ارزیابی شتابزده
13.9K subscribers
897 photos
302 videos
33 files
848 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
شش هزار میلیارد تومان چقدر پول است؟! [در خصوص مصاحبه دیشب معاون وزیر علوم ]
یادداشت ذیل 👇👇👇
@solseghalam
December 21, 2016
شش هزار میلیارد تومان چقدر پول است؟
(مصاحبه دیشب معاون وزیر علوم)

آقای دکتر امید، معاون اداری-مالی وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری دیشب در اخبار شبکه چهار، طی مصاحبه ای در خصوص بودجه سال آینده دانشگاههای کشورمان توضیح دادند. بنا به توضیحات ایشان بودجه سال آینده دانشگاههای کشورمان شش هزار و هشتصدوشصت میلیارد تومان (6860 میلیارد) خواهد بود. ایشان توضیح دادند که بودجه سال جاری دانشگاهها شش هزارمیلیارد تومان (6000میلیارد) بود که در واقع برای سال آینده 860میلیارد تومان افزایش بودجه داشته ایم. اما این ارقام را چطور ارزیابی کنیم؟

طی سالهایی که در ژاپن مشغول به تحصیل بودم علاقه زیادی به بحث بودجه دانشگاهها داشتم . طی دوسال اخیر نیز پیوسته موضوع بودجه سالانه دانشگاههای آمریکا را دنبال کرده ام. نگاه مقایسه ای به این بحث بودجه علمی، مفاهیم زیادی را برای ما روشن می کند. جواب برخی سوالها را با خود به همراه دارد. اگر ما این شش هزار میلیارد تومان را به دلار چهارهزار تومانی تقسیم کنیم درواقع «کلِ دانشگاههای ما» معادل یک میلیارد و پانصد میلیون دلار بودجه دارند [1.5 میلیار دلار]. این رقم درشت است یا نحیف؟ اگر به لیست زیر (برابر اظهارنامه مالی سالانه دانشگاههای آمریکا) نگاهی بیندازیم ، حیرت ما را در بر می گیرد. این چند قلم را باهم مرور کنیم:

یک – در ایالت تگزاس دانشگاه های متعددی وجود دارد. اما دو دانشگاه مطرح این ایالت عبارتند از دانشگاه تگزاس – آستین
(University of Texas-Austin)
و دانشگاه تگزاس ای&ام
(Texas A&M University) .
سال گذشته "بودجه تحقیقاتی دانشگاه تگزاس-آستین 1.1میلیارد دلار و دانشگاه تگزاس ای&ام حدود 800 میلیون دلار بوده است. یعنی فقط رقم بودجه تحقیقاتی این "دو" دانشگاه را باید چیزی حدود هشت هزارمیلیارد تومان در نظر بگیریم. انگار فقط این دو قلم ، بودجه تحقیقاتی شان دوهزار میلیارد تومان از کل دانشگاههای کشورمان بیشتر است.

دو- این بحث وقتی جدی تر می شود که می دانیم دانشگاه مثلاً «تگزاس-آستین» دانشگاه شماره یک یا دو نیست ( یا مثلا دانشگاه دانشگاه تگزاس ای&ام در رتبه بندیهای بین المللی جایگاه حدود 98 اُم را دارد) و اگر به سراغ دانشگاه (موسسه فن آوری) ام. آی. تی. برویم می بینیم که سال گذشته بودجه تحقیقاتی اش 1.3 میلیارد دلار بوده (چیزی بیش از 5هزار میلیارد تومان) یعنی یک دانشگاه، نزدیک به کل دانشگاههای یک کشور پول مصرف کرده است.

سه – این بحث باز وقتی جدی تر می شود که می بینیم این رقم 1.3 میلیارد دلار فقط مخصوص از ما بهترانی چون ام. آی. تی که صدرنشین است، نیست و مثلاً دانشگاه جان هاپکینز (در مریلند) هم بودجه تحقیقاتی مساوی با ام. آی. تی دارد (راجع به دلیلش صحبت خواهیم کرد). اسامی را که مرور می کنیم مثلاً می بینیم: دانشگاه ویسکانسین حدود یک میلیارد دلار، دانشگاه استنفورد نزدیک به یک میلیارد دلار. دانشگاه میشیگان 850 میلیون دلار .دانشگاه ایالتی پنسلیوانیا، دانشگاه مین سوتا، و دانشگاه دوک در کارولینای شمالی هر یک به تنهایی حدود 800 میلیون دلار. لیستی بلندبالا... تا نهایتاً دانشگاه میشیگان استیت که یکسال و نیم گذشته برای دوره پسادکترا در آنجا بودم با بودجه تحقیقاتی حدود چهارصد میلیون دلار.
این بحث از این جهت آورده شد که اعداد و ارقام همیشه با ما سخن می گویند. مجمل و سریع. در خصوص مکانیزم تأمین چنین ارقامی، در آینده صحبت خواهیم کرد؛ اما در بحث دانشگاه و تولید علم ، همه ی داستان به پول ربط پیدا نمی کند. مفاهیم دیگری غیر از پول هم باید وسط باشد. مثالی در این باب می آورم. هفته گذشته دوست خوبم محند رحمان از رساله دکترایش در گروه سازه دانشگاه میشیگان استیت دفاع کرد. موضوع رساله "مطالعه رفتار برشی تیر پل در آتش" بود. عصر با یکی از دوستان مروری می کردیم راجع به بحث های خوبی که در جلسه ی دفاع مطرح شد که ایشان پرسش رندانه ای مطرح کرد. گفت هزینه ی این رساله برای استاد/دانشگاه چقدر بوده است؟! سه سری تست اکسپریمنتال بروی سه نمونه تیر پل با مقیاس واقعی ، هر تست حدود پانزده هزار دلار که میشود چهل وپنج هزار دلار کار آزمایشگاهی. هر ماه پرداختی به دانشجو هزار و ششصد دلار برای پنج سال می شود نود و شش هزار دلار. یعنی فارغ از قیمتِ وقتِ استاد و امکاناتِ جنبی دانشگاه (شامل آفیس ، شهریه، امور اداری و ...) برای این جلسه دفاع که نشستیم صدوچهل و یک هزار دلار نقدپرداخت شده است. [ادامه یادداشت در پائین👇👇👇]
@solseghalam
December 21, 2016
[ ادامه یادداشت از بالا ☝️☝️☝️] برای این جلسه دفاع صدوچهل و یک هزار دلار نقد پرداخت شده است. بیش از پانصد میلیون تومان برای یک دانشجو و یک پایان نامه .
بحث کیفیت الزاما متناسب با پول نیست ولی بدیهی است وقتی شما فقط برای یک پایان نامه چنین هزینه ای کنید ، آنهم پایان نامه ای که کاربرد عملی مستقیم و گسترده ندارد [چه شود که یک پل آتش بگیرد؟! و چه شود که در میان پل هایی که آتش می گیرند یکی تحت نیروی برشی باشد!! ] بدیهی است که با کیفیت در تولید علم مواجه می شوید. اما هدفم از این مثال چیز دیگری است. محند ، از دبی آمده و خانواده اش جزو مهاجران مراکشی با اصلیت فلسطینی هستند. او در دبی به دنیا آمده و تمام دوره تحصیلش تا پایان فوق لیسانس در دبی شاگرد ممتاز بوده است اما می گوید : مسخره است که من شهروند دبی محسوب نمی شوم. یک عمرم آنجا بوده ولی هنوز من را فلسطینی محسوب می کنند آنجا. در فرودگاه که می روم باید بروم در صف خارجی ها بایستم [مشابه کاری که ما با افغانی ها می کنیم]. اما همین محند به واسطه مقالات ژورنالش با استفاده از قانون NIW رفت و گرین کارتش را گرفت (حتی قبل از فارغ التحصیلی ) و می داند سه سال دیگر شهروند کشوری است که بیست و شش سالگی واردش شده .
داستان بها دادن به علم است و این احترام، فقط بحث پول نیست. بحث ریل هایی است که گذاشته شده تا قطار تولید علم روی آن حرکت کند. دور میز جلسه دفاع محند ، سه نفر هندی ، یک نفر پاکستانی، سه نفر ایرانی، یک نفر از ترکیه، یک نفر مصری، دوچینی و یک نفر آمریکایی (!) بودند. بحث اینجاست که ساز و کار (بخوانیم همان ریل) چطور تعریف شده است. وگرنه پول را که دانشگاه کینگ عبدالعزیزعربستان هم دارد مثل ریگ خرج می کند.

این بحث وجوه مختلفی دارد و در آینده باز راجع بهش گفتگو خواهیم کرد. اما دریغ است که از یک نوستالژی هم دراینجا سخن نگوییم. در عمده ایالت هایی که می روم یکی از کارهایم عکس گرفتن از سردر دانشگاه است . نه برای اسم دانشگاه، بلکه برای آن تاریخی که زیرِ اسم درج می کنند. بخش زیادی از دانشگاههای کشور آمریکا تاسیس حدود 1860 میلادی هستند. حدود همان سال و زمانی که امیرکبیر را رگ زدند در ایران زمین. یکی داستان است پرآب چشم که چرا و چه می شود که در سرزمین مهاجران کابوی اینهمه دانشگاه پا می گیرد و بر پای می ماند و در خاکی دیگر موسس دارالفنون را رگ می زنند؟
- - - - - - - - - - -
پ.ن. آنچه در این یادداشت ذکر شد، صرفاً بودجه تحقیقاتی دانشگاهها (Annual Research Budget) بود و پرداختن به « Endowment » ( سرمایۀ دانشگاهها) ، خود محل بحثی دیگر است.
پ.ن.2. رفرنس تمام اعداد و ارقام فوق به راحتی در وب سایت دانشگاههایی که نامشان رفت و گزارشهای تایمز قابل کنترل و بررسی است.
پ.ن.3. باز هم باید تاکید شود که هدف از این دست نوشتارها، تامل در آمار و ارقام از منظری دیگر است. برای اینکه متهم به غرب زدگی یا شرق زدگی نشوم باید عرض شود که شناخت درست غرب (و شرق) تنها راه ممکن برای شناخت بهتر مسیر آینده مان است. نکته بانمک در بحث فوق اینکه دوستانی که در آمریکا دوره پسادکترا می گذرانند بسیار از زبان اساتیدشان شنیده اند که گفته می شود: "الان دانشگاههای ما پول ندارن. پول الان در چین هست. باید سعی کنیم با دانشگاه های چین کولبوریشن داشته باشیم!"
پ.ن.4. فیلم گفتگوی معاون محترم وزیر علوم با شبکه چهار در ذیل.
پ.ن.5. در یادداشت فوق بودجه آموزش پزشکی [که در حوزه وزارت بهداشت است و در حوزه وزارت علوم نیست] و بودجه دانشگاه آزاد ، لحاظ نشده است. در واقع ردیف بودجه "178 دانشگاه کشور"، مبنا و محل بحث قرار گرفته است.
* در این بحث بسیار سپاسگزارم از همفکری های دوست ارجمند و عزیزم جناب دکتر قدوسی و استاد راهنمای سابقم در دانشگاه میشیگان استیت دکتر ون کتش کدور.

https://telegram.me/solseghalam
December 21, 2016
انتخاب مجموعه برگ ها برای خطاطی و خوشنویسی.
- - - - -
پایان پائیز ؛ پایان برگریزان . پایان رنگبندی و نقشبندی های طبیعت.
دیگر برگی نمانده. بر برگ دفتر دل باید نوشت دوستت دارم ها را.
@solseghalam
December 22, 2016
کِلکِ خیال انگیزِ پائیز و رنگبندیهای رازآلودش
تمام شد. طبیعت هرچه که رنگ دربساط داشت به عرضه وتماشا گذاشت. اما رنگِ زیبای تو چیزِ دگر است.
رنگِ رخِ خوبِ تو آخر گواست
در حرمِ لطفِ خدا بوده ای (مولوی)
December 22, 2016
شش هزار میلیارد تومان چقدر پول است؟ - قسمت دوم

پس از انتشار یادداشت در خصوص بودجۀ سال آیندۀ وزارت علوم و ارایه تحلیلی مبنی بر اینکه این رقم بودجه (6000میلیارد تومان) را باید «عدد درشت» یا «نحیفی» انگاشت، بازخوردهای مختلفی از یادداشت های دوستان در دانشگاههای مختلف داخل و خارج از کشور دریافت کردم.
در این خصوص ذکر چند نکته تکمیلی بی مناسبت نیست:
یک- هدف از یادداشتِ مذکور، ارایه تصویری کلی از اندازه یِ یک عدد بود. «قدرمطلقِ یک عدد» مفهومی ندارد و عدد وقتی مفهوم پیدا می کند، که در مقامِ مقایسه قرار بگیرد. برخی از دوستان پرسیدند که چرا دانشگاههای آمریکا را انتخاب کردی و مثلاً چرا دانشگاههای ژاپن یا آلمان را مبنای این مقایسه قرار ندادی؟
دلیلش ساده است، شفافیت مالی و دسترسی به اطلاعات مالی دانشگاهها فقط در وب سایت های دانشگاههای آمریکایی ممکن است. مثالی در این باب عرض کنم: تقریبا تمامِ دانشگاههای متوسط به بالای آمریکایی هر سال یک فایل پی. دی. اف. در وب سایتشان منتشر می کنند که در آن «رقمِ حقوقِ کلیه اساتید و کارکنان» درج می شود. یعنی شما هر هیات علمی آمریکایی را که بخواهید ببینید سال گذشته چند حقوق گرفته را می توانید ظرف چند دقیقه به نتیجه برسید! (و به همین سیاق حقوق خود نگارنده را! )این میزان از شفافیت را حداقل در مورد دانشگاههای ژاپنی (جایی که تحصیل کردم) یا آلمانی پیدا نکردم.

دو- اینکه «چنان ارقام وحشتناک بزرگی که در آمریکا خرج می شود باید الگوی سایر کشورها باشد یا نباشد؟» ، مقصودِ یادداشت قبل نبود. این به سیاست گذاری ها و امکاناتِ هر کشور بر می گردد. مثالی دیگر در این باب عرض شود. سه هفته پیش در سمیناری در دانشگاه لیهای پنسیلوانیا ، یکی از اساتید دانشگاه کالیفرنیا-سان دیِگو(آقای رستِرپو که فرد شناخته شده ای برای بسیاری از محققین زلزله دنیاست)، پرزنته ای ارایه کرد مبنی بر آزمایشهایشان روی میز لرزه ای دانشگاه سان دیِگو. بعد از ارایه و در وقت پرسش و پاسخ گفتم که این قابلیت میز لرزه ای شما برای آزمایش از فلان قابلیتِ میزِ لرزه ای در کوبه ژاپن بهتر است. با حالتی گلایه مند برگشت و گفت: «امکانات ما را با ژاپنی ها مقایسه نکن! میز زلزله ما در کالیفرنیا با پانزده میلیون دلار احداث شد در حالی که میتسوبیشی در کوبه ژاپن میز زلزله را با پانصدمیلیون دلار ساخته. تست هایی که ژاپنی ها می توانند انجام بدهند هرگز ما در کالیفرنیا نمی توانیم انجام بدهیم (!)».
اینکه مثلاً ژاپن در برابر ارقام وحشتناک یادداشت قبل، تصمیم گرفته به چه شکل در دانشگاه هایش هزینه کند، به سیاست گذاری های کلان بستگی دارد و این امر مقصود یادداشت قبل نبود. ممکن است کل بودجه تولید علم در کشوری، ثلث یا ربع آمریکا باشد ولی در یک، دو یا سه رشته یِ مشخص، بیشتر از آمریکایی ها پول خرج کنند (اتفاقی که مثلا در ژاپن در حوزه مهندسی زلزله و سازه افتاده است)

سه – بازخورد برخی از دوستان این بود که :"آمریکا چون کشور سرمایه داری است و همه چیز سرمایه است ، علم هم سرمایه محسوب می شود و لذا دانشگاه یک بنگاه اقتصادی است و حوزه آموزش یک حوزۀ «بیزینس» محسوب می شود در آنجا".
خب این سخن بی راه هم نیست و بخشی از ساختار پیچیدۀ گردش مالی دانشگاههای آمریکا ، مبتنی بر همین واقعیت هم هست. اینکه نگاهِ بدبینانه به ماهیتِ سرمایه داری آمریکا داشته باشیم یا نداشته باشیم، نافیِ این واقعیت نیست که دانشگاه های آنجا بر مبنایِ یک مدلِ بنگاهِ اقتصادی اداره می شوند. اما «آیا این همه ی ماجراست؟»
آیا احترام به علم و عالم به هیچ عنوان جایگاهی در سیستم ندارد؟ و عالم صرفاً به عنوان یک کالا، که می تواند "پول" برای دانشگاه جذب کند، انگاشته می شود؟ قدری تامل و احتیاط در پاسخ به این سوالات لازم است.

مثال دوست فلسطینی ام در یادداشت قبل از همین باب عرض شده بود [ادامه این یادداشت در پایین👇👇👇]
@solseghalam
December 22, 2016
[ ادامه یادداشت از بالا ☝️☝️☝️] مثال دوست فلسطینی ام در یادداشت قبل از همین باب عرض شده بود. در این باره در آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد.

چهار- در تامل در باب سازوکار تولید علم در دانشگاههای آمریکا ، جدای از اقتصادِ ماجرا، تامل در یک مفهوم دیگر هم ضروری به نظر می رسد. اینکه آمریکایی ها بر خلاف مثلا ژاپنی ها ( یا حتی اروپایی ها) در به اشتراک گذاری "محصولات پژوهشی" باز عمل می کنند (این سخن حوزه تحقیقات High-Tech را شامل نمی شود). مثالی هم در این باب ذکر شود:
دو زلزله بزرگ، در دوسالِ پیاپی در کالیفرنیای آمریکا(1994) و کوبه ژاپن (1995) رخ داد. هر دو زلزله برخی از مفروضاتِ دانشِ مهندسیِ زلزله آن روز را، دستخوشِ تردید کرد. در هر دو کشور ، مطالعاتِ گسترده ای در زمینۀ عللِ خرابیِ سازه ها و انجام شد. در هر دو کشور آمریکا و ژاپن ، «استانداردهای طرح لرزه ای سازه» عوض شد. اما با یک "تفاوت". آمریکایی ها محصولِ تمامِ مطالعاتِ بعد از زلزله نورتریج را روی وب سایت FEAM و قابل دانلود مجانی قرار دادند در حالی که دسترسی به اطلاعات زلزله کوبه بسیار به سختی و محدودیت همراه بوده و هست. (انتشار یکی از کتابهای FEMA در تهران یازده سال پیش توسط اینجانب و تحت راهنمایی های استاد ارجمند جناب دکتر میرقادری – به صورت دانلود مجانی از وب سایت- انجام شد!). مجددا تاکید شود که این باز بودن و به اشتراک گذاشتن محصولات پژوهشی ، همه حوزه ها را شامل نمی شود ولی، تاملی است برای آنها که ماجرای تولید علم در آمریکا را فقط از نگاهِ "سرمایه محور" می نگرند.
این مثال و مثالهای یادداشت قبل ، و اعداد و ارقامی که ذکر شد، نه به مفهوم تحسین سیستم آموزش عالی آمریکا، بلکه به مفهوم لزوم شناخت دقیق سیستم آنها، از وجوه مختلف است. اینکه چرا کتاب های رفرنس رشته های مختلف دانشگاهی در بسیاری از رشته ها، تولید دانشگاههای آنهاست؟
در این باره باز هم گفتگو خواهیم کرد.
پنچشنبه 22 نوامبر

https://telegram.me/solseghalam
December 22, 2016
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک ایده ساده و جالب - نیویورک
تقاطع خیابان پنجم و بیست و سوم منهتن
@solseghalam
December 23, 2016
شرکت پاناسونیک ژاپن (مطالعات دانشگاه هاروارد راجع به پاناسونیک)
👇👇👇مطلب ذیل

@solseghalam
December 23, 2016
ارزیابی شتابزده
شرکت پاناسونیک ژاپن (مطالعات دانشگاه هاروارد راجع به پاناسونیک) 👇👇👇مطلب ذیل @solseghalam
شرکت پاناسونیک ژاپن (مطالعات دانشگاه هاروارد راجع به پاناسونیک)

🌅معرفی کتابی سرشار از شور و شوق زندگی

از خوش آمد روزگار و لطف و محبت یکی از عزیزان، کتاب معروف جان پی. کاتر استاد دانشگاه هاروارد در خصوص بررسی زندگی بنیان گذار شرکتهای ناسیونال و پاناسونیک : "ماتسوشیتا" به دستم رسید.
🔷انصافاً در بخشهایی از کتاب حیرت زده در برابر فراز و نشیب های عجیب زندگیِ این انسان بزرگ، یکی از مهمترین چیزهایی که به ذهن می رسید تعبیر آل احمد در خصوص گاندی است. جلال آل احمد جایی در خصوص گاندی نوشت :«کسی که از "نردبانِ ضعفِ های بشری" بالا رفت و به رهبری قوم رسید». آل احمد در آن نوشتار به مشکلات جسمی و خانوادگی گاندی اشاره می کند و ضمن بررسی نحوۀ رشد و شکل گیری گاندی ، اثرات او بر شبه قاره را بررسی می نماید. گویی ماتسوشیتا را نیز ، فردی می بینی که تمامِ نظامِ طبیعتِ پیرامونش او را در مجموعه ای از سختی ها ، ضعف ها و کمبودهای جسمی و خانوادگی پیچیده اما او با تلاش و تلاش ، در مسیری سخت قدم می گذارد و به نقاط خاصی از زندگی انسانی می رسد که براستی تا پیش از این کتاب ، تصوّرش هم دشوار می نمود.

🔷نکته جالب در مورد کتاب این است که این کتاب نه بوسیله یک شرح حال نویس یا داستان نویس معمولی ، بلکه بوسیله یکی از صاحب نامترین اساتید رشته مدیریت دانشگاه هاروارد و پس از شش سال تحقیق و مطالعه در اسناد شرکت پاناسونیک و نوشته های باقیمانده از ماتسوشیتا تنظیم و گردآوری شده است. کسی که به اذعان خود در پیشگفتار کتاب ، در ابتدای امر میلِ چندانی به هدایت این پژوهش نداشته ، اما پس از کمی آشنایی عمیق تر با ماتسوشیتا ، شش سال از عمر خود را صرف مطالعه زندگی این انسان بزرگ می نماید.
🔷 جان کاتر در فصول مختلف کتاب ، سرفصلهای مختلفی از اندیشه های ماتسوشیتا و علل موفقیت او را تحلیل می نماید اما یکی از مسائلی که این پژوهشگر آمریکایی در بخش های مختلف به آن تاکید دارد " وجود جوهرۀ رنج و سختی در زندگی پرفراز و نشیب ماتسوشیتاست ". جالب اینجاست که این محقق برجسته ، با نگاه علمی و غربی خود به صراحت یکی از مهمترین عوامل رسیدن پاناسونیک به این سطح را، گریبانگیر بودن بنیانگذارش با سختیهای بزرگ فردی، خانوادگی و اجتماعی می بیند.
🔷ماتسوشیتا در سال ۱۸۹۴ در روستایی در نزدیکی شهر اوساکا (مرکز ژاپن) متولد می شود . او فرزند هشتم خانواده ده نفره ای بود که با کشاورزی در دهکده خود ، سطح متوسطی از زندگی را دارا بوده اند. در ۵ سالگی پدرش با وسوسه آزمودنِ سود بیشتر در تجارت سلف فروشی برنج وارد می شود تا بخت خود را بیازماید امّا ناآگاهی پدر به قواعد اینکار باعث می شود تا براحتی همه مایملک خانواده را از دست دهد.
🔷ده عضوِ خانواده به دلیل اشتباه پدر و به ناچار، اثاثیه خود را جمع کرده و برای کار به کوچه ای پرت در واکایاما در نزدیکی اوساکا می آیند. پدر مغازه کوچکی را اجاره کرده و مشغول کفش فروشی می شود. اما کمتر از یک سال بعد ناگهان پسر چهارم خانواده در اثر یک بیماری عفونی ناشناخته می میرد. این آغاز یک زنجیره تکرار شدنی هولناک از مرگ و میر در خانواده ماتسوشیتاست. شش ماه بعد از این حادثه ، یکی دیگر از فرزندان خانواده به همین دلیل می میرد. در فاصله کمتر از شش ماه پس از آن نیز پسر بزرگ خانواده پس از ابتلا به یک سرماخوردگی ، به همین وضع دچار شده و او نیز پس از مدتی می میرد . جالب است بدانید که این بیماری ناشناخته به تدریج تمام برادران و خواهران و سرانجام پدر و مادر کونوسوکی ماتسوشیتا را نیز طعمه خود می کند.
خود ماتسوشیتا تا پایان عمر از بیماری کمبود تنفسی رنج می برد و مشکل ریوی هر از مدتی او را زمین گیر می ساخت . پزشکان هرگز نتوانستند بیماری او را درمان کنند. این فرزندِ برخواسته از خانواده ای ورشکسته و مواجه با انواعِ ضرباتِ عاطفی و روحی، امکان تحصیل در بیش از چهار کلاس را نمی یابد و در ده سالگی برای کار به شاگردی یک مغازه دوچرخه سازی گمارده می شود.
🔷داستانِ شروع او به تاسیس "شرکت برقی ماتسوشیتا" و ایجاد کارگاه ساخت وسیله برقی در منزل و مشکلاتش در «فروختن محصول» را شما خود در این کتاب بخوانید. اختصاصِ یکی از اتاق های خانه به یک کارگاه برقی سه نفره برای ساختن چراغ دوچرخه. داستان فراز و نشیبهای خواندنی ... به عنوان مثال ۱۱ سال پس از آغاز تاسیس شرکت، صاحب فرزند پسری می شود. اما دوسال بعد ناگهان این تنها پسر نیز به دلیل همان بیماری عفونی ناشناخته می میرد و ضربه روحی بزرگی به وی وارد می آید. مرگ این کودک دهمین مصیبت در خانواده ماتسوشیتا بود. هیچگاه ماتسوشیتا در نوشته ها و کتابهای خود درباره این مصیبتها به تفصیل سخن نگفته و به اشاراتی بسنده نموده است [ادامه یادداشت در ذیل👇👇👇]
@solseghalam
December 23, 2016
[ 👇ادامه یادداشت بالا در مورد پاناسونیک 👇⬇️]
ماتسوشیتا در نوشته ها و کتابهای خود درباره این مصیبتها به تفصیل سخن نگفته و به اشاراتی بسنده نموده است .اما بی گمان این اتفاقات و به ویژه این مورد بر وی اثری عمیق گذاشته است ...

🔷فصلِ جالبِ توجه دیگر زندگیِ او زمانی است که پس از سی سال صرفِ وقت در احداث کارخانه های متعدد و غلبه بر تمام مشکلات ، درست در زمانی که به عنوان یک فرد ثروتمند و محترم در جامعۀ ژاپن شناخته می شود با جنگ جهانی دوم مواجه شده، و "به اجبار" ناچار به حمایت مالی و تجهیزاتی از دولت در طول جنگ شده و میلیونها ین متضرر می شود. پس از پایان جنگ و اشغال ژاپن توسط متفقین به دلیل حمایت مالی از دولت ژاپن در طول جنگ ، در لیست سیاه آمریکا قرار گرفته و کلیه اموال و کارخانه های وی ثبت و ضبط شده و خانه نشین می شود.... ۵ سال زمان صرف می شود تا بتواند ۱۷ کارخانه ورشکسته خود را پس گرفته و مجدداً کارِ خود را آغاز کند. این زمان دقیقا مقارن با سن بازنشستگی اوست. آغازی دیگر برای این ژاپنی نحیف اندام ، با سیمای رنجور ، قد کوتاه و جسم بیمار. در نوشته های اوست که صبح فردای صدور حکم ، او در کارخانه با مدیران شرکت جلسه گذاشته و کار را مجدداً آغاز می کند...
*********************
🔷امروز "پاناسونیک" با 475 شرکتِ زیرمجموعه، جزء سرمایه های مهم کشور ژاپن محسوب شده ، جدای از ایجاد فضای کار برای حدود دویست و پنجاه هزار نفر ژاپنی ، گردش مالی 75 میلیارد دلار و سود در گردش سالانه بین 4 تا 5 میلیارد دلار را برای شرکت و کشورش 🗾 🌅 به همراه دارد.*
خواندن این کتاب را به همه دوستان عزیز توصیه می کنم جدا لذت خواهید برد و نگاهی جدید به زندگی و نحوه رویارویی با سختیهایش را برایتان به ارمغان خواهد داشت. این داستان ، داستانی است که استواری اراده را الهام بخشیده و قلبتان را گرم و روشن می گرداند. داستان مردی که با وجودِ تمامیِ این مشکلات ۹۴ سال زندگی کرد. این کتاب در کشورمان توسط دکتر محمدعلی طوسی و تحت عنوان "رهبری کارآفرین" منتشر شده است . (تصویر جلد کتاب در بالا☝️ )
**********
پی نوشت: تا سال 2012 پاناسونیک چهارمین تولید کنندۀ بزرگ تلویزیون در دنیا محسوب می شد. وضعیت شرکت های ژاپنی در سالهای اخیر در رقابت با شرکت های چینی و کره ای و موفقیت های اقتصادی رقبا، وضعیت پیچیده ای است که در این باره در آینده گفتگو خواهیم کرد.
* مرجع ارقام، گزارش مالی رسمی سال 2016 پاناسونیک. [ و این میزان گردش مالی را مقایسه کنیم با درآمد نفتی کشور ایران، 24 میلیارد دلار در سال 1394 (مصاحبه رئیس سازمان برنامه و بودجه)]
https://telegram.me/solseghalam
December 23, 2016
ارزیابی شتابزده
ساختمان سازمان ملل در نیویورک؛ لابی ورودی؛ تابلو فرش های ایرانی و توجه عمده بازدیدکنندگان به این هنر کشورمان [18 آذر 1395] @solseghalam
در ادامه ی فیلم بالا 👆، نگاه دیگری به تابلو فرشهای ایران در ساختمان سازمان ملل [لابی ورودی] نیویورک👇⬇️👇
December 24, 2016
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگاه دیگری به تابلو فرشهای ایران در ساختمان سازمان ملل در نیویورک [لابی ورودی]

* زنگ تلفن و ناچار به قطع فیلم! 😏
@solseghalam
December 24, 2016
امروز سالگر زلزله بم است. بیش از بیست و شش هزار کشته دریک شهر کوچک. این تصویر را در موزه زلزله کوبه گرفته ام. وضعیت ژاپن است بر منتهی الیه آسیا. یکباره کف اقیانوس اینچنین عمیق میشود که (ادامه متن👇⬇️)
December 25, 2016
سالگرد
امروز سالگر زلزله بم است. بیش از بیست و شش هزار کشته در یک شهر کوچک. زلزله بم را در ایران و زلزله توهوکو را در ژاپن از نزدیک دیدم. می گویند "مقایسه" نباید کرد ولی به عنوان یک ایرانی چطور می شود مقایسه نکرد؟ در زلزله توهوکو با بزرگای 9 و سونامیِ عظیم بعدش [در چهارصدکیلومتر از شهرهای ساحلی کشور]، بیست هزار ژاپنی کشته شدند و در زلزله بم با بزرگای 6.5 ، فقط در یک شهر کوچک، بیش از بیست و شش هزار تن. این تصویر[👆] را در موزه زلزله کوبه گرفته ام. وضعیت ژاپن است بر منتهی الیه آسیا. یکباره کف اقیانوس اینچنین عمیق میشود که باعث حیرت است. ژاپن اینجا نشسته ! انگار استخر آبی که به یکباره کف اش عمیق می شود. در گوگل اگر نگاه کنید تصاویر بهتری هم دیده می شود (مشابه دو تصویر پائین👇). کشور بر محلِ تلاقیِ چند صفحه تکتونیکی قرار گرفته و این صفحات ، پیوسته همدیگر را فشار می دهند. حاصلش زلزله ها. در همین موزه، وقتی به "نقشه کمربندِ جهانیِ زلزله" نگاه می کنیم ، در میان دو-سه کشوری که وضعیتِ لرزه خیزی شان در جایگاهِ بعد از ژاپن قرار می گیرد ، یکی اش ایران ماست. اما زلزله در ژاپن یک تفاوت با ایران دارد. همه مهندسین در کارِ طراحی و ساخت سازه "باور" دارند که زلزله می آید.

و صاحبانِ مِلک، برای زلزله و سازه ی ساختمان شان [اسکلت ساختمان]، پول خرج می کنند.

- - - - - - - - - - - - -
*پی نوشت: در زلزله و سونامی توهوکو، عمده کشته ها در اثر سونامی بود و تعداد کشته هایِ ناشی از "زلزله" بسیار کم بوده است.

https://telegram.me/solseghalam
December 25, 2016
December 25, 2016
تصویری از کف اقیانوس.
و محل قرارگیری سرزمین ژاپن.
بر محلِ تلاقی صفحات.

استوار ایستادن بر زمینِ لرزان، سخت است.
@solseghalam
December 25, 2016
ارزیابی شتابزده
این تصویر کجاست؟ نگاهی به وضعیت آسفالت خیابان کنیم. اگر آسفالت خیابانی در وسط تهران یا اصفهان چنین باشد چه می گوئیم؟ ساختمان روبرو دراین تصویر، ساختمان سازمان ملل متحد است درنیویورک واینجا چندمتری..👇
این تصویر کجاست؟ نگاهی به وضعیت آسفالت خیابان کنیم. اگر آسفالت خیابانی در وسط تهران یااصفهان چنین باشد چه میگوئیم؟ ساختمان روبرو دراین تصویر، ساختمان سازمان ملل متحد است درنیویورک واینجا چندمتری اش..👇
December 26, 2016
ارزیابی شتابزده
این تصویر کجاست؟ نگاهی به وضعیت آسفالت خیابان کنیم. اگر آسفالت خیابانی در وسط تهران یااصفهان چنین باشد چه میگوئیم؟ ساختمان روبرو دراین تصویر، ساختمان سازمان ملل متحد است درنیویورک واینجا چندمتری اش..👇
در خصوص این خیابان و این نقطه از نیویورک در اردیبهشت گذشته در این کانال تصاویری را باهم مرور کردیم (آرشیو در بالا⬆️). پس از چندماه که مجدد رفتم انتظار داشتم آسفالت اصلاح شده باشد ولی...(ادامه متن👇👇)
December 26, 2016