ارزیابی شتابزده
سامورایی کیست؟ 🔷سامورایی کیست و چه مختصاتی دارد؟ این سوال که از قدیم در ذهن بود، جدای از بحث زلزله و سازه، یکی از سوالهایی بود که در ژاپن دائم همراه بود. مثل دیگر سوالات از این دست، قاعدتاً یک جواب مشخص و سرراست و شسته رفته را نباید انتظار داشت برای پاسخ.…
نقد فیلم «گوست داگ»
ذیلا نقد یکی از فیلم هایی که در یادداشت بالا به آن اشاره شده است.
@solseghalam
📍از متن:
🔵 در جهانی که آداب و اصول اخلاقی و شیوه ها و سنت های کهن در حال از بین رفتن است ، گوست داگ ، یک آمریکایی سیاه پوست، با قواعد و آدابِ سامورایی زندگی می کند .
🔵 «تمرکز» ، «سرعت بالا و تبحر در حرکات» ، «پایبندی و وفاداری به محبت استادت و کسی که به تو در گذشته محبت نموده» و ... از اصول و قواعد روش سامورایی است که جیم جارموش با هنرمندی و ظرافت بدانها پرداخته است . 🔵این فیلم سیر و سلوک قهرمانی نامتعارف است .
https://solsnevis.blogfa.com/post-124.aspx
ذیلا نقد یکی از فیلم هایی که در یادداشت بالا به آن اشاره شده است.
@solseghalam
📍از متن:
🔵 در جهانی که آداب و اصول اخلاقی و شیوه ها و سنت های کهن در حال از بین رفتن است ، گوست داگ ، یک آمریکایی سیاه پوست، با قواعد و آدابِ سامورایی زندگی می کند .
🔵 «تمرکز» ، «سرعت بالا و تبحر در حرکات» ، «پایبندی و وفاداری به محبت استادت و کسی که به تو در گذشته محبت نموده» و ... از اصول و قواعد روش سامورایی است که جیم جارموش با هنرمندی و ظرافت بدانها پرداخته است . 🔵این فیلم سیر و سلوک قهرمانی نامتعارف است .
https://solsnevis.blogfa.com/post-124.aspx
Blogfa
ارزیابی شتابزده - فیلم گوست داگ
ارزیابی شتابزده - فیلم گوست داگ - وبلاگ شخصی محمدرضا اسلامی
امروز بعدازظهر خانمی از دانشگاه ویرجینیا تک آمده بود که در حوزه مباحث ترافیک کار می کرد و ارائه (پرزنته)ای داشت در خصوص مدلسازی خروج جمعیت شهری در هنگام اعلام بحران ...ادامه متن👇👇
@solseghalam
@solseghalam
فیش های نجومی
🔵1- امروز بعد از ظهر خانمی از دانشگاه ویرجینیا تک آمده بود که در حوزه مباحث ترافیک کار می کرد و ارائه (پرزنته) ای داشت در خصوص مدلسازی خروج جمعیت شهری در هنگام اعلام (آلارم) طوفان. شهر شیکاگو و شبکه ترافیکیِ پیرامونش را انتخاب کرده بودند و بر اساس داده های موجود تحلیل کرده بودند زمانی که چند میلیون نفر می خواهند از شهر خارج شوند چه اتفاقاتی (سناریوهایی) رخ می دهد و بر این مبنا مدل پیشنهاد داده بودند.
بعد از پایان جلسه از ایشان پرسیدم چرا بحث "طوفان" را انتخاب کرده اید و مثلاً بحث زلزله را کار نکرده اید. گفت اولاً روی بحثِ زلزله کار زیاد شده ثانیاً که بحث زلزله یعنی بحران "اتفاق افتاده باشد" (خروج بعد از بحران) ولی ما علاقمندیم مدل خروجِ جمعیت را وقتی که بحران هنوز اتفاق نیفتاده کار کنیم. مثل خروج جمعیت از توکیو در جریان بحرانِ نیروگاه فوکوشیما و اعلام خطر (ریسک) آلودگی هسته ای. یکی دیگر از همکاران، از ایشان سوالی پرسید. پاسخ برایم جالب بود ، گفت این "مسئله ای" هست که هنوز حل نشده و در آینده باید حل شود .
این واژه "مسئله (Problem) " در صحبت های این دست آدم ها زیادشنیده می شود. اینها کسانی هستند که خود را "مسئله حل کن (Problem Solver) " می دانند. ذهن هایی که ضمن اِشراف به مرزهایِ دانش، خود را حلال مسئله می دانند . مسائلی که جوامع ، با آن مواجه اند.
🔵2- دو روز پیش ایمیلی رسید که اظهارنامۀ مالی (حقوق) دانشگاه در سال 2016 است (با این عنوان : Annual Salary Report Published). فایل پی. دی. اف. ی در ایمیل اتچ است که در آن حقوق کلیه پرسنل دانشگاه (کارمند و استاد) درج شده است. این کاری است که تقریباً تمامِ دانشگاههایِ آمریکا هر سال انجام می دهند. در جدول، حقوق رئیس گروه عمران را چک کردم. زده بود صد و نود و هشت هزار دلار . یعنی ایشان سال گذشته از دانشگاه حدود دویست هزار دلار حقوق دریافت کرده. به وب سایتِ دانشگاه میشیگان استیت رفتم و حقوق استاد راهنمای قبلی ام که او هم رئیس گروه عمران است را چک کردم. او هم همین حدود دریافتی داشته است. بر اساس این جداول حقوق دانشیار ( Associate Professor ) با حدود هشت یا نه سال سابقه را هم چک کردم. بین نود هزار دلار تا صد و بیست هزار دلار متغییر است.
اینها ارقام وحشتناک زیادی محسوب نمی شود برای یک جامعه ای که شرکت های معظم در آن حضور دارند. ولی اینها برای جامعه ای که انبوهی گرسنه و بی خانمان دارد ، رقم کمی هم نباید انگاشته شود.
🔵3- مسئله اینجاست که ما باید چقدر حقوق در نظر بگیریم برای یک ذهنِ مسئله حل کن، تا بنشیند و بر روی مسائلِ ما متمرکز شود. چه رقمی اگر بدهیم "نجومی" محسوب می شود و چه رقمی اگر ندهیم طرف نمی نشیند تا برایِ ما فکر کند.
یک نگاه ، رویکرد جوامعی بوده که معتقد بوده اند همه باید در حدودِ هم ، برخوردار باشند . یک رویکرد هم جوامعی است که می گویند به نسبت مشارکت در تعالیِ جامعه ، باید برخوردار بود. چه ساختاری صحیح است و چه رویکردی را باید برگزینیم؟ "نسبتِ مشارکت در تعالی جامعه" چگونه و با چه چرتکه ای باید محاسبه شود؟
🔷4- اما سوال اصلی این نیست. چرا که ممکن است مثالهای متعددی بیاورید که مثلا در ژاپن یا سنگاپور یا حتی در برخی دانشگاههای عربستان و دبی به اساتید حقوق بیشتری می دهند. سوال اصلی اینجاست که چرا جریان(مسیر) متداولِ حرکت اساتید از یک زمانی در تاریخ به سمت آمریکا شده است؟ آیا مسئله فقط پول و حقوق و فیش بوده است ؟ یا اینکه «مسائلی» غیر از خالصِ دریافتیِ استاد هم در این ماجرا دخیل بوده؟ اگر آری ، آن «مسائل» چه ها هستند؟ مدتی پیش دوست عزیزی که در مسائل اجتماعی بسیار مطلع هستند و از تهران به نیویورک آمده بودند را ملاقات کردم؛ در خلال صحبت ها ایشان گفت: با وجود اینکه آمریکا کشور امنی محسوب نمی شود، پس چرا همچنان تمایل به حضور در فضاهای آکادمیک این کشور وجود دارد؟ صحبت ها به کتاب #نشت_نشاء امیرخانی رسید. اینکه #امیرخانی در این کتاب لااقل با رویکردی سطحی به این موضوع پرداخته است. اما بعد از #نشت_نشاء چند جلد کتاب با رویکرد تحلیلی (با آمار و ارقام) به این مهم پرداخته اند؟ مستندی در این باره تولید شد به نام #میراث_آلبرتا که فاجعه ای بود در روشِ تحلیل این موضوع . یک کار دم دستی و به شدت سطحی. اما جداً باید نشست و دید ماجرا به غیر از فیش حقوقی چیست؟ چه فوت های کوزه گری در این کار به کار بسته شده که سیستم هنوز هم جذب دارد. آن فوت ها را در حد ممکن ما هم به کار بندیم. در حد ممکن.
https://telegram.me/solseghalam
🔵1- امروز بعد از ظهر خانمی از دانشگاه ویرجینیا تک آمده بود که در حوزه مباحث ترافیک کار می کرد و ارائه (پرزنته) ای داشت در خصوص مدلسازی خروج جمعیت شهری در هنگام اعلام (آلارم) طوفان. شهر شیکاگو و شبکه ترافیکیِ پیرامونش را انتخاب کرده بودند و بر اساس داده های موجود تحلیل کرده بودند زمانی که چند میلیون نفر می خواهند از شهر خارج شوند چه اتفاقاتی (سناریوهایی) رخ می دهد و بر این مبنا مدل پیشنهاد داده بودند.
بعد از پایان جلسه از ایشان پرسیدم چرا بحث "طوفان" را انتخاب کرده اید و مثلاً بحث زلزله را کار نکرده اید. گفت اولاً روی بحثِ زلزله کار زیاد شده ثانیاً که بحث زلزله یعنی بحران "اتفاق افتاده باشد" (خروج بعد از بحران) ولی ما علاقمندیم مدل خروجِ جمعیت را وقتی که بحران هنوز اتفاق نیفتاده کار کنیم. مثل خروج جمعیت از توکیو در جریان بحرانِ نیروگاه فوکوشیما و اعلام خطر (ریسک) آلودگی هسته ای. یکی دیگر از همکاران، از ایشان سوالی پرسید. پاسخ برایم جالب بود ، گفت این "مسئله ای" هست که هنوز حل نشده و در آینده باید حل شود .
این واژه "مسئله (Problem) " در صحبت های این دست آدم ها زیادشنیده می شود. اینها کسانی هستند که خود را "مسئله حل کن (Problem Solver) " می دانند. ذهن هایی که ضمن اِشراف به مرزهایِ دانش، خود را حلال مسئله می دانند . مسائلی که جوامع ، با آن مواجه اند.
🔵2- دو روز پیش ایمیلی رسید که اظهارنامۀ مالی (حقوق) دانشگاه در سال 2016 است (با این عنوان : Annual Salary Report Published). فایل پی. دی. اف. ی در ایمیل اتچ است که در آن حقوق کلیه پرسنل دانشگاه (کارمند و استاد) درج شده است. این کاری است که تقریباً تمامِ دانشگاههایِ آمریکا هر سال انجام می دهند. در جدول، حقوق رئیس گروه عمران را چک کردم. زده بود صد و نود و هشت هزار دلار . یعنی ایشان سال گذشته از دانشگاه حدود دویست هزار دلار حقوق دریافت کرده. به وب سایتِ دانشگاه میشیگان استیت رفتم و حقوق استاد راهنمای قبلی ام که او هم رئیس گروه عمران است را چک کردم. او هم همین حدود دریافتی داشته است. بر اساس این جداول حقوق دانشیار ( Associate Professor ) با حدود هشت یا نه سال سابقه را هم چک کردم. بین نود هزار دلار تا صد و بیست هزار دلار متغییر است.
اینها ارقام وحشتناک زیادی محسوب نمی شود برای یک جامعه ای که شرکت های معظم در آن حضور دارند. ولی اینها برای جامعه ای که انبوهی گرسنه و بی خانمان دارد ، رقم کمی هم نباید انگاشته شود.
🔵3- مسئله اینجاست که ما باید چقدر حقوق در نظر بگیریم برای یک ذهنِ مسئله حل کن، تا بنشیند و بر روی مسائلِ ما متمرکز شود. چه رقمی اگر بدهیم "نجومی" محسوب می شود و چه رقمی اگر ندهیم طرف نمی نشیند تا برایِ ما فکر کند.
یک نگاه ، رویکرد جوامعی بوده که معتقد بوده اند همه باید در حدودِ هم ، برخوردار باشند . یک رویکرد هم جوامعی است که می گویند به نسبت مشارکت در تعالیِ جامعه ، باید برخوردار بود. چه ساختاری صحیح است و چه رویکردی را باید برگزینیم؟ "نسبتِ مشارکت در تعالی جامعه" چگونه و با چه چرتکه ای باید محاسبه شود؟
🔷4- اما سوال اصلی این نیست. چرا که ممکن است مثالهای متعددی بیاورید که مثلا در ژاپن یا سنگاپور یا حتی در برخی دانشگاههای عربستان و دبی به اساتید حقوق بیشتری می دهند. سوال اصلی اینجاست که چرا جریان(مسیر) متداولِ حرکت اساتید از یک زمانی در تاریخ به سمت آمریکا شده است؟ آیا مسئله فقط پول و حقوق و فیش بوده است ؟ یا اینکه «مسائلی» غیر از خالصِ دریافتیِ استاد هم در این ماجرا دخیل بوده؟ اگر آری ، آن «مسائل» چه ها هستند؟ مدتی پیش دوست عزیزی که در مسائل اجتماعی بسیار مطلع هستند و از تهران به نیویورک آمده بودند را ملاقات کردم؛ در خلال صحبت ها ایشان گفت: با وجود اینکه آمریکا کشور امنی محسوب نمی شود، پس چرا همچنان تمایل به حضور در فضاهای آکادمیک این کشور وجود دارد؟ صحبت ها به کتاب #نشت_نشاء امیرخانی رسید. اینکه #امیرخانی در این کتاب لااقل با رویکردی سطحی به این موضوع پرداخته است. اما بعد از #نشت_نشاء چند جلد کتاب با رویکرد تحلیلی (با آمار و ارقام) به این مهم پرداخته اند؟ مستندی در این باره تولید شد به نام #میراث_آلبرتا که فاجعه ای بود در روشِ تحلیل این موضوع . یک کار دم دستی و به شدت سطحی. اما جداً باید نشست و دید ماجرا به غیر از فیش حقوقی چیست؟ چه فوت های کوزه گری در این کار به کار بسته شده که سیستم هنوز هم جذب دارد. آن فوت ها را در حد ممکن ما هم به کار بندیم. در حد ممکن.
https://telegram.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شِکوِه
از کارهای خوب نامجو که البته باید با هدفون شنیدش
#دیوار_نویسی #غروب
*سطح دیوار مضرس و ناصاف بود.
@solseghalam
از کارهای خوب نامجو که البته باید با هدفون شنیدش
#دیوار_نویسی #غروب
*سطح دیوار مضرس و ناصاف بود.
@solseghalam
توضیحی در خصوص قطعه شِکوِه👆👆در میان کارهای محسن نامجو
برخی آثار نامجو به شکل آگاهانه ای ترکیبی از ترانۀ روز با اشعار کهن ادبیات فارسی اجرا می شود. این قطعه "شِکوه" هم جزو همانهاست که یک ترانۀ معاصر، با غزل حافظ ترکیب می شود. و یکی از ابیات غزل در اوج اجرا میشود:
« نخفته ام زِ خیالی ، که می پزد دلِ من /
خمارِ صد شبه دارم شرابخانه کجاست؟ »
نمونه دیگر این دست نوآوری در اجرا، در قطعه "نامه" است که در آن دو غزلِ مختلف حافظ (با یک وزن) با هم ترکیب شده اند و یکی از غزل ها فقط مصراعهای دومش خوانده میشه! (با حذف کل مصراع های اول) . یک ابداع با ذوق . تا می رسد به این دو مصراع که در اوج زیبایی تحریر می شوند
وآن رفتنِ خوشش بین ، وآن گامِ آرمیده/
شمشمادِ خوش خرامش ، در ناز پروریده/ ...
اینها را می توان از نمونه های موفق آثار وی برشمرد. [هر دو قطعه در ساند کلود جهت شنیدن موجود است]
البته بیان محاسن به معنی چشم پوشی از معایب نیست. ذیلا یادداشتی است که چندسال پیش در خصوص آثار نامجو تنظیم شده بود👇👇
@solseghalam
برخی آثار نامجو به شکل آگاهانه ای ترکیبی از ترانۀ روز با اشعار کهن ادبیات فارسی اجرا می شود. این قطعه "شِکوه" هم جزو همانهاست که یک ترانۀ معاصر، با غزل حافظ ترکیب می شود. و یکی از ابیات غزل در اوج اجرا میشود:
« نخفته ام زِ خیالی ، که می پزد دلِ من /
خمارِ صد شبه دارم شرابخانه کجاست؟ »
نمونه دیگر این دست نوآوری در اجرا، در قطعه "نامه" است که در آن دو غزلِ مختلف حافظ (با یک وزن) با هم ترکیب شده اند و یکی از غزل ها فقط مصراعهای دومش خوانده میشه! (با حذف کل مصراع های اول) . یک ابداع با ذوق . تا می رسد به این دو مصراع که در اوج زیبایی تحریر می شوند
وآن رفتنِ خوشش بین ، وآن گامِ آرمیده/
شمشمادِ خوش خرامش ، در ناز پروریده/ ...
اینها را می توان از نمونه های موفق آثار وی برشمرد. [هر دو قطعه در ساند کلود جهت شنیدن موجود است]
البته بیان محاسن به معنی چشم پوشی از معایب نیست. ذیلا یادداشتی است که چندسال پیش در خصوص آثار نامجو تنظیم شده بود👇👇
@solseghalam
Shekveh
Mohsen Namjoo (WikiSong1.Blogfa.Com)
قطعه شِکوِه
و پیانوی بسیار زیبایی که همراه آواست
و پیانوی بسیار زیبایی که همراه آواست
مثلِ عکسِ رخِ مهتاب ، که افتاده در آب
در دلم هستی و ، بینِ من و تو فاصله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیمِ فرو ریختن است
مثلِ شهری که به رویِ گسلِ زلزله هاست
#فاضل_نظری
* ماه ، الآن.
@solseghalam
در دلم هستی و ، بینِ من و تو فاصله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیمِ فرو ریختن است
مثلِ شهری که به رویِ گسلِ زلزله هاست
#فاضل_نظری
* ماه ، الآن.
@solseghalam
باز سرِ ماه شد، نوبتِ دیوانگی است
آه که سودی نکرد،دانشِ بسیارِ من
باز فروریخت عشق از درو دیوارمن
باز ببُرید بند اُشتر کین دارِمن
باردگر شیرعشق پنجه خونین گشاد
تشنه خون گشت باز این دل سگسارِمن
#مولوی
آه که سودی نکرد،دانشِ بسیارِ من
باز فروریخت عشق از درو دیوارمن
باز ببُرید بند اُشتر کین دارِمن
باردگر شیرعشق پنجه خونین گشاد
تشنه خون گشت باز این دل سگسارِمن
#مولوی
کپسول هوا
🔵همیشه در سفرها انسان دنبال تهیه سوغاتی برای عزیزانش و یا تهیه یادگاری برای خودش است. چیزهای مختلفی از سفر به یادگار بر می گیریم اما کپسول هوا چطور؟!
🔷شهر اُوناگاوا یکی از شهرهایی است که در جریان زلزله توهوکو، نیروگاه هسته ای آنجا دچار مشکل نشد و فاجعه ای مشابه فوکوشیما به بار نیامد؛ ولی امواج سونامی بیش از یک کیلومتر از لب ساحل وارد شهر شد و خانه های بسیاری را نابود کرد و بیش از هشتصد نفر را کشت. از دوراندیشی برنامه ریزان و مدیران شهری ، بیمارستان این شهر بر دامنه ی تپه مجاور ساحل و در ارتفاع ساخته شده بود تا که ایمن بماند از سونامی های احتمالی. ولی از بداقبالی، ارتقاعِ امواج آب در این نقطه ژاپن به حدود بیست متر رسید و دوطبقه اول بیمارستان را آب فرا گرفت و نه تنها عده ای از بیماران کشته شدند بلکه بیمارستان پس از پایان زلزله و سونامی ، امکانِ سرویس دهی به شهرِ مصیبت زده را نداشت.
در مجاورت بیمارستان، ایستاده بودم و از فراز آن ارتفاع به شهرِ نابود شده و این تراژدیِ ویرانی با حیرت نگاه می کردم که آقایی ژاپنی جلو آمد و گفت : ببخشید میشه ازتون خواهشی کنم. اگر ممکنه این کپسول را ببندید و چنانچه اجازه بدهید در حین بستن درِ کپسول من عکس بگیرم. گیج شده بودم که این چه خواهشی است؟ گفت من هنرمند هستم و نمایشگاههای عکاسی زیادی داشته ام اما علاوه بر عکاسی یک پروژه شخصی هم دارم و آن اینکه به هرجایی می روم یک کپسول از هوای آنجا را بسته بندی می کنم و مجاور هواهایِ جاهایِ دیگر دنیا در اتاقِ نمایشگاهم می گذارم! الان هم می خواهم این هوای ماتم زده را ثبت و مستند کنم ؛ موقعی که شما هوا را جمع کنید در این قوطی ، من عکس می گیرم برای مستندسازیِ این لحظات تلخ.
🔷کلمه "آب و هوا" را زیاد شنیده و بکار می بریم. اینکه جایی آب و هوای خوبی دارد و جایی آب و هوایش بد است ... اما این فکر، که می شود "هوا" های جاهای مختلف را کنار هم جمع کرد، جدید بود! آن آقای ژاپنی نامش ریکواُ اوئِدا است و جدای از برگزاری این نمایشگاه قوطی های هوا، کتاب هایی از آثار عکاسی اش در ژاپن منتشر شده. یکی از کتاب هایش را آنجا و مجاور بیمارستان سونامی زده داد برای یادگاری. چندسالی از ماجرا گذشته ولی امروز به این فکر می گذشت که اثر آب و هوا در خلق و خو ها چقدر است و آب و هوای مناطق مختلف یک کشور چقدر در گوناگونیِ خُلقیات نقش دارند در این دنیای امروز . آیا هنوز هم با این تسلط رسانه ها و شبکه های اجتماعی ، آب و هوا مهم است ؟
- - - - - - - - -
📌پی نوشت: چندسال پس از آن دیدار با آقای اوئدا در شهر اوناگاوا، امسال خبری در بی بی سی منتشر شد که شاید زودتر انتظارش می رفت. یک شرکت در انگلستان، هوای منچستر را در قوطی به چین صادر می کند و هبذا که هر قوطی هوا را تا حدود چهارصد دلار می فروشد . تا تجار ثروتمند چینی در پکنِ آلوده، هر زمان هوس هوای خوب منچستر را کردند ، از این قوطی هایِ صادراتی تنفس کنند (!)
📌پی نوشت 2: تصاویر شهر اوناگاوا پس از ورود آب به شهر در پایین👇. توضیح تکمیلی در خصوص اُوناگا اینکه این شهر در جریان سونامیِ آن سال، به یک دلیل دیگر هم نامش بر سر زبانها افتاد. جدایِ از سالم ماندن نیروگاه هسته ای اش ( Onagawa nuclear generation facility) آنچه بیشتر در رسانه ها دیده شد این بود که مدیرعاملِ یک کارخانۀ تهیه و بسته بندی ماهی، به نام آقای میتسورو ساتو ، جانش را از دست داد به خاطر اینکه "تمام" تلاشش را کرد تا پس از اعلام سونامی ، تمامِ کارگر های کارخانه اش را خارج کرده و کمک کند تا همه به سمت بلندی بروند برای نجات از امواج سونامی. در رسانه هایِ کشور چین به شدت منعکس شد که این مدیرعامل ژاپنی، بیست کارگر زن چینی در کارخانه اش داشته ، و کمک به آن کارگرها را به جان خودش اَرجحیت داده.
https://telegram.me/solseghalam
🔵همیشه در سفرها انسان دنبال تهیه سوغاتی برای عزیزانش و یا تهیه یادگاری برای خودش است. چیزهای مختلفی از سفر به یادگار بر می گیریم اما کپسول هوا چطور؟!
🔷شهر اُوناگاوا یکی از شهرهایی است که در جریان زلزله توهوکو، نیروگاه هسته ای آنجا دچار مشکل نشد و فاجعه ای مشابه فوکوشیما به بار نیامد؛ ولی امواج سونامی بیش از یک کیلومتر از لب ساحل وارد شهر شد و خانه های بسیاری را نابود کرد و بیش از هشتصد نفر را کشت. از دوراندیشی برنامه ریزان و مدیران شهری ، بیمارستان این شهر بر دامنه ی تپه مجاور ساحل و در ارتفاع ساخته شده بود تا که ایمن بماند از سونامی های احتمالی. ولی از بداقبالی، ارتقاعِ امواج آب در این نقطه ژاپن به حدود بیست متر رسید و دوطبقه اول بیمارستان را آب فرا گرفت و نه تنها عده ای از بیماران کشته شدند بلکه بیمارستان پس از پایان زلزله و سونامی ، امکانِ سرویس دهی به شهرِ مصیبت زده را نداشت.
در مجاورت بیمارستان، ایستاده بودم و از فراز آن ارتفاع به شهرِ نابود شده و این تراژدیِ ویرانی با حیرت نگاه می کردم که آقایی ژاپنی جلو آمد و گفت : ببخشید میشه ازتون خواهشی کنم. اگر ممکنه این کپسول را ببندید و چنانچه اجازه بدهید در حین بستن درِ کپسول من عکس بگیرم. گیج شده بودم که این چه خواهشی است؟ گفت من هنرمند هستم و نمایشگاههای عکاسی زیادی داشته ام اما علاوه بر عکاسی یک پروژه شخصی هم دارم و آن اینکه به هرجایی می روم یک کپسول از هوای آنجا را بسته بندی می کنم و مجاور هواهایِ جاهایِ دیگر دنیا در اتاقِ نمایشگاهم می گذارم! الان هم می خواهم این هوای ماتم زده را ثبت و مستند کنم ؛ موقعی که شما هوا را جمع کنید در این قوطی ، من عکس می گیرم برای مستندسازیِ این لحظات تلخ.
🔷کلمه "آب و هوا" را زیاد شنیده و بکار می بریم. اینکه جایی آب و هوای خوبی دارد و جایی آب و هوایش بد است ... اما این فکر، که می شود "هوا" های جاهای مختلف را کنار هم جمع کرد، جدید بود! آن آقای ژاپنی نامش ریکواُ اوئِدا است و جدای از برگزاری این نمایشگاه قوطی های هوا، کتاب هایی از آثار عکاسی اش در ژاپن منتشر شده. یکی از کتاب هایش را آنجا و مجاور بیمارستان سونامی زده داد برای یادگاری. چندسالی از ماجرا گذشته ولی امروز به این فکر می گذشت که اثر آب و هوا در خلق و خو ها چقدر است و آب و هوای مناطق مختلف یک کشور چقدر در گوناگونیِ خُلقیات نقش دارند در این دنیای امروز . آیا هنوز هم با این تسلط رسانه ها و شبکه های اجتماعی ، آب و هوا مهم است ؟
- - - - - - - - -
📌پی نوشت: چندسال پس از آن دیدار با آقای اوئدا در شهر اوناگاوا، امسال خبری در بی بی سی منتشر شد که شاید زودتر انتظارش می رفت. یک شرکت در انگلستان، هوای منچستر را در قوطی به چین صادر می کند و هبذا که هر قوطی هوا را تا حدود چهارصد دلار می فروشد . تا تجار ثروتمند چینی در پکنِ آلوده، هر زمان هوس هوای خوب منچستر را کردند ، از این قوطی هایِ صادراتی تنفس کنند (!)
📌پی نوشت 2: تصاویر شهر اوناگاوا پس از ورود آب به شهر در پایین👇. توضیح تکمیلی در خصوص اُوناگا اینکه این شهر در جریان سونامیِ آن سال، به یک دلیل دیگر هم نامش بر سر زبانها افتاد. جدایِ از سالم ماندن نیروگاه هسته ای اش ( Onagawa nuclear generation facility) آنچه بیشتر در رسانه ها دیده شد این بود که مدیرعاملِ یک کارخانۀ تهیه و بسته بندی ماهی، به نام آقای میتسورو ساتو ، جانش را از دست داد به خاطر اینکه "تمام" تلاشش را کرد تا پس از اعلام سونامی ، تمامِ کارگر های کارخانه اش را خارج کرده و کمک کند تا همه به سمت بلندی بروند برای نجات از امواج سونامی. در رسانه هایِ کشور چین به شدت منعکس شد که این مدیرعامل ژاپنی، بیست کارگر زن چینی در کارخانه اش داشته ، و کمک به آن کارگرها را به جان خودش اَرجحیت داده.
https://telegram.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
ارزیابی شتابزده
کپسول هوا 🔵همیشه در سفرها انسان دنبال تهیه سوغاتی برای عزیزانش و یا تهیه یادگاری برای خودش است. چیزهای مختلفی از سفر به یادگار بر می گیریم اما کپسول هوا چطور؟! 🔷شهر اُوناگاوا یکی از شهرهایی است که در جریان زلزله توهوکو، نیروگاه هسته ای آنجا دچار مشکل نشد…
قوطی های هواهای نقاط مختلف، عایق بندی شده و در مجاورت هم
@solseghalam
@solseghalam
ارزیابی شتابزده
کپسول هوا 🔵همیشه در سفرها انسان دنبال تهیه سوغاتی برای عزیزانش و یا تهیه یادگاری برای خودش است. چیزهای مختلفی از سفر به یادگار بر می گیریم اما کپسول هوا چطور؟! 🔷شهر اُوناگاوا یکی از شهرهایی است که در جریان زلزله توهوکو، نیروگاه هسته ای آنجا دچار مشکل نشد…
شهر اُوناگاوا پس از عبور سونامی
@solseghalam
@solseghalam
ارزیابی شتابزده
کپسول هوا 🔵همیشه در سفرها انسان دنبال تهیه سوغاتی برای عزیزانش و یا تهیه یادگاری برای خودش است. چیزهای مختلفی از سفر به یادگار بر می گیریم اما کپسول هوا چطور؟! 🔷شهر اُوناگاوا یکی از شهرهایی است که در جریان زلزله توهوکو، نیروگاه هسته ای آنجا دچار مشکل نشد…
اتفاقی که در اُوناگاوا بسیار دیده می شد. ماشین های قرارگرفته بر سقف خانه ها
@solseghalam
@solseghalam
«میزگرد پلاسکو »
🔵در میزگردی که با موضوع فاجعه پلاسکو در کافهخبر خبرآنلاین برگزار شد، ضمن بررسی ابعاد فاجعه و کاستیهایی که وجود داشت، این سانحه تلخ، درس بزرگی برای مدیریت بحران، امداد و نجات، مهندسی زلزله و مهندسی آتش در ایران ارزیابی شد.
توفیق داشتم که از دور در کنار عزیزانی که در این حوزه برای کشور فکر می کنند برای ساعاتی حضور داشته باشم.
🔴از متن:
ما حادثه پلاسکو و حادثه شهران را باید «باهم» ببینیم، باید گوشه ای از ذهن ما باشد که [بالاخره یک] زمانی در تهران با "ترکیبی از این دو" تجربه اخیر مواجه می شویم، تمام حرف ها و فکرهای ما باید مربوط به آن زمان باشد؛ زمانی که زلزله ای در تهران اتفاق بیفتد و مشابه حادثه شهران، انفجارهایی در خطوط لوله فرسوده گاز و مشابه آن، رخ دهد. آن روز ما ساختمان هایی مانند پلاسکو را داریم و باید به داد آنها برسیم. این را اگر در نظر بگیریم به عنوان چشم انداز کلی، اهمیت ماجرا مشخص میشود. 5 سال پیش در منطقه شمال شرق ژاپن زلزه ای رخ داد و بعد از آن زلزله سونامی شکل گرفت، اما اتفاق عجیبی که رخ داد آتشسوزی های بعد از زلزله و سونامی در منطقه توهوکو بوده. بیش از سیصد مورد آتش سوزیِ بعد از زلزله و سونامی در ژاپن ثبت شد. بحث آتشِ بعد از زلزله به شدت مسئله مهمی است و علتی که می گویم ما باید شهران و پلاسکو را با هم ببینیم، این است که باید این تجربه ها را برای بعد از آمدنِ زلزله در تهران و زمانی که ساختمان ها در حال سوختن هستند تصور کنیم؛
ما در سال 95 هستیم و هنوز در هیچ یک از دانشگاه های ما رشته مهندسی آتش تدریس نمی شود.
@solseghalam
📍لینک گفتگو ها در خبرآنلاین 👇👇
https://www.khabaronline.ir/detail/635363/society/urban
🔵در میزگردی که با موضوع فاجعه پلاسکو در کافهخبر خبرآنلاین برگزار شد، ضمن بررسی ابعاد فاجعه و کاستیهایی که وجود داشت، این سانحه تلخ، درس بزرگی برای مدیریت بحران، امداد و نجات، مهندسی زلزله و مهندسی آتش در ایران ارزیابی شد.
توفیق داشتم که از دور در کنار عزیزانی که در این حوزه برای کشور فکر می کنند برای ساعاتی حضور داشته باشم.
🔴از متن:
ما حادثه پلاسکو و حادثه شهران را باید «باهم» ببینیم، باید گوشه ای از ذهن ما باشد که [بالاخره یک] زمانی در تهران با "ترکیبی از این دو" تجربه اخیر مواجه می شویم، تمام حرف ها و فکرهای ما باید مربوط به آن زمان باشد؛ زمانی که زلزله ای در تهران اتفاق بیفتد و مشابه حادثه شهران، انفجارهایی در خطوط لوله فرسوده گاز و مشابه آن، رخ دهد. آن روز ما ساختمان هایی مانند پلاسکو را داریم و باید به داد آنها برسیم. این را اگر در نظر بگیریم به عنوان چشم انداز کلی، اهمیت ماجرا مشخص میشود. 5 سال پیش در منطقه شمال شرق ژاپن زلزه ای رخ داد و بعد از آن زلزله سونامی شکل گرفت، اما اتفاق عجیبی که رخ داد آتشسوزی های بعد از زلزله و سونامی در منطقه توهوکو بوده. بیش از سیصد مورد آتش سوزیِ بعد از زلزله و سونامی در ژاپن ثبت شد. بحث آتشِ بعد از زلزله به شدت مسئله مهمی است و علتی که می گویم ما باید شهران و پلاسکو را با هم ببینیم، این است که باید این تجربه ها را برای بعد از آمدنِ زلزله در تهران و زمانی که ساختمان ها در حال سوختن هستند تصور کنیم؛
ما در سال 95 هستیم و هنوز در هیچ یک از دانشگاه های ما رشته مهندسی آتش تدریس نمی شود.
@solseghalam
📍لینک گفتگو ها در خبرآنلاین 👇👇
https://www.khabaronline.ir/detail/635363/society/urban
خبرآنلاین
اشتباهبزرگ در پلاسکو؛ امداد و نجات نبود، فقط آواربرداری شد
در میزگردی که با موضوع فاجعه پلاسکو در کافهخبر برگزار شد، حاضران ضمن بررسی ابعاد فاجعه و کاستیهایی که وجود داشت، آنرا درس بزرگی برای مدیریت بحران، امداد و نجات، مهندسی زلزله و مهندسی آتش در ایران دانستند.
نامه ای به ابراهیم حاتمی کیا راجع به نابغۀ هسته ای بادیگارد
@solseghalam
@solseghalam
آقای حاتمی کیا
سلام
فیلم آخر شما بادیگارد را دیدم و حیرت زده از تعریفی که از نابغه ارایه داده اید و کنایه های یک به یکی که به جوانِ ایرانیِ خارج از میهن زده اید، بر آن شدم که چند سطری به حضورتان بنویسم.
در تمام این چند سالی که در خارج از کشور به تحصیل یا کار و پژوهش گذشت، توفیق آشنایی با صدها تن از جوانان پژوهشگر ایرانی چه در ژاپن و چه در ایالت های مختلف آمریکا را داشته ، اما این جنس جوان نابغه ای که در این فیلم ترسیم کرده اید را ندیده بودم. نمی دانم این سیاق رفتاری را بر مبنای کدام جوان به اصطلاح نخبه ایرانی وام گرفته اید اما می دانم که حداقل در تمام هشت سال گذشته من این جنس رفتار را ندیده ام.
البته آنچه اسباب این نامه و این گلایه به حضور شماست ، این مشکلِ فیلم، نیست. بلکه تعریف تلخی هست که این فیلم از آنهایی که به واسطه ی دستاوردهای علمی در خارج از کشور هستند، ارائه می دهد. این دیالوگ را در سکانسی که میثم (نابغه هسته ای) با نامزدش به گفتگوست ببینید:
-[میثم] قبول؛ من شدم پیچ و مهره یِ قدرت ؛ تو راه حلّت چیه؟
-[سحر] از اینجا بریم
-[میثم] کجا بریم؟
-[سحر ] یک جایی که بدونِ وحشت بتونیم باهم قدم بزنیم ؛ به زندگیمون ، به آینده مون فکر کنیم [...]
-[میثم] به خدا سحر، منم آرزومه در آرامش کنارِ تو کارِ تحقیقاتیم رو بکنم کجاس اونجا؟
-[سحر] تو فقط کافیه لب تر کنی. رو دست می بَرنِت میثم
-[میثم] من گرونم سحر
-[سحر] اونا ارزِشت رو می دونن
-[میثم] خیلی خوب؛ قیمت من چقدره ؟
-[سحر] من نمی دونم. ازین دوست و رفیقات که رفتن بپرس
-[میثم] اونا قیمتِ خودشون رو دادن من که هنوز خودم رو "حراج" نگذاشتم.
...
آقای حاتمی کیا! شما قدری بدهکار شدید در این فیلم به جوانان ایرانیِ پژوهشگری که در دانشگاههای برتر دنیا مشغول به کار هستند. اگر کسی در بیرونِ مرزها کار می کند الزاماً به مفهوم این نیست که خودش را "حراج" گذاشته بوده [چنان که این نابغه هسته ای به نامزدش می گوید] و به این مفهوم نیست که گران نبوده و خود را ارزان فروخته [باز به نقل کلمات نابغه هسته ای شما به نامزدش].
آقای حاتمی کیا! نگاه خطی و تک وجهی به مسائل را از بزرگواری چون ده نمکی یا حسین شمقدری در #میراث_آلبرتا بر می تابیم و امثالِ آنها صد بدتر از این هم در فیلمشان اگر بگویند، اسباب ملال هست اما نیاز به کلام و مقال نیست. اما شنیدن این سخنان از شما و دم نزدن، صعب است. چطور بپذیریم که نگاهِ شما به فلان پژوهشگر ایرانی که در فلان مرکز تحقیقاتی شماره یک یا دو دنیا کار می کند این است که طرف آنجاست چون خود را به حراج گذاشته؟
آقای حاتمی کیا؛ می دانیم که شما بسیار به کلمات دقیق هستید و سابقه وسواس شما در انتخاب کلام موجز را در کارهایتان از زمان آژانس شیشه ای در ذهن داریم . اسباب این گلایمندی هم از همین روست. اینکه شما در بادیگارد به مفهوم مهمی پرداخته اید که تا پیش از این مغفول بوده، کاری ارزنده بوده و درود بر شما، اما اینگونه نواختن جوانان ایرانیِ بیرون از کشور را از شما انتظار نبود. نه کسی که بیرونِ مرزهاست خود را حراج کرده و نه کسی که برگشته [یا در کشور مانده] حق دارد منّتی بر سرِ کشور بگذارد. نه دنیایِ پررقابتِ امروز چنان است که تا کسی لب تر کند ، رویِ دست می برندش و نه کار کردن برای کشور در بیرونِ از مرزهایش ، امری بعید و عجیب است. ای بسا طوطیِ بیرون هند، که روزگار در سودایِ هند می گذراند
گفتش آن طوطی که آنجا طوطيان
چون ببينی، کن زِ حالِ ما بيان
کآن فلآن طوطی که مشتاقِ شماست
از قضایِ آسمان در حبسِ ماست
آقای حاتمی کیا عزیز؛ برای داشتنِ دغدغۀ آب و خاکی، صِرفِ بودن در جغرافیایِ آن خاک، مهم نیست. یادتان که هست در همین تاریخ معاصر کسی را داشته ایم که در لاهور می زیست و در پنجاب به دنیا آمده بود و چند ده هزار بیت از اشعارش را به زبان پارسی سروده بود. و چون چراغِ لاله در خیابان جوانانِ عجم می سوخت.
چون چراغ لاله سوزم در خیابانِ شما /
ای جوانان عجم، جانِ من و جانِ شما
(اقبال لاهوری)
https://telegram.me/solseghalam
سلام
فیلم آخر شما بادیگارد را دیدم و حیرت زده از تعریفی که از نابغه ارایه داده اید و کنایه های یک به یکی که به جوانِ ایرانیِ خارج از میهن زده اید، بر آن شدم که چند سطری به حضورتان بنویسم.
در تمام این چند سالی که در خارج از کشور به تحصیل یا کار و پژوهش گذشت، توفیق آشنایی با صدها تن از جوانان پژوهشگر ایرانی چه در ژاپن و چه در ایالت های مختلف آمریکا را داشته ، اما این جنس جوان نابغه ای که در این فیلم ترسیم کرده اید را ندیده بودم. نمی دانم این سیاق رفتاری را بر مبنای کدام جوان به اصطلاح نخبه ایرانی وام گرفته اید اما می دانم که حداقل در تمام هشت سال گذشته من این جنس رفتار را ندیده ام.
البته آنچه اسباب این نامه و این گلایه به حضور شماست ، این مشکلِ فیلم، نیست. بلکه تعریف تلخی هست که این فیلم از آنهایی که به واسطه ی دستاوردهای علمی در خارج از کشور هستند، ارائه می دهد. این دیالوگ را در سکانسی که میثم (نابغه هسته ای) با نامزدش به گفتگوست ببینید:
-[میثم] قبول؛ من شدم پیچ و مهره یِ قدرت ؛ تو راه حلّت چیه؟
-[سحر] از اینجا بریم
-[میثم] کجا بریم؟
-[سحر ] یک جایی که بدونِ وحشت بتونیم باهم قدم بزنیم ؛ به زندگیمون ، به آینده مون فکر کنیم [...]
-[میثم] به خدا سحر، منم آرزومه در آرامش کنارِ تو کارِ تحقیقاتیم رو بکنم کجاس اونجا؟
-[سحر] تو فقط کافیه لب تر کنی. رو دست می بَرنِت میثم
-[میثم] من گرونم سحر
-[سحر] اونا ارزِشت رو می دونن
-[میثم] خیلی خوب؛ قیمت من چقدره ؟
-[سحر] من نمی دونم. ازین دوست و رفیقات که رفتن بپرس
-[میثم] اونا قیمتِ خودشون رو دادن من که هنوز خودم رو "حراج" نگذاشتم.
...
آقای حاتمی کیا! شما قدری بدهکار شدید در این فیلم به جوانان ایرانیِ پژوهشگری که در دانشگاههای برتر دنیا مشغول به کار هستند. اگر کسی در بیرونِ مرزها کار می کند الزاماً به مفهوم این نیست که خودش را "حراج" گذاشته بوده [چنان که این نابغه هسته ای به نامزدش می گوید] و به این مفهوم نیست که گران نبوده و خود را ارزان فروخته [باز به نقل کلمات نابغه هسته ای شما به نامزدش].
آقای حاتمی کیا! نگاه خطی و تک وجهی به مسائل را از بزرگواری چون ده نمکی یا حسین شمقدری در #میراث_آلبرتا بر می تابیم و امثالِ آنها صد بدتر از این هم در فیلمشان اگر بگویند، اسباب ملال هست اما نیاز به کلام و مقال نیست. اما شنیدن این سخنان از شما و دم نزدن، صعب است. چطور بپذیریم که نگاهِ شما به فلان پژوهشگر ایرانی که در فلان مرکز تحقیقاتی شماره یک یا دو دنیا کار می کند این است که طرف آنجاست چون خود را به حراج گذاشته؟
آقای حاتمی کیا؛ می دانیم که شما بسیار به کلمات دقیق هستید و سابقه وسواس شما در انتخاب کلام موجز را در کارهایتان از زمان آژانس شیشه ای در ذهن داریم . اسباب این گلایمندی هم از همین روست. اینکه شما در بادیگارد به مفهوم مهمی پرداخته اید که تا پیش از این مغفول بوده، کاری ارزنده بوده و درود بر شما، اما اینگونه نواختن جوانان ایرانیِ بیرون از کشور را از شما انتظار نبود. نه کسی که بیرونِ مرزهاست خود را حراج کرده و نه کسی که برگشته [یا در کشور مانده] حق دارد منّتی بر سرِ کشور بگذارد. نه دنیایِ پررقابتِ امروز چنان است که تا کسی لب تر کند ، رویِ دست می برندش و نه کار کردن برای کشور در بیرونِ از مرزهایش ، امری بعید و عجیب است. ای بسا طوطیِ بیرون هند، که روزگار در سودایِ هند می گذراند
گفتش آن طوطی که آنجا طوطيان
چون ببينی، کن زِ حالِ ما بيان
کآن فلآن طوطی که مشتاقِ شماست
از قضایِ آسمان در حبسِ ماست
آقای حاتمی کیا عزیز؛ برای داشتنِ دغدغۀ آب و خاکی، صِرفِ بودن در جغرافیایِ آن خاک، مهم نیست. یادتان که هست در همین تاریخ معاصر کسی را داشته ایم که در لاهور می زیست و در پنجاب به دنیا آمده بود و چند ده هزار بیت از اشعارش را به زبان پارسی سروده بود. و چون چراغِ لاله در خیابان جوانانِ عجم می سوخت.
چون چراغ لاله سوزم در خیابانِ شما /
ای جوانان عجم، جانِ من و جانِ شما
(اقبال لاهوری)
https://telegram.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
به زمین خوردن غول ها
(راجع به شرکت توشیبا و احوال زار این روزهایش)
🔵یک سال وشش ماه وبیست وهفت روز پیش شرکت توشیبا اعلام کرد که مدیر عاملش به خاطرمبالغه درمورد سود شرکت استعفا...ادامه👇
@solseghalam
(راجع به شرکت توشیبا و احوال زار این روزهایش)
🔵یک سال وشش ماه وبیست وهفت روز پیش شرکت توشیبا اعلام کرد که مدیر عاملش به خاطرمبالغه درمورد سود شرکت استعفا...ادامه👇
@solseghalam
به زمین خوردن غول ها
(راجع به شرکت توشیبا و احوال زار این روزهایش)
🔵یک سال و شش ماه و بیست و هفت روز پیش شرکت توشیبا اعلام کرد که مدیر عاملش به خاطر مبالغه در مورد سود شرکت استعفا کرد. آن روز چنین اعلام شد که یک هیأت مستقل که مأمور تحقیق شده بود اعلام کرده که این شرکت سود عملیاتی خود را به میزان ۱۵۱.۸ میلیارد ین (معادل ۱.۲۲ میلیارد دلار) بیش از حد واقعی اعلام کرده است و به عذر چنین گناهی، مدیرعامل استعفایش را اعلام نمود.
تحقیقات انجام شده در توشیبا نشان می داد که اعلام گزارش هایِ خلاف واقع، از هفت سال پیش و پس از بروز بحران مالی، شروع شده بوده است.
🔴یک سال و شش ماه و بیست و هفت روز پیش ، سوالی که برای ناظران و تحلیل گران اقتصادی مطرح بود اینکه آیا مجموعه عظیمی مانند توشیبا [با بیش از دویست هزار کارمند و چهارصد شرکت زیر مجموعه در خارج از ژاپن] باز هم به قلّۀ صنعت و تجارت باز خواهد گشت؟
آن روز برخی ناظران معتقد بودند شرکت های ژاپنی همچون سونی و توشیبا به دلیل وجود سابقه و بنیه قوی فنی-بازرگانی پس از زمین خوردن ها ، به آرامی خود را بازیابی می کنند و لذا چنین اتفاقی منجر به متلاشی شدن توشیبا نخواهد شد.
امروز 14 فوریه (26 بهمن) اعلام شد که توشیبا میلیاردها دلار ضرر داد؛ و رئیس هیاتمدیره استعفا کرد.
توشیبا حدود ۳۹۰ میلیارد ین (معادل سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) ضرر کرده است.
🔷واقعیات دنیای امروز چنین است. عرصۀ صنعت و تجارت ، عرصه اعداد و ارقام است و هیچ تضمینی برای قلّه نشینی صادر نشده است. برای در قلّه ماندن هیچ کارت گارانتی ای صادر نشده است. فن آوری و روشهای بازرگانی پیوسته در حال تغییر است و «سابقه» دلیل جا نماندن از «قافله» نمی شود. صدای خرد شدن استخوانهای توشیبا در تمام یک سال و شش ماه و بیست وچند روز پیش می آمد. امروز همچنان ممکن است برخی این نگاه خطی را داشته باشند که موفق شدن در عرصه صنعت و تجارت از پس عزم سیاسی و طبق نقشه هایی دو سه برگی و برنامه های دو سه سطری، یا چند پاراگرافی ممکن است. این زمین خوردن غول ها نشان می دهد که عرصه رقابت تا چه پایه دشوار و نفس گیر است. هیچ تعجب نباید کرد اگر امروز که هوندا همچنان (و با تلاش جانکاه) در مسیر موفقیت است سه سال دیگر در پس نام هیوندای با گردن به زمین بخورد. چون یدک کشیدن نام و برند هوندا ، به مفهومِ تضمینِ ابدیِ موفقیت نیست. صد سال پیش ، زمانی بود که میشیگان و زادگاه هِنری فورد قلب صنعت دنیا بوده ولی روزگاری رسید که در همین میشیگان، فورد و همآوردش جنرال موتورز در رقابت با تازه وارد ها بخش زیادی از عرصۀ بازی را وانهادند و دیترویت ، شهرِ اتومبیلِ آمریکا🇺🇸، به شهر ارواح تبدیل گشت. همچنان که یدک کشیدن نام آمریکا برای فورد و جنرال موتورز برگِ تضمین نشد و نیست، یدک کشیدن سابقه حضور در خاک صنعتی ژاپن هم 🌅🇯🇵برای توشیبا ، برگ تضمین کامیابی نیست. باید تولید کرد و نوآوری ، وگرنه روزگار را دیگران ، نو می کنند و تو در جامۀ کهنه نشسته ای.
- - - - - - - - - -
📍 پی نوشت: وانهادن علل ناکامی به عوامل بیرونی کاری ساده است. دیر گاهی است که اقوام شرق (به تعبیر اقبال) علل ناکامی خود را به عوامل بیرونی نسبت می دهند. اما علل ناکامی را در میانِ خود باید جست.
📍پی نوشت 2: اسباب شگفتی در این ماجرای توشیبا این است که ، همان علتی که برای فاجعه نیروگاه هسته ای فوکوشیما ذکر شد اینجا هم ذکر شده است. پنج سال پیش در گزارش کمیته تحقیق فوکوشیما اعلام شد که این نیروگاه باید به دلیل فرسودگی قبل از سونامی ، از مدار خارج می شده ولی چرا نشده؟ به خاطر گزارش های خلاف واقع . چرا گزارش های خلاف واقع ؟ چون یک فرهنگِ سازمانی وجود داشته که بر اساس آن کسی نمی توانست بر خلاف خواسته فرد بالادست خود کاری بکند. بنا بر این، وقتی که مدیران ارشد «تپکو» (شرکتی که برق توکیو را تامین می کند) ، ادامه بهره برداری از نیروگاه هسته ای فوکوشیما را تعیین کردند، رؤسای بخش ها، مدیران میانی و کارمندان زیردست به طور مستمر اطاعت کرده بوده و در همان راستا گزارش های مورد نظر مدیریت را تنظیم می کرده اند. همین قصه را امروز برای علل اضمحلال توشیبا هم ذکر کرده اند.
شاید ماجرا ساده یا خنده دار به نظر بیاید . ولی برای کسی که در ژاپن زندگی کرده باشد قابل درک است. آن نظمِ نظامی ، بر اساس مبانی ای شکل گرفته که «یکی از آنها» این احوال است. به همین سادگی . به همین پیچیدگی.
خیلی دور ، خیلی نزدیک.
📍پی نوشت 3: در این داستان، احوال پاناسونیک بهتر است. این شرکت با سیصد هزار کارمند پس از چندسال ضرر دهی ، از پارسال مجددا وارد عرصه سوددهی شده است. راجع به سونی در نوبتی جداگانه صحبت خواهیم کرد.
https://telegram.me/solseghalam
(راجع به شرکت توشیبا و احوال زار این روزهایش)
🔵یک سال و شش ماه و بیست و هفت روز پیش شرکت توشیبا اعلام کرد که مدیر عاملش به خاطر مبالغه در مورد سود شرکت استعفا کرد. آن روز چنین اعلام شد که یک هیأت مستقل که مأمور تحقیق شده بود اعلام کرده که این شرکت سود عملیاتی خود را به میزان ۱۵۱.۸ میلیارد ین (معادل ۱.۲۲ میلیارد دلار) بیش از حد واقعی اعلام کرده است و به عذر چنین گناهی، مدیرعامل استعفایش را اعلام نمود.
تحقیقات انجام شده در توشیبا نشان می داد که اعلام گزارش هایِ خلاف واقع، از هفت سال پیش و پس از بروز بحران مالی، شروع شده بوده است.
🔴یک سال و شش ماه و بیست و هفت روز پیش ، سوالی که برای ناظران و تحلیل گران اقتصادی مطرح بود اینکه آیا مجموعه عظیمی مانند توشیبا [با بیش از دویست هزار کارمند و چهارصد شرکت زیر مجموعه در خارج از ژاپن] باز هم به قلّۀ صنعت و تجارت باز خواهد گشت؟
آن روز برخی ناظران معتقد بودند شرکت های ژاپنی همچون سونی و توشیبا به دلیل وجود سابقه و بنیه قوی فنی-بازرگانی پس از زمین خوردن ها ، به آرامی خود را بازیابی می کنند و لذا چنین اتفاقی منجر به متلاشی شدن توشیبا نخواهد شد.
امروز 14 فوریه (26 بهمن) اعلام شد که توشیبا میلیاردها دلار ضرر داد؛ و رئیس هیاتمدیره استعفا کرد.
توشیبا حدود ۳۹۰ میلیارد ین (معادل سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) ضرر کرده است.
🔷واقعیات دنیای امروز چنین است. عرصۀ صنعت و تجارت ، عرصه اعداد و ارقام است و هیچ تضمینی برای قلّه نشینی صادر نشده است. برای در قلّه ماندن هیچ کارت گارانتی ای صادر نشده است. فن آوری و روشهای بازرگانی پیوسته در حال تغییر است و «سابقه» دلیل جا نماندن از «قافله» نمی شود. صدای خرد شدن استخوانهای توشیبا در تمام یک سال و شش ماه و بیست وچند روز پیش می آمد. امروز همچنان ممکن است برخی این نگاه خطی را داشته باشند که موفق شدن در عرصه صنعت و تجارت از پس عزم سیاسی و طبق نقشه هایی دو سه برگی و برنامه های دو سه سطری، یا چند پاراگرافی ممکن است. این زمین خوردن غول ها نشان می دهد که عرصه رقابت تا چه پایه دشوار و نفس گیر است. هیچ تعجب نباید کرد اگر امروز که هوندا همچنان (و با تلاش جانکاه) در مسیر موفقیت است سه سال دیگر در پس نام هیوندای با گردن به زمین بخورد. چون یدک کشیدن نام و برند هوندا ، به مفهومِ تضمینِ ابدیِ موفقیت نیست. صد سال پیش ، زمانی بود که میشیگان و زادگاه هِنری فورد قلب صنعت دنیا بوده ولی روزگاری رسید که در همین میشیگان، فورد و همآوردش جنرال موتورز در رقابت با تازه وارد ها بخش زیادی از عرصۀ بازی را وانهادند و دیترویت ، شهرِ اتومبیلِ آمریکا🇺🇸، به شهر ارواح تبدیل گشت. همچنان که یدک کشیدن نام آمریکا برای فورد و جنرال موتورز برگِ تضمین نشد و نیست، یدک کشیدن سابقه حضور در خاک صنعتی ژاپن هم 🌅🇯🇵برای توشیبا ، برگ تضمین کامیابی نیست. باید تولید کرد و نوآوری ، وگرنه روزگار را دیگران ، نو می کنند و تو در جامۀ کهنه نشسته ای.
- - - - - - - - - -
📍 پی نوشت: وانهادن علل ناکامی به عوامل بیرونی کاری ساده است. دیر گاهی است که اقوام شرق (به تعبیر اقبال) علل ناکامی خود را به عوامل بیرونی نسبت می دهند. اما علل ناکامی را در میانِ خود باید جست.
📍پی نوشت 2: اسباب شگفتی در این ماجرای توشیبا این است که ، همان علتی که برای فاجعه نیروگاه هسته ای فوکوشیما ذکر شد اینجا هم ذکر شده است. پنج سال پیش در گزارش کمیته تحقیق فوکوشیما اعلام شد که این نیروگاه باید به دلیل فرسودگی قبل از سونامی ، از مدار خارج می شده ولی چرا نشده؟ به خاطر گزارش های خلاف واقع . چرا گزارش های خلاف واقع ؟ چون یک فرهنگِ سازمانی وجود داشته که بر اساس آن کسی نمی توانست بر خلاف خواسته فرد بالادست خود کاری بکند. بنا بر این، وقتی که مدیران ارشد «تپکو» (شرکتی که برق توکیو را تامین می کند) ، ادامه بهره برداری از نیروگاه هسته ای فوکوشیما را تعیین کردند، رؤسای بخش ها، مدیران میانی و کارمندان زیردست به طور مستمر اطاعت کرده بوده و در همان راستا گزارش های مورد نظر مدیریت را تنظیم می کرده اند. همین قصه را امروز برای علل اضمحلال توشیبا هم ذکر کرده اند.
شاید ماجرا ساده یا خنده دار به نظر بیاید . ولی برای کسی که در ژاپن زندگی کرده باشد قابل درک است. آن نظمِ نظامی ، بر اساس مبانی ای شکل گرفته که «یکی از آنها» این احوال است. به همین سادگی . به همین پیچیدگی.
خیلی دور ، خیلی نزدیک.
📍پی نوشت 3: در این داستان، احوال پاناسونیک بهتر است. این شرکت با سیصد هزار کارمند پس از چندسال ضرر دهی ، از پارسال مجددا وارد عرصه سوددهی شده است. راجع به سونی در نوبتی جداگانه صحبت خواهیم کرد.
https://telegram.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
ارزیابی شتابزده
به زمین خوردن غول ها (راجع به شرکت توشیبا و احوال زار این روزهایش) 🔵یک سال و شش ماه و بیست و هفت روز پیش شرکت توشیبا اعلام کرد که مدیر عاملش به خاطر مبالغه در مورد سود شرکت استعفا کرد. آن روز چنین اعلام شد که یک هیأت مستقل که مأمور تحقیق شده بود اعلام کرده…
🔴توشیبا (2) - رقبا
🔷مطلبی که در خصوص شرکت توشیبا در بالا آمد باعث شد تا پیامی حاوی توضیحات تکمیلی از دوست ارجمند جناب دکتر قادری که مقیم ژاپن و دارای سالها تجربه ارزنده دانشگاهی و صنعتی بوده، و در یکی از مراکز تحقیقاتی (R&D) مرتبط با خودرو ژاپن شاغل هستند، دریافت کنم.
ایشان در بحث علل افول و ظهور غول های صنعت و تجارت، به موضوع "اهمیت منابع انسانی متخصص" اشاره کردند و توضیحات زیر 👇👇را در خصوص رقابت چین🇨🇳 و کره🇰🇷 با ژاپن🌅🇯🇵 ارایه دادند:
📌همانگونه که نوشته اید در مورد اینکه چطور شرکتهای کره ای و حتی چینی در بخشِ صنایع الکترونیک مصرفی توانستند از شرکتهای صاحبنام ژاپنی سبقت بگیرند٬ دلایل مختلفی مطرح شده است. اما یک نکته که کمتر به آن پرداخت شده است تلاشی است که این شرکتهای کره ای و چینی برای «جذبِ نیروهای کلیدی شرکتهایِ ژاپنی» کرده اند. مثلا شرکت اِل. جی و سامسونگ از چندسال قبل شروع به استخدام مهندسان ژاپنی شاغل در سونی با مزایا و حقوقهای بسیار بالاتر کردند. (به گفته یکی از دوستان٬ ال جی نیروهایِ یک تیم سونی را «به طورِ یکجا»، استخدام کرد!). الان هم شرکتهای چینی و کره ای با پیشنهادهای وسوسه انگیز مالی سعی در جذبِ نیروهای متخصص با سابقه در بخش تحقیق و توسعه صنعت خودرویِ ژاپن را دارند تا بتوانند سطح تکنولوژی شرکتهای خودشان را ارتقا دهند (مثلا همکار سابق من در مرکز تحقیقات و توسعه تویوتا الان در کره است). برای اینکه بدانید چطور این شرکتها متخصصین شاغل در ژاپن را جذب میکنند من یک نمونه مزایای پیشنهاد کاری یکی از این شرکتها را به اشتراک میگذارم (علاوه بر حقوق ۳۰ تا ۵۰ درصد بالاتر از شرکت ژاپنی)
🔹 Free apartment
🔹4 times flight tickets
🔹28 days annual leave
🔹 Partly reimbursement for Children’s international school
🔹International medicare
🔹Relocation fees and mobile fees etc
ایشان در ادامه افزوده اند:
🔷جالب است بدانید که من بر اساس یک تجربه شخصی متوجه شدم ظاهرا جذب مهندسینِ باتجربه شاغل در شرکتهای ژاپنی، برای رفتن به چین و یا کره نه فقط به صورت موردی، بلکه به صورت یک شیوه سازمان یافته در حالِ انجام است. از طریق جستجو در پتنتها و پروفایلهای مهندسین و متخصصین داخل ژاپن٬ تماس با این افراد توسط افراد [کره ای و چینی] که از دانشگاه هایِ ژاپنی فارغ التحصیل شده اند و به ژاپنی مسلط هستند [و از فرهنگ ژاپن اطلاع دارند]٬ و حتی مسافرت مدیرانِ تامین منابع انسانی از کره یا چین به ژاپن ، برای مصاحبه با کاندیدای مورد نظر (بر عکسِ روالِ مصاحبه هایِ شغلی معمول!).
🔷من از یکی از همکاران شنیدم که در مواردی، شرکتهای کره ای و چینی مبلغی معادل «چند برابر حقوق ماهیانۀ» افراد شاغل در شرکت ژاپنی را ، به آنها پرداخت کرده اند تا «چند آخر هفته» به چین یا کره برود و برایِ حلِ مشکلاتِ فنی، به آنها مشاوره دهند. همانطور که شما هم در نوشته هایتان اشاره نموده اید، در دنیای رقابتی امروز هیچ کمپانی نمیتواند به صِرفِ داشتن گذشتۀ درخشان، به موفقیت خودش مطمئن و دلگرم باشد.
@solseghalam
🔷مطلبی که در خصوص شرکت توشیبا در بالا آمد باعث شد تا پیامی حاوی توضیحات تکمیلی از دوست ارجمند جناب دکتر قادری که مقیم ژاپن و دارای سالها تجربه ارزنده دانشگاهی و صنعتی بوده، و در یکی از مراکز تحقیقاتی (R&D) مرتبط با خودرو ژاپن شاغل هستند، دریافت کنم.
ایشان در بحث علل افول و ظهور غول های صنعت و تجارت، به موضوع "اهمیت منابع انسانی متخصص" اشاره کردند و توضیحات زیر 👇👇را در خصوص رقابت چین🇨🇳 و کره🇰🇷 با ژاپن🌅🇯🇵 ارایه دادند:
📌همانگونه که نوشته اید در مورد اینکه چطور شرکتهای کره ای و حتی چینی در بخشِ صنایع الکترونیک مصرفی توانستند از شرکتهای صاحبنام ژاپنی سبقت بگیرند٬ دلایل مختلفی مطرح شده است. اما یک نکته که کمتر به آن پرداخت شده است تلاشی است که این شرکتهای کره ای و چینی برای «جذبِ نیروهای کلیدی شرکتهایِ ژاپنی» کرده اند. مثلا شرکت اِل. جی و سامسونگ از چندسال قبل شروع به استخدام مهندسان ژاپنی شاغل در سونی با مزایا و حقوقهای بسیار بالاتر کردند. (به گفته یکی از دوستان٬ ال جی نیروهایِ یک تیم سونی را «به طورِ یکجا»، استخدام کرد!). الان هم شرکتهای چینی و کره ای با پیشنهادهای وسوسه انگیز مالی سعی در جذبِ نیروهای متخصص با سابقه در بخش تحقیق و توسعه صنعت خودرویِ ژاپن را دارند تا بتوانند سطح تکنولوژی شرکتهای خودشان را ارتقا دهند (مثلا همکار سابق من در مرکز تحقیقات و توسعه تویوتا الان در کره است). برای اینکه بدانید چطور این شرکتها متخصصین شاغل در ژاپن را جذب میکنند من یک نمونه مزایای پیشنهاد کاری یکی از این شرکتها را به اشتراک میگذارم (علاوه بر حقوق ۳۰ تا ۵۰ درصد بالاتر از شرکت ژاپنی)
🔹 Free apartment
🔹4 times flight tickets
🔹28 days annual leave
🔹 Partly reimbursement for Children’s international school
🔹International medicare
🔹Relocation fees and mobile fees etc
ایشان در ادامه افزوده اند:
🔷جالب است بدانید که من بر اساس یک تجربه شخصی متوجه شدم ظاهرا جذب مهندسینِ باتجربه شاغل در شرکتهای ژاپنی، برای رفتن به چین و یا کره نه فقط به صورت موردی، بلکه به صورت یک شیوه سازمان یافته در حالِ انجام است. از طریق جستجو در پتنتها و پروفایلهای مهندسین و متخصصین داخل ژاپن٬ تماس با این افراد توسط افراد [کره ای و چینی] که از دانشگاه هایِ ژاپنی فارغ التحصیل شده اند و به ژاپنی مسلط هستند [و از فرهنگ ژاپن اطلاع دارند]٬ و حتی مسافرت مدیرانِ تامین منابع انسانی از کره یا چین به ژاپن ، برای مصاحبه با کاندیدای مورد نظر (بر عکسِ روالِ مصاحبه هایِ شغلی معمول!).
🔷من از یکی از همکاران شنیدم که در مواردی، شرکتهای کره ای و چینی مبلغی معادل «چند برابر حقوق ماهیانۀ» افراد شاغل در شرکت ژاپنی را ، به آنها پرداخت کرده اند تا «چند آخر هفته» به چین یا کره برود و برایِ حلِ مشکلاتِ فنی، به آنها مشاوره دهند. همانطور که شما هم در نوشته هایتان اشاره نموده اید، در دنیای رقابتی امروز هیچ کمپانی نمیتواند به صِرفِ داشتن گذشتۀ درخشان، به موفقیت خودش مطمئن و دلگرم باشد.
@solseghalam