ارزیابی شتابزده
13.7K subscribers
913 photos
305 videos
33 files
864 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
ارزیابی شتابزده
🔷حال که صحبت از کارخانجات ماشین سازی "فورد" در میشیگان شد، خوب است که نگاهی کنیم به "موزۀ فورد". متن زیر درخصوص این موزه تنظیم شده. …
نمونه ماشین تصویر قبل، به صورت قطعه به قطعه. فورد برای خط تولید برنامه ریزی می کرده است. 7882 فرایند برای تولید این ماشین باید در کارخانه صورت می گرفته.
@solseghalam
نمونه یکی از شش ژنراتوری که توسط توماس ادیسون در نیروگاه تولید برق اش مورد استفاده قرار گرفته است. از 1912 تا 1930 این دستگاه مورد استفاده بوده .
@solseghalam
چه چیز سال 2016 دیدنی بود؟

امروز یک ژانویه 2017 هست و در این فرصت تعطیلی نشسته ام به مرور اینکه در 2016 چه ها کردم و اینکه در 2016 چه چیزش دیدنی بود؟
برگزیدن از میانِ بسیاری دیدنی ها و گفتنی ها و رفتن ها و آشنایی هایِ یک سال سخت است. مرور بر همۀ رویدادها و آشنایی های یکسال گاهی دشوار است.
ولی گاه آنچه که در کنفرانس ها یا آشنایی های علمی یا برخی سفرها و...حاصل می آید چنان است که از همه رویدادها مُبرز تر و ممتاز تر می شود.

🔷به گمانم دیدنی ترین «آن»(یا به تعبیر حافظ آنات) یا "لحظه ها" در 2016 دیدار با دکتر ریاد و خانواده ارجمندش بود. در یکی از مهمانی های دانشگاه میشیگان استیت با ریاد و همسرش، کیمینه مایوزومی آشنا شدیم. یک سالی بود که از ژاپن به آمریکا هجرت کرده بودیم و به دنبال آشنایی با خانواده ای ژاپنی بودیم تا مجالی برای کودک فراهم شود که بتواند با کودکان هم سال، ژاپنی صحبت کند و این زبان از خاطرش نرود. دکتر ریاد از اساتید جوان دانشگاه میشیگان استیت است و اصالتاً اهل بنگلادش است (از مسلمانان بنگلادش). متولد لندن است (زمانی که پدرش برای تحصیل در انگلستان بوده) و بزرگ شدۀ دوبی (زمانی که پدر برای کار و استادی دانشگاه در دبی بوده). وقتی متوجه شدیم که همسرش کیمینه، ژاپنی است بسیار خوشحال شدیم. کیمینه سان هم از اینکه دید ایرانی در آمریکا به زبان ژاپنی حرف می زند خوشحال شد. این شروع آشنایی بود در اواخر 2015 و قرار شد که همدیگر را در 2016 بیشتر ببینیم.

2016 مجالی بود برای آشنایی بیشتر ما و دیدن خانواده ای که ترکیبی بود از فرهنگ های مختلف. دیدنِ کنار هم نشستن خُلقیاتی متفاوت. وقتی که جویا شدیم که این دو چطور با همدیگر آشنا شده اند متوجه شدیم که ریاد از دوبی و کیمینه از ژاپن برای تحصیل به تورنتو کانادا رفته بودند و آنجا با هم آشنا شده و ازدواج کرده اند. بعد از فارغ التحصیلی برای جاهای مختلف اقدام (اپلای) کرده بودند و نهایتا ریاد در میشیگان مشغول به کار می شود.

محصول زندگی و عشق ریاد و کیمینه دو کودک است به نام های "عماد" و "ایلیا". عماد در کلاس چهارم ابتدایی است و ایلیا کلاس اول ابتدایی. اینها نام هایی است که پدر کودکان را صدا می کند. هر دو کودک اسم ژاپنی هم دارند و مادر آنها را "فوجیرو" و "هیناکو چان" صدا می زند. هفته های اول که به منزلشان می رفتیم تعجب زده بودیم که بچه ها با پدر به زبان بنگلادشی و با مادر به زبان ژاپنی صحبت می کردند. و با ما به زبان انگلیسی.

اما پس از چند هفته، این حضورِ سه زبان در یک خانه برایمان عادی شد. فهمیدیم که می خواهند حتما سه فرهنگ، در خانه حضور داشته باشد. باز اوایل که برای شام گرد هم بودیم دیدن اینکه بر سر یک سفره هم غذای پر فلفل بنگلادشی و هندی هست و هم غذایِ بی ادویه و کم طعم ژاپنی، تعجب می کردیم. اما بعد تر فهمیدیم که "غذا" در نگاه اینها نمادی از فرهنگ یک سرزمین است و اینها خوشحالند از بودن طعم های مختلف بر سرِ یک سفره. ریاد به رسم بنگلادشی گاه با دست غذا می خورد و کیمینه هم با چوب های ژاپنی (هاشی)!

مدتی است که از میشیگان به کارولینا هجرت کرده ایم و حسرت دیدارها با دکتر ریاد و کیمینه سان با ما همراه است. از اولین دیدار تا روز خداحافظی، هر بار که این خانواده چهار نفره را دیدیم از ایشان آموختیم. تلاش پدر و مادر برای تعاملِ با جامعه آمریکایی ، بدون حل شدن در فرهنگ آمریکایی ؛ و تلاششان برای تربیت بچه ها در محیطی آرام و توأم با امتزاج فرهنگی، همه تحسین آمیز بود.

روح آدمی ست. تا هر قدر که بخواهد بزرگ می شود و تا هر میزان که بخواهد افق های بیشتری را می بیند. آنگاه که تصمیم می گیرد که اهل مدارا شود و مهر.

🔷در این دنیایی که بخشی از مردمانش به سمت کم حوصلگی، نفرت، تکفیر و...حرکت کرده اند و جنگ های دینی و نفرت پراکنی های نژادی و...گسترش یافته، ریاد و کیمینه برای ما سمبل رواداری و تحمل و صبر و مهربانی شدند. اینکه یک ژاپنی، با آنهمه وسواس ها و دقت ها و حساسیت ها، می تواند با ریشه های بنگلادشی با آنهمه تفاوت های نژادی و فرهنگی، پیوندی مشترک و زیبا بنا کند.
سال 2016 انبوهی از اخبار انفجارها و جنگ های قومی و مذهبی و...را شنیدیم. اما جنس مهربانی و رواداری چنان است که انسان اگر بخواهد می تواند خانه ای از عشق بنا کند در همین خاک. بهترینِ 2016 دیدارهای هفتگی با این زوج بود. دیدار این زوج مهربان یادآور کلام مولانای عزیز بود:
در این خاک در این خاک در این مزرعۀ پاک/
بجز مهر به جز عشق، دگر بذر نکاریم

* * * * *
📍پی نوشت: در زبان ژاپنی فوجیرو نام پسر و هیناکو، نام دختر است.
📍📍پی نوشت2: برای نوشتن این متن و معرفی این زندگی زیبای توأم با رواداری از دکتر ریاد اجازه گرفته ام.

https://telegram.me/solseghalam
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم آلودگی هوا در شهر پکن (گسترش آلودگی در مدت چند دقیقه)
🔹گزارش سی. ان. ان. از صبح روز دوشنبه دوم ژانویه (13 دی 1395). وضعیت فردایِ روزِ تعطیل 😔
*لینک فیلم با کیفیت بهتر 👇👇👇
@solseghalam
تصویر:
دیروز ؛ تابلوی مجاور درخت در باغ وحش شهر Greenville ، ایالت کارولینای جنوبی؛ آمریکا؛ با این جمله
«این درخت هر سال معادل 326 دلار برای "محیط زیستِ ما" بازگشت سود [خدمات رسانی] دارد»
@solseghalam
تصویر:
دیروز ؛ تابلوی مجاور درخت در باغ وحش شهر Greenville ، ایالت کارولینای جنوبی، آمریکا؛ با این جمله
«این درخت هر سال معادل 326 دلار برای "محیط زیستِ ما" بازگشت سود [خدمات رسانی] دارد»
@solseghalam
برف در ایالت های شرقی آمریکا از دیشب . حتی ایالت های جنوب شرقی هم بی نصیب نمانده اند.
در کارولینای جنوبی میزان برف حدودا ده سانتیمتر شد که در مناطق گرم این باعث شادی کودکان می شود.
@solseghalam
تصویر:
شمال میشیگان ، امروز صبح [شنبه 7 ژانویه] ، شهر Ironwood
افرادی که برای شرکت در مسابقه اسکی رفته بودند.
عکاس، دوست گرامی Gary Jackson
* تو خود حدیث مفصل بخوان!
@solseghalam
ادامه تصاویر Gary Jackson ازاین روزهای شمال میشیگان.
امروز صبح[یکشنبه 8 ژانویه]،شهر Ironwood
*آمریکا درسمت شمالِ ایالت هایی مثل میشیگان با کانادا هم مرز میشود.

**حدیث مفصل از این مجمل!
@solseghalam
ادامه تصاویر Gary Jackson ازاین روزهای شمال میشیگان.
امروز صبح[یکشنبه 8 ژانویه]،شهر Ironwood
*آمریکا درسمت شمالِ ایالت هایی مثل میشیگان با کانادا هم مرز میشود.

**حدیث مفصل از این مجمل!
@solseghalam
«سونامی ژاپن و آیت اله هاشمی رفسنجانی»

🔹خاطره دیدار مستقیم من با آقای هاشمی به پس از زلزله و سونامی توهوکو ژاپن بر می گردد که شاید اکنون ذکر آن بی مناسبت نباشد.

🔷چند روز پس از بروز زلزله و سونامی 11 مارس 2011 توهوکو، برای ایام نوروز و دیدار خانواده به ایران آمدم. این زلزله و سونامیِ بعد از آن، بزرگترین بحران و چالشِ کشور ژاپن بعد از جنگ دوم جهانی محسوب می شود.
پیرو سابقه همکاری در معاونت فنی شهرداری تهران ، گزارشی از «شرایط ژاپنِ بعد از زلزله» تهیه شده بود که در سازمان مدیریت بحران شهرداری و به حضور برخی از اعضای شورای شهر ارایه شد. یک روز بعد، به دعوت آقای مهندس بیادی قرار شد که این گزارش، در یکی از جلسات کمیته های زیر مجموعه مجمع تشخیص مصلحت ( کمیسیون زیربنایی) نیز ارایه شود. گمان نمی کردم که گزارش در یک کمیته فرعی، منجر به نتیجه ای جدی شود. جلسه برگزار شد و در کمال تعجب، فردای جلسه تماسی دریافت کردم که گزارشِ این جلسه به آقای رفسنجانی داده شده و ایشان در برخی زمینه ها سوالاتی دارند که می خواهند مستقیماً بپرسند . اصلا انتظارِ همچین چیزی را نداشتم. قرار شد تا قبل از بازگشت به ژاپن در دفتر ایشان به سوالات مربوطه به زلزله و سونامی پرداخته شود.

دو روز بعد، اولین دیدار من با ایشان و در دفتر کارشان انجام شد. بعد از ظهر یکی از روزهای پایانی هفته دوم نوروز 1390، ساعت پنج بعد از ظهر، در دفتر کارشان منتظر این دیدار بودم. برای جلسه مجوز همراه داشتن لب تاب و ارایه از طریق پرزنته گرفته شد. زمان ورودِ ایشان به اتاق، هنوز نمی دانستم که مشخصاً از چه بخشی از بحث هایِ قبلی سوال دارند . پس از سلام و احوال پرسی، اجازه گرفتم که صحبت ها را بر اساس فایل پاورپوینت شروع کنم. خیلی محترمانه گفتند چند لحظه صبر کنید. لطفا پیش از شروع صحبت هایتان، خودتان را دقیق تر معرفی کنید. و از گذشته و سابقه توضیحاتی بدهید.
پس از این مقدمه، همان گزارشِ سه روز قبل در کمیسیون زیربنایی را ارایه کردم. بر خلاف انتظارم و برخلاف رفتار بسیاری از مدیران، ایشان در طول صحبت ها، هیچ کجا کلام را قطع نکردند. تا انتهایِ پرزنته فقط آرام گوش کردند. بعد از پایان پرزنته گفتند تشکر می کنم. پیش از انقلاب من ژاپن بوده ام و آشنایی نسبی با مردم و روحیات آن کشور دارم. از شهر ناکازاکی هم بازدید کرده ام. سپس گفتند: در مورد این زلزله و سونامی من پنج سوال دارم که در این صحبت ها به جواب آنها نرسیدم. سوالاتم عبارت از این هاست:

🔷سوال یک- من در تلویزیون تصویر نیروگاه فوکوشیما را بعد از انفجار رآکتورها دیدم. «سقف» این نیروگاه هسته ای برایِ من محل سوال است. سقف های نیروگاههای هسته معمولا گنبدی شکل است. اما آنچه من در تلویزیون دیدم ، سقف فوکوشیما چیزی شبیه سازه فلزی "مسطح" بود و مشابه سقف های بتنی گنبدی شکل نبود. دلیلش چه بوده است؟ (به عنوان یک مهندس سازه، اصلاً به این موضوع فکر نکرده بودم، و پاسخی برای این پرسش نداشتم)
🔷سوال دو- شما به مکانیزم ایجاد سونامی اشاره کردید. گفتید که شکستِ گسل در اعماقِ اقیانوس و جابجا شدن صفحاتِ پوسته زمین، باعث ایجادِ موج در سطح آب اقیانوس و نهایتاً سونامی می شود. من نمی توانم این را بپذیرم. چون احساس می کنم انرژی ای که این میزان آب را جابجا می کند نباید به یک شکست گسل در یک نقطه از کف اقیانوس مرتبط باشد و انرژی ای که آزاد شده احتمالاً باید توضیح دیگری داشته باشد. ( چون این بحث ژئوتکنیکی هست برای این پرسش نیز پاسخ دقیق تری آماده نداشتم)
🔷سوال سه- در زمینه نحوه شمارش اجساد و کشته شدگان زلزله و سونامی سوال دارم. در زلزله گیلان ، آماری که فرمانداری ها برای ما تهیه کردند خطای زیادی داشت و بعداً فهمیدیم که شمار کشته شدگان کمتر از اعلام و برآوردهای اولیه بوده است. سوالم اینجاست که ژاپنی ها که اهل دقت هستند ، این کار را چطور انجام می دهند. خصوصا حالا که علاوه بر زلزله ، سونامی هم به ده ها شهر وارد شده است؟ مکانیسم آمارگیری شان چیست؟
🔷سوال چهار- الآن این منطقۀ سونامی زده دستِ کیست؟ زمانی که زلزله رودبار گیلان رخ داد مقارن بود با زمانی که ما تازه از جنگ آزاد شده بودیم و لذا نیروهایِ نظامیِ ما ادوات و ماشین آلات شان آماده و مهیا بود و لذا توانستیم به سرعت از این امکان در منطقۀ زلزله زده استفاده کنیم. در ژاپن که ارتش و سپاه با آن مفهوم ذهنی ما نیست، الان منطقه دست کیست؟
[ ادامه یادداشت در پائین 👇👇⬇️]
@solseghalam
[«سونامی ژاپن و آیت اله هاشمی رفسنجانی» ادامه یادداشت از بالا ☝️]

در ژاپن که ارتش و سپاه با آن مفهوم ذهنی ما نیست، الان منطقه دست کیست؟ «مدیریت اولیۀ بحران» و بعد از آن ، «بازسازی نهاییِ» این همه شهرِ ویران شده با کیست؟ ارتش چطور حضور دارد در این منطقه؟
🔷سوال پنج- نحوه شکستن دیوار بتنی مقابل نیروگاه فوکوشیما برایم محل سوال است. شما در تصاویر نشان دادید که بخشی از دیوارِ مقابل فرودگاه سندای بتنی بود . من خاطرم هست که در سدسازی، مهندسان هیدرولیک می گفتند عبور آب از روی سرریز بتنی باعث کنده شدن قطعات بتن می شود و برای همین شیارهایی در سطح سرریز سد ایجاد می کردند. سدسازها به آن می گفتند کاویتاسیون. آیا در این سونامی هم همین اتفاق رخ داده؟

از میانِ این پنج سوال، فقط امکان پاسخ دادن به سوال پنجم را داشتم و توضیح دادم که کاویتاسیون پدیده ای است که در سرعت هایِ بالا به وقوع می پیوندد و باعثِ ایجادِ خرابی و ایجاد حفره در سرریز سدها می شود ولی در دیوارهایِ مقابل نیروگاه فوکوشیما و فرودگاه سندای، "ضربۀ آب" باعث شکستن دیوار شده و عبور آب از رویِ دیوار با سرعت زیاد نبوده. مضافاً که ارتفاع دیوار هم کوتاه تر از امواج سونامی بوده .
آیت اله رفسنجانی گفتند: شما که به ژاپن برمی گردید لطفاً روی این سوالها کار کنید و از اساتید ژاپنی جویا شوید و اگر امکانش شد گزارشی برای من هم بفرستید استفاده خواهم کرد.

انتظار سوالات دقیق از ایشان را داشتم امّا این نه این دست سوالات را. به زلزله و سونامی ژاپن از وجوه مختلف "فکر" کرده بودند و مشخص بود تمام گزارش های تلویزیون را دقیق دیده اند. در بیرون دفتر در خیابان ولی عصر دقایقی قدم زدم. با خود فکر می کردم که ایشان دقیقا هم سن و سال پدربزرگم هستند و گویی تو دو ساعتی کنار پدربزرگ بنشینی، گزارشی به ایشان بدهی و در برابر چنین سوالاتی قرار بگیری.
🔷 چند روز پس از بازگشت به ژاپن با راهنمایی و کمک دکتر میاموتو و دکتر جوان به بازدید میدانی از فوکوشیما و سندای رفتم و حدود یک هفته در منطقه بودم برای درک بهتر این رویداد بزرگ. حاصل بازدید شد چندهزار تصویر و عکس از جزئیات آنچه که در منطقۀ شمال شرق ژاپن رخ داده بود. گزارش این بازدید کتابچه ای صد صفحه ای شد که نسخه ای از آن به دفتر آقای رفسنجانی رسانده شد.

🔷سه ماه بعد از سونامی برای شرکت در سمیناری در دانشگاه تهران و سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران، در خردادماه 1390 به ایران آمدم. به دفتر آیت اله اطلاع داده شد که در خصوص گزارشِ ارسالی، چنانچه سوالی باشد برای پاسخگویی در تهران حضور دارم. به فاصله کوتاهی اطلاع داده شد که آقای هاشمی می خواهند در مورد گزارش زلزله و سونامی گفتگو کنند.

🔷برای این دیدار هم فایل پرزنته ای تهیه شده بود . اسلاید دوم مرور «خلاصۀ اطلاعات زلزله» بود.اما این بار (برخلاف نوبت قبل) ایشان کلام را قطع کردند و گفتند : اینجا نوشته شده تعداد کشته های زلزله و سونامی بیست هزار نفر. نوبت قبل که شما به اینجا آمدید گفتید تعداد کشته ها بیست و دوهزار نفر است. چطور عددتان دو هزار تن تغییر کرده. علت این تغییر صحبت تان چیست؟! این در خاطر سپردن عدد، از دیدار سه ماه قبل واقعا باعث تعجب بود. توضیح داده شد که مشخصاً اسلایدِ بعد به همین بحث پرداخته است و اشاره شده به اینکه چون بحثِ سونامی مطرح بوده و در منطقه ساحلی به گسترۀ حدود پانصدکلیومتر، تعداد زیادی مفقود وجود داشته، برخی از این مفقودین بعدا مشخص شده کشته نشده اند و برآورد اولیه، کمی خطا داشته است.

در انتهای پرزنته، آقای هاشمی گفتند گزارش را به خانه برده ام و تا حدود صفحه هشتاد خوانده ام. همان جایی که راجع به بوی تعفن در مناطقِ ورود سونامی صحبت شده. شما در گزارش نوشته اید که این بوی بد شدید، ناشی از باقی ماندن اجساد ماهی ها و موجودات دریایی در منطقه شهری و آوارها بوده، ولی سوالم اینجاست که چطور به این رسیده اید. این بوی اجساد کشته شدگان نبوده است؟
در مورد پوشش سبز گیاهی پُشتِ دیوار ساحلی هم مطلبی نوشته اید. آیا بهتر نبود که به جای هزینه کردن برای پوشش گیاهی (درختکاریِ پشت دیوار) ، ارتفاع بتن ریزی را بیشتر می کردند؟ فلسفه ماجرا چه بوده است؟ لطفا روی اقتصاد مهندسی این موضوع بیشتر مطالعه کنید.

🔷 دو ماه بعد از این دیدار برای کنفرانس مدیریت بحران وزارت بهداشت، به اتفاق زلزله شناس ژاپنی ، آقای پروفسور تاکادا به ایران آمدیم تا در خصوص آسیب به بیمارستان ها در جریان زلزله و سونامی صحبت شود. حضور آقای تاکادا در تهران که به اطلاع دفتر آقای رفسنجانی رسانده شد بلافاصله ایشان برای دیدار با زلزله شناس ژاپنی ابراز علاقه کردند.

[ ادامه یادداشت در پائین 👇👇⬇️]
@solseghalam
[«سونامی ژاپن و آیت اله هاشمی رفسنجانی» ادامه یادداشت از بالا ☝️]

بلافاصله ایشان برای دیدار با زلزله شناس ژاپنی ابراز علاقه کردند. پس از طی روال اداری مربوط به دیدارهای خارجی این دیدار برگزار شد. قبل از جلسه ، بسیار برایم سوال بود که ایشان چه سوالاتی از پروفسور تاکادا خواهند پرسید.

پس از اینکه آقای تاکادا در ابتدایِ دیدار توضیحاتی راجع به گذشته و سوابق خود داد ، آقای هاشمی گفتند گزارش های این زلزله را دنبال کرده ام. سوالی که دارم اینکه کشور شما تجارب زیادی در حوزه زلزله دارد؛ "مهمترین" درسِ این زلزله ، برای کشور ژاپن چه بوده است؟ می دانم قطعاً با مسایلِ زیادی مواجه شده اید اما «مهمترین تجربۀ ژاپن» در این ماجرا چه بوده است؟
شاید این بهترین سوالی بود که می شد در ابتدای جلسه از زلزله شناس ژاپنی پرسید.
پس از پاسخ پروفسور تاکادا ، آقای هاشمی گفتند سوال دوم من در زمینه مکانیزم ایجاد سونامی است. من هنوز از گزارش ها متقاعد نشده ام که "شکست گسل" یا "آزاد شدن انرژی" «چگونه» منجر به حرکت این حجم عظیم آب می شود؟

در سوال سوم آقای رفسنجانی از شایعه ای به نام "هارپ" پرسیدند و گفتند آیا می شود که ارتباطی بین زلزله ها و پدیده ای که به نام هارپ معرفی می شود، وجود داشته باشد؟
[گزارش مختصری از این دیدار هنوز در سوابق سایت های خبری اینترنتی موجود است]*

🔷ماجرای زلزله و سونامی ژاپن برای هر مهندسی، درس ها و عبرت های زیادی به همراه داشت اما این سلسله نشست ها برای من درس دیگری هم داشت و آن اینکه یک ذهن وقتی به فکر کردن و تحلیل کردن عادت کرده باشد می تواند اینگونه چالاک و قوی ببیند وجوهِ یک موضوعِ غیر از رشته تخصصی اش را و اینگونه خود را در برابر طرحِ سوال قرار دهد.

پروفسور تاکادا همیشه از این دیدار به خوبی یاد می کرد (و می کند). پیش از هجرت از ژاپن به آمریکا، یک بار زنگ زد و گفت که در هیروشیما زمین لغزه [رانش زمین]رخ داده و بیا تا برای بازدید میدانی به منطقه برویم. پس از پایان بازدید گفت: گزارشی از این بازدید را برای آیت اله هاشمی که در ایران دیدیم هم بفرست.
به توصیه پروفسور تاکادا مطلبی تهیه و ارسال شد. پیش از سفر به آمریکا، وقتی که در تهران اطلاع دادم که چنانچه سوالی در مورد گزارش باشد در ایران هستم در کمال شگفتی دیدم که باز آیت اله در اسفند 1393وقتی را برای دیدار و گفتگو تنظیم کردند.

🔷این چهار نشست و دیدار با آقای هاشمی برای من به عنوان یک مهندس، یک الگوی ذهنی ایجاد کرده. اینکه تلاش کنم چنان زندگی کنم که تا هشتاد سالگی هم نسبت به اعداد و ارقام هشیار و دقیق باشم. در اولین دیدارمان آقای هاشمی گفت که من ذهنی ریاضی و مهندسی ندارم و این سوالاتم از شما بر اساس یک "ذهن غیرمهندسی" است اما باورم از این سلسله دیدارها این است که ایشان اتفاقا ذهنی ریاضی و بسیار حساس به ارقام و اعداد داشتند. اینکه وقتی به ایشان می گویی در منطقه هیروشیما در اثرِ بارانِ زیاد ، رانش زمین رخ داده و این هم عکس هایش است ، ایشان بلافاصله می پرسند : «چندمیلیمتر باران در ساعت؟» و وقتی که پاسخ می دهی 217 میلیمتر در سه ساعت، آقای رفسنجانی می گوید: اینکه زیاد نیست، فلان سال در گیلان ما فلان میلیمتر باران داشتیم... در ابعاد زندگی بزرگان حرف های زیادی زده می شود (بخاطر کارنامه مفصل شان). اما به عنوان یک مهندس، آقای هاشمی رفسنجانی برای من نمونه ای شد که بکوشم هشیاری ذهنی و حساسیت به ارقام را تا کهنسالی و روزهای پیری حفظ کنم. بی گمان این نمی شود بدون تمرین های مستمر ذهنی و روحی.
خدایش رحمت کناد.

https://telegram.me/solseghalam
" ایمیل پروفسور تاکادا "

مترصّد فرصتی بودم تا به پروفسور تاکادا اتفاق درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی را اطلاع دهم که مشغله های دو روز گذشته مجالی برای این امر نگذاشت. باعث تعجب بود که امروز دیدم خود ایشان ایمیل زده و یادداشتی که به مناسبت درگذشت آقای رفسنجانی نوشته است را ارسال کرده (تصویر زیر👇👇 ) .

در متن یادداشت به «سوالات آقای رفسنجانی» در طول این دیدار اشاره کرده [موضوعی که در یادداشت بالا به آن پرداخته شده بود] و همچنین به دغدغه ای که آقای رفسنجانی در خصوص توسعه ارتباطات دانشگاه آزاد با دانشگاههای ژاپن داشتند.
با شناختی که از ژاپنی ها دارم [و دقت و وسواسی که در نگارش دارند] ، به گمانم باید احساس بسیار خوبی از آن گفتگوی دوساعته با تاکادا همراه بوده باشد که چنین متنی را تنظیم و برای دوستانش ارسال کرده است.

https://telegram.me/solseghalam