#همراه_با_کاروان_عاشوراى_حسینی (٤٩)
#٧٢_قسمت
❌ #فرزندان_امام_حسن_مجتبی_عليه_السلام(۱) 👇
1⃣ حضرت قاسم (ع)
✅ شب عاشورا امام حسین (ع) به همه مردان اهل حرم فرمود: از این صحرا بروید زيرا هر مردی که بماند فردا شهید خواهد شد.
✅ قاسم بن حسن (ع) گفت: عمو جان من هم شهید میشوم؟
✅ امام (ع) فرمود فرزند: برادرم! ؛ مرگ در نزد تو چگونه است؟ قاسم (ع) بدون معطلی گفت: احلی من العسل «شیرین تر از عسل»
✅ روز عاشورا بعد از شهادت چند تن از بنی هاشم ، قاسم بن حسن (ع) قدم به سوی جهاد نهاد، امام (ع) وقتی نگاهش به یتیم برادر افتاد دست در گردن قاسم (ع) انداخت و آنچنان گریه کردند که هر دو بی حال شدند.
✅ حضرت قاسم (ع) به میدان رفت و جنگ سختی کرد، نانجیبی حمله کرد و شمشير بر فرق مبارك قاسم (ع) زد.
✅ قاسم (ع) بر زمین افتاد و فرياد زد: عموجان! ؛ امام (ع) فوراًبه نزد قاسم (ع) آمد و ضربه ای به سر قاتل قاسم (ع) زد و فرمود: سوگند به خدا که دشوار است بر عموی تو که او را بخوانی و نتواند تو را یاری کند.
✅ آنگاه قاسم (ع) را برداشت و به سوى خیمه ها راهی شد و او را نزد پسرش علی اکبر (ع) جای داد و فرمود: خدایا این جماعت را هلاک ساز و مغفرت را شامل آنها نگردان.
#ادامه_دارد ....
🖊 #سید_حسین
🇮🇷به کانال #سیاسیون_و_جنگ_نرم بپیوندید👇
@siasion598
@siasion598
#٧٢_قسمت
❌ #فرزندان_امام_حسن_مجتبی_عليه_السلام(۱) 👇
1⃣ حضرت قاسم (ع)
✅ شب عاشورا امام حسین (ع) به همه مردان اهل حرم فرمود: از این صحرا بروید زيرا هر مردی که بماند فردا شهید خواهد شد.
✅ قاسم بن حسن (ع) گفت: عمو جان من هم شهید میشوم؟
✅ امام (ع) فرمود فرزند: برادرم! ؛ مرگ در نزد تو چگونه است؟ قاسم (ع) بدون معطلی گفت: احلی من العسل «شیرین تر از عسل»
✅ روز عاشورا بعد از شهادت چند تن از بنی هاشم ، قاسم بن حسن (ع) قدم به سوی جهاد نهاد، امام (ع) وقتی نگاهش به یتیم برادر افتاد دست در گردن قاسم (ع) انداخت و آنچنان گریه کردند که هر دو بی حال شدند.
✅ حضرت قاسم (ع) به میدان رفت و جنگ سختی کرد، نانجیبی حمله کرد و شمشير بر فرق مبارك قاسم (ع) زد.
✅ قاسم (ع) بر زمین افتاد و فرياد زد: عموجان! ؛ امام (ع) فوراًبه نزد قاسم (ع) آمد و ضربه ای به سر قاتل قاسم (ع) زد و فرمود: سوگند به خدا که دشوار است بر عموی تو که او را بخوانی و نتواند تو را یاری کند.
✅ آنگاه قاسم (ع) را برداشت و به سوى خیمه ها راهی شد و او را نزد پسرش علی اکبر (ع) جای داد و فرمود: خدایا این جماعت را هلاک ساز و مغفرت را شامل آنها نگردان.
#ادامه_دارد ....
🖊 #سید_حسین
🇮🇷به کانال #سیاسیون_و_جنگ_نرم بپیوندید👇
@siasion598
@siasion598
September 16, 2017
#همراه_با_کاروان_عاشوراى_حسینی (٥٠)
#٧٢_قسمت
❌ #فرزندان_امام_حسن_مجتبی_عليه_السلام(۲) 👇
2️⃣ عبدالله بن حسن (ع)
✅ فرزند دیگر امام حسن (ع) بود، او در کربلا کودکی نابالغ بود و در خیمه با زنان به سر می برد.
✅ وقتی امام حسین (ع) بار دوم به میدان بازگشت و محاصره شد عبدالله بن حسن (ع) متوجه امام حسين (ع) شد. از خیمه زنها بیرون آمد و به طرف عمویش شتافت. حضرت زینب (س) به دنبالش رفت تا او را نگهدارد، عبدالله گفت: به خدا سوگند از عمویم جدا نمی شوم.
✅ وقتی دشمن شمشیر به طرف امام حسین (ع) زد، عبدالله فریاد زد: وای بر تو، میخواهی عمویم را بکشی؟
✅ عبدالله دستش را سپر امام (ع) قرار داد و تا پوست ، دست قطع شد. فریاد زد مادر، که امام (ع) او را در آغوش گرفت و فرمود: فرزند برادرم ، صبر کن خدا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.
✅ عبدالله در نهايت به دست حرمله به شهادت رسید.
🖊 #سید_حسین
🇮🇷به کانال #سیاسیون_و_جنگ_نرم بپیوندید👇
@siasion598
@siasion598
#٧٢_قسمت
❌ #فرزندان_امام_حسن_مجتبی_عليه_السلام(۲) 👇
2️⃣ عبدالله بن حسن (ع)
✅ فرزند دیگر امام حسن (ع) بود، او در کربلا کودکی نابالغ بود و در خیمه با زنان به سر می برد.
✅ وقتی امام حسین (ع) بار دوم به میدان بازگشت و محاصره شد عبدالله بن حسن (ع) متوجه امام حسين (ع) شد. از خیمه زنها بیرون آمد و به طرف عمویش شتافت. حضرت زینب (س) به دنبالش رفت تا او را نگهدارد، عبدالله گفت: به خدا سوگند از عمویم جدا نمی شوم.
✅ وقتی دشمن شمشیر به طرف امام حسین (ع) زد، عبدالله فریاد زد: وای بر تو، میخواهی عمویم را بکشی؟
✅ عبدالله دستش را سپر امام (ع) قرار داد و تا پوست ، دست قطع شد. فریاد زد مادر، که امام (ع) او را در آغوش گرفت و فرمود: فرزند برادرم ، صبر کن خدا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.
✅ عبدالله در نهايت به دست حرمله به شهادت رسید.
🖊 #سید_حسین
🇮🇷به کانال #سیاسیون_و_جنگ_نرم بپیوندید👇
@siasion598
@siasion598
September 17, 2017