اینم چیز خاصی نبود
🔷زمانی که پروژۀ برج میلاد در حال اجرا بود ، بارها پیش آمد که همراه با گروه هایی که برای بازدید از روندِ اجرای سازه می آمدند برای ارائه توضیحاتی به بالای برج می رفتیم. آن زمان برج میلاد موجود عجیب و جدیدی در دل تهران بود که یکباره در حال سبز شدن و قد برکشیدن بود و محل سوال بود برای بسیاری. تابستان 1387 در یک فاز اجرایی، در مدت چهل و چند روز ، برج حدود هشتاد متر قد کشید. در ابتدای این بازدیدها ، وقتی که به داخل هشت ضلعی مرکزی بدنۀ برج وارد می شدیم در آن تاریکی و نور مهتابی ها که بوی بتن و آب و خنکی حس می شد، در هنگام سوار شدن به آسانسور کارگاهی (که آلیماک نام داشت)، شعف را می شُد در چهرۀ بازدیدکننده ها دید. یک هیجان و خوشحالی از این تجربه و لحظه. اما بارها شد که در هنگام برگشت با این گروه ها، می شنیدیم که یکی به دیگری می گفت: «چیز خاصی هم نبودا » (!؟) انگار که قرار بود در آن فراز آسمان رویداد خاصی رخ داده باشد و چون چنین نشده ، همه چیز عادی و معمولی ارزیابی شده بود. یک بار یکی از همکارها که حرصش گرفته بود با حرارت و با آب و تاب خطاب به گویندۀ آن جمله می گفت: آیا شما می دانید این نقطه ای که بر آن ایستادید حاصل چندهزار ساعت کار مهندسی بوده؟ آیا می دانید که تصوّرِ ایستادن در چنین ارتفاعی یک رؤیا بود؟ آیا می دانید که چند هزار قطعه فولاد در این تراز به چه دشواری نصب شده؟ و چهرۀ شنونده بود که به آرامی اینها را می شنید و معلوم بود که هیچ فرقی ندارد برایش شنیدن با نشیندن این صحبت ها. «چیز خاصی نبود».
🔴طی سالهای اقامت در ژاپن، گروه های زیادی از ایران برای بازدید از مراکز تحقیقاتی یا کنفرانس ها می آمدند و در مواردی به جهت ترجمه یا راهنمایی، با هم همراه می شدیم. در مواردِ بسیاری در پایان بازدید، از یکی از اعضای گروه شنیده می شد که می گفت: « ژاپنم چیز خاصی نبودا ». یا اینکه :«انتظار بیشتری از ژاپن داشتیم» (!). گویی که قرار بوده در ژاپن کشف و شهود خاصی رخ دهد و رخ نداده است. یک بار یکی از گروههای مدیریت بحران برای شرکت در سلسله ای از نشست ها به دانشگاه کوبه آمده بودند برای مرور تجربیات زلزله کوبه. در پایان دوره، در مسیر برگشت به هتل، مدیر گروه می گفت:« همه این حرفهایی که این ژاپنی ها گفتند رو کارشناسان خود ما، بیشتر و بهترش رو بلدند و به ما گفته بودند. این دوره چیز خاصی نداشت». تو می مانی که چه باید بگویی؟ مثل آن مهندس همکار برج میلاد شروع کنی با حرارت به توضیح دادن ... یا اینکه باید سکوت کرد.
🔵در ماجرای آشنایی ها و در روابطِ انسانی هم بسیار چنین پیش می آید. آنها که با تو آشنا می شوند و خوشحال از این امکان آشنایی ، دوری با تو می زنند، و در مسیری بالا و پایینی باهم می روید و بعد می بینی که در دلش می گوید: «اینم چیز خاصی نبودا».
آنها که امور را ساده می کنند ، تو را هم ساده می کنند. «چیز خاصی نیست».(!) ذهن هایی که به دنبال «چیز خاص»ی هستند و بر فراز برج میلاد و در مرکز تحقیقاتی ژاپنی دنبال "أمر خاص" می گردند ، در تو نیز (بعد مدتی) چیز خاصی نمی بینند و رهایت می کنند. اندوهگین مباش . بگذار بروند به دنبال أمر خاص بگردند.
ذهن هایی که دنبال شکار نهنگ و پلنگ می گردند در شنیدن صدای آواز بلبلی کوچک لزومی به توقّف نمی بینند. بگذار بروند به دنبال همان شکارشان . اندوهگین مباش! تو آوازت را بخوان.
@solseghalam
🔷زمانی که پروژۀ برج میلاد در حال اجرا بود ، بارها پیش آمد که همراه با گروه هایی که برای بازدید از روندِ اجرای سازه می آمدند برای ارائه توضیحاتی به بالای برج می رفتیم. آن زمان برج میلاد موجود عجیب و جدیدی در دل تهران بود که یکباره در حال سبز شدن و قد برکشیدن بود و محل سوال بود برای بسیاری. تابستان 1387 در یک فاز اجرایی، در مدت چهل و چند روز ، برج حدود هشتاد متر قد کشید. در ابتدای این بازدیدها ، وقتی که به داخل هشت ضلعی مرکزی بدنۀ برج وارد می شدیم در آن تاریکی و نور مهتابی ها که بوی بتن و آب و خنکی حس می شد، در هنگام سوار شدن به آسانسور کارگاهی (که آلیماک نام داشت)، شعف را می شُد در چهرۀ بازدیدکننده ها دید. یک هیجان و خوشحالی از این تجربه و لحظه. اما بارها شد که در هنگام برگشت با این گروه ها، می شنیدیم که یکی به دیگری می گفت: «چیز خاصی هم نبودا » (!؟) انگار که قرار بود در آن فراز آسمان رویداد خاصی رخ داده باشد و چون چنین نشده ، همه چیز عادی و معمولی ارزیابی شده بود. یک بار یکی از همکارها که حرصش گرفته بود با حرارت و با آب و تاب خطاب به گویندۀ آن جمله می گفت: آیا شما می دانید این نقطه ای که بر آن ایستادید حاصل چندهزار ساعت کار مهندسی بوده؟ آیا می دانید که تصوّرِ ایستادن در چنین ارتفاعی یک رؤیا بود؟ آیا می دانید که چند هزار قطعه فولاد در این تراز به چه دشواری نصب شده؟ و چهرۀ شنونده بود که به آرامی اینها را می شنید و معلوم بود که هیچ فرقی ندارد برایش شنیدن با نشیندن این صحبت ها. «چیز خاصی نبود».
🔴طی سالهای اقامت در ژاپن، گروه های زیادی از ایران برای بازدید از مراکز تحقیقاتی یا کنفرانس ها می آمدند و در مواردی به جهت ترجمه یا راهنمایی، با هم همراه می شدیم. در مواردِ بسیاری در پایان بازدید، از یکی از اعضای گروه شنیده می شد که می گفت: « ژاپنم چیز خاصی نبودا ». یا اینکه :«انتظار بیشتری از ژاپن داشتیم» (!). گویی که قرار بوده در ژاپن کشف و شهود خاصی رخ دهد و رخ نداده است. یک بار یکی از گروههای مدیریت بحران برای شرکت در سلسله ای از نشست ها به دانشگاه کوبه آمده بودند برای مرور تجربیات زلزله کوبه. در پایان دوره، در مسیر برگشت به هتل، مدیر گروه می گفت:« همه این حرفهایی که این ژاپنی ها گفتند رو کارشناسان خود ما، بیشتر و بهترش رو بلدند و به ما گفته بودند. این دوره چیز خاصی نداشت». تو می مانی که چه باید بگویی؟ مثل آن مهندس همکار برج میلاد شروع کنی با حرارت به توضیح دادن ... یا اینکه باید سکوت کرد.
🔵در ماجرای آشنایی ها و در روابطِ انسانی هم بسیار چنین پیش می آید. آنها که با تو آشنا می شوند و خوشحال از این امکان آشنایی ، دوری با تو می زنند، و در مسیری بالا و پایینی باهم می روید و بعد می بینی که در دلش می گوید: «اینم چیز خاصی نبودا».
آنها که امور را ساده می کنند ، تو را هم ساده می کنند. «چیز خاصی نیست».(!) ذهن هایی که به دنبال «چیز خاص»ی هستند و بر فراز برج میلاد و در مرکز تحقیقاتی ژاپنی دنبال "أمر خاص" می گردند ، در تو نیز (بعد مدتی) چیز خاصی نمی بینند و رهایت می کنند. اندوهگین مباش . بگذار بروند به دنبال أمر خاص بگردند.
ذهن هایی که دنبال شکار نهنگ و پلنگ می گردند در شنیدن صدای آواز بلبلی کوچک لزومی به توقّف نمی بینند. بگذار بروند به دنبال همان شکارشان . اندوهگین مباش! تو آوازت را بخوان.
@solseghalam
ارزیابی شتابزده
تفاوت ساختمان سازی در ایالت های مختلف بنا به مقتضیات هر ایالت ، روش متداول ساختمان سازی (یا practice اصلی طرح سازه ها) متفاوت است. مثلا در آتلانتا ، مرکز ایالت جورجیا ، عمدتاً سازه های بتنی مورد استفاده قرار می گیرد در حالی که در نیویورک (به دلیل گران بودن…
روند احداث نمونه دیگری از ساختمان چوبی چهار طبقه
*محل پروژه: کلمسون؛ کارولینای جنوبی
(پیرو بحث ساختمان سازی در ایالت های مختلف)
@solseghalam
*محل پروژه: کلمسون؛ کارولینای جنوبی
(پیرو بحث ساختمان سازی در ایالت های مختلف)
@solseghalam
ارزیابی شتابزده
روند احداث نمونه دیگری از ساختمان چوبی چهار طبقه *محل پروژه: کلمسون؛ کارولینای جنوبی (پیرو بحث ساختمان سازی در ایالت های مختلف) @solseghalam
[ادامه تصویر قبل]
استفاده از ستونهای فولادی درطبقه اول
🔹مصالح اصلی دراین تیپ ساختمانهای هایبرید چوب است ولی از بتن(برای فونداسیون)و فولاد(برای قاب برخی از دهانه ها) نیز استفاده می شود
@solseghalam
استفاده از ستونهای فولادی درطبقه اول
🔹مصالح اصلی دراین تیپ ساختمانهای هایبرید چوب است ولی از بتن(برای فونداسیون)و فولاد(برای قاب برخی از دهانه ها) نیز استفاده می شود
@solseghalam
درِ چشم /
بامدادان /
به بهشت /
برگُشودن /
نه چُنان لطیف باشد ، /
که به دوست برگُشایی.
#سعدی
* * *
صبح روز جمعه اول اردیبشهت ماه جلالی، [به رغم انبوهی از اخبار سیاسی] پر از عطر بهار و غزل و سعدی باد.
خوشا به حال آنها که امروز در باغ جهان نما [شیراز] قدم می زنند در شکوه عطر بهار نارنج ها.
🔷در این بیتِ عاشقانه، سعدی علیه الرحمه بجای واژه پِلک، می گوید: "درِ چشم". به نحوی خیال انگیزتر کرده چشم بازکردن را با تعبیر: درِ چشم برگشودن ؛ و می گوید:
اینکه یک روز در هنگامه صبحگاه، درِ چشم را باز کنی و بهشت را ببینی آنچنان لطیف نیست که درِ چشم بگشایی و سیمای "دوست" ببینی!
دوست به اتاق چشمت پا نهد.
سعدی از "لطافت" دیدار دوست [در مقایسه با دیدار بهشت!] سخن می گوید.
گفته ها و سروده های سعدی در اوج عاشقی است و اوج لطافت.
آنکه دیدارِ صبحگاهانِ دوست را لطیف تر از بهشت می داند، هم بایدش که در خوش احوالِ اول اردیبهشت بنشیند و در گوشه گلستانی ، گلستان بسراید برای قرن ها. برای همه آنها که بعد از او می آیند و مهری در دل می نشانند و از عطر دوست داشتن، مشام جان معطر می کنند. اولِ اردیبهشت ماه در گوشه گلستانی عبیرآمیز، عاشقی دست به قلم شد و برای عاشقان تاریخ سروده ها ، سرود.
سعدی تصویرگر دوست داشتن هاست.
خدایش رحمت کناد.
#روز_سعدی
@solseghalam
بامدادان /
به بهشت /
برگُشودن /
نه چُنان لطیف باشد ، /
که به دوست برگُشایی.
#سعدی
* * *
صبح روز جمعه اول اردیبشهت ماه جلالی، [به رغم انبوهی از اخبار سیاسی] پر از عطر بهار و غزل و سعدی باد.
خوشا به حال آنها که امروز در باغ جهان نما [شیراز] قدم می زنند در شکوه عطر بهار نارنج ها.
🔷در این بیتِ عاشقانه، سعدی علیه الرحمه بجای واژه پِلک، می گوید: "درِ چشم". به نحوی خیال انگیزتر کرده چشم بازکردن را با تعبیر: درِ چشم برگشودن ؛ و می گوید:
اینکه یک روز در هنگامه صبحگاه، درِ چشم را باز کنی و بهشت را ببینی آنچنان لطیف نیست که درِ چشم بگشایی و سیمای "دوست" ببینی!
دوست به اتاق چشمت پا نهد.
سعدی از "لطافت" دیدار دوست [در مقایسه با دیدار بهشت!] سخن می گوید.
گفته ها و سروده های سعدی در اوج عاشقی است و اوج لطافت.
آنکه دیدارِ صبحگاهانِ دوست را لطیف تر از بهشت می داند، هم بایدش که در خوش احوالِ اول اردیبهشت بنشیند و در گوشه گلستانی ، گلستان بسراید برای قرن ها. برای همه آنها که بعد از او می آیند و مهری در دل می نشانند و از عطر دوست داشتن، مشام جان معطر می کنند. اولِ اردیبهشت ماه در گوشه گلستانی عبیرآمیز، عاشقی دست به قلم شد و برای عاشقان تاریخ سروده ها ، سرود.
سعدی تصویرگر دوست داشتن هاست.
خدایش رحمت کناد.
#روز_سعدی
@solseghalam
✍️نام سعدی در اشعار حافظ کجاست؟!
🔷یکی از سوالاتی که در خصوص حافظ بسیار به ذهن نزدیک می شود اینکه چرا در کلام این آشنای کِلک سخن ، در هیچ کجا از [حدود]چهارهزار و هشتصدبیت سروده هایش ، نامی از سعدی نیامده است؟
🔷مگر می شود که کسی چون حافظ که استاد زبان فارسی و عربی بوده و مُحصل مکتبِ سخندانی ، در مسیر تحصیل و آموختنش به امپراطوری و کاخ اشعار سعدی برنخورده باشد؟
آیا ممکن است کسی که در غزلش به مقتضای حال و کلام، دقیقترین ضرب المثلهای چند قرن قبل را از زبان عربی به استادانه ترین گونه وام میگیرد [مثلاً: آخرُ الدّواء الکیّ ] در کلاسهای درسش و در دوران تحصیلش نامی از سعدیِ یکصد سال قبل، نشنیده باشد و کلامی از او نخوانده باشد؟
کسی که همه ی عمر را در شیراز سپری کرده (حافظ) چگونه راجع به کسی که در بهارِ شیراز گلستان پدید آورده ، کلامی نمی گوید؟ یا نامی از او نمی برد؟
🔷این سوال وقتی جالب تر می شود که در مرور غزلیات حافظ در حدود ده بیت می بینیم که یکی از مصرع ها، دقیقاً از سعدی است بی هیچ تغییری!
غیرِ این نکته که حافظ زِتو ناخشنود است/
در سراپایِ وجودت هنری نیست که نیست !
برای مثال مصرع دوم این بیت بالا [بی هیچ تغییری] از سعدی است که حافظ آن را در این غزلِ پرشکایت خود بکار برده است.
یا مثلاً :
▪️حافظ (غزل ۱۲۲ - بیت دوم ): حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست/ که آشنا، سخنِ آشنا نگه دارد
▪️سعدی (غزل ۳۸۶ - بیت آخر): حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست/ یکی تمام بود مُطّلع بر اَسرارم
🔷اما چرا حافظ در هیچ کجا نام سعدی را به تصریح نیاورده است؟ پاسخ به این سوال همچون سایر ابهامات و سؤالات دیگری که از حافظ در ذهن داریم به روشنی ممکن نیست.
حافظ اهل کلام مستقیم نیست. حافظ، پرده نشینِ وادی معناست. اهل سخنِ لایه در لایه و بیان غیرمستقیم است. حافظ نه نام سعدی را ، که بسیار نامهای دیگر را به صراحت به کلام نیاورده و همچنان که معنا را بی پروا از پسِ هفت پرده به بازارِ کلام نمی کشاند، در بکار بردن نام ها نیز به همین سیاق ، اهل پروا و احتیاط است. حافظ آشنای طریقِ مستی و مستوری است و اگر ردّپای مضمونی را در اندیشه او می جوئیم، به دنبال ساده یابی و درشت یابی و سهل یابی نباید بود. نام سعدی را هم باید در اشعار حافظ، غیرمستقیم یافت.
مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار
وَرنه مستوری و مستی ، همه کس نتوانند!
#روز_سعدی
#حافظ
https://telegram.me/solseghalam
🔷یکی از سوالاتی که در خصوص حافظ بسیار به ذهن نزدیک می شود اینکه چرا در کلام این آشنای کِلک سخن ، در هیچ کجا از [حدود]چهارهزار و هشتصدبیت سروده هایش ، نامی از سعدی نیامده است؟
🔷مگر می شود که کسی چون حافظ که استاد زبان فارسی و عربی بوده و مُحصل مکتبِ سخندانی ، در مسیر تحصیل و آموختنش به امپراطوری و کاخ اشعار سعدی برنخورده باشد؟
آیا ممکن است کسی که در غزلش به مقتضای حال و کلام، دقیقترین ضرب المثلهای چند قرن قبل را از زبان عربی به استادانه ترین گونه وام میگیرد [مثلاً: آخرُ الدّواء الکیّ ] در کلاسهای درسش و در دوران تحصیلش نامی از سعدیِ یکصد سال قبل، نشنیده باشد و کلامی از او نخوانده باشد؟
کسی که همه ی عمر را در شیراز سپری کرده (حافظ) چگونه راجع به کسی که در بهارِ شیراز گلستان پدید آورده ، کلامی نمی گوید؟ یا نامی از او نمی برد؟
🔷این سوال وقتی جالب تر می شود که در مرور غزلیات حافظ در حدود ده بیت می بینیم که یکی از مصرع ها، دقیقاً از سعدی است بی هیچ تغییری!
غیرِ این نکته که حافظ زِتو ناخشنود است/
در سراپایِ وجودت هنری نیست که نیست !
برای مثال مصرع دوم این بیت بالا [بی هیچ تغییری] از سعدی است که حافظ آن را در این غزلِ پرشکایت خود بکار برده است.
یا مثلاً :
▪️حافظ (غزل ۱۲۲ - بیت دوم ): حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست/ که آشنا، سخنِ آشنا نگه دارد
▪️سعدی (غزل ۳۸۶ - بیت آخر): حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست/ یکی تمام بود مُطّلع بر اَسرارم
🔷اما چرا حافظ در هیچ کجا نام سعدی را به تصریح نیاورده است؟ پاسخ به این سوال همچون سایر ابهامات و سؤالات دیگری که از حافظ در ذهن داریم به روشنی ممکن نیست.
حافظ اهل کلام مستقیم نیست. حافظ، پرده نشینِ وادی معناست. اهل سخنِ لایه در لایه و بیان غیرمستقیم است. حافظ نه نام سعدی را ، که بسیار نامهای دیگر را به صراحت به کلام نیاورده و همچنان که معنا را بی پروا از پسِ هفت پرده به بازارِ کلام نمی کشاند، در بکار بردن نام ها نیز به همین سیاق ، اهل پروا و احتیاط است. حافظ آشنای طریقِ مستی و مستوری است و اگر ردّپای مضمونی را در اندیشه او می جوئیم، به دنبال ساده یابی و درشت یابی و سهل یابی نباید بود. نام سعدی را هم باید در اشعار حافظ، غیرمستقیم یافت.
مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار
وَرنه مستوری و مستی ، همه کس نتوانند!
#روز_سعدی
#حافظ
https://telegram.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
ارزیابی شتابزده
✍️دغدغه انتخابات در ژاپن و ایران 🔵 اینکه این روزها اینقدر مسایلِ انتخابات ریاست جمهوری با حساسیت درشبکه های اجتماعی دنبال می شود أمر خوبی است اما یک سوالِ اساسی وجود دارد و آن اینکه آیا این میزان شمول و همه گیر بودن موضوع درست است؟ آیا این میزان درگیر شدنِ…
🔴اگر تویوتا یک کشورِ مستقل بود!
در یادداشت قبل [بالا ⬆️] به موضوع تفاوتِ دغدغه انتخابات در کشور ژاپن با ایران پرداخته شد. گفته شد که اگر چه مقتضیاتِ کشورها متفاوت است [و بعضاً جنس بی تفاوتی دانشجویان ژاپنی و نسل جوان این کشور پسندیده نیست]، ولی این موضوع طرح شد که علت این میزان تفاوت چیست؟
حضور بخش خصوصیِ قوی [و واقعی] در یک کشور، یکی از دلایل تفاوت در نگرش هایِ بدنه جامعه عنوان شد. بخش خصوصی که گاه چندبرابر فروشِ نفت یکسال کشور ایران ، گردش مالی دارد. مثالهایی در این خصوص عنوان شد که بحث شرکت تویوتا نیز مطرح شد. این امر باعث شد تا دوست ارجمند جناب دکتر قادری که مقیم ژاپن و در یکی از مراکز تحقیقاتی مهم مرتبط با صنعت خودرو شاغل هستند بحث تویوتا را بادقت بیشتر بدین نحو بیان کنند:
* * * * * *
🔹برای اينكه بهتر متوجه بشويم چرا برای بازارهاي مالي و مردم سهامدار، تغيير و تحولات در مديريت تويوتا يا نيسان، بيشتر از تغيرات در مديريت فلان سازمان دولتی ژاپن اهميت دارد، بعضی از آمارهای تويوتا را كه قبلا تهيه شده با دوستان به اشتراك می گذارم:
🔵 فروش سالانه تويوتا در سال ٢٠١٦ حدود ٢٨/٤ تريليون ين است كه حدودا معادل ٢٦١ ميليارد دلار می شود؛ بخشهايي از اين مبلغ صرف حقوق، بيمه، حق بازنشستگي و ماليات صدها هزار كارمند تويوتا ميشود [سیصدوچهل و هشت هزار کارمند] ، بخش ديگری شامل خريد قطعات و خدمات از ساير شركتها می شود، بخشی خرج سرمايه گذاري در كارخانه ها و تأسيس كارخانه هایِ جديد میشود، بخشی خرج تحقيقات و توسعه، بخشي صرف كمك به دانشگاه ها و ... می شود و نهايتاً حدود ٢٦/٣ ميليارد دلار به عنوان سود عملياتی باقی می ماند كه بعد از كسر ماليات، «سود خالص تویوتا» حدوداً ٢٢ ميليارد دلار می شود.
🔵يعني اگر [مثلاً] تويوتا يك كشورِ مستقل بود، بيش از ٢٦١ ميليارد دلار درآمد داشت كه بعد از كسر مخارج و حقوق كارمندان و هزينه هایی كه بابت ارتش، مدارس ، بهداشت و ... می پرداخت (معادل مالياتِ پرداختي به دولت ژاپن) ، می توانست هر سال حدود ٢٢ ميليارد دلار به ذخاير ارزی اش اضافه كند (علاوه بر سرمايه گذاری ها و تامين آتيه شهروندانش).
@solseghalam
در یادداشت قبل [بالا ⬆️] به موضوع تفاوتِ دغدغه انتخابات در کشور ژاپن با ایران پرداخته شد. گفته شد که اگر چه مقتضیاتِ کشورها متفاوت است [و بعضاً جنس بی تفاوتی دانشجویان ژاپنی و نسل جوان این کشور پسندیده نیست]، ولی این موضوع طرح شد که علت این میزان تفاوت چیست؟
حضور بخش خصوصیِ قوی [و واقعی] در یک کشور، یکی از دلایل تفاوت در نگرش هایِ بدنه جامعه عنوان شد. بخش خصوصی که گاه چندبرابر فروشِ نفت یکسال کشور ایران ، گردش مالی دارد. مثالهایی در این خصوص عنوان شد که بحث شرکت تویوتا نیز مطرح شد. این امر باعث شد تا دوست ارجمند جناب دکتر قادری که مقیم ژاپن و در یکی از مراکز تحقیقاتی مهم مرتبط با صنعت خودرو شاغل هستند بحث تویوتا را بادقت بیشتر بدین نحو بیان کنند:
* * * * * *
🔹برای اينكه بهتر متوجه بشويم چرا برای بازارهاي مالي و مردم سهامدار، تغيير و تحولات در مديريت تويوتا يا نيسان، بيشتر از تغيرات در مديريت فلان سازمان دولتی ژاپن اهميت دارد، بعضی از آمارهای تويوتا را كه قبلا تهيه شده با دوستان به اشتراك می گذارم:
🔵 فروش سالانه تويوتا در سال ٢٠١٦ حدود ٢٨/٤ تريليون ين است كه حدودا معادل ٢٦١ ميليارد دلار می شود؛ بخشهايي از اين مبلغ صرف حقوق، بيمه، حق بازنشستگي و ماليات صدها هزار كارمند تويوتا ميشود [سیصدوچهل و هشت هزار کارمند] ، بخش ديگری شامل خريد قطعات و خدمات از ساير شركتها می شود، بخشی خرج سرمايه گذاري در كارخانه ها و تأسيس كارخانه هایِ جديد میشود، بخشی خرج تحقيقات و توسعه، بخشي صرف كمك به دانشگاه ها و ... می شود و نهايتاً حدود ٢٦/٣ ميليارد دلار به عنوان سود عملياتی باقی می ماند كه بعد از كسر ماليات، «سود خالص تویوتا» حدوداً ٢٢ ميليارد دلار می شود.
🔵يعني اگر [مثلاً] تويوتا يك كشورِ مستقل بود، بيش از ٢٦١ ميليارد دلار درآمد داشت كه بعد از كسر مخارج و حقوق كارمندان و هزينه هایی كه بابت ارتش، مدارس ، بهداشت و ... می پرداخت (معادل مالياتِ پرداختي به دولت ژاپن) ، می توانست هر سال حدود ٢٢ ميليارد دلار به ذخاير ارزی اش اضافه كند (علاوه بر سرمايه گذاری ها و تامين آتيه شهروندانش).
@solseghalam
✍️تویوتا – بخش سوم
🔴در ادامه هم اندیشی با متخصصین ایرانی مقیم ژاپن و در ادامه بحث تویوتا (به عنوان نمونه ای از بخش خصوصی که وضعیت زندگی و اقتصاد یک کشور را چندین برابرِ درآمد نفت زیر و زبَر می کند) تذکر و یادداشت زیر را از دکتر قادری دریافت کردم که ناظر به بحث بسیار مهمی است. اینکه اعداد و ارقامی که در دو یادداشت بالا ذکر شد، فقط مربوط به بحث "تویوتا موتورز" بود و سایرِ درآمدهایِ دیگر شرکت هایِ وابسته به تویوتا را در این بحث قید نکرده ایم.
🔷شرکت های بزرگ ژاپنی عموماً به شکل یک بنگاه اقتصادی اداره می شوند که فقط در یک حوزه فعالیت نمی کنند و زیرمجموعه های متعدد و متنوعِ صنعتی و بازرگانی را دارا هستند. مثلا درآمد بخش "بیمه" شرکت سونی از بسیاری از بخشهای الکترونیک سونی بیشتر است. یا مثلاً سرمایه گذاری شرکت میتسوبیشی در مرغ سوخاری "کی. اف. سی" بیشتر از درآمد میتسوبیشی در برخی از بخشهای موتور یا ساختمان است.
یا به عنوان مثالی دیگر، سرمایه گذاری پاناسونیک در بخش محصولات شیمیایی و پزشکی، در حال پیشی گرفتن نسبت به برخی کارخانجات الکترونیک پاناسونیک است.
با این نگاه مروری کنیم به سایر درآمد های تویوتا در بخش هایی به غیر از صنعت خودرو .
(در مرور ارقام ذیل، عدد حدودی چهل میلیارد دلار را به عنوان فروش نفت یک سال کشور ایران –درسالی که فروش نفت بد نباشد- را در خاطر داشته باشیم).
* * * * *
یادداشت:
🔴آمار دو یادداشت قبل شما، فقط منحصر به «تويوتا موتورز» يا بخش اتوموبيل سازی گروه تويوتا است. درآمد بعضی از بخشهای ديگر گروه تويوتا به صورت زير است:
▪️تويوتا اينداستري (سازنده ماشينهاي پارچه بافي، روبوتهاي صنعتي، ليفتراك، قطعات الكترونيكي و تجهيزات حمل ونقل...): فروش سالانه ٢.٢٣ تريليون ين يعني بيشتر از ٢٠ ميليارد دلار.
▪️ شركت ايسين سيكو ( سازنده قطعات خودرو، سلولهاي خورشيدي و ...): فروش سالانه حدودا ٣٠ ميليارد دلار.
▪️ شركت جيتك ( يكي از بزرگترين توليد كننده سيستمهاي هدايت، ماشينهاي ابزار، بلبرينگ ) : فروش سالانه حدود ١٣ ميليارد دلار
▪️شركت بازرگاني تويوتا سوشو ( فعال در زمينه بازرگاني فلزات، نفت، پتروشيمي، مواد غذايي، قطعات الكترونيك...): درآمد سالانه تقريبا ٧٥ ميليارد دلار
▪️شركت فولاد ايچي: درآمد سالانه حدودا ٢ ميليارد دلار
▪️شركت خدمات مالي تويوتا: درآمد سالانه بيش از ١٧ ميليارد دلار
▪️شركت دِنسو (سازنده اَدوات برقي و قطعات خودرو) : فروش سالانه بيش از ٤٣ ميليارد دلار
▪️شركت هينو (كاميون و اتوبوس سازی گروه تويوتا) : فروش سالانه حدود ١٤/٥ ميليارد دلار
.....والي آخر
و همانطور كه اقاي دكتر اسلامی هم اشاره كردند گروه تويوتا يكی از گروه هاي صنعتي ژاپن است در كنار گروه های صنعتي ميتسوبيشي، سوميتومو، نيسان، تورای، كاواساكی، كيوسرا و ...
🔵اين ها نشان ميدهد كه افق نگاه در شکل گیری دولتها بايد چقدر فراتر از توزيع درآمد مختصر نفتی (حتي در مقايسه با درآمد كوچكترين شركتهای مورد اشاره در بالا) باشد. اینکه یک کاندیدا بیاید و عدد فروش نفت را بر رقم جمعیت تقسیم کند و بگوید فلان میزان یارانه به هر نفر می دهم اوج جفا در حق اقتصاد و تاریخ یک کشور است. ارقام ذکر شده در بالا نشان می دهد که چنین افق های تولید ثروتی را نه فقط دولتمردان، که باید در میان فرد فرد جامعه نیز شکل بگیرد. در تاریخ ژاپن معاصر، نقش شهروندان ساده ای همچون ماتسوشیتا که از یک کارگاه برقی سه نفره در اتاق منزلش، مجموعه کارخانجات پاناسونیک را راه اندازی کرد تا این پایه مهم است. یا هوندا که از یک کارگاه دوچرخه سازی، کارخانه موتورسیکلت سازی و بعد خودروسازی احداث کرد. این یک واقعیت است که نگاهِ همه ما در ایران بسیار دولتی است. رئيس جمهور آينده بايد بستر و امنيتي را برای كارافرينان ايجاد كند كه چنين شركتهايی بتوانند شكل بگيرند، و البته اينكه اين كار را چگونه بايد انجام داد خود موضوع بحث های دیگری است.
در ادامه این گفتگو، فایل های پی. دی. اف گزارش های مالی شرکت های پاناسونیک، سونی و تویوتا را منتشر خواهیم کرد و باز (در حد امکان) به این بحث خواهیم پرداخت.
https://telegram.me/solseghalam
🔴در ادامه هم اندیشی با متخصصین ایرانی مقیم ژاپن و در ادامه بحث تویوتا (به عنوان نمونه ای از بخش خصوصی که وضعیت زندگی و اقتصاد یک کشور را چندین برابرِ درآمد نفت زیر و زبَر می کند) تذکر و یادداشت زیر را از دکتر قادری دریافت کردم که ناظر به بحث بسیار مهمی است. اینکه اعداد و ارقامی که در دو یادداشت بالا ذکر شد، فقط مربوط به بحث "تویوتا موتورز" بود و سایرِ درآمدهایِ دیگر شرکت هایِ وابسته به تویوتا را در این بحث قید نکرده ایم.
🔷شرکت های بزرگ ژاپنی عموماً به شکل یک بنگاه اقتصادی اداره می شوند که فقط در یک حوزه فعالیت نمی کنند و زیرمجموعه های متعدد و متنوعِ صنعتی و بازرگانی را دارا هستند. مثلا درآمد بخش "بیمه" شرکت سونی از بسیاری از بخشهای الکترونیک سونی بیشتر است. یا مثلاً سرمایه گذاری شرکت میتسوبیشی در مرغ سوخاری "کی. اف. سی" بیشتر از درآمد میتسوبیشی در برخی از بخشهای موتور یا ساختمان است.
یا به عنوان مثالی دیگر، سرمایه گذاری پاناسونیک در بخش محصولات شیمیایی و پزشکی، در حال پیشی گرفتن نسبت به برخی کارخانجات الکترونیک پاناسونیک است.
با این نگاه مروری کنیم به سایر درآمد های تویوتا در بخش هایی به غیر از صنعت خودرو .
(در مرور ارقام ذیل، عدد حدودی چهل میلیارد دلار را به عنوان فروش نفت یک سال کشور ایران –درسالی که فروش نفت بد نباشد- را در خاطر داشته باشیم).
* * * * *
یادداشت:
🔴آمار دو یادداشت قبل شما، فقط منحصر به «تويوتا موتورز» يا بخش اتوموبيل سازی گروه تويوتا است. درآمد بعضی از بخشهای ديگر گروه تويوتا به صورت زير است:
▪️تويوتا اينداستري (سازنده ماشينهاي پارچه بافي، روبوتهاي صنعتي، ليفتراك، قطعات الكترونيكي و تجهيزات حمل ونقل...): فروش سالانه ٢.٢٣ تريليون ين يعني بيشتر از ٢٠ ميليارد دلار.
▪️ شركت ايسين سيكو ( سازنده قطعات خودرو، سلولهاي خورشيدي و ...): فروش سالانه حدودا ٣٠ ميليارد دلار.
▪️ شركت جيتك ( يكي از بزرگترين توليد كننده سيستمهاي هدايت، ماشينهاي ابزار، بلبرينگ ) : فروش سالانه حدود ١٣ ميليارد دلار
▪️شركت بازرگاني تويوتا سوشو ( فعال در زمينه بازرگاني فلزات، نفت، پتروشيمي، مواد غذايي، قطعات الكترونيك...): درآمد سالانه تقريبا ٧٥ ميليارد دلار
▪️شركت فولاد ايچي: درآمد سالانه حدودا ٢ ميليارد دلار
▪️شركت خدمات مالي تويوتا: درآمد سالانه بيش از ١٧ ميليارد دلار
▪️شركت دِنسو (سازنده اَدوات برقي و قطعات خودرو) : فروش سالانه بيش از ٤٣ ميليارد دلار
▪️شركت هينو (كاميون و اتوبوس سازی گروه تويوتا) : فروش سالانه حدود ١٤/٥ ميليارد دلار
.....والي آخر
و همانطور كه اقاي دكتر اسلامی هم اشاره كردند گروه تويوتا يكی از گروه هاي صنعتي ژاپن است در كنار گروه های صنعتي ميتسوبيشي، سوميتومو، نيسان، تورای، كاواساكی، كيوسرا و ...
🔵اين ها نشان ميدهد كه افق نگاه در شکل گیری دولتها بايد چقدر فراتر از توزيع درآمد مختصر نفتی (حتي در مقايسه با درآمد كوچكترين شركتهای مورد اشاره در بالا) باشد. اینکه یک کاندیدا بیاید و عدد فروش نفت را بر رقم جمعیت تقسیم کند و بگوید فلان میزان یارانه به هر نفر می دهم اوج جفا در حق اقتصاد و تاریخ یک کشور است. ارقام ذکر شده در بالا نشان می دهد که چنین افق های تولید ثروتی را نه فقط دولتمردان، که باید در میان فرد فرد جامعه نیز شکل بگیرد. در تاریخ ژاپن معاصر، نقش شهروندان ساده ای همچون ماتسوشیتا که از یک کارگاه برقی سه نفره در اتاق منزلش، مجموعه کارخانجات پاناسونیک را راه اندازی کرد تا این پایه مهم است. یا هوندا که از یک کارگاه دوچرخه سازی، کارخانه موتورسیکلت سازی و بعد خودروسازی احداث کرد. این یک واقعیت است که نگاهِ همه ما در ایران بسیار دولتی است. رئيس جمهور آينده بايد بستر و امنيتي را برای كارافرينان ايجاد كند كه چنين شركتهايی بتوانند شكل بگيرند، و البته اينكه اين كار را چگونه بايد انجام داد خود موضوع بحث های دیگری است.
در ادامه این گفتگو، فایل های پی. دی. اف گزارش های مالی شرکت های پاناسونیک، سونی و تویوتا را منتشر خواهیم کرد و باز (در حد امکان) به این بحث خواهیم پرداخت.
https://telegram.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️#روز_سعدی و روح حساس و لطیف شاعری
🔵در این روزهای بهاری و اردیبهشتی و خصوصاً این چند روزه که نام #سعدی و روزِ سعدی باعث شده تا در بسامد اخبار سیاسی، گاه سخنی هم از بحث غزل و #شعر و دوبیتی شنیده شود ، آنچه بسیار آزاردهنده و ملال آور است اینکه گاه و بیگاه می شنویم که در صحبت از ادبیات چنین سخن گفته می شود که ادبیات امری است مرتبط با روح های حساس و دلتنگی و... . آخر این چه جور تلقّی و تعبیری از ادبیات فارسی است؟
ادبیات فارسی دریایی است برای روح های سرکش و ذهن های ریاضی . ذهن هایی که تنها با ریاضیات قانع نمی شوند و در نظم و عروضِ سروده هایِ پیچیده در معنا ، چنان ورز می یابند که آرام میگیرند . مثل اسبی وحشی که از پسِ تاخت در دشتی بزرگ و سبز ، آرام می گیرد. روح های وحشی که از ابتذالِ روزمرگی فراترند. غزلِ #مولانا و شعله های تندِ کنایه هایِ #حافظ مخصوص اینچنین احوالی است ونه آنها که از سرِ ضعف و دلتنگی به دامان ادبیات پناه می برند. ادبیات فارسی را برخی چنان تنزّل می دهند ، که هنگام سخن گفتن از "شاعری" با حالتی مشمئزکننده می گویند: «آره! طرف روحش خیلی لطیف و حساسه!» چرا و چه شده که ادبیات فارسی تا این حد در برخی ذهن ها نازل شده؟
* * * * *
گاه غزلی می بینی فاخر و بلندبالا که گویی شکوهِ دیدارِ آبشاری مرتفع است در دلِ کوهساری شگفت . انگار که در پسِ عبور از دشتی بزرگ و گذراندنِ کوه و صخره های صعب به آبشار بلندبالایی برسی و در دیدنش بشنوی: «اینجا خیلی برای روحهای لطیف و حساس خوبه!» . شکوه و عظمتِ آبشاری که از ستیغ کوه و صخره به پایین می جهد را به روحی ملوس و دل نازک ببندی؛ این چه کاری است؟ این چه جور تخفیفِ شُکوه یک فضایِ فاخر است که آن را فقط به دلتنگی و حساسیت و نازک خیالی ببندیم؟
گاه غزلی می بینی فاخر و بلندقامت ، حکایت همین آبشار ، که فهمش و درکش ذهنی می خواهد صخره نَورد، و تو بعد از قرائت چنین غزلی ببینی که شنوَنده می گوید: چه روح لطیفی!
حساسیت و لطافت روح امر منفی نیست ولی وقتی زیباست که تو آن را توأم با قدرت و توانمندی شاهد باشی .
دیدنِ لطافت روح، از روحهای بزرگ است که دیدن دارد وگرنه روحِ خُرد را که لطیفی چه لطفی دارد؟ دیدنِ نازک اندیشی از ذهنِ پُر ازدحام و ورزیده و چالاک است که دیدنی است وگرنه ذهنِ خلوت و آرام و تپل را که نازک اندیشی ، هنری نیست.
🔷ادبیات فارسی چنان است که هر کسی از ظنِّ خود، یارش می تواند شود، اما دیدنِ این تلقّی عمومی که ادب فارسی الزاماً حوزۀ روح های لطیف و دلتنگ است واقعا نافر است.
این غزل مولانا را ببینیم:
بیارید «به یک بار» همه جان و جهان را/
به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
بِکوبید دهلها و دگر هیچ مگویید/
چه جای دل و عقلست؟ که جان نیز رمیدهست
چنین عرصه ای را به دلتنگی و غمزدگی و حزن و ملوسیت چه کار است؟
🔴دکتر #علی_شریعتی در کتاب کویر می گوید: « "خوب بودن!" کلمه هیجان آوری نیست. خوبی، در فارسی شُکوه و عظمتِ خارق العاده ای ندارد ، با متوسط بودن و بی بو و خاصیت بودن هم صف است. خوب بودن از نظر ما یعنی بد نبودن! و این معنیِ مبتذلی است.»
این حکایت، متاسفانه به مقوله شاعری هم کشیده شده است. شاعری امرِ هیجان آوری نیست. با حساس بودن و متوسط بودن و... هم صف شده است. و دریغ! غزل و قصیده و دوبیتی اگر چه عرصه خلعت و مدح و دلتنگی و... «هم» بوده ، اما چند ده هزار بیت مولانا عرصه خون است و جنون است و رهایی . عرصه شیدایی.
مرگ اگر مَرد است، آید پیشِ من (!) /
تا کِشم خوش در کنارش تنگ تنگ/
من از او جانی بَرم بیرنگ و بو/
او زِ من دلقی ستاند رنگ رنگ/
دست را بر چشم خود نِه گو به چشم/
چشم بُگشا خیره مَنگر دنگ دنگ
#مولوی
و شاید برای این معنا باید باز از #کویر شریعتی وام گرفت تا که حق مطلب ادا شود: «مرا برای سعادت و آسودگی نساخته اند. آوارگی و سراسیمگی صفتی در من نیست، خودِ من است. اصلی ترین بُعد روحِ "من" است. روح یک وحشی»
* * * * * * * *
پی نوشت:
📍ملوس (لغتنامه دهخدا) : [ م َ ] (ع ص ) شتر نیکورَوش پیشی گیرنده به هر راه که باشد.
https://telegram.me/solseghalam
🔵در این روزهای بهاری و اردیبهشتی و خصوصاً این چند روزه که نام #سعدی و روزِ سعدی باعث شده تا در بسامد اخبار سیاسی، گاه سخنی هم از بحث غزل و #شعر و دوبیتی شنیده شود ، آنچه بسیار آزاردهنده و ملال آور است اینکه گاه و بیگاه می شنویم که در صحبت از ادبیات چنین سخن گفته می شود که ادبیات امری است مرتبط با روح های حساس و دلتنگی و... . آخر این چه جور تلقّی و تعبیری از ادبیات فارسی است؟
ادبیات فارسی دریایی است برای روح های سرکش و ذهن های ریاضی . ذهن هایی که تنها با ریاضیات قانع نمی شوند و در نظم و عروضِ سروده هایِ پیچیده در معنا ، چنان ورز می یابند که آرام میگیرند . مثل اسبی وحشی که از پسِ تاخت در دشتی بزرگ و سبز ، آرام می گیرد. روح های وحشی که از ابتذالِ روزمرگی فراترند. غزلِ #مولانا و شعله های تندِ کنایه هایِ #حافظ مخصوص اینچنین احوالی است ونه آنها که از سرِ ضعف و دلتنگی به دامان ادبیات پناه می برند. ادبیات فارسی را برخی چنان تنزّل می دهند ، که هنگام سخن گفتن از "شاعری" با حالتی مشمئزکننده می گویند: «آره! طرف روحش خیلی لطیف و حساسه!» چرا و چه شده که ادبیات فارسی تا این حد در برخی ذهن ها نازل شده؟
* * * * *
گاه غزلی می بینی فاخر و بلندبالا که گویی شکوهِ دیدارِ آبشاری مرتفع است در دلِ کوهساری شگفت . انگار که در پسِ عبور از دشتی بزرگ و گذراندنِ کوه و صخره های صعب به آبشار بلندبالایی برسی و در دیدنش بشنوی: «اینجا خیلی برای روحهای لطیف و حساس خوبه!» . شکوه و عظمتِ آبشاری که از ستیغ کوه و صخره به پایین می جهد را به روحی ملوس و دل نازک ببندی؛ این چه کاری است؟ این چه جور تخفیفِ شُکوه یک فضایِ فاخر است که آن را فقط به دلتنگی و حساسیت و نازک خیالی ببندیم؟
گاه غزلی می بینی فاخر و بلندقامت ، حکایت همین آبشار ، که فهمش و درکش ذهنی می خواهد صخره نَورد، و تو بعد از قرائت چنین غزلی ببینی که شنوَنده می گوید: چه روح لطیفی!
حساسیت و لطافت روح امر منفی نیست ولی وقتی زیباست که تو آن را توأم با قدرت و توانمندی شاهد باشی .
دیدنِ لطافت روح، از روحهای بزرگ است که دیدن دارد وگرنه روحِ خُرد را که لطیفی چه لطفی دارد؟ دیدنِ نازک اندیشی از ذهنِ پُر ازدحام و ورزیده و چالاک است که دیدنی است وگرنه ذهنِ خلوت و آرام و تپل را که نازک اندیشی ، هنری نیست.
🔷ادبیات فارسی چنان است که هر کسی از ظنِّ خود، یارش می تواند شود، اما دیدنِ این تلقّی عمومی که ادب فارسی الزاماً حوزۀ روح های لطیف و دلتنگ است واقعا نافر است.
این غزل مولانا را ببینیم:
بیارید «به یک بار» همه جان و جهان را/
به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
بِکوبید دهلها و دگر هیچ مگویید/
چه جای دل و عقلست؟ که جان نیز رمیدهست
چنین عرصه ای را به دلتنگی و غمزدگی و حزن و ملوسیت چه کار است؟
🔴دکتر #علی_شریعتی در کتاب کویر می گوید: « "خوب بودن!" کلمه هیجان آوری نیست. خوبی، در فارسی شُکوه و عظمتِ خارق العاده ای ندارد ، با متوسط بودن و بی بو و خاصیت بودن هم صف است. خوب بودن از نظر ما یعنی بد نبودن! و این معنیِ مبتذلی است.»
این حکایت، متاسفانه به مقوله شاعری هم کشیده شده است. شاعری امرِ هیجان آوری نیست. با حساس بودن و متوسط بودن و... هم صف شده است. و دریغ! غزل و قصیده و دوبیتی اگر چه عرصه خلعت و مدح و دلتنگی و... «هم» بوده ، اما چند ده هزار بیت مولانا عرصه خون است و جنون است و رهایی . عرصه شیدایی.
مرگ اگر مَرد است، آید پیشِ من (!) /
تا کِشم خوش در کنارش تنگ تنگ/
من از او جانی بَرم بیرنگ و بو/
او زِ من دلقی ستاند رنگ رنگ/
دست را بر چشم خود نِه گو به چشم/
چشم بُگشا خیره مَنگر دنگ دنگ
#مولوی
و شاید برای این معنا باید باز از #کویر شریعتی وام گرفت تا که حق مطلب ادا شود: «مرا برای سعادت و آسودگی نساخته اند. آوارگی و سراسیمگی صفتی در من نیست، خودِ من است. اصلی ترین بُعد روحِ "من" است. روح یک وحشی»
* * * * * * * *
پی نوشت:
📍ملوس (لغتنامه دهخدا) : [ م َ ] (ع ص ) شتر نیکورَوش پیشی گیرنده به هر راه که باشد.
https://telegram.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
#امروز_با_حافظ
سِرِّ خدا ، که عارفِ سالک به کس نگفت /
در حیرتم
که باده فروش ، از کجا شنید ؟! ...
این بیت نمونه ای از رندی های شکرین و زیرکانه حافظ هست . جدای از موسیقی و آهنگ بسیار روانی که بیت داره : « سرِّخدا ... که ... عارفِ سالک به کس نگفت ... در حیرتم ...» کنایه بسیار رندانه و عارفانه ای هست .
اون فوت کوزه گری ، اون مهمترین نکته ، اون اِندِ عرفانِ آقایِ سالکِ رهرو، که ایشون برای خودش نگه داشته بود، و لُو نداده بود برای کسی ، عجب! که یک دفعه دیدم "باده فروش" بلده !...
حافظ وظیفه تو ، دعا گفتن است و بس
در بندِ آن نباش که نشنید یا شنید (!)...
@solseghalam
سِرِّ خدا ، که عارفِ سالک به کس نگفت /
در حیرتم
که باده فروش ، از کجا شنید ؟! ...
این بیت نمونه ای از رندی های شکرین و زیرکانه حافظ هست . جدای از موسیقی و آهنگ بسیار روانی که بیت داره : « سرِّخدا ... که ... عارفِ سالک به کس نگفت ... در حیرتم ...» کنایه بسیار رندانه و عارفانه ای هست .
اون فوت کوزه گری ، اون مهمترین نکته ، اون اِندِ عرفانِ آقایِ سالکِ رهرو، که ایشون برای خودش نگه داشته بود، و لُو نداده بود برای کسی ، عجب! که یک دفعه دیدم "باده فروش" بلده !...
حافظ وظیفه تو ، دعا گفتن است و بس
در بندِ آن نباش که نشنید یا شنید (!)...
@solseghalam
🔷اگر بودی "کمال" اَندر نِویسائی و خوانائی
چرا آن قبله ٔ کُل ، نانِویسا بود و ناخوانا ؟!
#سنائی
🔺نانِویسا [دهخدا]: بی سواد. امی. عامی. که نوشتن نداند و نتواند.
- - - - - - - -
🔷شاید برای امروز، بیتی بهتر از این سرودۀ سنائی نتوان یافت . حتی از بیت مشهور حافظ هم زیباتر است. سوال را چه زیبا گفته سنائی. در دنیایی که انسان ها از هر ابزاری برای استثمار همدیگر استفاده می کنند ، فقط زور و قدرت و ثروت دستمایه ظلم و ستمگری و کوبیدن به سر دیگری نیست. علم و سواد و فخر به سواد و دانستن هم، ابزاری است برای تحقیر و پائین نگه داشتن دیگری و برتر نگه داشتن خویش. علم فروشی هم به مایه زهدفروشی اسباب کسب و کار بوده و هست.
آن نقاشِ نقش بند که موسی را در دامان فرعون می پروراند و برای گفتگو با صاحبان اَهرام و ثروت و شوکت، موسای بی ثروت را با یک چوبدست خشک می فرستد، محمدِ نانویسا و ناخوانا را برای روزگار آخرین می فرستد. برای ما اهل مسابقه مقاله نویسی و اهالی سایتیشن جمع کردن و شمردن و فروختن، حکایت غریبی است که "پیام را" یک نانویسا آورده است. نگارِ خط ننوشته.
🔹نگارِ من که به مکتب نرفت و خط نَنِوشت
به غمزه مسئله آموزِ صد مدرّس شد
#حافظ
#مبعث
@solseghalam
چرا آن قبله ٔ کُل ، نانِویسا بود و ناخوانا ؟!
#سنائی
🔺نانِویسا [دهخدا]: بی سواد. امی. عامی. که نوشتن نداند و نتواند.
- - - - - - - -
🔷شاید برای امروز، بیتی بهتر از این سرودۀ سنائی نتوان یافت . حتی از بیت مشهور حافظ هم زیباتر است. سوال را چه زیبا گفته سنائی. در دنیایی که انسان ها از هر ابزاری برای استثمار همدیگر استفاده می کنند ، فقط زور و قدرت و ثروت دستمایه ظلم و ستمگری و کوبیدن به سر دیگری نیست. علم و سواد و فخر به سواد و دانستن هم، ابزاری است برای تحقیر و پائین نگه داشتن دیگری و برتر نگه داشتن خویش. علم فروشی هم به مایه زهدفروشی اسباب کسب و کار بوده و هست.
آن نقاشِ نقش بند که موسی را در دامان فرعون می پروراند و برای گفتگو با صاحبان اَهرام و ثروت و شوکت، موسای بی ثروت را با یک چوبدست خشک می فرستد، محمدِ نانویسا و ناخوانا را برای روزگار آخرین می فرستد. برای ما اهل مسابقه مقاله نویسی و اهالی سایتیشن جمع کردن و شمردن و فروختن، حکایت غریبی است که "پیام را" یک نانویسا آورده است. نگارِ خط ننوشته.
🔹نگارِ من که به مکتب نرفت و خط نَنِوشت
به غمزه مسئله آموزِ صد مدرّس شد
#حافظ
#مبعث
@solseghalam
Forwarded from ارزیابی شتابزده
"نگار"
نگارِ خط ننوشته.
اززیباترین انتخابهای حافظ هست انگار.
نگار، به جایگزینی نام دلبر، دلدار، ولی "نگار" را حافظ انتخاب کرده. که به نگاشتن هم نزدیک است.
دلدارِ خط ننوشته ی من. نگارِ خط ننگاشته ام..
نگارِ خط ننوشته.
اززیباترین انتخابهای حافظ هست انگار.
نگار، به جایگزینی نام دلبر، دلدار، ولی "نگار" را حافظ انتخاب کرده. که به نگاشتن هم نزدیک است.
دلدارِ خط ننوشته ی من. نگارِ خط ننگاشته ام..
✍️ورودی های نیویورک
🔵نیویورک کلان شهری است که از پنج منطقه [یا ناحیه شهری] تشکیل شده است. منهتن، متراکم ترین منطقه و قلب اقتصادی این شهر است. ورودی هایِ شهر نیویورک از سمتِ نیوجرسی به طرف منطقه منهتن، محدود به دو تونل "هُلند" و "لینکُلن" می شود.
این دو تونل از زیر رودخانه هودسون عبور کرده و [به ترتیب] در حوالی جنوب و مرکزِ منهتن سر بر می آورند. (نقشه زیر👇) محل تونل لینکلن تقریباً متناظر با محلی است که دفترِ سازمان ملل در وجهِ دیگر منهتن قرار گرفته است.
چند نکته در خصوص این دو دستگاه تونل وجود دارد :
🔷یک- تونل هلند در سال 1927 و تونل لینکلن در سال 1937 "به بهره برداری" رسیده است. یعنی یکی پیرمردی است نود ساله و دیگری پیرمردی هشتاد ساله .
🔷دو- طولِ تونل لینکلن (در دهانه وسط) 2504 متر و طولِ تونل هلند (در دهانه غربی) 2608 متر است. تونل هلند حدوداً 28 متر زیر کف رودخانه و لینکلن 97 متر زیر رودخانه احداث شده است. قابل پیش بینی است که مهندسانِ مجریِ این طرح ها (تونل در زیر آب) در آن زمان [پیش از تولد پدربزرگ های ما] از جسارتِ مهندسی و دانش فنی قابل توجهی برخوردار بوده اند.
🔷سه- تونل هلند دارایِ دو تیوب (دهانه) دوباندی و تونل لینکلن سه تیوب (دهانه) دوباندی است. هیچکدام از این ها، لاین اضطرار ندارند. (فیلم پایین👇)
🔷چهار- ترافیک وحشتناک صبحگاه (برای ورود به نیویورک) و عصرهنگام (برای خروج از نیویورک) چنان است که گاه باید بیش از یک ساعت در خیابانهای مجاورِ ورودیِ تونل در ترافیک "منتظر وارد شدن به تونل" ماند و تلف شدن وقت را شاهد بود. تصادفی اگر در این تونلهایِ بدونِ باند اضطرار رخ دهد، ماجرای ترافیک بسیار پیچیده تر هم می شود. برای افراد حوزه مدیریت بحران قابل پیش بینی است که در صورت بروز بحران [مشابه شرایط توکیو در مارس 2011] و لزومِ خروج ناگهانی جمعیت از نیویورک ، این خروجی غربی شهر چقدر مسئله ساز خواهد شد. اما سوال اینجاست که دو دستگاه تونل هلند و لینکلن، چرا سه دستگاه نشده؟ پاسخ مثل جوابی است که به سوالات مشابه داده می شود: پول نیست.
🔵نیویورک زمانی محل انفجار ثروت بوده و گاوصندوق پولهای عالم. صد سال پیش، انفجار احداث بناها و مستحدثات شهریِ مسحورکننده هم تحت تاثیرِ همان شرایط بوده است. اما دیرگاهی است که نیویورک دخل و خرجش با هم برابر شده است (شاید از حوالی 1957، زمانی که تیوب سوم لینکلن احداث شده است). شهردار، هنر کند همان ها که ساخته شده را خوب نگهداری کند. ساخت تونلِ جدید زیر رودخانه هودسون پیش کش. نیویورک پیرمردی است که زمانی در تجمّل و تبرج می زیسته و داشته هایش هوش از سرها می ربوده است.
🔵این ماجرا هرچند نمادین اما روایتگرِ بسیاری از واقعیاتِ کشور آمریکاست. کشوری که نقاط قوّت و ضعفش را باید واقعی و با اعداد و ارقام دید و نه مبتنی بر کلیشه های ذهنیِ سه چهار دهه پیش.
* * * * *
📌پی نوشت: در سمتِ شمال منهتن (شانزده کیلومتر بالاتر از تونل لینکلن)، یک دستگاه پل برای ورود و خروج به سمت غربی نیویورک احداث شده است ( پل جورج واشنگتن - احداث 1927 [!]) ولی در بحث مدیریت بحران و خروج اضطراری جمعیتِ منطقه پرتراکمی مثل منهتن با صدها آسمانخراش ، شانزده کیلومتر بالاتر در زمان بحران ، مطلوب نیست.
https://telegram.me/solseghalam
🔵نیویورک کلان شهری است که از پنج منطقه [یا ناحیه شهری] تشکیل شده است. منهتن، متراکم ترین منطقه و قلب اقتصادی این شهر است. ورودی هایِ شهر نیویورک از سمتِ نیوجرسی به طرف منطقه منهتن، محدود به دو تونل "هُلند" و "لینکُلن" می شود.
این دو تونل از زیر رودخانه هودسون عبور کرده و [به ترتیب] در حوالی جنوب و مرکزِ منهتن سر بر می آورند. (نقشه زیر👇) محل تونل لینکلن تقریباً متناظر با محلی است که دفترِ سازمان ملل در وجهِ دیگر منهتن قرار گرفته است.
چند نکته در خصوص این دو دستگاه تونل وجود دارد :
🔷یک- تونل هلند در سال 1927 و تونل لینکلن در سال 1937 "به بهره برداری" رسیده است. یعنی یکی پیرمردی است نود ساله و دیگری پیرمردی هشتاد ساله .
🔷دو- طولِ تونل لینکلن (در دهانه وسط) 2504 متر و طولِ تونل هلند (در دهانه غربی) 2608 متر است. تونل هلند حدوداً 28 متر زیر کف رودخانه و لینکلن 97 متر زیر رودخانه احداث شده است. قابل پیش بینی است که مهندسانِ مجریِ این طرح ها (تونل در زیر آب) در آن زمان [پیش از تولد پدربزرگ های ما] از جسارتِ مهندسی و دانش فنی قابل توجهی برخوردار بوده اند.
🔷سه- تونل هلند دارایِ دو تیوب (دهانه) دوباندی و تونل لینکلن سه تیوب (دهانه) دوباندی است. هیچکدام از این ها، لاین اضطرار ندارند. (فیلم پایین👇)
🔷چهار- ترافیک وحشتناک صبحگاه (برای ورود به نیویورک) و عصرهنگام (برای خروج از نیویورک) چنان است که گاه باید بیش از یک ساعت در خیابانهای مجاورِ ورودیِ تونل در ترافیک "منتظر وارد شدن به تونل" ماند و تلف شدن وقت را شاهد بود. تصادفی اگر در این تونلهایِ بدونِ باند اضطرار رخ دهد، ماجرای ترافیک بسیار پیچیده تر هم می شود. برای افراد حوزه مدیریت بحران قابل پیش بینی است که در صورت بروز بحران [مشابه شرایط توکیو در مارس 2011] و لزومِ خروج ناگهانی جمعیت از نیویورک ، این خروجی غربی شهر چقدر مسئله ساز خواهد شد. اما سوال اینجاست که دو دستگاه تونل هلند و لینکلن، چرا سه دستگاه نشده؟ پاسخ مثل جوابی است که به سوالات مشابه داده می شود: پول نیست.
🔵نیویورک زمانی محل انفجار ثروت بوده و گاوصندوق پولهای عالم. صد سال پیش، انفجار احداث بناها و مستحدثات شهریِ مسحورکننده هم تحت تاثیرِ همان شرایط بوده است. اما دیرگاهی است که نیویورک دخل و خرجش با هم برابر شده است (شاید از حوالی 1957، زمانی که تیوب سوم لینکلن احداث شده است). شهردار، هنر کند همان ها که ساخته شده را خوب نگهداری کند. ساخت تونلِ جدید زیر رودخانه هودسون پیش کش. نیویورک پیرمردی است که زمانی در تجمّل و تبرج می زیسته و داشته هایش هوش از سرها می ربوده است.
🔵این ماجرا هرچند نمادین اما روایتگرِ بسیاری از واقعیاتِ کشور آمریکاست. کشوری که نقاط قوّت و ضعفش را باید واقعی و با اعداد و ارقام دید و نه مبتنی بر کلیشه های ذهنیِ سه چهار دهه پیش.
* * * * *
📌پی نوشت: در سمتِ شمال منهتن (شانزده کیلومتر بالاتر از تونل لینکلن)، یک دستگاه پل برای ورود و خروج به سمت غربی نیویورک احداث شده است ( پل جورج واشنگتن - احداث 1927 [!]) ولی در بحث مدیریت بحران و خروج اضطراری جمعیتِ منطقه پرتراکمی مثل منهتن با صدها آسمانخراش ، شانزده کیلومتر بالاتر در زمان بحران ، مطلوب نیست.
https://telegram.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
ارزیابی شتابزده
✍️ورودی های نیویورک 🔵نیویورک کلان شهری است که از پنج منطقه [یا ناحیه شهری] تشکیل شده است. منهتن، متراکم ترین منطقه و قلب اقتصادی این شهر است. ورودی هایِ شهر نیویورک از سمتِ نیوجرسی به طرف منطقه منهتن، محدود به دو تونل "هُلند" و "لینکُلن" می شود. این دو تونل…
موقعیت دو تونل هلند و لینکلن بین نیوجرسی و نیویورک [مرتبط بحث بالا👆]
@solseghalam
@solseghalam
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹تونل لینکلن از سمت نیوجرسی به نیویورک
[فیلم با حجم کمتر]
🔹لاین اضطرار خودرو برای چنین شریان مهمی وجود ندارد (در صورت بروز سانحه صرفا پیاده رو برای خروج سرنشینان خودروها پیش بینی شده)
@solseghalam
[فیلم با حجم کمتر]
🔹لاین اضطرار خودرو برای چنین شریان مهمی وجود ندارد (در صورت بروز سانحه صرفا پیاده رو برای خروج سرنشینان خودروها پیش بینی شده)
@solseghalam
ارزیابی شتابزده
شش هزار میلیارد تومان چقدر پول است؟ (مصاحبه دیشب معاون وزیر علوم) آقای دکتر امید، معاون اداری-مالی وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری دیشب در اخبار شبکه چهار، طی مصاحبه ای در خصوص بودجه سال آینده دانشگاههای کشورمان توضیح دادند. بنا به توضیحات ایشان بودجه سال…
🔴موسسه ملی علوم آمریکا
National Science Foundation (NSF)
🔷این نام نه تنها برای همه افرادی که بخشی از تحصیلات خود را در آمریکا گذرانیده اند آشناست ، که برای بسیاری از پژوهشگرانِ خارج از آمریکا نیز نامی شناخته شده است. شهرت این موسسه از آن جهت است که تعداد زیادی از مقالاتی که در ژورنال های بین المللی منتشر می شود تحت حمایت مالی و فاندهایی است که این موسسه فراهم کرده است. برای مثال برای عموم پژوهشگران مهندسی زلزله و سازۀ دنیا ، این نام مترادف است با مقالات بسیاری که طی سالهای اخیر در زمینه بهبود رفتار لرزه ای سازه ها، تحت کمک ان. اس. اف. منتشر شده است. امروز سمیناری در دانشگاه برگزار شد که یکی از مسئولین این موسسه در خصوص برنامه های ان. اس. اف. و تاریخچه آن توضیحاتی را ارایه کرد. در میان صحبت های وی چند مورد زیر به گمانم جالب توجه بود:
-🔷هدف این موسسه، حمایت از پژوهش های مرتبط با "علوم" و "آموزش" در آمریکاست. برنامه های این موسسه "تمام" حوزه هایِ مهندسی و علوم ، «به غیر از گرایش های مرتبط با پزشکی» را شامل می شود.
بودجه سالانه این موسسه ، حدوداً هشت میلیارد دلار در سال است.
-🔷در برخی از حوزه ها مانند مهندسی مکانیک ، علوم کامپیوتر ، و اقتصاد ، ان. اس. اف. مهمترین تأمین کننده مالی پژوهشهای در دستِ انجام در آمریکا است.
-🔷هر سال اساتید دانشگاه و پژوهشگران، پروپوزال های متعددی درخصوص ایده های خود به این موسسه می فرستند تا بتوانند برای آزمایشگاه و دانشجویانشان پول تهیه کنند. سال گذشته، پنجاه هزار پروپوزال به ان. اس. اف ارسال شده و در نهایت یازده هزار پروپوزال برای حمایت مالی برگزیده شده است.
-🔷متوسطِ شانش برنده شدن "اساتید هیأت علمی دانشگاه" برای طرحهایشان در سال گذشته، پانزده درصد بوده است.
-🔷رقابت تنگ و سخت برای اساتید، خصوصا اساتید جوان، از دوگزاره فوق مشخص است.
-🔷برای برنده شدنِ یک پروپوزال «جالب بودنِ» ایده ، مهم نیست ، بلکه «سود و منافع آن پژوهش برای جامعه» ، پارامترِ اصلی داوران برای انتخاب است. در واقع صاحبِ ایده، وقتی می تواند ایده اش رو به پنلیست ها "بفروشد" [به تعبیر این سخنران] که توانسته باشد این موضوع را ثابت کند.
* * * * * * * * * *
📌پی نوشت: نوشتنِ یک پروپوزال [متناسب با ضوابط سختگیرانه این موسسه] چندین هفته و گاه چند ماه از یک هیأت علمی وقت می گیرد. بعضاً نوشتن پرپوزال برای ان. اس. اف از چاپ کردنِ مقاله در ژورنال های مطرح، کاری وقتگیر تر و سخت تر است. اما افرادِ دانشگاهی همان زمان که مشغول تحملِ این مرارت هستند می دانند که شانس برنده شدنشان [به تعبیر این سخنران] پانزده درصد است. این بخشی از قصه رقابت های علمی در این سرزمین است.
https://telegram.me/solseghalam
National Science Foundation (NSF)
🔷این نام نه تنها برای همه افرادی که بخشی از تحصیلات خود را در آمریکا گذرانیده اند آشناست ، که برای بسیاری از پژوهشگرانِ خارج از آمریکا نیز نامی شناخته شده است. شهرت این موسسه از آن جهت است که تعداد زیادی از مقالاتی که در ژورنال های بین المللی منتشر می شود تحت حمایت مالی و فاندهایی است که این موسسه فراهم کرده است. برای مثال برای عموم پژوهشگران مهندسی زلزله و سازۀ دنیا ، این نام مترادف است با مقالات بسیاری که طی سالهای اخیر در زمینه بهبود رفتار لرزه ای سازه ها، تحت کمک ان. اس. اف. منتشر شده است. امروز سمیناری در دانشگاه برگزار شد که یکی از مسئولین این موسسه در خصوص برنامه های ان. اس. اف. و تاریخچه آن توضیحاتی را ارایه کرد. در میان صحبت های وی چند مورد زیر به گمانم جالب توجه بود:
-🔷هدف این موسسه، حمایت از پژوهش های مرتبط با "علوم" و "آموزش" در آمریکاست. برنامه های این موسسه "تمام" حوزه هایِ مهندسی و علوم ، «به غیر از گرایش های مرتبط با پزشکی» را شامل می شود.
بودجه سالانه این موسسه ، حدوداً هشت میلیارد دلار در سال است.
-🔷در برخی از حوزه ها مانند مهندسی مکانیک ، علوم کامپیوتر ، و اقتصاد ، ان. اس. اف. مهمترین تأمین کننده مالی پژوهشهای در دستِ انجام در آمریکا است.
-🔷هر سال اساتید دانشگاه و پژوهشگران، پروپوزال های متعددی درخصوص ایده های خود به این موسسه می فرستند تا بتوانند برای آزمایشگاه و دانشجویانشان پول تهیه کنند. سال گذشته، پنجاه هزار پروپوزال به ان. اس. اف ارسال شده و در نهایت یازده هزار پروپوزال برای حمایت مالی برگزیده شده است.
-🔷متوسطِ شانش برنده شدن "اساتید هیأت علمی دانشگاه" برای طرحهایشان در سال گذشته، پانزده درصد بوده است.
-🔷رقابت تنگ و سخت برای اساتید، خصوصا اساتید جوان، از دوگزاره فوق مشخص است.
-🔷برای برنده شدنِ یک پروپوزال «جالب بودنِ» ایده ، مهم نیست ، بلکه «سود و منافع آن پژوهش برای جامعه» ، پارامترِ اصلی داوران برای انتخاب است. در واقع صاحبِ ایده، وقتی می تواند ایده اش رو به پنلیست ها "بفروشد" [به تعبیر این سخنران] که توانسته باشد این موضوع را ثابت کند.
* * * * * * * * * *
📌پی نوشت: نوشتنِ یک پروپوزال [متناسب با ضوابط سختگیرانه این موسسه] چندین هفته و گاه چند ماه از یک هیأت علمی وقت می گیرد. بعضاً نوشتن پرپوزال برای ان. اس. اف از چاپ کردنِ مقاله در ژورنال های مطرح، کاری وقتگیر تر و سخت تر است. اما افرادِ دانشگاهی همان زمان که مشغول تحملِ این مرارت هستند می دانند که شانس برنده شدنشان [به تعبیر این سخنران] پانزده درصد است. این بخشی از قصه رقابت های علمی در این سرزمین است.
https://telegram.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️ آموزش مهندسی و علوم و لنگه کفش
🔴روزهای جمعه در دپارتمان «آموزش مهندسی و علوم» میهمانانی از دانشگاههای دیگر حضور بهم می رسانند و راجع به روشها و تکنولوژیهای آموزشی در محل کارشان صحبت می کنند. این مهمان ها [عموماً] هیأت علمی رشته های مهندسی و [بعضاً] علوم [فیزیک و شیمی] هستند و تلاشهایشان در خصوص روشهای آموزش به دانشجویان لیسانس را بیان می کنند.
این پرزنته ها معمولاً شامل معرفی روشهای تدریس و بازخوردهایی است که از دانشجوها گرفته اند.
🔵جمعه این هفته خانمی از دپارتمان برق دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی آمده بود و درباره کارهایش برای آموزش مهندسی برق به دانشجوهای سال اول و دوم کارشناسی برق توضیح می داد.
ابتدای صحبت گفت که من پرزنته هایم در قالب سخن گفتنِ یک طرفه نیست و از شما می خواهم در بحث مشارکت داشته باشید. مباحث مختلفی را در خصوص مشکلاتِ بچه های رشته برق توضیح داد اما از میان حرف ها و روش هایش این بحث برایم جالب بود:
🔷می گفت من اکیداً مخالف این هستم که استاد بیاید و وایت بُرد را از فرمول ها و معادلات دیفرانسیل پُر کند و تمام هدفِ من این است که نود و نه درصد هدایت و راهنمایی کنم (Coaching) و یک درصد تدریس کنم (Lecturing).
توضیح داد که بسیار رویِ نحوه فهمیدنِ مفاهیمِ فرمول با بچه ها کار می کند و تلاش می کند بچه ها بفهمند چطور باید اجزاء فرمول را حلاجی کنند.
- اینکه یک وایت برد فرمول جلو بچه ها بگذاری هنری نیست . اینکه از سوالات ساده شروع کنی مهم است. هر معادله یک مفهوم دارد.
🔴در این بحث یک مثال زد. گفت من مدتی در جوانی کلاسهای پیش دانشگاهی درس می دادم. برای اینکه به بچه ها روشِ فکر کردن راجع به نمودار را درس بدهم از وسایل کمک آموزشی استفاده می کردم. بعد از پشت تریبون به میان ردیف صندلی شنوندگان آمد و به زحمت یک لنگه کفشِ ورزشی یکی از حضار [خانم] را از پایش بیرون آورد و به کلاس نشان داد و گفت: این ابزار کمک آموزشی من در کلاس ها بود. در حالی که همه حضار در حال خندیدن بودن توضیح داد: به بچه ها می گفتم این یک کفش ورزشی است. بیائید ببینیم چطور باید راجع به این کفش فکر کنیم؟ بعد به بچه ها می گفتم خب ببینید این کفش از یک قسمت بیرونی و یک قسمت درونی تشکیل شده. راجع به قسمت درونی فعلاً کاری نداریم اما در قسمت بیرونی کفش، این زیر کفش را ببینید که (مثلِ نمودارها که متشکل از یک محورِ افقی و یک محور عمودی هستند) از یک سِری خطوط افقی و یک خطِ عمودی تشکیل شده. تا حالا فکر کرده اید که خط ها برای چیست؟ خب بیایید با هم فکر کنیم. این خطوط افقی برای این است که "خم شدنِ" کف کفش را تسهیل کند. اگر این خط ها (و شیارها)ی افقی در کف نباشد، در حال راه رفتنِ ما، کفش راحت خم نمی شود. اما خط عمودی برای چیست؟ کسی چیزی می داند؟ برای آب. اینکه این شیارِ عمودی اگر باشد به زهکشی آب در زیر پایِ ما کمک می کند. من از شما انتظار دارم محورهای عمودی و افقی را اینطور پیش خودتون تحلیل کنید و از فکر کردن نترسید. لنگه کفش را به صاحبش داد و به پشت تریبون برگشت.
🔷ایشان این پرزنته را با شور و حرارت توضیح می داد و من با خودم فکر می کردم خوشا به سعادت بچه ای که در مسیر دانش آموزی اش چنین بیان هایی چشم اش را به روشِ تحلیلِ ذهنی روشن کند. مشتاقانه در مسیر علم گام خواهد زد و نه از سرِ ماجرای کسب مدرک.
* * * * * * * * * * *
📌پی نوشت: تا حدود یکسال پیش اطلاع نداشتم که در برخی دانشگاههای آمریکا، یک دپارتمان آموزش ( Education) هست و یک دپارتمان آموزش مهندسی و علوم ( Engineering &Science Education).
دپارتمان آموزش، حوزۀ گسترده ای از بحث هایِ آموزشی را دربر می گیرد (مثلاً از آموزش در کودکستان تا ... ) ولی دپارتمانهایِ «آموزش مهندسی و علوم» صرفاً روی تکنولوژیهایِ آموزشی این حوزه [خصوصاً برای مقطع لیسانس و بعضاً پیش دانشگاهی] کار می کنند. اساتید این دپارتمان معمولاً فارغ التحصیلان گرایش هایِ مختلف مهندسی هستند و در کنار کارِ مهندسی شان، روی ارتقاءِ راندمان آموزش به بچه ها هم متمرکز هستند. نام سخنران امروز خانم لورا نورتن بود.
پی نوشت 2: اسلایدِ اول پرزنته، تصویر یک سنجاب بود. می گفت آخر پرزنته ی من خودتان خواهید فهمید چرا من با عکس سنجاب شروع می کنم!
پی نوشت 3: در یادداشت مربوط به ورودی های شهر نیویورک (👆)، به مشکلات مالی آمریکا در زمینه زنگ زدگیِ فراسازه ها و مستحدثات شهری پرداخته شد. حوزه ای که در آمریکا همچنان تازه و با طراوت باقی مانده [و دچار زنگ زدگی و پوسیدگی نشده است] حوزه آموزش و پژوهش است. در صحبت های کاندیداهای ریاست جمهوری این روزها ، چقدر به برنامه هایشان به بحث آموزش و پژوهش پرداخته می شود؟ این یک کلید برای فردای ماست.
https://telegram.me/solseghalam
🔴روزهای جمعه در دپارتمان «آموزش مهندسی و علوم» میهمانانی از دانشگاههای دیگر حضور بهم می رسانند و راجع به روشها و تکنولوژیهای آموزشی در محل کارشان صحبت می کنند. این مهمان ها [عموماً] هیأت علمی رشته های مهندسی و [بعضاً] علوم [فیزیک و شیمی] هستند و تلاشهایشان در خصوص روشهای آموزش به دانشجویان لیسانس را بیان می کنند.
این پرزنته ها معمولاً شامل معرفی روشهای تدریس و بازخوردهایی است که از دانشجوها گرفته اند.
🔵جمعه این هفته خانمی از دپارتمان برق دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی آمده بود و درباره کارهایش برای آموزش مهندسی برق به دانشجوهای سال اول و دوم کارشناسی برق توضیح می داد.
ابتدای صحبت گفت که من پرزنته هایم در قالب سخن گفتنِ یک طرفه نیست و از شما می خواهم در بحث مشارکت داشته باشید. مباحث مختلفی را در خصوص مشکلاتِ بچه های رشته برق توضیح داد اما از میان حرف ها و روش هایش این بحث برایم جالب بود:
🔷می گفت من اکیداً مخالف این هستم که استاد بیاید و وایت بُرد را از فرمول ها و معادلات دیفرانسیل پُر کند و تمام هدفِ من این است که نود و نه درصد هدایت و راهنمایی کنم (Coaching) و یک درصد تدریس کنم (Lecturing).
توضیح داد که بسیار رویِ نحوه فهمیدنِ مفاهیمِ فرمول با بچه ها کار می کند و تلاش می کند بچه ها بفهمند چطور باید اجزاء فرمول را حلاجی کنند.
- اینکه یک وایت برد فرمول جلو بچه ها بگذاری هنری نیست . اینکه از سوالات ساده شروع کنی مهم است. هر معادله یک مفهوم دارد.
🔴در این بحث یک مثال زد. گفت من مدتی در جوانی کلاسهای پیش دانشگاهی درس می دادم. برای اینکه به بچه ها روشِ فکر کردن راجع به نمودار را درس بدهم از وسایل کمک آموزشی استفاده می کردم. بعد از پشت تریبون به میان ردیف صندلی شنوندگان آمد و به زحمت یک لنگه کفشِ ورزشی یکی از حضار [خانم] را از پایش بیرون آورد و به کلاس نشان داد و گفت: این ابزار کمک آموزشی من در کلاس ها بود. در حالی که همه حضار در حال خندیدن بودن توضیح داد: به بچه ها می گفتم این یک کفش ورزشی است. بیائید ببینیم چطور باید راجع به این کفش فکر کنیم؟ بعد به بچه ها می گفتم خب ببینید این کفش از یک قسمت بیرونی و یک قسمت درونی تشکیل شده. راجع به قسمت درونی فعلاً کاری نداریم اما در قسمت بیرونی کفش، این زیر کفش را ببینید که (مثلِ نمودارها که متشکل از یک محورِ افقی و یک محور عمودی هستند) از یک سِری خطوط افقی و یک خطِ عمودی تشکیل شده. تا حالا فکر کرده اید که خط ها برای چیست؟ خب بیایید با هم فکر کنیم. این خطوط افقی برای این است که "خم شدنِ" کف کفش را تسهیل کند. اگر این خط ها (و شیارها)ی افقی در کف نباشد، در حال راه رفتنِ ما، کفش راحت خم نمی شود. اما خط عمودی برای چیست؟ کسی چیزی می داند؟ برای آب. اینکه این شیارِ عمودی اگر باشد به زهکشی آب در زیر پایِ ما کمک می کند. من از شما انتظار دارم محورهای عمودی و افقی را اینطور پیش خودتون تحلیل کنید و از فکر کردن نترسید. لنگه کفش را به صاحبش داد و به پشت تریبون برگشت.
🔷ایشان این پرزنته را با شور و حرارت توضیح می داد و من با خودم فکر می کردم خوشا به سعادت بچه ای که در مسیر دانش آموزی اش چنین بیان هایی چشم اش را به روشِ تحلیلِ ذهنی روشن کند. مشتاقانه در مسیر علم گام خواهد زد و نه از سرِ ماجرای کسب مدرک.
* * * * * * * * * * *
📌پی نوشت: تا حدود یکسال پیش اطلاع نداشتم که در برخی دانشگاههای آمریکا، یک دپارتمان آموزش ( Education) هست و یک دپارتمان آموزش مهندسی و علوم ( Engineering &Science Education).
دپارتمان آموزش، حوزۀ گسترده ای از بحث هایِ آموزشی را دربر می گیرد (مثلاً از آموزش در کودکستان تا ... ) ولی دپارتمانهایِ «آموزش مهندسی و علوم» صرفاً روی تکنولوژیهایِ آموزشی این حوزه [خصوصاً برای مقطع لیسانس و بعضاً پیش دانشگاهی] کار می کنند. اساتید این دپارتمان معمولاً فارغ التحصیلان گرایش هایِ مختلف مهندسی هستند و در کنار کارِ مهندسی شان، روی ارتقاءِ راندمان آموزش به بچه ها هم متمرکز هستند. نام سخنران امروز خانم لورا نورتن بود.
پی نوشت 2: اسلایدِ اول پرزنته، تصویر یک سنجاب بود. می گفت آخر پرزنته ی من خودتان خواهید فهمید چرا من با عکس سنجاب شروع می کنم!
پی نوشت 3: در یادداشت مربوط به ورودی های شهر نیویورک (👆)، به مشکلات مالی آمریکا در زمینه زنگ زدگیِ فراسازه ها و مستحدثات شهری پرداخته شد. حوزه ای که در آمریکا همچنان تازه و با طراوت باقی مانده [و دچار زنگ زدگی و پوسیدگی نشده است] حوزه آموزش و پژوهش است. در صحبت های کاندیداهای ریاست جمهوری این روزها ، چقدر به برنامه هایشان به بحث آموزش و پژوهش پرداخته می شود؟ این یک کلید برای فردای ماست.
https://telegram.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
مهمان پیری شدم در دیارِ بکر که مال فروان داشت و فرزندی خوب روی.
شبی حکایت کرد که مرا به عمرِ خویش به جز این فرزند نبوده است، درختی درین وادی زیارتگاهست که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند، شبهای دراز در آن پایِ درخت بر حق بنالیدهام تا مرا این فرزند بخشیده است.
شنیدم که پسر با رفیقان آهسته همیگفت چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی پدر بمُردی.
😱
#سعدی
#گلستان_سعدی #باب_ششم_درضعف_وپیری
#فرزند_ناخلف
@solseghalam
شبی حکایت کرد که مرا به عمرِ خویش به جز این فرزند نبوده است، درختی درین وادی زیارتگاهست که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند، شبهای دراز در آن پایِ درخت بر حق بنالیدهام تا مرا این فرزند بخشیده است.
شنیدم که پسر با رفیقان آهسته همیگفت چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی پدر بمُردی.
😱
#سعدی
#گلستان_سعدی #باب_ششم_درضعف_وپیری
#فرزند_ناخلف
@solseghalam
✍️ژاپن رؤیایی - ژاپن واقعی
🔵 در تلگرام متن هایی چندقسمتی راجع به ژاپن 🇯🇵 همخوان و فوروارد می شود که ژاپن چنین است و چنان.
عمده این متن ها [که بعضاً حاوی گزاره های درست نیز هستند] ژاپنی رؤیایی را به تصویر می کشد که نظام آموزش و ساختار شهروندی ویژه ای را داراست.
🔵ژاپن [هم همچون بسیاری کشورها] دو رویه دارد. رویه ای که تمیزی، نظم، تکنولوژی و سیستم حمل و نقل بسیار مدرن از ویژگیهای آن است. اما رویه دیگر ژاپن، مبتنی بر یک نظم پادگانی و انضباط خشنی است که مسائل پیچیده و خاص خود را داراست و دارای اشکالات جدی است.
کسانی که در ژاپن کار کرده اند و زِبریِ سمباده ی ژاپن دوم را بر پوست چشیده اند می توانند تصویر دقیق تری از هر دو ژاپن ارائه کنند.
با توجه به اینکه عمده یادداشت ها ناظر به ژاپن اول است ، در این فرصت یادداشت دوست ارجمند جناب دکتر تهرانی که سالها سابقه کار در مهمترین بخشهای تحقیق و توسعه تویوتا را دارا هستند ، همخوان می شود:
-🔷یادداشت: "کارمندان دقیق و منضبط ژاپنی"
یکی از سلاحهای سری و موثر شرکتهای ژاپنی برای کار کشیدن از کارمندان و حتی مجبور کردن آنها به انجام سرویس زانگیو ( زانگیو: اضافه کاری مفتی و فی سبیل الله!) ، ترس شدید کارمندان ژاپنی از ایجیمه شدن ( ایجیمه: طرد شدن ) در محیط کار میباشد.
برای کارمندان ژاپنی که معمولاً روابط خانوادگی و فامیلی سردی دارند و تمام دوستان و زندگیِ آنها در محیطِ کار تعریف شده است، ایجیمه شدن بمعنای تنها شدنِ مطلق است. به محضِ ایجیمه شدن تمام دوستان صمیمی که هر روز با هم گپ و خنده و مهمانیهای پس از کار داشتند، نه تنها هرگونه ارتباط و صحبت را قطع میکنند، بلکه طعنه و مسخره بی پایان از سوی همین دوستان قدیمی شروع میشود!
من در طول مدت کارم سه نفر را دیده ام که ایجیمه شده اند. دو نفر کارشان به دکتر روانی، مرخصی های طولانی و سرانجام اخراج انجامید و نفر سوم که کمی پوست کلفت تر است به دنبال کار در شرکتهای دیگر است!
قبل از تقلید و کپی ناقص روشهای مدیریت ژاپنی برای صنعت خودمان (که در بیست سال گذشته [عمدتاً] برای ما جز هزینه فراوان و اتلاف وقت بهره ای نداشته است)، کمی دقیق و عمیق باشیم و [وجوه مختلف] و دلایل واقعی بهره وری بالای کارمندان و شرکتهای ژاپنی را [کامل] بشناسیم.
#ژاپن #شرکت_ژاپنی #ایجیمه
https://t.iss.one/solseghalam
🔵 در تلگرام متن هایی چندقسمتی راجع به ژاپن 🇯🇵 همخوان و فوروارد می شود که ژاپن چنین است و چنان.
عمده این متن ها [که بعضاً حاوی گزاره های درست نیز هستند] ژاپنی رؤیایی را به تصویر می کشد که نظام آموزش و ساختار شهروندی ویژه ای را داراست.
🔵ژاپن [هم همچون بسیاری کشورها] دو رویه دارد. رویه ای که تمیزی، نظم، تکنولوژی و سیستم حمل و نقل بسیار مدرن از ویژگیهای آن است. اما رویه دیگر ژاپن، مبتنی بر یک نظم پادگانی و انضباط خشنی است که مسائل پیچیده و خاص خود را داراست و دارای اشکالات جدی است.
کسانی که در ژاپن کار کرده اند و زِبریِ سمباده ی ژاپن دوم را بر پوست چشیده اند می توانند تصویر دقیق تری از هر دو ژاپن ارائه کنند.
با توجه به اینکه عمده یادداشت ها ناظر به ژاپن اول است ، در این فرصت یادداشت دوست ارجمند جناب دکتر تهرانی که سالها سابقه کار در مهمترین بخشهای تحقیق و توسعه تویوتا را دارا هستند ، همخوان می شود:
-🔷یادداشت: "کارمندان دقیق و منضبط ژاپنی"
یکی از سلاحهای سری و موثر شرکتهای ژاپنی برای کار کشیدن از کارمندان و حتی مجبور کردن آنها به انجام سرویس زانگیو ( زانگیو: اضافه کاری مفتی و فی سبیل الله!) ، ترس شدید کارمندان ژاپنی از ایجیمه شدن ( ایجیمه: طرد شدن ) در محیط کار میباشد.
برای کارمندان ژاپنی که معمولاً روابط خانوادگی و فامیلی سردی دارند و تمام دوستان و زندگیِ آنها در محیطِ کار تعریف شده است، ایجیمه شدن بمعنای تنها شدنِ مطلق است. به محضِ ایجیمه شدن تمام دوستان صمیمی که هر روز با هم گپ و خنده و مهمانیهای پس از کار داشتند، نه تنها هرگونه ارتباط و صحبت را قطع میکنند، بلکه طعنه و مسخره بی پایان از سوی همین دوستان قدیمی شروع میشود!
من در طول مدت کارم سه نفر را دیده ام که ایجیمه شده اند. دو نفر کارشان به دکتر روانی، مرخصی های طولانی و سرانجام اخراج انجامید و نفر سوم که کمی پوست کلفت تر است به دنبال کار در شرکتهای دیگر است!
قبل از تقلید و کپی ناقص روشهای مدیریت ژاپنی برای صنعت خودمان (که در بیست سال گذشته [عمدتاً] برای ما جز هزینه فراوان و اتلاف وقت بهره ای نداشته است)، کمی دقیق و عمیق باشیم و [وجوه مختلف] و دلایل واقعی بهره وری بالای کارمندان و شرکتهای ژاپنی را [کامل] بشناسیم.
#ژاپن #شرکت_ژاپنی #ایجیمه
https://t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
ارزیابی شتابزده
📍ژاپن و چند عدد و رقم 🔵یک- در آمریکا ، فقط مساحت ایالت #تگزاس، دوبرابر کلِ مساحت کشور #ژاپن است. [حدوداً] 🔴دو- از #سیصدوهشتادهزارکیلومترمربع #مساحت_ژاپن ، بخش زیادی از آن کوهستان است و قابل سکونت و استفاده نیست. 🔵 سه- مزیت اصلی آمریکا در برابر ژاپن ، فقط…
✍دفتر مرکزی سی وشش هزار شرکت در چیودا توکیو و انتظار زلزله ای بزرگ
Preparations for the “Big One”
-🔷رخداد دو زلزله بزرگ سال گذشته در قسمت جنوبی ژاپن ، کیوشو(کوماموتو) ، باعث شد تا مجدداً بحث ها پیرامون زلزله توکیو پررنگ شود. ژاپن در شش سال گذشته دو زلزله بزرگ را در شمال شرق (توهوکو) و جنوب (کیوشو) از سر گذرانده است و امروز چشمان نگران برنامه ریزان در انتظار زلزله ای است که محتمل است به زودی کلان شهر توکیو را به لرزش در آورد. جمعیتی حدود سی و شش میلیون نفر در توکیو و شهرهای پیرامونی آن (نظیر یوکوهاما، کاواساکی، چیبا ، سایتاما و ...) ساکن هستند و بحث ها پیرامون سناریوهایِ مختلفِ مدیریتِ بحران و استفاده از تجارب دو زلزله اخیر در جریان است.
-🔷بنگاه اقتصادی بزرگی مثل سومی تومو که بخش بزرگی از صنایع فولاد و تنها معدن طلای ژاپن را در دست دارد در فکر استحکام بخشی بیشتر مستحدثات و دفاتر مرکزی خود است. فقط در منطقه تجاری توکیو ( Chiyoda Ward ) که دفاتر مرکزی بیش از سی و شش هزار شرکت و بنگاه اقتصادی نظیر میتسوبیشی ، سونی و برجهای سر به فلک کشیده قرار دارد، نحوۀ خارج کردن جمعیتِ هشتصدهزار نفری از کارمندانِ این شرکتها در صورت توقف شبکه قطارهای شهری و مترو ، یکی از ده ها مسئله ای است که باید در سناریو هایِ مدیریتِ بحران زلزله توکیو دیده شود. یادداشت زیر در ژاپن تایمز در این بحث یادداشت خوبی است:
https://www.japantimes.co.jp/news/2016/04/29/national/quake-prone-japan-kumamoto-temblors-stir-worry-tokyo-x-day/#.WQYGrYjytEb
Preparations for the “Big One”
-🔷رخداد دو زلزله بزرگ سال گذشته در قسمت جنوبی ژاپن ، کیوشو(کوماموتو) ، باعث شد تا مجدداً بحث ها پیرامون زلزله توکیو پررنگ شود. ژاپن در شش سال گذشته دو زلزله بزرگ را در شمال شرق (توهوکو) و جنوب (کیوشو) از سر گذرانده است و امروز چشمان نگران برنامه ریزان در انتظار زلزله ای است که محتمل است به زودی کلان شهر توکیو را به لرزش در آورد. جمعیتی حدود سی و شش میلیون نفر در توکیو و شهرهای پیرامونی آن (نظیر یوکوهاما، کاواساکی، چیبا ، سایتاما و ...) ساکن هستند و بحث ها پیرامون سناریوهایِ مختلفِ مدیریتِ بحران و استفاده از تجارب دو زلزله اخیر در جریان است.
-🔷بنگاه اقتصادی بزرگی مثل سومی تومو که بخش بزرگی از صنایع فولاد و تنها معدن طلای ژاپن را در دست دارد در فکر استحکام بخشی بیشتر مستحدثات و دفاتر مرکزی خود است. فقط در منطقه تجاری توکیو ( Chiyoda Ward ) که دفاتر مرکزی بیش از سی و شش هزار شرکت و بنگاه اقتصادی نظیر میتسوبیشی ، سونی و برجهای سر به فلک کشیده قرار دارد، نحوۀ خارج کردن جمعیتِ هشتصدهزار نفری از کارمندانِ این شرکتها در صورت توقف شبکه قطارهای شهری و مترو ، یکی از ده ها مسئله ای است که باید در سناریو هایِ مدیریتِ بحران زلزله توکیو دیده شود. یادداشت زیر در ژاپن تایمز در این بحث یادداشت خوبی است:
https://www.japantimes.co.jp/news/2016/04/29/national/quake-prone-japan-kumamoto-temblors-stir-worry-tokyo-x-day/#.WQYGrYjytEb
The Japan Times
In quake-prone Japan, Kumamoto temblors stir worry of 'Tokyo X Day'
There's nothing comical about this manga: office building windows shatter, trains derail and cars plunge from buckling bridges. It all happens at 4:35 p.m.
✍️ویکیپدیا و ترکیه
🔴دسترسی به ویکیپدیا از ساعت ۸ صبح دیروز شنبه ۲۹ آوریل (۹ اردیبهشت) در ترکیه قطع شد. امروز اردوغان و تیم همراهش برای ادامه اداره جامعه ، حتی با دسترسی به ویکیپدیا نیز مشکل دارند.
این در حالی است که سه روز پیش از آن (26 آوریل) خبری دیگری در خصوص ترکیه منتشر شد مبنی بر اینکه «دولت بیش از ۹ هزار افسر نیروی پلیس این کشور را به اتهام ارتباط با فتحالله گولن از کار خود معلق کرده است.»
چند روز پیش از آن نیز ( روز چهارشنبه ششم اردیبهشت) پلیس ترکیه در عملیات گستردهای بیش از ۱۰۰۰ نفرِ دیگر از مخالفان دولت را دستگیر کرده بود.
اعداد و ارقام با ما سخن می گویند: پس از کودتای نیمه ژوئیه (تیرماه گذشته) در ترکیه، بیش از ۴۰ هزار نفر بازداشت شده و ۱۲۰ هزار نفر هم از کار خود معلق شدهاند.
یعنی یکصد و بیست هزار "خانواده" ، محل امرار معاش خود را از دست داده اند به دلیل اینکه ظنّ و احتمال طرفداری فتحالله گولن (روحانی مخالف اردوغان که در آمریکا به سر میبرد)، به آنها نسبت داده شده است.
🔵آنچه این روزها در ترکیه می گذرد یک تسویه حساب بزرگ است. بخشی از جامعه در حال خوردن بخش دیگری از جامعه است. این اشتباه است که گمان کنیم این کارها را اردوغان به تنهایی انجام می دهد. یک نزاعِ درون خانوادگی به خشن ترین شکلِ خود در میان این همسایه غربی در جریان است. این همسایه ای است که احوالش، قدری بهتر از دیگرانی چون عراق و تاجیکستان و پاکستان و افغانستان و ... است.
ایرانِ امروز ما اگر چه تا شکلِ مطلوب فاصله بسیار دارد اما از احوال غمبارِ کشورهایِ پیرامونش فاصله ای چشمگیر دارد.
* * * * *
🔴امروز در شرایطی که زبانِ گفتگو در بسیاری کشورهایِ پیرامونِ ما کلاشینکف است، گفتگوهایِ کاندیداهای ریاست جمهوری[با همه ایراداتی که دارد] ادامه راهی است که در فلات ایران از صدوپنجاه سال پیش آغاز شده است. امروز در شرایطی که هنوز خون، راه حلِ اختلاف دیدگاهها در کشورهای منطقه است، در ایران بحث ها بر سر "اشتغال" است و فکری برای نابسامانی ها و ریزگرد و فردا. در کنفرانس مدیریت بحران سازمان ملل در در سندای ژاپن ، ابراهیم الجبوری وزیر محیط زیست عراق را دیدم که بسیار پرانرژی و با تحرک بود. گفتم چرا برای مشکل ریزگردها کاری جدی نمی کنید؟ گفت درگیر مسایل جدی تریم...
چه اسحق جهانگیری و چه محمدباقر قالیباف، انسان های کامل و بی ایرادی نیستند، اما این یک واقعیت است که در قطر و ابوظبی و دبی و کویت و عربستان و... خیالِ برگزاریِ این سطح از مناظره هم تا سالهای سال ممکن نیست.
ایرانِ امروز، جایِ ایده آلی برای زندگی اگر نباشد، اما با کشورهای پیرامونش در سطح محسوسی متفاوت است.
https://t.iss.one/solseghalam
🔴دسترسی به ویکیپدیا از ساعت ۸ صبح دیروز شنبه ۲۹ آوریل (۹ اردیبهشت) در ترکیه قطع شد. امروز اردوغان و تیم همراهش برای ادامه اداره جامعه ، حتی با دسترسی به ویکیپدیا نیز مشکل دارند.
این در حالی است که سه روز پیش از آن (26 آوریل) خبری دیگری در خصوص ترکیه منتشر شد مبنی بر اینکه «دولت بیش از ۹ هزار افسر نیروی پلیس این کشور را به اتهام ارتباط با فتحالله گولن از کار خود معلق کرده است.»
چند روز پیش از آن نیز ( روز چهارشنبه ششم اردیبهشت) پلیس ترکیه در عملیات گستردهای بیش از ۱۰۰۰ نفرِ دیگر از مخالفان دولت را دستگیر کرده بود.
اعداد و ارقام با ما سخن می گویند: پس از کودتای نیمه ژوئیه (تیرماه گذشته) در ترکیه، بیش از ۴۰ هزار نفر بازداشت شده و ۱۲۰ هزار نفر هم از کار خود معلق شدهاند.
یعنی یکصد و بیست هزار "خانواده" ، محل امرار معاش خود را از دست داده اند به دلیل اینکه ظنّ و احتمال طرفداری فتحالله گولن (روحانی مخالف اردوغان که در آمریکا به سر میبرد)، به آنها نسبت داده شده است.
🔵آنچه این روزها در ترکیه می گذرد یک تسویه حساب بزرگ است. بخشی از جامعه در حال خوردن بخش دیگری از جامعه است. این اشتباه است که گمان کنیم این کارها را اردوغان به تنهایی انجام می دهد. یک نزاعِ درون خانوادگی به خشن ترین شکلِ خود در میان این همسایه غربی در جریان است. این همسایه ای است که احوالش، قدری بهتر از دیگرانی چون عراق و تاجیکستان و پاکستان و افغانستان و ... است.
ایرانِ امروز ما اگر چه تا شکلِ مطلوب فاصله بسیار دارد اما از احوال غمبارِ کشورهایِ پیرامونش فاصله ای چشمگیر دارد.
* * * * *
🔴امروز در شرایطی که زبانِ گفتگو در بسیاری کشورهایِ پیرامونِ ما کلاشینکف است، گفتگوهایِ کاندیداهای ریاست جمهوری[با همه ایراداتی که دارد] ادامه راهی است که در فلات ایران از صدوپنجاه سال پیش آغاز شده است. امروز در شرایطی که هنوز خون، راه حلِ اختلاف دیدگاهها در کشورهای منطقه است، در ایران بحث ها بر سر "اشتغال" است و فکری برای نابسامانی ها و ریزگرد و فردا. در کنفرانس مدیریت بحران سازمان ملل در در سندای ژاپن ، ابراهیم الجبوری وزیر محیط زیست عراق را دیدم که بسیار پرانرژی و با تحرک بود. گفتم چرا برای مشکل ریزگردها کاری جدی نمی کنید؟ گفت درگیر مسایل جدی تریم...
چه اسحق جهانگیری و چه محمدباقر قالیباف، انسان های کامل و بی ایرادی نیستند، اما این یک واقعیت است که در قطر و ابوظبی و دبی و کویت و عربستان و... خیالِ برگزاریِ این سطح از مناظره هم تا سالهای سال ممکن نیست.
ایرانِ امروز، جایِ ایده آلی برای زندگی اگر نباشد، اما با کشورهای پیرامونش در سطح محسوسی متفاوت است.
https://t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
🖊ضیافت شام کاخ سفید با رسانه ها و حسن منهاج
🔵دیشب (شنبه 29 آوریل) ترامپ در مراسمِ ضیافت شام رسانه ها در کاخ سفید [که همه ساله با حضور رئیس جمهوری آمریکا برگزار میشود] شرکت نکرد. ترامپ هنوز از رسانه ها شاکی است و همچنان تکرار می کند و می گوید: اینها دروغگوترین آدمهای روی زمین هستند.
🔵علت عصبانی بودن ترامپ از رسانه ها از آنجاست که در جریان کارزارهای انتخاباتی سال گذشته، رسانه ها شدیدترین حملات به او و بیشترین دفاع از هیلاری را انجام دادند. ترامپ رسانه ها را بخشی از مشکلِ کشور آمریکا خطاب می کند.
🔵آخرین باری که یک رئیس جمهور در این مراسم حاضر نشده است مربوط به سی و شش سال پیش و رونالد ریگان بوده که دلیل عدم حضورش، نقاهتِ بعد از ماجرایِ ترور نافرجام بوده است.
🔵چهره ی مراسم دیشب، حسن منهاج ، جوانِ هندی الأصل مسلمان طنزپرداز و طنزنویسی بود که در دقایقی کوتاه در سخنرانی اش در این مراسم، رندانه ترین کنایه ها را حواله ترامپ و همزمان نخبگان رسانه آمریکایی کرد. سخنرانی بسیار دقیق در قالب طنز درخشان.
🔵 حسن در این مراسم گفت:
-🔹رهبرِ کشورِ ما اینجا نیست چون پرواز از مسکو تا اینجا طول میکشه خب! اون یکی بابا هم نیومده و رفته پنسیلوانیا چون ظرفیت جک و شوخی رو نداره.
-🔹شماها اهالی رسانه حالا که ترامپ رئیس جمهوره باید خیلی خیلی بیشتر روی کارهاتون دقت کنید(!) ، چون اگه یکی تون اشتباه کنه ترامپ همه تون را با هم ، به بادِ انتقاد و سرزنش میگیره. حالا شما ها هم میفهمید که ما مهاجر ها تو مملکتتون چی کشیدیم ...
-🔹این فقط در کشورِ آمریکا ممکن هست، که فردی مثل من، یک "نسلِ دومِ مهاجرِ هندی الأصلِ مسلمان" ، میتونه بیاد و در چنین مراسمی از رهبر مو نارنجی کشور انتقاد کنه !
*فیلم زیر [برش کوتاهی از صحبت های حسن👇🔽]
https://t.iss.one/solseghalam
🔵دیشب (شنبه 29 آوریل) ترامپ در مراسمِ ضیافت شام رسانه ها در کاخ سفید [که همه ساله با حضور رئیس جمهوری آمریکا برگزار میشود] شرکت نکرد. ترامپ هنوز از رسانه ها شاکی است و همچنان تکرار می کند و می گوید: اینها دروغگوترین آدمهای روی زمین هستند.
🔵علت عصبانی بودن ترامپ از رسانه ها از آنجاست که در جریان کارزارهای انتخاباتی سال گذشته، رسانه ها شدیدترین حملات به او و بیشترین دفاع از هیلاری را انجام دادند. ترامپ رسانه ها را بخشی از مشکلِ کشور آمریکا خطاب می کند.
🔵آخرین باری که یک رئیس جمهور در این مراسم حاضر نشده است مربوط به سی و شش سال پیش و رونالد ریگان بوده که دلیل عدم حضورش، نقاهتِ بعد از ماجرایِ ترور نافرجام بوده است.
🔵چهره ی مراسم دیشب، حسن منهاج ، جوانِ هندی الأصل مسلمان طنزپرداز و طنزنویسی بود که در دقایقی کوتاه در سخنرانی اش در این مراسم، رندانه ترین کنایه ها را حواله ترامپ و همزمان نخبگان رسانه آمریکایی کرد. سخنرانی بسیار دقیق در قالب طنز درخشان.
🔵 حسن در این مراسم گفت:
-🔹رهبرِ کشورِ ما اینجا نیست چون پرواز از مسکو تا اینجا طول میکشه خب! اون یکی بابا هم نیومده و رفته پنسیلوانیا چون ظرفیت جک و شوخی رو نداره.
-🔹شماها اهالی رسانه حالا که ترامپ رئیس جمهوره باید خیلی خیلی بیشتر روی کارهاتون دقت کنید(!) ، چون اگه یکی تون اشتباه کنه ترامپ همه تون را با هم ، به بادِ انتقاد و سرزنش میگیره. حالا شما ها هم میفهمید که ما مهاجر ها تو مملکتتون چی کشیدیم ...
-🔹این فقط در کشورِ آمریکا ممکن هست، که فردی مثل من، یک "نسلِ دومِ مهاجرِ هندی الأصلِ مسلمان" ، میتونه بیاد و در چنین مراسمی از رهبر مو نارنجی کشور انتقاد کنه !
*فیلم زیر [برش کوتاهی از صحبت های حسن👇🔽]
https://t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2