🔰برجام و دیپلماسی معاصر در" تراز و عیار" تاریخ سیاسی ایران
🔴(موازنه منفی - موازنه مثبت - نیروی سوم)
✅ یکی از موضوعات حساس و اختلاف انگیز در جامعه ما و بخصوص در بین جناح های سیاسی بحث تقابل و رقابت "دیپلماسی مقاومتی " و "دیپلماسی تعاملی" می باشد۰ در تاریخ تحولات سیاسی ایران در ارتباط با قدرت های فرامنطقه ای سه سیاست مختلف قابل تحقیق است ۰ امروز با نگاهی به آینه تاریخ میخواهیم به ارزیابی وضع موجود با عیار نوعی فرهنگ سیاسی در تاریخ تحولات ایران بنشینیم ۰ ابتدا با این سه مفهوم آشنا شویم :
اول : سیاست موازنه منفی که سیاست نهضت ها و حرکت های بزرگ اسلامی و ملی اصیل است و ماحصل آن این است که به هیچ قدرت بزرگ بین المللی نباید متکی بود ؛ این سیاست را میتوان در رجالی مثل عباس میرزا و امیرکبیر و سید حسن مدرس و میرزای شیرازی در تاریخ ایران مشاهده نمود و تکامل و تداوم آن را در نظریه امام خمینی و شعار" نه شرقی و نه غربی" در جمهوری اسلامی شاهد بود۰
البته بسط و تفصیل واقعی و عملی آن ، امروز در نظریات روابط بین الملل آیت الله خامنه ای قابل رویت است ۰
دوم : سیاست "موازنه مثبت" است که دقیقا عکس نظریه قبلی است و ماحصل آن امتیازدهی و یا باج دهی مساوی یا به نوبت به یکی از قدرت های جهانی است ۰ البته در نهایت این نظریه خفتبار به وابستگی و اتکا به یکی از قدرت های بزرگ جهانی منجر می گردیده است۰
در تاریخ ایران در مقطعی این قدرت ، روسیه تزاری و یا روسیه کمونیست و در زمانی انگلستان بوده اند؛ به پیروان عملی سیاست طرفدار روسیه به اصطلاح " روس و فیل" و به طرفداران انگلیس ، انگلوفیل می گویند و از وابستگان تا طیف طرفداران به اجانب در آن قرار می گیرند ۰
تفاوت سیاست موازنه منفی با سیاست موازنه مثبت تفاوت "خدمت با خیانت " میتواند ارزیابی شود؛ البته ادامه این سیاست به سلطه و نفوذ آمریکا در ایران منجر گردید و رجال عصر پهلوی عمدتا در این رده قرار می گیرند۰
سوم : سیاست "نیروی سوم" است که معتقد است بایستی برای کم کردن نفوذ قدرتهای بزرگ از یک و یا چند قدرت بزرگ دیگر که مطمئن و منصف تر هستند استفاده نمود ۰ البته سیاست نیروی سوم گاهی در ترکیب با دو سیاست قبلی هم می تواند دیده شود۰ ارزیابی و عیار میزان موفق بودن تاریخی این سیاست به عوامل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مختلف و کاردانی و زیرکی سیاستمداران پخته و تیزهوش و دیپلماتهای فرهیخته و غیرتمند بستگی دارد۰ در تاریخ ایران زمانی آلمان و فرانسه و در دوره ای امریکای قبل از جنگ بین الملل و زمانی چین و یا برخی دولتهای بیطرف اروپایی به عنوان نیروی سوم مطرح بوده اند ؛ و به نظر می رسد از دوره دکتر مصدق تاکنون این سیاست که نوعی استقلال نظر ولی بدون مقاومت خواهی دارد همواره مدنظر سیاستمداران بوده و هست ۰
✅با این سطوح و ملاکهای سه گانه گفته شده میتوان به نتایج و آینده و ارزیابی دقیق تر برجام و یا هر قرارداد و معاهده بین المللی دیگر با نوعی شاخص داخلی و ملی پرداخت ۰ در یک جمع بندی می توان اذعان نمود واقعیت و ذات انقلاب اسلامی نظریه "سیاست موازنه منفی" را تایید میکند همچنانکه شعار نه شرقی و نه غربی موید این نکته است ؛ ولی به نظر می رسد در صحنه سیاست خارجی برخی مواقع در پاره ای مواضع بین المللی و دیپلماتیک نوعی سیاست ترکیبی از سه سیاست مذکور به منضه ظهور رسیده است ! و لذا نوعی نقد جدی با شاخص های تاریخی و نظری بر دستگاه سیاست خارجی معاصر ایران وارد است ۰
#موسی_نجفی
🔴(موازنه منفی - موازنه مثبت - نیروی سوم)
✅ یکی از موضوعات حساس و اختلاف انگیز در جامعه ما و بخصوص در بین جناح های سیاسی بحث تقابل و رقابت "دیپلماسی مقاومتی " و "دیپلماسی تعاملی" می باشد۰ در تاریخ تحولات سیاسی ایران در ارتباط با قدرت های فرامنطقه ای سه سیاست مختلف قابل تحقیق است ۰ امروز با نگاهی به آینه تاریخ میخواهیم به ارزیابی وضع موجود با عیار نوعی فرهنگ سیاسی در تاریخ تحولات ایران بنشینیم ۰ ابتدا با این سه مفهوم آشنا شویم :
اول : سیاست موازنه منفی که سیاست نهضت ها و حرکت های بزرگ اسلامی و ملی اصیل است و ماحصل آن این است که به هیچ قدرت بزرگ بین المللی نباید متکی بود ؛ این سیاست را میتوان در رجالی مثل عباس میرزا و امیرکبیر و سید حسن مدرس و میرزای شیرازی در تاریخ ایران مشاهده نمود و تکامل و تداوم آن را در نظریه امام خمینی و شعار" نه شرقی و نه غربی" در جمهوری اسلامی شاهد بود۰
البته بسط و تفصیل واقعی و عملی آن ، امروز در نظریات روابط بین الملل آیت الله خامنه ای قابل رویت است ۰
دوم : سیاست "موازنه مثبت" است که دقیقا عکس نظریه قبلی است و ماحصل آن امتیازدهی و یا باج دهی مساوی یا به نوبت به یکی از قدرت های جهانی است ۰ البته در نهایت این نظریه خفتبار به وابستگی و اتکا به یکی از قدرت های بزرگ جهانی منجر می گردیده است۰
در تاریخ ایران در مقطعی این قدرت ، روسیه تزاری و یا روسیه کمونیست و در زمانی انگلستان بوده اند؛ به پیروان عملی سیاست طرفدار روسیه به اصطلاح " روس و فیل" و به طرفداران انگلیس ، انگلوفیل می گویند و از وابستگان تا طیف طرفداران به اجانب در آن قرار می گیرند ۰
تفاوت سیاست موازنه منفی با سیاست موازنه مثبت تفاوت "خدمت با خیانت " میتواند ارزیابی شود؛ البته ادامه این سیاست به سلطه و نفوذ آمریکا در ایران منجر گردید و رجال عصر پهلوی عمدتا در این رده قرار می گیرند۰
سوم : سیاست "نیروی سوم" است که معتقد است بایستی برای کم کردن نفوذ قدرتهای بزرگ از یک و یا چند قدرت بزرگ دیگر که مطمئن و منصف تر هستند استفاده نمود ۰ البته سیاست نیروی سوم گاهی در ترکیب با دو سیاست قبلی هم می تواند دیده شود۰ ارزیابی و عیار میزان موفق بودن تاریخی این سیاست به عوامل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مختلف و کاردانی و زیرکی سیاستمداران پخته و تیزهوش و دیپلماتهای فرهیخته و غیرتمند بستگی دارد۰ در تاریخ ایران زمانی آلمان و فرانسه و در دوره ای امریکای قبل از جنگ بین الملل و زمانی چین و یا برخی دولتهای بیطرف اروپایی به عنوان نیروی سوم مطرح بوده اند ؛ و به نظر می رسد از دوره دکتر مصدق تاکنون این سیاست که نوعی استقلال نظر ولی بدون مقاومت خواهی دارد همواره مدنظر سیاستمداران بوده و هست ۰
✅با این سطوح و ملاکهای سه گانه گفته شده میتوان به نتایج و آینده و ارزیابی دقیق تر برجام و یا هر قرارداد و معاهده بین المللی دیگر با نوعی شاخص داخلی و ملی پرداخت ۰ در یک جمع بندی می توان اذعان نمود واقعیت و ذات انقلاب اسلامی نظریه "سیاست موازنه منفی" را تایید میکند همچنانکه شعار نه شرقی و نه غربی موید این نکته است ؛ ولی به نظر می رسد در صحنه سیاست خارجی برخی مواقع در پاره ای مواضع بین المللی و دیپلماتیک نوعی سیاست ترکیبی از سه سیاست مذکور به منضه ظهور رسیده است ! و لذا نوعی نقد جدی با شاخص های تاریخی و نظری بر دستگاه سیاست خارجی معاصر ایران وارد است ۰
#موسی_نجفی
🔰تجربه سیاسی رهبر انقلاب ایران برای رهبر ضد استعمار افریقا
(درسی که ماندلا بوسیله آیت الله خامنه ای از امام خمینی آموخت)
✅پنجشنبه شب مورخ ۲۷ دی ماه بعد از نماز مغرب و عشا با جمعی از اصحاب تاریخ خدمت رهبر عزیز رسیدیم؛ ایشان ضمن بیان نکاتی در مورد تاریخ به ناگاه برای مثال خاطره ای را از دیدار با ماندلا بیان نمودند (هر چند این خاطره را یکبار دیگر هم در سالیان قبل گفته بودند ولی این بار با جزئیات تازه تری بازگو کردند)۰ به نظرم آمد که این خاطره برای هر مورخ و دوستدار تاریخ سیاسی میتواند قدر و قیمت داشته باشد و بخصوص برای تاریخ ضد استعماری بسیار ارزشمند و والاست ۰ در این نقل تاریخی درس مهمی از قهرمان بزرگ ضد استعماری جهان اسلام (امام خمینی ) به قهرمان ضد نژاد پرستی قاره سیاه(نلسون ماندلا) به وسیله شخصیت برجسته ضد استکباری دیگری (آیت الله خامنه ای) انتقال می یابد ۰ ناگفته معلوم است حضور این سه شخصیت در این عبرت انقلابی چقدر می تواند ارزشمند باشد :
🔴ایشان اینگونه عنوان کردند : در دوران ریاست جمهوری در سفری که به افریقا رفته بودم ، یک نفر از طرف من به افریقای جنوبی رفت تا از وضعیت و احوال نلسون ماندلا که در زندان بود اطلاعاتی کسب نماید و در ضمن نسبت به رفع مشکل زندان ایشان نیز تلاش نماید ۰ چندی بعد ماندلا از زندان آزاد شد و در اینجا و همین اتاق با من دیدار کرد ؛ البته ملاقات دیپلماتیک و رسمی نبود و او که شنیده بود ما در دوران اسارتش برای آزادی او تلاش کرده ایم برای تشکر آمده بود؛ در این دیدار من به او گفتم علت موفقیت امام در پیروزی انقلاب اسلامی ایران این بود که امام این توده های مردم را به کف خیابانها کشاند و مردم با جسم و جانشان حاضر شدند در راه آرمانهای ایشان فداکاری کنند ۰ ماندلا این مطلب امام را شنید و بعدا به کشورش بازگشت و چند ماه بعد خبر راه پیمایی های مردمی در کف خیابانهای افریقا به ما رسید و پیدا بود آن مطلب که از نحوه مبارزه امام گفتیم در او تاثیر زیادی نموده و الگوی مبارزاتی وی شده است ۰ این یک نمونه از عظمت و تاثیر گذاری جهانی این انقلاب است ۰و رویش های این انقلاب نسل بعد از نسل ادامه یافته است.
#موسی_نجفی
(درسی که ماندلا بوسیله آیت الله خامنه ای از امام خمینی آموخت)
✅پنجشنبه شب مورخ ۲۷ دی ماه بعد از نماز مغرب و عشا با جمعی از اصحاب تاریخ خدمت رهبر عزیز رسیدیم؛ ایشان ضمن بیان نکاتی در مورد تاریخ به ناگاه برای مثال خاطره ای را از دیدار با ماندلا بیان نمودند (هر چند این خاطره را یکبار دیگر هم در سالیان قبل گفته بودند ولی این بار با جزئیات تازه تری بازگو کردند)۰ به نظرم آمد که این خاطره برای هر مورخ و دوستدار تاریخ سیاسی میتواند قدر و قیمت داشته باشد و بخصوص برای تاریخ ضد استعماری بسیار ارزشمند و والاست ۰ در این نقل تاریخی درس مهمی از قهرمان بزرگ ضد استعماری جهان اسلام (امام خمینی ) به قهرمان ضد نژاد پرستی قاره سیاه(نلسون ماندلا) به وسیله شخصیت برجسته ضد استکباری دیگری (آیت الله خامنه ای) انتقال می یابد ۰ ناگفته معلوم است حضور این سه شخصیت در این عبرت انقلابی چقدر می تواند ارزشمند باشد :
🔴ایشان اینگونه عنوان کردند : در دوران ریاست جمهوری در سفری که به افریقا رفته بودم ، یک نفر از طرف من به افریقای جنوبی رفت تا از وضعیت و احوال نلسون ماندلا که در زندان بود اطلاعاتی کسب نماید و در ضمن نسبت به رفع مشکل زندان ایشان نیز تلاش نماید ۰ چندی بعد ماندلا از زندان آزاد شد و در اینجا و همین اتاق با من دیدار کرد ؛ البته ملاقات دیپلماتیک و رسمی نبود و او که شنیده بود ما در دوران اسارتش برای آزادی او تلاش کرده ایم برای تشکر آمده بود؛ در این دیدار من به او گفتم علت موفقیت امام در پیروزی انقلاب اسلامی ایران این بود که امام این توده های مردم را به کف خیابانها کشاند و مردم با جسم و جانشان حاضر شدند در راه آرمانهای ایشان فداکاری کنند ۰ ماندلا این مطلب امام را شنید و بعدا به کشورش بازگشت و چند ماه بعد خبر راه پیمایی های مردمی در کف خیابانهای افریقا به ما رسید و پیدا بود آن مطلب که از نحوه مبارزه امام گفتیم در او تاثیر زیادی نموده و الگوی مبارزاتی وی شده است ۰ این یک نمونه از عظمت و تاثیر گذاری جهانی این انقلاب است ۰و رویش های این انقلاب نسل بعد از نسل ادامه یافته است.
#موسی_نجفی
♦️🔷♦️حاتم بخشی شاه ایران و حسابگری ژنرال دوگل فرانسوی
🔰🔰در خاطرات خانم فرح دیبا به عنوان آخرین ملکه ایران و فردی که گزارشات فرهنگی و سیاسی نسبتا متفاوتی از دیگر افرادخاندان پهلوی ارائه می دهد به نکات جالبی برخورد می شود که تمرکز بر روی آن خالی از لطف نیست ؛ وی در مورد ملاقات محمدرضا شاه با ژنرال دوگل به نکات دقیقی اشاره می کند و میگوید :
✳️✳️ژنرال دوگل مردی با قد بسیار بلند و در واقع نامتناسب بود او نزدیک به دو متر قد داشت بینی و فرم صورتش هم طوری بودند که بیننده را بی اختیار به یاد پینوکیو می انداخت ۰
دوگل شدیدا ضد انگلیسی بود و می گفت آنها مسئول مرگ ناپلئون هستند و او را در تبعید به وسیله سم کشته اند ۰
دوگل می گفت آمریکایی ها ملت نیستند و اصلا عرق ملی ندارند۰ در جنگ دوم جهانی صنایع نظامی آمریکا ، اسلحه و مهمات فروختند و انگلیسی ها ، شعار دادندو حرف زدند و روس ها کشته شدند ۰
فرح پهلوی از زن باره نبودن ژنرال دوگل در بین روسای جمهور و پادشاهان تعجب کرده و حتی شرح می دهد که در ضیافت کاخ سعد آباد که رقاصه شرقی با لباس رقص عربی می رقصید هیج رغبتی به او نکرده و " با همسر پیرش گفتگو می کرد ".
🔰🔰اما در این ملاقات نکته ای که برای من جالب بود تبادل هدیه بین این دو رئیس کشور است ؛ بگذارید ادامه قصه را از زبان همسر شاه سابق ایران بشنویم :
✳️✳️در ملاقات با دوگل ، محمدرضا دو عدد طپانچه دست ساز از عاج فیل و مفتول های طلا و پلاتین با قبضه جواهر نشان به او هدیه کرد که متعلق به شاه عباس صفوی بودند و ارزش تاریخی زیادی داشتند ۰ دوگل هم متقابلا!! یک آلبوم عکس از مناظر دیدنی پاریس مشتمل بر دوازده تابلوی آبرنگ به محمد رضا هدیه کرد۰ (صفحه ۵۱۲ کتاب دختر یتیم )۰
🔰🔰با دقت در ارزش هدایا متبادله متوجه میشوید، شاه ایران از میراث ملی و گنجینه تاریخی خود می بخشد و ژنرال فرانسوی هم حساب و کتاب دستش است ، فقط چند آلبوم عکس هدیه می دهد ۰
در خبرها خواندم وزیر خارجه فرانسه چند صباحی دیگر عازم ایران است ۰ از تاریخ عبرت بگیریم و مواظب هدایای فرانسوی ها باشیم و دقت کنیم دیگر از گنجینه و میراث فاخر ملی چیزی پیشکش جانشینان ژنرال دوگل نکنیم!
✍ دکتر #موسی_نجفی
🔰🔰در خاطرات خانم فرح دیبا به عنوان آخرین ملکه ایران و فردی که گزارشات فرهنگی و سیاسی نسبتا متفاوتی از دیگر افرادخاندان پهلوی ارائه می دهد به نکات جالبی برخورد می شود که تمرکز بر روی آن خالی از لطف نیست ؛ وی در مورد ملاقات محمدرضا شاه با ژنرال دوگل به نکات دقیقی اشاره می کند و میگوید :
✳️✳️ژنرال دوگل مردی با قد بسیار بلند و در واقع نامتناسب بود او نزدیک به دو متر قد داشت بینی و فرم صورتش هم طوری بودند که بیننده را بی اختیار به یاد پینوکیو می انداخت ۰
دوگل شدیدا ضد انگلیسی بود و می گفت آنها مسئول مرگ ناپلئون هستند و او را در تبعید به وسیله سم کشته اند ۰
دوگل می گفت آمریکایی ها ملت نیستند و اصلا عرق ملی ندارند۰ در جنگ دوم جهانی صنایع نظامی آمریکا ، اسلحه و مهمات فروختند و انگلیسی ها ، شعار دادندو حرف زدند و روس ها کشته شدند ۰
فرح پهلوی از زن باره نبودن ژنرال دوگل در بین روسای جمهور و پادشاهان تعجب کرده و حتی شرح می دهد که در ضیافت کاخ سعد آباد که رقاصه شرقی با لباس رقص عربی می رقصید هیج رغبتی به او نکرده و " با همسر پیرش گفتگو می کرد ".
🔰🔰اما در این ملاقات نکته ای که برای من جالب بود تبادل هدیه بین این دو رئیس کشور است ؛ بگذارید ادامه قصه را از زبان همسر شاه سابق ایران بشنویم :
✳️✳️در ملاقات با دوگل ، محمدرضا دو عدد طپانچه دست ساز از عاج فیل و مفتول های طلا و پلاتین با قبضه جواهر نشان به او هدیه کرد که متعلق به شاه عباس صفوی بودند و ارزش تاریخی زیادی داشتند ۰ دوگل هم متقابلا!! یک آلبوم عکس از مناظر دیدنی پاریس مشتمل بر دوازده تابلوی آبرنگ به محمد رضا هدیه کرد۰ (صفحه ۵۱۲ کتاب دختر یتیم )۰
🔰🔰با دقت در ارزش هدایا متبادله متوجه میشوید، شاه ایران از میراث ملی و گنجینه تاریخی خود می بخشد و ژنرال فرانسوی هم حساب و کتاب دستش است ، فقط چند آلبوم عکس هدیه می دهد ۰
در خبرها خواندم وزیر خارجه فرانسه چند صباحی دیگر عازم ایران است ۰ از تاریخ عبرت بگیریم و مواظب هدایای فرانسوی ها باشیم و دقت کنیم دیگر از گنجینه و میراث فاخر ملی چیزی پیشکش جانشینان ژنرال دوگل نکنیم!
✍ دکتر #موسی_نجفی
🔰ماهیت سه گانه عصر پهلوی و تقابل ذاتی آن با ذات هویت ایرانی
✅ برای شناخت هویت انقلاب باید ماهیت پهلوی را بفهمیم و این که چرا هویت ما در مقطعی به این صورت شد. ما می توانستیم بدون انقلاب و فقط با یک نظام دیگر سرنگونی رژیم پهلوی را داشته باشیم، مثل خیلی از کشورها و مثل تمامی حکومت های پیشین ایران. در نظام مشروطه هم رژیم قاجار سرنگون نمی شود چرا؟ چون ماهیت نظام قاجار با پهلوی فرق می کرد و برای حفظ هویت نیاز به سرنگونی آن نبود.
مشروطه خواهان بیشتر به خودشان نهضت می گفتند. چون آن را ادامه ندادند از دل آن حکومت رضاخانی درآمد. انقلاب اسلامی متکامل تر از مشروطه است. بخش هویت انقلابی مهم است که چرا به شکل انقلابی خود را نشان داد؟ وابستگی سیاسی پهلوی باعث شد فرهنگی را ترویج کنند که فرهنگ خودشان نبود. پهلوی یک مثلت است: سکولاریسم، ایران باستان و شبه مدرنیته.
دکتر #موسی_نجفی
✅ برای شناخت هویت انقلاب باید ماهیت پهلوی را بفهمیم و این که چرا هویت ما در مقطعی به این صورت شد. ما می توانستیم بدون انقلاب و فقط با یک نظام دیگر سرنگونی رژیم پهلوی را داشته باشیم، مثل خیلی از کشورها و مثل تمامی حکومت های پیشین ایران. در نظام مشروطه هم رژیم قاجار سرنگون نمی شود چرا؟ چون ماهیت نظام قاجار با پهلوی فرق می کرد و برای حفظ هویت نیاز به سرنگونی آن نبود.
مشروطه خواهان بیشتر به خودشان نهضت می گفتند. چون آن را ادامه ندادند از دل آن حکومت رضاخانی درآمد. انقلاب اسلامی متکامل تر از مشروطه است. بخش هویت انقلابی مهم است که چرا به شکل انقلابی خود را نشان داد؟ وابستگی سیاسی پهلوی باعث شد فرهنگی را ترویج کنند که فرهنگ خودشان نبود. پهلوی یک مثلت است: سکولاریسم، ایران باستان و شبه مدرنیته.
دکتر #موسی_نجفی
🔰سیاستمدار تراز انقلاب در گام دوم
(اعتلای سیاست و سیاستمداری با اخلاق و اندیشه)
✅گروهی فکر می کنند سیاست یعنی "عملگرایی محض" و تجربه و کار سیاسی ، و در این رابطه خود را از دانستن و اندیشه سیاسی بی نیاز می دانند ؛ این در حالی است که عمل سیاسی یا به دنبال حفظ وضع موجود است و یا تغییر آن ، نفس این تایید و یا رد هم مبتتی بر بد بودن و یا خوب دانستن اوضاع زمانه است ۰ اما اینکه چه چیزی و با کدام "شاخص" خوب و یا بد تعریف میشود ، خودش مسئله مهمی است !
🔵در فرهنگ و تمدن غرب این کار و این وظیفه در قرون قبلی از کلیسا و بالتبع از دین گرفته شد و به فلسفه و به بعدا به علم واگذار گردید و لذا "علم سیاست جدید" از نظر کسانی مثل ماکیاولی و دیگران با گذار از فلسفه سیاسی کلاسیک و اخلاق و ارزشها پایه گذاری و نشانه گذاری گردید۰ با فاصله افتادن بین دانش و ارزش در سیاست نوعی نظر به منفعت مادی و سلطه گری و تجاوز به حقوق دیگران و در سطح بالاتر ، ملل ضعیف تر مشروعیت یافت؛ لذا با مترادف شدن سیاست با قدرت ، اگر بگوییم پدیده استعمار و سلطه هم مشروعیت پیدا نمود سخن به گزافه نگفته ایم ۰
🔴اما ماجرای تفکر و سیاست در اسلام چنین چالش و تاریخی را طی نکرده است ؛ هرچند تاریخ خلافت آرام آرام از ارزشها فاصله گرفت اما در امامت و ولایت شاخص عدالت با هیج مصلحت و تدبیری معاوضه نگردید۰ از این روی امروز در مواجهه با جبهه سیاسی غرب از رسانه گرفته تا دیپلماسی و حقوق بشر باید مواظبت کرده و در نظر داشته باشیم ، اخلاق در سیاست ( یا لاقل آنچه ما اخلاق می دانیم ) دال مرکزی و محور حرکت و شاخص ارزیابی غربی ها نبوده و نیست و احتمالا نخواهد بود ۰
🔷اما در نبود یک اخلاق متعالی در سیاست غرب، به یک مطلب و خلاء خوب توجه شده است و آن این است که از سنت های پسندیده در مغرب زمین برای پر کردن فاصله تجربه سیاسی و علم و دانش و اندیشه ، همانا خاطره نویسی سیاسیون است ؛ این انتقال منظم و با قاعده تجربه سیاستمداران در مواقعی از آنان چهره هایی علمی و نظریه پرداز و یا استراتژیست در سطح جهان می سازد ۰
♦️چقدر مناسب است که ما برای کمال یافتن در سیاست علاوه بر پافشاری بر اصول اخلاقی ، برای علمی نمودن سیاست از اندیشه سیاسی و تمسک به سیره خاطره نویسی توامان استفاده نماییم ۰ به نظر می رسد برای فهم و اجرای روح بیانیه گام دوم رهبر عزیز بایستی سیاستمداران و" سیاسیون تراز انقلاب " بیش از پیش با این ملاکها ارزیابی گردند۰ و در این مرحله شاخص ها از جناح بندی چپ و راست به اخلاق و اندیشه در سیاست منتقل گردد۰
🔶نکته مهم دیگر این است که ما اگر ولی فقیه را در بعد سیاسی و از نظر عمل سیاسی ، شاخص و میزان سیاستمدار تراز انقلاب بدانیم ، در بیانیه گام دوم در سه بعد تاریخ شناسی و جریان شناسی و آینده نگری نویسنده اندیشمند آن توانسته بین گذشته و حال و آینده ارتباط و پیوستگی ایجاد نماید ؛ پرسش اینجاست چند در صد از مدیران ارشد سیاسی فعلی و یا آینده از چنین توانمندی فکری و نظری برخوردارند ؟!
یاداشت هفته : دکتر #موسی_نجفی استاد تمام علوم سیاسی دانشگاه
(اعتلای سیاست و سیاستمداری با اخلاق و اندیشه)
✅گروهی فکر می کنند سیاست یعنی "عملگرایی محض" و تجربه و کار سیاسی ، و در این رابطه خود را از دانستن و اندیشه سیاسی بی نیاز می دانند ؛ این در حالی است که عمل سیاسی یا به دنبال حفظ وضع موجود است و یا تغییر آن ، نفس این تایید و یا رد هم مبتتی بر بد بودن و یا خوب دانستن اوضاع زمانه است ۰ اما اینکه چه چیزی و با کدام "شاخص" خوب و یا بد تعریف میشود ، خودش مسئله مهمی است !
🔵در فرهنگ و تمدن غرب این کار و این وظیفه در قرون قبلی از کلیسا و بالتبع از دین گرفته شد و به فلسفه و به بعدا به علم واگذار گردید و لذا "علم سیاست جدید" از نظر کسانی مثل ماکیاولی و دیگران با گذار از فلسفه سیاسی کلاسیک و اخلاق و ارزشها پایه گذاری و نشانه گذاری گردید۰ با فاصله افتادن بین دانش و ارزش در سیاست نوعی نظر به منفعت مادی و سلطه گری و تجاوز به حقوق دیگران و در سطح بالاتر ، ملل ضعیف تر مشروعیت یافت؛ لذا با مترادف شدن سیاست با قدرت ، اگر بگوییم پدیده استعمار و سلطه هم مشروعیت پیدا نمود سخن به گزافه نگفته ایم ۰
🔴اما ماجرای تفکر و سیاست در اسلام چنین چالش و تاریخی را طی نکرده است ؛ هرچند تاریخ خلافت آرام آرام از ارزشها فاصله گرفت اما در امامت و ولایت شاخص عدالت با هیج مصلحت و تدبیری معاوضه نگردید۰ از این روی امروز در مواجهه با جبهه سیاسی غرب از رسانه گرفته تا دیپلماسی و حقوق بشر باید مواظبت کرده و در نظر داشته باشیم ، اخلاق در سیاست ( یا لاقل آنچه ما اخلاق می دانیم ) دال مرکزی و محور حرکت و شاخص ارزیابی غربی ها نبوده و نیست و احتمالا نخواهد بود ۰
🔷اما در نبود یک اخلاق متعالی در سیاست غرب، به یک مطلب و خلاء خوب توجه شده است و آن این است که از سنت های پسندیده در مغرب زمین برای پر کردن فاصله تجربه سیاسی و علم و دانش و اندیشه ، همانا خاطره نویسی سیاسیون است ؛ این انتقال منظم و با قاعده تجربه سیاستمداران در مواقعی از آنان چهره هایی علمی و نظریه پرداز و یا استراتژیست در سطح جهان می سازد ۰
♦️چقدر مناسب است که ما برای کمال یافتن در سیاست علاوه بر پافشاری بر اصول اخلاقی ، برای علمی نمودن سیاست از اندیشه سیاسی و تمسک به سیره خاطره نویسی توامان استفاده نماییم ۰ به نظر می رسد برای فهم و اجرای روح بیانیه گام دوم رهبر عزیز بایستی سیاستمداران و" سیاسیون تراز انقلاب " بیش از پیش با این ملاکها ارزیابی گردند۰ و در این مرحله شاخص ها از جناح بندی چپ و راست به اخلاق و اندیشه در سیاست منتقل گردد۰
🔶نکته مهم دیگر این است که ما اگر ولی فقیه را در بعد سیاسی و از نظر عمل سیاسی ، شاخص و میزان سیاستمدار تراز انقلاب بدانیم ، در بیانیه گام دوم در سه بعد تاریخ شناسی و جریان شناسی و آینده نگری نویسنده اندیشمند آن توانسته بین گذشته و حال و آینده ارتباط و پیوستگی ایجاد نماید ؛ پرسش اینجاست چند در صد از مدیران ارشد سیاسی فعلی و یا آینده از چنین توانمندی فکری و نظری برخوردارند ؟!
یاداشت هفته : دکتر #موسی_نجفی استاد تمام علوم سیاسی دانشگاه
🔰حاتم بخشی و لقب فروشی از کیسه تاریخی ملت !
✅(از معجزه هزاره سوم و سردار سازندگی تا امیرکبیر زمان و ژنرال نفت!!)
🔴رئیس جمهور در اثنای انتخابات گذشته خطاب به رقیب گفتند که بگذارید امام رضا (علیه السلام) برای همه مردم باشد! ( یعنی مثلا شخصیت های مقدس و یا بزرگ را خرج انتخابات و جناح ها نکنید ) من سخن ایشان را کمی بسط داده و از شخصیت های مقدس و الهی به رجال بزرگ و محترم تاریخی هم سرایت داده و به دولتمردان و لقب فروشان که در مطبوعات و امپراطوری تبلیغی دولت فراوانند توصیه می کنم حرمت شخصیت های تاریخی - ملی را هم نگه دارند و امثال امیرکبیر و دیگران را هم به آسانی در القاب ، پیشکش این و آن نکنند ، چرا که هنوز جوهر امثال برجام نخشکیده و تبعاتش معلوم نشده ، عده ای متملق و چاپلوس برای خوش خدمتی به فلان وزیر و یا صاحب قدرت از کیسه تاریخی ملت خرج کرده و لقب فروشی می نمایند و نمیدانند چند وقت دیگر که خدای ناکرده سست بودن فلان قرارداد و بهمان معاهده معلوم شود، به تبع آن آذهان ساده اندیش خواهند گفت لابد آن بزرگان تاریخی هم مثل حضرات اینگونه عمل کرده اند ! و این یعنی بی اعتمادی ملی و از بین بردن شاخص ها و ارزشهایی که یک ملت برای ادامه حیات و عزت و هویت خود بدان سخت نیازمند است ۰
🔵البته از انصاف نگذریم از این طرف قضیه هم استفاده از تاریخ نباید شتابزده و افراطی و کینه ورزانه باشد و مثلا برجام را بدون طی کردن معقول زمان و معلوم نبودن کامل نتایج، با ترکمانچای و گلستان مقایسه نمود ؛ این کار هم بدون مطالعه و تحقیق عمل درستی نیست و نوعی تطبیق غلط و شتابزده است۰
♦️شاید تعجب کنید نویسنده این سطور چندی قبل امام خمینی را با شاه اسماعیل صفوی مقایسه کردم ۰ ممکن است دوستان بگویند این انتقاد و نقد به خودتان هم وارد است ! در جواب باید بگویم پرونده امام راحل امروز بسته شده و افکار و عملکرد ایشان قابل قضاوت و ارزیابی می باشد ۰ و از طرفی به اجماع همه ، امام خمینی یک نظام سلطنتی را سرنگون و نظام جدیدی را بینانگذاری نمود ؛ از این جهت نقش تاریخی ایشان ( و نه شخصیت اخلاقی و علمی و اجتماعی ) با یک بینانگذار بزرگ تاریخی دیگر مثل شاه اسماعیل صفوی قابل قیاس است۰ در ثانی مقایسه شخصیت های تاریخی غیر همزمان یک مطلب است و تطبیق افراد در سمت وزارت و وکالت و سیاست که زنده اند ، با افراد تاریخی خوشنام گذشته برای اقناع کردن سیاسی و پیروزی جناحی مطلب دیگری است ۰
🔷باز در مورد استفاده از تاریخ بین گذشته و حال مواردی هست که نه به صورت "لقب فروشی غلو آمیز" بلکه برای بیان عبرت و یا قانون مندی اجتماعی و سیاسی و نوعی فلسفه تاریخ استفاده میشود ؛ نویسنده این سطور چندی قبل در مورد پدیده" نادر شاهی" به روسای جمهور سابق و اسبق و لابد فعلی و آینده هشدار دادم و گفتم با استفاده از زندگی توامان حماسه آمیز و فاجعه بار نادر شاه افشار، مواظب باشید محبوبیت و حماسه ملی اقبال و رای مردم برای شما به ادبار و فاجعه ملی مبدل نشود !!
🔴 در مورد دیگری موفقیت های سردار قاسم سلیمانی علیه داعش در عراق و سوریه را با احساس غروری که سردار امامقلی خان در فتح هرمز علیه استعمار پرتغال انجام داده بود مقایسه کرده و نتیجه گیری نمودم که ظهور چنین سرداران موفقی در نتیجه وجود رهبران بالیاقت و بزرگ می باشد ۰ بیان این مثال ها برای فهم قانون مندی در تاریخ ایران مطرح میشود و برای غلو و تملق و یا برای لقب فروشی و فرصت طلبی نبوده بلکه صرفا درسها و عبرتهای تاریخی است ۰ لذا این مقدار تطبیق نه تنها مذموم نیست بلکه مصداق گذشته چراغ راه آینده میتواند تلقی گردد ۰
✅این مطلب را هم در نظر داشته باشیم ، ما دو نگاه به تاریخ میتوانیم داشته باشیم :
اول تاریخ را در خدمت سیاست قرار دادن و دوم از تاریخ برای سیاست درس آموختن ؛ خواننده با بصیرت تفاوت و ارزش این دو زاویه دید را به خوبی می فهمد ۰ البته ذکر این نکته مهم است که قضاوت و معدل تاریخی دادن به اشخاص، کار سهلی نیست که به سادگی بشود با پول و قدرت و تبلیغات آن را در خدمت سیاست روز در آورد ؛ شاید هم بایستی گفت :
♦️ تاریخ سخت گیرتر از این حرفهاست ۰ ♦️
و عبارت روشن تر :
🔷مرکب تاریخ به راکب سیاست خیلی سواری نمی دهد🔷
یاداشت هفته : دکتر #موسی_نجفی
✅(از معجزه هزاره سوم و سردار سازندگی تا امیرکبیر زمان و ژنرال نفت!!)
🔴رئیس جمهور در اثنای انتخابات گذشته خطاب به رقیب گفتند که بگذارید امام رضا (علیه السلام) برای همه مردم باشد! ( یعنی مثلا شخصیت های مقدس و یا بزرگ را خرج انتخابات و جناح ها نکنید ) من سخن ایشان را کمی بسط داده و از شخصیت های مقدس و الهی به رجال بزرگ و محترم تاریخی هم سرایت داده و به دولتمردان و لقب فروشان که در مطبوعات و امپراطوری تبلیغی دولت فراوانند توصیه می کنم حرمت شخصیت های تاریخی - ملی را هم نگه دارند و امثال امیرکبیر و دیگران را هم به آسانی در القاب ، پیشکش این و آن نکنند ، چرا که هنوز جوهر امثال برجام نخشکیده و تبعاتش معلوم نشده ، عده ای متملق و چاپلوس برای خوش خدمتی به فلان وزیر و یا صاحب قدرت از کیسه تاریخی ملت خرج کرده و لقب فروشی می نمایند و نمیدانند چند وقت دیگر که خدای ناکرده سست بودن فلان قرارداد و بهمان معاهده معلوم شود، به تبع آن آذهان ساده اندیش خواهند گفت لابد آن بزرگان تاریخی هم مثل حضرات اینگونه عمل کرده اند ! و این یعنی بی اعتمادی ملی و از بین بردن شاخص ها و ارزشهایی که یک ملت برای ادامه حیات و عزت و هویت خود بدان سخت نیازمند است ۰
🔵البته از انصاف نگذریم از این طرف قضیه هم استفاده از تاریخ نباید شتابزده و افراطی و کینه ورزانه باشد و مثلا برجام را بدون طی کردن معقول زمان و معلوم نبودن کامل نتایج، با ترکمانچای و گلستان مقایسه نمود ؛ این کار هم بدون مطالعه و تحقیق عمل درستی نیست و نوعی تطبیق غلط و شتابزده است۰
♦️شاید تعجب کنید نویسنده این سطور چندی قبل امام خمینی را با شاه اسماعیل صفوی مقایسه کردم ۰ ممکن است دوستان بگویند این انتقاد و نقد به خودتان هم وارد است ! در جواب باید بگویم پرونده امام راحل امروز بسته شده و افکار و عملکرد ایشان قابل قضاوت و ارزیابی می باشد ۰ و از طرفی به اجماع همه ، امام خمینی یک نظام سلطنتی را سرنگون و نظام جدیدی را بینانگذاری نمود ؛ از این جهت نقش تاریخی ایشان ( و نه شخصیت اخلاقی و علمی و اجتماعی ) با یک بینانگذار بزرگ تاریخی دیگر مثل شاه اسماعیل صفوی قابل قیاس است۰ در ثانی مقایسه شخصیت های تاریخی غیر همزمان یک مطلب است و تطبیق افراد در سمت وزارت و وکالت و سیاست که زنده اند ، با افراد تاریخی خوشنام گذشته برای اقناع کردن سیاسی و پیروزی جناحی مطلب دیگری است ۰
🔷باز در مورد استفاده از تاریخ بین گذشته و حال مواردی هست که نه به صورت "لقب فروشی غلو آمیز" بلکه برای بیان عبرت و یا قانون مندی اجتماعی و سیاسی و نوعی فلسفه تاریخ استفاده میشود ؛ نویسنده این سطور چندی قبل در مورد پدیده" نادر شاهی" به روسای جمهور سابق و اسبق و لابد فعلی و آینده هشدار دادم و گفتم با استفاده از زندگی توامان حماسه آمیز و فاجعه بار نادر شاه افشار، مواظب باشید محبوبیت و حماسه ملی اقبال و رای مردم برای شما به ادبار و فاجعه ملی مبدل نشود !!
🔴 در مورد دیگری موفقیت های سردار قاسم سلیمانی علیه داعش در عراق و سوریه را با احساس غروری که سردار امامقلی خان در فتح هرمز علیه استعمار پرتغال انجام داده بود مقایسه کرده و نتیجه گیری نمودم که ظهور چنین سرداران موفقی در نتیجه وجود رهبران بالیاقت و بزرگ می باشد ۰ بیان این مثال ها برای فهم قانون مندی در تاریخ ایران مطرح میشود و برای غلو و تملق و یا برای لقب فروشی و فرصت طلبی نبوده بلکه صرفا درسها و عبرتهای تاریخی است ۰ لذا این مقدار تطبیق نه تنها مذموم نیست بلکه مصداق گذشته چراغ راه آینده میتواند تلقی گردد ۰
✅این مطلب را هم در نظر داشته باشیم ، ما دو نگاه به تاریخ میتوانیم داشته باشیم :
اول تاریخ را در خدمت سیاست قرار دادن و دوم از تاریخ برای سیاست درس آموختن ؛ خواننده با بصیرت تفاوت و ارزش این دو زاویه دید را به خوبی می فهمد ۰ البته ذکر این نکته مهم است که قضاوت و معدل تاریخی دادن به اشخاص، کار سهلی نیست که به سادگی بشود با پول و قدرت و تبلیغات آن را در خدمت سیاست روز در آورد ؛ شاید هم بایستی گفت :
♦️ تاریخ سخت گیرتر از این حرفهاست ۰ ♦️
و عبارت روشن تر :
🔷مرکب تاریخ به راکب سیاست خیلی سواری نمی دهد🔷
یاداشت هفته : دکتر #موسی_نجفی
🔰 دکتر #موسی_نجفی :
✅در رقابت بین فرهنگ و تمدن این فرهنگ است که شکست می خورد اگر انقلاب اسلامی در حد فرهنگ متوقف شود یک تمدن دیگر مثل غرب آن را مقهور قدرت خود خواهد ساخت۰
✅در رقابت بین فرهنگ و تمدن این فرهنگ است که شکست می خورد اگر انقلاب اسلامی در حد فرهنگ متوقف شود یک تمدن دیگر مثل غرب آن را مقهور قدرت خود خواهد ساخت۰
🔰 ابطال پذیری مهندسی کاریکاتوری انقلاب در جامعه امروز ایران
(از تسری بحران اقتصادی تا ذهنیت سازی برای انفجار سیاسی )
✅یکی از مسائلی که التهابات روانی جامعه را در جهت کم رنگ کردن ثبات افزایش می دهد ، وخیم نشان دادن وضعیت کشور است ۰ در این رابطه می توان بیماری را فرض نمود که فقط دل درد و یا سر درد قابل علاجی دارد ، ولی طبیب بی مروت به او می گوید تمام بدنش سرطانی است و مرگ پایان کار بیمار می باشد ؛ در صورت پذیرش این امر توسط بیمار ، نه تنها او از لحاظ روانی قادر به هیچ حرکت سالم سازی نیست ، بلکه همان سردرد و دل درد اولیه را هم بزرگ جلوه خواهد داد ۰ با این مثال بهتر می توان به وضعیت روانی - سیاسی فعلی پرداخت :
🔴اول : تاکید زیاد بر بحران اقتصادی: اگر بر فرض شرایط فعلی کشور ما وضعیت بحران اقتصادی باشد، در گام اول در این جنگ روانی گفته می شود که این بیماری اقتصادی ، لاعلاج و سرطان زاست و شرایط غیر قابل مهار است ۰ با این سخن دل مردم را خالی کرده و آینده را تیره و تار جلوه می دهند ۰
🔵دوم : تسری این مسئله به سایر ابعاد و شئونات جامعه ؛ در این راستا بحران اقتصادی را به بحران سیاسی و فرهنگی و در نتیجه به "بحران مشروعیت " تداوم می دهند و بخصوص رسانه های حرفه ای ، با جنگ روانی کاری می کنند تا مسائل اصلی و فرعی جایشان عوض شده و در نتیجه شرایط التهاب بر جامعه سیطره یابد۰
🔴سوم کم کردن فاصله بحران تا انفجار : می دانیم مشکلات اقتصادی صرف و حتی بحران های اجتماعی و سیاسی می تواند از سوی عقلای قوم ، کنترل و به تدریج مرتفع گردد ؛ این مسئله صدها بار در تاریخ تحولات ایران و حتی غرب اتفاق افتاده است ؛ اما دستگاه جنگ روانی که دنبال نوعی "مهندسی و انقلاب سازی" کاذب است ، سعی می کند فاصله زیاد بحران تا انفجار یا (همان انقلاب) را یک شبه طی کرده و از این آب گل آلود ماهی خیلی بزرگ بگیرد ۰ به نظر می رسد در برخی تجارب تاریخی تحولات اجتماعی و سیاسی حتی در مرحله انفجار هم مسئله قابل کنترل بوده است ؛ چنانکه انقلاب امام در سال ۴۲ با ترفندهای خاصی از سوی رژیم پهلوی و غرب کنترل گردید ۰ در حقیقت در این مرحله گاهی سیلاب محکمی می آید ، ولی مسیرهایی در جامعه برای هدایت انرژی سیل ایجاد می شود که در نهایت قدرت تخریب آن را از بین می برد ۰
🔵به نظر می رسد طی نمودن سریع این مراحل و تبدیل یکی به دیگری در شرایط فعلی انقلاب غیر ممکن است و این چنین پروسه ای در واقعیت اتفاق نخواهد افتاد ؛ ولی به جای آن در فضای مجازی و روانی نوعی "مهندسی گذار" از "بحران به انقلاب " طراحی شده است که باید خطوط کلی آن شناخته گردد ۰
گام اولیه خنثی سازی این پروژه ، نشان دادن ذات حقیقی و تجربه تاریخی یک انقلاب واقعی می باشد۰ طنز تلخ قضیه اینجاست که غربی ها که در مواجهه با امواج سنگین یک انقلاب واقعی مثل انقلاب ۱۳۵۷ ایران حتی در ماههای آخر آن ، دنبال مدیریت و کنترل انقلاب بودند ، در این شرایط که اصلا قابل قیاس با آن دوران نیست از بن بست و ناامیدی و لاینحل بودن مسائل سخن گفته و این القائات را به جامعه به اصطلاح پمپاژ می کنند ۰
🔴از جمله مسائل ضد بحران بعد از وقوف به صورت مسئله واقعی و جدا نمودن یک انقلاب واقعی از شبیه سازی کاریکاتوری آن ، این است که در مرحله معضل اجتماعی و یا بحران اقتصادی با مدیریت" تاکتیک های موثر در یک استراتژی ثبات پذیر مشروعیت زا " بر این روند مهندسی شده مسلط و با برنامه ریزی آن را خنثی نمود۰ و البته ممتنع بودن انفجار و یا طولانی دیده شدن مسیر بحران به انقلاب دلیل بر کم کاری مدیران و نقد ناپذیری و سنگین شدن و توجیه سوء مدیریت های خرد و کلان در مرحله بحران و حل ننمودن آنها نباید تفسیر گردد۰
✅تجربه بی تفاوتی مردم در مرحله نظام سازی مشروطیت در ایران نشان می دهد ، دوباره انقلابی شبیه مشروطیت ایجاد نگشت ؛ ولی استعماری که از درب بیرون رفته بود از پنجره و یا منافذ تساهل و خوش خیالی مشروطه خواهان بازگشت ۰ ماجرای تلخ قزاق و قزاق زاده ای که پنجاه سال بر سرنوشت یک ملت حاکم شدند نه فقط حاصل ترفند استعمار ، بلکه ثمره بی بصیرتی مردم آن زمان می باشد۰
بی بصیرتی سیاسی نتیجه اجتناب ناپذیر گم شدن "خط " در تاریخ است۰
دکتر #موسی_نجفی
(از تسری بحران اقتصادی تا ذهنیت سازی برای انفجار سیاسی )
✅یکی از مسائلی که التهابات روانی جامعه را در جهت کم رنگ کردن ثبات افزایش می دهد ، وخیم نشان دادن وضعیت کشور است ۰ در این رابطه می توان بیماری را فرض نمود که فقط دل درد و یا سر درد قابل علاجی دارد ، ولی طبیب بی مروت به او می گوید تمام بدنش سرطانی است و مرگ پایان کار بیمار می باشد ؛ در صورت پذیرش این امر توسط بیمار ، نه تنها او از لحاظ روانی قادر به هیچ حرکت سالم سازی نیست ، بلکه همان سردرد و دل درد اولیه را هم بزرگ جلوه خواهد داد ۰ با این مثال بهتر می توان به وضعیت روانی - سیاسی فعلی پرداخت :
🔴اول : تاکید زیاد بر بحران اقتصادی: اگر بر فرض شرایط فعلی کشور ما وضعیت بحران اقتصادی باشد، در گام اول در این جنگ روانی گفته می شود که این بیماری اقتصادی ، لاعلاج و سرطان زاست و شرایط غیر قابل مهار است ۰ با این سخن دل مردم را خالی کرده و آینده را تیره و تار جلوه می دهند ۰
🔵دوم : تسری این مسئله به سایر ابعاد و شئونات جامعه ؛ در این راستا بحران اقتصادی را به بحران سیاسی و فرهنگی و در نتیجه به "بحران مشروعیت " تداوم می دهند و بخصوص رسانه های حرفه ای ، با جنگ روانی کاری می کنند تا مسائل اصلی و فرعی جایشان عوض شده و در نتیجه شرایط التهاب بر جامعه سیطره یابد۰
🔴سوم کم کردن فاصله بحران تا انفجار : می دانیم مشکلات اقتصادی صرف و حتی بحران های اجتماعی و سیاسی می تواند از سوی عقلای قوم ، کنترل و به تدریج مرتفع گردد ؛ این مسئله صدها بار در تاریخ تحولات ایران و حتی غرب اتفاق افتاده است ؛ اما دستگاه جنگ روانی که دنبال نوعی "مهندسی و انقلاب سازی" کاذب است ، سعی می کند فاصله زیاد بحران تا انفجار یا (همان انقلاب) را یک شبه طی کرده و از این آب گل آلود ماهی خیلی بزرگ بگیرد ۰ به نظر می رسد در برخی تجارب تاریخی تحولات اجتماعی و سیاسی حتی در مرحله انفجار هم مسئله قابل کنترل بوده است ؛ چنانکه انقلاب امام در سال ۴۲ با ترفندهای خاصی از سوی رژیم پهلوی و غرب کنترل گردید ۰ در حقیقت در این مرحله گاهی سیلاب محکمی می آید ، ولی مسیرهایی در جامعه برای هدایت انرژی سیل ایجاد می شود که در نهایت قدرت تخریب آن را از بین می برد ۰
🔵به نظر می رسد طی نمودن سریع این مراحل و تبدیل یکی به دیگری در شرایط فعلی انقلاب غیر ممکن است و این چنین پروسه ای در واقعیت اتفاق نخواهد افتاد ؛ ولی به جای آن در فضای مجازی و روانی نوعی "مهندسی گذار" از "بحران به انقلاب " طراحی شده است که باید خطوط کلی آن شناخته گردد ۰
گام اولیه خنثی سازی این پروژه ، نشان دادن ذات حقیقی و تجربه تاریخی یک انقلاب واقعی می باشد۰ طنز تلخ قضیه اینجاست که غربی ها که در مواجهه با امواج سنگین یک انقلاب واقعی مثل انقلاب ۱۳۵۷ ایران حتی در ماههای آخر آن ، دنبال مدیریت و کنترل انقلاب بودند ، در این شرایط که اصلا قابل قیاس با آن دوران نیست از بن بست و ناامیدی و لاینحل بودن مسائل سخن گفته و این القائات را به جامعه به اصطلاح پمپاژ می کنند ۰
🔴از جمله مسائل ضد بحران بعد از وقوف به صورت مسئله واقعی و جدا نمودن یک انقلاب واقعی از شبیه سازی کاریکاتوری آن ، این است که در مرحله معضل اجتماعی و یا بحران اقتصادی با مدیریت" تاکتیک های موثر در یک استراتژی ثبات پذیر مشروعیت زا " بر این روند مهندسی شده مسلط و با برنامه ریزی آن را خنثی نمود۰ و البته ممتنع بودن انفجار و یا طولانی دیده شدن مسیر بحران به انقلاب دلیل بر کم کاری مدیران و نقد ناپذیری و سنگین شدن و توجیه سوء مدیریت های خرد و کلان در مرحله بحران و حل ننمودن آنها نباید تفسیر گردد۰
✅تجربه بی تفاوتی مردم در مرحله نظام سازی مشروطیت در ایران نشان می دهد ، دوباره انقلابی شبیه مشروطیت ایجاد نگشت ؛ ولی استعماری که از درب بیرون رفته بود از پنجره و یا منافذ تساهل و خوش خیالی مشروطه خواهان بازگشت ۰ ماجرای تلخ قزاق و قزاق زاده ای که پنجاه سال بر سرنوشت یک ملت حاکم شدند نه فقط حاصل ترفند استعمار ، بلکه ثمره بی بصیرتی مردم آن زمان می باشد۰
بی بصیرتی سیاسی نتیجه اجتناب ناپذیر گم شدن "خط " در تاریخ است۰
دکتر #موسی_نجفی
🔰سیاست انگلیسی ؛ نقد بگیر و نسیه معامله کن
(روایت تاریخی از روحیات اروپایی در جنگ اول جهانی)
✅از جمله مطالب و موضوعاتی که می تواند گره گشای برخی نزاع های سیاسی داخلی باشد ، رجوع فکری به تاریخ تحولات و رفتار قدرتهای بزرگ در شرایط بحرانی است ۰ در سالهای ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷میلادی انگلیسی ها مایل بودند در جبهه شرقی جنگ جهانی کار امپراطور عثمانی را یکسره کرده و بدین طریق حساب آلمان و جبهه غربی را هم معلوم نمایند ؛ لذا ضمن ارتباط با "ترکان جوان" و بخصوص انور پاشا و برخی شخصیت های متنفذ در حکومت عثمانی ارتباط برقرار کرده و بعد از پیشنهاد رشوه کلان و دادن وعده سپرده های بانکی زیاد به آنها ، چند درخواست مطرح نمودند :
استقلال عربستان و خودمختاری محلی ارمنستان و سوریه و قیمومیت عملی بریتانیا بر بین النهرین و فلسطین و آزادی عبور از داردانل ۰ اما در مقابل لوید جورج نخست وزیر وقت بریتانیا ، الغای کاپیتولاسیون و کمک به اقتصاد ترکیه را برای بعد از جنگ مطرح نمود ۰ هر چند طرف ترک ظاهرا زیر بار این خفت و درخواست ها نرفت ، ولی در این روایت تاریخی روحیه" نقد بگیر و نسیه بده " اروپایی و طمع ورزی انگلیسی کاملا مشهود است ۰ البته مثال های متعدد در این زمینه و در ابعاد بیشتر در تاریخ وجود دارد که ذکر هر یک صفحه زشتی از تاریخ استعمار را شامل می گردد ۰
🔴آیا انگلیس دیروز و امریکای امروز و اصولا حرص و طمع استعماری غرب در اصل و ذات تفاوتی نموده است ؟ جواب این است در ماهیت خیر! ولی در برخی شیوه ها، استعمار کهنه به "استعمار نو " متحول شده است۰
البته با تاسف زیاد باید گفت، همچنان خوش بینی مردان سیاست در شرق نسبت به غرب و اعتماد بی جا به این مردان روبه صفت ، ساده لوحانه ادامه دارد ۰
و شاید عبرت نگرفتن درست از تاریخ !!
شاید این پرسش وجه بیشتری داشته باشد : ما کی قرار است از تاریخ عبرت بگیریم؟!
دکتر #موسی_نجفی
(روایت تاریخی از روحیات اروپایی در جنگ اول جهانی)
✅از جمله مطالب و موضوعاتی که می تواند گره گشای برخی نزاع های سیاسی داخلی باشد ، رجوع فکری به تاریخ تحولات و رفتار قدرتهای بزرگ در شرایط بحرانی است ۰ در سالهای ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷میلادی انگلیسی ها مایل بودند در جبهه شرقی جنگ جهانی کار امپراطور عثمانی را یکسره کرده و بدین طریق حساب آلمان و جبهه غربی را هم معلوم نمایند ؛ لذا ضمن ارتباط با "ترکان جوان" و بخصوص انور پاشا و برخی شخصیت های متنفذ در حکومت عثمانی ارتباط برقرار کرده و بعد از پیشنهاد رشوه کلان و دادن وعده سپرده های بانکی زیاد به آنها ، چند درخواست مطرح نمودند :
استقلال عربستان و خودمختاری محلی ارمنستان و سوریه و قیمومیت عملی بریتانیا بر بین النهرین و فلسطین و آزادی عبور از داردانل ۰ اما در مقابل لوید جورج نخست وزیر وقت بریتانیا ، الغای کاپیتولاسیون و کمک به اقتصاد ترکیه را برای بعد از جنگ مطرح نمود ۰ هر چند طرف ترک ظاهرا زیر بار این خفت و درخواست ها نرفت ، ولی در این روایت تاریخی روحیه" نقد بگیر و نسیه بده " اروپایی و طمع ورزی انگلیسی کاملا مشهود است ۰ البته مثال های متعدد در این زمینه و در ابعاد بیشتر در تاریخ وجود دارد که ذکر هر یک صفحه زشتی از تاریخ استعمار را شامل می گردد ۰
🔴آیا انگلیس دیروز و امریکای امروز و اصولا حرص و طمع استعماری غرب در اصل و ذات تفاوتی نموده است ؟ جواب این است در ماهیت خیر! ولی در برخی شیوه ها، استعمار کهنه به "استعمار نو " متحول شده است۰
البته با تاسف زیاد باید گفت، همچنان خوش بینی مردان سیاست در شرق نسبت به غرب و اعتماد بی جا به این مردان روبه صفت ، ساده لوحانه ادامه دارد ۰
و شاید عبرت نگرفتن درست از تاریخ !!
شاید این پرسش وجه بیشتری داشته باشد : ما کی قرار است از تاریخ عبرت بگیریم؟!
دکتر #موسی_نجفی
🔴 رمز گشایی از خنثی بودن اروپائیان در سیاست جهانی و برجام
📝 دکتر #موسی_نجفی
🔰 یکی از مسائل مهم در نگاه دیپلمات های ما به غرب بر اساس استقلال و قدرت اروپائیان در برابر امریکا استوار است؛ آیا واقعا بعد از پایان جنگ سرد می توان به اروپا چنین نگاه و از آنان چنان توقعی داشت؟
🔺 برای جواب این پرسش، نظر استراتژیست برجسته یعنی هنری کیسینجر در کتاب نظم جهانی می تواند مورد توجه قرار گیرد.
🔹در مقدمه باید گفت از جمله شروط و زوایای اصلی پیمان وستفالی که در قرون گذشته توسط اروپائیان برای نظم و صلح در اروپا وضع شده بود، توازن و تعادل بین قدرتهای بزرگ و بازیگران اصلی بوده است. حال بعد از طی قرون و بخصوص بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و هژمونی فعلی امریکا، و نبود تعادل و توازن بین قدرتهای بزرگ؛ چگونه میتوان از نظم وستفالی و کدخدایی امریکا و بی خاصیتی اروپا سخن گفت؟
🔺نویسنده کتاب نظم جهانی درباره این تعارض معتقد است که اروپا از جنگ جهانی دوم به بعد قدرت خودش را از دست داده است و دیگر سلطه استعماری سابق در مناطق نفوذ قبلیش را دارا نمی باشد؛ کیسینجر در ادامه می گوید: "در طی زمان امریکا در حال تبدیل شدن به مدافع بلا منازع نظمی بود که اروپا بنیان گذار آن بود اما دیدگاه امریکا بر پایه پذیرفتن نظام تعادل اروپایی نبود، بلکه متکی به برقراری صلح از طریق اصول دموکراتیک بود." (ص ۲۳ پیش گفتار کتاب نظم جهانی)
🔹تفسیر این قسمت از متن این است که هر چند امریکا نمی خواهد نظم جهانی وستفالی را با هیچ برنامه و یا نظم دیگری عوض کند و بنابراین امریکا داخل این نظم خودش را تفسیر می کند ولی حضورش در این نظام بین المللی بستگی به منافعش دارد و "دمکراسی" در ظاهر جای" توازن" را گرفته و یا بهتر بگوییم توجیه کرده است. واقعیت نظام بین الملل در شرایط هژمونی امریکا، ورود و مداخله این کشور به حریم کشورهای دیگر است؛ حریم و استقلالی که ظاهرا پیمان وستفالی منادی حفظ آن بوده و مدام از عضویت مساوی اعضای جامعه جهانی سخن می گفته است.
🔺در خاتمه شاید بتوان از مطلب دقیق کیسینجر، در مورد سیاست خارجی خودمان اینگونه استفاده کنیم که در نبود توازن و تعادل قدرت برای حفظ نظم جهانی و هژمونی امریکایی، اروپای قدرتمندی مطرح نیست! به عبارت واضح تر: در این گور دیگر مرده ای نخفته است!
پس برجامیون! بالای این گور بی جهت شیون نکنید!
🔹به جای آن به امانتداری انقلاب اسلامی بزرگی فکر کنید که ملت ایران موقتا به شما سپرده، امانتی که (به قول کیسینجر) هم هژمونی امریکایی و هم این نظم چند صد ساله اروپایی را توامان به چالش کشیده است. طنین این جمله کیسینجر بسیار پر معناست که: ایرانیان باید تصمیم بگیرند میخواهند یک کشور باشند یا یک انقلاب؟!
🔺جالب اینجاست که هژمونی امریکایی در واقع نه میخواهد و نه اجازه می دهد که ایرانیان یک انقلاب بزرگ باشند و نه یک کشور قدرتمند!
💢هر چند راه ما هم در این معرکه معلوم می شود که با عمق بخشیدن به این امانت تاریخی ممتاز (انقلاب اسلامی) و سپردن آن به دست اهلش، هم می توانیم یک انقلاب بزرگ باشیم و هم یک کشور قدرتمند
➖➖➖➖➖➖
📝 دکتر #موسی_نجفی
🔰 یکی از مسائل مهم در نگاه دیپلمات های ما به غرب بر اساس استقلال و قدرت اروپائیان در برابر امریکا استوار است؛ آیا واقعا بعد از پایان جنگ سرد می توان به اروپا چنین نگاه و از آنان چنان توقعی داشت؟
🔺 برای جواب این پرسش، نظر استراتژیست برجسته یعنی هنری کیسینجر در کتاب نظم جهانی می تواند مورد توجه قرار گیرد.
🔹در مقدمه باید گفت از جمله شروط و زوایای اصلی پیمان وستفالی که در قرون گذشته توسط اروپائیان برای نظم و صلح در اروپا وضع شده بود، توازن و تعادل بین قدرتهای بزرگ و بازیگران اصلی بوده است. حال بعد از طی قرون و بخصوص بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و هژمونی فعلی امریکا، و نبود تعادل و توازن بین قدرتهای بزرگ؛ چگونه میتوان از نظم وستفالی و کدخدایی امریکا و بی خاصیتی اروپا سخن گفت؟
🔺نویسنده کتاب نظم جهانی درباره این تعارض معتقد است که اروپا از جنگ جهانی دوم به بعد قدرت خودش را از دست داده است و دیگر سلطه استعماری سابق در مناطق نفوذ قبلیش را دارا نمی باشد؛ کیسینجر در ادامه می گوید: "در طی زمان امریکا در حال تبدیل شدن به مدافع بلا منازع نظمی بود که اروپا بنیان گذار آن بود اما دیدگاه امریکا بر پایه پذیرفتن نظام تعادل اروپایی نبود، بلکه متکی به برقراری صلح از طریق اصول دموکراتیک بود." (ص ۲۳ پیش گفتار کتاب نظم جهانی)
🔹تفسیر این قسمت از متن این است که هر چند امریکا نمی خواهد نظم جهانی وستفالی را با هیچ برنامه و یا نظم دیگری عوض کند و بنابراین امریکا داخل این نظم خودش را تفسیر می کند ولی حضورش در این نظام بین المللی بستگی به منافعش دارد و "دمکراسی" در ظاهر جای" توازن" را گرفته و یا بهتر بگوییم توجیه کرده است. واقعیت نظام بین الملل در شرایط هژمونی امریکا، ورود و مداخله این کشور به حریم کشورهای دیگر است؛ حریم و استقلالی که ظاهرا پیمان وستفالی منادی حفظ آن بوده و مدام از عضویت مساوی اعضای جامعه جهانی سخن می گفته است.
🔺در خاتمه شاید بتوان از مطلب دقیق کیسینجر، در مورد سیاست خارجی خودمان اینگونه استفاده کنیم که در نبود توازن و تعادل قدرت برای حفظ نظم جهانی و هژمونی امریکایی، اروپای قدرتمندی مطرح نیست! به عبارت واضح تر: در این گور دیگر مرده ای نخفته است!
پس برجامیون! بالای این گور بی جهت شیون نکنید!
🔹به جای آن به امانتداری انقلاب اسلامی بزرگی فکر کنید که ملت ایران موقتا به شما سپرده، امانتی که (به قول کیسینجر) هم هژمونی امریکایی و هم این نظم چند صد ساله اروپایی را توامان به چالش کشیده است. طنین این جمله کیسینجر بسیار پر معناست که: ایرانیان باید تصمیم بگیرند میخواهند یک کشور باشند یا یک انقلاب؟!
🔺جالب اینجاست که هژمونی امریکایی در واقع نه میخواهد و نه اجازه می دهد که ایرانیان یک انقلاب بزرگ باشند و نه یک کشور قدرتمند!
💢هر چند راه ما هم در این معرکه معلوم می شود که با عمق بخشیدن به این امانت تاریخی ممتاز (انقلاب اسلامی) و سپردن آن به دست اهلش، هم می توانیم یک انقلاب بزرگ باشیم و هم یک کشور قدرتمند
➖➖➖➖➖➖
تحلیل سیاسی و جنگ نرم
Photo
🔰شباهت فن دیپلماسی با هنر تجارت
(کاشتن سانتریفوژهای داخلی و برداشت در مذاکرات خارجی)
✅قضیه جالب و غرور آفرین توقیف کشتی کره ای در خلیح فارس و عقب نشینی و التماس خفت بار میراث خواران سامسونگ و ال جی و جومونک !! یکبار دیگر اثبات نمود که فن دیپلماسی مثل هنر تجارت است تاجری معتبرتر و موفق تر است که علاوه بر تجربه اقتصادی از سرمایه و امکانات بیشتری هم برخوردار باشد ۰ دیپلماتی موفق تر است که از پشتوانه و ابزار قدرت و امکانات بیشتری بر سر میز مذاکره برای چانه زنی برخوردار باشد۰ وگرنه با هزار لبخند و پلتیک اما با دست خالی چیزی عاید کشور نمی شود ۰ در مذاکرات قبلی برجام هزاران سانتریفوژ "کاشته" شده در دولت قبلی برای مذاکره و فروش وجود داشت تا در دولت برجامی "برداشت" و معامله شود!
🔴اشتیاق یک طرفه و خود را محتاج مذاکره نشان دادن ، معنایش دست خالی دولت در هر گونه مذاکره ای است ؛ وگرنه دپیلمات های کار کشته غربی طمع معامله با کالای با ارزش تری (مثل موشکها) را در سر می پرورانند!!
🔶بدون داشتن این سرمایه ها و پشتوانه های ملی که توازن یک ملت در برابر اجانب است ، لبخند دیپلمات بر سر میز مذاکره بیشتر تلخند یا زهر خند محسوب می گردد !
دکتر #موسی_نجفی
@tahlile_siasi
@tahlile_siasi
(کاشتن سانتریفوژهای داخلی و برداشت در مذاکرات خارجی)
✅قضیه جالب و غرور آفرین توقیف کشتی کره ای در خلیح فارس و عقب نشینی و التماس خفت بار میراث خواران سامسونگ و ال جی و جومونک !! یکبار دیگر اثبات نمود که فن دیپلماسی مثل هنر تجارت است تاجری معتبرتر و موفق تر است که علاوه بر تجربه اقتصادی از سرمایه و امکانات بیشتری هم برخوردار باشد ۰ دیپلماتی موفق تر است که از پشتوانه و ابزار قدرت و امکانات بیشتری بر سر میز مذاکره برای چانه زنی برخوردار باشد۰ وگرنه با هزار لبخند و پلتیک اما با دست خالی چیزی عاید کشور نمی شود ۰ در مذاکرات قبلی برجام هزاران سانتریفوژ "کاشته" شده در دولت قبلی برای مذاکره و فروش وجود داشت تا در دولت برجامی "برداشت" و معامله شود!
🔴اشتیاق یک طرفه و خود را محتاج مذاکره نشان دادن ، معنایش دست خالی دولت در هر گونه مذاکره ای است ؛ وگرنه دپیلمات های کار کشته غربی طمع معامله با کالای با ارزش تری (مثل موشکها) را در سر می پرورانند!!
🔶بدون داشتن این سرمایه ها و پشتوانه های ملی که توازن یک ملت در برابر اجانب است ، لبخند دیپلمات بر سر میز مذاکره بیشتر تلخند یا زهر خند محسوب می گردد !
دکتر #موسی_نجفی
@tahlile_siasi
@tahlile_siasi
🔰دور باطل و فقر واژه ها در لیبرالیسم ایرانی
دکتر موسی نجفی :
✅لیبرال های وطنی در مقابل نظام دینی که مدام به استبداد و انحصار متهمش می کنند یک مشکل و بن بست تئوریک دارند و آن این است که در فلسفه لیبرال از انقلاب به معنای براندازی و ساختارشکنی خبری نیست ، آنان از یک طرف ، مزایای قوه مجریه و دولت را خواهانند و از طرفی فاقد "نظریه انقلاب" هستند لذا جبرا به اصطلاح روغن ریخته را نذر امامزاده می کنند ؛ ژست مخالف و قهر می گیرند ولی همیشه در سهم خواهی و استفاده از مزایای دولتی پیشتاز و حریص هستند۰ وقتی هر دو راهی برای آنها بن بست باشد ( نه توانایی انقلاب مردمی و نه کنار رفتن از قدرت ) لاجرم پشت شعار و ایده رفورم یا همان اصلاحات قرار می گیرند، در این میانه هم حالت نه قهر و نه آشتی یا همان طلبکار بودن را ادامه می دهند ، فرصت طلبانه شریک سفره دولت می شوند و با سیاست یک بام و دو هوا ، فقدان و محال بودن توانایی نظریه انقلاب را زیرکانه پنهان و یا بهتر بگوییم معامله می کنند۰ به نظر می رسد لیبرالیسم برانداز ایرانی فاقد مبانی نظری منطقی و روشن برای توصیف یک نظام دینی شیعه که تقریبا شبیه هیچ نظام سیاسی در جهان نیست ، می باشد ۰ این عجز فلسفی در لیبرالیسم دینی و فقر واژه ها در مورد لیبرالیسم سکولار نیز قابل تسری است ۰
دکتر #موسی_نجفی
✅ تحلیل سیاسی و جنگ نرم
@tahlile_siasi
@tahlile_siasi
دکتر موسی نجفی :
✅لیبرال های وطنی در مقابل نظام دینی که مدام به استبداد و انحصار متهمش می کنند یک مشکل و بن بست تئوریک دارند و آن این است که در فلسفه لیبرال از انقلاب به معنای براندازی و ساختارشکنی خبری نیست ، آنان از یک طرف ، مزایای قوه مجریه و دولت را خواهانند و از طرفی فاقد "نظریه انقلاب" هستند لذا جبرا به اصطلاح روغن ریخته را نذر امامزاده می کنند ؛ ژست مخالف و قهر می گیرند ولی همیشه در سهم خواهی و استفاده از مزایای دولتی پیشتاز و حریص هستند۰ وقتی هر دو راهی برای آنها بن بست باشد ( نه توانایی انقلاب مردمی و نه کنار رفتن از قدرت ) لاجرم پشت شعار و ایده رفورم یا همان اصلاحات قرار می گیرند، در این میانه هم حالت نه قهر و نه آشتی یا همان طلبکار بودن را ادامه می دهند ، فرصت طلبانه شریک سفره دولت می شوند و با سیاست یک بام و دو هوا ، فقدان و محال بودن توانایی نظریه انقلاب را زیرکانه پنهان و یا بهتر بگوییم معامله می کنند۰ به نظر می رسد لیبرالیسم برانداز ایرانی فاقد مبانی نظری منطقی و روشن برای توصیف یک نظام دینی شیعه که تقریبا شبیه هیچ نظام سیاسی در جهان نیست ، می باشد ۰ این عجز فلسفی در لیبرالیسم دینی و فقر واژه ها در مورد لیبرالیسم سکولار نیز قابل تسری است ۰
دکتر #موسی_نجفی
✅ تحلیل سیاسی و جنگ نرم
@tahlile_siasi
@tahlile_siasi