🔻 @tabagheh3_ir
🔴 «طبقه مرفه جدید» نتیجه میدهد: « #فقرای_جدید»
🔘متن قرائت شده در جشن عیدانه طبقه سه در اهواز
▪️گزیده:
🔻وقتی دو دهه قبل، رهبر انقلاب از تشکیل «طبقهی مرفه جدید» سخن میگفتند، باید منتظر میبودیم که کوههای ثروتِ مترفینِ «طبقه جدید»، این چنین جامعه را به عقبماندگی در عدالت بکشاند و درهای از «فقرای جدید» بزاید.
🔻آیا اقتصاد مقاومتی به معنای مقاومت در برابر سرمایهداری زیادهخواه، ناکارآمد، ظاهرالصلاح، رفاقتی و فاسد داخلی نیست؟
🔻سوال ما این است: مسئولیت کوههای ثروت به جای خود، اگر علما و همهی نخبگان و اهالی فرهنگ به مسئولیت خود عمل میکردند امروز در این شهر و جامعه، درههای فقر این چنین آشکارا برپا بود؟
🔻آیا این وضع قابل تغییر است؟ آیا امیدی به بهبود است؟ جواب حتماً مثبت است. ما مردمی هستیم که طاغوتی بزرگ را سرنگون کردیم، این طاغوتهای کوچک، این طبقهی مرفه برآمده از دل انقلاب، این سرمایهداران زالوصفت که چیزی نیستند.
🔻مسئله اما این جاست که دیروز، مسئلهی کارگران، برای دیگران مسئولیت میآفرید و امروز این طور نیست. مسئله این جاست که امروز ما میپنداریم مسئله کارگران، مسئلهی کارگران است و ما اهالی فرهنگ و کتاب و شعر و داستان و رسانه، باید از گل بگوییم و از بلبل بشنویم! مسئله این جاست که امروز ما میپنداریم مسئله کارگران، مسئلهی کارگران است و ما بچه مسجدیها باید به امور دینی مشغول باشیم و از احکام بگوییم و از اعتقادات بشنویم!
🔻ما به وعدههای رهبرمان باور داریم که فرمود: با همت زنان و مردان مؤمن، عقبماندگی در عدالت جبران خواهد شد؛ ما به آیات قرآن ایمان داریم که به ما وعده داد زمین، از دست زمینخواران خارج و به دست مستضعفین خواهد افتاد: وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ
yon.ir/yy0ZV
📝 متن کامل را در ادامه بخوانید :👇
https://telegra.ph/متن-قرائت-شده-در-جشن-عیدانه-طبقه-سه-در-اهواز-03-21
🔴 «طبقه مرفه جدید» نتیجه میدهد: « #فقرای_جدید»
🔘متن قرائت شده در جشن عیدانه طبقه سه در اهواز
▪️گزیده:
🔻وقتی دو دهه قبل، رهبر انقلاب از تشکیل «طبقهی مرفه جدید» سخن میگفتند، باید منتظر میبودیم که کوههای ثروتِ مترفینِ «طبقه جدید»، این چنین جامعه را به عقبماندگی در عدالت بکشاند و درهای از «فقرای جدید» بزاید.
🔻آیا اقتصاد مقاومتی به معنای مقاومت در برابر سرمایهداری زیادهخواه، ناکارآمد، ظاهرالصلاح، رفاقتی و فاسد داخلی نیست؟
🔻سوال ما این است: مسئولیت کوههای ثروت به جای خود، اگر علما و همهی نخبگان و اهالی فرهنگ به مسئولیت خود عمل میکردند امروز در این شهر و جامعه، درههای فقر این چنین آشکارا برپا بود؟
🔻آیا این وضع قابل تغییر است؟ آیا امیدی به بهبود است؟ جواب حتماً مثبت است. ما مردمی هستیم که طاغوتی بزرگ را سرنگون کردیم، این طاغوتهای کوچک، این طبقهی مرفه برآمده از دل انقلاب، این سرمایهداران زالوصفت که چیزی نیستند.
🔻مسئله اما این جاست که دیروز، مسئلهی کارگران، برای دیگران مسئولیت میآفرید و امروز این طور نیست. مسئله این جاست که امروز ما میپنداریم مسئله کارگران، مسئلهی کارگران است و ما اهالی فرهنگ و کتاب و شعر و داستان و رسانه، باید از گل بگوییم و از بلبل بشنویم! مسئله این جاست که امروز ما میپنداریم مسئله کارگران، مسئلهی کارگران است و ما بچه مسجدیها باید به امور دینی مشغول باشیم و از احکام بگوییم و از اعتقادات بشنویم!
🔻ما به وعدههای رهبرمان باور داریم که فرمود: با همت زنان و مردان مؤمن، عقبماندگی در عدالت جبران خواهد شد؛ ما به آیات قرآن ایمان داریم که به ما وعده داد زمین، از دست زمینخواران خارج و به دست مستضعفین خواهد افتاد: وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ
yon.ir/yy0ZV
📝 متن کامل را در ادامه بخوانید :👇
https://telegra.ph/متن-قرائت-شده-در-جشن-عیدانه-طبقه-سه-در-اهواز-03-21
🔴 کارگران و دیگران: درآمدی بر بازشناسی #اعتراضهای_کارگری
▪️#مجتبی_نامخواه
✅ در حاشیه یک مستند خوب: « #زمستان_یورت»
🔻در وضعیتی که در حال حاضر در آن قرار داریم، مستند «زمستان یورت» و آثاری بسیار اندک مشابه آن، اهمیتی ویژه دارند. در شرایط اجتماعیای قرار داریم که رسانهها در کلیت خود، و تحلیلگران اجتماعی و نهادِ علوم اجتماعی به طور کل، با فاصلهی زیادی از جامعه و از وقوع رویدادهای اجتماعی عقب افتادهاند و ما به وضوح این تأخر را در ناتوانی آنها از درک مسئلههای اصلی جامعه مییابیم. این ناتوانی در برخی از حوزهها حادتر است. به عنوان نمونه در زمینه درکی که میبایست از تغییرات و اعتراضهای اجتماعی وجود داشته باشد و وجود ندارد.
🔻 میتوان این ادعا را با یک مثال توضیح بیشتری داد. بر حسب آمار معتبری که تقریباً به صورت نیمه رسمی منتشر شده، تنها در شش ماهه نخست سال گذشته ما شاهدی خاموش بر بیش از هزار و پانصد تجمع و تحصن اعتراضی بودهایم. بیش از دو برابر همین میزان اعتراضهایی در قالب مکتوبهای عمومی، نامه و طومار ابراز شده است. جای تأکید مجدد این نکته باقی است که این آمار تنها برای شش ماهه نخست سال 1396 است. یعنی بیش از سه ماه قبل از روی دادن حوادث دیماه. در اینجا یک سؤال مطرح است: سؤالی که میتوان آن را با مراجعه به آرشیو رسانههای مکتوب، آرشیو رسانه ملی و همچینین خروجی محافل علمی و آکادمیک به نحوی کمی سنجید و پاسخ داد. آن سؤال این است: کلیت نهاد رسانه و علوم اجتماعی، چه واکنشی به این بیش از پنج هزار اعتراض نشان داده است؟ چند خط تحلیل، چند دقیقه برنامه، چند مقاله و نشست برای بازنمایی و درک این پنج هزار رویدادها تولید شده است؟ حساب تحلیلهایی که پس از رویداد دی ماه تولید شده را میبایست جدا کرد؛ تحلیلهایی که درباره رویدادهای دی ماه منتشر شد، نشانه عدم تأخر یا عدم ناتوانی نیست بلکه دقیقاً محصول این فروماندگی و تأخر است.
🔻مستند زمستان یورت به این دلیل اهمیت دارد که کوشیده مسئلهای را ببیند که رسانهها آن را ندیده و نمیبینند و تحلیلگران علوم اجتماعی آن را تحلیل نمیکند. سعی کرده از موضعی اجتماعی مسئلهای را ببیند که گفتگو درباره آن و حل آن که به نهاد سیاست و کنشگران سیاستزدهی آن واگذار شده است.
🔻هم سازندگان و هم مخاطبان این اثر تأیید خواهند کرد که زمستان یورت به عنوان یک مستند، تنها یک نقطه است؛ البته یک نقطه شروع. این نافی ابتکار عمل و زحمتهای گروه سازنده نیست. این به این معناست که منِ مخاطب بعد از دیدن این مستند پرسشهای زیادی دارم. دوست دارم از زندگی آن چهل و چند نفری که در این واقعه کشته شدند، بیشتر بدانم. دوست دارم بدانم آیا حق و حقوقشان پرداخت شد؟ دوست دارم بدانم امروز خانوادههاشان چطور زندگی میکنند؟ چندماه بعده از حادثه، بر اساس اظهارات مقامات دادگستری استان گلستان، کارفرمای معدن «صد در صد» مقصر شناخته شد؛ منِ مخاطب میخواهم بدانم امروز که حدود یک سال از این واقعه گذشته، این مقصر مجازات شده است؟ چگونه مجازات شده؟ چه تمهیداتی اندیشیده شده تا چنین اتفاقی تکرار نشود؟ چه تدبیری اندیشیده شده تا در معادن دیگر و در دیگر کارخانهها و بنگاههای اقتصادی کارگر حق اعتراض داشته باشد؟ چه تدبیری اندیشیده شده تا نه سهلانگاری که زیادهخواهیهای برخی، این چنین کارگران را به خاک و خون نکشد؟ و سؤالهایی از این دست.
🔻ساخت مستندِ عدالتخواهانه استلزاماتی دارد. استلزاماتی که ساخت یک مستند میراث فرهنگی یا حیات وحش ندارد. فرض کنید اگر مستندی درباره بازیهای محلی یک منطقه ساخته شود، یا اگر مستندی حیاتوحش منطقهای را نشان بدهد؛ مخاطب هیچ وقت از مستندساز این انتظار را ندارد که خودش را درگیر آن بازی کند. مستندساز یک فاعل شناساست که بخشی از زیستبوم یا آیینهای سنتی یک منطقه را ابژهی خود کرده است. در یک مستند عدالتخواهانه اما آیا مخاطب از مستند ساز میپذیرد بیتفاوت باشد؟ میپذیرد صرفاً فاعل شناسا باشد، فاعل کنشگر نباشد و هیچ تلاش و کنشی در ادامه نداشته باشد؟ میپذیرد که پرسشهای پاسخ ندادهاش رها شود؟ حتماً پاسخ منفی است چون مسئلهی انسانیت در میان است. بنابراین فارغ از نکات درون متنی مستند، مهمترین نقطه ضعف فرامتنی آن این است که زمستان یورت 2 و 3 و4 و بیشتر ساخته نشود. زمستان یورت یک نقطه شروع است؛ مهمترین نقطه ضعف آن است که این نقطه شروع نقطه پایان باشد.
🔻به طرح بحث آغاین این نوشته بازگردیم: ما با جامعهای مواجهیم که در شش ماه حدود 5000 هزار کنش اعتراضی از خود بروز میدهد. میتوان به وضوح حدس زد که بخش عمدهای از این اعتراضها کارگری است. اغلب قریب به اتفاق این اعتراضهای کارگری ناشی از به بنبست رسیدن فرایند تعریف شدهای است که در قانون برای اعتراض کارگری وجود دارد. بنابراین فهم این مسئله پیچیده نیست که سازوکار قانون
▪️#مجتبی_نامخواه
✅ در حاشیه یک مستند خوب: « #زمستان_یورت»
🔻در وضعیتی که در حال حاضر در آن قرار داریم، مستند «زمستان یورت» و آثاری بسیار اندک مشابه آن، اهمیتی ویژه دارند. در شرایط اجتماعیای قرار داریم که رسانهها در کلیت خود، و تحلیلگران اجتماعی و نهادِ علوم اجتماعی به طور کل، با فاصلهی زیادی از جامعه و از وقوع رویدادهای اجتماعی عقب افتادهاند و ما به وضوح این تأخر را در ناتوانی آنها از درک مسئلههای اصلی جامعه مییابیم. این ناتوانی در برخی از حوزهها حادتر است. به عنوان نمونه در زمینه درکی که میبایست از تغییرات و اعتراضهای اجتماعی وجود داشته باشد و وجود ندارد.
🔻 میتوان این ادعا را با یک مثال توضیح بیشتری داد. بر حسب آمار معتبری که تقریباً به صورت نیمه رسمی منتشر شده، تنها در شش ماهه نخست سال گذشته ما شاهدی خاموش بر بیش از هزار و پانصد تجمع و تحصن اعتراضی بودهایم. بیش از دو برابر همین میزان اعتراضهایی در قالب مکتوبهای عمومی، نامه و طومار ابراز شده است. جای تأکید مجدد این نکته باقی است که این آمار تنها برای شش ماهه نخست سال 1396 است. یعنی بیش از سه ماه قبل از روی دادن حوادث دیماه. در اینجا یک سؤال مطرح است: سؤالی که میتوان آن را با مراجعه به آرشیو رسانههای مکتوب، آرشیو رسانه ملی و همچینین خروجی محافل علمی و آکادمیک به نحوی کمی سنجید و پاسخ داد. آن سؤال این است: کلیت نهاد رسانه و علوم اجتماعی، چه واکنشی به این بیش از پنج هزار اعتراض نشان داده است؟ چند خط تحلیل، چند دقیقه برنامه، چند مقاله و نشست برای بازنمایی و درک این پنج هزار رویدادها تولید شده است؟ حساب تحلیلهایی که پس از رویداد دی ماه تولید شده را میبایست جدا کرد؛ تحلیلهایی که درباره رویدادهای دی ماه منتشر شد، نشانه عدم تأخر یا عدم ناتوانی نیست بلکه دقیقاً محصول این فروماندگی و تأخر است.
🔻مستند زمستان یورت به این دلیل اهمیت دارد که کوشیده مسئلهای را ببیند که رسانهها آن را ندیده و نمیبینند و تحلیلگران علوم اجتماعی آن را تحلیل نمیکند. سعی کرده از موضعی اجتماعی مسئلهای را ببیند که گفتگو درباره آن و حل آن که به نهاد سیاست و کنشگران سیاستزدهی آن واگذار شده است.
🔻هم سازندگان و هم مخاطبان این اثر تأیید خواهند کرد که زمستان یورت به عنوان یک مستند، تنها یک نقطه است؛ البته یک نقطه شروع. این نافی ابتکار عمل و زحمتهای گروه سازنده نیست. این به این معناست که منِ مخاطب بعد از دیدن این مستند پرسشهای زیادی دارم. دوست دارم از زندگی آن چهل و چند نفری که در این واقعه کشته شدند، بیشتر بدانم. دوست دارم بدانم آیا حق و حقوقشان پرداخت شد؟ دوست دارم بدانم امروز خانوادههاشان چطور زندگی میکنند؟ چندماه بعده از حادثه، بر اساس اظهارات مقامات دادگستری استان گلستان، کارفرمای معدن «صد در صد» مقصر شناخته شد؛ منِ مخاطب میخواهم بدانم امروز که حدود یک سال از این واقعه گذشته، این مقصر مجازات شده است؟ چگونه مجازات شده؟ چه تمهیداتی اندیشیده شده تا چنین اتفاقی تکرار نشود؟ چه تدبیری اندیشیده شده تا در معادن دیگر و در دیگر کارخانهها و بنگاههای اقتصادی کارگر حق اعتراض داشته باشد؟ چه تدبیری اندیشیده شده تا نه سهلانگاری که زیادهخواهیهای برخی، این چنین کارگران را به خاک و خون نکشد؟ و سؤالهایی از این دست.
🔻ساخت مستندِ عدالتخواهانه استلزاماتی دارد. استلزاماتی که ساخت یک مستند میراث فرهنگی یا حیات وحش ندارد. فرض کنید اگر مستندی درباره بازیهای محلی یک منطقه ساخته شود، یا اگر مستندی حیاتوحش منطقهای را نشان بدهد؛ مخاطب هیچ وقت از مستندساز این انتظار را ندارد که خودش را درگیر آن بازی کند. مستندساز یک فاعل شناساست که بخشی از زیستبوم یا آیینهای سنتی یک منطقه را ابژهی خود کرده است. در یک مستند عدالتخواهانه اما آیا مخاطب از مستند ساز میپذیرد بیتفاوت باشد؟ میپذیرد صرفاً فاعل شناسا باشد، فاعل کنشگر نباشد و هیچ تلاش و کنشی در ادامه نداشته باشد؟ میپذیرد که پرسشهای پاسخ ندادهاش رها شود؟ حتماً پاسخ منفی است چون مسئلهی انسانیت در میان است. بنابراین فارغ از نکات درون متنی مستند، مهمترین نقطه ضعف فرامتنی آن این است که زمستان یورت 2 و 3 و4 و بیشتر ساخته نشود. زمستان یورت یک نقطه شروع است؛ مهمترین نقطه ضعف آن است که این نقطه شروع نقطه پایان باشد.
🔻به طرح بحث آغاین این نوشته بازگردیم: ما با جامعهای مواجهیم که در شش ماه حدود 5000 هزار کنش اعتراضی از خود بروز میدهد. میتوان به وضوح حدس زد که بخش عمدهای از این اعتراضها کارگری است. اغلب قریب به اتفاق این اعتراضهای کارگری ناشی از به بنبست رسیدن فرایند تعریف شدهای است که در قانون برای اعتراض کارگری وجود دارد. بنابراین فهم این مسئله پیچیده نیست که سازوکار قانون
ی اعتراض در قانون کار دردی را درمان نمیکند و به ضد خودش تبدیل شده است. این یک مسئله نظری پیچیده نیست. البته پیچیدگیهایی عملی دارد. یعنی لایههای متراکمی از غفلت، بلاهت و منفعت توانسته این سازوکار را مختل کند؛ توانسته سازوکارهای مختل دیگری را مصوب کند؛ توانسته نخبگان فکری را به نام اهدافی اسلامی و حتی گاه انقلابی، به انتزاعیاتِ انتولوژیک و کلیاتی ابوالبقاء در همه زمینهها مشغول کند. توانسته کارکرد جنبشهای اجتماعی و جریان دانشجویی را به جنگ سیاسی، جُنگ شادی و اکران فیلم محدود کند. ما در این شرایط، در این غفلت متراکم به هشدار نیاز داریم. تعبیر الاهی و الهیاتی این هشدار «ذکر» است.
🔻امثال این مستند به ما هشدار میدهد که در حال از دست دادن افقی هستیم که برای رسیدن به آن این همه خون دادیم. به ما هشدار میدهد به خاطر این پیچیدگیهایِ ساده، ما در حال از دست دادن «امکان جامعه قدسی» هستیم. به ما هشدار میدهد ما داریم جامعهای به وجود میآوریم که در آن ضعفا نمیتوانند حقشان را از اقویا بگیرند و این چنین جامعهای، هرگز دینی و قدسی نیست. این تحلیلی است که پیامبر اسلام(ص) در موارد متعددی و در زمینهی مسائل مختلفی بیان کردهاند. امام علی(ع) در نهجالبلاغه این دیدگاه مهم پیامبر اکرم(ص) را برای ما روایت میکند: «انی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول فی غیر موطن: لن تقدس أمة حتی یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متعتع». بنابراین این علم و آگاهیای که ما به واسطهی این هشدارهای اجتماعی، و به واسطه مسلمات دین و انسانیت به دست میآوریم، برای ما مسئولیت خواهد داشت. همان گونه که امام علی(ع) در نهجالبلاغه فرمود علم مسئولیت اجتماعی میآورد و علما و نخبگان در برابر نابرابریهای اجتماعی مسئول هستند: «اخذ الله علی العلماء الایقاروا علی کظه ظالم، و لاسغب مظلوم». ما باید با نهجالبلاغه و خطوط کلی اسلامی که در آنجا ترسیم شده انس بگیریم.
🔻ماجرای فیل در خانهی تاریخ مثنوی مولوی را کم و بیش شنیدهایم: «پیل اندر خانه تاریک بود». ظاهر ماجرا این است که کوهی از مسئلههای کاگران در خانهای تاریک محبوس شده است. واقع ماجرا اما این است این دیگران هستند که در اتاقی تاریک محبوس شدهاند. مسئله، مسئلههای کارگران نیست. این دیگران و بیتوجهیها است که مسئله اصلی است. مسئله، بیمسئله بودن دیگران است. مسائل کارگران محبوس شده باشد یا دیگران البته تفاوت چندانی نمیکند. فیل عظیمالجثه است و قدرت تخریب بالایی دارد. علاوه بر آن؛ سر چشمه شاید گرفتن به بیل؛ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل.
@tabagheh3_ir
🔻امثال این مستند به ما هشدار میدهد که در حال از دست دادن افقی هستیم که برای رسیدن به آن این همه خون دادیم. به ما هشدار میدهد به خاطر این پیچیدگیهایِ ساده، ما در حال از دست دادن «امکان جامعه قدسی» هستیم. به ما هشدار میدهد ما داریم جامعهای به وجود میآوریم که در آن ضعفا نمیتوانند حقشان را از اقویا بگیرند و این چنین جامعهای، هرگز دینی و قدسی نیست. این تحلیلی است که پیامبر اسلام(ص) در موارد متعددی و در زمینهی مسائل مختلفی بیان کردهاند. امام علی(ع) در نهجالبلاغه این دیدگاه مهم پیامبر اکرم(ص) را برای ما روایت میکند: «انی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول فی غیر موطن: لن تقدس أمة حتی یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متعتع». بنابراین این علم و آگاهیای که ما به واسطهی این هشدارهای اجتماعی، و به واسطه مسلمات دین و انسانیت به دست میآوریم، برای ما مسئولیت خواهد داشت. همان گونه که امام علی(ع) در نهجالبلاغه فرمود علم مسئولیت اجتماعی میآورد و علما و نخبگان در برابر نابرابریهای اجتماعی مسئول هستند: «اخذ الله علی العلماء الایقاروا علی کظه ظالم، و لاسغب مظلوم». ما باید با نهجالبلاغه و خطوط کلی اسلامی که در آنجا ترسیم شده انس بگیریم.
🔻ماجرای فیل در خانهی تاریخ مثنوی مولوی را کم و بیش شنیدهایم: «پیل اندر خانه تاریک بود». ظاهر ماجرا این است که کوهی از مسئلههای کاگران در خانهای تاریک محبوس شده است. واقع ماجرا اما این است این دیگران هستند که در اتاقی تاریک محبوس شدهاند. مسئله، مسئلههای کارگران نیست. این دیگران و بیتوجهیها است که مسئله اصلی است. مسئله، بیمسئله بودن دیگران است. مسائل کارگران محبوس شده باشد یا دیگران البته تفاوت چندانی نمیکند. فیل عظیمالجثه است و قدرت تخریب بالایی دارد. علاوه بر آن؛ سر چشمه شاید گرفتن به بیل؛ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل.
@tabagheh3_ir
🔴 کارگران و دیگران: درآمدی بر بازشناسی #اعتراضهای_کارگری
▪️ #مجتی_نامخواه
✅ در حاشیه یک مستند خوب: « #زمستان_یورت»
🔻در وضعیتی که در حال حاضر در آن قرار داریم، مستند «زمستان یورت» و آثاری بسیار اندک مشابه آن، اهمیتی ویژه دارند. در شرایط اجتماعیای قرار داریم که رسانهها در کلیت خود، و تحلیلگران اجتماعی و نهادِ علوم اجتماعی به طور کل، با فاصلهی زیادی از جامعه و از وقوع رویدادهای اجتماعی عقب افتادهاند و ما به وضوح این تأخر را در ناتوانی آنها از درک مسئلههای اصلی جامعه مییابیم. این ناتوانی در برخی از حوزهها حادتر است. به عنوان نمونه در زمینه درکی که میبایست از تغییرات و اعتراضهای اجتماعی وجود داشته باشد و وجود ندارد.
🔻 میتوان این ادعا را با یک مثال توضیح بیشتری داد. بر حسب آمار معتبری که تقریباً به صورت نیمه رسمی منتشر شده، تنها در شش ماهه نخست سال گذشته ما شاهدی خاموش بر بیش از هزار و پانصد تجمع و تحصن اعتراضی بودهایم. بیش از دو برابر همین میزان اعتراضهایی در قالب مکتوبهای عمومی، نامه و طومار ابراز شده است. جای تأکید مجدد این نکته باقی است که این آمار تنها برای شش ماهه نخست سال 1396 است. یعنی بیش از سه ماه قبل از روی دادن حوادث دیماه. در اینجا یک سؤال مطرح است: سؤالی که میتوان آن را با مراجعه به آرشیو رسانههای مکتوب، آرشیو رسانه ملی و همچینین خروجی محافل علمی و آکادمیک به نحوی کمی سنجید و پاسخ داد. آن سؤال این است: کلیت نهاد رسانه و علوم اجتماعی، چه واکنشی به این بیش از پنج هزار اعتراض نشان داده است؟ چند خط تحلیل، چند دقیقه برنامه، چند مقاله و نشست برای بازنمایی و درک این پنج هزار رویدادها تولید شده است؟ حساب تحلیلهایی که پس از رویداد دی ماه تولید شده را میبایست جدا کرد؛ تحلیلهایی که درباره رویدادهای دی ماه منتشر شد، نشانه عدم تأخر یا عدم ناتوانی نیست بلکه دقیقاً محصول این فروماندگی و تأخر است.
🔻مستند زمستان یورت به این دلیل اهمیت دارد که کوشیده مسئلهای را ببیند که رسانهها آن را ندیده و نمیبینند و تحلیلگران علوم اجتماعی آن را تحلیل نمیکند. سعی کرده از موضعی اجتماعی مسئلهای را ببیند که گفتگو درباره آن و حل آن که به نهاد سیاست و کنشگران سیاستزدهی آن واگذار شده است.
🔻هم سازندگان و هم مخاطبان این اثر تأیید خواهند کرد که زمستان یورت به عنوان یک مستند، تنها یک نقطه است؛ البته یک نقطه شروع. این نافی ابتکار عمل و زحمتهای گروه سازنده نیست. این به این معناست که منِ مخاطب بعد از دیدن این مستند پرسشهای زیادی دارم. دوست دارم از زندگی آن چهل و چند نفری که در این واقعه کشته شدند، بیشتر بدانم. دوست دارم بدانم آیا حق و حقوقشان پرداخت شد؟ دوست دارم بدانم امروز خانوادههاشان چطور زندگی میکنند؟ چندماه بعده از حادثه، بر اساس اظهارات مقامات دادگستری استان گلستان، کارفرمای معدن «صد در صد» مقصر شناخته شد؛ منِ مخاطب میخواهم بدانم امروز که حدود یک سال از این واقعه گذشته، این مقصر مجازات شده است؟ چگونه مجازات شده؟ چه تمهیداتی اندیشیده شده تا چنین اتفاقی تکرار نشود؟ چه تدبیری اندیشیده شده تا در معادن دیگر و در دیگر کارخانهها و بنگاههای اقتصادی کارگر حق اعتراض داشته باشد؟ چه تدبیری اندیشیده شده تا نه سهلانگاری که زیادهخواهیهای برخی، این چنین کارگران را به خاک و خون نکشد؟ و سؤالهایی از این دست.
🔻ساخت مستندِ عدالتخواهانه استلزاماتی دارد. استلزاماتی که ساخت یک مستند میراث فرهنگی یا حیات وحش ندارد. فرض کنید اگر مستندی درباره بازیهای محلی یک منطقه ساخته شود، یا اگر مستندی حیاتوحش منطقهای را نشان بدهد؛ مخاطب هیچ وقت از مستندساز این انتظار را ندارد که خودش را درگیر آن بازی کند. مستندساز یک فاعل شناساست که بخشی از زیستبوم یا آیینهای سنتی یک منطقه را ابژهی خود کرده است. در یک مستند عدالتخواهانه اما آیا مخاطب از مستند ساز میپذیرد بیتفاوت باشد؟ میپذیرد صرفاً فاعل شناسا باشد، فاعل کنشگر نباشد و هیچ تلاش و کنشی در ادامه نداشته باشد؟ میپذیرد که پرسشهای پاسخ ندادهاش رها شود؟ حتماً پاسخ منفی است چون مسئلهی انسانیت در میان است. بنابراین فارغ از نکات درون متنی مستند، مهمترین نقطه ضعف فرامتنی آن این است که زمستان یورت 2 و 3 و4 و بیشتر ساخته نشود. زمستان یورت یک نقطه شروع است؛ مهمترین نقطه ضعف آن است که این نقطه شروع نقطه پایان باشد.
🔻به طرح بحث آغاین این نوشته بازگردیم: ما با جامعهای مواجهیم که در شش ماه حدود 5000 هزار کنش اعتراضی از خود بروز میدهد. میتوان به وضوح حدس زد که بخش عمدهای از این اعتراضها کارگری است. اغلب قریب به اتفاق این اعتراضهای کارگری ناشی از به بنبست رسیدن فرایند تعریف شدهای است که در قانون برای اعتراض کارگری وجود دارد. بنابراین فهم این مسئله پیچیده نیست که سازوکار قانون
▪️ #مجتی_نامخواه
✅ در حاشیه یک مستند خوب: « #زمستان_یورت»
🔻در وضعیتی که در حال حاضر در آن قرار داریم، مستند «زمستان یورت» و آثاری بسیار اندک مشابه آن، اهمیتی ویژه دارند. در شرایط اجتماعیای قرار داریم که رسانهها در کلیت خود، و تحلیلگران اجتماعی و نهادِ علوم اجتماعی به طور کل، با فاصلهی زیادی از جامعه و از وقوع رویدادهای اجتماعی عقب افتادهاند و ما به وضوح این تأخر را در ناتوانی آنها از درک مسئلههای اصلی جامعه مییابیم. این ناتوانی در برخی از حوزهها حادتر است. به عنوان نمونه در زمینه درکی که میبایست از تغییرات و اعتراضهای اجتماعی وجود داشته باشد و وجود ندارد.
🔻 میتوان این ادعا را با یک مثال توضیح بیشتری داد. بر حسب آمار معتبری که تقریباً به صورت نیمه رسمی منتشر شده، تنها در شش ماهه نخست سال گذشته ما شاهدی خاموش بر بیش از هزار و پانصد تجمع و تحصن اعتراضی بودهایم. بیش از دو برابر همین میزان اعتراضهایی در قالب مکتوبهای عمومی، نامه و طومار ابراز شده است. جای تأکید مجدد این نکته باقی است که این آمار تنها برای شش ماهه نخست سال 1396 است. یعنی بیش از سه ماه قبل از روی دادن حوادث دیماه. در اینجا یک سؤال مطرح است: سؤالی که میتوان آن را با مراجعه به آرشیو رسانههای مکتوب، آرشیو رسانه ملی و همچینین خروجی محافل علمی و آکادمیک به نحوی کمی سنجید و پاسخ داد. آن سؤال این است: کلیت نهاد رسانه و علوم اجتماعی، چه واکنشی به این بیش از پنج هزار اعتراض نشان داده است؟ چند خط تحلیل، چند دقیقه برنامه، چند مقاله و نشست برای بازنمایی و درک این پنج هزار رویدادها تولید شده است؟ حساب تحلیلهایی که پس از رویداد دی ماه تولید شده را میبایست جدا کرد؛ تحلیلهایی که درباره رویدادهای دی ماه منتشر شد، نشانه عدم تأخر یا عدم ناتوانی نیست بلکه دقیقاً محصول این فروماندگی و تأخر است.
🔻مستند زمستان یورت به این دلیل اهمیت دارد که کوشیده مسئلهای را ببیند که رسانهها آن را ندیده و نمیبینند و تحلیلگران علوم اجتماعی آن را تحلیل نمیکند. سعی کرده از موضعی اجتماعی مسئلهای را ببیند که گفتگو درباره آن و حل آن که به نهاد سیاست و کنشگران سیاستزدهی آن واگذار شده است.
🔻هم سازندگان و هم مخاطبان این اثر تأیید خواهند کرد که زمستان یورت به عنوان یک مستند، تنها یک نقطه است؛ البته یک نقطه شروع. این نافی ابتکار عمل و زحمتهای گروه سازنده نیست. این به این معناست که منِ مخاطب بعد از دیدن این مستند پرسشهای زیادی دارم. دوست دارم از زندگی آن چهل و چند نفری که در این واقعه کشته شدند، بیشتر بدانم. دوست دارم بدانم آیا حق و حقوقشان پرداخت شد؟ دوست دارم بدانم امروز خانوادههاشان چطور زندگی میکنند؟ چندماه بعده از حادثه، بر اساس اظهارات مقامات دادگستری استان گلستان، کارفرمای معدن «صد در صد» مقصر شناخته شد؛ منِ مخاطب میخواهم بدانم امروز که حدود یک سال از این واقعه گذشته، این مقصر مجازات شده است؟ چگونه مجازات شده؟ چه تمهیداتی اندیشیده شده تا چنین اتفاقی تکرار نشود؟ چه تدبیری اندیشیده شده تا در معادن دیگر و در دیگر کارخانهها و بنگاههای اقتصادی کارگر حق اعتراض داشته باشد؟ چه تدبیری اندیشیده شده تا نه سهلانگاری که زیادهخواهیهای برخی، این چنین کارگران را به خاک و خون نکشد؟ و سؤالهایی از این دست.
🔻ساخت مستندِ عدالتخواهانه استلزاماتی دارد. استلزاماتی که ساخت یک مستند میراث فرهنگی یا حیات وحش ندارد. فرض کنید اگر مستندی درباره بازیهای محلی یک منطقه ساخته شود، یا اگر مستندی حیاتوحش منطقهای را نشان بدهد؛ مخاطب هیچ وقت از مستندساز این انتظار را ندارد که خودش را درگیر آن بازی کند. مستندساز یک فاعل شناساست که بخشی از زیستبوم یا آیینهای سنتی یک منطقه را ابژهی خود کرده است. در یک مستند عدالتخواهانه اما آیا مخاطب از مستند ساز میپذیرد بیتفاوت باشد؟ میپذیرد صرفاً فاعل شناسا باشد، فاعل کنشگر نباشد و هیچ تلاش و کنشی در ادامه نداشته باشد؟ میپذیرد که پرسشهای پاسخ ندادهاش رها شود؟ حتماً پاسخ منفی است چون مسئلهی انسانیت در میان است. بنابراین فارغ از نکات درون متنی مستند، مهمترین نقطه ضعف فرامتنی آن این است که زمستان یورت 2 و 3 و4 و بیشتر ساخته نشود. زمستان یورت یک نقطه شروع است؛ مهمترین نقطه ضعف آن است که این نقطه شروع نقطه پایان باشد.
🔻به طرح بحث آغاین این نوشته بازگردیم: ما با جامعهای مواجهیم که در شش ماه حدود 5000 هزار کنش اعتراضی از خود بروز میدهد. میتوان به وضوح حدس زد که بخش عمدهای از این اعتراضها کارگری است. اغلب قریب به اتفاق این اعتراضهای کارگری ناشی از به بنبست رسیدن فرایند تعریف شدهای است که در قانون برای اعتراض کارگری وجود دارد. بنابراین فهم این مسئله پیچیده نیست که سازوکار قانون
ی اعتراض در قانون کار دردی را درمان نمیکند و به ضد خودش تبدیل شده است. این یک مسئله نظری پیچیده نیست. البته پیچیدگیهایی عملی دارد. یعنی لایههای متراکمی از غفلت، بلاهت و منفعت توانسته این سازوکار را مختل کند؛ توانسته سازوکارهای مختل دیگری را مصوب کند؛ توانسته نخبگان فکری را به نام اهدافی اسلامی و حتی گاه انقلابی، به انتزاعیاتِ انتولوژیک و کلیاتی ابوالبقاء در همه زمینهها مشغول کند. توانسته کارکرد جنبشهای اجتماعی و جریان دانشجویی را به جنگ سیاسی، جُنگ شادی و اکران فیلم محدود کند. ما در این شرایط، در این غفلت متراکم به هشدار نیاز داریم. تعبیر الاهی و الهیاتی این هشدار «ذکر» است.
🔻امثال این مستند به ما هشدار میدهد که در حال از دست دادن افقی هستیم که برای رسیدن به آن این همه خون دادیم. به ما هشدار میدهد به خاطر این پیچیدگیهایِ ساده، ما در حال از دست دادن «امکان جامعه قدسی» هستیم. به ما هشدار میدهد ما داریم جامعهای به وجود میآوریم که در آن ضعفا نمیتوانند حقشان را از اقویا بگیرند و این چنین جامعهای، هرگز دینی و قدسی نیست. این تحلیلی است که پیامبر اسلام(ص) در موارد متعددی و در زمینهی مسائل مختلفی بیان کردهاند. امام علی(ع) در نهجالبلاغه این دیدگاه مهم پیامبر اکرم(ص) را برای ما روایت میکند: «انی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول فی غیر موطن: لن تقدس أمة حتی یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متعتع». بنابراین این علم و آگاهیای که ما به واسطهی این هشدارهای اجتماعی، و به واسطه مسلمات دین و انسانیت به دست میآوریم، برای ما مسئولیت خواهد داشت. همان گونه که امام علی(ع) در نهجالبلاغه فرمود علم مسئولیت اجتماعی میآورد و علما و نخبگان در برابر نابرابریهای اجتماعی مسئول هستند: «اخذ الله علی العلماء الایقاروا علی کظه ظالم، و لاسغب مظلوم». ما باید با نهجالبلاغه و خطوط کلی اسلامی که در آنجا ترسیم شده انس بگیریم.
🔻ماجرای فیل در خانهی تاریخ مثنوی مولوی را کم و بیش شنیدهایم: «پیل اندر خانه تاریک بود». ظاهر ماجرا این است که کوهی از مسئلههای کاگران در خانهای تاریک محبوس شده است. واقع ماجرا اما این است این دیگران هستند که در اتاقی تاریک محبوس شدهاند. مسئله، مسئلههای کارگران نیست. این دیگران و بیتوجهیها است که مسئله اصلی است. مسئله، بیمسئله بودن دیگران است. مسائل کارگران محبوس شده باشد یا دیگران البته تفاوت چندانی نمیکند. فیل عظیمالجثه است و قدرت تخریب بالایی دارد. علاوه بر آن؛ سر چشمه شاید گرفتن به بیل؛ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل.
@tabagheh3_ir
🔻امثال این مستند به ما هشدار میدهد که در حال از دست دادن افقی هستیم که برای رسیدن به آن این همه خون دادیم. به ما هشدار میدهد به خاطر این پیچیدگیهایِ ساده، ما در حال از دست دادن «امکان جامعه قدسی» هستیم. به ما هشدار میدهد ما داریم جامعهای به وجود میآوریم که در آن ضعفا نمیتوانند حقشان را از اقویا بگیرند و این چنین جامعهای، هرگز دینی و قدسی نیست. این تحلیلی است که پیامبر اسلام(ص) در موارد متعددی و در زمینهی مسائل مختلفی بیان کردهاند. امام علی(ع) در نهجالبلاغه این دیدگاه مهم پیامبر اکرم(ص) را برای ما روایت میکند: «انی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول فی غیر موطن: لن تقدس أمة حتی یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متعتع». بنابراین این علم و آگاهیای که ما به واسطهی این هشدارهای اجتماعی، و به واسطه مسلمات دین و انسانیت به دست میآوریم، برای ما مسئولیت خواهد داشت. همان گونه که امام علی(ع) در نهجالبلاغه فرمود علم مسئولیت اجتماعی میآورد و علما و نخبگان در برابر نابرابریهای اجتماعی مسئول هستند: «اخذ الله علی العلماء الایقاروا علی کظه ظالم، و لاسغب مظلوم». ما باید با نهجالبلاغه و خطوط کلی اسلامی که در آنجا ترسیم شده انس بگیریم.
🔻ماجرای فیل در خانهی تاریخ مثنوی مولوی را کم و بیش شنیدهایم: «پیل اندر خانه تاریک بود». ظاهر ماجرا این است که کوهی از مسئلههای کاگران در خانهای تاریک محبوس شده است. واقع ماجرا اما این است این دیگران هستند که در اتاقی تاریک محبوس شدهاند. مسئله، مسئلههای کارگران نیست. این دیگران و بیتوجهیها است که مسئله اصلی است. مسئله، بیمسئله بودن دیگران است. مسائل کارگران محبوس شده باشد یا دیگران البته تفاوت چندانی نمیکند. فیل عظیمالجثه است و قدرت تخریب بالایی دارد. علاوه بر آن؛ سر چشمه شاید گرفتن به بیل؛ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل.
@tabagheh3_ir
Forwarded from مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 15 خرداد، نقطه افتراق اندیشه #امام_خمینی از متحجرین و روشنفکرانِ غربگرا بود.
📌 #مجتبی_نامخواه در برنامه جهانآرا
🗓 به مناسبت سالروز قیام 15 خرداد
🔺 @ofoghtv_ir
🎬 @Mostazafin_TV
📌 #مجتبی_نامخواه در برنامه جهانآرا
🗓 به مناسبت سالروز قیام 15 خرداد
🔺 @ofoghtv_ir
🎬 @Mostazafin_TV
✅ توقف #عدالتخواهی در مرز ارزشهای خوب!
🔻یکی از مهمترین نیازهای امروز نظریه انقلاب در زمینه عدالت این است که نسبت میان عدالت و دیگر ارزشها را مشخص کند. اینکه بین عدالت و ارزشهای مثبت دیگری که وجود دارد چه نسبتی برقرار است؟ نسبت عدالت با دین، معنویت، سیاست، امنیت، معرفت، آزادی و مفاهیمی از این دست چیست؟ مرز عدالت با بیعدالتی به نحو فطری روشن است. مرز این مفاهیم مثبت با عدالت چیست؟ این آنجایی است که به نظر میرسد حرکت عدالتخواهانه متوقف شده است. برای حرکت عدالتخواهانه مواجهه با تکاثر پیچیدگی نظری چندانی ندارد. آن چیزی که ما را زمینگیر کرده این است که تکاثر باواسطه و بیواسطه در برابر حرکت عدالتخواهانه ارزشهای دیگری قرار بدهد. تفوق امنیت بر عدالت یا تفوق معرفت بر عدالت که به بازتولید محافظهکاری امنیتی یا محافظهکاری ذهنزده منتهی شده است، از دل این مرزهای مبهم برخاسته است. اینجاست که ارزش سنت فکری شیعی در برابر اشعریگری خود را نشان میدهد. سنت فکریای که در آن حکمایی همچون خواجهنصیرالدین طوسی حضور دارند که بر برترین ارزش بودن عدالت تأکید دارند. همینطور ایده ارزش مطلق بودن عدالت که بارها مورد تأکید رهبر انقلاب بوده، در این مرزگذاری است که خوانش انقلاب اسلامی از سنت فکری شیعه ارزش خود را نشان میدهد.
🔻رهبر انقلاب چندین بار این اصل مطلق بودن عدالت را مطرح کردند. اینکه در نظام فکری ما همه ارزشها به یک معنا نسبی هستند و ارزش عدالت مطلق است. مطلق بودن ارزش عدالت به معنای برتری ارزش عدالت در مقایسه با هر ارزش دیگری، یکی از اصلیترین و بنیانیترین اصول تفکر عقلانی شیعه است. در نظام فکری ما حق تقدم همیشه با عدالت است. مطلق بودن عدالت به این معنا نیست که هیچ ارزش دیگری را ما نیاز نداریم، یا هیچ ارزش دیگری ارزش ندارد. بلکه به این معناست که آن ارزشی که به بقیه ارزشها ارزش میدهد و امکان این را به وجود میآورد که امنیت امنیت باشد، نه امکانی در دست سواستفادهچیها، عدالت است. آن ارزشی که این امکان را به وجود میآورد که اخلاق اخلاق باشد، معنویت معنویت باشد، عدالت است. این از اولیات تفکر انقلاب اسلامی است که به دلیل اشعریگریهای سرایت یافته در ذهن و زبانمان بهدرستی درک نشده است.
@tabagheh3_ir
🔻یکی از مهمترین نیازهای امروز نظریه انقلاب در زمینه عدالت این است که نسبت میان عدالت و دیگر ارزشها را مشخص کند. اینکه بین عدالت و ارزشهای مثبت دیگری که وجود دارد چه نسبتی برقرار است؟ نسبت عدالت با دین، معنویت، سیاست، امنیت، معرفت، آزادی و مفاهیمی از این دست چیست؟ مرز عدالت با بیعدالتی به نحو فطری روشن است. مرز این مفاهیم مثبت با عدالت چیست؟ این آنجایی است که به نظر میرسد حرکت عدالتخواهانه متوقف شده است. برای حرکت عدالتخواهانه مواجهه با تکاثر پیچیدگی نظری چندانی ندارد. آن چیزی که ما را زمینگیر کرده این است که تکاثر باواسطه و بیواسطه در برابر حرکت عدالتخواهانه ارزشهای دیگری قرار بدهد. تفوق امنیت بر عدالت یا تفوق معرفت بر عدالت که به بازتولید محافظهکاری امنیتی یا محافظهکاری ذهنزده منتهی شده است، از دل این مرزهای مبهم برخاسته است. اینجاست که ارزش سنت فکری شیعی در برابر اشعریگری خود را نشان میدهد. سنت فکریای که در آن حکمایی همچون خواجهنصیرالدین طوسی حضور دارند که بر برترین ارزش بودن عدالت تأکید دارند. همینطور ایده ارزش مطلق بودن عدالت که بارها مورد تأکید رهبر انقلاب بوده، در این مرزگذاری است که خوانش انقلاب اسلامی از سنت فکری شیعه ارزش خود را نشان میدهد.
🔻رهبر انقلاب چندین بار این اصل مطلق بودن عدالت را مطرح کردند. اینکه در نظام فکری ما همه ارزشها به یک معنا نسبی هستند و ارزش عدالت مطلق است. مطلق بودن ارزش عدالت به معنای برتری ارزش عدالت در مقایسه با هر ارزش دیگری، یکی از اصلیترین و بنیانیترین اصول تفکر عقلانی شیعه است. در نظام فکری ما حق تقدم همیشه با عدالت است. مطلق بودن عدالت به این معنا نیست که هیچ ارزش دیگری را ما نیاز نداریم، یا هیچ ارزش دیگری ارزش ندارد. بلکه به این معناست که آن ارزشی که به بقیه ارزشها ارزش میدهد و امکان این را به وجود میآورد که امنیت امنیت باشد، نه امکانی در دست سواستفادهچیها، عدالت است. آن ارزشی که این امکان را به وجود میآورد که اخلاق اخلاق باشد، معنویت معنویت باشد، عدالت است. این از اولیات تفکر انقلاب اسلامی است که به دلیل اشعریگریهای سرایت یافته در ذهن و زبانمان بهدرستی درک نشده است.
@tabagheh3_ir
@tabagheh3_ir
🔻 #انقلابزداها و #ضدانقلابها
«مهمترین تفاوت «ضدانقلابها» و «انقلابزُداها» در همان «صراحت»، یا مستقیم و غیرمستقیم بودن مخالفتشان با انقلاب است. در تشریح این تمایز میتوان از دو مفهوم فلسفی «تناقض» و «ضد» استعاره گرفت. ضدانقلابها، نقیض انقلاباند و انقلابزُداها «ضد» آن. ضدانقلابها به نقض صریح و آشکار با انقلاب اسلامی میپردازند؛ آنها در قطب مقابلِ مبانی انقلاب اسلامی، برای رد و نفیِ انقلاب تلاش میکنند؛ انقلابزُداها اما اینگونه نیستند؛ آنها لزوماً به نفی مبانی انقلاب نمیپردازند اما در کنار مبانی انقلاب اسلامی به مسائلی وجودی غیرازاین مبانی میپردازند و از این طریق آرام و بیصدا با مبانی انقلاب مقابله میکنند.»
🔖 بخشی از یادداشت #مجتبی_نامخواه با عنوان #انقلاب_اسلامی_و_«غیر»هایش [تأملی دربارهی انقلابزدایی از حوزهی علمیه]
متن کامل یادداشت را از اینجا بخوانید :
yon.ir/O3NlZ 📌
🔻 #انقلابزداها و #ضدانقلابها
«مهمترین تفاوت «ضدانقلابها» و «انقلابزُداها» در همان «صراحت»، یا مستقیم و غیرمستقیم بودن مخالفتشان با انقلاب است. در تشریح این تمایز میتوان از دو مفهوم فلسفی «تناقض» و «ضد» استعاره گرفت. ضدانقلابها، نقیض انقلاباند و انقلابزُداها «ضد» آن. ضدانقلابها به نقض صریح و آشکار با انقلاب اسلامی میپردازند؛ آنها در قطب مقابلِ مبانی انقلاب اسلامی، برای رد و نفیِ انقلاب تلاش میکنند؛ انقلابزُداها اما اینگونه نیستند؛ آنها لزوماً به نفی مبانی انقلاب نمیپردازند اما در کنار مبانی انقلاب اسلامی به مسائلی وجودی غیرازاین مبانی میپردازند و از این طریق آرام و بیصدا با مبانی انقلاب مقابله میکنند.»
🔖 بخشی از یادداشت #مجتبی_نامخواه با عنوان #انقلاب_اسلامی_و_«غیر»هایش [تأملی دربارهی انقلابزدایی از حوزهی علمیه]
متن کامل یادداشت را از اینجا بخوانید :
yon.ir/O3NlZ 📌
@tabagheh3_ir
🔻نهضت مقدس و جنگ #فقر_و_غنا
🔻مفهوم #جنگ_فقر_و_غنا یکی از اصلیترین مفاهیم اندیشه اجتماعی #امام_خمینی است. در واقع دال مرکزی تغییر و انقلاب در اندیشه امام خمینی، وقتی وارد میدان تحلیل جامعه چه در سطح جامعه ایرانی و چه در سطح جامعه جهانی میشود، به کرات از جنگ فقر و غنا و تقابل #مستضعفین و #مستکبرین حرف میزند. برای تدقیق در جایگاه دوگانهی جنگ فقر و غنا در ادبیات امام خمینی توجه به چند نکته لازم است؛
🔻مسئله اول اینکه از منظر امام خمینی، مسیر آینده انقلاب از دوگانهی جنگ فقرو غنا میگذرد. وقتی در سال ۶۷، جام زهر ۵۹۸مبارزهی امام خمینی در یک جبهه را متوقف میکند، بسیاری میخواستند از این جام زهر یک مدل برای حل مسائل آتی نظام جمهوری اسلامی و نرمالیزاسیون آن به دست بیاورند. اندیشه اجتماعی امام در برابر این خط، در تقابل با کسانی که ۵۹۸ را نه یک جام زهر که یک #تدبیر میدیدند، در تقابل با پانصد و نود هشتیها، «جنگ فقر و غنا» را پیش میکشند. از نظر امام خمینی آینده انقلاب اسلامی به موقعیتی بستگی دارد که در این جنگ خواهیم داشت.
🔻 اندیشه اجتماعی معطوف به تغییرِ امام خمینی برای تغییر به مغیِّر نیاز داشت. این مغیر یا عنصر تغییردهنده و کارگزار تغییر انسان انقلابی بود. هویتی جدید که به واسطهی یک جهش و به تعبیر امام انقلاب انسانی به وجود آمده است. سنگ بنای این هویت #قیاملله بود. از نظر این انسان «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم».
🔻#مبازه هستی این انسان است و در حد ذات آن اخذ شده است. پس از قعطنامه، امکان بروز هستی این انسان مورد پرسش جدی قرار گرفت. تا قبل از آن مصداقِ و مبنای مبارزهی انسان انقلاب روشن بود؛ پیش از انقلاب طاغوت پهلوی و پس از آن گروهکهای آمریکایی و صدام عفلقی. حالا و پس از پایان جنگ، آیا #انسان_انقلاب باید از این هستی و عنصر هستیبخش تهی شود؟ آیا دوران ثبات به معنای محافظهکاری فرا رسیده است؟ آیا دیگر با وجود شرک و کفر مبارزه نیست؟ آیا انسان انقلابی برآمده از ساحت اندیشه امام خمینی، باید مفهوم مرکزی هست خود یعنی مبارزه و قیاملله را کنار بگذارد؟
🔻اگر پاسخ منفی است، میدان جنگ آینده آن کدام است؟ پاسخ امام که در پیام سی صفحهایشان پس از قطعنامه تئوریزه شده اجمالاً این است که ۵۹۸ پایان جنگ نیست، و جنگ تازه آغاز شده است: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است».
🔻مسئله دوم این است که در اندیشه اجتماعی امام خمینی نه فقط آینده انقلاب، حتی گذشته انقلاب و حتی جنگ هم در این چارچوب تحلیل میشود و امام خمینی از تعبیر «نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا» استفاده میکنند. مسئله دیگر نگاه امام خمینی به این مفهوم است؛ امام خمینی از جنگ فقر و غنا به عنوان یک « #امر_مقدس» یاد میکنند؛ چرا که از نظر ایشان این جنگ ذیل نبرد حق و باطل مطرح است. بر خلاف چپها که از نظرشان جنگ فقر و غنا یک جنگ کاملا #ماتریالیستی بود و بر جنگ حق و باطل تفوق داشت و بر خلاف متحجرها و محافظهکارهایی که این جنگ اصلا برایشان مسئله نبود و نیست. و البته بر خلاف لیبرالسیم-کاپیتالیسمی که نه فقط جنگ فقرو غنا را قبول ندارد و بلکه جامعه را عرصهی «تنازع بقا» میداند.
🔻بنابراین اگر بخواهیم دیدگاه امام خمینی درباره جنگ فقر و غنا را جمعبندی کنیم باید بگوییم با یک مفهوم مواجهیم که ماهیت انقلاب و مسئلههای آینده آن را توضیح میدهد و به لحاظ معرفتشناختی در تقابل با تجدد و تحجر قرار دارد. همین خط بعدها در ادبیات رهبر انقلاب و چارچوب مفاهیمی همچون مبارزه با فقر و فساد و تبعیش، مبارزه با اشرافیت و غیره بازتولید میشود.
🔻با همه این اهمیت، به دلایلی که شرح آن مشخص و مفصل است، جنگ فقر و غنا و نقد #سرمایهداری اساساً از موضوعیت میافتد.بعدها کسانی پیدا میشوند که بر خلاف امام خمینی قائل به جمع مبارزه و رفاهطلبی هستند؛ طبقه مرفه جدیدی از دل نظام به وجود میآید که میگویند آینده انقلاب در میدان جنگ فقر و غنا تعیین نمیشود. آینده و مسئله انقلاب همین دعواهای سیاسی رایج و مبتذلی است که میان گروههای مختلفی از طبقه مرفه جدید و مرفهین اخیر جریان دارد و سرمایهداری بخشی از مشکل نیست، بخشی از راه حل است.
🔖 بخشی از گفتگوی #مجتبی_نامخواه با خبرگزاری مهر درباره [ نظریه اجتماعی امام خمینی (ره) ]
متن کامل گفتگو را از اینجا بخوانید :
📌 yon.ir/HSYEB
🔻نهضت مقدس و جنگ #فقر_و_غنا
🔻مفهوم #جنگ_فقر_و_غنا یکی از اصلیترین مفاهیم اندیشه اجتماعی #امام_خمینی است. در واقع دال مرکزی تغییر و انقلاب در اندیشه امام خمینی، وقتی وارد میدان تحلیل جامعه چه در سطح جامعه ایرانی و چه در سطح جامعه جهانی میشود، به کرات از جنگ فقر و غنا و تقابل #مستضعفین و #مستکبرین حرف میزند. برای تدقیق در جایگاه دوگانهی جنگ فقر و غنا در ادبیات امام خمینی توجه به چند نکته لازم است؛
🔻مسئله اول اینکه از منظر امام خمینی، مسیر آینده انقلاب از دوگانهی جنگ فقرو غنا میگذرد. وقتی در سال ۶۷، جام زهر ۵۹۸مبارزهی امام خمینی در یک جبهه را متوقف میکند، بسیاری میخواستند از این جام زهر یک مدل برای حل مسائل آتی نظام جمهوری اسلامی و نرمالیزاسیون آن به دست بیاورند. اندیشه اجتماعی امام در برابر این خط، در تقابل با کسانی که ۵۹۸ را نه یک جام زهر که یک #تدبیر میدیدند، در تقابل با پانصد و نود هشتیها، «جنگ فقر و غنا» را پیش میکشند. از نظر امام خمینی آینده انقلاب اسلامی به موقعیتی بستگی دارد که در این جنگ خواهیم داشت.
🔻 اندیشه اجتماعی معطوف به تغییرِ امام خمینی برای تغییر به مغیِّر نیاز داشت. این مغیر یا عنصر تغییردهنده و کارگزار تغییر انسان انقلابی بود. هویتی جدید که به واسطهی یک جهش و به تعبیر امام انقلاب انسانی به وجود آمده است. سنگ بنای این هویت #قیاملله بود. از نظر این انسان «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم».
🔻#مبازه هستی این انسان است و در حد ذات آن اخذ شده است. پس از قعطنامه، امکان بروز هستی این انسان مورد پرسش جدی قرار گرفت. تا قبل از آن مصداقِ و مبنای مبارزهی انسان انقلاب روشن بود؛ پیش از انقلاب طاغوت پهلوی و پس از آن گروهکهای آمریکایی و صدام عفلقی. حالا و پس از پایان جنگ، آیا #انسان_انقلاب باید از این هستی و عنصر هستیبخش تهی شود؟ آیا دوران ثبات به معنای محافظهکاری فرا رسیده است؟ آیا دیگر با وجود شرک و کفر مبارزه نیست؟ آیا انسان انقلابی برآمده از ساحت اندیشه امام خمینی، باید مفهوم مرکزی هست خود یعنی مبارزه و قیاملله را کنار بگذارد؟
🔻اگر پاسخ منفی است، میدان جنگ آینده آن کدام است؟ پاسخ امام که در پیام سی صفحهایشان پس از قطعنامه تئوریزه شده اجمالاً این است که ۵۹۸ پایان جنگ نیست، و جنگ تازه آغاز شده است: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است».
🔻مسئله دوم این است که در اندیشه اجتماعی امام خمینی نه فقط آینده انقلاب، حتی گذشته انقلاب و حتی جنگ هم در این چارچوب تحلیل میشود و امام خمینی از تعبیر «نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا» استفاده میکنند. مسئله دیگر نگاه امام خمینی به این مفهوم است؛ امام خمینی از جنگ فقر و غنا به عنوان یک « #امر_مقدس» یاد میکنند؛ چرا که از نظر ایشان این جنگ ذیل نبرد حق و باطل مطرح است. بر خلاف چپها که از نظرشان جنگ فقر و غنا یک جنگ کاملا #ماتریالیستی بود و بر جنگ حق و باطل تفوق داشت و بر خلاف متحجرها و محافظهکارهایی که این جنگ اصلا برایشان مسئله نبود و نیست. و البته بر خلاف لیبرالسیم-کاپیتالیسمی که نه فقط جنگ فقرو غنا را قبول ندارد و بلکه جامعه را عرصهی «تنازع بقا» میداند.
🔻بنابراین اگر بخواهیم دیدگاه امام خمینی درباره جنگ فقر و غنا را جمعبندی کنیم باید بگوییم با یک مفهوم مواجهیم که ماهیت انقلاب و مسئلههای آینده آن را توضیح میدهد و به لحاظ معرفتشناختی در تقابل با تجدد و تحجر قرار دارد. همین خط بعدها در ادبیات رهبر انقلاب و چارچوب مفاهیمی همچون مبارزه با فقر و فساد و تبعیش، مبارزه با اشرافیت و غیره بازتولید میشود.
🔻با همه این اهمیت، به دلایلی که شرح آن مشخص و مفصل است، جنگ فقر و غنا و نقد #سرمایهداری اساساً از موضوعیت میافتد.بعدها کسانی پیدا میشوند که بر خلاف امام خمینی قائل به جمع مبارزه و رفاهطلبی هستند؛ طبقه مرفه جدیدی از دل نظام به وجود میآید که میگویند آینده انقلاب در میدان جنگ فقر و غنا تعیین نمیشود. آینده و مسئله انقلاب همین دعواهای سیاسی رایج و مبتذلی است که میان گروههای مختلفی از طبقه مرفه جدید و مرفهین اخیر جریان دارد و سرمایهداری بخشی از مشکل نیست، بخشی از راه حل است.
🔖 بخشی از گفتگوی #مجتبی_نامخواه با خبرگزاری مهر درباره [ نظریه اجتماعی امام خمینی (ره) ]
متن کامل گفتگو را از اینجا بخوانید :
📌 yon.ir/HSYEB
@tabagheh3_ir
♦️استکبار جهانی؛ استکبار ایرانی
◾️ #مجتبی_نامخواه
🔻بر خلاف آنچه اغلب تصور میشود مهمترین دشمنِ استکبارستیزی، استکبار نیست. استکبار موضوع استکبارستیزی است نه ضد آن. دشمنان واقعی استکبارستیزی کسانی هستند که این مفهوم کلیدی انقلاب را از معناتهی میکنند. مهمترین اقدام برای پوچ و بیمعناکردن استکبارستیزی، تحدید و محدود ساختن استکبار به فرامرزهاست. استکبار فقط جهانی نیست، آنچه توطئههای استکبارجهانی علیه ما را ممکن میکند، استکبار ایرانی است.
🔻ما حزباللهیهایی هستیم که سالهاست ذهن و زبانمان را اشرافیت ریشدار تسخیر کرده است. حاضریم بارها و بارها بگوییم مرگ بر آمریکا، ولی یک مرتبه نمیگوییم «مرگ بر تازیانه ها … تازیانه های بی امان به گرده های بی گناه کارگران». آنچه منفور است تازیانه است؛ نه آمریکا. آمریکا هم به واسطهی تازیانههایی که به صلح، برابری، محیط زیست و انسانیت میزند منفور است. بنابراین هیچ توجیهی ندارند از تازیانههایی که استکبار جهانی به گُردههای بردگان میزند بیاشوبیم و نسبت به گُردههای کارگران بیتفاوت باشیم. گُرده، گُرده است؛ چه فرقی میکند؟
🔻عاشورا پژواک فریاد مردی بود که میفرمود: «أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَيَّعتُم ، وأمّا حَقَّكُم بِزَعمِكُم فَطَلَبتُم»؛ اربعین هم گرامیداشت همین عاشوراست. اسلامِ مناسک میانتهی، کلمات و آیینها را از معنا تهی کرده؛ وگرنه جاماندهی اربعین کسی است که از اقدامِ متناسب با این فریاد بازمانده باشد.
🔻در جامعهای که حقوق نجومی قانون باشد، تازیانه بر گردهی کارگران هم قانون خواهد بود. همه ما جامانده و واماندهی واقعیِ اربعین و حسین(ع) هستیم اگر این وضع را ببینیم و دمِ مؤثر برنیاوریم.
👇👇👇
https://goo.gl/WFonyf
♦️استکبار جهانی؛ استکبار ایرانی
◾️ #مجتبی_نامخواه
🔻بر خلاف آنچه اغلب تصور میشود مهمترین دشمنِ استکبارستیزی، استکبار نیست. استکبار موضوع استکبارستیزی است نه ضد آن. دشمنان واقعی استکبارستیزی کسانی هستند که این مفهوم کلیدی انقلاب را از معناتهی میکنند. مهمترین اقدام برای پوچ و بیمعناکردن استکبارستیزی، تحدید و محدود ساختن استکبار به فرامرزهاست. استکبار فقط جهانی نیست، آنچه توطئههای استکبارجهانی علیه ما را ممکن میکند، استکبار ایرانی است.
🔻ما حزباللهیهایی هستیم که سالهاست ذهن و زبانمان را اشرافیت ریشدار تسخیر کرده است. حاضریم بارها و بارها بگوییم مرگ بر آمریکا، ولی یک مرتبه نمیگوییم «مرگ بر تازیانه ها … تازیانه های بی امان به گرده های بی گناه کارگران». آنچه منفور است تازیانه است؛ نه آمریکا. آمریکا هم به واسطهی تازیانههایی که به صلح، برابری، محیط زیست و انسانیت میزند منفور است. بنابراین هیچ توجیهی ندارند از تازیانههایی که استکبار جهانی به گُردههای بردگان میزند بیاشوبیم و نسبت به گُردههای کارگران بیتفاوت باشیم. گُرده، گُرده است؛ چه فرقی میکند؟
🔻عاشورا پژواک فریاد مردی بود که میفرمود: «أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَيَّعتُم ، وأمّا حَقَّكُم بِزَعمِكُم فَطَلَبتُم»؛ اربعین هم گرامیداشت همین عاشوراست. اسلامِ مناسک میانتهی، کلمات و آیینها را از معنا تهی کرده؛ وگرنه جاماندهی اربعین کسی است که از اقدامِ متناسب با این فریاد بازمانده باشد.
🔻در جامعهای که حقوق نجومی قانون باشد، تازیانه بر گردهی کارگران هم قانون خواهد بود. همه ما جامانده و واماندهی واقعیِ اربعین و حسین(ع) هستیم اگر این وضع را ببینیم و دمِ مؤثر برنیاوریم.
👇👇👇
https://goo.gl/WFonyf
tabagheh3.ir
استکبار جهانی؛ استکبار ایرانی :: طبقه سه
بر خلاف آنچه
اغلب تصور میشود مهمترین دشمنِ استکبارستیزی، استکبار نیست. استکبار موضوع
استکبارستیزی است نه ضد آن. دشمنان واقعی استکبارستیزی کسانی هستند که این مفهوم
کلیدی انقلاب را از ...
اغلب تصور میشود مهمترین دشمنِ استکبارستیزی، استکبار نیست. استکبار موضوع
استکبارستیزی است نه ضد آن. دشمنان واقعی استکبارستیزی کسانی هستند که این مفهوم
کلیدی انقلاب را از ...
@tabagheh3_ir
🔻باز این چه جنبش است؟
▪️#مجتبی_نامخواه
🔻اربعین را نباید به مثابه یک ابرآیین (آیین بزرگ) بینیم، اربعین یک فرا آیین (فراتر از آیین) است: رویدادهایِ روی داده در فرایند اربعین در عین معهود و مسبوق بودن در دیگر آیینهای حسینی، فراتر از آن است که در چارچوب یک مناسک آیینی بگنجد.
🔻ما در جریان پدیدهی اربعین با رویدادهای بدیع و خارقالعادهای مواجهیم که لبههای آن از ذیل مفهوم مناسک آیینی بیرون میدود. این وجه تمایز و پدیدهگونگی به ما اجازه میدهد که از «جنبش اربعین» سخن بگوییم. احتمالاً ما با ضمیمه کردن مفهوم «جنبش» به «آیین» بتوانیم سهم بیشتری در مشاهده و تحلیل رویدادهای پدیدهی اربعین داشته باشیم.
🔻هر جنبش از یک ایدئولوژی خاصی بهره میبرد. ایدئولوژی جنبش اربعین چیست؟
🔻چگونه میشود در مناسک و آیین بزرگداشت قیامی که با «أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم ، وأمّا حَقَّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم» آغاز شده و با طلب اصلاح، «طَلَبِ الاِصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی» و نیز با خواست امر به معروف و نهی از منکر، «أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ» ادامه یافته است، شرکت کرد بیآنکه این مناسک به آن اهداف دلالت دهد؟
🔻چگونه میتوان تصور کرد مناسک مربوط به بزرگداشت یک قیام، شرکتکنندگان را به صریحترین جملات و ایدههای آن قیام مرتبط ننموده آنها را در مسیر تحقق این اهداف منسجم و توانمند نمایند؟
🔻امروز سیمای قریب به اتفاق جوامع اسلامی عبارت است از تسلیم در برابر نابرابری جهانی و سکوت در برابر نابرابریها داخلی. آیا نخبگان در جوامع اسلامی در برابر این نابرابری مسئول نیستند؟
🔻امام حسین(علیهالسلام) نخبگان و علمای دینی جهان اسلام را به طرزی رادیکال نقد میکنند و میفرمایند شما با سکوت و محافظهکاریتان ضعیفان و فقرا و زمینگیر شدگان را تسلیم ظالمان و روابط ظالمانه کردهاید، شما بزرگترین مصیبت و بدبختی جوامعتان هستید ولی نمیفهمید.
🔻پرسشهای امام حسین(علیهالسلام) از نخبگان مذهبی، پرسشهای نقد و امروزین است. پرسش این است چرا به واسطهی سکوت و ترس شما از مرگ تودههای مستضعف مردم یا بردهی روابط و مناسبات ظالمانه شدند یا از معیشت روزمرهی خود بازماندند: «فأسلمتم الضعفاء فی أیدیهم، فمن بین مستعبد مقهور وبین مستضعف علی معیشته مغلوب».
🔻پرسش اصلیِ پیش روی ما این است که آیا میتوان مناسک آیینی اربعین را بدون توجه به این پرسشها و گفتارهای صریح حسینی پیگرفت؟ فراموش نکنیم مناسکی که محتوای لازم را نداشته باشد یک خوبِ ناقص نیست، بلکه اشتباهی معرفتی و اجتماعی است که ارتکاب و تکرار آن، هر چند با نیتهای خالصانه باشد، به بازتولید و تقویت «اسلام مناسک میانتهی» در برابر «اسلام ناب» منتهی میشود.
https://yon.ir/ekFRV
👇👇👇
https://goo.gl/4CiXD7
🔻باز این چه جنبش است؟
▪️#مجتبی_نامخواه
🔻اربعین را نباید به مثابه یک ابرآیین (آیین بزرگ) بینیم، اربعین یک فرا آیین (فراتر از آیین) است: رویدادهایِ روی داده در فرایند اربعین در عین معهود و مسبوق بودن در دیگر آیینهای حسینی، فراتر از آن است که در چارچوب یک مناسک آیینی بگنجد.
🔻ما در جریان پدیدهی اربعین با رویدادهای بدیع و خارقالعادهای مواجهیم که لبههای آن از ذیل مفهوم مناسک آیینی بیرون میدود. این وجه تمایز و پدیدهگونگی به ما اجازه میدهد که از «جنبش اربعین» سخن بگوییم. احتمالاً ما با ضمیمه کردن مفهوم «جنبش» به «آیین» بتوانیم سهم بیشتری در مشاهده و تحلیل رویدادهای پدیدهی اربعین داشته باشیم.
🔻هر جنبش از یک ایدئولوژی خاصی بهره میبرد. ایدئولوژی جنبش اربعین چیست؟
🔻چگونه میشود در مناسک و آیین بزرگداشت قیامی که با «أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم ، وأمّا حَقَّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم» آغاز شده و با طلب اصلاح، «طَلَبِ الاِصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی» و نیز با خواست امر به معروف و نهی از منکر، «أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ» ادامه یافته است، شرکت کرد بیآنکه این مناسک به آن اهداف دلالت دهد؟
🔻چگونه میتوان تصور کرد مناسک مربوط به بزرگداشت یک قیام، شرکتکنندگان را به صریحترین جملات و ایدههای آن قیام مرتبط ننموده آنها را در مسیر تحقق این اهداف منسجم و توانمند نمایند؟
🔻امروز سیمای قریب به اتفاق جوامع اسلامی عبارت است از تسلیم در برابر نابرابری جهانی و سکوت در برابر نابرابریها داخلی. آیا نخبگان در جوامع اسلامی در برابر این نابرابری مسئول نیستند؟
🔻امام حسین(علیهالسلام) نخبگان و علمای دینی جهان اسلام را به طرزی رادیکال نقد میکنند و میفرمایند شما با سکوت و محافظهکاریتان ضعیفان و فقرا و زمینگیر شدگان را تسلیم ظالمان و روابط ظالمانه کردهاید، شما بزرگترین مصیبت و بدبختی جوامعتان هستید ولی نمیفهمید.
🔻پرسشهای امام حسین(علیهالسلام) از نخبگان مذهبی، پرسشهای نقد و امروزین است. پرسش این است چرا به واسطهی سکوت و ترس شما از مرگ تودههای مستضعف مردم یا بردهی روابط و مناسبات ظالمانه شدند یا از معیشت روزمرهی خود بازماندند: «فأسلمتم الضعفاء فی أیدیهم، فمن بین مستعبد مقهور وبین مستضعف علی معیشته مغلوب».
🔻پرسش اصلیِ پیش روی ما این است که آیا میتوان مناسک آیینی اربعین را بدون توجه به این پرسشها و گفتارهای صریح حسینی پیگرفت؟ فراموش نکنیم مناسکی که محتوای لازم را نداشته باشد یک خوبِ ناقص نیست، بلکه اشتباهی معرفتی و اجتماعی است که ارتکاب و تکرار آن، هر چند با نیتهای خالصانه باشد، به بازتولید و تقویت «اسلام مناسک میانتهی» در برابر «اسلام ناب» منتهی میشود.
https://yon.ir/ekFRV
👇👇👇
https://goo.gl/4CiXD7
Telegram
jom
♦️استکبارستیزیِ انسان انقلاب اسلامی: استکبار نفسانی، استکبار ایرانی، استکبار جهانی
🔻انسان انقلاب اسلامی استکبارستیز اما استکبار را فقط جهانی نمیداند. مبارزهی انسان انقلاب اسلامی با #استکبار_جهانی از دل درگیری او با #استکبار_ایرانی آغاز میشود. همچنان که مبارزهی او با استکبار اجتماعی، از دل مبارزهاش با #استکبار_نفسانی بر میخیزد.
🔻بخشی از مطلب چهلگونه درباره چگونگی انسان انقلاب اسلامی
متن کامل در👇👇👇
https://goo.gl/kwyM5z
🔻انسان انقلاب اسلامی استکبارستیز اما استکبار را فقط جهانی نمیداند. مبارزهی انسان انقلاب اسلامی با #استکبار_جهانی از دل درگیری او با #استکبار_ایرانی آغاز میشود. همچنان که مبارزهی او با استکبار اجتماعی، از دل مبارزهاش با #استکبار_نفسانی بر میخیزد.
🔻بخشی از مطلب چهلگونه درباره چگونگی انسان انقلاب اسلامی
متن کامل در👇👇👇
https://goo.gl/kwyM5z
tabagheh3.ir
«انسان انقلاب اسلامی» این گونه است.... :: طبقه سه
اشاره
بر اساس دیدگاهی که امام خمینی و دیگر متفکرین اصیل انقلاب
اسلامی در تحلیل این پدیده میگشایند، انقلاب اسلامی مولود و مولّد انسانی بدیع
است. این دیدگاه، انقلاب اسلامی را در سطح ...
بر اساس دیدگاهی که امام خمینی و دیگر متفکرین اصیل انقلاب
اسلامی در تحلیل این پدیده میگشایند، انقلاب اسلامی مولود و مولّد انسانی بدیع
است. این دیدگاه، انقلاب اسلامی را در سطح ...
♦️تاریخ و تفکر انقلاب بزرگتر
#بازنشر گفتاری درباره 13 آبان، زمینه ها و دستاوردهای آن
#مجتبی_نامخواه
🔻چرا باید برای خطایِ آزمودنِ آزموده، هزینه بدهیم؟ چرا باید سناریوهای تکراری را تجربه کنیم؟ پاسخ روشن است: چون این تجربههای اجتماعی ما تبدیل به معرفت اجتماعی نشده؛ حتی گاهی بازخوانی هم نشده و به کل فراموش شده است. وقتی حافظهی تاریخی و جمعی نداشته باشیم، باید هزینهی تکرار و درجا زدن را بدهیم.
🔻مسئولیت این هزینه متوجه ما، یعنی کسانی که در بازخوانی این تجربهها و در تبدیلشان به یک اندیشهی عمومی کوتاهی کردهایم، هم هست. ما اگر نتوانیم با یک ادبیات علمی و در گفتگوی روشن توضیح بدهیم استکبار ستیزی ما شرح و مبنا و منطقی دارد که به بیش از 9000 صفحه اسناد به دست آمده از سفارت امریکا متکی است، اگر ما این تاریخ و این اسناد را فراموش کردیم، چه دلیلی دارد کسی پیدا نشود و شعار«مرگ بر امریکا» و «پرچم سوزی»های ما را بی منطق جلوه ندهد؟
🔻لازم نیست ساعتها نطق کنیم و استدلالهای انتزاعی یا استراتژیک بیاوریم، کافی است تاریخ را بازخوانی و از پاک شدن یا پاک کردن حافظه اجتماعی جلوگیری کنیم، عقلانیت و افکار عمومی کار خود را خواهد کرد.
متن کامل در👇👇👇
https://goo.gl/nmbcto
#بازنشر گفتاری درباره 13 آبان، زمینه ها و دستاوردهای آن
#مجتبی_نامخواه
🔻چرا باید برای خطایِ آزمودنِ آزموده، هزینه بدهیم؟ چرا باید سناریوهای تکراری را تجربه کنیم؟ پاسخ روشن است: چون این تجربههای اجتماعی ما تبدیل به معرفت اجتماعی نشده؛ حتی گاهی بازخوانی هم نشده و به کل فراموش شده است. وقتی حافظهی تاریخی و جمعی نداشته باشیم، باید هزینهی تکرار و درجا زدن را بدهیم.
🔻مسئولیت این هزینه متوجه ما، یعنی کسانی که در بازخوانی این تجربهها و در تبدیلشان به یک اندیشهی عمومی کوتاهی کردهایم، هم هست. ما اگر نتوانیم با یک ادبیات علمی و در گفتگوی روشن توضیح بدهیم استکبار ستیزی ما شرح و مبنا و منطقی دارد که به بیش از 9000 صفحه اسناد به دست آمده از سفارت امریکا متکی است، اگر ما این تاریخ و این اسناد را فراموش کردیم، چه دلیلی دارد کسی پیدا نشود و شعار«مرگ بر امریکا» و «پرچم سوزی»های ما را بی منطق جلوه ندهد؟
🔻لازم نیست ساعتها نطق کنیم و استدلالهای انتزاعی یا استراتژیک بیاوریم، کافی است تاریخ را بازخوانی و از پاک شدن یا پاک کردن حافظه اجتماعی جلوگیری کنیم، عقلانیت و افکار عمومی کار خود را خواهد کرد.
متن کامل در👇👇👇
https://goo.gl/nmbcto
tabagheh3.ir
تاریخ و تفکر انقلاب بزرگتر* :: طبقه سه
بازنشر گفتاری درباره 13 آبان، زمینه ها و دستاوردهای آندرباره 13 آبان، زمینه ها و دستاوردهای آن
چرا باید برای
خطایِ آزمودنِ آزموده، هزینه بدهیم؟ چرا باید سناریوهای تکراری را تجربه ...
چرا باید برای
خطایِ آزمودنِ آزموده، هزینه بدهیم؟ چرا باید سناریوهای تکراری را تجربه ...
Forwarded from مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
📝 پای هزاران صفحه اسناد لانه جاسوسی را به دهها و صدها برنامهی آموزشی حزباللهی بازکنیم
◀ پس از سخنرانی رهبر انقلاب در ایام ۱۳ آبان سال گذشته و اشارهی اعتراضیشان پیرامون بیتوجهی به اسنادلانه جاسوسی، بار دیگر و برای دورهی زمانی محدودی، مجموعه کتابهای اسناد لانه مورد توجه قرار گرفت. به ویژه اینکه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی که متن ۷۴ جلد کتاب اسناد لانه را در یازده جلد منتشر کرده و فایلهای این یازده جلد را در اختیار عموم گذاشته است. فایل این کتابها البته چندسالی هست که منتشر شده و در دسترس است اما مناسبت تقویمی ۱۳ آبان که میشود، استکبارستیزیهای شرطیشدهمان گل میکند و متن حدود ۹۰۰۰ صفحهای این یازده جلد را در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دست به دست میچرخانیم. این بازنشر البته خوب است اما به چه میزان به مطالعهی این چند هزار صفحه کمک میکند؟ آیا این انتشار مجازی، همهی مسئولیتِ ما در این باره است یا لازم است گامهای دیگری هم برداریم؟
◀ حالا یکی دو سالی است از این سخنرانیها میگذرد؛ دیگر از رد و بدل پیامها در فضای مجازی خبری نیست و استکبارستیزیِ شرطیشدهمان همان بروزها مجازی را هم ندارد! همچنین کسی نمیداند و حتی نمیپرسد: آیا مسئولین آموزش و پرورش حداقل یک گام – هر چند صوری- برداشتهاند که جوابی باشد برای این سؤال: «چرا اینها را داخل کتابهای درسی قرار نمیدهید؟». آموزش و پرورش و ساختارهای رسمی که وضعشان مشخص است. مسئله اما اینجاست که در دهها و دهها برنامه آموزشی و کلاس و کارگاه و نشست و غیرهای که در میان تشکلهای غیررسمی و حزباللهی رواج داشته و دارد نیز اسناد لانه جاسوسی در درسنامهها و سرفصلها وارد نشده است؛ چرا؟ آیا استکبار و مصداق اتم آن، امروز مسئلهی اصلی ما نیست؟ در زمانهای که تئوریسازان علیه استقلال سخت مشغول کار هستند و مبسوطالید؛ مجموعه اسنادلانه بر طرف کنندهی یکی از اصلیترین نیازهای معرفتی ماست. چرا در انبوه دورههای معرفتی این روزها کسی این کتابها را باز نمیکند و روخوانی کند؟
❓ چه باید کرد؟
در راستای توجه به این نیاز معرفتی، میتوان کارهای زیر را در سطوح مختلف انجام داد:
۱. حلقه های بازخوانی اسناد لانه به ویژه در حلقهها، تشکلها و فضاهای عمومی حوزه و دانشگاه.
۲. تلاش برای تبدیل اسناد به متن درسی:
۳. کوشش برای وارد ساختن اسناد به برنامه آموزشی غیر رسمی.
۴. مطالبه برای ورود اسناد به برنامههای آموزشی آموزش و پرورش.
◀ افسوس که گرایشهای شبه امنیتی، با یهود و فراماسونریشناسیها و نشانهبازیهای توهمیشان و هایدگریستهای ریشدار با حوالتهای فلسفیشان، و مسئلهگوهای سنتبسنده با دغدغههای صرفاً اخلاقیشان، ما را از دستاوردهای وزواییها و رجببیگیها، از دستاوردهای انسان انقلاب در مبارزه با استکبار محروم ساخته است. افسوس که جریان مبارزان با استکبار را از درک تحلیلی عقبهی کنشهای برجستهی خویش محروم ساخته و به روزمرگی و شعارزدگی کشاندهاند. آیا در میانهی بررسیهای جنگ نرممحورانهی محافظهکاران امنیتگرا، و بررسیها فلسفی محافظهکاران حوالتگرا، و پرهیزها و هراسهای شبه عبادی سنتیها، فرصتی برای انسان انقلاب فراهم میشود که دستاوردهایش را به میدان بازاندیشی بیاورد؟
باید بازخوانی اسناد لانه به پای ثابت برنامههای فکری-آموزشی حزباللهی تبدیل بشود؛ اگر مطالبهی سال ۹۴ به مطالعه منتهی شده بود؛ مطالبهی سال ۹۵ زودتر به نتیجه میرسید.
✏ #مجتبی_نامخواه
🎬 @Mostazafin_TV
◀ پس از سخنرانی رهبر انقلاب در ایام ۱۳ آبان سال گذشته و اشارهی اعتراضیشان پیرامون بیتوجهی به اسنادلانه جاسوسی، بار دیگر و برای دورهی زمانی محدودی، مجموعه کتابهای اسناد لانه مورد توجه قرار گرفت. به ویژه اینکه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی که متن ۷۴ جلد کتاب اسناد لانه را در یازده جلد منتشر کرده و فایلهای این یازده جلد را در اختیار عموم گذاشته است. فایل این کتابها البته چندسالی هست که منتشر شده و در دسترس است اما مناسبت تقویمی ۱۳ آبان که میشود، استکبارستیزیهای شرطیشدهمان گل میکند و متن حدود ۹۰۰۰ صفحهای این یازده جلد را در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دست به دست میچرخانیم. این بازنشر البته خوب است اما به چه میزان به مطالعهی این چند هزار صفحه کمک میکند؟ آیا این انتشار مجازی، همهی مسئولیتِ ما در این باره است یا لازم است گامهای دیگری هم برداریم؟
◀ حالا یکی دو سالی است از این سخنرانیها میگذرد؛ دیگر از رد و بدل پیامها در فضای مجازی خبری نیست و استکبارستیزیِ شرطیشدهمان همان بروزها مجازی را هم ندارد! همچنین کسی نمیداند و حتی نمیپرسد: آیا مسئولین آموزش و پرورش حداقل یک گام – هر چند صوری- برداشتهاند که جوابی باشد برای این سؤال: «چرا اینها را داخل کتابهای درسی قرار نمیدهید؟». آموزش و پرورش و ساختارهای رسمی که وضعشان مشخص است. مسئله اما اینجاست که در دهها و دهها برنامه آموزشی و کلاس و کارگاه و نشست و غیرهای که در میان تشکلهای غیررسمی و حزباللهی رواج داشته و دارد نیز اسناد لانه جاسوسی در درسنامهها و سرفصلها وارد نشده است؛ چرا؟ آیا استکبار و مصداق اتم آن، امروز مسئلهی اصلی ما نیست؟ در زمانهای که تئوریسازان علیه استقلال سخت مشغول کار هستند و مبسوطالید؛ مجموعه اسنادلانه بر طرف کنندهی یکی از اصلیترین نیازهای معرفتی ماست. چرا در انبوه دورههای معرفتی این روزها کسی این کتابها را باز نمیکند و روخوانی کند؟
❓ چه باید کرد؟
در راستای توجه به این نیاز معرفتی، میتوان کارهای زیر را در سطوح مختلف انجام داد:
۱. حلقه های بازخوانی اسناد لانه به ویژه در حلقهها، تشکلها و فضاهای عمومی حوزه و دانشگاه.
۲. تلاش برای تبدیل اسناد به متن درسی:
۳. کوشش برای وارد ساختن اسناد به برنامه آموزشی غیر رسمی.
۴. مطالبه برای ورود اسناد به برنامههای آموزشی آموزش و پرورش.
◀ افسوس که گرایشهای شبه امنیتی، با یهود و فراماسونریشناسیها و نشانهبازیهای توهمیشان و هایدگریستهای ریشدار با حوالتهای فلسفیشان، و مسئلهگوهای سنتبسنده با دغدغههای صرفاً اخلاقیشان، ما را از دستاوردهای وزواییها و رجببیگیها، از دستاوردهای انسان انقلاب در مبارزه با استکبار محروم ساخته است. افسوس که جریان مبارزان با استکبار را از درک تحلیلی عقبهی کنشهای برجستهی خویش محروم ساخته و به روزمرگی و شعارزدگی کشاندهاند. آیا در میانهی بررسیهای جنگ نرممحورانهی محافظهکاران امنیتگرا، و بررسیها فلسفی محافظهکاران حوالتگرا، و پرهیزها و هراسهای شبه عبادی سنتیها، فرصتی برای انسان انقلاب فراهم میشود که دستاوردهایش را به میدان بازاندیشی بیاورد؟
باید بازخوانی اسناد لانه به پای ثابت برنامههای فکری-آموزشی حزباللهی تبدیل بشود؛ اگر مطالبهی سال ۹۴ به مطالعه منتهی شده بود؛ مطالبهی سال ۹۵ زودتر به نتیجه میرسید.
✏ #مجتبی_نامخواه
🎬 @Mostazafin_TV
طبقه سه| مجتبی نامخواه
📝 پای هزاران صفحه اسناد لانه جاسوسی را به دهها و صدها برنامهی آموزشی حزباللهی بازکنیم ◀ پس از سخنرانی رهبر انقلاب در ایام ۱۳ آبان سال گذشته و اشارهی اعتراضیشان پیرامون بیتوجهی به اسنادلانه جاسوسی، بار دیگر و برای دورهی زمانی محدودی، مجموعه کتابهای…
مشاهده متن کامل در 👇👇👇
https://goo.gl/Bttcvx
https://goo.gl/Bttcvx
tabagheh3.ir
درباره ضروت بازخوانی اسناد لانه جاسوسی :: طبقه سه
پای
هزاران صفحه اسناد لانه جاسوسی را به دهها و صدها
برنامهی آموزشی حزباللهی
بازکنیم
بخشی از متن: این همه سازمان و بنیاد و تشکل که این همه بودجه و دورهی جنگ نرم و
غربشناسی ...
هزاران صفحه اسناد لانه جاسوسی را به دهها و صدها
برنامهی آموزشی حزباللهی
بازکنیم
بخشی از متن: این همه سازمان و بنیاد و تشکل که این همه بودجه و دورهی جنگ نرم و
غربشناسی ...
@tabagheh3_ir
♦️مردم، کنشگران انقلاب دوم
گفتاری درباره «#مردم» و «#ایران» در انقلاب دوم
▪️ #مجتبی_نامخواه
🔻مطالعهی اسناد به دست آمده به ما میگوید سفارت آمریکا در ایران مرکزی برای مقابله سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با انقلاب ایران است. سفارت آمریکا با رجال عمده سیاسی ارتباط گرفته و جریانسازی میکند. توسط مرتبطین خود روزنامه و مجله تأسیس میکند و مثل یک حزب تمام عیار چشم به کسب قدرت در مناصب و تغییرات سیاسی دارد. مهمتر از همه در گوشه گوشهی کشورمان غائلههای جداییطلبانه ایجاد میکند. آنها تصمیم گرفتهاند برای مقابله با انقلاب اسلامی، #ایران را نابود کنند.
🔻همانطور که میدانیم اولین بار اشغال سفارت آمریکا را یک گروه چپ انجام میدهد. تنها چند روز پس از انقلاب. تمام این ماجرا فقط چند ساعت به طول میانجامد. چرا که فضای عمومی و عقلانیت اجتماعی با این کار همراه نیست. حدود نُه ماه بعد اما وقتی دانشجویان سفارت آمریکا را تسخیر میکنند، عقلانیت اجتماعی و افکار عمومی کاملاً همراه است. چون در این مدت با تمام وجود احساس و تجربه کرده که آمریکا چه در سر دارد.
🔻مردم و آن عقلانیت عمومی نه فقط برای انقلاب اسلامی، بلکه برای تمامیت و موجودیت ایران نگران است. بنابراین بر خلاف آنچه اغلب ترویج میشود، تسخیر سفارت هیچ ارتباطی با ایدئولوژیهای چپ نداشت؛ حتی ارتباط چندانی با اصول و موضاع ایدئولوژیک اسلامی هم نداشته است. یک تصمیم عمومی بود که دقیقا منافع ایران، بلکه موجودیت ایران را در نظر گرفته بود. به همین خاطر میبینیم که در طول مدت ماههای پس از تسخیر سفارت، چه #امواج_حمایت_مردمی زیادی وجود دارد. البته مردم که میآیند دیدگاههای خودشان را میاورند. پلاکاردهایشان، شعارهایشان و شعرهایشان همه و همه رنگ و بویی از شور و احساس دارد اما منشأ تصمیمهایشان کاملاً عقلانی و مبتنی بر یک حساب هزینه/ فایده است.
🔻بیراه نیست اگر بگوییم تسخیر سفارت آمریکا ارتباط چندانی با اشخاص تسخیرکنندگان ندارد. بیآنکه بخواهیم درباره فرد خاصی صحبت کنیم، باید بدانیم که کنشگران واقعی و عاملیت انقلاب دوم درست مثل انقلاب اول، #مردم بودند نه چند نفر یا چند صد نفر خاص. اگر مردم نبودند، دانشجویان پیرو خط امام هم مثل چریکهای فدایی خلق چند ساعته کارشان تمام میشد. کما این که خودشان هم ابتدا این تصور را داشتند که برای چندساعت آنجا خواهند بود. ماجرا از وقتی عوض شد که این رویداد مورد حمایت مردم قرار گرفت. یعنی همان عقلانیت اجتماعیای که میبیند نه فقط انقلاب و امکان تغییرات اجتماعی، بلکه اصل وجود و کیانش در خطر و در معرض توطئه مستمر است، واکنش نشان میدهد.
🔻آیا بازگشت و از انقلاب دوم امکان دارد؟ بیآنکه بخواهیم به فرد یا جریانی اشاره کنیم، باید به عنوان یک اصل کلی بدانیم که انقلاب دوم هم میتواند مانند انقلاب اول و مانند هر انقلاب دیگری، دچار ترمیدور شود. گردونه چرخ بخورد و کسانی که روزی کادرها و فداییان انقلاب بودند تبدیل بشوند به بیتفاوتها و پشیمانها. چرا چنین نشود؟ #حرکت_ارتجاعی و وقوع انقلاب معکوس در مسیر هر انقلابی ممکن است. کافی است انقلابیون سابق، پس از چندی به نان و نوایِ اضافی برسند.
🔻انقلاب ساندویچ نیست که اگر کسی گرسنهتر باشد، با نان اضافه آن را بخورد. نان و نوایِ اضافه، گرسنهترها را تازه تازه، به دورانی جدید میرساند. گاهی تازه به دوران رسیدهها، خیلی بیشتر از کسانی که پیشتر به دوران رسیده بودند، قواعد دوران و حرکت دَوَرانی را بلد میشوند.
📌متن کامل را از لینک زیر بخوانید:
https://yon.ir/qoRKb
♦️مردم، کنشگران انقلاب دوم
گفتاری درباره «#مردم» و «#ایران» در انقلاب دوم
▪️ #مجتبی_نامخواه
🔻مطالعهی اسناد به دست آمده به ما میگوید سفارت آمریکا در ایران مرکزی برای مقابله سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با انقلاب ایران است. سفارت آمریکا با رجال عمده سیاسی ارتباط گرفته و جریانسازی میکند. توسط مرتبطین خود روزنامه و مجله تأسیس میکند و مثل یک حزب تمام عیار چشم به کسب قدرت در مناصب و تغییرات سیاسی دارد. مهمتر از همه در گوشه گوشهی کشورمان غائلههای جداییطلبانه ایجاد میکند. آنها تصمیم گرفتهاند برای مقابله با انقلاب اسلامی، #ایران را نابود کنند.
🔻همانطور که میدانیم اولین بار اشغال سفارت آمریکا را یک گروه چپ انجام میدهد. تنها چند روز پس از انقلاب. تمام این ماجرا فقط چند ساعت به طول میانجامد. چرا که فضای عمومی و عقلانیت اجتماعی با این کار همراه نیست. حدود نُه ماه بعد اما وقتی دانشجویان سفارت آمریکا را تسخیر میکنند، عقلانیت اجتماعی و افکار عمومی کاملاً همراه است. چون در این مدت با تمام وجود احساس و تجربه کرده که آمریکا چه در سر دارد.
🔻مردم و آن عقلانیت عمومی نه فقط برای انقلاب اسلامی، بلکه برای تمامیت و موجودیت ایران نگران است. بنابراین بر خلاف آنچه اغلب ترویج میشود، تسخیر سفارت هیچ ارتباطی با ایدئولوژیهای چپ نداشت؛ حتی ارتباط چندانی با اصول و موضاع ایدئولوژیک اسلامی هم نداشته است. یک تصمیم عمومی بود که دقیقا منافع ایران، بلکه موجودیت ایران را در نظر گرفته بود. به همین خاطر میبینیم که در طول مدت ماههای پس از تسخیر سفارت، چه #امواج_حمایت_مردمی زیادی وجود دارد. البته مردم که میآیند دیدگاههای خودشان را میاورند. پلاکاردهایشان، شعارهایشان و شعرهایشان همه و همه رنگ و بویی از شور و احساس دارد اما منشأ تصمیمهایشان کاملاً عقلانی و مبتنی بر یک حساب هزینه/ فایده است.
🔻بیراه نیست اگر بگوییم تسخیر سفارت آمریکا ارتباط چندانی با اشخاص تسخیرکنندگان ندارد. بیآنکه بخواهیم درباره فرد خاصی صحبت کنیم، باید بدانیم که کنشگران واقعی و عاملیت انقلاب دوم درست مثل انقلاب اول، #مردم بودند نه چند نفر یا چند صد نفر خاص. اگر مردم نبودند، دانشجویان پیرو خط امام هم مثل چریکهای فدایی خلق چند ساعته کارشان تمام میشد. کما این که خودشان هم ابتدا این تصور را داشتند که برای چندساعت آنجا خواهند بود. ماجرا از وقتی عوض شد که این رویداد مورد حمایت مردم قرار گرفت. یعنی همان عقلانیت اجتماعیای که میبیند نه فقط انقلاب و امکان تغییرات اجتماعی، بلکه اصل وجود و کیانش در خطر و در معرض توطئه مستمر است، واکنش نشان میدهد.
🔻آیا بازگشت و از انقلاب دوم امکان دارد؟ بیآنکه بخواهیم به فرد یا جریانی اشاره کنیم، باید به عنوان یک اصل کلی بدانیم که انقلاب دوم هم میتواند مانند انقلاب اول و مانند هر انقلاب دیگری، دچار ترمیدور شود. گردونه چرخ بخورد و کسانی که روزی کادرها و فداییان انقلاب بودند تبدیل بشوند به بیتفاوتها و پشیمانها. چرا چنین نشود؟ #حرکت_ارتجاعی و وقوع انقلاب معکوس در مسیر هر انقلابی ممکن است. کافی است انقلابیون سابق، پس از چندی به نان و نوایِ اضافی برسند.
🔻انقلاب ساندویچ نیست که اگر کسی گرسنهتر باشد، با نان اضافه آن را بخورد. نان و نوایِ اضافه، گرسنهترها را تازه تازه، به دورانی جدید میرساند. گاهی تازه به دوران رسیدهها، خیلی بیشتر از کسانی که پیشتر به دوران رسیده بودند، قواعد دوران و حرکت دَوَرانی را بلد میشوند.
📌متن کامل را از لینک زیر بخوانید:
https://yon.ir/qoRKb
tabagheh3.ir
مردم، کنشگران انقلاب دوم :: طبقه سه
گفتاری درباره «ایران» و «مردم» در انقلاب دوم
1. مطالعهی اسناد به دست آمده به ما میگوید
سفارت آمریکا در ایران، مرکزی برای مقابله سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با انقلاب ایران
است. سفارت ...
1. مطالعهی اسناد به دست آمده به ما میگوید
سفارت آمریکا در ایران، مرکزی برای مقابله سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با انقلاب ایران
است. سفارت ...
@tabagheh3_ir
♦️ سوژه آنلاین: #ناکنشگری و #ناگفتگو
🔻چندی بود و هست که ذیل تأثیر شبکههای اجتماعی بر کنشگری اجتماعی، در حال جستجو و تأمل پیرامون تأثیر پیدایش سوژهی آنلاین بر کنش تغییرخواهانه بوده و هستم. در پی اینکه جهان آنلاین چه امکانها و محدودیتهایی برای ایجاد تغییرات اجتماعی فراهم آورده است؟
در این میان انتشار یک نامه از یک تشکل دانشجویی به رهبر انقلاب را دستمایه و مصداق مناسبی دیدم، برای در میان گذاشتن طرحی اولیهی از آنچه یافته و آموخته بودم.
🔻اگر امروز با عقبماندگی در عدالت مواجهیم، لازم است علل این تأخر را علاوه بر سطح نظام/ ساختار، در سطوح نهضت/ کنشگران نیز جستجو کنیم. ارجاع ناعدالتیها یا رفع آنها به ناکارآمدیهای نظاممند و به طور مشخص نظام جمهوری اسلامی، البته حامل وجهی از حقیقت است اما فقط بخشی از حقیقت نه تمام آن. بخش دیگر و البته دشوارترِ حقیقت آن است که چالشهایی، نهضت عدالتخواهی را از اثرگذاری بازداشته است. امروزه وجود پارهای سازوکارها یا قوانین تبعیضآمیز به شکل فزایندهای به عقبماندگی ما در عدالت دامن میزند؛ مسئلهای که پیش و بیش از آن شایسته پرداختن است اما این است که کنش عدالتخواهانه برای تقابل با این رویهها نیازمند بازسازی و توانمندسازی است.
🔻ما با متغیرهایی مواجهیم که طی یک دههی اخیر، سیمای کنشگری اجتماعی و به طور خاص سیمای کنشگری عدالتخواهانه را متفاوت کردهاند. در این میان مهمترین مؤلفه با فاصله بسیار، پیدایی شبکههای اجتماعی (به ویژه با لحاظ الگوی مصرف ایرانی) است. شبکههای اجتماعی به غلبهی سوژه و سوبژکتیویسم در کنش اجتماعی و به ویژه در عدالتخواهی کمک شایانی کرده است. در اینجا مراد از سوبژکتیویسم هم معنای دکارتی آن است و معنای کانتی آن. شبکههای اجتماعی کنشگر اجتماعی را به سوژهی آنلاین بدل ساخته است؛ سوژهی آنلاین امکان بیشتری برای ابژه کردن همه چیزِ غیر از خود دارد (معنای دکارتی). به علاوه سوژهی آنلاین خیلی زود اقتضائات بستر کنش خود را پذیرفته و مجازی و ذهنی میشود (معنای کانتی).
🔻یک دهه پیش کنش جمعی عدالتخواهانه در محیطهای اجتماعی یا دانشجویی نیازمند اجتماع انسانهای متعددی بود. این انبوهههای انسانی امکانهای فراوانی برای اقدام و تغییر پیشروی کنشگران قرار میداد. امروز اما اوضاع این چنین نیست. به عنوان نمونه این احتمال وجود دارد که یک تشکل دانشجویی حتی از عضوگیری یک درصد دانشجویان دانشگاه یا حتی دانشکدهی خود باز بماند اما به مدد بستر شبکههای اجتماعی بتواند «کاری» کند که طی کمتر از 12 ساعت دیده شود. نه فقط در جهان آنلاین دیده شود بلکه در اصلیترین شبکههای ماهوارهای موضوع گفتگو قرار بگیرد. در اینجا یک کنشگر بیهیچ کنشی و تنها با نوشتن چند خط نامه تبدیل به یک قهرمانِ منتقد میشود. اگر در اگزیستانسیالیسم، hero با عمل خود به این مقام میرسید؛ قهرمان آنلاینیسم بدون انجام هیچ «عمل» و اقدامی، صرفا با انجام یک کار (ناکار) زاده میشود. این بیعملی یا انجام ناکار از مهمترین محاقهای محافظهکارانهای است که قیام عدالتخواهانه را به قعود بدل ساخته و نهضت را چون نظام، در عقبماندگی عدالت شریک ساخته است.
🔻سوژهی آنلاین یا قهرمان آنلاینیسیم، بر خلاف در heroاگزیستانسیالیسم با بیعملی ساخته میشود؛ پس اصولاً یک ضد قهرمان است. ضربالمثل عامیانهی آن برادر حاتم طائی است. فرض کنیم یک گنشگر بخواهد در مسیر پاسخگوکردن تلاش کند. «مسیرِ عمل» مسیر پاسخگوکردن ناپاسخگویان است و نیاز به تلاش و عده و عُده دارد. سوژه آنلاین منفرد است و انبوهای از انسانها و امر انسانی را در اختیار ندارد، پس به مسیر بیعملی میرود. مسیری که از ناپاسخگویان آغاز نمیشود. از کسی شروع میشود که بیشترین دیدار و گفتگوی آزاد با دانشجویان را داشته و دارد. مسیر ناکنشگری از بهانه و کنایه آغاز میشود؛ کاری به دیگران ندارند اما به رهبری که سالهاست دهها دیدار دانشجویی دورهای و اقتضایی داشته طعنه میزنند که بیستسال است به محیط دانشجویی نیامده است!
🔻دیگر آنکه سوبژکتیویسم آنلاین، نه فقط به امکان کنشگری ما چنگ انداخته، بلکه بسترهای گفتگوی ما را نیز تحدید کرده است. وقتی افرادی مؤمن و انقلابی نامه به رهبری را با کنایه آغاز میکنند، یعنی علاوه بر درک نادرست از نظام امت و امامت، کمینهی آداب گفتگو با دیگری را نیز وانهادهاند.
🔻نامه مذکور تنها یک نمونه است. نمونهای که به سبب کوتاهی مسیر اشتهار نویسندگانش به تیپایدهآل موضوع مورد بحث نزدیک شده است. در حال حاضر امکان پیمایش و محاسبه دقیقتر را ندارم اما در مرور و مطالعهای که بر نوشتههایی شبکههای اجتماعی داشتهام، به ویژه مرور نوشتههای با تم عدالتخواهانه به وضوح دریافتهام که چگونه تفوق ناکنشگری بر کنشگری و «نمود» بر «بود» موج میزند.
https://goo.gl/ASm2zE
♦️ سوژه آنلاین: #ناکنشگری و #ناگفتگو
🔻چندی بود و هست که ذیل تأثیر شبکههای اجتماعی بر کنشگری اجتماعی، در حال جستجو و تأمل پیرامون تأثیر پیدایش سوژهی آنلاین بر کنش تغییرخواهانه بوده و هستم. در پی اینکه جهان آنلاین چه امکانها و محدودیتهایی برای ایجاد تغییرات اجتماعی فراهم آورده است؟
در این میان انتشار یک نامه از یک تشکل دانشجویی به رهبر انقلاب را دستمایه و مصداق مناسبی دیدم، برای در میان گذاشتن طرحی اولیهی از آنچه یافته و آموخته بودم.
🔻اگر امروز با عقبماندگی در عدالت مواجهیم، لازم است علل این تأخر را علاوه بر سطح نظام/ ساختار، در سطوح نهضت/ کنشگران نیز جستجو کنیم. ارجاع ناعدالتیها یا رفع آنها به ناکارآمدیهای نظاممند و به طور مشخص نظام جمهوری اسلامی، البته حامل وجهی از حقیقت است اما فقط بخشی از حقیقت نه تمام آن. بخش دیگر و البته دشوارترِ حقیقت آن است که چالشهایی، نهضت عدالتخواهی را از اثرگذاری بازداشته است. امروزه وجود پارهای سازوکارها یا قوانین تبعیضآمیز به شکل فزایندهای به عقبماندگی ما در عدالت دامن میزند؛ مسئلهای که پیش و بیش از آن شایسته پرداختن است اما این است که کنش عدالتخواهانه برای تقابل با این رویهها نیازمند بازسازی و توانمندسازی است.
🔻ما با متغیرهایی مواجهیم که طی یک دههی اخیر، سیمای کنشگری اجتماعی و به طور خاص سیمای کنشگری عدالتخواهانه را متفاوت کردهاند. در این میان مهمترین مؤلفه با فاصله بسیار، پیدایی شبکههای اجتماعی (به ویژه با لحاظ الگوی مصرف ایرانی) است. شبکههای اجتماعی به غلبهی سوژه و سوبژکتیویسم در کنش اجتماعی و به ویژه در عدالتخواهی کمک شایانی کرده است. در اینجا مراد از سوبژکتیویسم هم معنای دکارتی آن است و معنای کانتی آن. شبکههای اجتماعی کنشگر اجتماعی را به سوژهی آنلاین بدل ساخته است؛ سوژهی آنلاین امکان بیشتری برای ابژه کردن همه چیزِ غیر از خود دارد (معنای دکارتی). به علاوه سوژهی آنلاین خیلی زود اقتضائات بستر کنش خود را پذیرفته و مجازی و ذهنی میشود (معنای کانتی).
🔻یک دهه پیش کنش جمعی عدالتخواهانه در محیطهای اجتماعی یا دانشجویی نیازمند اجتماع انسانهای متعددی بود. این انبوهههای انسانی امکانهای فراوانی برای اقدام و تغییر پیشروی کنشگران قرار میداد. امروز اما اوضاع این چنین نیست. به عنوان نمونه این احتمال وجود دارد که یک تشکل دانشجویی حتی از عضوگیری یک درصد دانشجویان دانشگاه یا حتی دانشکدهی خود باز بماند اما به مدد بستر شبکههای اجتماعی بتواند «کاری» کند که طی کمتر از 12 ساعت دیده شود. نه فقط در جهان آنلاین دیده شود بلکه در اصلیترین شبکههای ماهوارهای موضوع گفتگو قرار بگیرد. در اینجا یک کنشگر بیهیچ کنشی و تنها با نوشتن چند خط نامه تبدیل به یک قهرمانِ منتقد میشود. اگر در اگزیستانسیالیسم، hero با عمل خود به این مقام میرسید؛ قهرمان آنلاینیسم بدون انجام هیچ «عمل» و اقدامی، صرفا با انجام یک کار (ناکار) زاده میشود. این بیعملی یا انجام ناکار از مهمترین محاقهای محافظهکارانهای است که قیام عدالتخواهانه را به قعود بدل ساخته و نهضت را چون نظام، در عقبماندگی عدالت شریک ساخته است.
🔻سوژهی آنلاین یا قهرمان آنلاینیسیم، بر خلاف در heroاگزیستانسیالیسم با بیعملی ساخته میشود؛ پس اصولاً یک ضد قهرمان است. ضربالمثل عامیانهی آن برادر حاتم طائی است. فرض کنیم یک گنشگر بخواهد در مسیر پاسخگوکردن تلاش کند. «مسیرِ عمل» مسیر پاسخگوکردن ناپاسخگویان است و نیاز به تلاش و عده و عُده دارد. سوژه آنلاین منفرد است و انبوهای از انسانها و امر انسانی را در اختیار ندارد، پس به مسیر بیعملی میرود. مسیری که از ناپاسخگویان آغاز نمیشود. از کسی شروع میشود که بیشترین دیدار و گفتگوی آزاد با دانشجویان را داشته و دارد. مسیر ناکنشگری از بهانه و کنایه آغاز میشود؛ کاری به دیگران ندارند اما به رهبری که سالهاست دهها دیدار دانشجویی دورهای و اقتضایی داشته طعنه میزنند که بیستسال است به محیط دانشجویی نیامده است!
🔻دیگر آنکه سوبژکتیویسم آنلاین، نه فقط به امکان کنشگری ما چنگ انداخته، بلکه بسترهای گفتگوی ما را نیز تحدید کرده است. وقتی افرادی مؤمن و انقلابی نامه به رهبری را با کنایه آغاز میکنند، یعنی علاوه بر درک نادرست از نظام امت و امامت، کمینهی آداب گفتگو با دیگری را نیز وانهادهاند.
🔻نامه مذکور تنها یک نمونه است. نمونهای که به سبب کوتاهی مسیر اشتهار نویسندگانش به تیپایدهآل موضوع مورد بحث نزدیک شده است. در حال حاضر امکان پیمایش و محاسبه دقیقتر را ندارم اما در مرور و مطالعهای که بر نوشتههایی شبکههای اجتماعی داشتهام، به ویژه مرور نوشتههای با تم عدالتخواهانه به وضوح دریافتهام که چگونه تفوق ناکنشگری بر کنشگری و «نمود» بر «بود» موج میزند.
https://goo.gl/ASm2zE
tabagheh3.ir
سوژه آنلاین: ناکنشگری و ناگفتگو :: طبقه سه
چندی بود و هست که ذیل تأثیر شبکههای اجتماعی بر کنشگری اجتماعی، در حال جستجو و تأمل پیرامون تأثیر پیدایش سوژهی آنلاین بر کنش تغییرخواهانه (عدالتخواهانه) بوده و هستم. در پی اینکه جهان ...
Forwarded from قسط
🔵🔴⚪️ هیئت مشترک ابناء الخمینی جنبش عدالتخواه دانشجویی و هیئت روح الله مدرسه انقلاب اسلامی قم به مناسبت میلاد پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع)
با سخنرانی:
👈 حجت الاسلام والمسلمین مجتبی نامخواه
و مداحی:
👈 کربلایی محمدحسین پویانفر
🔺یکشنبه - ۴ آذر ۹۷ - ساعت 19
🔸 #ده_ونک،حسینیه اباعبدالله الحسین ع
@edalatkhahi
Ble.im/edalatkhahi
با سخنرانی:
👈 حجت الاسلام والمسلمین مجتبی نامخواه
و مداحی:
👈 کربلایی محمدحسین پویانفر
🔺یکشنبه - ۴ آذر ۹۷ - ساعت 19
🔸 #ده_ونک،حسینیه اباعبدالله الحسین ع
@edalatkhahi
Ble.im/edalatkhahi
Forwarded from قسط
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴⚪️ پیامبر اکرم(ص) : اگر کسی حاجت مردم جامعه را که خود توان انتقال آن به راس جامعه را ندارند، به راس منتقل کند قدم هایش بر صراط استوار است!
⭕️حجت الاسلام والمسلمین مجتبی نامخواه
🔻هیئت #ابناء_الخمینی جنبش عدالتخواه دانشجویی
🔸حسینیه اباعبدالله(ع) #ده_ونک
@edalatkhahi
Ble.im/edalatkhahi
⭕️حجت الاسلام والمسلمین مجتبی نامخواه
🔻هیئت #ابناء_الخمینی جنبش عدالتخواه دانشجویی
🔸حسینیه اباعبدالله(ع) #ده_ونک
@edalatkhahi
Ble.im/edalatkhahi