ارزیابی شتابزده
13.9K subscribers
897 photos
302 videos
33 files
848 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
«میزگرد پلاسکو »

🔵در میزگردی که با موضوع فاجعه پلاسکو در کافه‌خبر خبرآنلاین برگزار شد، ضمن بررسی ابعاد فاجعه و کاستی‌هایی که وجود داشت،‌ این سانحه تلخ، درس بزرگی برای مدیریت بحران، امداد و نجات، مهندسی زلزله و مهندسی آتش در ایران ارزیابی شد.
توفیق داشتم که از دور در کنار عزیزانی که در این حوزه برای کشور فکر می کنند برای ساعاتی حضور داشته باشم.

🔴از متن:
ما حادثه پلاسکو و حادثه شهران را باید «باهم» ببینیم، باید گوشه ای از ذهن ما باشد که [بالاخره یک] زمانی در تهران با "ترکیبی از این دو" تجربه اخیر مواجه می شویم، تمام حرف ها و فکرهای ما باید مربوط به آن زمان باشد؛ زمانی که زلزله ای در تهران اتفاق بیفتد و مشابه حادثه شهران، انفجارهایی در خطوط لوله فرسوده گاز و مشابه آن، رخ دهد. آن روز ما ساختمان هایی مانند پلاسکو را داریم و باید به داد آنها برسیم. این را اگر در نظر بگیریم به عنوان چشم انداز کلی، اهمیت ماجرا مشخص می‌شود. 5 سال پیش در منطقه شمال شرق ژاپن زلزه ای رخ داد و بعد از آن زلزله سونامی شکل گرفت، اما اتفاق عجیبی که رخ داد آتش‌سوزی های بعد از زلزله و سونامی در منطقه توهوکو بوده. بیش از سیصد مورد آتش سوزیِ بعد از زلزله و سونامی در ژاپن ثبت شد. بحث آتشِ بعد از زلزله به شدت مسئله مهمی است و علتی که می گویم ما باید شهران و پلاسکو را با هم ببینیم، این است که باید این تجربه ها را برای بعد از آمدنِ زلزله در تهران و زمانی که ساختمان ها در حال سوختن هستند تصور کنیم؛
ما در سال 95 هستیم و هنوز در هیچ یک از دانشگاه های ما رشته مهندسی آتش تدریس نمی شود.
@solseghalam
📍لینک گفتگو ها در خبرآنلاین 👇👇

https://www.khabaronline.ir/detail/635363/society/urban
نامه ای به ابراهیم حاتمی کیا راجع به نابغۀ هسته ای بادیگارد
@solseghalam
آقای حاتمی کیا
سلام
فیلم آخر شما بادیگارد را دیدم و حیرت زده از تعریفی که از نابغه ارایه داده اید و کنایه های یک به یکی که به جوانِ ایرانیِ خارج از میهن زده اید، بر آن شدم که چند سطری به حضورتان بنویسم.

در تمام این چند سالی که در خارج از کشور به تحصیل یا کار و پژوهش گذشت، توفیق آشنایی با صدها تن از جوانان پژوهشگر ایرانی چه در ژاپن و چه در ایالت های مختلف آمریکا را داشته ، اما این جنس جوان نابغه ای که در این فیلم ترسیم کرده اید را ندیده بودم. نمی دانم این سیاق رفتاری را بر مبنای کدام جوان به اصطلاح نخبه ایرانی وام گرفته اید اما می دانم که حداقل در تمام هشت سال گذشته من این جنس رفتار را ندیده ام.

البته آنچه اسباب این نامه و این گلایه به حضور شماست ، این مشکلِ فیلم، نیست. بلکه تعریف تلخی هست که این فیلم از آنهایی که به واسطه ی دستاوردهای علمی در خارج از کشور هستند، ارائه می دهد. این دیالوگ را در سکانسی که میثم (نابغه هسته ای) با نامزدش به گفتگوست ببینید:

-[میثم] قبول؛ من شدم پیچ و مهره یِ قدرت ؛ تو راه حلّت چیه؟
-[سحر] از اینجا بریم
-[میثم] کجا بریم؟
-[سحر ] یک جایی که بدونِ وحشت بتونیم باهم قدم بزنیم ؛ به زندگیمون ، به آینده مون فکر کنیم [...]
-[میثم] به خدا سحر، منم آرزومه در آرامش کنارِ تو کارِ تحقیقاتیم رو بکنم کجاس اونجا؟
-[سحر] تو فقط کافیه لب تر کنی. رو دست می بَرنِت میثم
-[میثم] من گرونم سحر
-[سحر] اونا ارزِشت رو می دونن
-[میثم] خیلی خوب؛ قیمت من چقدره ؟
-[سحر] من نمی دونم. ازین دوست و رفیقات که رفتن بپرس
-[میثم] اونا قیمتِ خودشون رو دادن من که هنوز خودم رو "حراج" نگذاشتم.
...

آقای حاتمی کیا! شما قدری بدهکار شدید در این فیلم به جوانان ایرانیِ پژوهشگری که در دانشگاههای برتر دنیا مشغول به کار هستند. اگر کسی در بیرونِ مرزها کار می کند الزاماً به مفهوم این نیست که خودش را "حراج" گذاشته بوده [چنان که این نابغه هسته ای به نامزدش می گوید] و به این مفهوم نیست که گران نبوده و خود را ارزان فروخته [باز به نقل کلمات نابغه هسته ای شما به نامزدش].

آقای حاتمی کیا! نگاه خطی و تک وجهی به مسائل را از بزرگواری چون ده نمکی یا حسین شمقدری در #میراث_آلبرتا بر می تابیم و امثالِ آنها صد بدتر از این هم در فیلمشان اگر بگویند، اسباب ملال هست اما نیاز به کلام و مقال نیست. اما شنیدن این سخنان از شما و دم نزدن، صعب است. چطور بپذیریم که نگاهِ شما به فلان پژوهشگر ایرانی که در فلان مرکز تحقیقاتی شماره یک یا دو دنیا کار می کند این است که طرف آنجاست چون خود را به حراج گذاشته؟

آقای حاتمی کیا؛ می دانیم که شما بسیار به کلمات دقیق هستید و سابقه وسواس شما در انتخاب کلام موجز را در کارهایتان از زمان آژانس شیشه ای در ذهن داریم . اسباب این گلایمندی هم از همین روست. اینکه شما در بادیگارد به مفهوم مهمی پرداخته اید که تا پیش از این مغفول بوده، کاری ارزنده بوده و درود بر شما، اما اینگونه نواختن جوانان ایرانیِ بیرون از کشور را از شما انتظار نبود. نه کسی که بیرونِ مرزهاست خود را حراج کرده و نه کسی که برگشته [یا در کشور مانده] حق دارد منّتی بر سرِ کشور بگذارد. نه دنیایِ پررقابتِ امروز چنان است که تا کسی لب تر کند ، رویِ دست می برندش و نه کار کردن برای کشور در بیرونِ از مرزهایش ، امری بعید و عجیب است. ای بسا طوطیِ بیرون هند، که روزگار در سودایِ هند می گذراند

گفتش آن طوطی که آنجا طوطيان
چون ببينی، کن زِ حالِ ما بيان

کآن فلآن طوطی که مشتاقِ شماست
از قضایِ آسمان در حبسِ ماست


آقای حاتمی کیا عزیز؛ برای داشتنِ دغدغۀ آب و خاکی، صِرفِ بودن در جغرافیایِ آن خاک، مهم نیست. یادتان که هست در همین تاریخ معاصر کسی را داشته ایم که در لاهور می زیست و در پنجاب به دنیا آمده بود و چند ده هزار بیت از اشعارش را به زبان پارسی سروده بود. و چون چراغِ لاله در خیابان جوانانِ عجم می سوخت.

چون چراغ لاله سوزم در خیابانِ شما /

ای جوانان عجم، جانِ من و جانِ شما
(اقبال لاهوری)


https://telegram.me/solseghalam
به زمین خوردن غول ها
(راجع به شرکت توشیبا و احوال زار این روزهایش)

🔵یک سال وشش ماه وبیست وهفت روز پیش شرکت توشیبا اعلام کرد که مدیر عاملش به خاطرمبالغه درمورد سود شرکت استعفا...ادامه👇
@solseghalam
به زمین خوردن غول ها
(راجع به شرکت توشیبا و احوال زار این روزهایش)

🔵یک سال و شش ماه و بیست و هفت روز پیش شرکت توشیبا اعلام کرد که مدیر عاملش به خاطر مبالغه در مورد سود شرکت استعفا کرد. آن روز چنین اعلام شد که یک هیأت مستقل که مأمور تحقیق شده بود اعلام کرده که این شرکت سود عملیاتی خود را به میزان ۱۵۱.۸ میلیارد ین (معادل ۱.۲۲ میلیارد دلار) بیش از حد واقعی اعلام کرده است و به عذر چنین گناهی، مدیرعامل استعفایش را اعلام نمود.
تحقیقات انجام شده در توشیبا نشان می داد که اعلام گزارش هایِ خلاف واقع، از هفت سال پیش و پس از بروز بحران مالی، شروع شده بوده است.

🔴یک سال و شش ماه و بیست و هفت روز پیش ، سوالی که برای ناظران و تحلیل گران اقتصادی مطرح بود اینکه آیا مجموعه عظیمی مانند توشیبا [با بیش از دویست هزار کارمند و چهارصد شرکت زیر مجموعه در خارج از ژاپن] باز هم به قلّۀ صنعت و تجارت باز خواهد گشت؟
آن روز برخی ناظران معتقد بودند شرکت های ژاپنی همچون سونی و توشیبا به دلیل وجود سابقه و بنیه قوی فنی-بازرگانی پس از زمین خوردن ها ، به آرامی خود را بازیابی می کنند و لذا چنین اتفاقی منجر به متلاشی شدن توشیبا نخواهد شد.
امروز 14 فوریه (26 بهمن) اعلام شد که توشیبا میلیاردها دلار ضرر داد؛ و رئیس هیات‌مدیره استعفا کرد.

توشیبا حدود ۳۹۰ میلیارد ین (معادل سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) ضرر کرده است.

🔷واقعیات دنیای امروز چنین است. عرصۀ صنعت و تجارت ، عرصه اعداد و ارقام است و هیچ تضمینی برای قلّه نشینی صادر نشده است. برای در قلّه ماندن هیچ کارت گارانتی ای صادر نشده است. فن آوری و روشهای بازرگانی پیوسته در حال تغییر است و «سابقه» دلیل جا نماندن از «قافله» نمی شود. صدای خرد شدن استخوانهای توشیبا در تمام یک سال و شش ماه و بیست وچند روز پیش می آمد. امروز همچنان ممکن است برخی این نگاه خطی را داشته باشند که موفق شدن در عرصه صنعت و تجارت از پس عزم سیاسی و طبق نقشه هایی دو سه برگی و برنامه های دو سه سطری، یا چند پاراگرافی ممکن است. این زمین خوردن غول ها نشان می دهد که عرصه رقابت تا چه پایه دشوار و نفس گیر است. هیچ تعجب نباید کرد اگر امروز که هوندا همچنان (و با تلاش جانکاه) در مسیر موفقیت است سه سال دیگر در پس نام هیوندای با گردن به زمین بخورد. چون یدک کشیدن نام و برند هوندا ، به مفهومِ تضمینِ ابدیِ موفقیت نیست. صد سال پیش ، زمانی بود که میشیگان و زادگاه هِنری فورد قلب صنعت دنیا بوده ولی روزگاری رسید که در همین میشیگان، فورد و همآوردش جنرال موتورز در رقابت با تازه وارد ها بخش زیادی از عرصۀ بازی را وانهادند و دیترویت ، شهرِ اتومبیلِ آمریکا🇺🇸، به شهر ارواح تبدیل گشت. همچنان که یدک کشیدن نام آمریکا برای فورد و جنرال موتورز برگِ تضمین نشد و نیست، یدک کشیدن سابقه حضور در خاک صنعتی ژاپن هم 🌅🇯🇵برای توشیبا ، برگ تضمین کامیابی نیست. باید تولید کرد و نوآوری ، وگرنه روزگار را دیگران ، نو می کنند و تو در جامۀ کهنه نشسته ای.

- - - - - - - - - -
📍 پی نوشت: وانهادن علل ناکامی به عوامل بیرونی کاری ساده است. دیر گاهی است که اقوام شرق (به تعبیر اقبال) علل ناکامی خود را به عوامل بیرونی نسبت می دهند. اما علل ناکامی را در میانِ خود باید جست.

📍پی نوشت 2: اسباب شگفتی در این ماجرای توشیبا این است که ، همان علتی که برای فاجعه نیروگاه هسته ای فوکوشیما ذکر شد اینجا هم ذکر شده است. پنج سال پیش در گزارش کمیته تحقیق فوکوشیما اعلام شد که این نیروگاه باید به دلیل فرسودگی قبل از سونامی ، از مدار خارج می شده ولی چرا نشده؟ به خاطر گزارش های خلاف واقع . چرا گزارش های خلاف واقع ؟ چون یک فرهنگِ سازمانی وجود داشته که بر اساس آن کسی نمی توانست بر خلاف خواسته فرد بالادست خود کاری بکند. بنا بر این، وقتی که مدیران ارشد «تپکو» (شرکتی که برق توکیو را تامین می کند) ، ادامه بهره برداری از نیروگاه هسته ای فوکوشیما را تعیین کردند، رؤسای بخش ها، مدیران میانی و کارمندان زیردست به طور مستمر اطاعت کرده بوده و در همان راستا گزارش های مورد نظر مدیریت را تنظیم می کرده اند. همین قصه را امروز برای علل اضمحلال توشیبا هم ذکر کرده اند.
شاید ماجرا ساده یا خنده دار به نظر بیاید . ولی برای کسی که در ژاپن زندگی کرده باشد قابل درک است. آن نظمِ نظامی ، بر اساس مبانی ای شکل گرفته که «یکی از آنها» این احوال است. به همین سادگی . به همین پیچیدگی.
خیلی دور ، خیلی نزدیک.

📍پی نوشت 3: در این داستان، احوال پاناسونیک بهتر است. این شرکت با سیصد هزار کارمند پس از چندسال ضرر دهی ، از پارسال مجددا وارد عرصه سوددهی شده است. راجع به سونی در نوبتی جداگانه صحبت خواهیم کرد.

https://telegram.me/solseghalam
ارزیابی شتابزده
به زمین خوردن غول ها (راجع به شرکت توشیبا و احوال زار این روزهایش) 🔵یک سال و شش ماه و بیست و هفت روز پیش شرکت توشیبا اعلام کرد که مدیر عاملش به خاطر مبالغه در مورد سود شرکت استعفا کرد. آن روز چنین اعلام شد که یک هیأت مستقل که مأمور تحقیق شده بود اعلام کرده…
🔴توشیبا (2) - رقبا

🔷مطلبی که در خصوص شرکت توشیبا در بالا آمد باعث شد تا پیامی حاوی توضیحات تکمیلی از دوست ارجمند جناب دکتر قادری که مقیم ژاپن و دارای سالها تجربه ارزنده دانشگاهی و صنعتی بوده، و در یکی از مراکز تحقیقاتی (R&D) مرتبط با خودرو ژاپن شاغل هستند، دریافت کنم.
ایشان در بحث علل افول و ظهور غول های صنعت و تجارت، به موضوع "اهمیت منابع انسانی متخصص" اشاره کردند و توضیحات زیر 👇👇را در خصوص رقابت چین🇨🇳 و کره🇰🇷 با ژاپن🌅🇯🇵 ارایه دادند:

📌همانگونه که نوشته اید در مورد اینکه چطور شرکتهای کره ای و حتی چینی در بخشِ صنایع الکترونیک مصرفی توانستند از شرکتهای صاحبنام ژاپنی سبقت بگیرند٬ دلایل مختلفی مطرح شده است. اما یک نکته که کمتر به آن پرداخت شده است تلاشی است که این شرکتهای کره ای و چینی برای «جذبِ نیروهای کلیدی شرکتهایِ ژاپنی» کرده اند. مثلا شرکت اِل. جی و سامسونگ از چندسال قبل شروع به استخدام مهندسان ژاپنی شاغل در سونی با مزایا و حقوقهای بسیار بالاتر کردند. (به گفته یکی از دوستان٬ ال جی نیروهایِ یک تیم سونی را «به طورِ یکجا»، استخدام کرد!). الان هم شرکتهای چینی و کره ای با پیشنهادهای وسوسه انگیز مالی سعی در جذبِ نیروهای متخصص با سابقه در بخش تحقیق و توسعه صنعت خودرویِ ژاپن را دارند تا بتوانند سطح تکنولوژی شرکتهای خودشان را ارتقا دهند (مثلا همکار سابق من در مرکز تحقیقات و توسعه تویوتا الان در کره است). برای اینکه بدانید چطور این شرکتها متخصصین شاغل در ژاپن را جذب میکنند من یک نمونه مزایای پیشنهاد کاری یکی از این شرکتها را به اشتراک میگذارم (علاوه بر حقوق ۳۰ تا ۵۰ درصد بالاتر از شرکت ژاپنی)
🔹 Free apartment
🔹4 times flight tickets
🔹28 days annual leave
🔹 Partly reimbursement for Children’s international school
🔹International medicare
🔹Relocation fees and mobile fees etc

ایشان در ادامه افزوده اند:

🔷جالب است بدانید که من بر اساس یک تجربه شخصی متوجه شدم ظاهرا جذب مهندسینِ باتجربه شاغل در شرکتهای ژاپنی، برای رفتن به چین و یا کره نه فقط به صورت موردی، بلکه به صورت یک شیوه سازمان یافته در حالِ انجام است. از طریق جستجو در پتنتها و پروفایلهای مهندسین و متخصصین داخل ژاپن٬ تماس با این افراد توسط افراد [کره ای و چینی] که از دانشگاه هایِ ژاپنی فارغ التحصیل شده اند و به ژاپنی مسلط هستند [و از فرهنگ ژاپن اطلاع دارند]٬ و حتی مسافرت مدیرانِ تامین منابع انسانی از کره یا چین به ژاپن ، برای مصاحبه با کاندیدای مورد نظر (بر عکسِ روالِ مصاحبه هایِ شغلی معمول!).

🔷من از یکی از همکاران شنیدم که در مواردی، شرکتهای کره ای و چینی مبلغی معادل «چند برابر حقوق ماهیانۀ» افراد شاغل در شرکت ژاپنی را ، به آنها پرداخت کرده اند تا «چند آخر هفته» به چین یا کره برود و برایِ حلِ مشکلاتِ فنی، به آنها مشاوره دهند. همانطور که شما هم در نوشته هایتان اشاره نموده اید، در دنیای رقابتی امروز هیچ کمپانی نمیتواند به صِرفِ داشتن گذشتۀ درخشان، به موفقیت خودش مطمئن و دلگرم باشد.

@solseghalam
ارزیابی شتابزده
نامه ای به ابراهیم حاتمی کیا راجع به نابغۀ هسته ای بادیگارد @solseghalam
🔴میراث آلبرتا

🔷 پیرو نامه ای که به حضور جناب ابراهیم حاتمی کیا در خصوص فیلم بادیگار تنظیم شده بود (بالا⬆️) برخی از دوستان جویا شدند که دلیل انتقاد به #میراث_آلبرتا ساخته حسین شمقدری چیست؟
میراث آلبرتا به موضوع مهاجرت های علمی پرداخته ولی اینکه چقدر در واکاوی این موضوع به عمق رفته، محل تأمل است که در یادداشت زیر بدان پرداخته شده بود.
(مستند در یوتیوب در دسترس است و می توانید ملاحظه کنید)
@solseghalam
📍لینک یادداشت در ذیل👇👇

از متن:
🔹یکی از سوال برانگیزترین مسائل در این اثر ، "عنوان" آن است . نشان داده می شود که دانشگاه آلبرتا جایی است که نماهنگ "سوسن خانم" در آن تولید شده و تلویحاً چنین عنوان می شود که این نماهنگ، "میراثِ" آلبرتا است . اما در نشست رونمایی این اثر در دانشگاه شریف ، وقتی که دانشجوی اصفهانی با هشیاری و ادب از سازنده اثر سوال می کند که چرا نام میراث آلبرتا را انتخاب کرده اید ، کارگردان می گوید : «چون خیلی از بچه های رشته شیمی شریف از دانشگاه آلبرتا پذیرش می گیرند و لذا نام آلبرتا نامی شناخته شده در شریف است .» (!؟)

https://www.khabaronline.ir/detail/216975/weblog/eslami
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«دستی دستی»، داشت دستِ طرف رومیشکست. نزدیک بود«کار دستش»بده. حالا این ویدئوداره توی ژاپن«دست به دست» میشه. آبه داره تو دلش میگه: بابا«دست از سرِما بردار». خب دنیا همینه:«دست رویِ دست»👇👇
@solseghalam
ارزیابی شتابزده
«دستی دستی»، داشت دستِ طرف رومیشکست. نزدیک بود«کار دستش»بده. حالا این ویدئوداره توی ژاپن«دست به دست» میشه. آبه داره تو دلش میگه: بابا«دست از سرِما بردار». خب دنیا همینه:«دست رویِ دست»👇👇 @solseghalam
دست
«دستی دستی» ، داشت دستِ طرف رو می شکست. نزدیک بود «کار دستش» بده. حالا این ویدئو داره توی ژاپن «دست به دست » می شه. آبه داره تو دلش میگه: بابا «دست از سرِ ما بردار» . خوب دنیا همینه : «دست رویِ دست» بسیار است. با هر دستی بدی ، با همون دست میگیری. نباید آدم دست اش رو جلو هرکسی دراز کنه تا طوری نشه که آدم «دست از پا دراز تر » بشه. باید «یک دستی بهش میزد » تا بفهمه که طرف ژاپنی اش خیلی هم «دست و دلباز » نیست که بذاره دستی دستی کار دستش بدن😉
آخرهاش آبه داشت آرزو میکرد که «دستِ غیب» بیاد و نجاتش بده از دستِ آدمی که اینجور دست میده و «دست درازی» میکنه😏. حالا ملت توی ژاپن آبه رو «دست انداختن» . که از این « دست و پا زدن» ها هیچی بدست نمی آوری وقتی که می خواهی زودتر از بقیه چیزی رو « بدست بیاری». میگن بعدِ این دیدار دیگه آبه «دست و دلش به کار نمیره»🙈. کلا بعد از این ماجرایِ دست دادن های ترامپ من فهمیدم ما چقدر "دست" داریم در ساختار جملات فارسی.
خدایا دستِ ما رو بگیر. «دستِ رد » به سینه ما نزن.

اگر نه گنج عطای تو "دستگیر" شود
همه بسیط زمین رو نهد به ویرانی
(حافظ)

#آبه #دست_دادن
#بددست
#دست_به_دست
#طنز #ژاپن

@solseghalam
نستعلیق و تحریر حرف "ب" در نگارش مرحوم میرزا غلامرضا، مرحوم میرعماد و استاد غلامحسین امیرخانی (یادداشت زیر👇👇)
@solseghalam
ارزیابی شتابزده
نستعلیق و تحریر حرف "ب" در نگارش مرحوم میرزا غلامرضا، مرحوم میرعماد و استاد غلامحسین امیرخانی (یادداشت زیر👇👇) @solseghalam
🔴توجه به جزئیات
(یادداشت مربوط به تصویر بالا👆)

🔹با یکی از دوستان صحبت از تولید بود و گفتگو در باب اینکه چرا در برخی سرزمین ها "تولید" شکل می گیرد و در برخی هرگز، کوششِ خورشید و سعی باد و باران (به تعبیر حافظ) ، به محصولی نمی انجامد؟

ایشان دو دلیل بر این أمر ذکر می کرد . اول، توجه مردمانِ اینگونه سرزمین ها به "جزئیات" . مردمانی که به لحاظ ذهنی اهلِ توجه به "کلیات" هستند و «ساده سازی امور»، اساساً چطور می توانند به تولیدِ محصول و کالا [که لازمه اش توجه به "اجزاء" است ] همّت بگمارند؟
دوم، ایشان معتقد بود به سازوکار مناسباتِ انسانی در "شرکت" و "شراکت" .
وقتی در سرزمینی روحیه سازگاری و همکاری، کم باشد، "شرکت" برای تولید محصول سرپا نمی شود. لازمه ی شرکت ، مشارکت در سود و سازگاری هیأت مدیره است. وقتی چهار برادر نمی توانند باهم بسازند[به عنوان مثال البته]، خب بدیهی است سازوکار گرداندن یک بیزینس یا کارگاه را هم نمی توانند شکل دهند.

🔷گفتگو در این بحث ادامه داشت و ایشان معتقد بود که فن [تکنیکِ ماجرا] در جایگاهِ اول، نیست و عدم تولید محصول، پیش و بیش از نداشتنِ "فن آوری" ناشی از ناسازگاری و قدرتِ کمِ ذهن ها در توجه به جزئیات است.

🔷مثال ایشان در این بحث، شرکت های خانوادگی ژاپنی بود و اینکه عمده بنگاههای بزرگ اقتصادی در ژاپن (مثل سومیتومو، پاناسونیک ، تویوتا و ...) شروعِ خانوادگی داشته اند (صد تا صدوپنجاه سال پیش) و همچنان بدون دعوا مرافعه بین هیأت مدیره ، کار می کنند (یا دعواها را بین خودشان جمع و جور می کنند). افرادی که قدرتِ ذهنیِ توجه به اجزاء را داشته اند و «سازگاری» برای همکاری را هم، در خود پرورانده اند.

🔷گفتم در خصوص بحث دوم ، صلاحیت و امکان اظهار نظر ندارم؛ اما در بحث اول می توان با قطعیت گفت که ایرانیان سابقه تاریخی و توانِ ذهنیِ پرداختن به "جزئیات" را داشته اند. بزرگترین شاهدش "نستعلیق" است که اوجِ پرداختن به اجزاء است در ابداع یک خط.
از مینیاتور و هنر فرش و معماری و حتی ادبیات که بگذریم (اینها همه شواهد تاریخی پرداختنِ ذهنی، به اجزاء است) خوشنویسی ایرانی سراسر خلقت و ابداع اجزاء ظریف در هنر نگارش بوده است.
تصویر بالا به عنوان مثالی از هزاران به حضور ایشان ارایه شد. در تحریر حرف "ب" انواع ظرافت و توجه و تناسب (Proportionality) در ایجاد ساختار و شکلِ حرف، بکار گرفته شده است. صد کرشمه ی حُسن از خلاقیت در کار هریک از این اساتید بکار رفته است.

🔷 این سوال گویی هر روز همراه است. هرچند که قطعا مثل سوالات پایه ای دیگر، جوابی آسان و خلاصه را نباید انتظار داشت اما، چرا مردمانِ سرزمین هایی پیوسته درگیرِ خود، و نزاع هایِ بی پایانِ خود، باقی می مانند و در گوشه هایی از این عالم خاک، نقش در نقش و پرده در پرده علم و محصول و محتوا تولید می شود؟

🔷این گفتگو، این ابیات حافظ را به خاطر آورد.
مشخص نیست و ما نمی دانیم که این شکوایه های حافظ از چه بوده . اما می دانیم که حافظ، مرد هنر بوده و ظرافت و درک و توجه

صد هزاران گل شکفت و بانگِ مرغی بر نخاست/
عندلیبان را چه پیش آمد، هَزاران را چه شد؟

لعلی از کانِ مروت برنیامد سالهاست /
تابشِ خورشید و سعیِ باد و باران را چه شد؟

شهرِ یاران بود و خاکِ مهربانان این دیار/
مهربانی کِی سرآمد، شهریاران را چه شد؟
(حافظ علیه الرحمه)

https://telegram.me/solseghalam
امروز در کنفرانس «سازه و فولاد» در هتل المپیک، در خصوص "پژوهشهای حوزه مهندسی آتش و انفجار در ژاپن و آمریکا" صحبت خواهم داشت [برنامه بالا👆- به صورت ویدئو کنفرانس]
@solseghalam
#امروز_با_حافظ
از امروز سعی می شود که تا حد امکان روزانه یک تک بیت از حافظ را باهم مرور کنیم. به تعبیری دوستی که می گفت ، #غزلِ حافظ گاه چنان است که "یک غزلِ کامل" ، زیاد است و چه زیباست که بیت به بیت جلو برویم. فضای تلگرام هم [که فضای کوتاه نویسی است] مجال بیش از تک بیت نمی شود. کوشش بر این خواهد بود که مجالی اگر شد در مرورِ این تک بیت ها، نگاهی کنیم به نگاه و جهان بینی این آشنای طریقِ مستی و مستوری.
@solseghalam
بخورَد باده ات و، سنگ به جام اندازد!

مرحبا حافظ جان، زیباتر و هنرمندانه تر از این آیا میشد که به تصویر کشید نوعِ رفتارِ بی مرام را؟ از بی چشم و رویی سخن گفتن آن هم در این قالبِ لطیف و دراین سطحِ...👇
ارزیابی شتابزده
بخورَد باده ات و، سنگ به جام اندازد! مرحبا حافظ جان، زیباتر و هنرمندانه تر از این آیا میشد که به تصویر کشید نوعِ رفتارِ بی مرام را؟ از بی چشم و رویی سخن گفتن آن هم در این قالبِ لطیف و دراین سطحِ...👇
باده ، با محتسبِ شهر ننوشی ، زنهار!
بِخورَد باده ات و، « سنگ به جام اندازد » !

مرحبا حافظ جان ، زیباتر و هنرمندانه تر از این آیا می شد که به تصویر کشید نوعِ رفتارِ بی مرام را؟ از بی چشم و رویی سخن گفتن آن هم در این قالبِ لطیف و در این سطحِ از رندی... چه بارها دیدیم آنها که بخورَند باده ات و سنگ به جام اندازند...نه فقط محتسب شهر.

*کنارِ هم نشستن باده، سنگ و جام، و زنهاری که در این بیت هست ضمن انتقالِ احساسِ شکنندگی (سنگ و جام) به بهترین شکل هشدار و احتراز درونی حافظ را از همنشینیِ با افراد بی مرام و بی چشم و رو بیان می کند. زنهار!
@solseghalam