✍️هجرت هوندا به چین
محمدرضا اسلامی
#خبرخوانى
🔷در سالی که گذشت، دو #خبر در حوزه صنعت خودرو منتشر شد که هر دو انعکاس چندانی در رسانه ها نیافت.
✔️خبر اول، مبنی بر تعطیل شدن بخش گسترده ای از صنعت خودرو در استرالیا.
خبر خیلی کوتاه و به ظاهر ساده :
Holden and Toyota Australia factories closed in late 2017
ولی در دل این خبر کوتاه، دلالت بر از دست رفتنِ «هزاران شغل» در صنایع #استرالیا بود.
در گزارشها چنين قيد شده كه ٣٠هزار شغل از دست رفت. متوسط سن افرادى كه "بيكار" شدند ٣٨سال ذكر شده است.
چرا چنین شد؟
🔷#خبر دوم را هم بخوانیم تا به این چرا پرداخته شود.
🔷خبر دوم دربارۀ خودرو ساز قدر و صاحبنام ژاپنی ، #هوندا بود.
✔️ اعلام شد که هوندا 24 درصد از تولید خود در ژاپن را کاهش می دهد
و پس از تعطیل کردن بخش زیادی از کارخانجات خود در سایتاما (شمال توکیو)، در #چین تولید خودرو خواهد کرد.
(لینک خبر در پی نوشت🔻)
✔️تصمیم هوندا برای هجرت به چین، یک تفاوت با خبر مربوط به استرالیا داشت. هوندا اعلام کرد که این کاهش تولید در ژاپن (و تولید جديد در چین) را به این منظور انجام می دهد که کارخانه هایش در ژاپن به «تکنولوژی های جدید موتورهای الکتریکی»
(electric cars (EVs))
بپردازند:
“As we focus more on adopting electrification and other new technologies, we want to hone our vehicle manufacturing expertise in Japan and expand it globally,” CEO Takahiro Hachigo told a press conference.
چرا هوندا اینکار را کرد؟
پاسخ ساده: ماشین در #ژاپن فروش نمی رود و صادرات هم مشکل است.
🔷هاچیگو، مدیرعامل هوندا اعلام کرده که کارخانه جدید هوندا در چین تا سال 2019 شروع به کار می کند.
[كارخانه اى كه تعطيل شد از ٥٤سال پيش تا كنون جزء بهترين هاى دنيا بوده].
امپراطوری هوندا سالانه بیش از پنج میلیون دستگاه خودرو تولید می کند ولی، عرصه صنعت و اقتصاد، عرصه حساب و کتاب است و وقتی خرج و دخل باهم نخوانند، باید بروی.
یا همچون رفتن از استرالیا (بروی که محو بشوی) یا همچون رفتنِ هوندا از ژاپن، تلاش کنی که تطبیق پیدا کنی با شرایط (به بازار چین فکر کنی و به تکنولوژیهای نو).
حساب و کتابِ اقتصاد، امپراطور و غیر امپراطور نمی شناسد. اعداد و ارقام که بهم نخورد، زمین خوردن در چند قدمی است. فقط چند قدم آن طرف تر.
#به_زمین_خوردن_غولها
#هوندا #ژاپن
#خبرخوانی
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
1- یادداشتهای مرتبط با #هوندا در کانال◀️
✍️معرفی کتاب "هوندا "
[#خلاصه_کتاب نوشته رابرت ال. شوک]
https://t.iss.one/solseghalam/569
دو- لینک اخبار تعطیلی صنعت خودرو در استرالیا
https://goo.gl/5mjWwb
https://goo.gl/WJh47A
https://goo.gl/43pS8z
مقاله نيويورك تايمز: عزادارى استراليا براى صنعت خودرويش!
https://mobile.nytimes.com/2017/10/20/world/australia/holden-automaker-factory-closes.html
سه- لینک اخبار مربوط به کاهش تولید هوندا در ژاپن در رویترز
https://goo.gl/H7cj9K
https://goo.gl/ieUoGL
چهار - صنعت خودرو هنوز در ایران دارد نفس می کشد. درباره این گزاره هیچ سخنی نمی گویم. درباره هزینه هایش و سود و ضررش اینجا مجال صحبت نیست. اما این یک «واقعیت» است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
محمدرضا اسلامی
#خبرخوانى
🔷در سالی که گذشت، دو #خبر در حوزه صنعت خودرو منتشر شد که هر دو انعکاس چندانی در رسانه ها نیافت.
✔️خبر اول، مبنی بر تعطیل شدن بخش گسترده ای از صنعت خودرو در استرالیا.
خبر خیلی کوتاه و به ظاهر ساده :
Holden and Toyota Australia factories closed in late 2017
ولی در دل این خبر کوتاه، دلالت بر از دست رفتنِ «هزاران شغل» در صنایع #استرالیا بود.
در گزارشها چنين قيد شده كه ٣٠هزار شغل از دست رفت. متوسط سن افرادى كه "بيكار" شدند ٣٨سال ذكر شده است.
چرا چنین شد؟
🔷#خبر دوم را هم بخوانیم تا به این چرا پرداخته شود.
🔷خبر دوم دربارۀ خودرو ساز قدر و صاحبنام ژاپنی ، #هوندا بود.
✔️ اعلام شد که هوندا 24 درصد از تولید خود در ژاپن را کاهش می دهد
و پس از تعطیل کردن بخش زیادی از کارخانجات خود در سایتاما (شمال توکیو)، در #چین تولید خودرو خواهد کرد.
(لینک خبر در پی نوشت🔻)
✔️تصمیم هوندا برای هجرت به چین، یک تفاوت با خبر مربوط به استرالیا داشت. هوندا اعلام کرد که این کاهش تولید در ژاپن (و تولید جديد در چین) را به این منظور انجام می دهد که کارخانه هایش در ژاپن به «تکنولوژی های جدید موتورهای الکتریکی»
(electric cars (EVs))
بپردازند:
“As we focus more on adopting electrification and other new technologies, we want to hone our vehicle manufacturing expertise in Japan and expand it globally,” CEO Takahiro Hachigo told a press conference.
چرا هوندا اینکار را کرد؟
پاسخ ساده: ماشین در #ژاپن فروش نمی رود و صادرات هم مشکل است.
🔷هاچیگو، مدیرعامل هوندا اعلام کرده که کارخانه جدید هوندا در چین تا سال 2019 شروع به کار می کند.
[كارخانه اى كه تعطيل شد از ٥٤سال پيش تا كنون جزء بهترين هاى دنيا بوده].
امپراطوری هوندا سالانه بیش از پنج میلیون دستگاه خودرو تولید می کند ولی، عرصه صنعت و اقتصاد، عرصه حساب و کتاب است و وقتی خرج و دخل باهم نخوانند، باید بروی.
یا همچون رفتن از استرالیا (بروی که محو بشوی) یا همچون رفتنِ هوندا از ژاپن، تلاش کنی که تطبیق پیدا کنی با شرایط (به بازار چین فکر کنی و به تکنولوژیهای نو).
حساب و کتابِ اقتصاد، امپراطور و غیر امپراطور نمی شناسد. اعداد و ارقام که بهم نخورد، زمین خوردن در چند قدمی است. فقط چند قدم آن طرف تر.
#به_زمین_خوردن_غولها
#هوندا #ژاپن
#خبرخوانی
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
1- یادداشتهای مرتبط با #هوندا در کانال◀️
✍️معرفی کتاب "هوندا "
[#خلاصه_کتاب نوشته رابرت ال. شوک]
https://t.iss.one/solseghalam/569
دو- لینک اخبار تعطیلی صنعت خودرو در استرالیا
https://goo.gl/5mjWwb
https://goo.gl/WJh47A
https://goo.gl/43pS8z
مقاله نيويورك تايمز: عزادارى استراليا براى صنعت خودرويش!
https://mobile.nytimes.com/2017/10/20/world/australia/holden-automaker-factory-closes.html
سه- لینک اخبار مربوط به کاهش تولید هوندا در ژاپن در رویترز
https://goo.gl/H7cj9K
https://goo.gl/ieUoGL
چهار - صنعت خودرو هنوز در ایران دارد نفس می کشد. درباره این گزاره هیچ سخنی نمی گویم. درباره هزینه هایش و سود و ضررش اینجا مجال صحبت نیست. اما این یک «واقعیت» است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
آلودگى هواى پكن، ٨ فروردين ، (مربوط به ويدئوى پائين) 🔻
@solseghalam
@solseghalam
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬آلودگى هواى پكن، ٨ فروردين ، ساعت ١٢:٣٠ ؛ شاخص آلودگى PM10 بين ٦٨٠ تا ١٢٠٠ (چند برابر تهران) 😳😨
@solseghalam
@solseghalam
✍️مارتین لوتر کینگ چند سالش بود؟!
🔷دیروز سالگرد درگذشت (ترور) #لوتر_کینگ بود؛ آتشین زبانی که، آتشِ جانش در خاکِ آمریکا در گرفت و مصداقِ شعر #حافظ "نشد" که :
✔️میان گریه می خندم که چون شمع، اندرین مجلس /
زبانِ آتشینم هست ، لیکن در نمی گیرد !
در گرفت! بله آتشِ زبان و جانِ لوتر کینگ در این خاکِ ینگه دنیا گرفت و حکایتش بر سرِ هر بازار رفت.
🔷این چند روز حرفهای زیادی درباره مارتین لوتر کینگ در #تلگرام و شبکه های اجتماعی نقل شد و قطعاتی از ویدئوی سخنرانی های رعدآسایش به اشتراک گذاشته شد. اما یک سوال!
✔️مارتین لوتر کینگ، چند سالش بود؟!
🔴در آن لحظه که گلوله بر جان لوتر کینگ نشست، او سی و نُه سال سن داشت. بله! او هنوز به چهل سالگی نرسیده بود.
بارى به آن سنگينى بر شانه ها، در آن سن و سال.
روزگار غریبی شده است. گاه که با دوستان در کافه ای یا گوشه ای می نشینیم به گفتگو و گپ و صحبت؛ احساس می کنی چرا اينگونه شد؟ در اوان چهل سالگی ، هنوز نه آرمانی در دل هست و نه آتشی و نه حرارتی. فکر ها همه در اندیشه وام و خانه بزرگتر و ماشین شیک تر و حساب بانکی تپل تر.
و تازه نسلِ بعدی، در راه است!
🔴از این طایفه و قبیله ی صاحبانِ عمرِ کوتاه و زبانِ آتشین ، این چند فقره را نیز ببینیم:
✔️▪️ علی شریعتی : عمده کتابها ، تألیفات و سخنرانی های شریعتی مربوط به 36 سالگی تا 39 سالگی بوده است. مرگ در 44 سالگی. (زندان در 39ونیم سالگی تا 41 سالگی. بعدش خانه نشینی و آوارگی تا مرگ).
✔️▪️ مرحوم جلال آل احمد وقتی که مُرد بعد از آنهمه مجلد و مقاله و دوندگی و پازدن و مکتوب کردن دیده هایش از کوچه پس کوچه های ایتالیا تا سفر حجاز و خسی در میقات و استالینگراد: چهل و پنج سال و چندماه.
✔️▪️ مرتضی آوینی: مهندس معماری که بجای معماری، می نوشت، در لحظه رفتن، چهل و پنج سال و چند ماه.
...
🔵 اهالی «کلمه» . این ها از یک قبیله اند. قبیله ای که سرمایه شان «کلمه» است. نه حساب بانکی و مقاله ژورنال . سایتِیشن اینها در قلب ها رد می اندازد نه در گوگل اسکولار. اهالیِ قبیله ی کلمه، یک ویژگی دارند. "کلمه" عمق جانشان را می سوزاند و می تراشد و بالا می آید. می سوزاند و به دهان می نشیند.
...و در آغاز هیچ نبود، کلمه بود، و آن کلمه خدا بود.*
خدایا عمرِ دراز اگر می دهی، در سودای رؤياى بلند بده (همان «قله نشینی» که لوتر کینگ می گفت) نه عمری به دنبال رنگ. به کلمه هایِ قله ها، برسانمان آنسان که گفت:
'I've been to the mountaintop'
#چهل_سالگی
#مارتین_لوتر_کینگ #امروز_با_حافظ
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
پی نوشت:
📌یادداشت های مرتبط: ✍️دکتر علی شریعتی و چند عدد و رقم https://t.iss.one/solseghalam/918
📌مارتین لوتر کینگ شبِ قبل از ترور، دربارۀ عمر دراز سخن گفته بود (و غیرمستقیم پیش بینی کرده بود که عمرش بلند نخواهد بود).
* برگرفته از هبوط در كوير؛ علی شریعتی؛ مجموعه آثار جلد ۱٣
🔷دیروز سالگرد درگذشت (ترور) #لوتر_کینگ بود؛ آتشین زبانی که، آتشِ جانش در خاکِ آمریکا در گرفت و مصداقِ شعر #حافظ "نشد" که :
✔️میان گریه می خندم که چون شمع، اندرین مجلس /
زبانِ آتشینم هست ، لیکن در نمی گیرد !
در گرفت! بله آتشِ زبان و جانِ لوتر کینگ در این خاکِ ینگه دنیا گرفت و حکایتش بر سرِ هر بازار رفت.
🔷این چند روز حرفهای زیادی درباره مارتین لوتر کینگ در #تلگرام و شبکه های اجتماعی نقل شد و قطعاتی از ویدئوی سخنرانی های رعدآسایش به اشتراک گذاشته شد. اما یک سوال!
✔️مارتین لوتر کینگ، چند سالش بود؟!
🔴در آن لحظه که گلوله بر جان لوتر کینگ نشست، او سی و نُه سال سن داشت. بله! او هنوز به چهل سالگی نرسیده بود.
بارى به آن سنگينى بر شانه ها، در آن سن و سال.
روزگار غریبی شده است. گاه که با دوستان در کافه ای یا گوشه ای می نشینیم به گفتگو و گپ و صحبت؛ احساس می کنی چرا اينگونه شد؟ در اوان چهل سالگی ، هنوز نه آرمانی در دل هست و نه آتشی و نه حرارتی. فکر ها همه در اندیشه وام و خانه بزرگتر و ماشین شیک تر و حساب بانکی تپل تر.
و تازه نسلِ بعدی، در راه است!
🔴از این طایفه و قبیله ی صاحبانِ عمرِ کوتاه و زبانِ آتشین ، این چند فقره را نیز ببینیم:
✔️▪️ علی شریعتی : عمده کتابها ، تألیفات و سخنرانی های شریعتی مربوط به 36 سالگی تا 39 سالگی بوده است. مرگ در 44 سالگی. (زندان در 39ونیم سالگی تا 41 سالگی. بعدش خانه نشینی و آوارگی تا مرگ).
✔️▪️ مرحوم جلال آل احمد وقتی که مُرد بعد از آنهمه مجلد و مقاله و دوندگی و پازدن و مکتوب کردن دیده هایش از کوچه پس کوچه های ایتالیا تا سفر حجاز و خسی در میقات و استالینگراد: چهل و پنج سال و چندماه.
✔️▪️ مرتضی آوینی: مهندس معماری که بجای معماری، می نوشت، در لحظه رفتن، چهل و پنج سال و چند ماه.
...
🔵 اهالی «کلمه» . این ها از یک قبیله اند. قبیله ای که سرمایه شان «کلمه» است. نه حساب بانکی و مقاله ژورنال . سایتِیشن اینها در قلب ها رد می اندازد نه در گوگل اسکولار. اهالیِ قبیله ی کلمه، یک ویژگی دارند. "کلمه" عمق جانشان را می سوزاند و می تراشد و بالا می آید. می سوزاند و به دهان می نشیند.
...و در آغاز هیچ نبود، کلمه بود، و آن کلمه خدا بود.*
خدایا عمرِ دراز اگر می دهی، در سودای رؤياى بلند بده (همان «قله نشینی» که لوتر کینگ می گفت) نه عمری به دنبال رنگ. به کلمه هایِ قله ها، برسانمان آنسان که گفت:
'I've been to the mountaintop'
#چهل_سالگی
#مارتین_لوتر_کینگ #امروز_با_حافظ
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
پی نوشت:
📌یادداشت های مرتبط: ✍️دکتر علی شریعتی و چند عدد و رقم https://t.iss.one/solseghalam/918
📌مارتین لوتر کینگ شبِ قبل از ترور، دربارۀ عمر دراز سخن گفته بود (و غیرمستقیم پیش بینی کرده بود که عمرش بلند نخواهد بود).
* برگرفته از هبوط در كوير؛ علی شریعتی؛ مجموعه آثار جلد ۱٣
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
ارزیابی شتابزده
✍️هجرت هوندا به چین محمدرضا اسلامی #خبرخوانى 🔷در سالی که گذشت، دو #خبر در حوزه صنعت خودرو منتشر شد که هر دو انعکاس چندانی در رسانه ها نیافت. ✔️خبر اول، مبنی بر تعطیل شدن بخش گسترده ای از صنعت خودرو در استرالیا. خبر خیلی کوتاه و به ظاهر ساده : Holden…
✍️هجرت هوندا به چين-قسمت (٢)
🔹در بحث مقايسه شرايط صنايع خودرو متلاشى شده #استراليا با مجموعه صنعتى #هوندا در ژاپن، و مجموعه عواملى كه باعث شده تا مديرانِ هوندا بخش قابل توجهى از فعاليتهايشان در ژاپن را تعطيل و به #چين منتقل كنند، يادداشت زير را از درست ارجمند جناب دكتر قادرى دريافت كردم. ايشان كه سالهاست در صنايع خودرو #ژاپن مشغول به تحقيق، پژوهش و كار هستند، اطلاعات دقيق زير را در اين بحث به اشتراك گذاشتند:
🔴هوندا قصد دارد که حدود یک چهارم از خودروهای تولیدی اش را به چین منتقل و به جای آن در ژاپن خودروهای الکتریکی تولیدی کند. دلایل زیر میتواند انگیزه هوندا برای این تصمیم باشد.
✔️🔷١- در حال حاضر چین بزرگترین بازار اتوموبیل جهان است در سال ۲۰۱۷ بیش از ۲۴ میلیون خودرو در چین فروخته شد یعنی ۷ میلیون خودرو بیش از آمریکا و یا ۷ برابر ژاپن! (لینک 🔻۱).
در صنعت خودرو برای کاهش هزینه های حمل و نقل و تعرفه و حقوق بازرگانی ترجیح بر این است که خودرو نزدیک به بازار مصرف ساخته بشود. همینطور برای کاهش هزینه ها شرکتهای اتوموبیل سازی ترجیح میدهند که قطعات خودرو (به خصوص قطعاتی که دارای حجم و وزن زیاد هستند) را از تامین کننده های قطعه که در نزدیکی محل مونتاژ خودرو دارای خط تولید هستند تهیه کنند (البته با شرط رعایت استانداردها).
✔️🔹٢- ساخت یک #خودرو_الکتریکی نسبت به یک خودرو با #موتور_درونسوز به مراتب نیاز به نیروی انسانی کمتری دارد (بنا به گفته رییس اتحادیه کارگری هیوندای با تبدیل خط تولید خودروهای معمولی به خودروهای الکتریکی در این شرکت کره ای تا ۷۰ درصد کارگران با خطر از دست دادن شغلشان روبرو هستند لینک ۲🔻).
بنابراین با توجه به اینکه ژاپن به علت ساختار جمعیتی با مشکل نیروی کار روبرو است ساخت خودروهای الکتریکی در این کشور قابل درک خواهد بود.
✔️🔹٣- از حدود ۲ سال پیش در ژاپن تعداد ایستگاه های شارژ خودروهای الکتریکی از تعداد پمپهای بنزین بیشتر شده است (لینک۳🔻) بنابراین جهت مصرف در ژاپن به سمت خودروهای الکتریکی است.
✔️🔹٤- در کنار عوامل فوق #سیاستهای_دولت_چین در ارایه مشوق به شرکتهای ژاپنی در ترغیب این شرکتها به تولید در چین تاثیر زیادی داشته است. مثلا
وقتی بعد از سونامی سال ۲۰۱۱ و نشت مواد اتمی از #نیروگاه_فوکوشیما بعضی از شرکتهای ژاپنی مجبور شدند کارخانه هایشان را در آن منطقه تعطیل کنند این تعطیلی منجر به گسستن #زنجیره_تولید در بسیاری از محصولات ساخت ژاپن شد. (مثلا یک شرکت تولید لنز در آن منطقه وجود داشت که تولیدش را متوقف کرد به همین علت شرکت کنون هم مجبور شد تولید دوربینش را متوقف کند و بنابراین شرکت تولید کننده موتور محرک لنز هم مجبور به توقف تولید شد و به همین ترتیب شرکتهای تامین کننده قطعه برای این کارخانه موتور سازی و الی آخر).
برای بازسازی #زنجیره_تولید و تامین قطعاتی که تولید آن در منطقه #فوکوشیما متوقف شده بود خیلی از شرکتهای ژاپنی تصمیم به تولید سریع این قطعات در #چین (با توجه به گستردگی نیروی کار و امکانات تولید در این کشور) و وارد کردن آن به ژاپن گرفتند. به همین خاطر مدیران و مهندسان این شرکتها به کرات مجبور بودند که بین چین و ژاپن مسافرت کنند (چندبار در هفته). نکته قابل توجه این است که #چین برای اینکه این مهندسان و مدیران ژاپنی وقتشان در صف #گمرک و مُهر ورودی تلف نشود و بتوانند سریعتر این خطوط تولید جدید را در چین راه اندازی کنند به مقامات فرودگاه ها دستور داد که به این افراد اجازه بدهند که از گیتهای ویژه مقامات و دیپلماتها (گیتهایVIP ) استفاده کنند!
کاری که معمولا در هیچ جای دیگر دنیا امکان انجام آن وجود ندارد.
@solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌لینک ۱:
https://www.statista.com/statistics/269872/largest-automobile-markets-worldwide-based-on-new-car-registrations
📌لینک ۲: https://electrek.co/2018/03/27/electric-cars-disasters-evil-says-hyundai-union-headا/
📌لینک ۳: https://www.theguardian.com/world/2016/may/10/japan-electric-car-charge-points-petrol-stations
@solseghalam
🔹در بحث مقايسه شرايط صنايع خودرو متلاشى شده #استراليا با مجموعه صنعتى #هوندا در ژاپن، و مجموعه عواملى كه باعث شده تا مديرانِ هوندا بخش قابل توجهى از فعاليتهايشان در ژاپن را تعطيل و به #چين منتقل كنند، يادداشت زير را از درست ارجمند جناب دكتر قادرى دريافت كردم. ايشان كه سالهاست در صنايع خودرو #ژاپن مشغول به تحقيق، پژوهش و كار هستند، اطلاعات دقيق زير را در اين بحث به اشتراك گذاشتند:
🔴هوندا قصد دارد که حدود یک چهارم از خودروهای تولیدی اش را به چین منتقل و به جای آن در ژاپن خودروهای الکتریکی تولیدی کند. دلایل زیر میتواند انگیزه هوندا برای این تصمیم باشد.
✔️🔷١- در حال حاضر چین بزرگترین بازار اتوموبیل جهان است در سال ۲۰۱۷ بیش از ۲۴ میلیون خودرو در چین فروخته شد یعنی ۷ میلیون خودرو بیش از آمریکا و یا ۷ برابر ژاپن! (لینک 🔻۱).
در صنعت خودرو برای کاهش هزینه های حمل و نقل و تعرفه و حقوق بازرگانی ترجیح بر این است که خودرو نزدیک به بازار مصرف ساخته بشود. همینطور برای کاهش هزینه ها شرکتهای اتوموبیل سازی ترجیح میدهند که قطعات خودرو (به خصوص قطعاتی که دارای حجم و وزن زیاد هستند) را از تامین کننده های قطعه که در نزدیکی محل مونتاژ خودرو دارای خط تولید هستند تهیه کنند (البته با شرط رعایت استانداردها).
✔️🔹٢- ساخت یک #خودرو_الکتریکی نسبت به یک خودرو با #موتور_درونسوز به مراتب نیاز به نیروی انسانی کمتری دارد (بنا به گفته رییس اتحادیه کارگری هیوندای با تبدیل خط تولید خودروهای معمولی به خودروهای الکتریکی در این شرکت کره ای تا ۷۰ درصد کارگران با خطر از دست دادن شغلشان روبرو هستند لینک ۲🔻).
بنابراین با توجه به اینکه ژاپن به علت ساختار جمعیتی با مشکل نیروی کار روبرو است ساخت خودروهای الکتریکی در این کشور قابل درک خواهد بود.
✔️🔹٣- از حدود ۲ سال پیش در ژاپن تعداد ایستگاه های شارژ خودروهای الکتریکی از تعداد پمپهای بنزین بیشتر شده است (لینک۳🔻) بنابراین جهت مصرف در ژاپن به سمت خودروهای الکتریکی است.
✔️🔹٤- در کنار عوامل فوق #سیاستهای_دولت_چین در ارایه مشوق به شرکتهای ژاپنی در ترغیب این شرکتها به تولید در چین تاثیر زیادی داشته است. مثلا
وقتی بعد از سونامی سال ۲۰۱۱ و نشت مواد اتمی از #نیروگاه_فوکوشیما بعضی از شرکتهای ژاپنی مجبور شدند کارخانه هایشان را در آن منطقه تعطیل کنند این تعطیلی منجر به گسستن #زنجیره_تولید در بسیاری از محصولات ساخت ژاپن شد. (مثلا یک شرکت تولید لنز در آن منطقه وجود داشت که تولیدش را متوقف کرد به همین علت شرکت کنون هم مجبور شد تولید دوربینش را متوقف کند و بنابراین شرکت تولید کننده موتور محرک لنز هم مجبور به توقف تولید شد و به همین ترتیب شرکتهای تامین کننده قطعه برای این کارخانه موتور سازی و الی آخر).
برای بازسازی #زنجیره_تولید و تامین قطعاتی که تولید آن در منطقه #فوکوشیما متوقف شده بود خیلی از شرکتهای ژاپنی تصمیم به تولید سریع این قطعات در #چین (با توجه به گستردگی نیروی کار و امکانات تولید در این کشور) و وارد کردن آن به ژاپن گرفتند. به همین خاطر مدیران و مهندسان این شرکتها به کرات مجبور بودند که بین چین و ژاپن مسافرت کنند (چندبار در هفته). نکته قابل توجه این است که #چین برای اینکه این مهندسان و مدیران ژاپنی وقتشان در صف #گمرک و مُهر ورودی تلف نشود و بتوانند سریعتر این خطوط تولید جدید را در چین راه اندازی کنند به مقامات فرودگاه ها دستور داد که به این افراد اجازه بدهند که از گیتهای ویژه مقامات و دیپلماتها (گیتهایVIP ) استفاده کنند!
کاری که معمولا در هیچ جای دیگر دنیا امکان انجام آن وجود ندارد.
@solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌لینک ۱:
https://www.statista.com/statistics/269872/largest-automobile-markets-worldwide-based-on-new-car-registrations
📌لینک ۲: https://electrek.co/2018/03/27/electric-cars-disasters-evil-says-hyundai-union-headا/
📌لینک ۳: https://www.theguardian.com/world/2016/may/10/japan-electric-car-charge-points-petrol-stations
@solseghalam
Statista
Largest automobile markets worldwide by new car registrations 2023 | Statista
China is the largest automobile market worldwide, both in terms of demand and supply.
✍️یک دلار در آمریکا چند است؟!
🔹بحث اقتصاد و حساب و کتاب، حوزه بخشنامه و دستور نیست. «اعداد و ارقام» ، و محاسبات باید بهم بخورد.
در سلسله بحث های #به_زمین_خوردن_غولها و تحلیل شرایط اَبَر شرکتهای ژاپنی با عمرهای بیش از یکصد سال، به این واقعیت تلخ پرداختیم که شرکتهایی مثل #توشیبا ، #سونی و حتی #پاناسونیک ، چطور به راحتی در دنیای امروز در معرض ورشکستگی قرار می گیرند و شرکتهایی مثل #هوندا و #تویوتا چقدر می کوشند که با رصد کردن صحیح اوضاع بین المللی، همچنان قله نشینِ عرصه صنعت باقی بمانند.
هیچ یک از این شرکتها با بخشنامه ایجاد نشدند و هیچ از این شرکت ها هم با بخشنامه «دوام» نیافته اند. احوالِ زارِ امروزِ برخی از این امپراطوریهای صنعت هم، با بخشنامه نبوده.
🔹رمز کامیابی و رمز شکست این شرکت ها را نه معاون اول ابلاغ کرده و نه خود رئیس جمهور*.
پاناسونیک را مردی رنجور به نام ماتسوشیتا با یک کارگاه سه نفره در خانه اش بنیان نهاد (خودش، همسرش و برادر همسرش) و به اوج رساند، و اشتباهات مدیران امروز، پاناسونیک را به مرز ضرر دهی کشاند.
این ماجراها ، «ابلاغی» نیست؛ «پیچیده» است.
🔹اما بازگردیم به عنوان این یادداشت. این روزها که بحث «دلار» و #قیمت_دلار نقل محافل است خوب است از منظری دیگر به قیمت دلار نگاه کنیم: یک دلار در خود آمریکا چند است؟
به عبارت دیگر، با یک دلار در آمریکا، چه خدماتی دریافت می کنید؟
طی چند یادداشت به این موضوع پرداخته خواهد شد؛ اما در این اولین نوبت، به سراغ مک دونالد برویم. تصویر زیر🔻، فاکتور خرید امروز یک همبرگر (چیزبرگر) است. به قیمت یک دلار (و نُه سنت هم مالیات) .
وقتی که با ماشین (در ایالتهای نه چندان گران) وارد قسمت خرید مک دونالد می شوید، (بدون پیاده شدن از خودرو) از لحظه ای که از پنجره ماشین، سفارش غذا را می دهید تا زمانی که پول را در پنجرۀ اول پرداخت می کنید و سپس همبرگر را از پنجرۀ دوم دریافت می کنید، چیزی کمتر از "دو دقیقه" زمان صرف می شود.
یعنی این یک دلار «علاوه بر» قیمت دوعدد نان + یک همبرگر + یک برگ پنیر+ یک قطعه خیارشور+ کاغذ دورش+ پاکت + سه عدد دستمال کاغذی ، قیمتِ «سرعت» در خدماتی هم که دریافت می کنید هست. مجموعه ای چالاک که کارکنانش با نهایت سرعت و شتاب در حالِ کار هستند.
البته از تصویر مشاهده می شود که ابعادِ خود این ساندویچ همبرگر بزرگ نیست اما یک دلارِ مذکور، در مک دونالد، این میزان خدمات را شامل می شود.
🔹بحث اینجاست که قیمتِ این «یک دلار» را (بخوانیم این خدمات را) بخشنامه تعیین نکرده. آنچه که این قیمت را تعیین کرده عرصه اقتصاد و «رقابتِ تنگاتنگ» آن است.
این بحث #یک_دلار را با مرور خدمات تاکسی اوبر، قیمت تخم مرغ و مقایسه با صد ین ژاپن، ادامه خواهیم داد.
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
لینک قسمت آخر بحث به زمین خوردن غول ها◀️
https://t.iss.one/solseghalam/1312
لینک داستان شکل گیری پاناسونیک◀️ https://t.iss.one/solseghalam/466
* ژاپن رئیس جمهور ندارد و دارای نخست وزیر و پارلمان است. طی چند سال اخیر نخست وزیر (شینزو آبه) تصمیم گرفت که ارزش ین در برابر دلار حدود سی درصد افت پیدا کند (تا صادرات ژاپن تقویت شود). این کاهش ارزش ین در برابر دلار (نه به صورت ناگهانى، بلكه) طی سه مرحله انجام شد که در یک یادداشت مجزا به این بحث پرداخته خواهد شد. اصلاحات اقتصادی آبه در ژاپن تحت عنوان «آبه نومیکس» شناخته می شود.
🔹بحث اقتصاد و حساب و کتاب، حوزه بخشنامه و دستور نیست. «اعداد و ارقام» ، و محاسبات باید بهم بخورد.
در سلسله بحث های #به_زمین_خوردن_غولها و تحلیل شرایط اَبَر شرکتهای ژاپنی با عمرهای بیش از یکصد سال، به این واقعیت تلخ پرداختیم که شرکتهایی مثل #توشیبا ، #سونی و حتی #پاناسونیک ، چطور به راحتی در دنیای امروز در معرض ورشکستگی قرار می گیرند و شرکتهایی مثل #هوندا و #تویوتا چقدر می کوشند که با رصد کردن صحیح اوضاع بین المللی، همچنان قله نشینِ عرصه صنعت باقی بمانند.
هیچ یک از این شرکتها با بخشنامه ایجاد نشدند و هیچ از این شرکت ها هم با بخشنامه «دوام» نیافته اند. احوالِ زارِ امروزِ برخی از این امپراطوریهای صنعت هم، با بخشنامه نبوده.
🔹رمز کامیابی و رمز شکست این شرکت ها را نه معاون اول ابلاغ کرده و نه خود رئیس جمهور*.
پاناسونیک را مردی رنجور به نام ماتسوشیتا با یک کارگاه سه نفره در خانه اش بنیان نهاد (خودش، همسرش و برادر همسرش) و به اوج رساند، و اشتباهات مدیران امروز، پاناسونیک را به مرز ضرر دهی کشاند.
این ماجراها ، «ابلاغی» نیست؛ «پیچیده» است.
🔹اما بازگردیم به عنوان این یادداشت. این روزها که بحث «دلار» و #قیمت_دلار نقل محافل است خوب است از منظری دیگر به قیمت دلار نگاه کنیم: یک دلار در خود آمریکا چند است؟
به عبارت دیگر، با یک دلار در آمریکا، چه خدماتی دریافت می کنید؟
طی چند یادداشت به این موضوع پرداخته خواهد شد؛ اما در این اولین نوبت، به سراغ مک دونالد برویم. تصویر زیر🔻، فاکتور خرید امروز یک همبرگر (چیزبرگر) است. به قیمت یک دلار (و نُه سنت هم مالیات) .
وقتی که با ماشین (در ایالتهای نه چندان گران) وارد قسمت خرید مک دونالد می شوید، (بدون پیاده شدن از خودرو) از لحظه ای که از پنجره ماشین، سفارش غذا را می دهید تا زمانی که پول را در پنجرۀ اول پرداخت می کنید و سپس همبرگر را از پنجرۀ دوم دریافت می کنید، چیزی کمتر از "دو دقیقه" زمان صرف می شود.
یعنی این یک دلار «علاوه بر» قیمت دوعدد نان + یک همبرگر + یک برگ پنیر+ یک قطعه خیارشور+ کاغذ دورش+ پاکت + سه عدد دستمال کاغذی ، قیمتِ «سرعت» در خدماتی هم که دریافت می کنید هست. مجموعه ای چالاک که کارکنانش با نهایت سرعت و شتاب در حالِ کار هستند.
البته از تصویر مشاهده می شود که ابعادِ خود این ساندویچ همبرگر بزرگ نیست اما یک دلارِ مذکور، در مک دونالد، این میزان خدمات را شامل می شود.
🔹بحث اینجاست که قیمتِ این «یک دلار» را (بخوانیم این خدمات را) بخشنامه تعیین نکرده. آنچه که این قیمت را تعیین کرده عرصه اقتصاد و «رقابتِ تنگاتنگ» آن است.
این بحث #یک_دلار را با مرور خدمات تاکسی اوبر، قیمت تخم مرغ و مقایسه با صد ین ژاپن، ادامه خواهیم داد.
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
لینک قسمت آخر بحث به زمین خوردن غول ها◀️
https://t.iss.one/solseghalam/1312
لینک داستان شکل گیری پاناسونیک◀️ https://t.iss.one/solseghalam/466
* ژاپن رئیس جمهور ندارد و دارای نخست وزیر و پارلمان است. طی چند سال اخیر نخست وزیر (شینزو آبه) تصمیم گرفت که ارزش ین در برابر دلار حدود سی درصد افت پیدا کند (تا صادرات ژاپن تقویت شود). این کاهش ارزش ین در برابر دلار (نه به صورت ناگهانى، بلكه) طی سه مرحله انجام شد که در یک یادداشت مجزا به این بحث پرداخته خواهد شد. اصلاحات اقتصادی آبه در ژاپن تحت عنوان «آبه نومیکس» شناخته می شود.
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
ارزیابی شتابزده
✍️یک دلار در آمریکا چند است؟! 🔹بحث اقتصاد و حساب و کتاب، حوزه بخشنامه و دستور نیست. «اعداد و ارقام» ، و محاسبات باید بهم بخورد. در سلسله بحث های #به_زمین_خوردن_غولها و تحلیل شرایط اَبَر شرکتهای ژاپنی با عمرهای بیش از یکصد سال، به این واقعیت تلخ پرداختیم…
✍️یک دلار در آمریکا چند است؟! (مربوط به یادداشت فوق🔺)
@solseghalam
@solseghalam
✍️آن زخمِ بر رخسار، كه زيبايت كند
(قسمت دوم)
🔹#سامورائى ها معتقد بودند، ردِ زخم بر چهره سامورائى، نه تنها بد نيست، كه او را زيباتر و پرشكوه تر مى كند!
نشانى از اينكه اين رزمنده/جنگجو، يك سامورائىِ زخم ديده است.
اين فلسفه ى هنر ژاپنى "كينتسوگى" است. يا دقيق تر بگوئيم، يكى از فلسفه هاى كينتسوگى است.
🔹در #كينتسوگى ، باور بر اين است كه "شكستگى" [يا حتى خُرد شدن] مى تواند تو را بهتر كند. هر شكستگى/خرد شدنى، الزاما بد نيست.
ظرفِ شكسته ى تو (همان كه اگر نبودش مِهرى از سوىِ جناب ليلى، نمى شكست!)، يا استخوانهاىِ خودِ تو، (استخوانهاىِ دل و روحت، همان كه وقتى مى شكند مى شود الذى اَنقَضَ ظهرَك) وقتى كه پس از شكستگى جوش خورد، بهتر مى شود! زيباتر مى شود!
🎬در ويدئوى زير، استاد ژاپنى درباره ى اين هنر سنتى سخن مى گويد. ديدنى است. (لينك يادداشت نوبت قبل درباره كينتسوگى در پى نوشت🔻)
🔹 روزى روزگارى، شاعر خوش قريحه ى شيرازى، سمندر، چنين سرود:
✔️از بس دلِ من، رو هَم رو هَم، گَنْگو شده/
حتى دادمِشْ "كلامَلاهو"، نخريد!
* گَنْگو: (در لهجه شيرازى) بند (و بست)ظرف و چينى شكسته
* كلامَلاهو: دوره گردهاى خريدارِ جنس دسته دوم در شيراز قديم
شايد آن روزگار سمندر عزيز ما نمى دانست كه دلِ گنگو شده، گرانقيمت تر هم مى شود.
🔹البته چه خوب است كه ظرف هايمان، نشكند.
خصوصا ظرف هاى نفيس و قديمى. دل هايمان هم. استخوان هايمان نیز هم.
امّا
اگر شكست، اگر كه شكسته،
شكستگى هايت را دوست بدار.
زخم هايت زيباست.
#ژاپن #هنر_سنتى
#كينتسوگى #Kintsugi
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
پى نوشت:
📌لينك قسمت اول يادداشت معرفى هنر سنتى كينتسوگى
https://t.iss.one/solseghalam/1256
📌بيژن سمندر: شاعر و ترانه سرا كه بهدلیل سرودن شعر و غزل با گویش شیرازی مشهور است. از جمله اشعار او، "كاكو سِىْ كن" و "ها بله" معروف است.
📌🎬 ويدئوى صحبت ها در پائين (زيرنويس انگليسى)🔻
(قسمت دوم)
🔹#سامورائى ها معتقد بودند، ردِ زخم بر چهره سامورائى، نه تنها بد نيست، كه او را زيباتر و پرشكوه تر مى كند!
نشانى از اينكه اين رزمنده/جنگجو، يك سامورائىِ زخم ديده است.
اين فلسفه ى هنر ژاپنى "كينتسوگى" است. يا دقيق تر بگوئيم، يكى از فلسفه هاى كينتسوگى است.
🔹در #كينتسوگى ، باور بر اين است كه "شكستگى" [يا حتى خُرد شدن] مى تواند تو را بهتر كند. هر شكستگى/خرد شدنى، الزاما بد نيست.
ظرفِ شكسته ى تو (همان كه اگر نبودش مِهرى از سوىِ جناب ليلى، نمى شكست!)، يا استخوانهاىِ خودِ تو، (استخوانهاىِ دل و روحت، همان كه وقتى مى شكند مى شود الذى اَنقَضَ ظهرَك) وقتى كه پس از شكستگى جوش خورد، بهتر مى شود! زيباتر مى شود!
🎬در ويدئوى زير، استاد ژاپنى درباره ى اين هنر سنتى سخن مى گويد. ديدنى است. (لينك يادداشت نوبت قبل درباره كينتسوگى در پى نوشت🔻)
🔹 روزى روزگارى، شاعر خوش قريحه ى شيرازى، سمندر، چنين سرود:
✔️از بس دلِ من، رو هَم رو هَم، گَنْگو شده/
حتى دادمِشْ "كلامَلاهو"، نخريد!
* گَنْگو: (در لهجه شيرازى) بند (و بست)ظرف و چينى شكسته
* كلامَلاهو: دوره گردهاى خريدارِ جنس دسته دوم در شيراز قديم
شايد آن روزگار سمندر عزيز ما نمى دانست كه دلِ گنگو شده، گرانقيمت تر هم مى شود.
🔹البته چه خوب است كه ظرف هايمان، نشكند.
خصوصا ظرف هاى نفيس و قديمى. دل هايمان هم. استخوان هايمان نیز هم.
امّا
اگر شكست، اگر كه شكسته،
شكستگى هايت را دوست بدار.
زخم هايت زيباست.
#ژاپن #هنر_سنتى
#كينتسوگى #Kintsugi
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
پى نوشت:
📌لينك قسمت اول يادداشت معرفى هنر سنتى كينتسوگى
https://t.iss.one/solseghalam/1256
📌بيژن سمندر: شاعر و ترانه سرا كه بهدلیل سرودن شعر و غزل با گویش شیرازی مشهور است. از جمله اشعار او، "كاكو سِىْ كن" و "ها بله" معروف است.
📌🎬 ويدئوى صحبت ها در پائين (زيرنويس انگليسى)🔻
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صحبتهای استاد 72ساله ژاپنی درباره هنر سنتی کینتسوگی: روح سامورائی در این هنر حضور دارد. (مربوط به متن بالا🔺)
@solseghalam
@solseghalam
✍️سعيد مرتضوىِ ٣٦ ساله
🔹اين روزها كه بحث "گم شدن"(؟) سعيد مرتضوى نقل محافل مجازى/حقيقي شده است، ذكر يك نكته درباره او بى مناسبت نيست:
« وقتي كه سعيد مرتضوى به سِمَت دادستان پايتخت ايران زمين انتخاب شد ، سى و شش سال سن داشت. »
🔴 اين گزاره چه چيزهايى را همراه با خود بيان مى كند؟
✔️▪️١- در تمام كشورهاى دنيا، سِمتِ #شهردار پايتخت و #دادستان پايتخت، سِمتهاى كليدى و بسيار حساس محسوب مى شوند (تا آنجا كه بسيار متعارف است كه شهردار پايتخت، گزينه اى براي رياست جمهوري باشد). بنابراين، حساسيت ويژه نسبت به انتخاب اين دو جايگاه، وجود دارد.
✔️▪️٢- چرا در كلان شهرى مثل تهران، كه دانشگاههاى متعدد و دانشكده هاى حقوق متعدد وجود دارد، از ميانِ انبوه دانش آموختگانِ حقوق، بايد جوانى ٣٦ساله، به دادستانى پايتخت انتخاب شود؟
سال ١٣٨٢ كه مقتضيات/محدوديتهاى اول انقلاب نبوده. چطور آن روز، براى چنين كار حساسي، تجربه اندوخته اى استخوان خُرد كرده در كارِ حقوق و قضاوت، موجود نبوده؟
✔️▪️٣- اين روزها بحث #سعيد_مرتضوى در بسيارى از شبكه هاى اجتماعى مطرح است. خطاهاى او، و متصل شدنش به حلقه ى ياران #احمدى_نژاد، محل اين يادداشت نيست. سؤال اصلى اين است كه با وجود چنين تجربه هاى تلخى، آيا هنوز "ما" ، وحشت نمى كنيم زمانى كه مى شنويم جوانى ٣٦
ساله را ، به جايگاه يا مسئوليتى نشانده ايم در قد و قواره اى غريب؟
سوال مشخص اينكه، آيا "ركورد ِ" #جوانترين_فلان و بهمان، هنوز باب طبع دندان ذهن و روح ما هست؟
يا آزموده ايم به قدر كافي، ازين تجربه هاي تلخ؟
✔️▪️٤- "ترين" ها را بايد با #ترديد نگاه كرد وقتي كه "ترين" مربوط به عرصه ى #تجربه است. مثل همان طراحي خودروى كانسپشوآل رشيدپور در ده سالگى.
✔️▪️٥- "ترين" ها در عرصه قلم و علم و دانش و انديشه، اسباب افتخارند و ستاره.
چه مريم ميرزاخانى باشد، چه على شريعتى، چه مارتين لوتر كينگ. اما "ترين" ها در عرصه هايى كه محل تجربه است و كارآزمودگى، محل ترديدند.
قضاوت ؟ وكالت؟ وزارت؟!
آيا امروز، به قدر كافى آموخته ايم از تجربه هايى مثل سعيد مرتضوى؟
#ترديد
#ترين
#جوان_ترين
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پى نوشت :
شايد امروز سعيد مرتضوى در دل آرزو مى كند كه ايكاش مسيرِ رشدِ متعارفِ يك قاضى را طى كرده بودم. و نه رشدِ نجومى (بر وزنِ #حقوق_نجومى؛ و بلكه هم بدتر از حقوق نجومى) .
بر سر خانه و زندگى ام نشسته بودم و در كنار عزيزانم.
...
و يحتمل، آنها هم كه سعيد مرتضوى را به بالا بركشيدند، امروز در دل آرزو مى كنند ايكاش به رشدهاى متعارفِ حقوق خوانده هاى كارآزموده (و منابع انسانىِ موجود)، بيشتر تأمل كرده بوديم تا يك قاضى جوان از شهر بابك كرمان.
🔹اين روزها كه بحث "گم شدن"(؟) سعيد مرتضوى نقل محافل مجازى/حقيقي شده است، ذكر يك نكته درباره او بى مناسبت نيست:
« وقتي كه سعيد مرتضوى به سِمَت دادستان پايتخت ايران زمين انتخاب شد ، سى و شش سال سن داشت. »
🔴 اين گزاره چه چيزهايى را همراه با خود بيان مى كند؟
✔️▪️١- در تمام كشورهاى دنيا، سِمتِ #شهردار پايتخت و #دادستان پايتخت، سِمتهاى كليدى و بسيار حساس محسوب مى شوند (تا آنجا كه بسيار متعارف است كه شهردار پايتخت، گزينه اى براي رياست جمهوري باشد). بنابراين، حساسيت ويژه نسبت به انتخاب اين دو جايگاه، وجود دارد.
✔️▪️٢- چرا در كلان شهرى مثل تهران، كه دانشگاههاى متعدد و دانشكده هاى حقوق متعدد وجود دارد، از ميانِ انبوه دانش آموختگانِ حقوق، بايد جوانى ٣٦ساله، به دادستانى پايتخت انتخاب شود؟
سال ١٣٨٢ كه مقتضيات/محدوديتهاى اول انقلاب نبوده. چطور آن روز، براى چنين كار حساسي، تجربه اندوخته اى استخوان خُرد كرده در كارِ حقوق و قضاوت، موجود نبوده؟
✔️▪️٣- اين روزها بحث #سعيد_مرتضوى در بسيارى از شبكه هاى اجتماعى مطرح است. خطاهاى او، و متصل شدنش به حلقه ى ياران #احمدى_نژاد، محل اين يادداشت نيست. سؤال اصلى اين است كه با وجود چنين تجربه هاى تلخى، آيا هنوز "ما" ، وحشت نمى كنيم زمانى كه مى شنويم جوانى ٣٦
ساله را ، به جايگاه يا مسئوليتى نشانده ايم در قد و قواره اى غريب؟
سوال مشخص اينكه، آيا "ركورد ِ" #جوانترين_فلان و بهمان، هنوز باب طبع دندان ذهن و روح ما هست؟
يا آزموده ايم به قدر كافي، ازين تجربه هاي تلخ؟
✔️▪️٤- "ترين" ها را بايد با #ترديد نگاه كرد وقتي كه "ترين" مربوط به عرصه ى #تجربه است. مثل همان طراحي خودروى كانسپشوآل رشيدپور در ده سالگى.
✔️▪️٥- "ترين" ها در عرصه قلم و علم و دانش و انديشه، اسباب افتخارند و ستاره.
چه مريم ميرزاخانى باشد، چه على شريعتى، چه مارتين لوتر كينگ. اما "ترين" ها در عرصه هايى كه محل تجربه است و كارآزمودگى، محل ترديدند.
قضاوت ؟ وكالت؟ وزارت؟!
آيا امروز، به قدر كافى آموخته ايم از تجربه هايى مثل سعيد مرتضوى؟
#ترديد
#ترين
#جوان_ترين
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پى نوشت :
شايد امروز سعيد مرتضوى در دل آرزو مى كند كه ايكاش مسيرِ رشدِ متعارفِ يك قاضى را طى كرده بودم. و نه رشدِ نجومى (بر وزنِ #حقوق_نجومى؛ و بلكه هم بدتر از حقوق نجومى) .
بر سر خانه و زندگى ام نشسته بودم و در كنار عزيزانم.
...
و يحتمل، آنها هم كه سعيد مرتضوى را به بالا بركشيدند، امروز در دل آرزو مى كنند ايكاش به رشدهاى متعارفِ حقوق خوانده هاى كارآزموده (و منابع انسانىِ موجود)، بيشتر تأمل كرده بوديم تا يك قاضى جوان از شهر بابك كرمان.
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza E)
✍️#روز_سعدی و روح حساس و لطیف شاعری
🔵در این روزهای بهاری و اردیبهشتی و خصوصاً این چند روزه که نام #سعدی و روزِ سعدی باعث شده تا در بسامد اخبار سیاسی، گاه سخنی هم از بحث غزل و #شعر و دوبیتی شنیده شود ، آنچه بسیار آزاردهنده و ملال آور است اینکه گاه و بیگاه می شنویم که در صحبت از ادبیات چنین سخن گفته می شود که ادبیات امری است مرتبط با روح های حساس و دلتنگی و... . آخر این چه جور تلقّی و تعبیری از ادبیات فارسی است؟
ادبیات فارسی دریایی است برای روح های سرکش و ذهن های ریاضی . ذهن هایی که تنها با ریاضیات قانع نمی شوند و در نظم و عروضِ سروده هایِ پیچیده در معنا ، چنان ورز می یابند که آرام میگیرند . مثل اسبی وحشی که از پسِ تاخت در دشتی بزرگ و سبز ، آرام می گیرد. روح های وحشی که از ابتذالِ روزمرگی فراترند. غزلِ #مولانا و شعله های تندِ کنایه هایِ #حافظ مخصوص اینچنین احوالی است ونه آنها که از سرِ ضعف و دلتنگی به دامان ادبیات پناه می برند. ادبیات فارسی را برخی چنان تنزّل می دهند ، که هنگام سخن گفتن از "شاعری" با حالتی مشمئزکننده می گویند: «آره! طرف روحش خیلی لطیف و حساسه!» چرا و چه شده که ادبیات فارسی تا این حد در برخی ذهن ها نازل شده؟
* * * * *
گاه غزلی می بینی فاخر و بلندبالا که گویی شکوهِ دیدارِ آبشاری مرتفع است در دلِ کوهساری شگفت . انگار که در پسِ عبور از دشتی بزرگ و گذراندنِ کوه و صخره های صعب به آبشار بلندبالایی برسی و در دیدنش بشنوی: «اینجا خیلی برای روحهای لطیف و حساس خوبه!» . شکوه و عظمتِ آبشاری که از ستیغ کوه و صخره به پایین می جهد را به روحی ملوس و دل نازک ببندی؛ این چه کاری است؟ این چه جور تخفیفِ شُکوه یک فضایِ فاخر است که آن را فقط به دلتنگی و حساسیت و نازک خیالی ببندیم؟
گاه غزلی می بینی فاخر و بلندقامت ، حکایت همین آبشار ، که فهمش و درکش ذهنی می خواهد صخره نَورد، و تو بعد از قرائت چنین غزلی ببینی که شنوَنده می گوید: چه روح لطیفی!
حساسیت و لطافت روح امر منفی نیست ولی وقتی زیباست که تو آن را توأم با قدرت و توانمندی شاهد باشی .
دیدنِ لطافت روح، از روحهای بزرگ است که دیدن دارد وگرنه روحِ خُرد را که لطیفی چه لطفی دارد؟ دیدنِ نازک اندیشی از ذهنِ پُر ازدحام و ورزیده و چالاک است که دیدنی است وگرنه ذهنِ خلوت و آرام و تپل را که نازک اندیشی ، هنری نیست.
🔷ادبیات فارسی چنان است که هر کسی از ظنِّ خود، یارش می تواند شود، اما دیدنِ این تلقّی عمومی که ادب فارسی الزاماً حوزۀ روح های لطیف و دلتنگ است واقعا نافر است.
این غزل مولانا را ببینیم:
بیارید «به یک بار» همه جان و جهان را/
به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
بِکوبید دهلها و دگر هیچ مگویید/
چه جای دل و عقلست؟ که جان نیز رمیدهست
چنین عرصه ای را به دلتنگی و غمزدگی و حزن و ملوسیت چه کار است؟
🔴دکتر #علی_شریعتی در کتاب کویر می گوید: « "خوب بودن!" کلمه هیجان آوری نیست. خوبی، در فارسی شُکوه و عظمتِ خارق العاده ای ندارد ، با متوسط بودن و بی بو و خاصیت بودن هم صف است. خوب بودن از نظر ما یعنی بد نبودن! و این معنیِ مبتذلی است.»
این حکایت، متاسفانه به مقوله شاعری هم کشیده شده است. شاعری امرِ هیجان آوری نیست. با حساس بودن و متوسط بودن و... هم صف شده است. و دریغ! غزل و قصیده و دوبیتی اگر چه عرصه خلعت و مدح و دلتنگی و... «هم» بوده ، اما چند ده هزار بیت مولانا عرصه خون است و جنون است و رهایی . عرصه شیدایی.
مرگ اگر مَرد است، آید پیشِ من (!) /
تا کِشم خوش در کنارش تنگ تنگ/
من از او جانی بَرم بیرنگ و بو/
او زِ من دلقی ستاند رنگ رنگ/
دست را بر چشم خود نِه گو به چشم/
چشم بُگشا خیره مَنگر دنگ دنگ
#مولوی
و شاید برای این معنا باید باز از #کویر شریعتی وام گرفت تا که حق مطلب ادا شود: «مرا برای سعادت و آسودگی نساخته اند. آوارگی و سراسیمگی صفتی در من نیست، خودِ من است. اصلی ترین بُعد روحِ "من" است. روح یک وحشی»
* * * * * * * *
پی نوشت:
📍ملوس (لغتنامه دهخدا) : [ م َ ] (ع ص ) شتر نیکورَوش پیشی گیرنده به هر راه که باشد.
https://telegram.me/solseghalam
🔵در این روزهای بهاری و اردیبهشتی و خصوصاً این چند روزه که نام #سعدی و روزِ سعدی باعث شده تا در بسامد اخبار سیاسی، گاه سخنی هم از بحث غزل و #شعر و دوبیتی شنیده شود ، آنچه بسیار آزاردهنده و ملال آور است اینکه گاه و بیگاه می شنویم که در صحبت از ادبیات چنین سخن گفته می شود که ادبیات امری است مرتبط با روح های حساس و دلتنگی و... . آخر این چه جور تلقّی و تعبیری از ادبیات فارسی است؟
ادبیات فارسی دریایی است برای روح های سرکش و ذهن های ریاضی . ذهن هایی که تنها با ریاضیات قانع نمی شوند و در نظم و عروضِ سروده هایِ پیچیده در معنا ، چنان ورز می یابند که آرام میگیرند . مثل اسبی وحشی که از پسِ تاخت در دشتی بزرگ و سبز ، آرام می گیرد. روح های وحشی که از ابتذالِ روزمرگی فراترند. غزلِ #مولانا و شعله های تندِ کنایه هایِ #حافظ مخصوص اینچنین احوالی است ونه آنها که از سرِ ضعف و دلتنگی به دامان ادبیات پناه می برند. ادبیات فارسی را برخی چنان تنزّل می دهند ، که هنگام سخن گفتن از "شاعری" با حالتی مشمئزکننده می گویند: «آره! طرف روحش خیلی لطیف و حساسه!» چرا و چه شده که ادبیات فارسی تا این حد در برخی ذهن ها نازل شده؟
* * * * *
گاه غزلی می بینی فاخر و بلندبالا که گویی شکوهِ دیدارِ آبشاری مرتفع است در دلِ کوهساری شگفت . انگار که در پسِ عبور از دشتی بزرگ و گذراندنِ کوه و صخره های صعب به آبشار بلندبالایی برسی و در دیدنش بشنوی: «اینجا خیلی برای روحهای لطیف و حساس خوبه!» . شکوه و عظمتِ آبشاری که از ستیغ کوه و صخره به پایین می جهد را به روحی ملوس و دل نازک ببندی؛ این چه کاری است؟ این چه جور تخفیفِ شُکوه یک فضایِ فاخر است که آن را فقط به دلتنگی و حساسیت و نازک خیالی ببندیم؟
گاه غزلی می بینی فاخر و بلندقامت ، حکایت همین آبشار ، که فهمش و درکش ذهنی می خواهد صخره نَورد، و تو بعد از قرائت چنین غزلی ببینی که شنوَنده می گوید: چه روح لطیفی!
حساسیت و لطافت روح امر منفی نیست ولی وقتی زیباست که تو آن را توأم با قدرت و توانمندی شاهد باشی .
دیدنِ لطافت روح، از روحهای بزرگ است که دیدن دارد وگرنه روحِ خُرد را که لطیفی چه لطفی دارد؟ دیدنِ نازک اندیشی از ذهنِ پُر ازدحام و ورزیده و چالاک است که دیدنی است وگرنه ذهنِ خلوت و آرام و تپل را که نازک اندیشی ، هنری نیست.
🔷ادبیات فارسی چنان است که هر کسی از ظنِّ خود، یارش می تواند شود، اما دیدنِ این تلقّی عمومی که ادب فارسی الزاماً حوزۀ روح های لطیف و دلتنگ است واقعا نافر است.
این غزل مولانا را ببینیم:
بیارید «به یک بار» همه جان و جهان را/
به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
بِکوبید دهلها و دگر هیچ مگویید/
چه جای دل و عقلست؟ که جان نیز رمیدهست
چنین عرصه ای را به دلتنگی و غمزدگی و حزن و ملوسیت چه کار است؟
🔴دکتر #علی_شریعتی در کتاب کویر می گوید: « "خوب بودن!" کلمه هیجان آوری نیست. خوبی، در فارسی شُکوه و عظمتِ خارق العاده ای ندارد ، با متوسط بودن و بی بو و خاصیت بودن هم صف است. خوب بودن از نظر ما یعنی بد نبودن! و این معنیِ مبتذلی است.»
این حکایت، متاسفانه به مقوله شاعری هم کشیده شده است. شاعری امرِ هیجان آوری نیست. با حساس بودن و متوسط بودن و... هم صف شده است. و دریغ! غزل و قصیده و دوبیتی اگر چه عرصه خلعت و مدح و دلتنگی و... «هم» بوده ، اما چند ده هزار بیت مولانا عرصه خون است و جنون است و رهایی . عرصه شیدایی.
مرگ اگر مَرد است، آید پیشِ من (!) /
تا کِشم خوش در کنارش تنگ تنگ/
من از او جانی بَرم بیرنگ و بو/
او زِ من دلقی ستاند رنگ رنگ/
دست را بر چشم خود نِه گو به چشم/
چشم بُگشا خیره مَنگر دنگ دنگ
#مولوی
و شاید برای این معنا باید باز از #کویر شریعتی وام گرفت تا که حق مطلب ادا شود: «مرا برای سعادت و آسودگی نساخته اند. آوارگی و سراسیمگی صفتی در من نیست، خودِ من است. اصلی ترین بُعد روحِ "من" است. روح یک وحشی»
* * * * * * * *
پی نوشت:
📍ملوس (لغتنامه دهخدا) : [ م َ ] (ع ص ) شتر نیکورَوش پیشی گیرنده به هر راه که باشد.
https://telegram.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️ عجب ارزونى اى؛ عجب مغزهايى!
#گفتگوها
🔵در كارگاه آموزشى اى كه هفته پيش در دانشگاه برگزار شد با آقاى مهندسى آشنا شدم كه كارهاى برنامه نويسى و توليد نرم افزار را [در قالب پيمانكارى جزء] براى يكى از مؤسسات مالى بزرگ آمريكا [بانك/بيمه] انجام مى دهد.
در خلال گفتگوها پرسيدم شما در دفتر لس آنجلس مشغول به كار هستى يا دفتر نيويورك؟
گفت هيچكدام! من در خانه ام كار مى كنم.
من براى مسائل(Problem)ى كه موسسات مالى باهاش مواجه هستن ، با تهيه كدهاى كامپيوترى، راه حل (Solution) و پيشنهاد تهيه مى كنم.
گفتم ساكن كدام ايالت هستى؟
گفت از شهر بوستون حدود يك ساعت كه رانندگى كنى به سمت غرب، جايي هست به اسم وُرستر، از آنجا هم حدود بيست دقيقه توى جنگلها بايد رانندگى كنى، خانه من اونجاست. يك جاى پرت وسط درختها!
دربارۀ برون سپارى كارها، و افرادى كه به اين شكل كار مى كنند، زياد شنيده بودم؛ ولى نكته جالب اين بود كه مى گفت:
« عمده كارهاى كُدنويسى را مى دهم به شركت هاى جوان در منطقه بنگلور هند. چه مغزهايى! هر از مدتى لينك مي شوم با "يك گروه" از اين بچه ها، و با هم كار مي كنيم. فوق العاده باهوش. البته هيچ وقت همكاری يمان دوام پيدا نمي كند چون بلافاصله بعد از مدتى كد نويسى براى من، لينك مى شوند به جاهاى ديگه و با قيمت هاى بالاتر و بهتر ، كدنويسى مى كنند.
مي گفت: با يك گروهى كار مى كردم كه هفت نفر در يك اتاق زندگى مى كردند و اونجا هم شركتشون بود و هم محل زندگى.
با يك گروه ديگه در بنگلور كار مى كردم كه بيست نفر يك ماشين اشتراكى خريده بودن و كارها و خريدهاشون رو مشتركا با همان يك ماشين انجام ميدادن. نمى دونى با چه كيفيتى كار ميكردن! »
🔵 دو هفته پيش براى شركت در جلسه اى كه در ساختمان ديگرى (غير از دانشكده عمران) برگزار مى شد تاخير كردم. با عجله و به سهو فرمان(به سياق سهوِ قلم)، ماشين را به جاى پارك در قسمت كاركنان، در قسمت بازديدكنندگان ، پارك كردم. از جلسه كه برگشتم ماشين نبود . اول فكر كردم دزد برده. ولي دزد اين موقع روز اينجا؟ زنگ زدم اداره پاركينگ دانشگاه، پشت تلفن چك كرد و گفت دو جريمه پرداخت نشده داشتى و چون اين سومى بوده ماشين
Towing
شده
(بكسل و حمل شده به پاركينگ) . يكي از ماشينهاى جريمه آمد دنبالم كه برويم تا جريمه را پرداخت كرده و بعد برويم به محل نگهدارى خودروهاى بكسل شده.
پيرمردى بود سرحال و آرام. گپ و گفت و صحبت ازين بر و آن بر. گفت اهل كجايي؟
-ايران.
-اوه! من اون سمت ها، عراق بوده ام. چندسال پيش . پسر نمى دونى چه ارزونى اى بود. توى بازار جميله بغداد، با بيست سنت، دو كيلو شيرينى كنافه (Knafeh) خريدم. باورت مى شه؟! فقط با بيست سنت.
«عجب ارزونى اى بود».
🔵 باز همان بحث «يك دلار» به ذهن می رسد و ارزش واقعى دلار در يادداشت قبل؟ و ميزان خدماتي كه بر يك دلار مترتب است.
من اقتصاد نخوانده/ نمی دانم. اما اين دنياى خوبى نيست. آن 20 مهندس جوان كه در بنگلور هند يك ماشين سوار مى شوند هم روزی روزگارى حاصل زحمات خود را برخواهند چيد و به وسعت خواهند رسيد اما اين ميزان تفاوت در برخورداری ها و محروميت ها هنوز باعث تعجب است.
انگار كه عادى نمى شود.
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
یادداشت مرتبط در کانال: ✍️یک دلار در آمریکا چند است؟◀️ https://t.iss.one/solseghalam/1326
✍️بحث دیگری دربارۀ حقوق و درآمد در آمریکا◀️ https://t.iss.one/solseghalam/1311
#گفتگوها
🔵در كارگاه آموزشى اى كه هفته پيش در دانشگاه برگزار شد با آقاى مهندسى آشنا شدم كه كارهاى برنامه نويسى و توليد نرم افزار را [در قالب پيمانكارى جزء] براى يكى از مؤسسات مالى بزرگ آمريكا [بانك/بيمه] انجام مى دهد.
در خلال گفتگوها پرسيدم شما در دفتر لس آنجلس مشغول به كار هستى يا دفتر نيويورك؟
گفت هيچكدام! من در خانه ام كار مى كنم.
من براى مسائل(Problem)ى كه موسسات مالى باهاش مواجه هستن ، با تهيه كدهاى كامپيوترى، راه حل (Solution) و پيشنهاد تهيه مى كنم.
گفتم ساكن كدام ايالت هستى؟
گفت از شهر بوستون حدود يك ساعت كه رانندگى كنى به سمت غرب، جايي هست به اسم وُرستر، از آنجا هم حدود بيست دقيقه توى جنگلها بايد رانندگى كنى، خانه من اونجاست. يك جاى پرت وسط درختها!
دربارۀ برون سپارى كارها، و افرادى كه به اين شكل كار مى كنند، زياد شنيده بودم؛ ولى نكته جالب اين بود كه مى گفت:
« عمده كارهاى كُدنويسى را مى دهم به شركت هاى جوان در منطقه بنگلور هند. چه مغزهايى! هر از مدتى لينك مي شوم با "يك گروه" از اين بچه ها، و با هم كار مي كنيم. فوق العاده باهوش. البته هيچ وقت همكاری يمان دوام پيدا نمي كند چون بلافاصله بعد از مدتى كد نويسى براى من، لينك مى شوند به جاهاى ديگه و با قيمت هاى بالاتر و بهتر ، كدنويسى مى كنند.
مي گفت: با يك گروهى كار مى كردم كه هفت نفر در يك اتاق زندگى مى كردند و اونجا هم شركتشون بود و هم محل زندگى.
با يك گروه ديگه در بنگلور كار مى كردم كه بيست نفر يك ماشين اشتراكى خريده بودن و كارها و خريدهاشون رو مشتركا با همان يك ماشين انجام ميدادن. نمى دونى با چه كيفيتى كار ميكردن! »
🔵 دو هفته پيش براى شركت در جلسه اى كه در ساختمان ديگرى (غير از دانشكده عمران) برگزار مى شد تاخير كردم. با عجله و به سهو فرمان(به سياق سهوِ قلم)، ماشين را به جاى پارك در قسمت كاركنان، در قسمت بازديدكنندگان ، پارك كردم. از جلسه كه برگشتم ماشين نبود . اول فكر كردم دزد برده. ولي دزد اين موقع روز اينجا؟ زنگ زدم اداره پاركينگ دانشگاه، پشت تلفن چك كرد و گفت دو جريمه پرداخت نشده داشتى و چون اين سومى بوده ماشين
Towing
شده
(بكسل و حمل شده به پاركينگ) . يكي از ماشينهاى جريمه آمد دنبالم كه برويم تا جريمه را پرداخت كرده و بعد برويم به محل نگهدارى خودروهاى بكسل شده.
پيرمردى بود سرحال و آرام. گپ و گفت و صحبت ازين بر و آن بر. گفت اهل كجايي؟
-ايران.
-اوه! من اون سمت ها، عراق بوده ام. چندسال پيش . پسر نمى دونى چه ارزونى اى بود. توى بازار جميله بغداد، با بيست سنت، دو كيلو شيرينى كنافه (Knafeh) خريدم. باورت مى شه؟! فقط با بيست سنت.
«عجب ارزونى اى بود».
🔵 باز همان بحث «يك دلار» به ذهن می رسد و ارزش واقعى دلار در يادداشت قبل؟ و ميزان خدماتي كه بر يك دلار مترتب است.
من اقتصاد نخوانده/ نمی دانم. اما اين دنياى خوبى نيست. آن 20 مهندس جوان كه در بنگلور هند يك ماشين سوار مى شوند هم روزی روزگارى حاصل زحمات خود را برخواهند چيد و به وسعت خواهند رسيد اما اين ميزان تفاوت در برخورداری ها و محروميت ها هنوز باعث تعجب است.
انگار كه عادى نمى شود.
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
یادداشت مرتبط در کانال: ✍️یک دلار در آمریکا چند است؟◀️ https://t.iss.one/solseghalam/1326
✍️بحث دیگری دربارۀ حقوق و درآمد در آمریکا◀️ https://t.iss.one/solseghalam/1311
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️رسوایی در فولاد کوبه
#خبرخوانی
محمدرضا اسلامی
🔴دستکاری نتایج تست و صدور گواهی های بازرسی جعلی در #فولاد_کوبه (کوبه_استیل)، به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکننده های فولاد در #ژاپن (و همچنین یکی از کارخانه های صاحبنام دنیا)، موضوعی بود که طی چندماه گذشته سر و صدای زیادی در محافل صنعتی دنیا به راه انداخت ولی بازتاب چندانی در رسانه های داخل کشور نیافت. در این یادداشت به مرور اتفاقی که در کوبه استیل افتاد (و همچنین ابعاد آن) می پردازیم:
🔷یک - شرکت فولاد کوبه (سومین تولید کننده فولاد ژاپن) با دستکاری نتایج تست و صدور گواهی های بازرسی جعلی برای بعضی از محصولاتش موجب نگرانی شدید در بسیاری از شرکتهای خودروسازی، هواپیماسازی، تولید قطار، صنایع هوافضا و غیره شده است.
بخشی از محصولات این کارخانه در شرکتهای زیر مورد استفاده قرار گرفته است:
✔️ بوئینگ
✔️ تویوتا
✔️ هوندا
✔️ نیسا
✔️ مزدا
✔️سوبارو
✔️ صنایع سنگین میتسوبیشی
✔️ صنایع سنگین کاوازاکی
و ...
اینها "بخشی" از شرکتهایی هستند که تحت تاثیر این تقلب قرار گرفته اند.
محصولات شرکت کوبه استیل در صنایع مختلفی از اتومبیل و قطارهای #شینکانسن (سریع السیر) گرفته تا هواپیماهای جت و موشکهای حمل ماهواره استفاده شده است.
🔷دو- مروری بر داستان:
حدود شش ماه پیش (اکتبر 2017) شرکت قطارهای مرکز ژاپن
(Central Japan Railway Company)
اعلام کرد که متوجه شده در 310 قطعه از قطعاتی که کوبه استیل برای استفاده در قطارهای #شین_کانسن تولید کرده، میزان «مشخصات مکانیکی»، کمتر از میزان استاندارد است.
بلافاصله سهام شرکت کوبه استیل به میزان %18 در بازار سهام ژاپن افت پیدا کرد.
پس از اعلام این خبر، به فاصله کوتاهى كارخانه های خودروسازی #تویوتا و #جنرال_موتورز (آمریکا) و همچنین شرکت قطارسازی #هیتاچی به وجود این مشکل اذعان کردند و این باعثِ شروع زنجیره ای شد که طی آن 200شرکت دیگر نیز به وجود مشکل در محصولات کوبه استیل اعتراض کردند.
شرکتهای #فورد، #بوئینگ، #میتسوبیشی جزو این 200 شرکت بودند.
در تاریخ17 اکتبر ، شرکت کوبه استیل شرمسارانه اعلام کرد که حدود 500 شرکت صنعتی از این مشکل متضرر شده اند.😳
🔷سه- «ابعاد وسیع این مشکل»، نشان دهنده اهمیت صنایع فولاد، و دشواری کارهای کسانی است که در این صنعت (خصوصا در بحث #کنترل_کیفیت) مشغول بکار هستند. « زنجیرۀ به هم پیوسته صنایع» در دنیای امروز، به نحوی است که بروز مشکل در یکی، دیگران را هم متاثر می کند.
🔷چهار- چند سوال مطرح است:
✔️اگر این اتفاق در صنایع داخلی ما رخ داده بود، چه می شد؟ چقدر پمپاژ ناامیدی، و حس تباهی، در رسانه ها و شبکه های اجتماعی داخل شکل می گرفت؟
✔️سرانجامِ کوبه استیل با چنین مشکلی به کجا خواهدانجامید؟
✔️چرا در کشوری که «کشورِ کیفیت» است (#ژاپن) و جزء بزرگان تولید فولاد دنیا، چنین اتفاقی افتاده؟
▪️درباره سوال اول، باید گفت که اساسا رفتار رسانه ای ژاپنی ها، بسیار پیچیده است و در این موارد (یا مشکلی مثل نیروگاه هسته ای #فوکوشیما که در این کانال به تفصیل به آن پرداخته شده) بسیار کم سر و صدا، حرکت می کنند .
(البته این جمله به معنی "تایید" یا "رد" این رفتار نیست. صرفا یک گزاره است)
▪️درباره سوال دوم، پاسخ این است که هنوز معلوم نیست ولی در کمال شگفتی، شرکت #کوبه_استیل در سال مالی گذشته ضرر نداده و با قدری سود(421 میلیون دلار) سال مالی را از سر گذرانده است. چگونه ؟ نمی دانیم. آیا از این #بحران عبور خواهد کرد؟ آینده معلوم خواهد شد.
▪️درباره سوال سوم نیز باید گفت، باوجود مکانیزمهای نظارتی، ملاحظات مالی منجر به بروز چنین مشکلاتی می شود و سابقه عظیم ژاپن(یا هر کشور دیگری در بحث های #کیفیت) نباید باعث شود تا محصولات آن با چشم بسته خریداری شود. وسواس و دقت دائم در زنجیره صنعت، یک الزام همیشگی است، چه تولید کننده آلمانی و ژاپنی باشد، چه چینی.
#به_زمین_خوردن_غولها
#صنعت #ژاپن
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️
پی نوشت:
📌بحث اخیر دونالدترامپ درباره فولاد نیز در کشور ما چندان انعکاس نیافت. جمله دقیق و جالبی که ترامپ در این بحث جنگ فولاد آمریکا با چین بکاربرد اینکه: «فولاد، اساس است. فولاد نباشد، کشوری نخواهد بود(No steel, No country)».
📌یادداشت مرتبط: ✍️مقایسه تولید فولاد در چین، ژاپن و آمریکا https://t.iss.one/solseghalam/1024
📌درکنفرانس سال گذشته فولاد و سازه در آتلانتا، مدیر تحقیق و توسعه کارخانه فولاد نیپّون استیل، ارایه ای از تاریخچه فولاد ژاپن داد. در پایان ارایه و در قسمت پرسش وپاسخ ، از ایشان در زمینه این ماجرایِ شرکت کوبه استیل(که از کارخانه های رقیب نیپون استیل محسوب می شود) پرسیدم. پاسخ داد: ما اطلاعات مشخصی نداریم! صبر کنید از رسانه های پیگیر موضوع شویم! (گزارشی درباره آن کنفرانس:✍️صنعت فولاد ژاپن در کنگره آتلانتا◀️ https://t.iss.one/solseghalam/1114 )
#خبرخوانی
محمدرضا اسلامی
🔴دستکاری نتایج تست و صدور گواهی های بازرسی جعلی در #فولاد_کوبه (کوبه_استیل)، به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکننده های فولاد در #ژاپن (و همچنین یکی از کارخانه های صاحبنام دنیا)، موضوعی بود که طی چندماه گذشته سر و صدای زیادی در محافل صنعتی دنیا به راه انداخت ولی بازتاب چندانی در رسانه های داخل کشور نیافت. در این یادداشت به مرور اتفاقی که در کوبه استیل افتاد (و همچنین ابعاد آن) می پردازیم:
🔷یک - شرکت فولاد کوبه (سومین تولید کننده فولاد ژاپن) با دستکاری نتایج تست و صدور گواهی های بازرسی جعلی برای بعضی از محصولاتش موجب نگرانی شدید در بسیاری از شرکتهای خودروسازی، هواپیماسازی، تولید قطار، صنایع هوافضا و غیره شده است.
بخشی از محصولات این کارخانه در شرکتهای زیر مورد استفاده قرار گرفته است:
✔️ بوئینگ
✔️ تویوتا
✔️ هوندا
✔️ نیسا
✔️ مزدا
✔️سوبارو
✔️ صنایع سنگین میتسوبیشی
✔️ صنایع سنگین کاوازاکی
و ...
اینها "بخشی" از شرکتهایی هستند که تحت تاثیر این تقلب قرار گرفته اند.
محصولات شرکت کوبه استیل در صنایع مختلفی از اتومبیل و قطارهای #شینکانسن (سریع السیر) گرفته تا هواپیماهای جت و موشکهای حمل ماهواره استفاده شده است.
🔷دو- مروری بر داستان:
حدود شش ماه پیش (اکتبر 2017) شرکت قطارهای مرکز ژاپن
(Central Japan Railway Company)
اعلام کرد که متوجه شده در 310 قطعه از قطعاتی که کوبه استیل برای استفاده در قطارهای #شین_کانسن تولید کرده، میزان «مشخصات مکانیکی»، کمتر از میزان استاندارد است.
بلافاصله سهام شرکت کوبه استیل به میزان %18 در بازار سهام ژاپن افت پیدا کرد.
پس از اعلام این خبر، به فاصله کوتاهى كارخانه های خودروسازی #تویوتا و #جنرال_موتورز (آمریکا) و همچنین شرکت قطارسازی #هیتاچی به وجود این مشکل اذعان کردند و این باعثِ شروع زنجیره ای شد که طی آن 200شرکت دیگر نیز به وجود مشکل در محصولات کوبه استیل اعتراض کردند.
شرکتهای #فورد، #بوئینگ، #میتسوبیشی جزو این 200 شرکت بودند.
در تاریخ17 اکتبر ، شرکت کوبه استیل شرمسارانه اعلام کرد که حدود 500 شرکت صنعتی از این مشکل متضرر شده اند.😳
🔷سه- «ابعاد وسیع این مشکل»، نشان دهنده اهمیت صنایع فولاد، و دشواری کارهای کسانی است که در این صنعت (خصوصا در بحث #کنترل_کیفیت) مشغول بکار هستند. « زنجیرۀ به هم پیوسته صنایع» در دنیای امروز، به نحوی است که بروز مشکل در یکی، دیگران را هم متاثر می کند.
🔷چهار- چند سوال مطرح است:
✔️اگر این اتفاق در صنایع داخلی ما رخ داده بود، چه می شد؟ چقدر پمپاژ ناامیدی، و حس تباهی، در رسانه ها و شبکه های اجتماعی داخل شکل می گرفت؟
✔️سرانجامِ کوبه استیل با چنین مشکلی به کجا خواهدانجامید؟
✔️چرا در کشوری که «کشورِ کیفیت» است (#ژاپن) و جزء بزرگان تولید فولاد دنیا، چنین اتفاقی افتاده؟
▪️درباره سوال اول، باید گفت که اساسا رفتار رسانه ای ژاپنی ها، بسیار پیچیده است و در این موارد (یا مشکلی مثل نیروگاه هسته ای #فوکوشیما که در این کانال به تفصیل به آن پرداخته شده) بسیار کم سر و صدا، حرکت می کنند .
(البته این جمله به معنی "تایید" یا "رد" این رفتار نیست. صرفا یک گزاره است)
▪️درباره سوال دوم، پاسخ این است که هنوز معلوم نیست ولی در کمال شگفتی، شرکت #کوبه_استیل در سال مالی گذشته ضرر نداده و با قدری سود(421 میلیون دلار) سال مالی را از سر گذرانده است. چگونه ؟ نمی دانیم. آیا از این #بحران عبور خواهد کرد؟ آینده معلوم خواهد شد.
▪️درباره سوال سوم نیز باید گفت، باوجود مکانیزمهای نظارتی، ملاحظات مالی منجر به بروز چنین مشکلاتی می شود و سابقه عظیم ژاپن(یا هر کشور دیگری در بحث های #کیفیت) نباید باعث شود تا محصولات آن با چشم بسته خریداری شود. وسواس و دقت دائم در زنجیره صنعت، یک الزام همیشگی است، چه تولید کننده آلمانی و ژاپنی باشد، چه چینی.
#به_زمین_خوردن_غولها
#صنعت #ژاپن
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️
پی نوشت:
📌بحث اخیر دونالدترامپ درباره فولاد نیز در کشور ما چندان انعکاس نیافت. جمله دقیق و جالبی که ترامپ در این بحث جنگ فولاد آمریکا با چین بکاربرد اینکه: «فولاد، اساس است. فولاد نباشد، کشوری نخواهد بود(No steel, No country)».
📌یادداشت مرتبط: ✍️مقایسه تولید فولاد در چین، ژاپن و آمریکا https://t.iss.one/solseghalam/1024
📌درکنفرانس سال گذشته فولاد و سازه در آتلانتا، مدیر تحقیق و توسعه کارخانه فولاد نیپّون استیل، ارایه ای از تاریخچه فولاد ژاپن داد. در پایان ارایه و در قسمت پرسش وپاسخ ، از ایشان در زمینه این ماجرایِ شرکت کوبه استیل(که از کارخانه های رقیب نیپون استیل محسوب می شود) پرسیدم. پاسخ داد: ما اطلاعات مشخصی نداریم! صبر کنید از رسانه های پیگیر موضوع شویم! (گزارشی درباره آن کنفرانس:✍️صنعت فولاد ژاپن در کنگره آتلانتا◀️ https://t.iss.one/solseghalam/1114 )
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️حقوق مدیرعامل فروشگاه والمارت 1,188 برابر کارکنان معمولی!
(حقوق و درآمد در آمریکا- قسمت سوم)
محمدرضا اسلامی
#خبرخوانی
🔵در اخبار چند روز اخیر، خبرى منتشر شد مبنى بر اينكه مدیرعامل فروشگاه زنجيره اى #والمارت (آقای مَک میلُن) در سال مالی گذشته، نزدیک به 23میلیون دلار حقوق و پاداش دریافت کرده است.
این در شرایطی است که کارگر معمولی، در والمارت، در همین مدت (یکسال) $19,177 (کمتر از بیست هزار دلار) دریافتی داشته است.
يعنى مديرعامل، بيش از هزار برابر يك كارگر ساده درآمد داشته است.
این خبر مجددا جنجال و بحث در مورد #اختلاف_درآمد افراد معمولی جامعه #آمریکا و مدیران ارشد بنگاههای بزرگ اقتصادی را براه انداخته است.
🔷دو دیدگاه نسبت به این حقوق و پاداش های کلان در جامعه وجود دارد. دیدگاه موافقان و دیدگاه مخالفان را به اجمال مرور کنیم:
✔️▪️موافقان حقوق های کلان:
افرادی که موافق چنین پرداخت های حیرت آوری هستند چنین استدلال می کنند که (مثلا) فروشگاه زنجیره ای والمارت ، 2میلیون و 300هزار پرسنل دارد. در واقع والمارت دارد «نان» سر سفره چنین بدنه بزرگی می گذارد. مدیرعامل چنین مجموعه بزرگی، باید هم از بهترین مغزهای اقتصادی/مديريتىِ کشور انتخاب شود و بتواند چنین مجوعه ای را اعتلا ببخشد و اگر اشتباه کند، چنین خانواده بزرگی را به خاک سیاه می نشاند. پس هر چقدر به او بدهیم/بدهند، در بهتر کردنِ جامعه ما ، نقش خواهد داشت.
گردش مالی والمارت (500ميليارد دلار!) ، 12برابر درآمد کشور ایران (از محل فروش #نفت) در سال 1395 و 2برابر گردش مالی امپراطوری #تویوتا در #ژاپن است. به ذهنی که چنین گردش مالی عظیمی را هدایت می کند، دادن 23 میلیون دلار در سال ایرادی ندارد.
سیاست گذاری های اخیر مدیرعامل والمارت باعث شده که والمارت بتواند به یک #کارگر_معمولی ساعتی 11دلار حقوق بدهد. اگر همچین کسی را سرِ کار نِگه نداریم، ضررش متوجه شهروند معمولی جامعه است.
اگر آقای مَک میلن از سال ۲۰۱۴ مدیرعامل نبود شاید والمارت در برابر #آمازون ورشکست شده بود.
اینها🔺نمونه ی صحبتهای موافقین این رویکرد است. اما رویکرد مخالفان؟
✔️▪️مخالفان حقوق های کلان:
درطرف دیگر، مخالفانِ چنین پرداخت های نجومی می گویند، بیایید نگاهی به این فهرست بیندازید که در آن، حقوق های برخی مديران عامل شرکت های صاحبنام آمریکا را لیست کرده ایم:
- مدیرعامل #گپ : 15.6 میلیون دلار در سال ؛ یعنی 2900 برابر حقوق کارکنان معمولی گپ
- مدیرعامل #میسیز (Macy's ): $11.1میلیون دلار در سال. یعنی 806 برابر حقوق کارکنان معمولی
- و... نمونه های مشابه نظیر حقوق مدیرعامل بانک #ولزفارگو یا مدیرعامل تاکسی اینترنتی #اوبر (لینک ها در پی نوشت🔻)
مخالفان (و افرادی نظیر Robert Reich) با بیان یک فکت تاریخی از تاریخ معاصر آمریکا می گویند: «عملکرد این #کورپوریشن ها (بنگاه های بزرگ اقتصادی) پولدارتر کردنِ جیبِ مدیران ارشد و فقیرتر کردن مردم عادی است. در سال 1965 (53سال پیش) حقوقِ مدیرعاملِ بزرگترین کورپوریشن آمریکا، حداكثر 20 برابرِ حقوق کارگر در همان مجموعه بود! چه دلیلی دارد که ما به این سمت می رویم؟ این #شكاف (و فاصله بین مدیر و کارگر) هم به لحاظ روحی، و هم به لحاظ اقتصادی برای جامعه مخرب است.
🔴کدام یک از این دیدگاهها صحیح است؟
دیدگاهی که می گوید ارزش انسانی كارآفرين مثل آقای مَک میلن، یعنی ارزش دو کمپانی #تویوتا ، یا دیدگاهی که می گوید حقوق امثال آقای مَک میلُن روحیه جامعه را نابود می کند؟
... کاش جواب ها راحت بود.
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
یادداشت های مرتبط در کانال
✍️حقوق و درآمد مدیرعامل بانک ولزفارگو در آمریکا
https://t.iss.one/solseghalam/1311
✍️حقوق و درآمد آقای دارا خسروشاهی مدیرعامل تاکسی اینترنتی اوبر
https://t.iss.one/solseghalam/1030
✍️حقوق و درآمد سرمربی تیم فوتبال دانشگاه کلمسون & میشیگان استیت
https://t.iss.one/solseghalam/1032
✍️فیش های نجومی https://t.iss.one/solseghalam/585
(حقوق و درآمد در آمریکا- قسمت سوم)
محمدرضا اسلامی
#خبرخوانی
🔵در اخبار چند روز اخیر، خبرى منتشر شد مبنى بر اينكه مدیرعامل فروشگاه زنجيره اى #والمارت (آقای مَک میلُن) در سال مالی گذشته، نزدیک به 23میلیون دلار حقوق و پاداش دریافت کرده است.
این در شرایطی است که کارگر معمولی، در والمارت، در همین مدت (یکسال) $19,177 (کمتر از بیست هزار دلار) دریافتی داشته است.
يعنى مديرعامل، بيش از هزار برابر يك كارگر ساده درآمد داشته است.
این خبر مجددا جنجال و بحث در مورد #اختلاف_درآمد افراد معمولی جامعه #آمریکا و مدیران ارشد بنگاههای بزرگ اقتصادی را براه انداخته است.
🔷دو دیدگاه نسبت به این حقوق و پاداش های کلان در جامعه وجود دارد. دیدگاه موافقان و دیدگاه مخالفان را به اجمال مرور کنیم:
✔️▪️موافقان حقوق های کلان:
افرادی که موافق چنین پرداخت های حیرت آوری هستند چنین استدلال می کنند که (مثلا) فروشگاه زنجیره ای والمارت ، 2میلیون و 300هزار پرسنل دارد. در واقع والمارت دارد «نان» سر سفره چنین بدنه بزرگی می گذارد. مدیرعامل چنین مجموعه بزرگی، باید هم از بهترین مغزهای اقتصادی/مديريتىِ کشور انتخاب شود و بتواند چنین مجوعه ای را اعتلا ببخشد و اگر اشتباه کند، چنین خانواده بزرگی را به خاک سیاه می نشاند. پس هر چقدر به او بدهیم/بدهند، در بهتر کردنِ جامعه ما ، نقش خواهد داشت.
گردش مالی والمارت (500ميليارد دلار!) ، 12برابر درآمد کشور ایران (از محل فروش #نفت) در سال 1395 و 2برابر گردش مالی امپراطوری #تویوتا در #ژاپن است. به ذهنی که چنین گردش مالی عظیمی را هدایت می کند، دادن 23 میلیون دلار در سال ایرادی ندارد.
سیاست گذاری های اخیر مدیرعامل والمارت باعث شده که والمارت بتواند به یک #کارگر_معمولی ساعتی 11دلار حقوق بدهد. اگر همچین کسی را سرِ کار نِگه نداریم، ضررش متوجه شهروند معمولی جامعه است.
اگر آقای مَک میلن از سال ۲۰۱۴ مدیرعامل نبود شاید والمارت در برابر #آمازون ورشکست شده بود.
اینها🔺نمونه ی صحبتهای موافقین این رویکرد است. اما رویکرد مخالفان؟
✔️▪️مخالفان حقوق های کلان:
درطرف دیگر، مخالفانِ چنین پرداخت های نجومی می گویند، بیایید نگاهی به این فهرست بیندازید که در آن، حقوق های برخی مديران عامل شرکت های صاحبنام آمریکا را لیست کرده ایم:
- مدیرعامل #گپ : 15.6 میلیون دلار در سال ؛ یعنی 2900 برابر حقوق کارکنان معمولی گپ
- مدیرعامل #میسیز (Macy's ): $11.1میلیون دلار در سال. یعنی 806 برابر حقوق کارکنان معمولی
- و... نمونه های مشابه نظیر حقوق مدیرعامل بانک #ولزفارگو یا مدیرعامل تاکسی اینترنتی #اوبر (لینک ها در پی نوشت🔻)
مخالفان (و افرادی نظیر Robert Reich) با بیان یک فکت تاریخی از تاریخ معاصر آمریکا می گویند: «عملکرد این #کورپوریشن ها (بنگاه های بزرگ اقتصادی) پولدارتر کردنِ جیبِ مدیران ارشد و فقیرتر کردن مردم عادی است. در سال 1965 (53سال پیش) حقوقِ مدیرعاملِ بزرگترین کورپوریشن آمریکا، حداكثر 20 برابرِ حقوق کارگر در همان مجموعه بود! چه دلیلی دارد که ما به این سمت می رویم؟ این #شكاف (و فاصله بین مدیر و کارگر) هم به لحاظ روحی، و هم به لحاظ اقتصادی برای جامعه مخرب است.
🔴کدام یک از این دیدگاهها صحیح است؟
دیدگاهی که می گوید ارزش انسانی كارآفرين مثل آقای مَک میلن، یعنی ارزش دو کمپانی #تویوتا ، یا دیدگاهی که می گوید حقوق امثال آقای مَک میلُن روحیه جامعه را نابود می کند؟
... کاش جواب ها راحت بود.
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
یادداشت های مرتبط در کانال
✍️حقوق و درآمد مدیرعامل بانک ولزفارگو در آمریکا
https://t.iss.one/solseghalam/1311
✍️حقوق و درآمد آقای دارا خسروشاهی مدیرعامل تاکسی اینترنتی اوبر
https://t.iss.one/solseghalam/1030
✍️حقوق و درآمد سرمربی تیم فوتبال دانشگاه کلمسون & میشیگان استیت
https://t.iss.one/solseghalam/1032
✍️فیش های نجومی https://t.iss.one/solseghalam/585
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
در صورت فیلتر تلگرام 😔
🔴 امکان گفتگو و صحبت، شاید از برترین موهبت های این دنیای جدید باشد. دنیایی که فاصله آدم ها، از صفحه موبایل در کف دست به کف دست رسید.
دوره دانشجویی در خوابگاه، دو هفته یکبار امکان گفتگو با پدر و مادر "شاید" فراهم می شد. یا آنها باید دو سه ساعت پای تلفن می نشستند که چهار خطِ همیشه اشغال برای یک خوابگاه دوهزار نفره آزاد شود و تلفنچی با اخم بگوید: بله؟ ، یا دانشجوها باید یک دو کیلومتر کشان کشان تا پای باجه تلفن می رفتند و در صف منتظر می ایستادند تا با کارت تلفن های 800 تومانیِ آنزمان بشود چهار کلمه سلام و علیکی کرد. هنوز چند جمله حرف نزده، نفر پشتِ سر تق تق میزد به باجه ، که یعنی: آقا منتظریم.
🔵 روزگار فاصله ها را به اندازه کف دستها و لمس انگشتان کوتاه کرده!
صدا و تصویر در کنارت. همه ساعت.
برای آنها که تلخی و به قول #سعدی، زهرِ هجر را چشیده اند، این موهبت، کهنه شدنی نیست.
اما برای تماس، حرفی باید و کلمه ای و احساسی.
وگرنه آقای چینی ای که میز کنار دست من نشسته هم، هشت ماه است که در دو متری هم هستیم، و کلمه ای با هم حرف نزده ایم.
مَتلب کُد می نویسد و گمان می کند فرعون روی زمین است. با فرعون مگر می شود حرف زد؟
تلگرام و اینستاگرام و ... «گرام» های دیگر ، ابزار گفتگو است ، وقتی که «کلمه» باشد و احساس.
🔴 امیدوارم که تلگرام فیلتر نشود. اما اگر شُد به آدرس زیر در اینستاگرام در ادامه ی این گفتگو ها خواهیم ماند.
امیدوارم که تلگرام فیلتر نشود ، اما اگر شد، مگر کلمه را می توان نگه داشت؟
مگر می توان حرف نزد؟
این عمرهای کوتاه ما، و سکوت؟!
🔵 از روزگار ژاپن، متعهد بودم که در بازدید از هر کارخانه ای یا پروژه صنعتی-ساختمانی ای یا معبدی و ... در برابر هر یک از مظاهر «مدرنیته و سنت»، به هر والذّاریاتی که شده یک-دو صفحه آ چهار در وبلاگ بنویسم. این نوشتن ها (در قطار یا اتوبوس یا پشت میز آزمایشگاه) فرصتی بود برای آموختن ، از آنها که به تو تذکر می دهند؛ از آنها که اصلاحت می کنند؛ گاه به تندی و گاه به مهر.
بلند حرف زدن، و در معرض بودن، مجالی است که فقط در کلّه ات به تنهایی فکر نکنی. حرف بزنی و حرف بشنوی.
که کلمه، سرمایه آدمهاست.
و سرمایه روح های ناب ، به تعبیر #شریعتی.
در میانه ی اینهمه ابزار گفتگو، مگر می شود ساکت ماند؟!
https://www.instagram.com/eslamimohammadreza/
🔴 امکان گفتگو و صحبت، شاید از برترین موهبت های این دنیای جدید باشد. دنیایی که فاصله آدم ها، از صفحه موبایل در کف دست به کف دست رسید.
دوره دانشجویی در خوابگاه، دو هفته یکبار امکان گفتگو با پدر و مادر "شاید" فراهم می شد. یا آنها باید دو سه ساعت پای تلفن می نشستند که چهار خطِ همیشه اشغال برای یک خوابگاه دوهزار نفره آزاد شود و تلفنچی با اخم بگوید: بله؟ ، یا دانشجوها باید یک دو کیلومتر کشان کشان تا پای باجه تلفن می رفتند و در صف منتظر می ایستادند تا با کارت تلفن های 800 تومانیِ آنزمان بشود چهار کلمه سلام و علیکی کرد. هنوز چند جمله حرف نزده، نفر پشتِ سر تق تق میزد به باجه ، که یعنی: آقا منتظریم.
🔵 روزگار فاصله ها را به اندازه کف دستها و لمس انگشتان کوتاه کرده!
صدا و تصویر در کنارت. همه ساعت.
برای آنها که تلخی و به قول #سعدی، زهرِ هجر را چشیده اند، این موهبت، کهنه شدنی نیست.
اما برای تماس، حرفی باید و کلمه ای و احساسی.
وگرنه آقای چینی ای که میز کنار دست من نشسته هم، هشت ماه است که در دو متری هم هستیم، و کلمه ای با هم حرف نزده ایم.
مَتلب کُد می نویسد و گمان می کند فرعون روی زمین است. با فرعون مگر می شود حرف زد؟
تلگرام و اینستاگرام و ... «گرام» های دیگر ، ابزار گفتگو است ، وقتی که «کلمه» باشد و احساس.
🔴 امیدوارم که تلگرام فیلتر نشود. اما اگر شُد به آدرس زیر در اینستاگرام در ادامه ی این گفتگو ها خواهیم ماند.
امیدوارم که تلگرام فیلتر نشود ، اما اگر شد، مگر کلمه را می توان نگه داشت؟
مگر می توان حرف نزد؟
این عمرهای کوتاه ما، و سکوت؟!
🔵 از روزگار ژاپن، متعهد بودم که در بازدید از هر کارخانه ای یا پروژه صنعتی-ساختمانی ای یا معبدی و ... در برابر هر یک از مظاهر «مدرنیته و سنت»، به هر والذّاریاتی که شده یک-دو صفحه آ چهار در وبلاگ بنویسم. این نوشتن ها (در قطار یا اتوبوس یا پشت میز آزمایشگاه) فرصتی بود برای آموختن ، از آنها که به تو تذکر می دهند؛ از آنها که اصلاحت می کنند؛ گاه به تندی و گاه به مهر.
بلند حرف زدن، و در معرض بودن، مجالی است که فقط در کلّه ات به تنهایی فکر نکنی. حرف بزنی و حرف بشنوی.
که کلمه، سرمایه آدمهاست.
و سرمایه روح های ناب ، به تعبیر #شریعتی.
در میانه ی اینهمه ابزار گفتگو، مگر می شود ساکت ماند؟!
https://www.instagram.com/eslamimohammadreza/
✍️ نظر شهيد آوينى درباره فيلترينگ
محمدرضا اسلامى
🔴 سيد مرتضى آوينى در آن سالها كه هنوز «ماهواره» وجود نداشت (و در جامعه بحث فيلترينگ/ممنوعيت "ويدئو" بود!)، در مقاله اي زيبا و جذاب (و البته سينمايي و ديالوگ مانند)، نظراتى ارائه داده است که در آن بحث هاى جدى درباره بى ثمر بودنِ «محدودسازى» دارد.
خواندن حرفهاي آن سال شهيد آوينى درباره "ماهواره" و شجاعت او در پيش بينى و نقد رفتار "فيلترينگ منشانه" اسباب تعجب و حيرت است. اينكه چطور حكايت همچنان باقى است؟
همان متن را امروز بخوانيم و بجاى كلمات "ماهواره" و "ويدئو"، بگذاريم "تلگرام" (يا هر گرام ديگرى) يا هر مظهرى از مظاهر مدرنيته و زندگى جديد.
🔴 از متن يادداشت آوينى :
✔️🔹 « از تو ميپرسم: اگر چنين ميشُد که بتوان برنامه هاي ماهواره ها را با همين آنتن هاي معمولي تلويزيون گرفت، ما چه ميگفتيم؟ آيا درست بود که بگوييم: خوب! تکليف ماهواره ها را روشن کرديم؟... نه! »
✔️🔹 « ما بايد بدانيم که در چه دنيايي زندگي ميکنيم و با توجه به اين واقعيتها، راه هايی براي حفظِ فرهنگ خودمان پيدا کنيم. با فرار کردن و انزوا گرفتن و ديوار به دور خود کشيدن که مسأله ما حل نميشود. ما عادت کرده ايم که براي دور ماندن از خطرات، اصل را بر پرهيز بگذاريم» (!)
✔️🔹 « همين عکس العملي که اکنون در برابر "ويدئو" وجود دارد (*توجه: يادداشت در سال ١٣٧١ نوشته شده) پيش از اين در برابر راديو و بعد تلويزيون نيز وجود داشته است. اين مواجهه، توفيقی اجباری است که به انکشاف حقيقت دين مدد خواهد رسانيد و نه فقط مددرسانی، که اصلا در عالمی که حقايق به اضدادشان شناخته ميشوند، اين تنها راه ظهور و انکشاف حقيقتِ دين است.
حقيقت دين در جهاد رخ خواهد نمود نه در رهبانيت؛ و پناه گرفتن در پس ديوارها و صندوقخانه ها (!) در مواجهه با دنياي جديد، نوعي رهبانيت است.»
✔️🔹 «حكايتِ ما، حکايت آن پادشاه است که شازده کوچولو در ستارۀ اول ديد. پادشاه فرمانهاي عاقلانه اى ميداد؛ چرا که علاقه مند بود که فرمان هايش اجرا شود. مثلا وقتي شازده کوچولو ميپرسيد: اجازه هست بنشينم؟ پادشاه ميگفت: به تو فرمان ميدهم که بنشيني! »
✔️🔹 «مگر ما تنها ميراث دارانِ اين دين هستيم؟ و يا مگر دين اسلام لاي پنبه و زَرورق حفظ شده است؟ (!) و تازه مگر اين ماهواره ها راشيطان در مدار زمين نگه داشته است؟ (!)
دوست من! ضعف ماست که دشمن را قدرتمند جلوه ميدهد. ما تا آنجا بنيانِ کارمان را بر "گريختن" و "پناه گرفتن" گذاشته ايم که از يک نوار ويدئو هم دشمني غول پيکر براي خودمان تراشيده ايم. مگر اين نوار بى زبان فقط در برابر فيلمهاي مبتذل حساسيت دارد » (؟!)
...
🔴مرتضى آوينى اگر امروز زنده بود و در يكى از اين روزهاى بهارى بر روى مين هاى فكّه از ميان ما نرفته بود، احتمالا يك كانال تلگرامى داشت و احتمالا در آن همچنان بر بى ثمر بودن ديوار كشيدن ها ، مى نوشت. احتمالا صداى مرتضى آوينى اگر زنده بود چندان شنيده نمى شد ، چه اگر نبود آن گونه ى رفتنش، اين گونه ى از زيستن اش را نمى شناختيم.
آنكه آن روز بر فيلترينگ ماهواره، آنگونه تاخت، امروز اگر بود بر فيلترينگ تلگرام و ديگر "گرام" ها چه مى گفت؟
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
*منبع:کتاب رستاخیز جان صفحه ١١٣
📌پى نوشت:
مراد از فيلترينگ در اين يادداشت، محدودكردن است، يا همان كه آوينى مى گويد: ديوار كشيدن. يا آنكه گفته: تكليف را روشن كردن!
يا پرهيز.
محمدرضا اسلامى
🔴 سيد مرتضى آوينى در آن سالها كه هنوز «ماهواره» وجود نداشت (و در جامعه بحث فيلترينگ/ممنوعيت "ويدئو" بود!)، در مقاله اي زيبا و جذاب (و البته سينمايي و ديالوگ مانند)، نظراتى ارائه داده است که در آن بحث هاى جدى درباره بى ثمر بودنِ «محدودسازى» دارد.
خواندن حرفهاي آن سال شهيد آوينى درباره "ماهواره" و شجاعت او در پيش بينى و نقد رفتار "فيلترينگ منشانه" اسباب تعجب و حيرت است. اينكه چطور حكايت همچنان باقى است؟
همان متن را امروز بخوانيم و بجاى كلمات "ماهواره" و "ويدئو"، بگذاريم "تلگرام" (يا هر گرام ديگرى) يا هر مظهرى از مظاهر مدرنيته و زندگى جديد.
🔴 از متن يادداشت آوينى :
✔️🔹 « از تو ميپرسم: اگر چنين ميشُد که بتوان برنامه هاي ماهواره ها را با همين آنتن هاي معمولي تلويزيون گرفت، ما چه ميگفتيم؟ آيا درست بود که بگوييم: خوب! تکليف ماهواره ها را روشن کرديم؟... نه! »
✔️🔹 « ما بايد بدانيم که در چه دنيايي زندگي ميکنيم و با توجه به اين واقعيتها، راه هايی براي حفظِ فرهنگ خودمان پيدا کنيم. با فرار کردن و انزوا گرفتن و ديوار به دور خود کشيدن که مسأله ما حل نميشود. ما عادت کرده ايم که براي دور ماندن از خطرات، اصل را بر پرهيز بگذاريم» (!)
✔️🔹 « همين عکس العملي که اکنون در برابر "ويدئو" وجود دارد (*توجه: يادداشت در سال ١٣٧١ نوشته شده) پيش از اين در برابر راديو و بعد تلويزيون نيز وجود داشته است. اين مواجهه، توفيقی اجباری است که به انکشاف حقيقت دين مدد خواهد رسانيد و نه فقط مددرسانی، که اصلا در عالمی که حقايق به اضدادشان شناخته ميشوند، اين تنها راه ظهور و انکشاف حقيقتِ دين است.
حقيقت دين در جهاد رخ خواهد نمود نه در رهبانيت؛ و پناه گرفتن در پس ديوارها و صندوقخانه ها (!) در مواجهه با دنياي جديد، نوعي رهبانيت است.»
✔️🔹 «حكايتِ ما، حکايت آن پادشاه است که شازده کوچولو در ستارۀ اول ديد. پادشاه فرمانهاي عاقلانه اى ميداد؛ چرا که علاقه مند بود که فرمان هايش اجرا شود. مثلا وقتي شازده کوچولو ميپرسيد: اجازه هست بنشينم؟ پادشاه ميگفت: به تو فرمان ميدهم که بنشيني! »
✔️🔹 «مگر ما تنها ميراث دارانِ اين دين هستيم؟ و يا مگر دين اسلام لاي پنبه و زَرورق حفظ شده است؟ (!) و تازه مگر اين ماهواره ها راشيطان در مدار زمين نگه داشته است؟ (!)
دوست من! ضعف ماست که دشمن را قدرتمند جلوه ميدهد. ما تا آنجا بنيانِ کارمان را بر "گريختن" و "پناه گرفتن" گذاشته ايم که از يک نوار ويدئو هم دشمني غول پيکر براي خودمان تراشيده ايم. مگر اين نوار بى زبان فقط در برابر فيلمهاي مبتذل حساسيت دارد » (؟!)
...
🔴مرتضى آوينى اگر امروز زنده بود و در يكى از اين روزهاى بهارى بر روى مين هاى فكّه از ميان ما نرفته بود، احتمالا يك كانال تلگرامى داشت و احتمالا در آن همچنان بر بى ثمر بودن ديوار كشيدن ها ، مى نوشت. احتمالا صداى مرتضى آوينى اگر زنده بود چندان شنيده نمى شد ، چه اگر نبود آن گونه ى رفتنش، اين گونه ى از زيستن اش را نمى شناختيم.
آنكه آن روز بر فيلترينگ ماهواره، آنگونه تاخت، امروز اگر بود بر فيلترينگ تلگرام و ديگر "گرام" ها چه مى گفت؟
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
*منبع:کتاب رستاخیز جان صفحه ١١٣
📌پى نوشت:
مراد از فيلترينگ در اين يادداشت، محدودكردن است، يا همان كه آوينى مى گويد: ديوار كشيدن. يا آنكه گفته: تكليف را روشن كردن!
يا پرهيز.
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
🎥ورود خبرنگار به منطقه آلوده هسته ای فوکوشیما
🔹وقتی که از «نیروگاه هسته ای در منطقه با ریسک زلزله» صحبت می کنیم، مشخصا از چنین شرایطی صحبت می کنیم🔻
🔴یک خبرنگار [آزاد]، با ورود به منطقه آلودۀ هسته ای فوکوشیما، این تصاویر را ثبت کرده. تصاویری که نشان می دهد مردم در این منطقه، پس از بحران نیروگاه هسته ای، حتی برایِ برداشتنِ وسایل منزلشان ، برنگشته اند.
اینجا، همه چیز در تاریخ 11 مارس متوقف شده است.
سوپرمارکت هایی که تار عنکبوت بسته است. خانه هایی که عکسِ پدربزرگ ها و اجداد خانواده بر دیوار است ولی اهلِ منزل حتی برای برداشتن آنها برنگشته اند.
کلاس درس مدرسه ابتدایی که کیف های بچه ها بر روی میزها باقی مانده.
ماشین مرسدس بنزی که مقابل منزل پارک شده، ولی صاحبش حتی برای برداشتن ماشینش برنگشته است.
🔵مشابه این کار را چند ماه پیش خبرنگار آزاد ایرانی، افشین والی نژاد هم انجام داد و (بی مزد و منّت) فیلم را بر یوتیوب قرار داد ( فیلمی که در همین کانال هم به اشتراک گذاشته شده) ، ولی حجم مسایل سیاسی/اجتماعی که ما در داخل کشور با آن مواجهیم، همیشه به قدری است که دائما موضوعی برای "مجادله" هست و این قبیل بحث ها، در میان هیاهو/گفتگو های جاری ، «گم» می شود.
🔵در آخرین دیداری که با آیت اله هاشمی درباره زلزله و سونامی ژاپن داشتم، ایشان از وضعیت «مشکل آلودگی منطقه» جویا شدند؛ توضیح دادم که شعاعی برای تخلیه جمعیت مشخص شده ، و دولت در تلاش است تا جمعیت و ساکنینِ «بیرون از آن شعاع» به سر خانه و زندگی خود برگردند. گفتم: مسئله این است که دولت ژاپن، اجازه بحث و گفتگو درباره ابعاد این آلودگی را نمی دهد و لذا بحث جدی ای درباره آلودگی هسته ای در رسانه ها دیده نمی شود. آقای رفسنجانی با لبخندی گفتند: اجازه ندادن این روزها دیگر معنی ندارد که. (با اشاره به کف دست) این روزها هر کسی با موبایلش می تواند فیلم بگیرد و بر روی فیس بوک بگذارد. مگر دولت ژاپن می تواند جلو چنین چیزی را بگیرد؟!
🔴 موضوعِ بازسازی نیروگاه فوکوشیما به شدت در حال پیگیری است، ولی اصلِ مشکل (یعنی #آلودگی_هسته_ای) همچنان برقرار است. همین چند هفته پیش زلزله خفیف دیگری را در #بوشهر تجربه کردیم. اینها زنگ هشدارهایی است برای آماده باش. برای روز واقعه.
اذا وقعت الواقعه...
«لیس» لوقعتها کاذبه
🎥ویدئوی مربوط به فوکوشیما در پایین یادداشت (187 ثانیه)🔻
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت: یادداشت های مربوط به فوکوشیما در کانال
✍️سرنوشتِ تلخِ #نیروگاههای_هسته_ای در ژاپن (تاریخچه ماجرا)
https://t.iss.one/solseghalam/936
✍️ نیروگاه هسته ای بوشهر، پلاسکو نشود
https://t.iss.one/solseghalam/1170
✍️ ژاپن روبوتیک و بحران هسته ای فوکوشیما
https://t.iss.one/solseghalam/1149
✍️آیه الله هاشمی رفسنجانی و سونامی ژاپن
https://www.khabaronline.ir/detail/621473/weblog/eslami
✍️سالگرد سونامى و زلزله توهوكو ژاپن
https://t.iss.one/solseghalam/1300
✍️ویدئوی یوتیوب بازدید افشین والی نژاد و صحبت در مورد احتمال تشدید بحران هسته ای
https://t.iss.one/solseghalam/394
🔹وقتی که از «نیروگاه هسته ای در منطقه با ریسک زلزله» صحبت می کنیم، مشخصا از چنین شرایطی صحبت می کنیم🔻
🔴یک خبرنگار [آزاد]، با ورود به منطقه آلودۀ هسته ای فوکوشیما، این تصاویر را ثبت کرده. تصاویری که نشان می دهد مردم در این منطقه، پس از بحران نیروگاه هسته ای، حتی برایِ برداشتنِ وسایل منزلشان ، برنگشته اند.
اینجا، همه چیز در تاریخ 11 مارس متوقف شده است.
سوپرمارکت هایی که تار عنکبوت بسته است. خانه هایی که عکسِ پدربزرگ ها و اجداد خانواده بر دیوار است ولی اهلِ منزل حتی برای برداشتن آنها برنگشته اند.
کلاس درس مدرسه ابتدایی که کیف های بچه ها بر روی میزها باقی مانده.
ماشین مرسدس بنزی که مقابل منزل پارک شده، ولی صاحبش حتی برای برداشتن ماشینش برنگشته است.
🔵مشابه این کار را چند ماه پیش خبرنگار آزاد ایرانی، افشین والی نژاد هم انجام داد و (بی مزد و منّت) فیلم را بر یوتیوب قرار داد ( فیلمی که در همین کانال هم به اشتراک گذاشته شده) ، ولی حجم مسایل سیاسی/اجتماعی که ما در داخل کشور با آن مواجهیم، همیشه به قدری است که دائما موضوعی برای "مجادله" هست و این قبیل بحث ها، در میان هیاهو/گفتگو های جاری ، «گم» می شود.
🔵در آخرین دیداری که با آیت اله هاشمی درباره زلزله و سونامی ژاپن داشتم، ایشان از وضعیت «مشکل آلودگی منطقه» جویا شدند؛ توضیح دادم که شعاعی برای تخلیه جمعیت مشخص شده ، و دولت در تلاش است تا جمعیت و ساکنینِ «بیرون از آن شعاع» به سر خانه و زندگی خود برگردند. گفتم: مسئله این است که دولت ژاپن، اجازه بحث و گفتگو درباره ابعاد این آلودگی را نمی دهد و لذا بحث جدی ای درباره آلودگی هسته ای در رسانه ها دیده نمی شود. آقای رفسنجانی با لبخندی گفتند: اجازه ندادن این روزها دیگر معنی ندارد که. (با اشاره به کف دست) این روزها هر کسی با موبایلش می تواند فیلم بگیرد و بر روی فیس بوک بگذارد. مگر دولت ژاپن می تواند جلو چنین چیزی را بگیرد؟!
🔴 موضوعِ بازسازی نیروگاه فوکوشیما به شدت در حال پیگیری است، ولی اصلِ مشکل (یعنی #آلودگی_هسته_ای) همچنان برقرار است. همین چند هفته پیش زلزله خفیف دیگری را در #بوشهر تجربه کردیم. اینها زنگ هشدارهایی است برای آماده باش. برای روز واقعه.
اذا وقعت الواقعه...
«لیس» لوقعتها کاذبه
🎥ویدئوی مربوط به فوکوشیما در پایین یادداشت (187 ثانیه)🔻
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت: یادداشت های مربوط به فوکوشیما در کانال
✍️سرنوشتِ تلخِ #نیروگاههای_هسته_ای در ژاپن (تاریخچه ماجرا)
https://t.iss.one/solseghalam/936
✍️ نیروگاه هسته ای بوشهر، پلاسکو نشود
https://t.iss.one/solseghalam/1170
✍️ ژاپن روبوتیک و بحران هسته ای فوکوشیما
https://t.iss.one/solseghalam/1149
✍️آیه الله هاشمی رفسنجانی و سونامی ژاپن
https://www.khabaronline.ir/detail/621473/weblog/eslami
✍️سالگرد سونامى و زلزله توهوكو ژاپن
https://t.iss.one/solseghalam/1300
✍️ویدئوی یوتیوب بازدید افشین والی نژاد و صحبت در مورد احتمال تشدید بحران هسته ای
https://t.iss.one/solseghalam/394
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬ویدئوی ایندیپندنت از ورود خبرنگار آزاد به منطقه آلوده هسته ای فوکوشیما (مربوط به متن فوق🔺)
🔹برنگشتن مردم برای برداشتن وسایل زندگی از خانه و منزل خود پس از شروع آلودگی هسته ای
@solseghalam
🔹برنگشتن مردم برای برداشتن وسایل زندگی از خانه و منزل خود پس از شروع آلودگی هسته ای
@solseghalam
✍️سؤال از دوست ژاپنى درباره آمريكا
محمدرضا اسلامى
🔴 تاناكا ، از بچه هاي دوره كارشناسي ارشد بود كه در آزمايشگاه سازه فولادى با هم آشنا (و همكار) شديم و بعد از فارغ التحصيلی از دانشگاه كوبه ، در دفتر توكيو شركت "اوباياشى" استخدام شد.
درباره شركت #اوباياشى و عُمر "صدوبيست سال" آن قبلا در كانال صحبت شده بود (لينك در پى نوشت🔻)
شركت آنها ، در آمريكا چهار دفتر نمايندگى دارد. تاناكا براى مأموريت كارى به آمريكا آمده بود و فرصتى براى (تجديد) ديدار فراهم شد.
هميشه نظر #ژاپنى ها در مورد #آمريكا برايم جالب توجه بوده.
از او پرسيدم: سه چيزى كه در بازديد از آمريكا بيش از همه جلب توجهت كرده را علاقمندم كه بدانم؟
سه مورد را بيان كرد، كه يكى از آنها "پرچم" (Flag) بود.
گفت: اينكه مى بينى مردم آمريكا اينقدر پرچمشان را دوست دارند و مقابل خانه هاى معمولى در محله هاى پرت و شهرهاي كوچك هم يك پرچم در ورودى منزل نصب شده، بسيار در چشم مى زند.
ما ژاپنى ها هم كشورمان را خيلى دوست داريم، ولى مشخصا همچين رفتارى با پرچم ژاپن نداريم و لذا تو نمى بينى كه پرچم ژاپن در هر گوشه و كنارى نصب شده باشد.
▪️▪️▪️
سوال بايد كرد از افرادى كه به اينگونه "واقعيت" ها بى توجه اند كه:
آن شهروند آمريكايى كه معلم بازنشسته است و در گوشه اى از شهر كوچكى مثل لنسينگ ميشيگان زندگى مى كند و با يك زندگى معمولى و خانه اى معمولى روزگار مى گذراند، وقتى كه شب در اخبار تلويزيون مى بيند در "پارلمان” كشورى ديگر، پرچم كشورش را "آتش" مى زنند ، چه حسى پيدا مى كند؟
خصوصا اگر آن معلم بازنشسته ، به ترامپ هم رأى نداده باشد و جزو مخالفين/منتقدين رفتارهاى ترامپ باشد؟ ما با اين كارمان، او را (و اَمثال او را) به كدامين سَمت هل مى دهيم ؟
▪️▪️▪️
ترامپ از پيمان محیط زیستی پاريس هم خارج شده ، «بيمه اوباما» را هم می خواهد لغو كند، از قراردادهاى تجارى هم خارج شده. مسئله بيشتر از اينكه #ايران باشد، #اوباما ست. هر كارى كه اوباما كرده ، بايد هوا شود. هر خانه اي كه او بنا كرده، بايد تخريب شود. حتى سفارت تازه گشوده شده در #كوبا را هم بست.
در چنين شرايطي كه رفتارهاى اين آقا اينهمه منتقد در دنيا دارد، چه نيازى هست كه "پرچم كشور" را آتش بزنيم؟
ما، به كدام بيننده، كدام پيام را مى فرستيم؟
#پرچم
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📌پى نوشت:
يادداشت مرتبط
✍️عمر بيش از 120سال شركت اوباياشى
https://www.khabaronline.ir/detail/221877/weblog/eslami
✍️دو آمريكا، كدام آمريكا ؟
https://t.iss.one/solseghalam/1002
*درست در شرايطي كه عربستان بعد از اعدام شیخ نِمر در محل شدیدترین انتقادهای بین المللی بود، بالا رفتن از دیوار سفارت عربستان و حمله به سفارت (به عنوان رفتاری که هیچ کشوری آن را نمی پسندد) باعث شد که ذهن ها و #رسانه های دنیا، بجایِ پرداختن به زشتی کار عربستان، به موضوع حمله به سفارت بپردازند. ریشه ی این ماجراها در جهالت است؟
** در انتخابات آخر آمریکا، 65میلیون و 800هزار شهروند، به ترامپ رای «ندادند» ولی پرچم کشورشان را دوست دارند.
محمدرضا اسلامى
🔴 تاناكا ، از بچه هاي دوره كارشناسي ارشد بود كه در آزمايشگاه سازه فولادى با هم آشنا (و همكار) شديم و بعد از فارغ التحصيلی از دانشگاه كوبه ، در دفتر توكيو شركت "اوباياشى" استخدام شد.
درباره شركت #اوباياشى و عُمر "صدوبيست سال" آن قبلا در كانال صحبت شده بود (لينك در پى نوشت🔻)
شركت آنها ، در آمريكا چهار دفتر نمايندگى دارد. تاناكا براى مأموريت كارى به آمريكا آمده بود و فرصتى براى (تجديد) ديدار فراهم شد.
هميشه نظر #ژاپنى ها در مورد #آمريكا برايم جالب توجه بوده.
از او پرسيدم: سه چيزى كه در بازديد از آمريكا بيش از همه جلب توجهت كرده را علاقمندم كه بدانم؟
سه مورد را بيان كرد، كه يكى از آنها "پرچم" (Flag) بود.
گفت: اينكه مى بينى مردم آمريكا اينقدر پرچمشان را دوست دارند و مقابل خانه هاى معمولى در محله هاى پرت و شهرهاي كوچك هم يك پرچم در ورودى منزل نصب شده، بسيار در چشم مى زند.
ما ژاپنى ها هم كشورمان را خيلى دوست داريم، ولى مشخصا همچين رفتارى با پرچم ژاپن نداريم و لذا تو نمى بينى كه پرچم ژاپن در هر گوشه و كنارى نصب شده باشد.
▪️▪️▪️
سوال بايد كرد از افرادى كه به اينگونه "واقعيت" ها بى توجه اند كه:
آن شهروند آمريكايى كه معلم بازنشسته است و در گوشه اى از شهر كوچكى مثل لنسينگ ميشيگان زندگى مى كند و با يك زندگى معمولى و خانه اى معمولى روزگار مى گذراند، وقتى كه شب در اخبار تلويزيون مى بيند در "پارلمان” كشورى ديگر، پرچم كشورش را "آتش" مى زنند ، چه حسى پيدا مى كند؟
خصوصا اگر آن معلم بازنشسته ، به ترامپ هم رأى نداده باشد و جزو مخالفين/منتقدين رفتارهاى ترامپ باشد؟ ما با اين كارمان، او را (و اَمثال او را) به كدامين سَمت هل مى دهيم ؟
▪️▪️▪️
ترامپ از پيمان محیط زیستی پاريس هم خارج شده ، «بيمه اوباما» را هم می خواهد لغو كند، از قراردادهاى تجارى هم خارج شده. مسئله بيشتر از اينكه #ايران باشد، #اوباما ست. هر كارى كه اوباما كرده ، بايد هوا شود. هر خانه اي كه او بنا كرده، بايد تخريب شود. حتى سفارت تازه گشوده شده در #كوبا را هم بست.
در چنين شرايطي كه رفتارهاى اين آقا اينهمه منتقد در دنيا دارد، چه نيازى هست كه "پرچم كشور" را آتش بزنيم؟
ما، به كدام بيننده، كدام پيام را مى فرستيم؟
#پرچم
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📌پى نوشت:
يادداشت مرتبط
✍️عمر بيش از 120سال شركت اوباياشى
https://www.khabaronline.ir/detail/221877/weblog/eslami
✍️دو آمريكا، كدام آمريكا ؟
https://t.iss.one/solseghalam/1002
*درست در شرايطي كه عربستان بعد از اعدام شیخ نِمر در محل شدیدترین انتقادهای بین المللی بود، بالا رفتن از دیوار سفارت عربستان و حمله به سفارت (به عنوان رفتاری که هیچ کشوری آن را نمی پسندد) باعث شد که ذهن ها و #رسانه های دنیا، بجایِ پرداختن به زشتی کار عربستان، به موضوع حمله به سفارت بپردازند. ریشه ی این ماجراها در جهالت است؟
** در انتخابات آخر آمریکا، 65میلیون و 800هزار شهروند، به ترامپ رای «ندادند» ولی پرچم کشورشان را دوست دارند.
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
در سانفرانسيسكو
چند روزى هست كه در سانفرانسيسكو هستم. جايى كه برخى بهشت آمريكا خطابش مى كنند. آب و هواى معتدل و خليجى كه سمت جنوبش "سليكون ولى" هست و شركتهاى فن آورى و محل تولد استارت آپ ها. و سمت شمال سانفرانسيسكو . در دامان كوه پايه زيبا، نشسته كمپس دانشگاه بركلى. جايى كه نامهاى اساتيد بزرگ رشته عمران و سازه به آنجا گره خورده. پوپوف، مهين ، كاساى و... .
بهت زده هستم از شبهاى سانفرانسيسكو و اين تعداد بى خانمانى كه در گوشه خيابان ها و پياده رو ها سرگردان اند.
بى اغراق برخى خيابانهاى مركز شهر، نيمه شب در غُرُق (قرق؟) كارتن خوابهاست و حركت آرام گروه آنها در خيابان ، به فيلم هاى زامبى مى ماند كه زامبى ها در شهر حركت مى كنند (البته قصد جسارت به آنها ندارم چون آنها هم انسان اند، ولي اولين چيزي است كه در ذهن تداعى مى شود).
از خود مى پرسى اينهمه ثروتِ اين منطقه ى كاليفرنيا، نتوانسته راهى براى اين جماعت پيدا كند؟
ماجرا چيست؟
انسانِ رها شده در دامان تمدن است ، يا كه اينها انسانهاى بى مبالاتى بوده اند ؟
تمدن وحشى است كه راهى براى اينها پيدا نكرده، يا روحِ سرگردانِ اينهاست كه به اينجايشان كشانده؟
هر چه هست ، بى گمان داستانى درازگيسو دارد و من نمى دانم.
اما تلخ كامم از اينهمه رنجِ متحرك، در يكي از زيباترين نقاط دنيا.
https://t.iss.one/solseghalam
چند روزى هست كه در سانفرانسيسكو هستم. جايى كه برخى بهشت آمريكا خطابش مى كنند. آب و هواى معتدل و خليجى كه سمت جنوبش "سليكون ولى" هست و شركتهاى فن آورى و محل تولد استارت آپ ها. و سمت شمال سانفرانسيسكو . در دامان كوه پايه زيبا، نشسته كمپس دانشگاه بركلى. جايى كه نامهاى اساتيد بزرگ رشته عمران و سازه به آنجا گره خورده. پوپوف، مهين ، كاساى و... .
بهت زده هستم از شبهاى سانفرانسيسكو و اين تعداد بى خانمانى كه در گوشه خيابان ها و پياده رو ها سرگردان اند.
بى اغراق برخى خيابانهاى مركز شهر، نيمه شب در غُرُق (قرق؟) كارتن خوابهاست و حركت آرام گروه آنها در خيابان ، به فيلم هاى زامبى مى ماند كه زامبى ها در شهر حركت مى كنند (البته قصد جسارت به آنها ندارم چون آنها هم انسان اند، ولي اولين چيزي است كه در ذهن تداعى مى شود).
از خود مى پرسى اينهمه ثروتِ اين منطقه ى كاليفرنيا، نتوانسته راهى براى اين جماعت پيدا كند؟
ماجرا چيست؟
انسانِ رها شده در دامان تمدن است ، يا كه اينها انسانهاى بى مبالاتى بوده اند ؟
تمدن وحشى است كه راهى براى اينها پيدا نكرده، يا روحِ سرگردانِ اينهاست كه به اينجايشان كشانده؟
هر چه هست ، بى گمان داستانى درازگيسو دارد و من نمى دانم.
اما تلخ كامم از اينهمه رنجِ متحرك، در يكي از زيباترين نقاط دنيا.
https://t.iss.one/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2