محمود و حسن از آرادان و سرخه بههم نزدیکترند!
حسین قدیانی: احمدینژاد در حالی برای بار چندم روحانی را دعوت به مناظرهی تلویزیونی میکند که اصلا و اساسا روی کار آمدن دولت موسوم به #اعتدال در وهلهی اول محصول نحوهی عملکرد سراسر غلط ۲ سال آخر دولت موسوم به #عدالت است! من حالا کاری ندارم که روحانی دعوت احمدینژاد را میپذیرد یا نه! حرفم سر این نکته است که این ۲ سمنانی فوقالعاده حراف، بیش از آنکه به #مناظره با هم نیاز داشته باشند، محتاج #معاشقه با یکدیگرند! بله! دیروز حسن نان معایب محمود را خورد و محبوب شد و امروز محمود دارد نان معایب حسن را میخورد و محبوب میشود! در روزگاری که نه چرخ هستهای آنچنان میچرخد که باید و نه چرخ کارخانهها، باید هم گردش چرخ #افراط و #تفریط اینقدر عالی باشد! ۹۲ احمدینژاد به روحانی پاس گل بدهد و فیالحال روحانی به احمدینژاد! روزی عیب این، عیب آن را پاک کند و دگر روز عیب آن، عیب این را! شگفتا! همان مردمی که دیروز، احمدینژاد را #چوپان میخواندند، امروز از صدقهسر معایب روحانی، آرزومند محمود شدهاند! و این در حالی است که سال ۹۲ از صدقهسر معایب احمدینژاد، ناگهان حسن روحانی رهسپار پاستور شد! شما مخاطبان گرامی این یادداشت اما تا به حال آیا دیدهاید که ۲ تیغهی یک قیچی به مناظره با هم بلند شوند؟! آری! بهزعم راقم این سطور، محمود و حسن ۲ لبهی یک قیچی هستند که هدفی جز جداکردن #مردم از #جمهوری_اسلامی ندارند! در این منظومه- دقت شود که «در این منظومه» و نه کلا!- هیچ مهم نیست خانهی احمدینژاد در نارمک باشد و ویلای روحانی در ولنجک! نارمکی آرادانی و ولنجکی سرخهای ۲ سر یک کرباس هستند که روزی این نان افراط آن را میخورد و دگر روز آن نان تفریط این! طرفه حکایت اینجاست؛ این ۲ زباندراز، یکی ساکت و بلکه حامی #انحراف و دیگری ساکت و بلکه حامی #فتنه است! اولی اقلا این روزها «کاریکاتور عدالت» است و دومی حداقل این شبها «کاریکلماتور اعتدال»! یکی دنبال «عدالت منهای ولایت» است و دیگری در پی «اعتدال منهای ولایت»! و هر ۲ هم مدعی اسلام ناب! بیچاره مردمی که خسته از محمود، رفتند سراغ حسن! بیچارهتر مردمی که خسته از حسن، بروند سراغ محمود! این وسط، از یک چیز مطمئنم؛ خامنهای این شمشیر دودم را حریف است! مرگ بر افراط! مرگ بر تفریط! زندهباد ملت! درود بر ولایت! آقای محمودک! کدام خری با خودش مناظره میکند؟! تو آن روی سکهی حسنکی! طیالارز در دولت تو هم بود! توی بیصفتی که از در تودهها وارد شدی و ۹۲ اما #کلید را دادی به روحانی!
#حسین_قدیانی
#احمدی_نژاد
#روحانی
https://www.instagram.com/p/BrWKc9QH73Iw8iuv-2_vP4Xf6JDL2m461GN5qI0/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=tuy77sng7jxt
حسین قدیانی: احمدینژاد در حالی برای بار چندم روحانی را دعوت به مناظرهی تلویزیونی میکند که اصلا و اساسا روی کار آمدن دولت موسوم به #اعتدال در وهلهی اول محصول نحوهی عملکرد سراسر غلط ۲ سال آخر دولت موسوم به #عدالت است! من حالا کاری ندارم که روحانی دعوت احمدینژاد را میپذیرد یا نه! حرفم سر این نکته است که این ۲ سمنانی فوقالعاده حراف، بیش از آنکه به #مناظره با هم نیاز داشته باشند، محتاج #معاشقه با یکدیگرند! بله! دیروز حسن نان معایب محمود را خورد و محبوب شد و امروز محمود دارد نان معایب حسن را میخورد و محبوب میشود! در روزگاری که نه چرخ هستهای آنچنان میچرخد که باید و نه چرخ کارخانهها، باید هم گردش چرخ #افراط و #تفریط اینقدر عالی باشد! ۹۲ احمدینژاد به روحانی پاس گل بدهد و فیالحال روحانی به احمدینژاد! روزی عیب این، عیب آن را پاک کند و دگر روز عیب آن، عیب این را! شگفتا! همان مردمی که دیروز، احمدینژاد را #چوپان میخواندند، امروز از صدقهسر معایب روحانی، آرزومند محمود شدهاند! و این در حالی است که سال ۹۲ از صدقهسر معایب احمدینژاد، ناگهان حسن روحانی رهسپار پاستور شد! شما مخاطبان گرامی این یادداشت اما تا به حال آیا دیدهاید که ۲ تیغهی یک قیچی به مناظره با هم بلند شوند؟! آری! بهزعم راقم این سطور، محمود و حسن ۲ لبهی یک قیچی هستند که هدفی جز جداکردن #مردم از #جمهوری_اسلامی ندارند! در این منظومه- دقت شود که «در این منظومه» و نه کلا!- هیچ مهم نیست خانهی احمدینژاد در نارمک باشد و ویلای روحانی در ولنجک! نارمکی آرادانی و ولنجکی سرخهای ۲ سر یک کرباس هستند که روزی این نان افراط آن را میخورد و دگر روز آن نان تفریط این! طرفه حکایت اینجاست؛ این ۲ زباندراز، یکی ساکت و بلکه حامی #انحراف و دیگری ساکت و بلکه حامی #فتنه است! اولی اقلا این روزها «کاریکاتور عدالت» است و دومی حداقل این شبها «کاریکلماتور اعتدال»! یکی دنبال «عدالت منهای ولایت» است و دیگری در پی «اعتدال منهای ولایت»! و هر ۲ هم مدعی اسلام ناب! بیچاره مردمی که خسته از محمود، رفتند سراغ حسن! بیچارهتر مردمی که خسته از حسن، بروند سراغ محمود! این وسط، از یک چیز مطمئنم؛ خامنهای این شمشیر دودم را حریف است! مرگ بر افراط! مرگ بر تفریط! زندهباد ملت! درود بر ولایت! آقای محمودک! کدام خری با خودش مناظره میکند؟! تو آن روی سکهی حسنکی! طیالارز در دولت تو هم بود! توی بیصفتی که از در تودهها وارد شدی و ۹۲ اما #کلید را دادی به روحانی!
#حسین_قدیانی
#احمدی_نژاد
#روحانی
https://www.instagram.com/p/BrWKc9QH73Iw8iuv-2_vP4Xf6JDL2m461GN5qI0/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=tuy77sng7jxt
Instagram
حسین قدیانی
✒ محمود و حسن از آرادان و سرخه بههم نزدیکترند! حسین قدیانی: احمدینژاد در حالی برای بار چندم روحانی را دعوت به مناظرهی تلویزیونی میکند که اصلا و اساسا روی کار آمدن دولت موسوم به #اعتدال در وهلهی اول محصول نحوهی عملکرد سراسر غلط ۲ سال آخر دولت موسوم…
لطفا به #مرده لگد نزنید!
حسین قدیانی: نه دیروز که #هاشمی زنده بود، نه امروز که مرده؛ اعتباری ندارد حرافیهای جماعت، علیه یا له هاشمی! هم #عالیجناب_سرخپوش دروغ بود که مثلا نقد بود و هم #سردار_سازندگی غلو بود که مثلا تعریف بود! اکثر اصلاحطلبان آنقدر از خدا دورند که به جای فاتحه، رسما به مرده لگد میزنند! گاهی لگد محبتنما و گاهی لگد خصومتنما! گویی الان روح فرماندهی جنگ، محتاج این است که رونمایی شود از تمایلش در دوم خرداد که با خاتمی بوده یا ناطق! آری! اغلب اصلاحطلبان، مصداق مسلم لاشخوری سیاسی هستند و روزنامهنگارانشان، لاشخورترین قشرشان! همان کسانی که روزی، روزیخوار فحاشی به هاشمی بودند و هر که میمرد، هاشمی را نشان میکردند و دگر روز، شدند روزیخوار مداحی هاشمی! الان هم چیزی عوض نشده! داعیهداران دروغین اصلاحات، همان لاشخوری هستند که بودند ولی هاشمی مرده! چه مثل موسوی خوئینیها در نقدش درشتگویی کنیم و چه مثل حسین مرعشی در مدحش باز هم درشتگویی کنیم؛ قطعا هاشمی زنده نخواهد شد! فیالحال نیاز هاشمی، بیش از #مباحثه به #فاتحه است؛ به اینکه به حرمت «کربلای ۵» یک صفحه قرآن برایش بخوانیم! واقعا چی بود سخنان آقای روحانی دربارهی هاشمی؟! و چه سودی داشت؟! الا آنکه هاشمی را سوژهی جوک شبکههای اجتماعی کرد؟! همین جا مؤکدا بگویم؛ آن مثلا حزباللهی هم که حتی با هاشمی کربلای ۵ بیرحم است، معالاسف دچار است به عارضهی لاشخوری! از سویی امام خمینی تأکید کردند که «شماتت نکنید بابت پایان جنگ، مسئولین را» و از سویی حضرت آقا امر فرمودند که «ناظر بر جبهه، دعوای سردار و سیاستمدار، راه نیندازید!» خب حالا! آیا آن حزباللهینما که نه به حرف امام، گوش میکند و نه به حرف رهبر و باز هم ذیل این پست، کامنت میگذارد که هاشمی و رضایی، هر ۲ خائن به خون شهدا هستند، چه فرقی دارد با مدعیان اصلاحطلبی؟! #ولایت آیا لقلقهی زبان است یا اطاعت هم در پی دارد؟! چیست پس فرق ما با آنان که روزنامهنگاری خود را با فحاشی به هاشمی شروع کردند و حالا شدهاند سگ نگهبان حزب کارگزاران؟! قلمشان را و شرافتشان را از قضا، هم به موسوی خوئینیها فروختهاند، هم به حسین مرعشی! بارها و بارها! طرفه حکایت اینجاست؛ با وجود نقش در فتنهی ۸۸ و فتن دیگر، هنوز هم مشغولند به روزنامهنگاری! و شگفتا! من و ما را که هر چند روز در میان به شکایت دولت، رهسپار محکمه هستیم، دارای #مصونیت_آهنین میخوانند! و مضحک اینکه با این همه #افراط و #تفریط قلم به مزد دولتی هستند که نام خود را گذاشته اعتدال! چقدر تقلب! چقدر متقلب!
#حسین_قدیانی
حسین قدیانی: نه دیروز که #هاشمی زنده بود، نه امروز که مرده؛ اعتباری ندارد حرافیهای جماعت، علیه یا له هاشمی! هم #عالیجناب_سرخپوش دروغ بود که مثلا نقد بود و هم #سردار_سازندگی غلو بود که مثلا تعریف بود! اکثر اصلاحطلبان آنقدر از خدا دورند که به جای فاتحه، رسما به مرده لگد میزنند! گاهی لگد محبتنما و گاهی لگد خصومتنما! گویی الان روح فرماندهی جنگ، محتاج این است که رونمایی شود از تمایلش در دوم خرداد که با خاتمی بوده یا ناطق! آری! اغلب اصلاحطلبان، مصداق مسلم لاشخوری سیاسی هستند و روزنامهنگارانشان، لاشخورترین قشرشان! همان کسانی که روزی، روزیخوار فحاشی به هاشمی بودند و هر که میمرد، هاشمی را نشان میکردند و دگر روز، شدند روزیخوار مداحی هاشمی! الان هم چیزی عوض نشده! داعیهداران دروغین اصلاحات، همان لاشخوری هستند که بودند ولی هاشمی مرده! چه مثل موسوی خوئینیها در نقدش درشتگویی کنیم و چه مثل حسین مرعشی در مدحش باز هم درشتگویی کنیم؛ قطعا هاشمی زنده نخواهد شد! فیالحال نیاز هاشمی، بیش از #مباحثه به #فاتحه است؛ به اینکه به حرمت «کربلای ۵» یک صفحه قرآن برایش بخوانیم! واقعا چی بود سخنان آقای روحانی دربارهی هاشمی؟! و چه سودی داشت؟! الا آنکه هاشمی را سوژهی جوک شبکههای اجتماعی کرد؟! همین جا مؤکدا بگویم؛ آن مثلا حزباللهی هم که حتی با هاشمی کربلای ۵ بیرحم است، معالاسف دچار است به عارضهی لاشخوری! از سویی امام خمینی تأکید کردند که «شماتت نکنید بابت پایان جنگ، مسئولین را» و از سویی حضرت آقا امر فرمودند که «ناظر بر جبهه، دعوای سردار و سیاستمدار، راه نیندازید!» خب حالا! آیا آن حزباللهینما که نه به حرف امام، گوش میکند و نه به حرف رهبر و باز هم ذیل این پست، کامنت میگذارد که هاشمی و رضایی، هر ۲ خائن به خون شهدا هستند، چه فرقی دارد با مدعیان اصلاحطلبی؟! #ولایت آیا لقلقهی زبان است یا اطاعت هم در پی دارد؟! چیست پس فرق ما با آنان که روزنامهنگاری خود را با فحاشی به هاشمی شروع کردند و حالا شدهاند سگ نگهبان حزب کارگزاران؟! قلمشان را و شرافتشان را از قضا، هم به موسوی خوئینیها فروختهاند، هم به حسین مرعشی! بارها و بارها! طرفه حکایت اینجاست؛ با وجود نقش در فتنهی ۸۸ و فتن دیگر، هنوز هم مشغولند به روزنامهنگاری! و شگفتا! من و ما را که هر چند روز در میان به شکایت دولت، رهسپار محکمه هستیم، دارای #مصونیت_آهنین میخوانند! و مضحک اینکه با این همه #افراط و #تفریط قلم به مزد دولتی هستند که نام خود را گذاشته اعتدال! چقدر تقلب! چقدر متقلب!
#حسین_قدیانی