🎯 حواسپرتی فقط معضل امروز نیست
— بحران توجه شاید جدی باشد، اما خورههای مشکلی ندارند
🔴 برای بهترین فیلمهای سال دهها جایزه هست، ولی کسی به بهترین ویدئوهای چند ثانیهای اینستاگرام و تیکتاک جایزه نمیدهد، اگرچه بعضی از آنها واقعاً در حد خود شاهکارند. پاتریشیا لاکوود، اسم این ویدئوهای خیرهکنندۀ شبکهاجتماعی را «یاقوتهای کبود لحظهای» گذاشته است. بااینحال، نمیشود خیلی به این یاقوتها خیره شد. اگر در هر ویدئوی تیکتاک بارقهای از خلاقیت باشد، تماشای طولانیمدت تیکتاک مثل این است که ساعتها به آتشبازی چشم دوخته باشید؛ سلامتیتان به خطر میافتد و گیج و سرگشته خواهید شد.
🔴 نیکولاس کار، نویسندۀ کتاب مشهور اینترنت با مغز ما چه میکند؟، یکی از اولین کسانی بود که هشدار داد اینترنت توانایی ما برای تمرکز و تأمل را ذره ذره میخراشد و نابود میکند؛ خواندن متنهای طولانی سخت و سختتر میشود و حتی بهترین دانشجویان هم دیگر اصلاً کتاب نمیخوانند، فقط گوگل و اسکرولهای سرسری.
🔴 کریس هیز، روزنامهنگار آمریکایی، در کتاب جدیش مینویسد: اگرچه سوگواری برای از دستدادن تمرکز و توجه، خیلی قدیمی است و گاهی هم کاملاً نابجا بوده است، اما شرایط زندگی ما در عصر شبکههای اجتماعی واقعاً عادی نیست. انگار شبانهروز در کازینویی گیر افتادهایم که از هر گوشه و کنارش دهها چراغ برق میزند و از همۀ دیوارهایش بلندگوهای کرکننده فریاد میکشند. مسئله این است که در بحثهای قبلی بر سر حواسپرتی، صحبت از این بود که آیا «کمی» حواسپرتی -مثلاً خواندن یک رمان یا کمیک- خوب است یا بد؟ هیچوقت منبع حواسپرتی چنین فراگیر بود.
🔴 منتقدان قبلی میگفتند همیشه کسانی متهم به حواسپرتی میشوند که در سلسلهمراتب اجتماعی فرودست محسوب میشوند: خدمتکاران، کارگران، زنان یا جوانان. کارفرمایان و ثروتمندان مدام از زیردستانشان میخواهند تمرکز و دقت بیشتری داشته باشند، اما فقط برای اینکه بیشتر از آنها کار بکشند و سود بیشتری به دست بیاورند.
🔴این تحلیل میتواند درست باشد، اما معضل حواسپرتی حالا شکل تازهای به خود گرفته است. طوری که یکی از تجربههای مشترک استادان دانشگاه در سالهای اخیر، کوتاهآمدن از معیارهایشان برای تکالیف دانشجویان است. بهنظر میرسد دیگر دانشجوها نمیتوانند متنی که بیش از چهار-پنج صفحه باشد بخوانند. و این ربطی به راحتطلبی یا بیاعتناییشان ندارد، نه؛ آنها واقعاً توان درک متنهای طولانی، پیچیده و چندلایه را از دست دادهاند. گویا همۀ واقعیت برای آنها تکه تکه شده است و فقط در قالب ویدئوها یا متنهای چند دقیقهای پدیدار میشود.
🔴 بااینهمه، نباید در این «توجه تکه تکه شده» اغراق کرد. از نظر دانیل ایمروار، بازار توجه بخشهای دیگری هم دارد که از قضا نشان میدهد مردم هنوز توانایی تمرکز دارند. برای مثال، به نظر میرسد سینما دارد به دورهای از فیلمهای بسیار طولانی رو میآورد که بیش از سهساعت طول میکشد، اما مخاطبان خیلی راحت داستان را دنبال میکنند.
🔴 مصاحبههای چهارساعتۀ جو روگان، سریالهای طولانی با داستانهای لایهلایه و نشانهها و رمزگزاریهای پیچیده، و بازیهای ویدئویی که روز به روز طولانیتر، سختتر و عجیبتر میشوند هم نمونههای دیگری از این مسئلهاند. پس چه اتفاقی دارد میافتد؟ نیل ورما، نظریهپرداز حوزۀ رسانه، میگوید: رسانههای آنلاین موجب پیدایش سبکی فکری شدهاند که متعلق به خورههاست. فرهنگ خورهها معمولاً دستهبندیهای سفتوسختی دارد و فضای فرقهگرایی نیز در آن بیداد میکند، اما باوجود اینها، هیچ خبری از کوتاهشدن گسترۀ توجه یا ناپدیدشدن توانایی تمرکز در آن نیست.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «نخبگان از بحران توجه میگویند، چون دیگر کسی به حرفشان گوش نمیدهد» که در سیوپنجمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب نوشتۀ دانیل ایمروار است و نسیم حسینی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 برای خرید شمارۀ سیوپنج مجلۀ ترجمان به لینک زیر مراجعه کنید:
https://B2n.ir/xt9189
@tarjomaanweb
— بحران توجه شاید جدی باشد، اما خورههای مشکلی ندارند
🔴 برای بهترین فیلمهای سال دهها جایزه هست، ولی کسی به بهترین ویدئوهای چند ثانیهای اینستاگرام و تیکتاک جایزه نمیدهد، اگرچه بعضی از آنها واقعاً در حد خود شاهکارند. پاتریشیا لاکوود، اسم این ویدئوهای خیرهکنندۀ شبکهاجتماعی را «یاقوتهای کبود لحظهای» گذاشته است. بااینحال، نمیشود خیلی به این یاقوتها خیره شد. اگر در هر ویدئوی تیکتاک بارقهای از خلاقیت باشد، تماشای طولانیمدت تیکتاک مثل این است که ساعتها به آتشبازی چشم دوخته باشید؛ سلامتیتان به خطر میافتد و گیج و سرگشته خواهید شد.
🔴 نیکولاس کار، نویسندۀ کتاب مشهور اینترنت با مغز ما چه میکند؟، یکی از اولین کسانی بود که هشدار داد اینترنت توانایی ما برای تمرکز و تأمل را ذره ذره میخراشد و نابود میکند؛ خواندن متنهای طولانی سخت و سختتر میشود و حتی بهترین دانشجویان هم دیگر اصلاً کتاب نمیخوانند، فقط گوگل و اسکرولهای سرسری.
🔴 کریس هیز، روزنامهنگار آمریکایی، در کتاب جدیش مینویسد: اگرچه سوگواری برای از دستدادن تمرکز و توجه، خیلی قدیمی است و گاهی هم کاملاً نابجا بوده است، اما شرایط زندگی ما در عصر شبکههای اجتماعی واقعاً عادی نیست. انگار شبانهروز در کازینویی گیر افتادهایم که از هر گوشه و کنارش دهها چراغ برق میزند و از همۀ دیوارهایش بلندگوهای کرکننده فریاد میکشند. مسئله این است که در بحثهای قبلی بر سر حواسپرتی، صحبت از این بود که آیا «کمی» حواسپرتی -مثلاً خواندن یک رمان یا کمیک- خوب است یا بد؟ هیچوقت منبع حواسپرتی چنین فراگیر بود.
🔴 منتقدان قبلی میگفتند همیشه کسانی متهم به حواسپرتی میشوند که در سلسلهمراتب اجتماعی فرودست محسوب میشوند: خدمتکاران، کارگران، زنان یا جوانان. کارفرمایان و ثروتمندان مدام از زیردستانشان میخواهند تمرکز و دقت بیشتری داشته باشند، اما فقط برای اینکه بیشتر از آنها کار بکشند و سود بیشتری به دست بیاورند.
🔴این تحلیل میتواند درست باشد، اما معضل حواسپرتی حالا شکل تازهای به خود گرفته است. طوری که یکی از تجربههای مشترک استادان دانشگاه در سالهای اخیر، کوتاهآمدن از معیارهایشان برای تکالیف دانشجویان است. بهنظر میرسد دیگر دانشجوها نمیتوانند متنی که بیش از چهار-پنج صفحه باشد بخوانند. و این ربطی به راحتطلبی یا بیاعتناییشان ندارد، نه؛ آنها واقعاً توان درک متنهای طولانی، پیچیده و چندلایه را از دست دادهاند. گویا همۀ واقعیت برای آنها تکه تکه شده است و فقط در قالب ویدئوها یا متنهای چند دقیقهای پدیدار میشود.
🔴 بااینهمه، نباید در این «توجه تکه تکه شده» اغراق کرد. از نظر دانیل ایمروار، بازار توجه بخشهای دیگری هم دارد که از قضا نشان میدهد مردم هنوز توانایی تمرکز دارند. برای مثال، به نظر میرسد سینما دارد به دورهای از فیلمهای بسیار طولانی رو میآورد که بیش از سهساعت طول میکشد، اما مخاطبان خیلی راحت داستان را دنبال میکنند.
🔴 مصاحبههای چهارساعتۀ جو روگان، سریالهای طولانی با داستانهای لایهلایه و نشانهها و رمزگزاریهای پیچیده، و بازیهای ویدئویی که روز به روز طولانیتر، سختتر و عجیبتر میشوند هم نمونههای دیگری از این مسئلهاند. پس چه اتفاقی دارد میافتد؟ نیل ورما، نظریهپرداز حوزۀ رسانه، میگوید: رسانههای آنلاین موجب پیدایش سبکی فکری شدهاند که متعلق به خورههاست. فرهنگ خورهها معمولاً دستهبندیهای سفتوسختی دارد و فضای فرقهگرایی نیز در آن بیداد میکند، اما باوجود اینها، هیچ خبری از کوتاهشدن گسترۀ توجه یا ناپدیدشدن توانایی تمرکز در آن نیست.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «نخبگان از بحران توجه میگویند، چون دیگر کسی به حرفشان گوش نمیدهد» که در سیوپنجمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب نوشتۀ دانیل ایمروار است و نسیم حسینی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 برای خرید شمارۀ سیوپنج مجلۀ ترجمان به لینک زیر مراجعه کنید:
https://B2n.ir/xt9189
@tarjomaanweb
🔹 «مبهوتشدن» نوعی حس احترامِ آمیخته به شگفتی یا خوف است که، هنگام مواجهه با چیز قدرتمندی که بهآسانی قادر به توضیحش نیستیم، به ما دست میدهد. وقتی غروب زیبا، قلۀ مرتفع، یا منظرۀ زیبایی را در طبیعت میبینیم، در چنین احساس غرق میشویم. این احساس را «تعالیبخش» میخوانند، چون به فرد اجازه میدهد که، در احساسات و افکار خودش، پایش را از نیازها و خواستههایش فراتر بگذارد.
🔸 بازتاب این مسئله در اتفاقات متناظری که در مغز رخ میدهد نمایان میشود: فعالیت عصبیِ مربوط به «خودغوطهورسازی» کاهش مییابد، و این شبیه به همان واکنشی است که مغز هنگام مراقبه یا مصرف داروهای توهمزا از خود نشان میدهد، اعمالی که همه میدانند مرز بین احساس فرد نسبت به خودش و دنیای پیرامون را کمرنگ میکند.
🔺 آنچه خواندید برشی است از کتاب «وراجی» نوشتۀ ایتن کراس و با ترجمۀ نسیم حسینی.
🔺 کتاب «وراجی» را میتوانید از کتابفروشیهای سراسر کشور تهیه کنید.
🔺 همچنین برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن با تخفیف میتوانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید کتاب:
https://B2n.ir/km8691
🔸 وراجی: صداهایی که در سرمان میپیچند و راه و روش مهار آنها
✍🏻 نوشتۀ ایتن کراس
✍🏻 ترجمۀ نسیم حسینی
📚 ۱۹۲ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۱۷۸۲۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🔸 بازتاب این مسئله در اتفاقات متناظری که در مغز رخ میدهد نمایان میشود: فعالیت عصبیِ مربوط به «خودغوطهورسازی» کاهش مییابد، و این شبیه به همان واکنشی است که مغز هنگام مراقبه یا مصرف داروهای توهمزا از خود نشان میدهد، اعمالی که همه میدانند مرز بین احساس فرد نسبت به خودش و دنیای پیرامون را کمرنگ میکند.
🔺 آنچه خواندید برشی است از کتاب «وراجی» نوشتۀ ایتن کراس و با ترجمۀ نسیم حسینی.
🔺 کتاب «وراجی» را میتوانید از کتابفروشیهای سراسر کشور تهیه کنید.
🔺 همچنین برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن با تخفیف میتوانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید کتاب:
https://B2n.ir/km8691
🔸 وراجی: صداهایی که در سرمان میپیچند و راه و روش مهار آنها
✍🏻 نوشتۀ ایتن کراس
✍🏻 ترجمۀ نسیم حسینی
📚 ۱۹۲ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۱۷۸۲۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🔺 سیوپنجمین شمارۀ مجلۀ «ترجمان» با موضوع «شبهعلم» منتشر شد
🔸 شمارۀ سیوپنجم مجلۀ «ترجمان»، نوبت تابستان ۱۴۰۴، به انتشار رسید. حامی این شمارۀ فصلنامه «معاونت اجتماعی و پارلمانی سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران» است. این شماره ۲۰۸ صفحه دارد و از ۲۸ مقاله تشکیل شده است. در پروندۀ این شماره به موضوع «شبهعلم» پرداختهایم و از این پرسیدهایم که چرا آدمها به علم بیاعتماد میشوند و به شبهعلم دل میبندند. این شماره را میتوانید از کتابفروشیها و دکههای سراسر کشور، فروشگاه اینترنتی ترجمان، یا فیدیبو و طاقچه تهیه کنید. قیمت نسخۀ فیزیکی این شماره ۳۰۰هزارتومان است و در فروشگاه اینترنتی ترجمان با ۱۰ درصد تخفیف عرضه میشود.
🔹 مروری بر فصلنامۀ سیوپنجم ترجمان
⬅️ پرونده
🔸 فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی ابتدای هر فصل سال در چهار بخشِ «پرونده»، «نوشتار»، «گفتوگو» و «بررسی کتاب» منتشر میشود. شمارۀ جدید ترجمان با عنوان «موی دماغ علم» و زیرعنوان «چرا آدمها به علم بیاعتماد میشوند و به شبهعلم دل میبندند؟» بهتازگی منتشر شده. پروندۀ این شماره در شش مقاله و از جنبههای مختلف به موضوع «شبهعلم» میپردازد و نمونههایی رایج از شبهعلم را معرفی میکند. پرسش محوری در مقالات این پرونده آن است که چرا شبهعلم در موقعیتهای بحرانی همچون همهگیری کرونا تا این اندازه پرطرفدار میشود. شایلا لاو، نویسنده و روزنامهنگار حوزۀ علم، به موضوع بدبینی به داروهای «مصنوعی» یا غیرطبیعی میپردازد. آدریان راب، استاد دانشگاه استنفورد، در یکی دیگر از یادداشتهای پرونده از تاریخ چهرهخوانی و فرازونشیبهای آن میگوید و به دلایل زندهماندنِ این شبهعلم در طول تاریخ توجه نشان میدهد. در پروندۀ این شماره، عناوین دیگری نیز به چشم میخورد: «راهنمای کامل ستیز با ضدواکسنها»؛ «چطور شبهعلم ’زبان بدن‘ شبکههای اجتماعی را تسخیر کرد؟»؛ «با زردچوبه به جنگ سرطان بروید»؛ و «مردم هنوز به علم اعتماد دارند، اما مشکل این است که به خیلی چیزهای دیگر هم اعتماد میکنند».
⬅️ نوشتار
🔸 در بخش نوشتار این شماره نیز ۱۴ مقاله در موضوعات مختلف گردآوردی شدهاند. بهعنوان مثال میتوان به نیکلاس سرنینگ، رواندرمانگر و روانشناس، اشاره کرد که در نوشتار «اراجیف روانپویشی» تکنیکهای رواندرمانیِ ترومامحور و پیشفرضهای نظری آن را زیر سؤال میبرد. یا مقالۀ دیگری با نام «افول فرهنگ: روایت یک مرگ خاموش» از الکساندر سولژنیتسن، نویسندۀ فقید و نامآشنای روسی، به مسئلۀ فروپاشی تدریجیِ فرهنگها میپردازد و به نشانههای این زوال توجه نشان میدهد. سولژنیتسن، که در سال ۱۹۷۰ برندۀ نوبل ادبیات شد و در سال ۲۰۰۸ درگذشت، در این نوشتار که نسخۀ تازهرونماییشده از یکی از سخنرانیهای اوست، از ابتذال هنر، دانشِ تهی از اخلاق، و رفاهِ روحفرسا بهمثابۀ نشانههای زوال فرهنگی نام میبرد. در مقالهای دیگر با عنوان «طلا هم کثیف میشود»، ونسا اوگِل، استاد تاریخ پول و اقتصاد سیاسی دانشگاه ییل توضیح میدهد که طلا هم وسیلهای است برای پنهانکردن جریانهای مالیِ غیرقانونی و هم خود محصول فعالیتهای غیرقانونی است. او میگوید در جهان امروز طلا فقط یک دارایی امن نیست، بلکه به یکی از ابزارهای اصلی نظامهای مالی غیرشفاف و غیرقانونی تبدیل شده است.
@tarjomaanweb 👇🏻
🔸 شمارۀ سیوپنجم مجلۀ «ترجمان»، نوبت تابستان ۱۴۰۴، به انتشار رسید. حامی این شمارۀ فصلنامه «معاونت اجتماعی و پارلمانی سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران» است. این شماره ۲۰۸ صفحه دارد و از ۲۸ مقاله تشکیل شده است. در پروندۀ این شماره به موضوع «شبهعلم» پرداختهایم و از این پرسیدهایم که چرا آدمها به علم بیاعتماد میشوند و به شبهعلم دل میبندند. این شماره را میتوانید از کتابفروشیها و دکههای سراسر کشور، فروشگاه اینترنتی ترجمان، یا فیدیبو و طاقچه تهیه کنید. قیمت نسخۀ فیزیکی این شماره ۳۰۰هزارتومان است و در فروشگاه اینترنتی ترجمان با ۱۰ درصد تخفیف عرضه میشود.
🔹 مروری بر فصلنامۀ سیوپنجم ترجمان
⬅️ پرونده
🔸 فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی ابتدای هر فصل سال در چهار بخشِ «پرونده»، «نوشتار»، «گفتوگو» و «بررسی کتاب» منتشر میشود. شمارۀ جدید ترجمان با عنوان «موی دماغ علم» و زیرعنوان «چرا آدمها به علم بیاعتماد میشوند و به شبهعلم دل میبندند؟» بهتازگی منتشر شده. پروندۀ این شماره در شش مقاله و از جنبههای مختلف به موضوع «شبهعلم» میپردازد و نمونههایی رایج از شبهعلم را معرفی میکند. پرسش محوری در مقالات این پرونده آن است که چرا شبهعلم در موقعیتهای بحرانی همچون همهگیری کرونا تا این اندازه پرطرفدار میشود. شایلا لاو، نویسنده و روزنامهنگار حوزۀ علم، به موضوع بدبینی به داروهای «مصنوعی» یا غیرطبیعی میپردازد. آدریان راب، استاد دانشگاه استنفورد، در یکی دیگر از یادداشتهای پرونده از تاریخ چهرهخوانی و فرازونشیبهای آن میگوید و به دلایل زندهماندنِ این شبهعلم در طول تاریخ توجه نشان میدهد. در پروندۀ این شماره، عناوین دیگری نیز به چشم میخورد: «راهنمای کامل ستیز با ضدواکسنها»؛ «چطور شبهعلم ’زبان بدن‘ شبکههای اجتماعی را تسخیر کرد؟»؛ «با زردچوبه به جنگ سرطان بروید»؛ و «مردم هنوز به علم اعتماد دارند، اما مشکل این است که به خیلی چیزهای دیگر هم اعتماد میکنند».
⬅️ نوشتار
🔸 در بخش نوشتار این شماره نیز ۱۴ مقاله در موضوعات مختلف گردآوردی شدهاند. بهعنوان مثال میتوان به نیکلاس سرنینگ، رواندرمانگر و روانشناس، اشاره کرد که در نوشتار «اراجیف روانپویشی» تکنیکهای رواندرمانیِ ترومامحور و پیشفرضهای نظری آن را زیر سؤال میبرد. یا مقالۀ دیگری با نام «افول فرهنگ: روایت یک مرگ خاموش» از الکساندر سولژنیتسن، نویسندۀ فقید و نامآشنای روسی، به مسئلۀ فروپاشی تدریجیِ فرهنگها میپردازد و به نشانههای این زوال توجه نشان میدهد. سولژنیتسن، که در سال ۱۹۷۰ برندۀ نوبل ادبیات شد و در سال ۲۰۰۸ درگذشت، در این نوشتار که نسخۀ تازهرونماییشده از یکی از سخنرانیهای اوست، از ابتذال هنر، دانشِ تهی از اخلاق، و رفاهِ روحفرسا بهمثابۀ نشانههای زوال فرهنگی نام میبرد. در مقالهای دیگر با عنوان «طلا هم کثیف میشود»، ونسا اوگِل، استاد تاریخ پول و اقتصاد سیاسی دانشگاه ییل توضیح میدهد که طلا هم وسیلهای است برای پنهانکردن جریانهای مالیِ غیرقانونی و هم خود محصول فعالیتهای غیرقانونی است. او میگوید در جهان امروز طلا فقط یک دارایی امن نیست، بلکه به یکی از ابزارهای اصلی نظامهای مالی غیرشفاف و غیرقانونی تبدیل شده است.
@tarjomaanweb 👇🏻
⬅️ گفتوگو
🔸 در بخش «گفتوگو» مطلبی از داوکینز میخوانیم که در آن با چتجیپیتی گفتوگو کرده در این مکالمه تلاش کرده است که به مسئلۀ آگاهی بپردازد و از چتجیپیتی میپرسد که آیا واقعاً آگاه است یا فقط شبیه موجودات آگاه رفتار میکند.
⬅️ بررسی کتاب
🔸 بخش «بررسی کتاب» نیز مشتمل بر ۷ یادداشت است. جیمز گِلیک، نویسندۀ یادداشت «کسبوکار پیشگویی»، میگوید که غیبگوها، پیشگوها و رمالان قرنهاست که تلاش میکنند مسیر فردا را ترسیم کنند؛ بارها پیشبینیهایشان غلط از آب درآمده و اعتبارشان از بین رفته. اما چرا بازارشان همچنان داغ است؟ ظاهراً آدامسون نیز در کتاب «فردا و فردا بهمدت یک قرن» بهدنبال پاسخدادن به همین سؤال است. او در این کتاب میگوید آینده بیش از آنکه تصویری قطعی باشد، میدان نبرد تخیلها و ترسهاست و هر پیشبینی، پیش از آنکه روایتی از فردا باشد، بازتابی است از حالوروزِ اکنونِ ما. یادداشتهای دیگری نیز ذیل این بخش آمدهاند که هرکدام به بررسی یک کتاب میپردازند.
🔺 اینجا درونمایۀ کلیِ تعدادی از مقالات منتشرشده در شمارۀ سیوپنجم مجلۀ «ترجمان» را مطالعه کردید. این شماره را میتوانید از کتابفروشیها، دکههای سراسر کشور و فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید.
🔗 لینک خرید شمارۀ سیوپنجم مجلۀ «ترجمان»:
https://B2n.ir/xt9189
🔗 لینک خرید اشتراک مجلۀ «ترجمان»:
https://B2n.ir/pj2124
🔺 همچنین برای تهیۀ نسخۀ الکترونیکی این شماره نیز میتوانید به بسترهای فیدیبو و طاقچه مراجعه کنید.
🔺 برای دریافت اطلاعات کاملتر و آگاهی از نام و نشانی عرضهکنندگان فصلنامه در شهرهای مختلف با ما و همکارانمان تماس بگیرید.
☑️ مؤسسۀ ترجمان: ۶۶۹۲۹۵۹۳-۰۲۱
☑️ شرکت پخش ققنوس: ۶۶۴۰۸۶۴۰-۰۲۱
☑️ شرکت نشرگستر امروز: ۵۴۰۸۱۰۰۰-۰۲۱
@tarjomaanweb
🔸 در بخش «گفتوگو» مطلبی از داوکینز میخوانیم که در آن با چتجیپیتی گفتوگو کرده در این مکالمه تلاش کرده است که به مسئلۀ آگاهی بپردازد و از چتجیپیتی میپرسد که آیا واقعاً آگاه است یا فقط شبیه موجودات آگاه رفتار میکند.
⬅️ بررسی کتاب
🔸 بخش «بررسی کتاب» نیز مشتمل بر ۷ یادداشت است. جیمز گِلیک، نویسندۀ یادداشت «کسبوکار پیشگویی»، میگوید که غیبگوها، پیشگوها و رمالان قرنهاست که تلاش میکنند مسیر فردا را ترسیم کنند؛ بارها پیشبینیهایشان غلط از آب درآمده و اعتبارشان از بین رفته. اما چرا بازارشان همچنان داغ است؟ ظاهراً آدامسون نیز در کتاب «فردا و فردا بهمدت یک قرن» بهدنبال پاسخدادن به همین سؤال است. او در این کتاب میگوید آینده بیش از آنکه تصویری قطعی باشد، میدان نبرد تخیلها و ترسهاست و هر پیشبینی، پیش از آنکه روایتی از فردا باشد، بازتابی است از حالوروزِ اکنونِ ما. یادداشتهای دیگری نیز ذیل این بخش آمدهاند که هرکدام به بررسی یک کتاب میپردازند.
🔺 اینجا درونمایۀ کلیِ تعدادی از مقالات منتشرشده در شمارۀ سیوپنجم مجلۀ «ترجمان» را مطالعه کردید. این شماره را میتوانید از کتابفروشیها، دکههای سراسر کشور و فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید.
🔗 لینک خرید شمارۀ سیوپنجم مجلۀ «ترجمان»:
https://B2n.ir/xt9189
🔗 لینک خرید اشتراک مجلۀ «ترجمان»:
https://B2n.ir/pj2124
🔺 همچنین برای تهیۀ نسخۀ الکترونیکی این شماره نیز میتوانید به بسترهای فیدیبو و طاقچه مراجعه کنید.
🔺 برای دریافت اطلاعات کاملتر و آگاهی از نام و نشانی عرضهکنندگان فصلنامه در شهرهای مختلف با ما و همکارانمان تماس بگیرید.
☑️ مؤسسۀ ترجمان: ۶۶۹۲۹۵۹۳-۰۲۱
☑️ شرکت پخش ققنوس: ۶۶۴۰۸۶۴۰-۰۲۱
☑️ شرکت نشرگستر امروز: ۵۴۰۸۱۰۰۰-۰۲۱
@tarjomaanweb
🎯 مادر اولین کسی است که «شرمندگی از ظاهر» را به دخترش یاد میدهد
🔴 آنچه بچههای ما از ما یاد میگیرند، با آن چیزهایی که میخواهیم به آنها یاد بدهیم، تفاوتهای زیادی دارد. ما میخواهیم بچههایمان اشتباهات ما را نکنند یا ضعفها و وسواسها و اضطرابهای ما را نداشته باشند. میخواهیم آنها مثل ما نشوند، اما نتیجه دقیقاً برعکس این میشود: بچههایمان معمولاً شبیه خودمان میشوند. مجموعهای از تحقیقات تازه نشان دادهاند که قضاوتهای یک مادر دربارۀ بدن خودش تا کجا میتواند بر ذهنیت دخترش دربارۀ این مسئله تأثیر بگذارد.
🔴 مطالعهای روی دختران ۵ تا ۷ ساله که در سال ۲۰۱۶ به انتشار رسید، نشان داد وقتی مادران و دختران کمسنوسال آنها کنار هم جلوی آینه قرار داده میشوند، دختران نحوۀ صحبت مادران دربارۀ بدن خودشان را تقلید میکنند.
🔴 ماریسول پرز، مدیر این مطالعه، توضیح میدهد که در این آزمایش، مادران باید همهجای بدن خودشان را توصیف میکردند. گروهی حرفهای مثبت میزدند و گروهی نکات منفی را به زبان میآوردند و «حتی یک بچه هم نبود که پس از شنیدن حرف مادرش، جوابش را خواه در جهت مثبت یا منفی تغییر ندهد. وقتی مادر میگفت موی خودش را دوست دارد، بچه هم تکرار میکرد. مادر که میگفت فلان چیز را دوست ندارد، به همین ترتیب».
🔴 اگرچه در سالهای اخیر بعضی از مشاوران به مادران توصیه میکنند که مکرراً به دخترانشان بگویند «تو زیبایی»، اما واقعیت تلخ این است که حرفهای مادر دربارۀ خودش معمولاً تأثیر پایدارتری بر فرزندش میگذارد.
🔴 رنی انگلن، استاد روانشناسی دانشگاه نورثوسترن که دربارۀ تصویر بدن تحقیق میکند، میگوید: جنبش «همه زیبا هستند» اهداف خوبی دارد، اما معلوم نیست نتایج خوبی داشته باشد. «کمیابی در ذاتِ تعریف زیبایی است و قرار نیست همه زیبا باشند». این را بچهها هم به خوبی میفهمند، پس «وقتی میگویید دخترتان زیباست، اگر منظورتان این است که او قوی، باهوش، منعطف یا بامزه است، از همان صفتها استفاده کنید». چرا که تأکید دائمی بر «زیبایی» خواهناخواه اهمیت ظاهر را در ذهن او برجسته میکند.
🔴 مادر شدن، در بهترین حالت خود، میتواند فرصتی باشد که از خودتان بپرسید خانوادهتان دربارۀ بدنتان چه چیزی به شما یاد دادهاند، و آگاهانه تصمیم بگیرید که میخواهید کدام یک از آن ارزشها را به نسل بعد منتقل کنید.
🔴 در بدترین حالت، مادری ممکن است به چاه ویل اینستاگرامیِ «شرمندگی از بدن» تبدیل شود، یا به جریان مستمری از کامنتهای «خوشگلِ مامان» شبیه شود که علیرغم حسننیتشان، ظاهر فرد را معیاری برای ارزش ذاتیاش میشمارند. این ماجرا دربارۀ چیزهای بسیاری مصداق دارد. مثلاً اگر همیشه بر خوردن «غذاهای سالم» تأکید میکنید چون «چاقکننده نیستند»، در واقع دارید هراس از چاقی را در ذهن بچهتان میکارید. نتیجه؟ پرز میگوید از زبان یک بچۀ پنجساله شنیده است که: «مامانم میگه صاف بشینم تا شکمم صاف به نظر بیاد».
🔴 پرز میگوید اگر کسی به دخترانش بگوید «زیبا»، سریع جواب میدهد: «بقیۀ ویژگیهایش جالبترند».
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «مادر اولین کسی است که «شرمندگی از ظاهر» را به دخترش یاد میدهد» که در سیزدهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۹۸ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ هانا سلیگسان است و محمد معماریان آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://b2n.ir/nh2026
@tarjomaanweb
🔴 آنچه بچههای ما از ما یاد میگیرند، با آن چیزهایی که میخواهیم به آنها یاد بدهیم، تفاوتهای زیادی دارد. ما میخواهیم بچههایمان اشتباهات ما را نکنند یا ضعفها و وسواسها و اضطرابهای ما را نداشته باشند. میخواهیم آنها مثل ما نشوند، اما نتیجه دقیقاً برعکس این میشود: بچههایمان معمولاً شبیه خودمان میشوند. مجموعهای از تحقیقات تازه نشان دادهاند که قضاوتهای یک مادر دربارۀ بدن خودش تا کجا میتواند بر ذهنیت دخترش دربارۀ این مسئله تأثیر بگذارد.
🔴 مطالعهای روی دختران ۵ تا ۷ ساله که در سال ۲۰۱۶ به انتشار رسید، نشان داد وقتی مادران و دختران کمسنوسال آنها کنار هم جلوی آینه قرار داده میشوند، دختران نحوۀ صحبت مادران دربارۀ بدن خودشان را تقلید میکنند.
🔴 ماریسول پرز، مدیر این مطالعه، توضیح میدهد که در این آزمایش، مادران باید همهجای بدن خودشان را توصیف میکردند. گروهی حرفهای مثبت میزدند و گروهی نکات منفی را به زبان میآوردند و «حتی یک بچه هم نبود که پس از شنیدن حرف مادرش، جوابش را خواه در جهت مثبت یا منفی تغییر ندهد. وقتی مادر میگفت موی خودش را دوست دارد، بچه هم تکرار میکرد. مادر که میگفت فلان چیز را دوست ندارد، به همین ترتیب».
🔴 اگرچه در سالهای اخیر بعضی از مشاوران به مادران توصیه میکنند که مکرراً به دخترانشان بگویند «تو زیبایی»، اما واقعیت تلخ این است که حرفهای مادر دربارۀ خودش معمولاً تأثیر پایدارتری بر فرزندش میگذارد.
🔴 رنی انگلن، استاد روانشناسی دانشگاه نورثوسترن که دربارۀ تصویر بدن تحقیق میکند، میگوید: جنبش «همه زیبا هستند» اهداف خوبی دارد، اما معلوم نیست نتایج خوبی داشته باشد. «کمیابی در ذاتِ تعریف زیبایی است و قرار نیست همه زیبا باشند». این را بچهها هم به خوبی میفهمند، پس «وقتی میگویید دخترتان زیباست، اگر منظورتان این است که او قوی، باهوش، منعطف یا بامزه است، از همان صفتها استفاده کنید». چرا که تأکید دائمی بر «زیبایی» خواهناخواه اهمیت ظاهر را در ذهن او برجسته میکند.
🔴 مادر شدن، در بهترین حالت خود، میتواند فرصتی باشد که از خودتان بپرسید خانوادهتان دربارۀ بدنتان چه چیزی به شما یاد دادهاند، و آگاهانه تصمیم بگیرید که میخواهید کدام یک از آن ارزشها را به نسل بعد منتقل کنید.
🔴 در بدترین حالت، مادری ممکن است به چاه ویل اینستاگرامیِ «شرمندگی از بدن» تبدیل شود، یا به جریان مستمری از کامنتهای «خوشگلِ مامان» شبیه شود که علیرغم حسننیتشان، ظاهر فرد را معیاری برای ارزش ذاتیاش میشمارند. این ماجرا دربارۀ چیزهای بسیاری مصداق دارد. مثلاً اگر همیشه بر خوردن «غذاهای سالم» تأکید میکنید چون «چاقکننده نیستند»، در واقع دارید هراس از چاقی را در ذهن بچهتان میکارید. نتیجه؟ پرز میگوید از زبان یک بچۀ پنجساله شنیده است که: «مامانم میگه صاف بشینم تا شکمم صاف به نظر بیاد».
🔴 پرز میگوید اگر کسی به دخترانش بگوید «زیبا»، سریع جواب میدهد: «بقیۀ ویژگیهایش جالبترند».
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «مادر اولین کسی است که «شرمندگی از ظاهر» را به دخترش یاد میدهد» که در سیزدهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۹۸ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ هانا سلیگسان است و محمد معماریان آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://b2n.ir/nh2026
@tarjomaanweb
🔹 در بیشتر طول عمرم توانستهام تصویر بزرگسالی مسئولیتپذیر و کاربلد را به نمایش بگذارم.
🔹 آلارم که به صدا درمیآمد بیدار میشدم، سر ساعت به محلکار میرفتم، همیشه سر قرارهایم حاضر میشدم.
🔹 میدانستم کجا باشم و چه بگویم، پیامهایم را پاسخ میدادم و کارها را بهموقع تحویل میدادم.
🔹 مطمئنم دیگران مرا فردی بسنده و لایق و منصف و عاقل میدانستند، ولی اینها هیچوقت حسوحال آدمبزرگبودن را به من نمیداد، چون با ابری از اضطراب و خودخوری به آن رسیده بودم.
🔹 و اینکه دیگران ابر را نمیدیدند هم چیزی را عوض نمیکرد.
🔺 آنچه خواندید برشی است از کتاب «گریزی از شکست نیست» نوشتۀ جو موران و با ترجمۀ علیرضا شفیعینسب.
🔺 برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/kh9107
🔸 والت ویتمن، شاعر پرآوازۀ آمریکایی، در شعر «آواز خودم» میگوید «زندهباد هر آنکه ناکام مانده». او در این فراز با زیرکی نشان میدهد که ناکامی نه یک رخداد گذرا، بلکه وضعیتِ مستدام زندگیهای ماست. با این حساب، شکست نه مقدمۀ پیروزی، که مقدمهای است برای شکستی دیگر.
🔹 فرهنگ بشری همواره ناکامی و شکست را بیراههای میدانسته در حاشیۀ جادۀ اصلی موفقیت و کامیابی، اما جو موران در این کتاب ناکامی را وضعیتی اصیل میداند و ما را به بصیرتی فرامیخواند که ساموئل بکت سرلوحۀ زندگیاش قرار داده بود: در جوانی ناامید شو و پشت سرت را نگاه نکن. موران با نگاهی تیزبین تصور ما از اسوههای موفقیت و کامیابی را واژگون میکند و نشان میدهد که چگونه سرگذشت آنها نیز از شکست آغاز شد و به شکست انجامید. او ادبیات و فلسفه و روانشناسی را به هم میآمیزد تا نیروی تسلیدهنده و امیدبخشی را آشکار کند که در پس ناکامماندن نهفته اسـت. به تعبیر موران، کلام تسلیبخشْ هم آراممان میکند و هم سر ذوقمان میآورد؛ پس ای همقطارانِ ناکام، به پیش!
🔸 گریزی از شکست نیست: کتابی دربارۀ آرامش
✍🏻 نوشتۀ جو موران
✍🏻 ترجمۀ علیرضا شفیعینسب
📚 ۱۹۲ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۱۴۴۰۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🔹 آلارم که به صدا درمیآمد بیدار میشدم، سر ساعت به محلکار میرفتم، همیشه سر قرارهایم حاضر میشدم.
🔹 میدانستم کجا باشم و چه بگویم، پیامهایم را پاسخ میدادم و کارها را بهموقع تحویل میدادم.
🔹 مطمئنم دیگران مرا فردی بسنده و لایق و منصف و عاقل میدانستند، ولی اینها هیچوقت حسوحال آدمبزرگبودن را به من نمیداد، چون با ابری از اضطراب و خودخوری به آن رسیده بودم.
🔹 و اینکه دیگران ابر را نمیدیدند هم چیزی را عوض نمیکرد.
🔺 آنچه خواندید برشی است از کتاب «گریزی از شکست نیست» نوشتۀ جو موران و با ترجمۀ علیرضا شفیعینسب.
🔺 برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/kh9107
🔸 والت ویتمن، شاعر پرآوازۀ آمریکایی، در شعر «آواز خودم» میگوید «زندهباد هر آنکه ناکام مانده». او در این فراز با زیرکی نشان میدهد که ناکامی نه یک رخداد گذرا، بلکه وضعیتِ مستدام زندگیهای ماست. با این حساب، شکست نه مقدمۀ پیروزی، که مقدمهای است برای شکستی دیگر.
🔹 فرهنگ بشری همواره ناکامی و شکست را بیراههای میدانسته در حاشیۀ جادۀ اصلی موفقیت و کامیابی، اما جو موران در این کتاب ناکامی را وضعیتی اصیل میداند و ما را به بصیرتی فرامیخواند که ساموئل بکت سرلوحۀ زندگیاش قرار داده بود: در جوانی ناامید شو و پشت سرت را نگاه نکن. موران با نگاهی تیزبین تصور ما از اسوههای موفقیت و کامیابی را واژگون میکند و نشان میدهد که چگونه سرگذشت آنها نیز از شکست آغاز شد و به شکست انجامید. او ادبیات و فلسفه و روانشناسی را به هم میآمیزد تا نیروی تسلیدهنده و امیدبخشی را آشکار کند که در پس ناکامماندن نهفته اسـت. به تعبیر موران، کلام تسلیبخشْ هم آراممان میکند و هم سر ذوقمان میآورد؛ پس ای همقطارانِ ناکام، به پیش!
🔸 گریزی از شکست نیست: کتابی دربارۀ آرامش
✍🏻 نوشتۀ جو موران
✍🏻 ترجمۀ علیرضا شفیعینسب
📚 ۱۹۲ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۱۴۴۰۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🎯 کشتن آدمها در صف غذا جنایت است، اما جنایت بزرگتر شیوۀ توزیع غذا در غزه است
🔴 گرسنگی دردناک است. ولی انسانها از ابتدای تاریخ این درد را میشناختهاند. قحطی فاجعهبار است، اما قحطی هم فاجعۀ جدیدی نیست که کسی چیزی دربارۀ آن نداند. و مثل پزشکی باتجربه که بدون آنکه نیاز به دماسنج یا آزمایش خون داشته باشد، میفهمد که بیمارش تب دارد، متخصصانی که دربارۀ شرایط کمبود غذایی کار کردهاند، در همان نگاه اول تشخیص میدهند که نه آنچه این روزها در غزه رخ میدهد یک قحطی عادی است، نه هدف کمکهای بشردوستانهای که در آنجا انجام میشود، نجات مردم از قحطی است.
🔴 الکس دی وال، دانشمندی که چهلسال است دربارۀ قحطی تحقیق میکند و سالها در برنامههای بشردوستانه شرکت داشته، مینویسد: طبق تعریفی ساده، وقتی ۲۰٪ از خانوادههای یک جامعه با کمبود شدید غذا روبهرو باشند، از وضعیت «ناامنی غذایی حاد» به «قحطی» میرسیم. الان در غزه ۱۰۰٪ از مردم در چنین وضعیتی قرار دارند.
🔴 اولین اصل در مواجهه با قحطی این است: گرسنگی ضعیفترینها را میکشد، نه قویترینها را. پس اگر میخواهید به مردمی قحطی زده کمک کنید، بیش از میزان غذایی که تهیه میکنید، نحوۀ توزیع آن مهم است. آن دورترین خانههایی که در حاشیه ماندهاند، آن سالخوردگانی که نمیتوانند از خانههایشان بیرون بیایند، آن زنها و بچههایی که مرد جوانی ندارند که دنبال غذا بگردد، اولین کسانی هستند که در خطر نابودی قرار دارند. بنابراین اول از همه باید به آنها کمک کنید.
🔴 در شرایط قحطی، رقابت برای یافتن غذا شدید و خشونتآمیز میشود. دوست علیه دوست، همسایه علیه همسایه و خویشاوند در برابر خویشاوند میایستد. در چنین وضعیتی، بدترین کار این است چند نقطه را تعیین کنید و بگویید آنجا قرار است غذا توزیع شود. بدین ترتیب، تضمین میکنید که مردم در فشار و ازدحام کشته خواهند شد.
🔴 اما کاری که اسرائیل میکند، خیلی بدتر از این است. اسرائیل انحصار ورود و توزیع غذا به غزه را در دست گرفته، سپس چهار «نقطۀ امن» تعیین کرده که چند ساعت کوتاه در روز باز میشود و مردم قبل از رسیدن به آن، باید از بازرسیهای نظامی متعدد هم عبور کنند. کاملاً تعمدی شرایطی ترتیب داده شده است تا مردم ازدحام کنند، افراد نیرومند شانس بیشتری برای دسترسی به غذا داشته باشند، ترس از شلیکهای کور مردم راوحشتزدهشان کند و در آخر هم نتوانند حداقل غذای مورد نیاز خودشان برای زنده ماندن را تأمین کنند.
🔴 اسرائیل مکرراً میگوید مشکلاتی که در مسیر توزیع غذا پیش میآید، تقصیر خود فلسطینیان است که نظم را رعایت نمیکنند یا ناشی از «خطاهای پیشبینینشده» است. اما الکس دی وال تأکید میکند: هیچ اشتباهی در کار نیست. همهچیز طراحی شده است برای نابودی یک جمعیت.
🔴 او در مقالۀ اخیرش در گاردین مینویسد: فروپاشی اجتماعیای که شاهد آن هستیم، و این تحقیر انسانها، پیامد ناخواستۀ عملیاتهای نظامی یا بمبارانهای اسرائیل نیست. بلکه بخشی از عنصر مرکزی جنایتی است که اسرائیل در پی آن است: نابودی جامعۀ فلسطینی. هیچ نشانهای وجود ندارد از اینکه دولت اسرائیل کوچکترین اهمیتی به زندهماندن یا مرگ فلسطینیها میدهد. و بنیاد بشردوستانه غزه صرفاً بهانهای است تا مسئولان اسرائیلی به سخنرانیهای فریبکارانۀ خودشان دربارۀ صلح و نظم ادامه بدهند.
📌 این مطلب برگرفته از یادداشتی است با عنوان «Israel’s food points are not just death traps – they’re an alibi for the starvation of Gaza» نوشتۀ الکس دی وال که در تاریخ ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۵ در گاردین منتشر شده است.
@tarjomaanweb
🔴 گرسنگی دردناک است. ولی انسانها از ابتدای تاریخ این درد را میشناختهاند. قحطی فاجعهبار است، اما قحطی هم فاجعۀ جدیدی نیست که کسی چیزی دربارۀ آن نداند. و مثل پزشکی باتجربه که بدون آنکه نیاز به دماسنج یا آزمایش خون داشته باشد، میفهمد که بیمارش تب دارد، متخصصانی که دربارۀ شرایط کمبود غذایی کار کردهاند، در همان نگاه اول تشخیص میدهند که نه آنچه این روزها در غزه رخ میدهد یک قحطی عادی است، نه هدف کمکهای بشردوستانهای که در آنجا انجام میشود، نجات مردم از قحطی است.
🔴 الکس دی وال، دانشمندی که چهلسال است دربارۀ قحطی تحقیق میکند و سالها در برنامههای بشردوستانه شرکت داشته، مینویسد: طبق تعریفی ساده، وقتی ۲۰٪ از خانوادههای یک جامعه با کمبود شدید غذا روبهرو باشند، از وضعیت «ناامنی غذایی حاد» به «قحطی» میرسیم. الان در غزه ۱۰۰٪ از مردم در چنین وضعیتی قرار دارند.
🔴 اولین اصل در مواجهه با قحطی این است: گرسنگی ضعیفترینها را میکشد، نه قویترینها را. پس اگر میخواهید به مردمی قحطی زده کمک کنید، بیش از میزان غذایی که تهیه میکنید، نحوۀ توزیع آن مهم است. آن دورترین خانههایی که در حاشیه ماندهاند، آن سالخوردگانی که نمیتوانند از خانههایشان بیرون بیایند، آن زنها و بچههایی که مرد جوانی ندارند که دنبال غذا بگردد، اولین کسانی هستند که در خطر نابودی قرار دارند. بنابراین اول از همه باید به آنها کمک کنید.
🔴 در شرایط قحطی، رقابت برای یافتن غذا شدید و خشونتآمیز میشود. دوست علیه دوست، همسایه علیه همسایه و خویشاوند در برابر خویشاوند میایستد. در چنین وضعیتی، بدترین کار این است چند نقطه را تعیین کنید و بگویید آنجا قرار است غذا توزیع شود. بدین ترتیب، تضمین میکنید که مردم در فشار و ازدحام کشته خواهند شد.
🔴 اما کاری که اسرائیل میکند، خیلی بدتر از این است. اسرائیل انحصار ورود و توزیع غذا به غزه را در دست گرفته، سپس چهار «نقطۀ امن» تعیین کرده که چند ساعت کوتاه در روز باز میشود و مردم قبل از رسیدن به آن، باید از بازرسیهای نظامی متعدد هم عبور کنند. کاملاً تعمدی شرایطی ترتیب داده شده است تا مردم ازدحام کنند، افراد نیرومند شانس بیشتری برای دسترسی به غذا داشته باشند، ترس از شلیکهای کور مردم راوحشتزدهشان کند و در آخر هم نتوانند حداقل غذای مورد نیاز خودشان برای زنده ماندن را تأمین کنند.
🔴 اسرائیل مکرراً میگوید مشکلاتی که در مسیر توزیع غذا پیش میآید، تقصیر خود فلسطینیان است که نظم را رعایت نمیکنند یا ناشی از «خطاهای پیشبینینشده» است. اما الکس دی وال تأکید میکند: هیچ اشتباهی در کار نیست. همهچیز طراحی شده است برای نابودی یک جمعیت.
🔴 او در مقالۀ اخیرش در گاردین مینویسد: فروپاشی اجتماعیای که شاهد آن هستیم، و این تحقیر انسانها، پیامد ناخواستۀ عملیاتهای نظامی یا بمبارانهای اسرائیل نیست. بلکه بخشی از عنصر مرکزی جنایتی است که اسرائیل در پی آن است: نابودی جامعۀ فلسطینی. هیچ نشانهای وجود ندارد از اینکه دولت اسرائیل کوچکترین اهمیتی به زندهماندن یا مرگ فلسطینیها میدهد. و بنیاد بشردوستانه غزه صرفاً بهانهای است تا مسئولان اسرائیلی به سخنرانیهای فریبکارانۀ خودشان دربارۀ صلح و نظم ادامه بدهند.
📌 این مطلب برگرفته از یادداشتی است با عنوان «Israel’s food points are not just death traps – they’re an alibi for the starvation of Gaza» نوشتۀ الکس دی وال که در تاریخ ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۵ در گاردین منتشر شده است.
@tarjomaanweb
🔹 هر چیزی قیمتی دارد؛ قیمت عشق چقدر است؟
🔸 برای بهدستآوردن هر چیزی در این جهان، باید بهایی پرداخت، و عشق هم از این قاعده مستثنی نیست. اما بهای عشق چقدر است؟ چه کسی میتواند روی عشق قیمت بگذارد؟
🔸 بهای عشق قرار نیست چیزی بیرون از خود آن باشد. وقتی عاشق میشویم، پای قرارداد نانوشتهای را امضا میکنیم؛ قرارداد به ما میگوید باید بپذیری که روزی او را از دست خواهی داد؛ میخواهی عشق را به دست بیاوری؟ پس باید با ازدستدادنش هم کنار بیایی. باید رنج سوگواری برای آن را به جان بخری. بهایش این است.
🔸 ما به خانوادهمان عشق میورزیم، به دوستانمان، به عزیزانمان. اما به سوگواریِ زمان ازدستدادنشان فکر نمیکنیم. و نمیدانیم که سوگ، اگر نه کمتر از عشق، که دستکم به اندازۀ خود عشق مهم است. سوگ است که به ما میگوید دیگران چقدر برایمان مهماند.
🔸 اما جوامع امروز نگاهی فردگرا به انسان دارند و از او فقط کارآمدی و بهرهوری میخواهند. پس نه عشق را قدر مینهند، و نه حوصلۀ عوارض و دردسرهای ناخوشایندِ سوگواری برای ازدستدادنش را دارند.
🔸 اینطور میشود که سوگ را، این جنبۀ مهم و بنیادینِ انسانبودنِ ما را، از قلمروِ احساسات و هیجاناتِ بهنجار و عادی خارج میکنند و نام بیماری روی آن میگذارند. میگویند «سوگوار شدی؟ ایرادی ندارد! چند هفته فرصت داری به شرایط عادی برگردی، وگرنه بیماری مزمن داری».
🔸 حتی جریان غالبِ روانشناسی و کتابهای خودیاری نیز نگاهی منفی به سوگ دارند و ازبینبردنِ رنجِ آن را هدف خودشان میدانند، اما نمیدانند که اتفاقاً درد و رنجِ سوگ تمام علتِ ارزشمندیِ این «هیجان بنیادین» است، و بهایی است که با جان و دل برای عشق میپردازیم.
🔸 سوِند برینکمن در کتاب «سوگ» بهدنبال مبارزه با همین تصورِ «بیماریانگار» از سوگ است.
🔸 برینکمن میکوشد ذاتِ سوگ را بشناسد. او در این مسیر از تاریخ، هنر، ادبیات، فلسفه و پدیدارشناسی کمک میگیرد تا نشان دهد که سوگ نوعی مصیبت و بلای خارجی نیست که بر سر ما نازل شود، بلکه هیجانی است که ریشه در «خویشتنِ» ما دارد، و اصلاً «خویشتنِ» ما به اتکای سوگ زنده است.
🔺 برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب «سوگ» و تهیۀ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/yu9953
🔸 این کتاب دربارهٔ سوگ است، اما نه دستنامۀ درمانی است، نه شرححالی شخصی، و نه از آن دست کتابهای خودیاری که مسیر دلکندن و پشتسرنهادن را هموار میکنند. ... تمرکز ما روی مداخلهٔ درمانی یا دیگر روندهای معالجاتی هم نیست. درعوض، غایت این کتاب تقرّب به ذات سوگ است، یعنی پدیدارشناسی سوگ.
🔹 نمیخواهم سوگ را بزک کنم و مفهومی دلخواه بسازم از چیزی که بهغایت دردناک و حتی از نظر روانشناختی ناتوانساز و جانفرساست؛ تلاشم تأکید بر این نکته است که از دریچۀ سوگ، که در اینجا هیجانی بنیادین توصیف شده، میتوان به فهم بهتری از انسان و مسائل انسانی دست یافت.
🔸 ازقضا شاید دقیقاً به همین دلیل کمشمارند کسانی که پس از مرگ عزیزانشان مایل به زندگیِ عاری از سوگ باشند. ماحصل عمری دراز و زیستنی به دور از سوگ چه خواهد بود؟ لابد زیستنی است که واقعیتی به نام مرگ را به رسمیت نمیشناسد، یا زیستنی است بدون عشق، یا هردو. چنین زندگیای چندان ارزش زیستن ندارد.
🔹 سوگ: بهایی که برای عشق میپردازیم
✍🏻 نوشتۀ سوِند برینکمن
✍🏻 ترجمۀ علی کریمی
📚 ۲۰۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۰۷۰۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🔸 برای بهدستآوردن هر چیزی در این جهان، باید بهایی پرداخت، و عشق هم از این قاعده مستثنی نیست. اما بهای عشق چقدر است؟ چه کسی میتواند روی عشق قیمت بگذارد؟
🔸 بهای عشق قرار نیست چیزی بیرون از خود آن باشد. وقتی عاشق میشویم، پای قرارداد نانوشتهای را امضا میکنیم؛ قرارداد به ما میگوید باید بپذیری که روزی او را از دست خواهی داد؛ میخواهی عشق را به دست بیاوری؟ پس باید با ازدستدادنش هم کنار بیایی. باید رنج سوگواری برای آن را به جان بخری. بهایش این است.
🔸 ما به خانوادهمان عشق میورزیم، به دوستانمان، به عزیزانمان. اما به سوگواریِ زمان ازدستدادنشان فکر نمیکنیم. و نمیدانیم که سوگ، اگر نه کمتر از عشق، که دستکم به اندازۀ خود عشق مهم است. سوگ است که به ما میگوید دیگران چقدر برایمان مهماند.
🔸 اما جوامع امروز نگاهی فردگرا به انسان دارند و از او فقط کارآمدی و بهرهوری میخواهند. پس نه عشق را قدر مینهند، و نه حوصلۀ عوارض و دردسرهای ناخوشایندِ سوگواری برای ازدستدادنش را دارند.
🔸 اینطور میشود که سوگ را، این جنبۀ مهم و بنیادینِ انسانبودنِ ما را، از قلمروِ احساسات و هیجاناتِ بهنجار و عادی خارج میکنند و نام بیماری روی آن میگذارند. میگویند «سوگوار شدی؟ ایرادی ندارد! چند هفته فرصت داری به شرایط عادی برگردی، وگرنه بیماری مزمن داری».
🔸 حتی جریان غالبِ روانشناسی و کتابهای خودیاری نیز نگاهی منفی به سوگ دارند و ازبینبردنِ رنجِ آن را هدف خودشان میدانند، اما نمیدانند که اتفاقاً درد و رنجِ سوگ تمام علتِ ارزشمندیِ این «هیجان بنیادین» است، و بهایی است که با جان و دل برای عشق میپردازیم.
🔸 سوِند برینکمن در کتاب «سوگ» بهدنبال مبارزه با همین تصورِ «بیماریانگار» از سوگ است.
🔸 برینکمن میکوشد ذاتِ سوگ را بشناسد. او در این مسیر از تاریخ، هنر، ادبیات، فلسفه و پدیدارشناسی کمک میگیرد تا نشان دهد که سوگ نوعی مصیبت و بلای خارجی نیست که بر سر ما نازل شود، بلکه هیجانی است که ریشه در «خویشتنِ» ما دارد، و اصلاً «خویشتنِ» ما به اتکای سوگ زنده است.
🔺 برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب «سوگ» و تهیۀ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/yu9953
🔸 این کتاب دربارهٔ سوگ است، اما نه دستنامۀ درمانی است، نه شرححالی شخصی، و نه از آن دست کتابهای خودیاری که مسیر دلکندن و پشتسرنهادن را هموار میکنند. ... تمرکز ما روی مداخلهٔ درمانی یا دیگر روندهای معالجاتی هم نیست. درعوض، غایت این کتاب تقرّب به ذات سوگ است، یعنی پدیدارشناسی سوگ.
🔹 نمیخواهم سوگ را بزک کنم و مفهومی دلخواه بسازم از چیزی که بهغایت دردناک و حتی از نظر روانشناختی ناتوانساز و جانفرساست؛ تلاشم تأکید بر این نکته است که از دریچۀ سوگ، که در اینجا هیجانی بنیادین توصیف شده، میتوان به فهم بهتری از انسان و مسائل انسانی دست یافت.
🔸 ازقضا شاید دقیقاً به همین دلیل کمشمارند کسانی که پس از مرگ عزیزانشان مایل به زندگیِ عاری از سوگ باشند. ماحصل عمری دراز و زیستنی به دور از سوگ چه خواهد بود؟ لابد زیستنی است که واقعیتی به نام مرگ را به رسمیت نمیشناسد، یا زیستنی است بدون عشق، یا هردو. چنین زندگیای چندان ارزش زیستن ندارد.
🔹 سوگ: بهایی که برای عشق میپردازیم
✍🏻 نوشتۀ سوِند برینکمن
✍🏻 ترجمۀ علی کریمی
📚 ۲۰۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۰۷۰۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🔸 این کتاب دربارهٔ سوگ است، اما نه دستنامۀ درمانی است، نه شرححالی شخصی، و نه از آن دست کتابهای خودیاری که مسیر دلکندن و پشتسرنهادن را هموار میکنند. ... تمرکز ما روی مداخلهٔ درمانی یا دیگر روندهای معالجاتی هم نیست. درعوض، غایت این کتاب تقرّب به ذات سوگ است، یعنی پدیدارشناسی سوگ.
🔹 نمیخواهم سوگ را بزک کنم و مفهومی دلخواه بسازم از چیزی که بهغایت دردناک و حتی از نظر روانشناختی ناتوانساز و جانفرساست؛ تلاشم تأکید بر این نکته است که از دریچۀ سوگ، که در اینجا هیجانی بنیادین توصیف شده، میتوان به فهم بهتری از انسان و مسائل انسانی دست یافت.
🔸 ازقضا شاید دقیقاً به همین دلیل کمشمارند کسانی که پس از مرگ عزیزانشان مایل به زندگیِ عاری از سوگ باشند. ماحصل عمری دراز و زیستنی به دور از سوگ چه خواهد بود؟ لابد زیستنی است که واقعیتی به نام مرگ را به رسمیت نمیشناسد، یا زیستنی است بدون عشق، یا هردو. چنین زندگیای چندان ارزش زیستن ندارد.
🔺 برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب «سوگ» و تهیۀ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/yu9953
🔹 سوگ: بهایی که برای عشق میپردازیم
✍🏻 نوشتۀ سوِند برینکمن
✍🏻 ترجمۀ علی کریمی
📚 ۲۰۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۰۷۰۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🔹 نمیخواهم سوگ را بزک کنم و مفهومی دلخواه بسازم از چیزی که بهغایت دردناک و حتی از نظر روانشناختی ناتوانساز و جانفرساست؛ تلاشم تأکید بر این نکته است که از دریچۀ سوگ، که در اینجا هیجانی بنیادین توصیف شده، میتوان به فهم بهتری از انسان و مسائل انسانی دست یافت.
🔸 ازقضا شاید دقیقاً به همین دلیل کمشمارند کسانی که پس از مرگ عزیزانشان مایل به زندگیِ عاری از سوگ باشند. ماحصل عمری دراز و زیستنی به دور از سوگ چه خواهد بود؟ لابد زیستنی است که واقعیتی به نام مرگ را به رسمیت نمیشناسد، یا زیستنی است بدون عشق، یا هردو. چنین زندگیای چندان ارزش زیستن ندارد.
🔺 برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب «سوگ» و تهیۀ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/yu9953
🔹 سوگ: بهایی که برای عشق میپردازیم
✍🏻 نوشتۀ سوِند برینکمن
✍🏻 ترجمۀ علی کریمی
📚 ۲۰۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۰۷۰۰۰ تومان
@tarjomaanweb
.
📋انیمیشن یکی از محبوبترین و قدرتمندترین هنرهای زندۀ امروز دنیاست، ولی کمتر کسی میداند امروز چه پیشرفتهایی در ایران دارد و اصلا چه تاریخچه و سرگذشت پرفراز و نشیبی در ایران داشته. تاریخچهای که شاید از یک کوزۀ سفالی پیداشده در شهر سوخته مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش شروع شده و از اولین نمونههای انیمیشن جهان با روایت «افسانۀ درخت آسوریک» است.
▫️ مجله هنری میدان آزادی تابستان امسال یک پرونده خواندنی را شروع کرده به نام. این پرونده از اوایل مرداد هرروز با یک یا چند مطلب خواندنی بهروز میشود.
▫️اگر دانستن تاریخچۀ انیمیشن ایرانی، چهرههایش و مسائلش برایتان جالب است این پرونده را دنبال کنید. همچنین اگر دنبال فهرستهای بهترین انیمیشنهای ایرانی با موضوعات مختلف یا نقد و بررسی مهمترین انیمیشنهای ایران هستید حتما به این پرونده سر بزنید.
▫️ مطالعۀ این پروندۀ تابستانی پیشنهاد خوبی است، هم برای آنهایی که میخواهند انیمیشنسازی را یاد بگیرند، هم برای حرفهایهای انیمیشن در ایران، هم برای عموم مخاطبان این هنر، از بچهها و پدر و مادرها گرفته تا معلمها و مربیها.
▫️همچنین از امروز میتوانید در این پرونده در نظرسنجی انتخاب بهترینهای انیمیشن ایران شرکت کنید.
📮برای مطالعۀ پرونده «ماجرای انیمیشن ایرانی» و همچنین دیگر مطالب خواندنی در زمینههای گوناگون هنری در صفحه مجله میدان آزادی عضو شوید.
@AzadisqArt
📋انیمیشن یکی از محبوبترین و قدرتمندترین هنرهای زندۀ امروز دنیاست، ولی کمتر کسی میداند امروز چه پیشرفتهایی در ایران دارد و اصلا چه تاریخچه و سرگذشت پرفراز و نشیبی در ایران داشته. تاریخچهای که شاید از یک کوزۀ سفالی پیداشده در شهر سوخته مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش شروع شده و از اولین نمونههای انیمیشن جهان با روایت «افسانۀ درخت آسوریک» است.
▫️ مجله هنری میدان آزادی تابستان امسال یک پرونده خواندنی را شروع کرده به نام. این پرونده از اوایل مرداد هرروز با یک یا چند مطلب خواندنی بهروز میشود.
▫️اگر دانستن تاریخچۀ انیمیشن ایرانی، چهرههایش و مسائلش برایتان جالب است این پرونده را دنبال کنید. همچنین اگر دنبال فهرستهای بهترین انیمیشنهای ایرانی با موضوعات مختلف یا نقد و بررسی مهمترین انیمیشنهای ایران هستید حتما به این پرونده سر بزنید.
▫️ مطالعۀ این پروندۀ تابستانی پیشنهاد خوبی است، هم برای آنهایی که میخواهند انیمیشنسازی را یاد بگیرند، هم برای حرفهایهای انیمیشن در ایران، هم برای عموم مخاطبان این هنر، از بچهها و پدر و مادرها گرفته تا معلمها و مربیها.
▫️همچنین از امروز میتوانید در این پرونده در نظرسنجی انتخاب بهترینهای انیمیشن ایران شرکت کنید.
📮برای مطالعۀ پرونده «ماجرای انیمیشن ایرانی» و همچنین دیگر مطالب خواندنی در زمینههای گوناگون هنری در صفحه مجله میدان آزادی عضو شوید.
@AzadisqArt