♦️ بحران درسآموز آب
🖊️جواد کاشی
ماه و خورشید و فلک در کار افتادهاند تا مردم و حاکمانشان در این دیار بفهمند سیاست قلمرو عمومی است به شرط مشارکت عموم همه چیز در معنای فضیلتمندانه آن سیاسی خواهد شد. نه حاکمان باید خیال کنند گلهداری میکنند نه مردم در این خیال باشند که دریافت کننده صرف خدمات از سوی نظام سیاسیاند.
در فقدان سیاست فضیلتمندانه، زندگی در یک جنون جمعی میگذرد، خرد جمعی تنها به شرط سیاست فضیلتمندانه وجود پیدا خواهد کرد.
نظام پهلوی و نظام جمهوری اسلامی هر دو در مدیریت ارواح مردمان ناکام شدند. روزی روزگاری از راه رسید که خود را با بخش بزرگی از مردم و مردمان را با خود بیگانه یافتند. آنچه امروز را متمایز میکند ناتوانی از مدیریت بدنهای مردم است. آب بهتر از هر چیز دیگری اثبات میکند مدیریت بدنهای مردم نیز از توان نظام خارج شده است.
از منظر سیاسی در نقطه عطف مبارکی زندگی میکنیم.
نظام همیشه میخواست مردم گرد شمع وجودش جمع شوند و به آن قوت قلب دهند. برای نخستین بار است که نظام مردم را پراکنده از گرداگرد خود میخواهد. تمهیداتی فراهم میکند مردم تهران را ترک کنند تا از بار تامین آب و برق کاسته شود. این کار معنایی جز آن ندارد که حکومت به جای آنکه در قلمرو زندگی مردم پیشروی مدام کند، عقب نشینی میکند. هر چه مردم کمتر و پراکندهتر باشند، اعمال حاکمیت سادهتر میشود.
تک تک مردم ایران خردمندند، اما بحران آب ثابت میکند در زندگی جمعیشان دست به گریبان یک جنون جمعی بودهاند و هستند. در این جنون جمعی هم مردم و هم حکومت ایفای نقش کردهاند.
اگر مردم در مصرف آب تنها به خود و منافع کوتاه مدت خود اندیشیدهاند، به خاطر فقدان درکی عمومی از امر عمومی است. اما برای آنکه درکی از امر عمومی داشته باشند باید یکدیگر را در یک میدان عمومی ملاقات میکردند و کثرت و تنوع و فراوانی وجود دیگران را تصدیق میکردند. از آلام و کاستیهای جمعیشان آگاه میشدند و تصمیماتی برای کاستن از بار آن میکردند. همان کار که امروز همسایگان در جلسات ماهانه در آپارتمانهای خود میکنند. حکومت شانی جز آن نداشت که صلاح دید عمومی را اجرا کند. این همان سیاست به معنای فضیلتمندانه آن است.
مردم به حسب شعور جمعی درکی از آلام جمعیشان نداشتهاند و نقشی هم در کاستن آن نکردهاند. حکومت هم نسبتی با آلام واقعی مردم نداشته است. با توجه به موقعیت مالی و قدرت فراوانش، بلندپروازیهایی کرده که ربطی به مسائل واقعی مردم نداشته است.
بحران آب خطرناکترین و در عین حال درسآموزترین پدیده در عرصه سیاسی ماست. به مراتب بیش از خطر جنگ چشماندازهای زندگی جمعی را تیره کرده است. اگر راهی برای خروج از این بحران متصور باشد، احیای سیاست فضیلتمندانه با گشودن میدان حیات متکثر اجتماعی و سیاسی است.
متواضع شدن حکومت، اعتراف به ناتوانیها و کاستیهای پیشین، تلاش برای جلب اعتماد مردم، عقب نشینی از مواضع پیشین و آمادگی برای عقد قرارداد تازه برای زندگی جمعی راهکارهای خروج از بحرانهای امروز است.
🆔@tahkimmelat
🖊️جواد کاشی
ماه و خورشید و فلک در کار افتادهاند تا مردم و حاکمانشان در این دیار بفهمند سیاست قلمرو عمومی است به شرط مشارکت عموم همه چیز در معنای فضیلتمندانه آن سیاسی خواهد شد. نه حاکمان باید خیال کنند گلهداری میکنند نه مردم در این خیال باشند که دریافت کننده صرف خدمات از سوی نظام سیاسیاند.
در فقدان سیاست فضیلتمندانه، زندگی در یک جنون جمعی میگذرد، خرد جمعی تنها به شرط سیاست فضیلتمندانه وجود پیدا خواهد کرد.
نظام پهلوی و نظام جمهوری اسلامی هر دو در مدیریت ارواح مردمان ناکام شدند. روزی روزگاری از راه رسید که خود را با بخش بزرگی از مردم و مردمان را با خود بیگانه یافتند. آنچه امروز را متمایز میکند ناتوانی از مدیریت بدنهای مردم است. آب بهتر از هر چیز دیگری اثبات میکند مدیریت بدنهای مردم نیز از توان نظام خارج شده است.
از منظر سیاسی در نقطه عطف مبارکی زندگی میکنیم.
نظام همیشه میخواست مردم گرد شمع وجودش جمع شوند و به آن قوت قلب دهند. برای نخستین بار است که نظام مردم را پراکنده از گرداگرد خود میخواهد. تمهیداتی فراهم میکند مردم تهران را ترک کنند تا از بار تامین آب و برق کاسته شود. این کار معنایی جز آن ندارد که حکومت به جای آنکه در قلمرو زندگی مردم پیشروی مدام کند، عقب نشینی میکند. هر چه مردم کمتر و پراکندهتر باشند، اعمال حاکمیت سادهتر میشود.
تک تک مردم ایران خردمندند، اما بحران آب ثابت میکند در زندگی جمعیشان دست به گریبان یک جنون جمعی بودهاند و هستند. در این جنون جمعی هم مردم و هم حکومت ایفای نقش کردهاند.
اگر مردم در مصرف آب تنها به خود و منافع کوتاه مدت خود اندیشیدهاند، به خاطر فقدان درکی عمومی از امر عمومی است. اما برای آنکه درکی از امر عمومی داشته باشند باید یکدیگر را در یک میدان عمومی ملاقات میکردند و کثرت و تنوع و فراوانی وجود دیگران را تصدیق میکردند. از آلام و کاستیهای جمعیشان آگاه میشدند و تصمیماتی برای کاستن از بار آن میکردند. همان کار که امروز همسایگان در جلسات ماهانه در آپارتمانهای خود میکنند. حکومت شانی جز آن نداشت که صلاح دید عمومی را اجرا کند. این همان سیاست به معنای فضیلتمندانه آن است.
مردم به حسب شعور جمعی درکی از آلام جمعیشان نداشتهاند و نقشی هم در کاستن آن نکردهاند. حکومت هم نسبتی با آلام واقعی مردم نداشته است. با توجه به موقعیت مالی و قدرت فراوانش، بلندپروازیهایی کرده که ربطی به مسائل واقعی مردم نداشته است.
بحران آب خطرناکترین و در عین حال درسآموزترین پدیده در عرصه سیاسی ماست. به مراتب بیش از خطر جنگ چشماندازهای زندگی جمعی را تیره کرده است. اگر راهی برای خروج از این بحران متصور باشد، احیای سیاست فضیلتمندانه با گشودن میدان حیات متکثر اجتماعی و سیاسی است.
متواضع شدن حکومت، اعتراف به ناتوانیها و کاستیهای پیشین، تلاش برای جلب اعتماد مردم، عقب نشینی از مواضع پیشین و آمادگی برای عقد قرارداد تازه برای زندگی جمعی راهکارهای خروج از بحرانهای امروز است.
🆔@tahkimmelat
👍8❤6💔1
♦️میرحسین و سیاست رادیکال
علیرضا رجایی
جنبشهای اجتماعی در ایران علیرغم توالی پرتکرار خود، در مقابل پرسشهای بیشماری قرار دارند که بیجواب ماندهاست. مثلاً این سؤال که نقطهٔ مرکزی بروز تضادها کجاست؟
آیا اساساً یک کانون مشخص برای این تضادها قابل کشف است یا برعکس مجموعهای از دایرههای متقاطع و تودرتو و متّحدالمرکز محتوای واقعی این تضادها را نمایندگی میکنند؟ یا نه، آیا مجموعهای از دایرههای مجزّا هستند که با فعّال شدن یک دایره، سایر دایرهها نیز به حرکت درمیآیند بدون این که لزوماً اهداف مشترکی داشتهباشند؟
بیتوجّهی به این پرسشها دلیل روشنی است بر این که جنبشهای ایران خودانگیخته و خودبهخودی هستند و علیرغم هزینههای زیاد نتوانستهاند چشمانداز روشنی برای بسیج سیاسی به سمت آینده خلق کنند و در نتیجه اکنون با یک غایتگرایی انتزاعی و بیشکل مواجه هستیم؛ تصویری از احتمالات نامحدود، بیشمار و نامشخص از آینده و همین نامحدود بودنِ احتمالات است که به یک نسبیگرایی افراطی و بیعملی و در نهایت به''تعلیق سیاست" منجر شدهاست…
منبع و متن کامل
🆔@tahkimmelat
علیرضا رجایی
جنبشهای اجتماعی در ایران علیرغم توالی پرتکرار خود، در مقابل پرسشهای بیشماری قرار دارند که بیجواب ماندهاست. مثلاً این سؤال که نقطهٔ مرکزی بروز تضادها کجاست؟
آیا اساساً یک کانون مشخص برای این تضادها قابل کشف است یا برعکس مجموعهای از دایرههای متقاطع و تودرتو و متّحدالمرکز محتوای واقعی این تضادها را نمایندگی میکنند؟ یا نه، آیا مجموعهای از دایرههای مجزّا هستند که با فعّال شدن یک دایره، سایر دایرهها نیز به حرکت درمیآیند بدون این که لزوماً اهداف مشترکی داشتهباشند؟
بیتوجّهی به این پرسشها دلیل روشنی است بر این که جنبشهای ایران خودانگیخته و خودبهخودی هستند و علیرغم هزینههای زیاد نتوانستهاند چشمانداز روشنی برای بسیج سیاسی به سمت آینده خلق کنند و در نتیجه اکنون با یک غایتگرایی انتزاعی و بیشکل مواجه هستیم؛ تصویری از احتمالات نامحدود، بیشمار و نامشخص از آینده و همین نامحدود بودنِ احتمالات است که به یک نسبیگرایی افراطی و بیعملی و در نهایت به''تعلیق سیاست" منجر شدهاست…
منبع و متن کامل
🆔@tahkimmelat
Telegraph
🔴میرحسین و سیاست رادیکال
🔷علیرضا رجایی @iranfardamag جنبشهای اجتماعی در ایران علیرغم توالی پرتکرار خود، در مقابل پرسشهای بیشماری قرار دارند که بیجواب ماندهاست. مثلاً این سؤال که نقطهٔ مرکزی بروز تضادها کجاست؟ آیا اساساً یک کانون مشخص برای این تضادها قابل کشف است یا برعکس مجموعهای…
👎5❤4🕊4👍3💔2
♦️ هنوز هم دیر نیست
🖊️امیررضا ستوده
"کاوه مدنی"، کارشناس ممتاز و کاربلد آب را به اتهام جاسوسی در ایران بازداشت و سالها زندانیاش کردند. پس از آزادی از زندان به آمریکا مهاجرت کرد و مدیر پروژهی آب ایالت کالیفرنیا شد. ایالت کالیفرنیا هم مانند ایران خشک و بیآب است. بهخاطر نظرات نادر و منحصربهفردش به او جایزه دادند و مشاور آب سازمان ملل متحد شد.
اگر حضرات حکومت شعورشان برسد باید او را با سلام و صلوات و پرواز اختصاصی به ایران بیاورند و بگویند: "درست است که به تو بدی کردیم و قدرت را ندانستیم اما تو بهخاطر میهنت ایران و مردم دوستداشتنیاش؛ همهی تلاش و ابتکاراتت را بنویس تا ما حتیالمقدور آنها را عملی کنیم."
هنوز هم دیر نیست. البته اگر اگر عقل و وجدانی باشد!
🆔@tahkimmelat
🖊️امیررضا ستوده
"کاوه مدنی"، کارشناس ممتاز و کاربلد آب را به اتهام جاسوسی در ایران بازداشت و سالها زندانیاش کردند. پس از آزادی از زندان به آمریکا مهاجرت کرد و مدیر پروژهی آب ایالت کالیفرنیا شد. ایالت کالیفرنیا هم مانند ایران خشک و بیآب است. بهخاطر نظرات نادر و منحصربهفردش به او جایزه دادند و مشاور آب سازمان ملل متحد شد.
اگر حضرات حکومت شعورشان برسد باید او را با سلام و صلوات و پرواز اختصاصی به ایران بیاورند و بگویند: "درست است که به تو بدی کردیم و قدرت را ندانستیم اما تو بهخاطر میهنت ایران و مردم دوستداشتنیاش؛ همهی تلاش و ابتکاراتت را بنویس تا ما حتیالمقدور آنها را عملی کنیم."
هنوز هم دیر نیست. البته اگر اگر عقل و وجدانی باشد!
🆔@tahkimmelat
👍62😁6🕊6💔6❤2👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️ دکتر حاتم قادری:
هدف باید مهارقدرت باشد
نه دور یک ادم خوب جمع شدن
حاتم قادری فحاشی های اطرافیان رضا پهلوی نسبت به منتقدین را نیز نقد میکند.
🆔@tahkimmelat
هدف باید مهارقدرت باشد
نه دور یک ادم خوب جمع شدن
حاتم قادری فحاشی های اطرافیان رضا پهلوی نسبت به منتقدین را نیز نقد میکند.
🆔@tahkimmelat
👍50❤5👎4🤡1💯1💔1
♦️ اردشیر امیرارجمند به یورونیوز: بیانیه میرحسین موسوی میتواند به تاسیس نظام جدید در ایران منتهی شود
بیانیه میرحسین موسوی درباره ضرورت برگزاری همهپرسی و تشکیل مجلس موسسان برای تغییر قانون اساسی ایران با واکنشهای گسترده و متفاوتی در میان فعالان سیاسی و اجتماعی داخل و خارج ایران مواجه شده است. در این باره یورونیوز فارسی با اردشیر امیرارجمند، مشاور سابق میرحسین موسوی گفتگو کردیم.
🆔@tahkimmelat
بیانیه میرحسین موسوی درباره ضرورت برگزاری همهپرسی و تشکیل مجلس موسسان برای تغییر قانون اساسی ایران با واکنشهای گسترده و متفاوتی در میان فعالان سیاسی و اجتماعی داخل و خارج ایران مواجه شده است. در این باره یورونیوز فارسی با اردشیر امیرارجمند، مشاور سابق میرحسین موسوی گفتگو کردیم.
🆔@tahkimmelat
💯13🤡8👍7🤣5👎3💔1
♦️ چگونه جاسوس موساد، میرحسین موسوی را فراماسونر معرفی میکرد؟
🖊️امیر موسیوند، دبیر جامعه رسانهاسلامی
حدود سال ۹۳ بود، یکی از دوستان، کلاس جریان شناسی سیاسی در دانشگاه بوعلی برگزار کرده بود. استاد، جوان متشرعِ پرشوری بود که خودش میگفت آمده از نفوذ جریان صهیونیسم بینالملل و فراماسونری بگوید.
لابهلای حرفهایش تفسیر علامه حسنزاده از شعر حافظ را نقل میکرد، میگفت مدتی آخر هفتهها با موتور از تهران به قم میرفته تا پای منبر علما زانوی شاگردی بزند.
عاشق مداحی شور و روضههای سنگین بود. اهل جنوب شهر تهران بود و از بچههای مسجد ارگ.
در یکی از جلسات خانمش (با ظاهر کاملا حزب الهی) را هم با خودش از تهران آورده بود، ماشینش تیبا بود که با آن میآمد همدان برای ما کلاس برگزار میکرد؛ موقع رفتن صدای سیب سرخی ضبطش را زیاد میکرد و دستش را به حالت شور وسط هیئت تکان میداد و از ما خداخافظی میکرد.
قربه الی الله آمده بود و پولی برای این جلسات نمیخواست. خاطرات خاص و جذابی از جنگ با داعش در سوریه و عراق داشت.
نام امام و آقا میآمد «هو» میکشید! میگفت در زندگیاش سعی میکند به سنت اسلامی عمل کند به حدی که در خانه غذا را داخل طبق و با دست میخورند.
فعال رسانهای بود و مدیر سایت عماریون. مرتب هم ما را در بین مباحث به سایتش ارجاع میداد. خودش را از دوستان و شاگردان حسین شریعتمداری میدانست، یک لپ تاپ سونی داشت که میگفت هدیه حاج حسین است.
القصه استاد ما، آقای محمدحسین رستمی، تقریبا تمام ویژگیهایی که برای تعریف یک فرد انقلابی به کار میرود را دارا بود، اما کمتر از یک سال بعد شنیدیم به جرم جاسوسی برای اسرائیل مهمان اوین شده است!
امشب که گزارش بیست و سی درباره رابطه زم با استاد را دیدم یاد خاطرات گذشته افتادم.
رستمی، ضدانقلابی حرف نمیزد اتفاقا کاملا با ظاهر انقلابی حرف میزد و وانمود میکرد و برای کسانی که فقط شور انقلابی دارند بسیار جذاب مینمود. اما نقطه انحراف او (که به گفته خودش عضو انصار حزب الله هم بود) در رادیکال کردن فضا بود. رستمی چه در مباحث سر کلاس و تعاملات فردی چه در فعالیتهای رسانهایاش خصوصا سایت عماریون یک ماشین پرقدرت برچسبزن و هیجان آفرینی بود. میرحسن موسوی را فراماسون میدانست .
ما همانطور که در تأسیسات موشکی و هستهای با آن ضریب بالای حفاظتی جاسوس و نفوذی داریم در تشکیلات فرهنگی و سیاسی که حساسیت حفاظتی کمتر و برای دشمن اهمیت بیشتری دارد به مراتب میتوانیم جاسوس داشته باشیم.
رادیکال کردن فضا و شور بدون عمق و محتوای صحیح، بستر مناسبی است که دشمن میتواند در آن به آسانی جولان دهد، خصوصا در این مقطع که دشمن از قدرت سختِ نظامی و امنیتی ما مأیوس شده است و تمرکز خود را بر فعالیتهای نرم قرار داده است. باید مراقب رستمیهای فرهنگ و سیاست باشیم.
🆔@tahkimmelat
مراقب رستمیهای فرهنگ و سیاست باشیم!
🖊️امیر موسیوند، دبیر جامعه رسانهاسلامی
حدود سال ۹۳ بود، یکی از دوستان، کلاس جریان شناسی سیاسی در دانشگاه بوعلی برگزار کرده بود. استاد، جوان متشرعِ پرشوری بود که خودش میگفت آمده از نفوذ جریان صهیونیسم بینالملل و فراماسونری بگوید.
لابهلای حرفهایش تفسیر علامه حسنزاده از شعر حافظ را نقل میکرد، میگفت مدتی آخر هفتهها با موتور از تهران به قم میرفته تا پای منبر علما زانوی شاگردی بزند.
عاشق مداحی شور و روضههای سنگین بود. اهل جنوب شهر تهران بود و از بچههای مسجد ارگ.
در یکی از جلسات خانمش (با ظاهر کاملا حزب الهی) را هم با خودش از تهران آورده بود، ماشینش تیبا بود که با آن میآمد همدان برای ما کلاس برگزار میکرد؛ موقع رفتن صدای سیب سرخی ضبطش را زیاد میکرد و دستش را به حالت شور وسط هیئت تکان میداد و از ما خداخافظی میکرد.
قربه الی الله آمده بود و پولی برای این جلسات نمیخواست. خاطرات خاص و جذابی از جنگ با داعش در سوریه و عراق داشت.
نام امام و آقا میآمد «هو» میکشید! میگفت در زندگیاش سعی میکند به سنت اسلامی عمل کند به حدی که در خانه غذا را داخل طبق و با دست میخورند.
فعال رسانهای بود و مدیر سایت عماریون. مرتب هم ما را در بین مباحث به سایتش ارجاع میداد. خودش را از دوستان و شاگردان حسین شریعتمداری میدانست، یک لپ تاپ سونی داشت که میگفت هدیه حاج حسین است.
القصه استاد ما، آقای محمدحسین رستمی، تقریبا تمام ویژگیهایی که برای تعریف یک فرد انقلابی به کار میرود را دارا بود، اما کمتر از یک سال بعد شنیدیم به جرم جاسوسی برای اسرائیل مهمان اوین شده است!
امشب که گزارش بیست و سی درباره رابطه زم با استاد را دیدم یاد خاطرات گذشته افتادم.
رستمی، ضدانقلابی حرف نمیزد اتفاقا کاملا با ظاهر انقلابی حرف میزد و وانمود میکرد و برای کسانی که فقط شور انقلابی دارند بسیار جذاب مینمود. اما نقطه انحراف او (که به گفته خودش عضو انصار حزب الله هم بود) در رادیکال کردن فضا بود. رستمی چه در مباحث سر کلاس و تعاملات فردی چه در فعالیتهای رسانهایاش خصوصا سایت عماریون یک ماشین پرقدرت برچسبزن و هیجان آفرینی بود. میرحسن موسوی را فراماسون میدانست .
ما همانطور که در تأسیسات موشکی و هستهای با آن ضریب بالای حفاظتی جاسوس و نفوذی داریم در تشکیلات فرهنگی و سیاسی که حساسیت حفاظتی کمتر و برای دشمن اهمیت بیشتری دارد به مراتب میتوانیم جاسوس داشته باشیم.
رادیکال کردن فضا و شور بدون عمق و محتوای صحیح، بستر مناسبی است که دشمن میتواند در آن به آسانی جولان دهد، خصوصا در این مقطع که دشمن از قدرت سختِ نظامی و امنیتی ما مأیوس شده است و تمرکز خود را بر فعالیتهای نرم قرار داده است. باید مراقب رستمیهای فرهنگ و سیاست باشیم.
🆔@tahkimmelat
❤42👍22🤣8🤡1💔1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️ گفتگو با اردشیر امیرارجمند، حقوقدان و مشاور ارشد میرحسین موسوی:
وبسایت کلمه گزارش داده که برای نخستینبار در ۱۵ سال گذشته، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با سه چهره سیاسی خارج از خانواده دیدار کردهاند.
🆔@tahkimmelat
وبسایت کلمه گزارش داده که برای نخستینبار در ۱۵ سال گذشته، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با سه چهره سیاسی خارج از خانواده دیدار کردهاند.
🆔@tahkimmelat
❤13🤣12👍3💔2🤡1
♦️ عماد الدین باقی، تاریخدان، پژوهشگر و نویسنده در حوزه حقوق بشر و دین:
«لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» فاجعه است
با لایحه جدید ممکن است افراد صرفاً به دلیل ارسال یک پیام، به «تبلیغ علیه نظام» متهم شوند
آبرومندانهترین کار این است که دولت لایحه پر از ایراد را پس بگیرد.
🆔@tahkimmelat
«لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» فاجعه است
با لایحه جدید ممکن است افراد صرفاً به دلیل ارسال یک پیام، به «تبلیغ علیه نظام» متهم شوند
آبرومندانهترین کار این است که دولت لایحه پر از ایراد را پس بگیرد.
🆔@tahkimmelat
👍46❤4💯4💔1
♦️ نصب بلندگو در خیابانهای تهران
بابایی، عضو شورایشهر تهران:
با توجه به قطعی اینترنت در جنگ ۱۲ روزه، باید از بلندگو برای اطلاعرسانی استفاده کنیم.
تعدادی از بلندگوهای اعلان عمومی در میادین اصلی شهر نصب شده و در حال توسعه است.
📌 کپی برابر اصل کره شمالی
🆔@tahkimmelat
بابایی، عضو شورایشهر تهران:
با توجه به قطعی اینترنت در جنگ ۱۲ روزه، باید از بلندگو برای اطلاعرسانی استفاده کنیم.
تعدادی از بلندگوهای اعلان عمومی در میادین اصلی شهر نصب شده و در حال توسعه است.
📌 کپی برابر اصل کره شمالی
🆔@tahkimmelat
😡27🤣10🤡4❤1👍1💔1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️ کاترین شکدم ۱۰۰ مورد صیغه را خودش اعتراف کرده!
کواکبیان در اظهاراتی جدید ادعای خود را تکرار کرد:
کاترین شکدم ۸ سال در ایران بوده است.
۱۰۰ مورد صیغه را خودش چند جا اظهار کرده است. برخی نمیخواهند باور کنند.
منابع لاتین جاسوسی شکدم را به عنوان سند به دادسرا ارائه کردیم.
🆔@tahkimmelat
کواکبیان در اظهاراتی جدید ادعای خود را تکرار کرد:
کاترین شکدم ۸ سال در ایران بوده است.
۱۰۰ مورد صیغه را خودش چند جا اظهار کرده است. برخی نمیخواهند باور کنند.
منابع لاتین جاسوسی شکدم را به عنوان سند به دادسرا ارائه کردیم.
🆔@tahkimmelat
😁25😱8❤7💔1
♦️وانهادن آرمان
🖊️ علی مسعودی
در جامعه ای که قطبی شده و لبریز از سوءظن است، اگر از حقوق یک کارگر افغانستانی بگویی، متهم میشوی که درد بیکاری هموطنان خود را ندیده ای. اگر از کودکان غزه حرف بزنی، به بی توجهی نسبت به فقر کودکان ایران محکوم میشوی. و اگر به دفاع از یک معترض ایرانی بپردازی، گفته میشود این صداها «با دشمن هماهنگ» است.
در همه این واکنشها یک خطای عمیق مشترک وجود دارد: چون گروهی از یک آرمان یا حقیقت سوءاستفاده میکنند، آن آرمان به کلی بی اعتبار دانسته میشود.
بله، آنجا که دروغ لباس حقیقت بپوشد تشخیص سخت میشود. اما پاسخ ما به این دشواری، نباید انکار حقیقت باشد.
وقتی مفاهیمی مثل آزادی، عدالت یا همدلی دستاویز قدرت یا تبلیغات میشوند، بعضی ترجیح میدهند خودِ این مفاهیم را کنار بگذارند. گویی برای رسوا کردن دروغگویان، باید به اصل آرمان هم پشت کرد.
اما این یک خطای پرهزینه است.
اگر دروغگویان با نقاب اخلاق میآیند، باید نقاب را برداشت، نه صورت اخلاق را درهم شکست. اگر همدلی دستمایه تزویر شده، باید تزویر را افشا کرد نه همدلی را انکار.
بسیاری از آنچه در زبان قدرت تکرار میشود، صورتهای تحریف شده مفاهیم شریف انسانی است. اما این ما هستیم که نباید اجازه دهیم ریاکاری، چشم ما را بر حقانیت آن مفاهیم ببندد. باید حساب حقیقت را از مدعیاش جدا کرد.
رهایی، نه در ترک ارزشها، که در بازپسگیری آنهاست.
ما با افشاگری و رویکرد نقادانه باید کاری کنیم که اخلاق از انحصار بلندگوهای قدرت خارج شود. وگرنه، به جای نقد قدرت، اخلاق را حذف خواهیم کرد. و این دقیقاً همان چیزیست که قدرت میخواهد.
اگر کسی از شعار زن زندگی آزادی برای مقاصد شخصی یا سیاسی بهره برداری میکند، باید همان فرد یا جریان را نقد کرد، نه اینکه کل این خواست تاریخی را زیر سؤال برد.
اگر گروهی به نام غزه و آرمان فلسطین، تبعیضهای اجتماعی ناعادلانه یا سیاستهای غلط خود را توجیه میکنند، باید همان رفتارها را افشا کرد، نه اینکه اصل فاجعه را انکار کرد یا همدلی را کنار گذاشت.
فراموش نکنیم:
همه آرمانها ممکن است دستمایه سوءاستفاده شوند، اما راه حل، کنار گذاشتنشان نیست.
ما باید آرمانها را بشناسیم، نقدشان کنیم، مراقبشان باشیم، و با نیروی عقل، آنها را از دام تحریف نجات دهیم.
🆔@tahkimmelat
🖊️ علی مسعودی
در جامعه ای که قطبی شده و لبریز از سوءظن است، اگر از حقوق یک کارگر افغانستانی بگویی، متهم میشوی که درد بیکاری هموطنان خود را ندیده ای. اگر از کودکان غزه حرف بزنی، به بی توجهی نسبت به فقر کودکان ایران محکوم میشوی. و اگر به دفاع از یک معترض ایرانی بپردازی، گفته میشود این صداها «با دشمن هماهنگ» است.
در همه این واکنشها یک خطای عمیق مشترک وجود دارد: چون گروهی از یک آرمان یا حقیقت سوءاستفاده میکنند، آن آرمان به کلی بی اعتبار دانسته میشود.
بله، آنجا که دروغ لباس حقیقت بپوشد تشخیص سخت میشود. اما پاسخ ما به این دشواری، نباید انکار حقیقت باشد.
وقتی مفاهیمی مثل آزادی، عدالت یا همدلی دستاویز قدرت یا تبلیغات میشوند، بعضی ترجیح میدهند خودِ این مفاهیم را کنار بگذارند. گویی برای رسوا کردن دروغگویان، باید به اصل آرمان هم پشت کرد.
اما این یک خطای پرهزینه است.
اگر دروغگویان با نقاب اخلاق میآیند، باید نقاب را برداشت، نه صورت اخلاق را درهم شکست. اگر همدلی دستمایه تزویر شده، باید تزویر را افشا کرد نه همدلی را انکار.
بسیاری از آنچه در زبان قدرت تکرار میشود، صورتهای تحریف شده مفاهیم شریف انسانی است. اما این ما هستیم که نباید اجازه دهیم ریاکاری، چشم ما را بر حقانیت آن مفاهیم ببندد. باید حساب حقیقت را از مدعیاش جدا کرد.
رهایی، نه در ترک ارزشها، که در بازپسگیری آنهاست.
ما با افشاگری و رویکرد نقادانه باید کاری کنیم که اخلاق از انحصار بلندگوهای قدرت خارج شود. وگرنه، به جای نقد قدرت، اخلاق را حذف خواهیم کرد. و این دقیقاً همان چیزیست که قدرت میخواهد.
اگر کسی از شعار زن زندگی آزادی برای مقاصد شخصی یا سیاسی بهره برداری میکند، باید همان فرد یا جریان را نقد کرد، نه اینکه کل این خواست تاریخی را زیر سؤال برد.
اگر گروهی به نام غزه و آرمان فلسطین، تبعیضهای اجتماعی ناعادلانه یا سیاستهای غلط خود را توجیه میکنند، باید همان رفتارها را افشا کرد، نه اینکه اصل فاجعه را انکار کرد یا همدلی را کنار گذاشت.
فراموش نکنیم:
همه آرمانها ممکن است دستمایه سوءاستفاده شوند، اما راه حل، کنار گذاشتنشان نیست.
ما باید آرمانها را بشناسیم، نقدشان کنیم، مراقبشان باشیم، و با نیروی عقل، آنها را از دام تحریف نجات دهیم.
🆔@tahkimmelat
👍17❤10💔2🤡1
♦️ میرحسین و سیاست رادیکال
🖊️علیرضا رجایی
جنبشهای اجتماعی در ایران علیرغم توالی پرتکرار خود، در مقابل پرسشهای بیشماری قرار دارند که بیجواب ماندهاست. مثلاً این سؤال که نقطهٔ مرکزی بروز تضادها کجاست؟ آیا اساساً یک کانون مشخص برای این تضادها قابل کشف است یا برعکس مجموعهای از دایرههای متقاطع و تودرتو و متّحدالمرکز محتوای واقعی این تضادها را نمایندگی میکنند؟ یا نه، آیا مجموعهای از دایرههای مجزّا هستند که با فعّال شدن یک دایره، سایر دایرهها نیز به حرکت درمیآیند بدون این که لزوماً اهداف مشترکی داشتهباشند؟ بیتوجّهی به این پرسشها دلیل روشنی است بر این که جنبشهای ایران خودانگیخته و خودبهخودی هستند و علیرغم هزینههای زیاد نتوانستهاند چشمانداز روشنی برای بسیج سیاسی به سمت آینده خلق کنند و در نتیجه اکنون با یک غایتگرایی انتزاعی و بیشکل مواجه هستیم؛ تصویری از احتمالات نامحدود، بیشمار و نامشخص از آینده و همین نامحدود بودنِ احتمالات است که به یک نسبیگرایی افراطی و بیعملی و در نهایت به''تعلیق سیاست" منجر شدهاست.
🔻لنین در مقاله ٔ''اختلافات در جنبش کارگری در اروپا" مینویسد:
🔻دانیل بنسعید در مقالهٔ "لنین و سیاست: جهش! جهش! جهش" مینویسد، هانا آرنت
اشاره به این نکته لازم است که بنیامین، زمان استراتژیک سیاست را در "تزهایی درباره مفهوم تاریخ"، "زمان مسیحایی" مینامید، یعنی یک لحظهٔ انفجاری که علیّت تاریخی را میشکند و با ایجاد جهش و گسست، امکان پتانسیل انقلابی، دگرگونی و یک عمل رهاییبخش را فراهم میآورد. جورجیو آگامبن نیز با الهام از همین مفهوم زمان مسیحاییِ بنیامین، کیفیتِ گسست رادیکال از منطق حاکمیت و قدرت را در فلسفهٔ خویش توضیح میدهد.
اکنون بازگردیم به مسالهٔ جنبشهای ایران و این که منطقِ بعضاً درک نشدهٔ میرحسین موسوی از مفهوم "رخداد جنبش"، چگونه منجر به خلق سیاست از متن و بدنهٔ یک گسست رادیکال شدهاست؛ گسستی که آمیخته با مقاومتی سازشناپذیر و مبتنی بر یک انکار مطلق است. به عنوان نمونه این بخشی از بیانیهٔ شمارهٔ ۱۰ او در مرداد ۸۸ است: "دندان شکنجهگران و اعترافگیران دیگر به استخوان مردم رسیدهاست.. با استناد به اعترافهایی که رنگ شکنجههای قرون وسطایی از آن هویداست انتظار دارند ملّت را به چه چیز قانع کنند... زود خواهدبود که ملّت، محاکمهٔ مرتکبین این فجایع را شاهد باشد و بازجویان و شکنجهگرانی که این گونه با جان و آبروی او بازی میکنند بشناسد".
در آبان ۹۸:
♦️متن کامل:
https://cutt.ly/ErPX05EV
🆔@tahkimmelat
🖊️علیرضا رجایی
جنبشهای اجتماعی در ایران علیرغم توالی پرتکرار خود، در مقابل پرسشهای بیشماری قرار دارند که بیجواب ماندهاست. مثلاً این سؤال که نقطهٔ مرکزی بروز تضادها کجاست؟ آیا اساساً یک کانون مشخص برای این تضادها قابل کشف است یا برعکس مجموعهای از دایرههای متقاطع و تودرتو و متّحدالمرکز محتوای واقعی این تضادها را نمایندگی میکنند؟ یا نه، آیا مجموعهای از دایرههای مجزّا هستند که با فعّال شدن یک دایره، سایر دایرهها نیز به حرکت درمیآیند بدون این که لزوماً اهداف مشترکی داشتهباشند؟ بیتوجّهی به این پرسشها دلیل روشنی است بر این که جنبشهای ایران خودانگیخته و خودبهخودی هستند و علیرغم هزینههای زیاد نتوانستهاند چشمانداز روشنی برای بسیج سیاسی به سمت آینده خلق کنند و در نتیجه اکنون با یک غایتگرایی انتزاعی و بیشکل مواجه هستیم؛ تصویری از احتمالات نامحدود، بیشمار و نامشخص از آینده و همین نامحدود بودنِ احتمالات است که به یک نسبیگرایی افراطی و بیعملی و در نهایت به''تعلیق سیاست" منجر شدهاست.
🔻لنین در مقاله ٔ''اختلافات در جنبش کارگری در اروپا" مینویسد:
"سرمایهداری، گورکن خود را به وجود میآورد، عناصر نظام جدید راخلق میکند و در همان حال این عناصر جدید بدون «جهش»، تغییری در وضع عمومی امور نمیدهند و بر سلطهٔ سرمایهداری اثر نمیگذارند".
معنای نوشتهٔ لنین کاملاً روشن است: صرف وجود ''عناصر جدید" و پتانسیل برای تحوّل، بهخودیِخود و بدون یک گسست -یک موتاسیون و خروج ناگهانی- وضع موجود تغییری نخواهد کرد و این ضرورت درست در زمانی خود را تحمیل میکند که "اصلاحات به صخرههای سخت برخورد میکند" و فاقد نیروی مؤثّر برای تحوّل میشود. بنابراین بدون تحوّل کیفی، تغییرات کمّی، بسنده و کافی نخواهدبود و به همین دلیل لنین در "چه باید کرد" آن همه بر اهمّیت تئوری و پیوند ارگانیکِ آن با عمل تأکید داشت.
🔻دانیل بنسعید در مقالهٔ "لنین و سیاست: جهش! جهش! جهش" مینویسد، هانا آرنت
"دلواپس محو کامل سیاست بود... به باور آرنت توتالیتاریسم آن هیأتی بود که هراسِ از محو گشتنِ سیاست در آن تجسّد مییافت".
بنسعید در ادامه توضیح میدهد زمان غیرسیاسی، زمان یکنواخت، فاقدبحران، ساکن و فاقد گسست است و متقابلاً
"لنین به سیاست بهمثابه زمانی سرشار از مبارزه، بحرانها و فروپاشی مینگریست زیرا به باور او خصلت سیاست در مفهومی از بحران انقلابی بیان میگردد... به همانگونه که والتر بنیامین نیز بروشنی تشخیص دادهبود، زمان استراتژیکِ سیاست، زمان همگن و تهی از نیروهای محرکهٔ کلاسیک نیست بلکه زمانی گسسته، پر از گره و زخمهای آبستنِ رویدادهاست".
اشاره به این نکته لازم است که بنیامین، زمان استراتژیک سیاست را در "تزهایی درباره مفهوم تاریخ"، "زمان مسیحایی" مینامید، یعنی یک لحظهٔ انفجاری که علیّت تاریخی را میشکند و با ایجاد جهش و گسست، امکان پتانسیل انقلابی، دگرگونی و یک عمل رهاییبخش را فراهم میآورد. جورجیو آگامبن نیز با الهام از همین مفهوم زمان مسیحاییِ بنیامین، کیفیتِ گسست رادیکال از منطق حاکمیت و قدرت را در فلسفهٔ خویش توضیح میدهد.
اکنون بازگردیم به مسالهٔ جنبشهای ایران و این که منطقِ بعضاً درک نشدهٔ میرحسین موسوی از مفهوم "رخداد جنبش"، چگونه منجر به خلق سیاست از متن و بدنهٔ یک گسست رادیکال شدهاست؛ گسستی که آمیخته با مقاومتی سازشناپذیر و مبتنی بر یک انکار مطلق است. به عنوان نمونه این بخشی از بیانیهٔ شمارهٔ ۱۰ او در مرداد ۸۸ است: "دندان شکنجهگران و اعترافگیران دیگر به استخوان مردم رسیدهاست.. با استناد به اعترافهایی که رنگ شکنجههای قرون وسطایی از آن هویداست انتظار دارند ملّت را به چه چیز قانع کنند... زود خواهدبود که ملّت، محاکمهٔ مرتکبین این فجایع را شاهد باشد و بازجویان و شکنجهگرانی که این گونه با جان و آبروی او بازی میکنند بشناسد".
در آبان ۹۸:
"برخورد خشن و خونین با مردمی خشمگین و فرودستانی جان به لب رسیده... شباهت تام و تمام با کشتار بیرحمانهٔ مردم در ۱۷ شهریور خونین ۵۷ دارد. آدمکشانِ سال ۵۷ نمایندگان یک رژیم غیر دینی بودند و مأموران و تیراندازانِ آبان ۹۸ نمایندگان یک حکومت دینی. آنجا فرماندهٔ کلّ قوا شاه بود و امروز این جا ولی فقیه با اختیارت مطلقه"....
♦️متن کامل:
https://cutt.ly/ErPX05EV
🆔@tahkimmelat
Telegraph
🔴میرحسین و سیاست رادیکال
🔷علیرضا رجایی @iranfardamag جنبشهای اجتماعی در ایران علیرغم توالی پرتکرار خود، در مقابل پرسشهای بیشماری قرار دارند که بیجواب ماندهاست. مثلاً این سؤال که نقطهٔ مرکزی بروز تضادها کجاست؟ آیا اساساً یک کانون مشخص برای این تضادها قابل کشف است یا برعکس مجموعهای…
❤8👎5💔3🕊2🤡2
♦️هوشنگ پوربابایی، وکیل عبدالله مومنی، با اشاره به احضار موکلش در پی امضای بیانیهای چندصد امضایی در حمایت از طرح سیاسی میرحسین موسوی اعلام کرد:
آقای مومنی امروز شنبه طبق ابلاغیه صادرشده به نشانی اعلامشده بهعنوان محل جدید دادسرای امنیت تهران مراجعه کرد، اما ظاهراً هنوز شعبهای از بازپرسی در آن ساختمان تشکیل نشده است. مراجعه مجدد به ساختمان دادگاه انقلاب در خیابان انقلاب نیز بینتیجه بود.
با وجود ذکر مهلت پنجروزه برای حضور در مرجع قضایی، مرجع قضایی مربوطه آماده رسیدگی و انجام روند قانونی را نداشته و لذا موکل هنوز از مصادیق اتهامات مطروحه مبنی بر تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب اطلاعی ندارد.
🆔@tahkimmelat
آقای مومنی امروز شنبه طبق ابلاغیه صادرشده به نشانی اعلامشده بهعنوان محل جدید دادسرای امنیت تهران مراجعه کرد، اما ظاهراً هنوز شعبهای از بازپرسی در آن ساختمان تشکیل نشده است. مراجعه مجدد به ساختمان دادگاه انقلاب در خیابان انقلاب نیز بینتیجه بود.
با وجود ذکر مهلت پنجروزه برای حضور در مرجع قضایی، مرجع قضایی مربوطه آماده رسیدگی و انجام روند قانونی را نداشته و لذا موکل هنوز از مصادیق اتهامات مطروحه مبنی بر تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب اطلاعی ندارد.
🆔@tahkimmelat
❤12🕊5👎2💔1
♦️ آی پیروان یهوه و ای فرزندان صهیون!
🖊️ صدیقه وسمقی
آیا بنی اسرائیل این همه بی رحم بوده است؟ شما از آوارگی و کوچ های اجباری در طول سده ها و هزاره ها، همواره شکوه کرده اید، اما آیا تاریخ به یاد دارد که شما را همچون مردم غزه گرسنه و تشنه نگاه داشته باشند و یا کودکان و کهن سالان شما را بر ویرانه های خانه هایشان، هنگامی که برای گرفتن تکه ای نان و جرعه ای آب تلاش می کردند، به گلوله بسته باشند؟ به راستی اگر با شما چنین کرده باشند ، آن را جز قساوت و بی رحمی خواهید خواند؟
شما به جای آموختن درس از تاریخ، امروز با مردم بی نوای فلسطین بدتر از آن می کنید که ستمگران، پیشتر با شما کرده اند. بدانید که هیچگاه از خارهای قساوت و کینه و آوارهای خانه های دیگران و از تن جنازه های افتاده بر خاک، گلهای زندگی برای شما و هیچ کس دیگر نخواهد شکفت. قانون ظالمانه و جنگ برافروز « نان برای من گرسنگی برای تو، آب برای من تشنگی برای تو، خانه برای من آوارگی برای تو و زندگی برای من مرگ برای تو» باید منسوخ گردد.
من به آن دسته از یهودیان اسرائیلی که با جنایات دهشتناک نتانیاهو مخالفند پیشنهاد می کنم که برای دفاع از کرامت انسانی، با ظرفهای آب و غذا به سوی غزه حرکت کنند. کاش من نیز می توانستم چنین کنم. آیا نتانیاهو مردم خود را نیز که با آب و غذا به سوی غزه ی مظلوم می روند، خواهد کشت؟
https://t.iss.one/DrVasmaghi
🆔@tahkimmelat
🖊️ صدیقه وسمقی
آیا بنی اسرائیل این همه بی رحم بوده است؟ شما از آوارگی و کوچ های اجباری در طول سده ها و هزاره ها، همواره شکوه کرده اید، اما آیا تاریخ به یاد دارد که شما را همچون مردم غزه گرسنه و تشنه نگاه داشته باشند و یا کودکان و کهن سالان شما را بر ویرانه های خانه هایشان، هنگامی که برای گرفتن تکه ای نان و جرعه ای آب تلاش می کردند، به گلوله بسته باشند؟ به راستی اگر با شما چنین کرده باشند ، آن را جز قساوت و بی رحمی خواهید خواند؟
شما به جای آموختن درس از تاریخ، امروز با مردم بی نوای فلسطین بدتر از آن می کنید که ستمگران، پیشتر با شما کرده اند. بدانید که هیچگاه از خارهای قساوت و کینه و آوارهای خانه های دیگران و از تن جنازه های افتاده بر خاک، گلهای زندگی برای شما و هیچ کس دیگر نخواهد شکفت. قانون ظالمانه و جنگ برافروز « نان برای من گرسنگی برای تو، آب برای من تشنگی برای تو، خانه برای من آوارگی برای تو و زندگی برای من مرگ برای تو» باید منسوخ گردد.
من به آن دسته از یهودیان اسرائیلی که با جنایات دهشتناک نتانیاهو مخالفند پیشنهاد می کنم که برای دفاع از کرامت انسانی، با ظرفهای آب و غذا به سوی غزه حرکت کنند. کاش من نیز می توانستم چنین کنم. آیا نتانیاهو مردم خود را نیز که با آب و غذا به سوی غزه ی مظلوم می روند، خواهد کشت؟
https://t.iss.one/DrVasmaghi
🆔@tahkimmelat
Telegram
کانال اطلاع رسانی صدیقه وسمقی
✳️ معرفی و عرضه کتاب ها، مقالات، و سخنرانی های صدیقه وسمقی
✳️ مدیر کانال :
@N_M_K
...
✳️ مدیر کانال :
@N_M_K
...
❤22👍11👎7💯2🤡1💔1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️ ضرورت غنیسازی!
برق هستهای اقتصادی نیست.
همبستگی ملی قویتر از هر سلاحی، موثرترین بازدارندگی را در مقابل متجاوز ایجاد میکند.
🆔@tahkimmelat
برق هستهای اقتصادی نیست.
همبستگی ملی قویتر از هر سلاحی، موثرترین بازدارندگی را در مقابل متجاوز ایجاد میکند.
🆔@tahkimmelat
💯9❤3👍3💔2🤣1
♦️ عبدالله مومنی:
دیروز در پی احضار به اتهام تبلیغ علیه نظام و…به آدرس خ قرنی که مندرج در احضاریه بود مراجعه و اعلام نمودند؛ دفترشعبه ۵ بازپرسی دادسرای مقدس به محل دادگاه انقلاب نقل مکان کرده است.
پس از حضور در دادگاه انقلاب؛شعبه هنوز فاقد دفتر و امکانات در محل جدید بود.
#مجلس_موسسان
#رفراندوم
🆔@tahkimmelat
دیروز در پی احضار به اتهام تبلیغ علیه نظام و…به آدرس خ قرنی که مندرج در احضاریه بود مراجعه و اعلام نمودند؛ دفترشعبه ۵ بازپرسی دادسرای مقدس به محل دادگاه انقلاب نقل مکان کرده است.
پس از حضور در دادگاه انقلاب؛شعبه هنوز فاقد دفتر و امکانات در محل جدید بود.
#مجلس_موسسان
#رفراندوم
🆔@tahkimmelat
🤣19👍7❤3💔2🤡1
🔖اختصاصی تحکیم ملت
♦️بیانیهی “لا يدرك" و ملغمهی امضا
(در بارهی ۱۹۰ نفر)
🖊️ عبدالله ناصری
بیانیهی تخطئهی منشور راهگشای آقای موسوی با ۱۹۰ امضا را هر چه خواندم، فهم نکردم. منظورم این است که ترکیب تأییدکنندگان بیانیه، خواننده را گیج میکنند. به عنوان مثال چرا باید اشخاصی مثل آقایان رضا تهرانی، محمدمهدی مجاهدی که به عنوان نواندیش دینی خود را پیشتر معرفی کردهاند باید حکومت دینی بر پایه خون را تأیید کنند. از امضای فرزند حسین صفار هرندی تا فرزند عبدالواحد موسوی لاری و تا احسان خاندوزی شاید بیان این باشد که اکثر امضاها نفهمیدهاند چه چیزی را نوشتهاند. به قول برادر عزیزم رضا علیجانی: “بیانیه اخیر روزنه گشایان (با تیتری فریبنده)، در برابر بیانیه موسوی (که تمرکزش بر داخل و راه حلهایش نیز متکی بر داخل بود) و ارائه تفسیر و تحلیلهایی از شرایط کشور است که گاه با تحلیلها و راهکارهای جلیلی و شریعتمداری
همسو میشود”، کاملا مبهم و مهمل است. به این عبارات از بیانیهی مذکور دقت کنیم:
۱- “جنگ تحمیلشدهی دوازدهروزه، قدرت و تمامیت ایران عزیز ما را نشانه گرفته بود. در عین توفیق در تحمیل آتشبس به متجاوز و حفظ ایران …” که کاملا همسو با توهم
آقای خامنهای است.
۲- “ گشودن چتر همبستگی ملی در دفاع میهنی با فرماندهی مشترک واحد(رهبر حکومت) “، که بیعت رسمی با رهبر حکومت خونین
ج ا ا است.
۳-“دستگاه مذاکراتی کشور مشغول کار و تلاش خود است. باید به آن اعتماد داشت” یعنی فصلالخطاب در مذاکره ولایتفقیه است.
۴- “توسعهٔ اقتصادی برخی کشورهای شرقی و جنوب جهانی در تعامل با قدرتهای غربی را نیز نمیتوان صرفاً محصول توانمندی آنها در مذاکرهٔ موفق و تفاهم با قدرتهای غربی دانست، بلکه عوامل مختلف ژئوپلتیک و ژئواکونومیک نقش مهمی در آسانسازی یک بازی همراستا با منافع قدرتهای غربی ایفا کرده است که در ژئوپلتیک غرب آسیا و نزدیک به اسراییل و در کمربندِ حد فاصلِ چین تا اروپا قابل رونویسی نیست”. همسازان جدید با
حکومت فروپاشیده توضیح نمیدهند چرا قابل رونویسی نیست.
سالهاست که توسعهگرایان از الگوی همین کشورها برای ایران صحبت میکنند . فرض بنده بر این است که ۱۹۰ نفر در واقع به ملت ایران میگویند نسخه توسعهی کشور با توجه به قدرت نظامی باید نوشته شود.
یعنی اولویت نظامیگری بر رفاه، محیطزیست و
اقتصاد. این نظر کشکولیهای صاحب امضا شفافترین خدعه یا لاادراکی آنان است.
۵-عمق فاجعهی بیانیه، وقتی است که از اصلاحات بنیادین طفره رفته و به زعم خودشان نفی بیانیهی موسوی و منشورهای همسو با او
مثل تاجزاده میکنند. “انتظار اصلاحات باید واقعنگرانه باشد. امروز بهجای مطالبهی بیحاصل اصلاحات بزرگ، دفعی، کلی و نشدنی و تبدیل آنها به مناقشهٔ سیاسی، باید از نیروی آزادشده(کدام
نیرو؟) از جنگ برای ساختن توافقهای حل مسالهای و دستاوردهای ممکن بهره برد. هم در تقویت توان دفاعی کشور و هم در اصلاح امور اقتصاد و هم در اصلاح رابطهی دولت و ملت”.
دقت کنیم که چگونه در همسویی با رهبر تأخیر کردهاند. اگر صاحبان امضا، در سال ۸۴ چنان موضعی میداشتند اکنون در صدر مجالس و محافل حکومت بودند.
در پایان این یادداشت، باورم را سانسور نکرده و مؤکدا بنویسم:
پشت این بیانیهی ۱۹۰ی چیزی یا کسی هست.
آبراهام لینکلن جملهی زیبایی دارد:
“اندکی از مردم را می توان برای همیشه فریب داد. همه مردم را نیز می توان برای مدت اندکی فریب داد. اما نمی توان همه مردم را برای همیشه فریب داد”.
🆔️@tahkimmelat
♦️بیانیهی “لا يدرك" و ملغمهی امضا
(در بارهی ۱۹۰ نفر)
🖊️ عبدالله ناصری
بیانیهی تخطئهی منشور راهگشای آقای موسوی با ۱۹۰ امضا را هر چه خواندم، فهم نکردم. منظورم این است که ترکیب تأییدکنندگان بیانیه، خواننده را گیج میکنند. به عنوان مثال چرا باید اشخاصی مثل آقایان رضا تهرانی، محمدمهدی مجاهدی که به عنوان نواندیش دینی خود را پیشتر معرفی کردهاند باید حکومت دینی بر پایه خون را تأیید کنند. از امضای فرزند حسین صفار هرندی تا فرزند عبدالواحد موسوی لاری و تا احسان خاندوزی شاید بیان این باشد که اکثر امضاها نفهمیدهاند چه چیزی را نوشتهاند. به قول برادر عزیزم رضا علیجانی: “بیانیه اخیر روزنه گشایان (با تیتری فریبنده)، در برابر بیانیه موسوی (که تمرکزش بر داخل و راه حلهایش نیز متکی بر داخل بود) و ارائه تفسیر و تحلیلهایی از شرایط کشور است که گاه با تحلیلها و راهکارهای جلیلی و شریعتمداری
همسو میشود”، کاملا مبهم و مهمل است. به این عبارات از بیانیهی مذکور دقت کنیم:
۱- “جنگ تحمیلشدهی دوازدهروزه، قدرت و تمامیت ایران عزیز ما را نشانه گرفته بود. در عین توفیق در تحمیل آتشبس به متجاوز و حفظ ایران …” که کاملا همسو با توهم
آقای خامنهای است.
۲- “ گشودن چتر همبستگی ملی در دفاع میهنی با فرماندهی مشترک واحد(رهبر حکومت) “، که بیعت رسمی با رهبر حکومت خونین
ج ا ا است.
۳-“دستگاه مذاکراتی کشور مشغول کار و تلاش خود است. باید به آن اعتماد داشت” یعنی فصلالخطاب در مذاکره ولایتفقیه است.
۴- “توسعهٔ اقتصادی برخی کشورهای شرقی و جنوب جهانی در تعامل با قدرتهای غربی را نیز نمیتوان صرفاً محصول توانمندی آنها در مذاکرهٔ موفق و تفاهم با قدرتهای غربی دانست، بلکه عوامل مختلف ژئوپلتیک و ژئواکونومیک نقش مهمی در آسانسازی یک بازی همراستا با منافع قدرتهای غربی ایفا کرده است که در ژئوپلتیک غرب آسیا و نزدیک به اسراییل و در کمربندِ حد فاصلِ چین تا اروپا قابل رونویسی نیست”. همسازان جدید با
حکومت فروپاشیده توضیح نمیدهند چرا قابل رونویسی نیست.
سالهاست که توسعهگرایان از الگوی همین کشورها برای ایران صحبت میکنند . فرض بنده بر این است که ۱۹۰ نفر در واقع به ملت ایران میگویند نسخه توسعهی کشور با توجه به قدرت نظامی باید نوشته شود.
یعنی اولویت نظامیگری بر رفاه، محیطزیست و
اقتصاد. این نظر کشکولیهای صاحب امضا شفافترین خدعه یا لاادراکی آنان است.
۵-عمق فاجعهی بیانیه، وقتی است که از اصلاحات بنیادین طفره رفته و به زعم خودشان نفی بیانیهی موسوی و منشورهای همسو با او
مثل تاجزاده میکنند. “انتظار اصلاحات باید واقعنگرانه باشد. امروز بهجای مطالبهی بیحاصل اصلاحات بزرگ، دفعی، کلی و نشدنی و تبدیل آنها به مناقشهٔ سیاسی، باید از نیروی آزادشده(کدام
نیرو؟) از جنگ برای ساختن توافقهای حل مسالهای و دستاوردهای ممکن بهره برد. هم در تقویت توان دفاعی کشور و هم در اصلاح امور اقتصاد و هم در اصلاح رابطهی دولت و ملت”.
دقت کنیم که چگونه در همسویی با رهبر تأخیر کردهاند. اگر صاحبان امضا، در سال ۸۴ چنان موضعی میداشتند اکنون در صدر مجالس و محافل حکومت بودند.
در پایان این یادداشت، باورم را سانسور نکرده و مؤکدا بنویسم:
پشت این بیانیهی ۱۹۰ی چیزی یا کسی هست.
آبراهام لینکلن جملهی زیبایی دارد:
“اندکی از مردم را می توان برای همیشه فریب داد. همه مردم را نیز می توان برای مدت اندکی فریب داد. اما نمی توان همه مردم را برای همیشه فریب داد”.
🆔️@tahkimmelat
❤31👍6🤡2💔2👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️ مجلس با ۲۰۵ رأی موافق، ۴۹ رأی مخالف و سه ممتنع رأی دو فوریت «لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضایمجازی» را تصویب کرد
این لایحه بحثبرانگیز اعتراض و انتقاد حامیان دولت مسعود پزشکیان را به دنبال داشته و برخی از جمله فرید موسوی نمایندهای که در مجلس در مخالفت با این لایحه صحبت کرد از ارائه آن اظهار «تعجب» کردهاند.
فرید موسوی امروز در صحبتهای خود گفت: «چه تضمینی وجود دارد که این لایحه به ابزاری برای سرکوب صدای مستقل، محدودسازی رسانههای منتقد یا برخوردهای سلیقهای با کاربران فضای مجازی تبدیل نشود؟»
او به مواردی در چند سال اخیر اشاره کرد که اخبار درست را مراجع رسمی تکذیب کرده و خلاف واقع خوانده بودند، از جمله شیوع کرونا و فساد مالی در صندوق ذخیره فرهنگیان.
🆔@tahkimmelat
این لایحه بحثبرانگیز اعتراض و انتقاد حامیان دولت مسعود پزشکیان را به دنبال داشته و برخی از جمله فرید موسوی نمایندهای که در مجلس در مخالفت با این لایحه صحبت کرد از ارائه آن اظهار «تعجب» کردهاند.
فرید موسوی امروز در صحبتهای خود گفت: «چه تضمینی وجود دارد که این لایحه به ابزاری برای سرکوب صدای مستقل، محدودسازی رسانههای منتقد یا برخوردهای سلیقهای با کاربران فضای مجازی تبدیل نشود؟»
او به مواردی در چند سال اخیر اشاره کرد که اخبار درست را مراجع رسمی تکذیب کرده و خلاف واقع خوانده بودند، از جمله شیوع کرونا و فساد مالی در صندوق ذخیره فرهنگیان.
🆔@tahkimmelat
😡22👍8👎1💔1
Forwarded from خبرانهها(مهدی محمودیان)
🔷ایستاده بر قلههای توهم و ناتوان از دیدن واقعیت
✍مهدی محمودیان
🔹در حالی که کشور در بحرانیترین وضعیت تاریخ معاصر خود قرار دارد، آنان که مسئول مستقیم این ویرانیاند، نه تنها پاسخگو نیستند، بلکه هنوز هم برای حفظ ظاهرِ اقتدار، به ابزارهایی چون تهدید، پروندهسازی و احضارِ به زعم خود به خفه کردن صدای منتقد متوسل میشوند.
🔹در برابر هر نشانهای از هشدار، به جای تأمل، سرکوب میکنند؛ و به جای شنیدن، ساکتکردن را تمرین میکنند.
🔹بی شک این راه به هر کجا ختم شود با حل مسئله منجر نخواهد شد. مشکل اصلی، نبودِ یک تصمیم تاریخیست: فرماندهای که خود را بر قلهی قدرت نشانده، هنوز نپذیرفته که شکست خورده است.
🔹او، به جای اینکه مانند یک رهبر مسئول، پذیرای پیام مردم باشد، همچنان بر همان منطق معیوب پافشاری میکند:
"نه جنگ میشود، نه مذاکره میکنیم!" را یادتان هست؟
نتیجه چیست؟ یک کشور فرو رفته در هرجومرج، خشم، و بیچشماندازی مطلق.
🔹اقتصاد، در سراشیبی فروپاشیست.
ریال، ارزش خود را از دست داده و میلیونها نفر زیر خط فقر زندگی میکنند.
جوانان، نه شغلی دارند، نه امیدی، نه آیندهای.
نخبگان، دستهدسته مهاجرت میکنند و در ازایش، یک فساد نهادی همهچیز را در خود میبلعد.
🔹سیاست، بیمعنا شده است.
حاکمیت حتی در مهندسی انتخابات هم شکست خورده و با رکورد کمترین مشارکت تاریخ خود مواجه شده.
🔹نظام، حتی دیگر قادر به تولید چهرهای نمایشی برای اداره کشور نیست؛ آنقدر تهی و بیاعتبار که دلقکی مانند پزشکیان رئیس جمهور شده است که حتی خودیها نیز آن را جدی نمیگیرند.
🔹محیط زیست، در آستانهی فروپاشیست.
تالابها و دریاچهها و سدها خشکیدهاند، زمینها فرونشستهاند، آلودگی هوا نفس مردم را گرقته است، و هیچ برنامهای برای نجات باقی نمانده.
🔹انرژی، در بحران است. زمستانها گاز نیست، تابستانها آب و برق نیست، نیروگاهها مازوت میسوزانند، آیندهای برای صنعت کشور باقی نمانده است.
🔹در منطقه، آن پروژهی پرطمطراق صدور انقلاب ،هلال شیعی و محور مقاومت، حالا به جایی رسیده که خود فرمانده میگوید:
«میخواستیم کمک کنیم، آسمان و زمین را بر ما بستند!»
🔹این نه روایت مظلومیت است، نه نشانهی اقتدار؛ این، خودِ شکست است.
🔹با این همه، خامنهای بهجای آنکه این وضعیت بحرانی را ببیند و مسئولیت آن را بپذیرد، همچنان به گشودن پرونده برای منتقدان و قفل زدن بر دهان معترضان دلخوش است. اما دیگر نه مشروعیتی برایش باقی مانده، نه پشمی بر کلاهش.
🔹ادامه مسیر خفتوار فعلی، فقط عمق سقوط را بیشتر میکند؛ نه برای او اقتدار میآورد، نه برای مردم امید و نه برای کشور امنیت.
🔹تاریخ، گاه فرماندهانی را دیده که پس از شکست، با شرافت کنار رفتند و کشور را به مسیر بازسازی سپردند و گاه نیز دیدهایم که چگونه اصرار بر ماندن، کشورها را به کام فاجعه کشانده است.
لیدل هارت در جایی گفته بود:
«گام نخست بازیابی برای ارتش شکستخورده، پذیرش شکست از سوی فرمانده کل است. بدون اعتراف به شکست، احتمال بازسازی و نوسازی ممکن نیست؛ سهل است که زمینهای برای شکستهای بعدی خواهد بود.»
🔹خامنهای امروز در یکی از همان نقطههای بیبازگشت ایستاده است.
یا باید شجاعت پذیرش شکست را داشته باشد و با کنارهگیری از قدرت، راه را برای نجات ایران باز کند،
یا تن بدهد به گذار مسالمتآمیز، دمکراتیک و ملی از وضعیت موجود؛ گذار از ولایت مطلقه به حاکمیت ملی.
از حکومت بسته و فردمحور، به نظامی آزاد، شفاف، و پاسخگو..
🔹مسیر این گذار، روشن است:
- برگزاری رفراندومی آزاد زیر نظارت نهادهای بیطرف و مستقل،
- تشکیل مجلس مؤسسان منتخب ملت برای تدوین قانون اساسی نوین،
-سپس برگزاری انتخابات آزاد و رقابتی برای سپردن قدرت به مردم.
🔹این، نه یک رؤیاست، نه یک تهدید؛
بلکه تنها راهیست که از دل ویرانههای امروز، میتواند آیندهای برای ایران بسازد.
🔹همین امروز هم برای راهگشایی دیر است، البته که اگر کسی بر سر این راه بایستد مردم خود راه را خواهند گشود.
@MahmoudianMehdi
نه مشروعیتی باقی مانده، نه امیدی؛ فقط لجاجتی خطرناک بر بقای قدرتی پوشالی.
✍مهدی محمودیان
🔹در حالی که کشور در بحرانیترین وضعیت تاریخ معاصر خود قرار دارد، آنان که مسئول مستقیم این ویرانیاند، نه تنها پاسخگو نیستند، بلکه هنوز هم برای حفظ ظاهرِ اقتدار، به ابزارهایی چون تهدید، پروندهسازی و احضارِ به زعم خود به خفه کردن صدای منتقد متوسل میشوند.
🔹در برابر هر نشانهای از هشدار، به جای تأمل، سرکوب میکنند؛ و به جای شنیدن، ساکتکردن را تمرین میکنند.
🔹بی شک این راه به هر کجا ختم شود با حل مسئله منجر نخواهد شد. مشکل اصلی، نبودِ یک تصمیم تاریخیست: فرماندهای که خود را بر قلهی قدرت نشانده، هنوز نپذیرفته که شکست خورده است.
🔹او، به جای اینکه مانند یک رهبر مسئول، پذیرای پیام مردم باشد، همچنان بر همان منطق معیوب پافشاری میکند:
"نه جنگ میشود، نه مذاکره میکنیم!" را یادتان هست؟
نتیجه چیست؟ یک کشور فرو رفته در هرجومرج، خشم، و بیچشماندازی مطلق.
🔹اقتصاد، در سراشیبی فروپاشیست.
ریال، ارزش خود را از دست داده و میلیونها نفر زیر خط فقر زندگی میکنند.
جوانان، نه شغلی دارند، نه امیدی، نه آیندهای.
نخبگان، دستهدسته مهاجرت میکنند و در ازایش، یک فساد نهادی همهچیز را در خود میبلعد.
🔹سیاست، بیمعنا شده است.
حاکمیت حتی در مهندسی انتخابات هم شکست خورده و با رکورد کمترین مشارکت تاریخ خود مواجه شده.
🔹نظام، حتی دیگر قادر به تولید چهرهای نمایشی برای اداره کشور نیست؛ آنقدر تهی و بیاعتبار که دلقکی مانند پزشکیان رئیس جمهور شده است که حتی خودیها نیز آن را جدی نمیگیرند.
🔹محیط زیست، در آستانهی فروپاشیست.
تالابها و دریاچهها و سدها خشکیدهاند، زمینها فرونشستهاند، آلودگی هوا نفس مردم را گرقته است، و هیچ برنامهای برای نجات باقی نمانده.
🔹انرژی، در بحران است. زمستانها گاز نیست، تابستانها آب و برق نیست، نیروگاهها مازوت میسوزانند، آیندهای برای صنعت کشور باقی نمانده است.
🔹در منطقه، آن پروژهی پرطمطراق صدور انقلاب ،هلال شیعی و محور مقاومت، حالا به جایی رسیده که خود فرمانده میگوید:
«میخواستیم کمک کنیم، آسمان و زمین را بر ما بستند!»
🔹این نه روایت مظلومیت است، نه نشانهی اقتدار؛ این، خودِ شکست است.
🔹با این همه، خامنهای بهجای آنکه این وضعیت بحرانی را ببیند و مسئولیت آن را بپذیرد، همچنان به گشودن پرونده برای منتقدان و قفل زدن بر دهان معترضان دلخوش است. اما دیگر نه مشروعیتی برایش باقی مانده، نه پشمی بر کلاهش.
🔹ادامه مسیر خفتوار فعلی، فقط عمق سقوط را بیشتر میکند؛ نه برای او اقتدار میآورد، نه برای مردم امید و نه برای کشور امنیت.
🔹تاریخ، گاه فرماندهانی را دیده که پس از شکست، با شرافت کنار رفتند و کشور را به مسیر بازسازی سپردند و گاه نیز دیدهایم که چگونه اصرار بر ماندن، کشورها را به کام فاجعه کشانده است.
لیدل هارت در جایی گفته بود:
«گام نخست بازیابی برای ارتش شکستخورده، پذیرش شکست از سوی فرمانده کل است. بدون اعتراف به شکست، احتمال بازسازی و نوسازی ممکن نیست؛ سهل است که زمینهای برای شکستهای بعدی خواهد بود.»
🔹خامنهای امروز در یکی از همان نقطههای بیبازگشت ایستاده است.
یا باید شجاعت پذیرش شکست را داشته باشد و با کنارهگیری از قدرت، راه را برای نجات ایران باز کند،
یا تن بدهد به گذار مسالمتآمیز، دمکراتیک و ملی از وضعیت موجود؛ گذار از ولایت مطلقه به حاکمیت ملی.
از حکومت بسته و فردمحور، به نظامی آزاد، شفاف، و پاسخگو..
🔹مسیر این گذار، روشن است:
- برگزاری رفراندومی آزاد زیر نظارت نهادهای بیطرف و مستقل،
- تشکیل مجلس مؤسسان منتخب ملت برای تدوین قانون اساسی نوین،
-سپس برگزاری انتخابات آزاد و رقابتی برای سپردن قدرت به مردم.
🔹این، نه یک رؤیاست، نه یک تهدید؛
بلکه تنها راهیست که از دل ویرانههای امروز، میتواند آیندهای برای ایران بسازد.
🔹همین امروز هم برای راهگشایی دیر است، البته که اگر کسی بر سر این راه بایستد مردم خود راه را خواهند گشود.
@MahmoudianMehdi
👍24❤8💯4💔2