتاب خود ایرانیان را اینگونه توصیف میکند که: بسیار پرگو و خودستا هستند، چه در موقع کامکاری و چه در اوقات مصیبت. همیشه لفظ تهدید و تخویف بر لب دارند. مکار و متکبر و بیرحم اند. راه رفتنشان بسیار سنگین و موقر و طبیعی و روان است. بهترین جنگجویان دنیا هستند ولی در کار جنگ، خدعه و مهارتشان بیشتر از شجاعتشان است. نسبت به غلامان و زیردستان و مردم خرده پا به استبداد رفتار میکنند و خود را مالک و صاحب اختیار جان و مال آنها میدانند و نوکران و گماشتگان آنها حق ندارند در حضور آنها لب به سخن بگشایند.
گرنت واتسون
گرنت واتسون -مولف کتاب تاریخ ایران و دوره ی قاجاریه- از قول پوتینگر مینویسد: در میان خودی ایرانیان با هم ردیف و هم شان خویش مهربان و مؤدب اند ولی در مقابل برتر از خود خاضع و متواضع و نسبت به زیردستان زورگو و متکبرند.
جمیس موریه
جمیس موریه ی انگلیسی در کتاب سیاحت ایران و ارمنستان و آسیای صغیر و استانبول در مورد خلقیات ایرانیان در زمان فتحعلی شاه قاجار می نویسد: در تمام دنیا مردمی به لافزنی ایرانیان وجود ندارد. لاف و گزاف اساس وجود ایرانیان است. هیچ ملتی همانند ایرانیان منافق نیست و چه بسا همان موقعی که دارند با تو تعارف میکنند باید از شرشان برحذر باشی. ایرانیان تا دلت بخواهد حاضرند به تو قول و وعده بدهند که اگر احیاناً اسبی، مرزعه یی، خانه یی و یا هر چیز دیگری را در حضورشان تعریف و تمجید نمایی، فوراً میگویند تعلق به خودتان دارد. عیب دیگری هم که دارند دروغگویی است که از حد تصور خارج است. ایرانیان لبریزند از خودپسندی و شاید بتوان گفت که در تمام دنیا مردمی پیدا نشوند که به این درجه به شخص خودشان اهمیت بدهند و برای خودشان اهمیت قائل باشند.
شاردن
شاردن -سیاح بسیار مشهور فرانسوی که در عهد صفویه مکرر به ایران مسافرت میکرد و سالها در ایران اقامت داشت- در باب اخلاق ایرانیان مینویسد: ایرانیان بیش از همه چیز دلشان میخواهد زندگی کنند و خوش باشند. آن سلحشوری سابق را از دست دادهاند و تنها چیزی که از دنیا میفهمند عیش است و نوش و هیچ باور ندارند که عیش و عشرت و نشاط را در حرکت و تکاپو و کارهای خطرناک و پرزحمت هم میتوان به دست آورد. از این گذشته، ایرانیان بسیار مخفی کار و متقلب و بزرگترین متقلبین عالم هستند و در دنائت و وقاحت هم بی همتا میباشند. به غایت دروغگو هستند و کارشان همه پرگویی و قسم و آیه است و برای اندک نفعی حاضرند به دروغ شهادت بدهند. وقتی از کسی پول یا چیزی قرض میگیرند، پس نمیدهند و به محض این که دستشان برسد، خودی و بیگانه را فریب میدهند و با او به دغل معامله می نمایند. در خدمتگذاری عاری از صداقت هستند و در معاملات دوستی نمیفهمند و چنان در خدعه و فریب مهارت دارند که محال است انسان به دامشان نیفتد.
اکلسی سولتیکوف
اکلسی سولتیکوف -شاهزاده ی روسی- در حدود ۱۵۰ سال پیش به ایران مسافرت کرده و در کتاب سیاحت نامه ی خود در باب ایرانیان نوشته است: درستی صفتی است که در ایران وجود ندارد و همین خود کافی است که این مملکت در نظر خارجیان نفرت انگیز بیاید. دروغ به طوری در عادت و رسوم این طبقه -طبقه ی نوکر و کاسب و دکاندار- از مردم ایران ریشه دوانیده است که اگر احیاناً یک نفر از آنها رفتاری به درستی بنماید و یا به قول و وعده ی خود وفا نماید، چنان است که گویی مشکلترین کار دنیا را انجام داده است و رسما از شما جایزه و پاداش و انعام توقع دارد.
گوبینو
گوبینو -دیپلمات مشهور فرانسوی- در کتاب سه سال در ایران در مورد ایرانیان میگوید: زندگانی مردم این مملکت سر تا پا عبارت است از یک رشته توطئه و یک سلسله پشت هم اندازی. فکر و ذکر هر ایرانی فقط متوجه این است که کاری را که وظیفه ی اوست انجام ندهد. ارباب مواجب گماشته ی خود را نمیدهد و نوکرها تا بتوانند ارباب خود را سرکیسه میکنند. از بالا گرفته تا پایین، در تمام مدارج و طبقات این ملت جز حقهبازی و کلاهبرداری بی حد و حصر -و بدبختانه علاج ناپذیر- چیز دیگری دیده نمیشود و عجیب این که این اوضاع دلپسند آنان است و تمام افراد هر کس به سهم خود از آن بهره مند و برخوردار است و این شیوه ی کار و طرز زندگی روی هم رفته از زحمت آنان می کاهد و برای آسایش و بیکاری و بیعاری، میدان فراخی برای آنها فراهم میسازد و رفتهرفته این سبک زندگی برای آنها حکم بازی و سرگرمی پرتفریح و تفننی را پیدا میکند که احدی حاضر نیست به این آسانی از آن دست بردارد.
جان مکدونال
سر جان مکدونال انگلیسی میگوید: ایرانیان مردمانی مهمان نواز، نسبت به بیگانگان مهربان و در رفتار و کردار بی نهایت مؤدب و ملایم اند و حرکات و سکناتشان دلپذیر است. گفتارشان گیرنده و دلفریب و مصاحبت شان گوارا و دلپذیر است ولکن در عوض فاقد بسیاری از صفات پسندیده اند چنان که در تمام فنون مکر و حلیه و دورویی و ریاکاری ماهرند و نسبت به زیردستان شان شقی و غدار و در مقابل زبردستان افتاده و فروتن میباشند. از این گذشته، مردمی هستند بی رحم و کینه خواه و حریص و فاقد ایمان و محروم از صفات قدرشناسی و شرافتمندی.
جیمس موریه
جیمس موریه -مولف کتاب مشهور سرگذشت حاجی بابای اصفهانی- درباره ی ایرانیان می گویند: یاران! به ایرانیان دل مبندید که وفا ندارند و آدم را به دام می اندازند. هر قدر به عمارت ایشان بکوشی، به خرابی تو می کوشند. دروغ ناخوشی ملی و عیب فطری ایشان است و قسم شاهد بزرگ این معنی؛ قسم های ایشان را ببینید، سخن راست را چه احتیاج به قسم است؟ به جان تو، به جان خودم، به مرگ اولادم، به روح پدر و ماردم، به شاه، به مرگ تو، به ریش تو، به سبیل تو، به سلام و علیک، به نان و نمک، به پیغمبر، به اجداد طاهرین پیغمبر، به قبله، به قرآن، به حسن و حسین، به چهارده معصوم و به دوازده امام از اصطلاحات سوگند ایشان است. خلاصه آن که از روح و جان مرده و زنده گرفته تا به سر و چشم مقدس و ریش و سبیل مبارک و دندان شکسته و بازوی بریده تا به آتش و چراغ و آب حمام، همه را مایه میگذارند تا دروغ خود را به کرسی بنشانند. این دروغها را باور نکنید.
پرسی سایکس
سر پرسی سایکس در کتاب هشت سال در ایران مینویسد: تباهی اخلاقی و بی صفتی ایرانی بدبختانه ضربالمثل است. از تمام صفاتی که سیرت ایرانی را تشکیل میدهند و بعد از خودخواهی بی حد و حساب در میان آنها رواج بسیار حاصل کرده است، حرص پایدار در کسب مال و جمع ثروت از راه غیر حلال است.
استلین میشو
استلین میشو -از استادان دانشگاه ژنو- در کتاب خود موسوم به نامههای مشرق زمین مینویسد: ایرانیان نمیتوانند هیچ نوع کولتور و فرهنگی را که با فرهنگ خودشان بیگانه باشد بپذیرند. ایرانی همیشه شخصیت مخصوص به خودش را حفظ می نماید و این شخصیت عبارت است از یک نوع نرمی و انعطاف پذیری که به هر شکلی در میآید و برای یک نفر مغرب زمینی که معتاد به صراحت و تشخیص صریح بین خوبی و بدی است باعث انزجار خاطر میگردد. آنچه ما را در مورد ایرانیان به وحشت میاندازد این است که ما هرگز وقتی با یک نفر ایرانی سر و کار پیدا میکنیم، نمیتوانیم بفهمیم که درستی عقیده ی او از چه قرار است و درباره ی امور چگونه فکر میکند. حتی اگر ۲۰ سال هم با او معاشر و محشور باشیم، ضمیر او بر ما مجهول خواهد ماند.
ونسان مونتی
ونسان مونتی در کتاب ایران، در خصوص ضمیر و روح ما ایرانیان چنین نوشته است: در پشت پرده، روح ملتی پنهان است که از دوران طفولیت مهوب و درهم کوفته است چون به ناامیدی خو گرفته است.
اکلسی سولتیکوف -شاهزاده ی روسی- در حدود ۱۵۰ سال پیش به ایران مسافرت کرده و در کتاب سیاحت نامه ی خود در باب ایرانیان نوشته است: درستی صفتی است که در ایران وجود ندارد و همین خود کافی است که این مملکت در نظر خارجیان نفرت انگیز بیاید. دروغ به طوری در عادت و رسوم این طبقه -طبقه ی نوکر و کاسب و دکاندار- از مردم ایران ریشه دوانیده است که اگر احیاناً یک نفر از آنها رفتاری به درستی بنماید و یا به قول و وعده ی خود وفا نماید، چنان است که گویی مشکلترین کار دنیا را انجام داده است و رسما از شما جایزه و پاداش و انعام توقع دارد.
گوبینو
گوبینو -دیپلمات مشهور فرانسوی- در کتاب سه سال در ایران در مورد ایرانیان میگوید: زندگانی مردم این مملکت سر تا پا عبارت است از یک رشته توطئه و یک سلسله پشت هم اندازی. فکر و ذکر هر ایرانی فقط متوجه این است که کاری را که وظیفه ی اوست انجام ندهد. ارباب مواجب گماشته ی خود را نمیدهد و نوکرها تا بتوانند ارباب خود را سرکیسه میکنند. از بالا گرفته تا پایین، در تمام مدارج و طبقات این ملت جز حقهبازی و کلاهبرداری بی حد و حصر -و بدبختانه علاج ناپذیر- چیز دیگری دیده نمیشود و عجیب این که این اوضاع دلپسند آنان است و تمام افراد هر کس به سهم خود از آن بهره مند و برخوردار است و این شیوه ی کار و طرز زندگی روی هم رفته از زحمت آنان می کاهد و برای آسایش و بیکاری و بیعاری، میدان فراخی برای آنها فراهم میسازد و رفتهرفته این سبک زندگی برای آنها حکم بازی و سرگرمی پرتفریح و تفننی را پیدا میکند که احدی حاضر نیست به این آسانی از آن دست بردارد.
جان مکدونال
سر جان مکدونال انگلیسی میگوید: ایرانیان مردمانی مهمان نواز، نسبت به بیگانگان مهربان و در رفتار و کردار بی نهایت مؤدب و ملایم اند و حرکات و سکناتشان دلپذیر است. گفتارشان گیرنده و دلفریب و مصاحبت شان گوارا و دلپذیر است ولکن در عوض فاقد بسیاری از صفات پسندیده اند چنان که در تمام فنون مکر و حلیه و دورویی و ریاکاری ماهرند و نسبت به زیردستان شان شقی و غدار و در مقابل زبردستان افتاده و فروتن میباشند. از این گذشته، مردمی هستند بی رحم و کینه خواه و حریص و فاقد ایمان و محروم از صفات قدرشناسی و شرافتمندی.
جیمس موریه
جیمس موریه -مولف کتاب مشهور سرگذشت حاجی بابای اصفهانی- درباره ی ایرانیان می گویند: یاران! به ایرانیان دل مبندید که وفا ندارند و آدم را به دام می اندازند. هر قدر به عمارت ایشان بکوشی، به خرابی تو می کوشند. دروغ ناخوشی ملی و عیب فطری ایشان است و قسم شاهد بزرگ این معنی؛ قسم های ایشان را ببینید، سخن راست را چه احتیاج به قسم است؟ به جان تو، به جان خودم، به مرگ اولادم، به روح پدر و ماردم، به شاه، به مرگ تو، به ریش تو، به سبیل تو، به سلام و علیک، به نان و نمک، به پیغمبر، به اجداد طاهرین پیغمبر، به قبله، به قرآن، به حسن و حسین، به چهارده معصوم و به دوازده امام از اصطلاحات سوگند ایشان است. خلاصه آن که از روح و جان مرده و زنده گرفته تا به سر و چشم مقدس و ریش و سبیل مبارک و دندان شکسته و بازوی بریده تا به آتش و چراغ و آب حمام، همه را مایه میگذارند تا دروغ خود را به کرسی بنشانند. این دروغها را باور نکنید.
پرسی سایکس
سر پرسی سایکس در کتاب هشت سال در ایران مینویسد: تباهی اخلاقی و بی صفتی ایرانی بدبختانه ضربالمثل است. از تمام صفاتی که سیرت ایرانی را تشکیل میدهند و بعد از خودخواهی بی حد و حساب در میان آنها رواج بسیار حاصل کرده است، حرص پایدار در کسب مال و جمع ثروت از راه غیر حلال است.
استلین میشو
استلین میشو -از استادان دانشگاه ژنو- در کتاب خود موسوم به نامههای مشرق زمین مینویسد: ایرانیان نمیتوانند هیچ نوع کولتور و فرهنگی را که با فرهنگ خودشان بیگانه باشد بپذیرند. ایرانی همیشه شخصیت مخصوص به خودش را حفظ می نماید و این شخصیت عبارت است از یک نوع نرمی و انعطاف پذیری که به هر شکلی در میآید و برای یک نفر مغرب زمینی که معتاد به صراحت و تشخیص صریح بین خوبی و بدی است باعث انزجار خاطر میگردد. آنچه ما را در مورد ایرانیان به وحشت میاندازد این است که ما هرگز وقتی با یک نفر ایرانی سر و کار پیدا میکنیم، نمیتوانیم بفهمیم که درستی عقیده ی او از چه قرار است و درباره ی امور چگونه فکر میکند. حتی اگر ۲۰ سال هم با او معاشر و محشور باشیم، ضمیر او بر ما مجهول خواهد ماند.
ونسان مونتی
ونسان مونتی در کتاب ایران، در خصوص ضمیر و روح ما ایرانیان چنین نوشته است: در پشت پرده، روح ملتی پنهان است که از دوران طفولیت مهوب و درهم کوفته است چون به ناامیدی خو گرفته است.
ژان لارتگی
ژان لارتگی -روزنامه نویس معروف فرانسوی- کتابی به نام ویزا برای ایران نوشته که در این کتاب ایرانیان را این گونه توصیف میکند: ایرانیان کهنه کار و نکته سنج هستند و ذوق توطئه دارند. برای پذیرایی های رسمی ساخته شدهاند و دارای سنگینی و وقار و مجلس آرای و ناشی گری در زمینه ی تکنیک و راغب به خواب و خیال هستند که خود لازمه ی این قبیل مجامع و محافل است. ایرانی مدام عاشق آشوب و اغتشاش است و درهم و برهمی بوده است و خوشی او در این است که داد و فریاد راه بیندازد و یک فرد را -هر که میخواهد باشد- توانا و نیرومند و رستم دستان بخواند اما در عین حال در دل دشنامش بدهد و لغز بارش نماید و آهسته قاه قاه بخندد و خلاصه آن که همان صحنه ی کمدی خنده داری را بازی کند که مظهر زندگی ایرانی است. ما فرنگی ها وقتی در حق کسی میگوییم سخت و استوار است، مقصودمان تمجید و تحسین از اوست در صورتی که در ایران چنین آدمی را احمق و نادان میخوانند و وقتی که میخواهند کسی را تعریف کنند، می گویند خیلی نرم است! یعنی سهل الانعطاف است و حاضر است به آسانی به هر لباسی درآید و در صورت نیاز، حقیقت را به هر صورتی که مقتضی باشد جلوه گر سازد.
تا اینجای کار ممکن است با خود به این فکر افتاده باشیم، خب کسانی که این چیزها را در مورد ما ایرانی نوشته اند، همگی خارجی بودهاند و این کار را از روی غضب انجام دادهاند؛ اما بد نیست نیم نگاهی هم به نقطه نظرات خودمان ایرانیان در مورد فرهنگمان بیندازیم:
میرزا آقاخان کرمانی
میرزا آقاخان کرمانی در کتاب سی مقاله در حق هموطنان خود چنین نوشته است: کمتر کسی از اهالی ایران است که میرغضبی نداند و یا ستم و تعدی نتواند و ظلم و بی انصافی نپرورد. تمام سکنه ی آن ویران و خرابه از طبقه حکما و حکام و وزرا گرفته تا حمال و بقال، همه ستمگر و بی مروت و همه خونخوار و بی مرحمت و همه فریاد دارند که چرا ما میرغضب باشی نیستیم؟ و همه میخواهند ظالم منفرد و حاکم مستبد و جلادباشی باشند.
رحیم نامور
رحیم نامور در مقاله یی در روزنامه شفق درباره ی هموطنانش میگوید: پای بند هیچ یک از ملکات اخلاقی نیستند و به شئون و مقدسات فردی و اجتماعی اعتنایی ندارند و جز پر کردن کیسه و اطفای شهوات مشئوم از زندگی چیزی نمی فهمند. دروغ میگویند، فریب میدهند، مانند خاکشیر به هر مزاجی میسازند و در مقابل هر بادی تسلیم میشوند و این کار را زبردستی و زرنگی میدانند. حقایق را زیرپا گذاشته و برای استرضای خاطر کسی که خود را محتاج به وی و او را قویتر از خود تصور میکنند بله بله قربان و صحیح است صحیح است میگویند و از خود رأی و اختیاری ندارند. امروز از یک چیز تعریف میکنند و فردا با لحن زننده یی همان چیز را تکذیب مینمایند. مبالغه را در تعریف و خوشامدگویی به جایی می رسانند که مقام فرشتگان آسمانی را به یک نفر میدهند و لحظه یی بعد بدون این که گفتههای سابق خود را در نظر بیاورند همان شخص را مجسمه ی وقاحت و جانشین ابلیس میخوانند.
سیدمحمدعلی جمالزاده
سیدمحمدعلی جمالزاده نویسنده ی کتاب خلقیات ما ایرانیان مینویسد: هرچه بیشتر با این مردم می جوشم و بیشتر با آنها نشست و برخاست میکنم، کمتر اخلاقشان دستم میآید و کمتر از کار و بارشان سر در میآورم. با همه ی قیافه ی جدی که به خود میگیرند، هیچ کار دنیا را به جد نمیگیرند مگر در سه مورد مخصوص: یکی شکم، یکی کیسه و یکی تنبان. وقتی پای این سه چیز به میان میآید، یوسف را به کلافی و خدا را به خرمایی می فروشند. چطور میخواهی دلم به حال این مردم کچلک باز و دوز و کلکی مزاج نسوزد که برای حل و فصل معضلات امور و مشکلات دنیا تنها به سه طریقه معتقدند که عبارتند از: سرهم بندی، سیاست عالیه ی ماستمالی و روش مرضیه ی ساخت و پاخت. این هر سه از مبتکرات فکر بدیع و کشفیات قریحه ی سرشار خودشان است و در این میدان الحق که گوی سبقت را از جهان و جهانیان ربوده اند.
ژان لارتگی -روزنامه نویس معروف فرانسوی- کتابی به نام ویزا برای ایران نوشته که در این کتاب ایرانیان را این گونه توصیف میکند: ایرانیان کهنه کار و نکته سنج هستند و ذوق توطئه دارند. برای پذیرایی های رسمی ساخته شدهاند و دارای سنگینی و وقار و مجلس آرای و ناشی گری در زمینه ی تکنیک و راغب به خواب و خیال هستند که خود لازمه ی این قبیل مجامع و محافل است. ایرانی مدام عاشق آشوب و اغتشاش است و درهم و برهمی بوده است و خوشی او در این است که داد و فریاد راه بیندازد و یک فرد را -هر که میخواهد باشد- توانا و نیرومند و رستم دستان بخواند اما در عین حال در دل دشنامش بدهد و لغز بارش نماید و آهسته قاه قاه بخندد و خلاصه آن که همان صحنه ی کمدی خنده داری را بازی کند که مظهر زندگی ایرانی است. ما فرنگی ها وقتی در حق کسی میگوییم سخت و استوار است، مقصودمان تمجید و تحسین از اوست در صورتی که در ایران چنین آدمی را احمق و نادان میخوانند و وقتی که میخواهند کسی را تعریف کنند، می گویند خیلی نرم است! یعنی سهل الانعطاف است و حاضر است به آسانی به هر لباسی درآید و در صورت نیاز، حقیقت را به هر صورتی که مقتضی باشد جلوه گر سازد.
تا اینجای کار ممکن است با خود به این فکر افتاده باشیم، خب کسانی که این چیزها را در مورد ما ایرانی نوشته اند، همگی خارجی بودهاند و این کار را از روی غضب انجام دادهاند؛ اما بد نیست نیم نگاهی هم به نقطه نظرات خودمان ایرانیان در مورد فرهنگمان بیندازیم:
میرزا آقاخان کرمانی
میرزا آقاخان کرمانی در کتاب سی مقاله در حق هموطنان خود چنین نوشته است: کمتر کسی از اهالی ایران است که میرغضبی نداند و یا ستم و تعدی نتواند و ظلم و بی انصافی نپرورد. تمام سکنه ی آن ویران و خرابه از طبقه حکما و حکام و وزرا گرفته تا حمال و بقال، همه ستمگر و بی مروت و همه خونخوار و بی مرحمت و همه فریاد دارند که چرا ما میرغضب باشی نیستیم؟ و همه میخواهند ظالم منفرد و حاکم مستبد و جلادباشی باشند.
رحیم نامور
رحیم نامور در مقاله یی در روزنامه شفق درباره ی هموطنانش میگوید: پای بند هیچ یک از ملکات اخلاقی نیستند و به شئون و مقدسات فردی و اجتماعی اعتنایی ندارند و جز پر کردن کیسه و اطفای شهوات مشئوم از زندگی چیزی نمی فهمند. دروغ میگویند، فریب میدهند، مانند خاکشیر به هر مزاجی میسازند و در مقابل هر بادی تسلیم میشوند و این کار را زبردستی و زرنگی میدانند. حقایق را زیرپا گذاشته و برای استرضای خاطر کسی که خود را محتاج به وی و او را قویتر از خود تصور میکنند بله بله قربان و صحیح است صحیح است میگویند و از خود رأی و اختیاری ندارند. امروز از یک چیز تعریف میکنند و فردا با لحن زننده یی همان چیز را تکذیب مینمایند. مبالغه را در تعریف و خوشامدگویی به جایی می رسانند که مقام فرشتگان آسمانی را به یک نفر میدهند و لحظه یی بعد بدون این که گفتههای سابق خود را در نظر بیاورند همان شخص را مجسمه ی وقاحت و جانشین ابلیس میخوانند.
سیدمحمدعلی جمالزاده
سیدمحمدعلی جمالزاده نویسنده ی کتاب خلقیات ما ایرانیان مینویسد: هرچه بیشتر با این مردم می جوشم و بیشتر با آنها نشست و برخاست میکنم، کمتر اخلاقشان دستم میآید و کمتر از کار و بارشان سر در میآورم. با همه ی قیافه ی جدی که به خود میگیرند، هیچ کار دنیا را به جد نمیگیرند مگر در سه مورد مخصوص: یکی شکم، یکی کیسه و یکی تنبان. وقتی پای این سه چیز به میان میآید، یوسف را به کلافی و خدا را به خرمایی می فروشند. چطور میخواهی دلم به حال این مردم کچلک باز و دوز و کلکی مزاج نسوزد که برای حل و فصل معضلات امور و مشکلات دنیا تنها به سه طریقه معتقدند که عبارتند از: سرهم بندی، سیاست عالیه ی ماستمالی و روش مرضیه ی ساخت و پاخت. این هر سه از مبتکرات فکر بدیع و کشفیات قریحه ی سرشار خودشان است و در این میدان الحق که گوی سبقت را از جهان و جهانیان ربوده اند.