#اسلام_انقلابی یا انقلاب اسلامی؟!
حاشیه ای بر #مغالطه جدید شیخ #حسن_روحانی
1. در دوران مبارزات، چپگرایان بهاصطلاح مسلمان با مصادره مفاهیم اسلامی به نفع تفکرات چپگرایانه خود، اسلام را فقط در شعاع مبارزات مارکسیستی خود تفسیر می کردند. #شهید_مطهری در برابر شعار همانان مبنی بر اسلام انقلابی بود که به مبارزه برخاست: «انقلاب اسلامی یعنی انقلابی که ماهیت اسلامی و راه اسلامی و هدف اسلامی دارد . اسلام انقلابی یعنی اسلامی که ماهیت و راه و هدف انقلابی دارد. به عبارت دیگر فرق میان آنجا که اسلام هدف و معیار انقلاب است باآنجا که انقلاب، هدف و معیار اسلام است...» (شهید مطهری، کتاب پیرامون انقلاب اسلامی)
2. در دیدگاه #امام_خمینی، #مقام_معظم_رهبری و خود شهید مطهری، اسلام حقیقی و ناب شامل ابعاد مختلف معنوی و مادی و فردی و اجتماعی بوده و البته همین اسلام ناب بدون نیاز به وامگیری از تفکرات چپ و راست معاصر، در ذات خود انقلابی و تحول آفرین و ستم ستیز بوده و هست. پس از انقلاب، بارها و بارها تعبیر «اسلام انقلابی» نه به معنای اسلام دروغین چپگرایان، بلکه به معنای اسلام ناب با نشان و ویژگی ممتاز خود (یعنی همان «انقلابی» بودن که مرز #اسلام_ناب را از اسلام تحجر و غربزدگی و سلطنت طلبی و سایر جلوه های اسلام امریکایی جدا می کند) مورد استفاده امام و رهبری قرار گرفته است.
3. حالا در این فصل از زمان، استفاده آقای روحانی از #مغالطه_اشتراک_لفظی و ارتجاع شان به کاربرد قدیمی تعبیر اسلام انقلابی، لابد برای تطهیر و توجیه اسلام سازشکار و منفعل، چیزی جز همان #تحریف_معنوی موضوع نیست. «همانطور که شهید مطهری نیز بارها تأکید کردهاند انقلاب ما انقلابی اسلامی است نه اسلامی انقلابی. شهید مطهری در مقالات خود پیرامون انقلاب اسلامی به این خطر بزرگ اشاره میکنند و میگویند ما انقلاب اسلامی داریم و نه اسلام انقلابی!» (حسن روحانی، 15 اردیبهشت 95) روحانی به #مغالطه بزرگ و همزمان خامی دست زده است. خام، چرا که احمقپنداری بزرگی نسبت به مخاطبان در دل دارد که کشف آن چندان سخت نیست.
4. #تحریف_معنوی؛ خطرناک تر از تحریف لفظی
#تحريف معنوی بسيار خطرناكتر از تحريف لفظی است ... اثر سوء تحريفات معنوی از تحريفات لفظی بيشتر است. تحريف معنوی يعنی چه؟ در يك جمله ممكن است ما از لفظ، نه كم كنيم و نه زياد، ولی وقتی كه میخواهيم آن را توجيه و تفسير كنيم، طوری توجيه و تفسير كنيم كه درست برخلاف و بر ضد معنی واقعی آن جمله باشد... (شهید مطهری، حماسه حسینی، ج 1، مبحث تحریفات عاشورا)
5. مهمترین دستاورد #جنگ؛ استمرار روح #اسلام_انقلابی
هر روز ما در #جنگ برکتی داشتهایم که در همۀ صحنهها از آن بهره جستهایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهایم، ما در جنگ، پرده از چهرۀ تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم... و از همۀ اینها مهمتر استمرار روح #اسلام_انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت. #امام_خمینی (پیام قبول قطعنامه، ۱۳۶۷/۱۲/۰۳)
6. اسلام انقلابی؛ متهم به تروریسم
در جوامع اسلامی، موج گرایش به #اسلام_انقلابی، یک موج زنده است؛ هیچ کارش هم نمیتوانند بکنند. البته، سرکوب و سختگیری میکنند، تهمت میزنند، رویشان اسم تروریست میگذارند... اما آن کاری را که نمیتواند بکند، از بین بردن این موج گرایش به #اسلام_انقلابی در میان ملتهاست. #رهبر_انقلاب (۱۳۶۸/۱۰/۱۳)
7. اسلام انقلابی، مانع چپاولگری بیگانگان
دشمنی (دشمنان خارجی) با #اسلام_انقلابی، اسلام امام، اسلام زندگیبخش... بهخاطر این است که اسلام، دست بیگانگان را از اینجا کوتاه کرد و منابع این کشور را از دست بیگانگان نجات داد. #رهبر_انقلاب (۱۳۷۸/۰۹/۰۳)
8. جهان در انتظار اسلام انقلابی
این دنیای سرشار از بیعدالتی و نامردمی، تشنهی #عدالت و چشمانتظار نظام و فلسفه و منطقی است که بیاید و آینده را به او نوید دهد. امروز در دنیا آن منطق قوی، آن فلسفهی عمیق و آن عنصر نجاتبخش، جز تفکّر روشنِ اسلام -البته #اسلام_انقلابی، نه اسلام وابسته به دستگاه قدرتهای ظالمِ این گوشه و آن گوشهی دنیا - چیز دیگری نیست. #رهبر_انقلاب (۱۳۸۰/۰۲/۱۶)
@smjmiry
حاشیه ای بر #مغالطه جدید شیخ #حسن_روحانی
1. در دوران مبارزات، چپگرایان بهاصطلاح مسلمان با مصادره مفاهیم اسلامی به نفع تفکرات چپگرایانه خود، اسلام را فقط در شعاع مبارزات مارکسیستی خود تفسیر می کردند. #شهید_مطهری در برابر شعار همانان مبنی بر اسلام انقلابی بود که به مبارزه برخاست: «انقلاب اسلامی یعنی انقلابی که ماهیت اسلامی و راه اسلامی و هدف اسلامی دارد . اسلام انقلابی یعنی اسلامی که ماهیت و راه و هدف انقلابی دارد. به عبارت دیگر فرق میان آنجا که اسلام هدف و معیار انقلاب است باآنجا که انقلاب، هدف و معیار اسلام است...» (شهید مطهری، کتاب پیرامون انقلاب اسلامی)
2. در دیدگاه #امام_خمینی، #مقام_معظم_رهبری و خود شهید مطهری، اسلام حقیقی و ناب شامل ابعاد مختلف معنوی و مادی و فردی و اجتماعی بوده و البته همین اسلام ناب بدون نیاز به وامگیری از تفکرات چپ و راست معاصر، در ذات خود انقلابی و تحول آفرین و ستم ستیز بوده و هست. پس از انقلاب، بارها و بارها تعبیر «اسلام انقلابی» نه به معنای اسلام دروغین چپگرایان، بلکه به معنای اسلام ناب با نشان و ویژگی ممتاز خود (یعنی همان «انقلابی» بودن که مرز #اسلام_ناب را از اسلام تحجر و غربزدگی و سلطنت طلبی و سایر جلوه های اسلام امریکایی جدا می کند) مورد استفاده امام و رهبری قرار گرفته است.
3. حالا در این فصل از زمان، استفاده آقای روحانی از #مغالطه_اشتراک_لفظی و ارتجاع شان به کاربرد قدیمی تعبیر اسلام انقلابی، لابد برای تطهیر و توجیه اسلام سازشکار و منفعل، چیزی جز همان #تحریف_معنوی موضوع نیست. «همانطور که شهید مطهری نیز بارها تأکید کردهاند انقلاب ما انقلابی اسلامی است نه اسلامی انقلابی. شهید مطهری در مقالات خود پیرامون انقلاب اسلامی به این خطر بزرگ اشاره میکنند و میگویند ما انقلاب اسلامی داریم و نه اسلام انقلابی!» (حسن روحانی، 15 اردیبهشت 95) روحانی به #مغالطه بزرگ و همزمان خامی دست زده است. خام، چرا که احمقپنداری بزرگی نسبت به مخاطبان در دل دارد که کشف آن چندان سخت نیست.
4. #تحریف_معنوی؛ خطرناک تر از تحریف لفظی
#تحريف معنوی بسيار خطرناكتر از تحريف لفظی است ... اثر سوء تحريفات معنوی از تحريفات لفظی بيشتر است. تحريف معنوی يعنی چه؟ در يك جمله ممكن است ما از لفظ، نه كم كنيم و نه زياد، ولی وقتی كه میخواهيم آن را توجيه و تفسير كنيم، طوری توجيه و تفسير كنيم كه درست برخلاف و بر ضد معنی واقعی آن جمله باشد... (شهید مطهری، حماسه حسینی، ج 1، مبحث تحریفات عاشورا)
5. مهمترین دستاورد #جنگ؛ استمرار روح #اسلام_انقلابی
هر روز ما در #جنگ برکتی داشتهایم که در همۀ صحنهها از آن بهره جستهایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهایم، ما در جنگ، پرده از چهرۀ تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم... و از همۀ اینها مهمتر استمرار روح #اسلام_انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت. #امام_خمینی (پیام قبول قطعنامه، ۱۳۶۷/۱۲/۰۳)
6. اسلام انقلابی؛ متهم به تروریسم
در جوامع اسلامی، موج گرایش به #اسلام_انقلابی، یک موج زنده است؛ هیچ کارش هم نمیتوانند بکنند. البته، سرکوب و سختگیری میکنند، تهمت میزنند، رویشان اسم تروریست میگذارند... اما آن کاری را که نمیتواند بکند، از بین بردن این موج گرایش به #اسلام_انقلابی در میان ملتهاست. #رهبر_انقلاب (۱۳۶۸/۱۰/۱۳)
7. اسلام انقلابی، مانع چپاولگری بیگانگان
دشمنی (دشمنان خارجی) با #اسلام_انقلابی، اسلام امام، اسلام زندگیبخش... بهخاطر این است که اسلام، دست بیگانگان را از اینجا کوتاه کرد و منابع این کشور را از دست بیگانگان نجات داد. #رهبر_انقلاب (۱۳۷۸/۰۹/۰۳)
8. جهان در انتظار اسلام انقلابی
این دنیای سرشار از بیعدالتی و نامردمی، تشنهی #عدالت و چشمانتظار نظام و فلسفه و منطقی است که بیاید و آینده را به او نوید دهد. امروز در دنیا آن منطق قوی، آن فلسفهی عمیق و آن عنصر نجاتبخش، جز تفکّر روشنِ اسلام -البته #اسلام_انقلابی، نه اسلام وابسته به دستگاه قدرتهای ظالمِ این گوشه و آن گوشهی دنیا - چیز دیگری نیست. #رهبر_انقلاب (۱۳۸۰/۰۲/۱۶)
@smjmiry
May 5, 2016
🔵 هرجا بروم، میشود خانهام!
چند قاب از سیره #امام_خمینی
⭕️ جهاز خانم را که آوردند، تنها چیزهایی كه آقا #روح_الله به اثاثیه اضافه كرد، یك گلیم بود، یك دست رختخواب، یك چراغ خوراكپزی، یك قابلمهی كوچك، یك قوری با استكان و نعلبكی.
⭕️ یك رمضان كه رفته بود شهر محلات، علمای شهر دعوتش كردند بیاید مسجد جامع نماز اقامه كند. قبول نكرد:
- آنجا كسی هست كه اقامهی جماعت كند.
یك مسجد دورافتاده و متروك پیدا کرده بود كه یك اتاق گلی كوچك بیشتر نداشت. نمازش را اینجا میخواند. میگفت باید به اینجا رونق داد.
⭕️ شب را تقسیم كرده بودند. دو ساعت آقا میخوابید و خانم حواسش به بچهها بود، دو ساعت خانم میخوابید و آقا بچهداری میكرد. روزها هم بعد درس، یك ساعت مخصوص بازی با بچهها بود.
⭕️ اول تبعید، در تركیه بردندش یک جا كه بترسانندش.
- اینجا قبر چهل نفر از علمای تركیه است كه با حكومت مخالفت كردند و كشته شدند.
گفت:
- عجب! ای كاش ما هم چنین چیزی داشتیم تا این جور از علمای تركیه عقب نباشیم.
⭕️ علیه لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی که بیانیه داد، بعضی علما گفتند: «شاه شیعه است، مگر با #شاه شیعه می شود مبارزه كرد؟»
نزدیک انقلاب، وقتی گفت در اعتراض به جنایات شاه، #نیمه_شعبان را جشن نگیریم، میگفتند: «چراغانی نیمه شعبان را به خاطر مبارزه تعطیل كنیم؟!»
یك عده #مقدس_نما دوران تبعیدش سر این دعوا میكردند كه او انگلیسی است یا آمریكایی؟! بعضیها میگفتند تاركالصلات است، روزه هم نمیگیرد، زردچوبه میمالد به صورتش كه بگوید روزهام! بعضیها هم میگفتند این عمامهاش كوچك است و در حد مرجعیت نیست. این جور حرفها را كه میشنید، میگفت:
- به آقایان بگویید من هنوز مشرك نشدهام.
⭕️ سعدون شاكر، رئیس سازمان امنیت عراق آمده بود به خط و نشان كشیدن:
- حضرتعالی در صورتی میتوانید در عراق به زندگی عادی خود ادامه دهید كه از كارهای سیاسی كه روابط ما با ایران را تیره میكند، خودداری كنید. در صورت ادامهی كارهای سیاسی باید عراق را ترك كنید.
آقا اشارهای كرد به زیلوی اتاق:
- هر جا بروم، اگر این فرش را پهن كنم، همان جا میشود منزل من. من از آن روحانیونی نیستم كه به خاطر علاقه به زیارت از #مبارزه دست بكشم.
⭕️ در #نوفل_لوشاتو، خبرنگاران خارجی میپرسیدند:
- سیبزمینی و تخم مرغ برای شما غذای مقدسی است؟... شما تخم مرغ را سمبل چیزی میدانید؟!
از بس كه غذای بیت امام تكراری بود؛ تخم مرغ پخته با سیبزمینی یا اشكنه.
⭕️ #نوه_امام بود؛ پسر آقامصطفی. توی مشهد به طرفداری از بنیصدر و علیه شهید رجایی سخنرانی كرد و تشنج به پا کرد. وسط شلوغی هم دست برد به اسلحه.
خبر كه به امام رسید به دامادش، آقای اشراقی، گفت: پیغام دهید نامبرده تحتالحفظ به تهران اعزام شود. اگر خواست تیراندازی كند، مهلت ندهند و بلافاصله به او شلیك كنند و از پای درش آورند.
آقای اشراقی رفت و برگشت.
- پیام را رساندید؟
- بله.
- گفتید اگر خواست تیراندازی كند، مهلتش ندهند؟
- نه...
- برگردید عین پیام را برسانید.
⭕️ میخواند و گریه میکرد. كودكی نامه نوشته بود كه:
- اماما! چون تو خدا را دوست داری، من هم تو را دوست دارم. چون تو با خدا رابطه داری، ما هم با تو رابطه داریم.
میخواند و گریه میكرد و میگفت:
- كاش من با خدا رابطه داشتم تا اینها راست باشد.
⭕️ دو سه سال آخر به این گذشت كه دوباره و چندباره بگوید به خاطر اجرای #اسلام_ناب و تحقق #عدالت و بستن راه دشمن، هر كاری لازم شد باید كرد. #قائم_مقام_رهبری را برای همین گذاشت كنار و گفت كه دلش پر خون است. #قطعنامه را پذیرفت و گفت جام زهر را نوشیده. بعضی احكام اولیهی دینی را با #حكم_حكومتی لغو كرده بود و بحثبرانگیز شده بود.
در جواب اشكالات فقهی یكی از شاگردانش، نوشت:
- باید سعی كنیم تا حصارهای جهل وخرافه را شكسته تا به سرچشمهی زلال #اسلام_ناب_محمدی (ص) برسیم. امروز غریبترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانی میخواهد و دعا كنید من نیز یكی از قربانیهای آن گردم.
⭕️ موقع غسل و تدفین، حتی یك كفن هم از خودش نداشت. باقیماندهی پولهاش به اندازهی خرج دو سه روز پذیرایی در دفتر و بیت هم نشد. اثاثیهی خانه مال خانم بود و خانه هم اجارهای بود. چیزی به جا نگذاشته بود، جز چند میلیونی دل داغدار و چند میلیارد بچههایی كه او را ندیده بودند.
محمدجواد میری
@smjmiry
چند قاب از سیره #امام_خمینی
⭕️ جهاز خانم را که آوردند، تنها چیزهایی كه آقا #روح_الله به اثاثیه اضافه كرد، یك گلیم بود، یك دست رختخواب، یك چراغ خوراكپزی، یك قابلمهی كوچك، یك قوری با استكان و نعلبكی.
⭕️ یك رمضان كه رفته بود شهر محلات، علمای شهر دعوتش كردند بیاید مسجد جامع نماز اقامه كند. قبول نكرد:
- آنجا كسی هست كه اقامهی جماعت كند.
یك مسجد دورافتاده و متروك پیدا کرده بود كه یك اتاق گلی كوچك بیشتر نداشت. نمازش را اینجا میخواند. میگفت باید به اینجا رونق داد.
⭕️ شب را تقسیم كرده بودند. دو ساعت آقا میخوابید و خانم حواسش به بچهها بود، دو ساعت خانم میخوابید و آقا بچهداری میكرد. روزها هم بعد درس، یك ساعت مخصوص بازی با بچهها بود.
⭕️ اول تبعید، در تركیه بردندش یک جا كه بترسانندش.
- اینجا قبر چهل نفر از علمای تركیه است كه با حكومت مخالفت كردند و كشته شدند.
گفت:
- عجب! ای كاش ما هم چنین چیزی داشتیم تا این جور از علمای تركیه عقب نباشیم.
⭕️ علیه لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی که بیانیه داد، بعضی علما گفتند: «شاه شیعه است، مگر با #شاه شیعه می شود مبارزه كرد؟»
نزدیک انقلاب، وقتی گفت در اعتراض به جنایات شاه، #نیمه_شعبان را جشن نگیریم، میگفتند: «چراغانی نیمه شعبان را به خاطر مبارزه تعطیل كنیم؟!»
یك عده #مقدس_نما دوران تبعیدش سر این دعوا میكردند كه او انگلیسی است یا آمریكایی؟! بعضیها میگفتند تاركالصلات است، روزه هم نمیگیرد، زردچوبه میمالد به صورتش كه بگوید روزهام! بعضیها هم میگفتند این عمامهاش كوچك است و در حد مرجعیت نیست. این جور حرفها را كه میشنید، میگفت:
- به آقایان بگویید من هنوز مشرك نشدهام.
⭕️ سعدون شاكر، رئیس سازمان امنیت عراق آمده بود به خط و نشان كشیدن:
- حضرتعالی در صورتی میتوانید در عراق به زندگی عادی خود ادامه دهید كه از كارهای سیاسی كه روابط ما با ایران را تیره میكند، خودداری كنید. در صورت ادامهی كارهای سیاسی باید عراق را ترك كنید.
آقا اشارهای كرد به زیلوی اتاق:
- هر جا بروم، اگر این فرش را پهن كنم، همان جا میشود منزل من. من از آن روحانیونی نیستم كه به خاطر علاقه به زیارت از #مبارزه دست بكشم.
⭕️ در #نوفل_لوشاتو، خبرنگاران خارجی میپرسیدند:
- سیبزمینی و تخم مرغ برای شما غذای مقدسی است؟... شما تخم مرغ را سمبل چیزی میدانید؟!
از بس كه غذای بیت امام تكراری بود؛ تخم مرغ پخته با سیبزمینی یا اشكنه.
⭕️ #نوه_امام بود؛ پسر آقامصطفی. توی مشهد به طرفداری از بنیصدر و علیه شهید رجایی سخنرانی كرد و تشنج به پا کرد. وسط شلوغی هم دست برد به اسلحه.
خبر كه به امام رسید به دامادش، آقای اشراقی، گفت: پیغام دهید نامبرده تحتالحفظ به تهران اعزام شود. اگر خواست تیراندازی كند، مهلت ندهند و بلافاصله به او شلیك كنند و از پای درش آورند.
آقای اشراقی رفت و برگشت.
- پیام را رساندید؟
- بله.
- گفتید اگر خواست تیراندازی كند، مهلتش ندهند؟
- نه...
- برگردید عین پیام را برسانید.
⭕️ میخواند و گریه میکرد. كودكی نامه نوشته بود كه:
- اماما! چون تو خدا را دوست داری، من هم تو را دوست دارم. چون تو با خدا رابطه داری، ما هم با تو رابطه داریم.
میخواند و گریه میكرد و میگفت:
- كاش من با خدا رابطه داشتم تا اینها راست باشد.
⭕️ دو سه سال آخر به این گذشت كه دوباره و چندباره بگوید به خاطر اجرای #اسلام_ناب و تحقق #عدالت و بستن راه دشمن، هر كاری لازم شد باید كرد. #قائم_مقام_رهبری را برای همین گذاشت كنار و گفت كه دلش پر خون است. #قطعنامه را پذیرفت و گفت جام زهر را نوشیده. بعضی احكام اولیهی دینی را با #حكم_حكومتی لغو كرده بود و بحثبرانگیز شده بود.
در جواب اشكالات فقهی یكی از شاگردانش، نوشت:
- باید سعی كنیم تا حصارهای جهل وخرافه را شكسته تا به سرچشمهی زلال #اسلام_ناب_محمدی (ص) برسیم. امروز غریبترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانی میخواهد و دعا كنید من نیز یكی از قربانیهای آن گردم.
⭕️ موقع غسل و تدفین، حتی یك كفن هم از خودش نداشت. باقیماندهی پولهاش به اندازهی خرج دو سه روز پذیرایی در دفتر و بیت هم نشد. اثاثیهی خانه مال خانم بود و خانه هم اجارهای بود. چیزی به جا نگذاشته بود، جز چند میلیونی دل داغدار و چند میلیارد بچههایی كه او را ندیده بودند.
محمدجواد میری
@smjmiry
June 2, 2016
@smjmiry
🔵 وحید آقا
به یاد شهید دکتر #دیالمه نماینده مردم مشهد در اولین دوره #مجلس_شورای_اسلامی و از شهدای #هفتم_تیر
⭕️ قرار بود ایران، ایران دیگری بشود، به زورِ کلاه شاپو و لباس متحدالشکل و کابارهها و البته یک مشت صنایع خارجی که حداکثر توی ایران مونتاژشان میشد کرد.
قرار بود جشنهای 2500 ساله و فرّه ایزدی همایونی سر تودهها را به شکوه باستانی کشورشان گرم کند. قرار بود مردم به پیشینه هخامنشیشان مفتخر باشند و از حالِ پهلویشان راضی. و نسلهای پیر و جوان، پشتگرم به #اصلاحات_رضاخانی، چشم به فردایی رویایی بدوزند که در آن، #سبک_زندگی را دنیای متجدد تعیین میکرد: سپردن سرمایهها به ممالک راقیه. مصرف کردن محصولات صنعتی، لوازم آرايشي، پنیرهای قالبی، گوشتهای یخی و تئوریهای مملکتداری.
قرار بود ایران، #ایران دیگری بشود. قرار بود مدرسهها نسل جدید را برای دنیای جدید آموزش دهند و دانشگاهها جوانان را برای اداره کشوری متفاوت مهیاکنند. کشوری که در آن، #اروپا و #امریکا آرمان توسعهیافتگی بودند و دین و سنتها، مزاحم #پیشرفت .
⭕️ قرار بود هر چیزی که رنگ #دين دارد محو شود. البته نه هر چیزی. کسی به نماز و روزه پیرمردها و پیرزنها کاری نداشت. دینی که بخواهد چشم و گوش جوانها را باز کند، خطرناک بود و ممنوع.... قرار بود دین را #آخوندهای_درباری و #مقدسین گوشهنشین تفسیر کنند و #شاهِ شیعه، #سایه_خدا معرفی شود و مردم هم سرشان گرم دنیای جدیدی بشود که اربابان واقعی حضرت سایه نقشهاش را کشیده بودند.
تنها چیزی که در رویاهای مدرن #شاهنشاهی قرار نبود، این بود که نسل جدید، به سنتهایی برگردد که ریشه در دین دارند و آرمانهایی که با نظم نوین جهانی سر آشتی نداشتند. قرار نبود جوانان ایرانی به چیزی فراتر از پرستش در و دیوار تخت جمشید و نبش قبر کوروش فکر کنند. نه، قرار نبود دانشگاه بشود جای امثال عبدالحمید...
⭕️ آن روزها #دانشگاه مرکز درگیریها بود. نه فقط زد و خوردهای آشکار، که بیشتر از همه، غوغا و قشونکشی ایدئولوژیهای مختلف. و این وسط جو برای بچه مسلمانها از همه سنگینتر بود. غربگراها مذهب را ارتجاع قرون وسطایی میدانستند و شرقگراها دین را تریاک سستکننده تودهها. و هیچ کدام نمیتوانستند قبول کنند مقلدان #امام_خمینی پیشرو مبارزه با ظلم و جهل حاکم باشند. امثال وحیدآقا به آخوندیسم متهم بودند و باید همزمان با مبارزهشان با رژیم، با این تصورات موهوم و این کوتهفکری مبارزان هم مقابله میکردند. دانشگاه -نه مثل امروز، سرد و ساکت- میدان اصلی #مبارزه فکری و فرهنگی بود. خانه دانشجویی عبدالحمید که حالا دیگر بین بچهها مشهور شده بود به #وحید_آقا با آن کتابها و نوارها و اعلامیههای ممنوعهاش، و با آن بحثهای شبانه روزی ایدئولوژیک و سیاسیاش، در چنین وضعی پاگرفت. وحید آقا همان قدر که کار تشکیلاتی و فکری و سیاسی را مبارزه میدانست، سر زدن به کپرنشینهای بشاگرد و سیستان و ثبت و انعکاس رنجهای آنان را هم جزو مبارزه میدانست.
⭕️ خون شهید و اشک یتیم، سیل خروشنده انقلاب را جاری کرد و آن واقعه بزرگ رخ داد. خیلیها مثل #بازرگان معتقد بودند، انقلاب انجام یافت و مردم باید به خانه هایشان برگردند. اما شاگردان امام میدانستند که #انقلاب تازه شروع شده. #پهلوی رفته بود اما پشت صحنههایش هنوز بودند: نسخههای خارجی برای مدیریت کشور، اخلاق اقتصاد مصرفی، قلم به دستهای خودباخته، سرمایهسالاران سودجو، #مذهبیهای_ضدانقلاب و مذهبهای بخور و بخوابی، دانشگاههای وابسته و چشم امید بسته به خارج. و هزار گره باز نشده دیگری که انقلاب برای گشودنشان آمده بود. پس کار تمام که نشده بود هیچ، سختتر از قبل هم بود. امثال آقا وحید حالا دیگر هم باید با دشمن نقابزده میجنگیدند و هم طرحی نو در میانداختند. در جامعه، در دانشگاه، در دانشگاهیها...
بخشهایی از متن مستند «وحیدآقا» (به قلم محمدجواد میری، ۱۳۸۷) درباره زندگی و مبارزات شهید عبدالحمید #دیالمه به کارگردانی #حجت_احمدیزر و #محمدمهدی_خالقی
@smjmiry
🔵 وحید آقا
به یاد شهید دکتر #دیالمه نماینده مردم مشهد در اولین دوره #مجلس_شورای_اسلامی و از شهدای #هفتم_تیر
⭕️ قرار بود ایران، ایران دیگری بشود، به زورِ کلاه شاپو و لباس متحدالشکل و کابارهها و البته یک مشت صنایع خارجی که حداکثر توی ایران مونتاژشان میشد کرد.
قرار بود جشنهای 2500 ساله و فرّه ایزدی همایونی سر تودهها را به شکوه باستانی کشورشان گرم کند. قرار بود مردم به پیشینه هخامنشیشان مفتخر باشند و از حالِ پهلویشان راضی. و نسلهای پیر و جوان، پشتگرم به #اصلاحات_رضاخانی، چشم به فردایی رویایی بدوزند که در آن، #سبک_زندگی را دنیای متجدد تعیین میکرد: سپردن سرمایهها به ممالک راقیه. مصرف کردن محصولات صنعتی، لوازم آرايشي، پنیرهای قالبی، گوشتهای یخی و تئوریهای مملکتداری.
قرار بود ایران، #ایران دیگری بشود. قرار بود مدرسهها نسل جدید را برای دنیای جدید آموزش دهند و دانشگاهها جوانان را برای اداره کشوری متفاوت مهیاکنند. کشوری که در آن، #اروپا و #امریکا آرمان توسعهیافتگی بودند و دین و سنتها، مزاحم #پیشرفت .
⭕️ قرار بود هر چیزی که رنگ #دين دارد محو شود. البته نه هر چیزی. کسی به نماز و روزه پیرمردها و پیرزنها کاری نداشت. دینی که بخواهد چشم و گوش جوانها را باز کند، خطرناک بود و ممنوع.... قرار بود دین را #آخوندهای_درباری و #مقدسین گوشهنشین تفسیر کنند و #شاهِ شیعه، #سایه_خدا معرفی شود و مردم هم سرشان گرم دنیای جدیدی بشود که اربابان واقعی حضرت سایه نقشهاش را کشیده بودند.
تنها چیزی که در رویاهای مدرن #شاهنشاهی قرار نبود، این بود که نسل جدید، به سنتهایی برگردد که ریشه در دین دارند و آرمانهایی که با نظم نوین جهانی سر آشتی نداشتند. قرار نبود جوانان ایرانی به چیزی فراتر از پرستش در و دیوار تخت جمشید و نبش قبر کوروش فکر کنند. نه، قرار نبود دانشگاه بشود جای امثال عبدالحمید...
⭕️ آن روزها #دانشگاه مرکز درگیریها بود. نه فقط زد و خوردهای آشکار، که بیشتر از همه، غوغا و قشونکشی ایدئولوژیهای مختلف. و این وسط جو برای بچه مسلمانها از همه سنگینتر بود. غربگراها مذهب را ارتجاع قرون وسطایی میدانستند و شرقگراها دین را تریاک سستکننده تودهها. و هیچ کدام نمیتوانستند قبول کنند مقلدان #امام_خمینی پیشرو مبارزه با ظلم و جهل حاکم باشند. امثال وحیدآقا به آخوندیسم متهم بودند و باید همزمان با مبارزهشان با رژیم، با این تصورات موهوم و این کوتهفکری مبارزان هم مقابله میکردند. دانشگاه -نه مثل امروز، سرد و ساکت- میدان اصلی #مبارزه فکری و فرهنگی بود. خانه دانشجویی عبدالحمید که حالا دیگر بین بچهها مشهور شده بود به #وحید_آقا با آن کتابها و نوارها و اعلامیههای ممنوعهاش، و با آن بحثهای شبانه روزی ایدئولوژیک و سیاسیاش، در چنین وضعی پاگرفت. وحید آقا همان قدر که کار تشکیلاتی و فکری و سیاسی را مبارزه میدانست، سر زدن به کپرنشینهای بشاگرد و سیستان و ثبت و انعکاس رنجهای آنان را هم جزو مبارزه میدانست.
⭕️ خون شهید و اشک یتیم، سیل خروشنده انقلاب را جاری کرد و آن واقعه بزرگ رخ داد. خیلیها مثل #بازرگان معتقد بودند، انقلاب انجام یافت و مردم باید به خانه هایشان برگردند. اما شاگردان امام میدانستند که #انقلاب تازه شروع شده. #پهلوی رفته بود اما پشت صحنههایش هنوز بودند: نسخههای خارجی برای مدیریت کشور، اخلاق اقتصاد مصرفی، قلم به دستهای خودباخته، سرمایهسالاران سودجو، #مذهبیهای_ضدانقلاب و مذهبهای بخور و بخوابی، دانشگاههای وابسته و چشم امید بسته به خارج. و هزار گره باز نشده دیگری که انقلاب برای گشودنشان آمده بود. پس کار تمام که نشده بود هیچ، سختتر از قبل هم بود. امثال آقا وحید حالا دیگر هم باید با دشمن نقابزده میجنگیدند و هم طرحی نو در میانداختند. در جامعه، در دانشگاه، در دانشگاهیها...
بخشهایی از متن مستند «وحیدآقا» (به قلم محمدجواد میری، ۱۳۸۷) درباره زندگی و مبارزات شهید عبدالحمید #دیالمه به کارگردانی #حجت_احمدیزر و #محمدمهدی_خالقی
@smjmiry
June 27, 2016
@smjmiry
🔵 بشارت داوود
فصلی از یک منظومهی بلند دربارۀ قدس
دو سه سال پیش در اوج حملات #اسرائیل به فلسطینیان، در جستجوی مفاهیمی مشترک میان #ادیان_ابراهیمی برای نفی اسرائیل بودم. مجموعۀ #عهدین را در کنار #قرآن کریم تورق میکردم و هر چه در شرح حال #بنیاسرائیل و جنایات و مکافات ایشان بیشتر میجستم، میدیدم که مشترکات ادیان ابراهیمی در سرزنش ستمگری و فریبکاری این قوم و درباره سرنوشت پرمخاطرۀشان، بسیار بیشتر از یکی دو گزارۀ مشهور از قبیل این است که منجی #موعود به #بیت_المقدس میآید و تکلیف بشر در آن جا روشن میشود و... . عهد قدیم خود سرشار از بیمها و اخطارها دربارۀ این جماعت بدعهد است.
القصه، این تورقها بعداً به تولید دو چیز کمک کرد؛ یکی پوستر #بشنو_اسرائیل در جلسات ایدهپردازی #نهضت_مردمی_پوستر_انقلاب و دیگری منظومهای بلند و البته ناتمام در ذهن خودم. منظومه میگویم چون شاید نظمی بلند برای ثبت ماحصل آن جستجوها شده باشد اما تا شعر بودن فرسنگها فاصله دارد. چیزی است از قبیل تلاش قدما برای ثبت منظوم دغدغههاشان. یا در بهترین حالت تقلیدی خامدستانه از حال و هوای اشعار امثال #علی_معلم. به هر حال در این نگارش، کوشیدم از تاریخ جنایتها و بدعهدیهای بنیاسرائیل آغاز و به سرنوشت ایشان ختم کنم. ابیات زیر که مبنی بر یکذاتپنداری #مهدی موعود با #پیامبر_اعظم (ص) و خلاصه شدن تمام انبیا و اولیا در ایشان است، برشی از فصول انتهایی همان منظومه ناتمام است که فعلاً #بشارت_داوود نامش نهادهام.
[فصل روحالله]
الا برادر صالح، صبور باش، صبور *
ببین که خوشخبرم از ترانههای زبور
که وارثان زمین -گفته است- نیکانند (۱)
که گفته است: در این ارث بیشریکانند
نخست، قوم بهتاراجرفته را مانند
سپس سپاه بهمعراجرفته را مانند
نخست رعد پراکنده، باد سرگردان
سپس به معجزه، یکپاره عود و آتشدان...
چو رعد و برق به سوی کُتِل سوار بُراق (۲)
رسیده لشگر کشمیر و سبزوار و عراق
به رغم ساحر و فرعون و شیخ و کاهن و شاه
به عزم موسویاش سر رسیده روحالله (۳)
و گفته بر سر ناقوسها صدا بزنند
دعای «مرگ بر این دیو» را صلا بزنند (۴)
سپاه کاوه به میعاد جنگ راهی شد
به جنگ ارتش دِژهوختگَنگ راهی شد (۵)
سر از شریعت و انذار موسوی سرشار
دل از طریقت و تبشیر عیسوی سرشار
به چهره، بر اثر بندگی، نشانۀشان
شگفت سختشده مایۀ جوانۀشان (۶)
به فتح مسجد الاقصای چَستخیز شدند
کلیددار کلیسای رستخیز شدند (۷)
نوای ندبه به دیوار ندبه سر دادند
به نام نامی الله خطبه سر دادند
طلسم سلطۀ ضحاک ماردوش شکست
بلور حیلۀ دجال دلقپوش شکست
[فصل موعود]
وضو گرفت گل نرگس از دل شبنم
شکُفت پشت نمازش، گل از گل مریم
تمام هفت فلک را سپیدهباران کرد
به روشناییِ ساعیر و طور و فاران کرد (۸)
ندا رسید که موعود اولیا این است
کسی به هیبت شمعون و ایلیا این است (۹)
سِلاه! موسیِ برگشته از بیابان را! (۱۰)
نظاره کن پسر بینظیر انسان را! (۱۱)
ز سوی مدیَن و میقات بازگشته کلیم
فرود آمده از غارِ غُربت ابراهیم
به کف گرفته ترازوی داد را داوود
به اوج برده شگفتی، مسیحِ رازآلود
عصای آهن و شمشیر آهنین بر کف (۱۲)
هزار «رایَت منصور» پیش او در صف **
نگین حلقۀ عِقد است؛ هان! سلیمان است (۱۳)
سَکینه حلقۀ عقدش به دست سلمان است (۱۴)
بشارت حبَقوق است برده هوش جهان
به فن مُعجز برهان، کشیده تیغ بیان (۱۵)
تلاوتش بشنو، یوشَع است و تورات است
طراوتش، طرب پطروس از بشارات است (۱۶)
جهان، مسخّر ساعیر و طور و فاران و...
تمام هفت فلک، در سپیدهباران و...
سپیده نزد خِیام سیاهِ قیدار است (۱۷)
هلا! به قدس درآیید، وقت دیدار است...
* ای قدس، ای بلاد بلاکش، صبور باش (علی معلم دامغانی)
** بیا که رایت منصور پادشاه رسید (حافظ)
محمدجواد میری
@smjmiry
⭕️ پانوشتها در این لینک:
https://telegram.me/smjmiry/46
🔵 بشارت داوود
فصلی از یک منظومهی بلند دربارۀ قدس
دو سه سال پیش در اوج حملات #اسرائیل به فلسطینیان، در جستجوی مفاهیمی مشترک میان #ادیان_ابراهیمی برای نفی اسرائیل بودم. مجموعۀ #عهدین را در کنار #قرآن کریم تورق میکردم و هر چه در شرح حال #بنیاسرائیل و جنایات و مکافات ایشان بیشتر میجستم، میدیدم که مشترکات ادیان ابراهیمی در سرزنش ستمگری و فریبکاری این قوم و درباره سرنوشت پرمخاطرۀشان، بسیار بیشتر از یکی دو گزارۀ مشهور از قبیل این است که منجی #موعود به #بیت_المقدس میآید و تکلیف بشر در آن جا روشن میشود و... . عهد قدیم خود سرشار از بیمها و اخطارها دربارۀ این جماعت بدعهد است.
القصه، این تورقها بعداً به تولید دو چیز کمک کرد؛ یکی پوستر #بشنو_اسرائیل در جلسات ایدهپردازی #نهضت_مردمی_پوستر_انقلاب و دیگری منظومهای بلند و البته ناتمام در ذهن خودم. منظومه میگویم چون شاید نظمی بلند برای ثبت ماحصل آن جستجوها شده باشد اما تا شعر بودن فرسنگها فاصله دارد. چیزی است از قبیل تلاش قدما برای ثبت منظوم دغدغههاشان. یا در بهترین حالت تقلیدی خامدستانه از حال و هوای اشعار امثال #علی_معلم. به هر حال در این نگارش، کوشیدم از تاریخ جنایتها و بدعهدیهای بنیاسرائیل آغاز و به سرنوشت ایشان ختم کنم. ابیات زیر که مبنی بر یکذاتپنداری #مهدی موعود با #پیامبر_اعظم (ص) و خلاصه شدن تمام انبیا و اولیا در ایشان است، برشی از فصول انتهایی همان منظومه ناتمام است که فعلاً #بشارت_داوود نامش نهادهام.
[فصل روحالله]
الا برادر صالح، صبور باش، صبور *
ببین که خوشخبرم از ترانههای زبور
که وارثان زمین -گفته است- نیکانند (۱)
که گفته است: در این ارث بیشریکانند
نخست، قوم بهتاراجرفته را مانند
سپس سپاه بهمعراجرفته را مانند
نخست رعد پراکنده، باد سرگردان
سپس به معجزه، یکپاره عود و آتشدان...
چو رعد و برق به سوی کُتِل سوار بُراق (۲)
رسیده لشگر کشمیر و سبزوار و عراق
به رغم ساحر و فرعون و شیخ و کاهن و شاه
به عزم موسویاش سر رسیده روحالله (۳)
و گفته بر سر ناقوسها صدا بزنند
دعای «مرگ بر این دیو» را صلا بزنند (۴)
سپاه کاوه به میعاد جنگ راهی شد
به جنگ ارتش دِژهوختگَنگ راهی شد (۵)
سر از شریعت و انذار موسوی سرشار
دل از طریقت و تبشیر عیسوی سرشار
به چهره، بر اثر بندگی، نشانۀشان
شگفت سختشده مایۀ جوانۀشان (۶)
به فتح مسجد الاقصای چَستخیز شدند
کلیددار کلیسای رستخیز شدند (۷)
نوای ندبه به دیوار ندبه سر دادند
به نام نامی الله خطبه سر دادند
طلسم سلطۀ ضحاک ماردوش شکست
بلور حیلۀ دجال دلقپوش شکست
[فصل موعود]
وضو گرفت گل نرگس از دل شبنم
شکُفت پشت نمازش، گل از گل مریم
تمام هفت فلک را سپیدهباران کرد
به روشناییِ ساعیر و طور و فاران کرد (۸)
ندا رسید که موعود اولیا این است
کسی به هیبت شمعون و ایلیا این است (۹)
سِلاه! موسیِ برگشته از بیابان را! (۱۰)
نظاره کن پسر بینظیر انسان را! (۱۱)
ز سوی مدیَن و میقات بازگشته کلیم
فرود آمده از غارِ غُربت ابراهیم
به کف گرفته ترازوی داد را داوود
به اوج برده شگفتی، مسیحِ رازآلود
عصای آهن و شمشیر آهنین بر کف (۱۲)
هزار «رایَت منصور» پیش او در صف **
نگین حلقۀ عِقد است؛ هان! سلیمان است (۱۳)
سَکینه حلقۀ عقدش به دست سلمان است (۱۴)
بشارت حبَقوق است برده هوش جهان
به فن مُعجز برهان، کشیده تیغ بیان (۱۵)
تلاوتش بشنو، یوشَع است و تورات است
طراوتش، طرب پطروس از بشارات است (۱۶)
جهان، مسخّر ساعیر و طور و فاران و...
تمام هفت فلک، در سپیدهباران و...
سپیده نزد خِیام سیاهِ قیدار است (۱۷)
هلا! به قدس درآیید، وقت دیدار است...
* ای قدس، ای بلاد بلاکش، صبور باش (علی معلم دامغانی)
** بیا که رایت منصور پادشاه رسید (حافظ)
محمدجواد میری
@smjmiry
⭕️ پانوشتها در این لینک:
https://telegram.me/smjmiry/46
Telegram
اما بعد... | محمدجواد میری
@smjmiry
🔵 بشارت داوود
فصلی از یک منظومهی بلند دربارۀ قدس
⭕️ پانوشتها:
(۱) و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون (قرآن کریم، #انبیاء : 105) معادل مضامینی در #زبور موجود از جمله: مزامیر داوود، 37: 29.
(۲) کُتِل در زبان عبری…
🔵 بشارت داوود
فصلی از یک منظومهی بلند دربارۀ قدس
⭕️ پانوشتها:
(۱) و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون (قرآن کریم، #انبیاء : 105) معادل مضامینی در #زبور موجود از جمله: مزامیر داوود، 37: 29.
(۲) کُتِل در زبان عبری…
July 1, 2016
@smjmiry
🔵 بشارت داوود
فصلی از یک منظومهی بلند دربارۀ قدس
⭕️ پانوشتها:
(۱) و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون (قرآن کریم، #انبیاء : 105) معادل مضامینی در #زبور موجود از جمله: مزامیر داوود، 37: 29.
(۲) کُتِل در زبان عبری دیوار است. بر روی تپه موریا در شهر #قدس دیواری است که نزد #یهودیان قبله نماز است و #دیوار_ندبه نام دارد و مسلمانان آن را ایستگاه معراج پیامبر پس از بستن #براق میدانند و دیوار براق نامیدهاند.
(۳) مبشر ظهور در عصر ما، از قضا هم #روح_الله است و همنام عیسی و هم #موسوی است و منسوب به نام مبارک موسی.
(۴) نوید برخاستن صدای مرگ بر آمریکا از ناقوس کلیساهای جهان در پیام ۲۹ تیر ۶۷ #امام_خمینی آمده است و خود نویدی است به بازگشت مسیح #عیسی بن مریم علیهما السلام و بازگشت مسیحیت به اصول خویش.
(۵) در #شاهنامه فردوسی دژهوختگنگ (یا گنگدژهوخت یا دژهودج) نامی معادل #بیت_المقدس است که در نبرد نهایی با #ضحاک از چنگ او بیرون آمد: به دژهوختگنگ آمد از راه شام/ که خوانیش بیتالمقدس بهنام.
(۶) «...نشان آنان بر اثر سجود، در چهرههاشان است. این صفت ایشان در #تورات است. و مَثل آنان در #انجیل چون کِشتهای است که جوانۀ خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقههایش بایستد آن طور که دهقانان را به شگفت آورد، تا کافران را به خشم وادارد» (قرآن کریم، #فتح : 29) مشابه مضمون تشبیهی که از عیسی (ع) درباره ایمان و ملکوت خدا نقل شده است (انجیل مرقس، 4: 3-32)
(۷) کلیسای رستاخیز یا قیامت که به اعتقاد #مسیحیان محل عروج عیسی (ع) به آسمان پس از دفن است، در بیت المقدس قرار دارد.
(۸) نام سه کوهی که طبق آخرین سخنان موسی به روایت تورات (تثنیه، 33: 2) نور الاهی از آنها تابیده است. طور در صحرای سینا، ساعیر در ناصره فلسطین و فاران باز به روایت تورات (پیدایش، 21: 20 و 21) محل زندگی #هاجر و #اسماعیل است.
(۹) #شمعون یا همان پطروس، وصی عیسی (ع) و جد اعلای #نرجس_خاتون است که کلیسای #واتیکان بر مدفن همو ساخته شده است. و #ایلیا هم در برخی متون شیعی نامی برای سیدالاوصیا #علی (ع) است و هم در جای جای کتاب مقدس، نام #الیاس (ع)، پیامبرِ به معراج رفته و مفقود بنیاسرائیل است.
(۱۰) سلاه (selah) نهیبی آشنا و پرتکرار در تورات و زبور است که شاید بتوان این گونهاش معنا کرد: هان! نیک درنگ کن!
(۱۱) #پسر_انسان تعبیری است که در کنار #مسیح بارها در #عهد_جدید آمده. (انجیل متی، 24: 37 و مکاشفه یوحنا 3: 13 و...)
(۱۲) کتاب #مکاشفه_یوحنا از حکمرانی پسر انسان بر جهان با عصای آهن سخن میگوید. قرآن نیز در سوره #حدید به نیروی شدید آهن اشاره دارد.
(۱۳) جمعیت ده هزار نفری را عِقد گویند. گفتهاند شمار لشگر اسلام در فتح مکه و نیز سپاه #مهدی امت در آخرالزمان ده هزار است. نیز در بخشی از کتاب #غزلهای_سلیمان (از کتب #عهد_قدیم) که شامل گفتگوهای یک مرد (ظاهراً سلیمان) و یک زن (ظاهرا به تفسیر برخی،نماد سکینه یا محبت الهی) است، مرد شخصی بینظیر میان ده هزار جوان وصف شده و با لفظ عبری #محمدیم (خواستنی و ستودنی) با اوصافی ستوده میشود که پر بیشباهت به توصیفات مسلمانان از پیامبر (ص) و شیعیان از مهدی (عج) نیز نیست. (غزلهای سلیمان، 5: 10-16)
(۱۴) #سکینه (شخینا) آرامشی الاهی است که برای بنیاسرائیل در #صندوق_عهد جلوهگر میشد (قرآن کریم، #بقره : 248) و برای #پیامبر (ص) و #مسلمانان بر دلهاشان نازل میشد (قرآن کریم، #توبه : 40 و 26، #فتح : 4 و 18 و 26). #سلمان محمدی نیز نماد جستجوی حقیقت در میان ادیان گوناگون و غلبه نهایی #اسلام است.
(۱۵) در پیشگویی #حبقوق نبی (ع) نقل شده است: خدا از کوه فاران بیان را آورد (حبقوق، 3: 3). در مکاشفه یوحنا (19: 11) نیز سخن از سواری است که #امین نام دارد و با شمشیری که از دهانش بیرون میآید بر دیگران غلبه میکند. و باز معارف شیعی، قرآن (بیان) و عقل را حجت الاهی در دوره پیامبر آخرالزمان میدانند.
(۱۶) #یوشع بن نون (ع) وصی موسی (ع) و نبی بعد از آن حضرت بود. #پطروس نام یونانی شمعون، وصی عیسی (ع) است و #انجیل لفظاً به معنای #بشارت و برخلاف متن پرهشدار #تورات، حامل بشارات متعدد است.
(۱۷) #قیدار فرزند #اسماعیل (ع) و جد اعلای پیامبر (ص) و #امام_زمان (عج) است که در کتاب غزلهای سلیمان، «زیبایی در عین سیاهفامی» به خیمهها و چادرهای سیاه او تشبیه شده است. (غزلهای سلیمان، 1: 5)
@smjmiry
متن شعر در این لینک:
https://telegram.me/smjmiry/45
🔵 بشارت داوود
فصلی از یک منظومهی بلند دربارۀ قدس
⭕️ پانوشتها:
(۱) و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون (قرآن کریم، #انبیاء : 105) معادل مضامینی در #زبور موجود از جمله: مزامیر داوود، 37: 29.
(۲) کُتِل در زبان عبری دیوار است. بر روی تپه موریا در شهر #قدس دیواری است که نزد #یهودیان قبله نماز است و #دیوار_ندبه نام دارد و مسلمانان آن را ایستگاه معراج پیامبر پس از بستن #براق میدانند و دیوار براق نامیدهاند.
(۳) مبشر ظهور در عصر ما، از قضا هم #روح_الله است و همنام عیسی و هم #موسوی است و منسوب به نام مبارک موسی.
(۴) نوید برخاستن صدای مرگ بر آمریکا از ناقوس کلیساهای جهان در پیام ۲۹ تیر ۶۷ #امام_خمینی آمده است و خود نویدی است به بازگشت مسیح #عیسی بن مریم علیهما السلام و بازگشت مسیحیت به اصول خویش.
(۵) در #شاهنامه فردوسی دژهوختگنگ (یا گنگدژهوخت یا دژهودج) نامی معادل #بیت_المقدس است که در نبرد نهایی با #ضحاک از چنگ او بیرون آمد: به دژهوختگنگ آمد از راه شام/ که خوانیش بیتالمقدس بهنام.
(۶) «...نشان آنان بر اثر سجود، در چهرههاشان است. این صفت ایشان در #تورات است. و مَثل آنان در #انجیل چون کِشتهای است که جوانۀ خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقههایش بایستد آن طور که دهقانان را به شگفت آورد، تا کافران را به خشم وادارد» (قرآن کریم، #فتح : 29) مشابه مضمون تشبیهی که از عیسی (ع) درباره ایمان و ملکوت خدا نقل شده است (انجیل مرقس، 4: 3-32)
(۷) کلیسای رستاخیز یا قیامت که به اعتقاد #مسیحیان محل عروج عیسی (ع) به آسمان پس از دفن است، در بیت المقدس قرار دارد.
(۸) نام سه کوهی که طبق آخرین سخنان موسی به روایت تورات (تثنیه، 33: 2) نور الاهی از آنها تابیده است. طور در صحرای سینا، ساعیر در ناصره فلسطین و فاران باز به روایت تورات (پیدایش، 21: 20 و 21) محل زندگی #هاجر و #اسماعیل است.
(۹) #شمعون یا همان پطروس، وصی عیسی (ع) و جد اعلای #نرجس_خاتون است که کلیسای #واتیکان بر مدفن همو ساخته شده است. و #ایلیا هم در برخی متون شیعی نامی برای سیدالاوصیا #علی (ع) است و هم در جای جای کتاب مقدس، نام #الیاس (ع)، پیامبرِ به معراج رفته و مفقود بنیاسرائیل است.
(۱۰) سلاه (selah) نهیبی آشنا و پرتکرار در تورات و زبور است که شاید بتوان این گونهاش معنا کرد: هان! نیک درنگ کن!
(۱۱) #پسر_انسان تعبیری است که در کنار #مسیح بارها در #عهد_جدید آمده. (انجیل متی، 24: 37 و مکاشفه یوحنا 3: 13 و...)
(۱۲) کتاب #مکاشفه_یوحنا از حکمرانی پسر انسان بر جهان با عصای آهن سخن میگوید. قرآن نیز در سوره #حدید به نیروی شدید آهن اشاره دارد.
(۱۳) جمعیت ده هزار نفری را عِقد گویند. گفتهاند شمار لشگر اسلام در فتح مکه و نیز سپاه #مهدی امت در آخرالزمان ده هزار است. نیز در بخشی از کتاب #غزلهای_سلیمان (از کتب #عهد_قدیم) که شامل گفتگوهای یک مرد (ظاهراً سلیمان) و یک زن (ظاهرا به تفسیر برخی،نماد سکینه یا محبت الهی) است، مرد شخصی بینظیر میان ده هزار جوان وصف شده و با لفظ عبری #محمدیم (خواستنی و ستودنی) با اوصافی ستوده میشود که پر بیشباهت به توصیفات مسلمانان از پیامبر (ص) و شیعیان از مهدی (عج) نیز نیست. (غزلهای سلیمان، 5: 10-16)
(۱۴) #سکینه (شخینا) آرامشی الاهی است که برای بنیاسرائیل در #صندوق_عهد جلوهگر میشد (قرآن کریم، #بقره : 248) و برای #پیامبر (ص) و #مسلمانان بر دلهاشان نازل میشد (قرآن کریم، #توبه : 40 و 26، #فتح : 4 و 18 و 26). #سلمان محمدی نیز نماد جستجوی حقیقت در میان ادیان گوناگون و غلبه نهایی #اسلام است.
(۱۵) در پیشگویی #حبقوق نبی (ع) نقل شده است: خدا از کوه فاران بیان را آورد (حبقوق، 3: 3). در مکاشفه یوحنا (19: 11) نیز سخن از سواری است که #امین نام دارد و با شمشیری که از دهانش بیرون میآید بر دیگران غلبه میکند. و باز معارف شیعی، قرآن (بیان) و عقل را حجت الاهی در دوره پیامبر آخرالزمان میدانند.
(۱۶) #یوشع بن نون (ع) وصی موسی (ع) و نبی بعد از آن حضرت بود. #پطروس نام یونانی شمعون، وصی عیسی (ع) است و #انجیل لفظاً به معنای #بشارت و برخلاف متن پرهشدار #تورات، حامل بشارات متعدد است.
(۱۷) #قیدار فرزند #اسماعیل (ع) و جد اعلای پیامبر (ص) و #امام_زمان (عج) است که در کتاب غزلهای سلیمان، «زیبایی در عین سیاهفامی» به خیمهها و چادرهای سیاه او تشبیه شده است. (غزلهای سلیمان، 1: 5)
@smjmiry
متن شعر در این لینک:
https://telegram.me/smjmiry/45
Telegram
اما بعد... | محمدجواد میری
@smjmiry
🔵 بشارت داوود
فصلی از یک منظومهی بلند دربارۀ قدس
دو سه سال پیش در اوج حملات #اسرائیل به فلسطینیان، در جستجوی مفاهیمی مشترک میان #ادیان_ابراهیمی برای نفی اسرائیل بودم. مجموعۀ #عهدین را در کنار #قرآن کریم تورق میکردم و هر چه در شرح حال #بنیاسرائیل…
🔵 بشارت داوود
فصلی از یک منظومهی بلند دربارۀ قدس
دو سه سال پیش در اوج حملات #اسرائیل به فلسطینیان، در جستجوی مفاهیمی مشترک میان #ادیان_ابراهیمی برای نفی اسرائیل بودم. مجموعۀ #عهدین را در کنار #قرآن کریم تورق میکردم و هر چه در شرح حال #بنیاسرائیل…
July 1, 2016
@smjmiry
🔵 علی بن موسی الرضا (علیه السلام)؛ شاه یا امام؟!
⭕️ السلطان علی بن موسی الرضا (ع)؛ این هنوز یکی از پرکاربردترین اوصاف #امام_رضا (ع) است و برای خیلی از گوشها طنینی خوش دارد. اما آیا امام رضا (ع) #سلطان است؟!
⭕️ ۲۵۰۰ سال حاکمیت نظام #شاهنشاهی بر ایران، گفتمان «شاه - رعیت» را در ذهنها رسوب داده و بر ادبیات آیینیمان نیز تحمیل کرده است. اشعار سنتی ما سرشار از مفاهیم تقدیسشده ی سلطان و خسرو و شاه و شهریار است. اهالی #عرفان و #تصوف این سرزمین نیز کوشیدند بهجای ستیزه کردن با شاهان، آن مقام هیبتمند و دور از دسترس را که عوام برای «شاه» قائل بودند دستاویز قرار دهند و این وصف را در معرفی انسان کامل مورد نظر خود به کار گیرند. از کاملان حقیقی همچون #ائمه اطهار گرفته تا آن جماعت #صوفی «درویش!»صفت که از خود مجذوبعلیشاهها و نورعلیشاهها ساختند!
⭕️ جریان #غلوّ نیز -که بارها از سوی ائمه درباره آن هشدار داده شده- اگر نتوانست تصور کبریای الاهی برای ائمه را به ما بباورانَد، لااقل کمک کرد تا اذهان #مذهبی_سنتی، کبریای دروغین #شاه و خواری متقابل رعیت را تعبیری مناسب برای اظهار خاکساری اغراق شده اما شیرین و صوفیانه خود در برابر مقام شامخ ائمه اطهار بیابند.
در این میان بسیاری از اهل تدین نیز سالها #امام_زمان (عج) و امام رضا (ع) را شاه خواندند، شاید تا بگویند سلطان واقعی در نظر آنان کسانی برتر از شاهان ستمگر دورانند. غافل از آن که دارند مصادیق شاهنشاهی را ذیل مفهوم آن به نقد میکشند و این گونه همچنان تقدس ذاتی این مفهوم را تثبیت میکنند!
⭕️ #عالمان دینی نیز در طول قرنها، یا برای حفظ مرزهای اسلام یا از سر تقیه و یا به هر دلیل دیگری، ناچار با شاهان مدارا کردند و فرصت تشریح نسبت #امام_و_امت را بهجای «شاه و رعیت» نیافتند. تا جایی که #میرزای_نائینی هم در کتاب #تنبیه_الامة خود، پیش از آن که امت را متنبه این نظام مترقی کند، خود را با تمسک به نوعی واقعگرایی، از تشریح نظریه #ولایت_فقیه معذور داشته و علیالبدل، از نظام سلطنت #مشروطه در برابر #استبداد سلطانی دفاع کرد.
⭕️ اما سرانجام این #امام_خمینی بود که شجاعانه، سلطنت را در مفهوم و مصداق زیر سوال برد و در گفتارهای #ولایت_فقیه خود نشان داد یکی دو حدیث مانند «السلطان ظل الله» (شاه سایه خداست!) نیز از نظر علمی غیرقابل استناد و احتمالاً ساختگیاند.
همو بود که در معرفی #اسلام_ناب محمدی (ص)، #عاشورا را چنین تفسیر کرد: «خطای #یزید این نبود که #سید_الشهدا را کشته، این یکی از خطاهای کوچکش بود، خطای بزرگ این بود که اسلام را وارونهاش کرده بودند...» (صحیفه نور، ۸: ۵۲۶) و «خطری که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت #سلطنت در میخواستند بیاورند... این خطر را #سیدالشهداء دفع کرد...» (صحیفه نور، ۷: ۳۷ و ۱۷: ۵۸).
⭕️ #انقلاب_اسلامی_ایران به رهبری «امام» خمینی، #مرگ_بر_شاه را عملی کرد و نظام #امت_و_امامت را در قالب #جمهوری_اسلامی محقق ساخت. این تحول در ادبیات آیینی ما نیز منعکس شد. از خاطرات منتشرشده استاد #سیدرضا_مؤید است که در ایام انقلاب، بههمراه جمعی از اهالی #شعر_آیینی عزم کرده بودند دیگر از القاب شاه و سلطان برای مدح ائمه علیهم السلام بهره نبرند.
آری در صدر انقلاب، مفهوم شاه منفور بود اما در گذر زمان، دوباره نگین #ادبیات_آیینی و رضوی ما دوباره این شد که: آمدم ای شاه، پناهم بده...!
⭕️ فراموش نکنیم همنشینی #امام_رضا (ع) با غلامان، تواضعش در کلام و رفتار، سادگیاش در اقامه نماز عید فطر و... از امامت او نشان داشت و از سلطنتش نه! و از همه مهمتر آن که مقام والای #امام یعنی پیشوا و جلودار امت و خلیفه خدا بر زمین، برتر و عمیقتر از آن است که با نام پوچ شاه وصف شود.
در مقابل مفهوم سلطان -این طبل پرطمطراق اما توخالی- یادمان باشد که بهقول خود امام رضا (ع)، «#امام، دوستی همدل، پدری دلسوز و برادری تنی است» که می توان همرنگ و همراه او شد. اگر از چنین الگویی که #رئوف است، #عالم_آل_محمد (ص) است و در راه دینداری خود مجاهدی صدّیق و #شهید و بهتعبیر رهبر انقلاب اهل #مبارزه_خستگی_ناپذیر است، غافل شویم، در معرفی هر چه بیشتر او به عموم #مذاهب_اسلامی -که از محبان اویند- و نیز سایر «من فوق الارض» نیز ناتوان خواهیم بود.
⭕️ خلاصه، هرچند نام شاه و سلطان، تقدس احساسبرانگیزی یافته، اما فریب احساسات سنتی مقدسمآبانه را نباید خورد. به قول «امام» خمینی: «باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال #اسلام_محمدی (ص) برسیم. و امروز غریبترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانی میخواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانیهای آن شوم» (صحیفه امام، ۲۱: ۱۶۰). پس باید چندباره تردید کرد و پرسید: آیا از غربت این امام مظلوم، یکی همین نیست که او را شاه مینامیم؟
محمدجواد میری
@smjmiry
🔵 علی بن موسی الرضا (علیه السلام)؛ شاه یا امام؟!
⭕️ السلطان علی بن موسی الرضا (ع)؛ این هنوز یکی از پرکاربردترین اوصاف #امام_رضا (ع) است و برای خیلی از گوشها طنینی خوش دارد. اما آیا امام رضا (ع) #سلطان است؟!
⭕️ ۲۵۰۰ سال حاکمیت نظام #شاهنشاهی بر ایران، گفتمان «شاه - رعیت» را در ذهنها رسوب داده و بر ادبیات آیینیمان نیز تحمیل کرده است. اشعار سنتی ما سرشار از مفاهیم تقدیسشده ی سلطان و خسرو و شاه و شهریار است. اهالی #عرفان و #تصوف این سرزمین نیز کوشیدند بهجای ستیزه کردن با شاهان، آن مقام هیبتمند و دور از دسترس را که عوام برای «شاه» قائل بودند دستاویز قرار دهند و این وصف را در معرفی انسان کامل مورد نظر خود به کار گیرند. از کاملان حقیقی همچون #ائمه اطهار گرفته تا آن جماعت #صوفی «درویش!»صفت که از خود مجذوبعلیشاهها و نورعلیشاهها ساختند!
⭕️ جریان #غلوّ نیز -که بارها از سوی ائمه درباره آن هشدار داده شده- اگر نتوانست تصور کبریای الاهی برای ائمه را به ما بباورانَد، لااقل کمک کرد تا اذهان #مذهبی_سنتی، کبریای دروغین #شاه و خواری متقابل رعیت را تعبیری مناسب برای اظهار خاکساری اغراق شده اما شیرین و صوفیانه خود در برابر مقام شامخ ائمه اطهار بیابند.
در این میان بسیاری از اهل تدین نیز سالها #امام_زمان (عج) و امام رضا (ع) را شاه خواندند، شاید تا بگویند سلطان واقعی در نظر آنان کسانی برتر از شاهان ستمگر دورانند. غافل از آن که دارند مصادیق شاهنشاهی را ذیل مفهوم آن به نقد میکشند و این گونه همچنان تقدس ذاتی این مفهوم را تثبیت میکنند!
⭕️ #عالمان دینی نیز در طول قرنها، یا برای حفظ مرزهای اسلام یا از سر تقیه و یا به هر دلیل دیگری، ناچار با شاهان مدارا کردند و فرصت تشریح نسبت #امام_و_امت را بهجای «شاه و رعیت» نیافتند. تا جایی که #میرزای_نائینی هم در کتاب #تنبیه_الامة خود، پیش از آن که امت را متنبه این نظام مترقی کند، خود را با تمسک به نوعی واقعگرایی، از تشریح نظریه #ولایت_فقیه معذور داشته و علیالبدل، از نظام سلطنت #مشروطه در برابر #استبداد سلطانی دفاع کرد.
⭕️ اما سرانجام این #امام_خمینی بود که شجاعانه، سلطنت را در مفهوم و مصداق زیر سوال برد و در گفتارهای #ولایت_فقیه خود نشان داد یکی دو حدیث مانند «السلطان ظل الله» (شاه سایه خداست!) نیز از نظر علمی غیرقابل استناد و احتمالاً ساختگیاند.
همو بود که در معرفی #اسلام_ناب محمدی (ص)، #عاشورا را چنین تفسیر کرد: «خطای #یزید این نبود که #سید_الشهدا را کشته، این یکی از خطاهای کوچکش بود، خطای بزرگ این بود که اسلام را وارونهاش کرده بودند...» (صحیفه نور، ۸: ۵۲۶) و «خطری که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت #سلطنت در میخواستند بیاورند... این خطر را #سیدالشهداء دفع کرد...» (صحیفه نور، ۷: ۳۷ و ۱۷: ۵۸).
⭕️ #انقلاب_اسلامی_ایران به رهبری «امام» خمینی، #مرگ_بر_شاه را عملی کرد و نظام #امت_و_امامت را در قالب #جمهوری_اسلامی محقق ساخت. این تحول در ادبیات آیینی ما نیز منعکس شد. از خاطرات منتشرشده استاد #سیدرضا_مؤید است که در ایام انقلاب، بههمراه جمعی از اهالی #شعر_آیینی عزم کرده بودند دیگر از القاب شاه و سلطان برای مدح ائمه علیهم السلام بهره نبرند.
آری در صدر انقلاب، مفهوم شاه منفور بود اما در گذر زمان، دوباره نگین #ادبیات_آیینی و رضوی ما دوباره این شد که: آمدم ای شاه، پناهم بده...!
⭕️ فراموش نکنیم همنشینی #امام_رضا (ع) با غلامان، تواضعش در کلام و رفتار، سادگیاش در اقامه نماز عید فطر و... از امامت او نشان داشت و از سلطنتش نه! و از همه مهمتر آن که مقام والای #امام یعنی پیشوا و جلودار امت و خلیفه خدا بر زمین، برتر و عمیقتر از آن است که با نام پوچ شاه وصف شود.
در مقابل مفهوم سلطان -این طبل پرطمطراق اما توخالی- یادمان باشد که بهقول خود امام رضا (ع)، «#امام، دوستی همدل، پدری دلسوز و برادری تنی است» که می توان همرنگ و همراه او شد. اگر از چنین الگویی که #رئوف است، #عالم_آل_محمد (ص) است و در راه دینداری خود مجاهدی صدّیق و #شهید و بهتعبیر رهبر انقلاب اهل #مبارزه_خستگی_ناپذیر است، غافل شویم، در معرفی هر چه بیشتر او به عموم #مذاهب_اسلامی -که از محبان اویند- و نیز سایر «من فوق الارض» نیز ناتوان خواهیم بود.
⭕️ خلاصه، هرچند نام شاه و سلطان، تقدس احساسبرانگیزی یافته، اما فریب احساسات سنتی مقدسمآبانه را نباید خورد. به قول «امام» خمینی: «باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال #اسلام_محمدی (ص) برسیم. و امروز غریبترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانی میخواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانیهای آن شوم» (صحیفه امام، ۲۱: ۱۶۰). پس باید چندباره تردید کرد و پرسید: آیا از غربت این امام مظلوم، یکی همین نیست که او را شاه مینامیم؟
محمدجواد میری
@smjmiry
August 10, 2016
🔴 کشف آتش در فعالیت فرهنگی!
یک سبکشناسی خودمانی از تبلیغ پیرایشی و تبلیغ آرایشی
◀️ فنبسندگی یا فطرتباوری
روزی روزگاری، بیتالغزل سخن دغدغهمندان فرهنگی، این بود که در تبلیغ پیامهای اسلام و انقلاب، باید به #تکنیک و فن مسلط شویم و از رقبای جهانیمان عقب نباشیم. حرف درستی هم بوده و هست. اما گاه بیم ناتوانی روشی، ما را واداشته فنبسنده و فنپسند بمانیم و از دو رکن مهم دیگر غفلت کنیم: #پیام و #مخاطب و ارتباط درونی این دو با هم.
از نگاه کسی که هم پیام و هم مخاطب را از خدا میداند، نقش ابزار و تکنیک، بیشتر برداشتن عایقها، رفع حجابها و کم کردن فاصلههاست. در این چشمانداز، پیام مثل یک آتش پرشراره و مخاطب مثل یک ماده محترقه آن چنان آماده ایجاد انفجاری عظیمند که گاهی لازم نیست دنبال روشهای پیچیده ای بگردی؛ کافی است #آتش و آتشپذیر را درست بشناسی، به قابلیت مشترکشان ایمان داشته باشی و موانع میانشان را برداری. نه این که به هزار زرق و برق و دوز و کلک متوسل شوی تا پیام را #جذاب و «مخاطبپسند» کنی.
کسی که به معقول بودن و حقانیت پیامش از سویی و به عاقل بودن و فطرتمند بودن مخاطبش از سوی دیگر باورمند باشد -غلط یا درست- واهمهی زیادی از مسائل تکنیکی ندارد. غلطش این میشود که کلا به تکنیک پشت پا میزند و درستش این که تکنیک را هم میآموزد و به کار میبندد، اما بیباکانه و خلاقانه و بهاندازه.
◀️ از پیرایش تا آرایش
🔘 نگاهی که #فطرت انسان و فطری بودن #دین را باور دارد، میکوشد پیام را از قید هر حجابی #پیرایش و ویرایش کند چون یقین دارد حقیقت ناب به تنهایی پاسخگوی #نیاز حقیقی مخاطب است. ولی نگاه مقابل، با تردیدی آشکار یا پنهان نسبت به آشتی درونی دین و انسان (بخوانید پیام و مخاطب)، زور میزند تا با زر و زیوری که از بیرون به عاریه گرفته، پیامش را #آرایش کند. حال آن که در نگرش اول، پیام باطل محتاج #تزیین است (در قرآن، زینت در امور غیرمادی، روزیِ تبهکاران و گمراهان است).
🔘 سبک اول یعنی سبک پیرایشی گاه سادگی و سادهسازی پیام و «از میان برخاستن» پیامرسان را مطلوب میداند. پس سرشار است از اعتماد به نفس، صراحت و #شجاعت. و در مقابل، سبک آرایشی کار پیامرسان را پیچیده میکند و بارش را با روشها سنگین میکند. گاه حتی به شلوغی تکنیکی میرسد و اغلب با دلهره و #محافظه_کاری و کمرویی از گفتن حقایق دینی و انقلابی پیش میرود.
🔘 سبک اول که به برکات پیامش ایمان دارد، برای طراحی قدم به قدم حرکتهای بعدی مخاطبش دغدغهای ندارد، ولی سبک دوم بابت تک تک اتفاقاتی که باید در #آینده رخ دهد، نگران است و در فکر کنترل مخاطب است.
🔘 سبک اول، پیامرسان را جزء کوچکی از نقشهی بزرگ #هدایت الاهی میبیند و در نتیجه خود او را به #رشد بیشتر برای فهم نابتر پیام و ارتباط عمیقتر با #مردم میخواند. پس پیامرسان را متواضع بار می آورد. اما سبک دوم پیامرسان را متخصص تکنیک میکند و دچار توهم «خودمهمپنداری».
🔘 سبک اول از #آگاهی بیشتر مخاطب استقبال میکند و دعوتش بیشتر بر حکمت و اصالت تکیه دارد ولی سبک دوم، گاه نگران فهیمتر شدن مخاطب از پیامرسان است. در بزنگاهها از دور زدن آگاهی مردم ابایی ندارد و اگر خیال یا جدال هم حرفش را به کرسی بنشاند، برایش بس است.
🔘 سبک اول حرفها و حتی روشهای مشترکی برای همه دارد، هرچند عمق بهره برداری افراد مختلف از آن، متفاوت باشد. ولی سبک دوم، مشترکات مردم را ناچیز میبیند و حداکثر دنبال #همزیستی ضمن #تکثر است و نه ایجاد #وحدت در کثرت.
◀️ سبک اول در مقام عمل
اتکای #امام_خمینی در هدایت #انقلاب، به آگاهسازی عمومی بود و نه انجمنهای مخفی و #تشکیلات خاص اعتقادی یا سیاسی یا نظامی. او هوشمندانه شبکه #تبلیغ_سنتی #روحانیت را برای #مبارزه فعال کرد اما عمومیترین و عامهفهمترین روش و نزدیکترین راه به «همه» را برگزید و خود نیز از بیان مستقیم و مکرر حقایق و آرمانها خسته نشد. در برابر هر چالش ظاهراً بزرگی نیز میگفت اگر ما #تکلیف را انجام دهیم و #مردم هم بیدار باشند، خودشان میدانند چه بکنند. همچنان که شهید #مطهری در مقدمهی مهم کتاب غریب #داستان_راستان نیز روش «سادگی، در خدمت برانگیختن تفکر + اعتماد به نتایج تفکر مخاطب» را تبیین کرده و خود در عمل به کار گرفت و با آن توانست به قول امام "بیقلق و اضطراب" به تعلیم و تربیت جامعه بپردازد. البته سبکشناسی حاضر، با قدری سادهسازی یا اغراق مطرح شد. سبک اول و دوم همیشه دو قطب مجزا در برابر هم نیستند. طیفی میان این دو نگاه هست. مهمتر این که قرار نیست پیامرسان #حق، نسبت به #ابزار بیمبالات باشد یا همیشه آراستن بیان را فدای پیراستن مضمون کند. گاهی آراستن هم لازم است، مشروط به این که خلاقانه و متکی به پیراستن باشد، نه مقلدانه و منفعلانه.
محمدجواد میری
مجله #جریان_امروز، شماره15
@smjmiry 👈
یک سبکشناسی خودمانی از تبلیغ پیرایشی و تبلیغ آرایشی
◀️ فنبسندگی یا فطرتباوری
روزی روزگاری، بیتالغزل سخن دغدغهمندان فرهنگی، این بود که در تبلیغ پیامهای اسلام و انقلاب، باید به #تکنیک و فن مسلط شویم و از رقبای جهانیمان عقب نباشیم. حرف درستی هم بوده و هست. اما گاه بیم ناتوانی روشی، ما را واداشته فنبسنده و فنپسند بمانیم و از دو رکن مهم دیگر غفلت کنیم: #پیام و #مخاطب و ارتباط درونی این دو با هم.
از نگاه کسی که هم پیام و هم مخاطب را از خدا میداند، نقش ابزار و تکنیک، بیشتر برداشتن عایقها، رفع حجابها و کم کردن فاصلههاست. در این چشمانداز، پیام مثل یک آتش پرشراره و مخاطب مثل یک ماده محترقه آن چنان آماده ایجاد انفجاری عظیمند که گاهی لازم نیست دنبال روشهای پیچیده ای بگردی؛ کافی است #آتش و آتشپذیر را درست بشناسی، به قابلیت مشترکشان ایمان داشته باشی و موانع میانشان را برداری. نه این که به هزار زرق و برق و دوز و کلک متوسل شوی تا پیام را #جذاب و «مخاطبپسند» کنی.
کسی که به معقول بودن و حقانیت پیامش از سویی و به عاقل بودن و فطرتمند بودن مخاطبش از سوی دیگر باورمند باشد -غلط یا درست- واهمهی زیادی از مسائل تکنیکی ندارد. غلطش این میشود که کلا به تکنیک پشت پا میزند و درستش این که تکنیک را هم میآموزد و به کار میبندد، اما بیباکانه و خلاقانه و بهاندازه.
◀️ از پیرایش تا آرایش
🔘 نگاهی که #فطرت انسان و فطری بودن #دین را باور دارد، میکوشد پیام را از قید هر حجابی #پیرایش و ویرایش کند چون یقین دارد حقیقت ناب به تنهایی پاسخگوی #نیاز حقیقی مخاطب است. ولی نگاه مقابل، با تردیدی آشکار یا پنهان نسبت به آشتی درونی دین و انسان (بخوانید پیام و مخاطب)، زور میزند تا با زر و زیوری که از بیرون به عاریه گرفته، پیامش را #آرایش کند. حال آن که در نگرش اول، پیام باطل محتاج #تزیین است (در قرآن، زینت در امور غیرمادی، روزیِ تبهکاران و گمراهان است).
🔘 سبک اول یعنی سبک پیرایشی گاه سادگی و سادهسازی پیام و «از میان برخاستن» پیامرسان را مطلوب میداند. پس سرشار است از اعتماد به نفس، صراحت و #شجاعت. و در مقابل، سبک آرایشی کار پیامرسان را پیچیده میکند و بارش را با روشها سنگین میکند. گاه حتی به شلوغی تکنیکی میرسد و اغلب با دلهره و #محافظه_کاری و کمرویی از گفتن حقایق دینی و انقلابی پیش میرود.
🔘 سبک اول که به برکات پیامش ایمان دارد، برای طراحی قدم به قدم حرکتهای بعدی مخاطبش دغدغهای ندارد، ولی سبک دوم بابت تک تک اتفاقاتی که باید در #آینده رخ دهد، نگران است و در فکر کنترل مخاطب است.
🔘 سبک اول، پیامرسان را جزء کوچکی از نقشهی بزرگ #هدایت الاهی میبیند و در نتیجه خود او را به #رشد بیشتر برای فهم نابتر پیام و ارتباط عمیقتر با #مردم میخواند. پس پیامرسان را متواضع بار می آورد. اما سبک دوم پیامرسان را متخصص تکنیک میکند و دچار توهم «خودمهمپنداری».
🔘 سبک اول از #آگاهی بیشتر مخاطب استقبال میکند و دعوتش بیشتر بر حکمت و اصالت تکیه دارد ولی سبک دوم، گاه نگران فهیمتر شدن مخاطب از پیامرسان است. در بزنگاهها از دور زدن آگاهی مردم ابایی ندارد و اگر خیال یا جدال هم حرفش را به کرسی بنشاند، برایش بس است.
🔘 سبک اول حرفها و حتی روشهای مشترکی برای همه دارد، هرچند عمق بهره برداری افراد مختلف از آن، متفاوت باشد. ولی سبک دوم، مشترکات مردم را ناچیز میبیند و حداکثر دنبال #همزیستی ضمن #تکثر است و نه ایجاد #وحدت در کثرت.
◀️ سبک اول در مقام عمل
اتکای #امام_خمینی در هدایت #انقلاب، به آگاهسازی عمومی بود و نه انجمنهای مخفی و #تشکیلات خاص اعتقادی یا سیاسی یا نظامی. او هوشمندانه شبکه #تبلیغ_سنتی #روحانیت را برای #مبارزه فعال کرد اما عمومیترین و عامهفهمترین روش و نزدیکترین راه به «همه» را برگزید و خود نیز از بیان مستقیم و مکرر حقایق و آرمانها خسته نشد. در برابر هر چالش ظاهراً بزرگی نیز میگفت اگر ما #تکلیف را انجام دهیم و #مردم هم بیدار باشند، خودشان میدانند چه بکنند. همچنان که شهید #مطهری در مقدمهی مهم کتاب غریب #داستان_راستان نیز روش «سادگی، در خدمت برانگیختن تفکر + اعتماد به نتایج تفکر مخاطب» را تبیین کرده و خود در عمل به کار گرفت و با آن توانست به قول امام "بیقلق و اضطراب" به تعلیم و تربیت جامعه بپردازد. البته سبکشناسی حاضر، با قدری سادهسازی یا اغراق مطرح شد. سبک اول و دوم همیشه دو قطب مجزا در برابر هم نیستند. طیفی میان این دو نگاه هست. مهمتر این که قرار نیست پیامرسان #حق، نسبت به #ابزار بیمبالات باشد یا همیشه آراستن بیان را فدای پیراستن مضمون کند. گاهی آراستن هم لازم است، مشروط به این که خلاقانه و متکی به پیراستن باشد، نه مقلدانه و منفعلانه.
محمدجواد میری
مجله #جریان_امروز، شماره15
@smjmiry 👈
December 22, 2016
@smjmiry
🔴 "هویت" و "جمهوریت"، دو گمشدهی بازسازی مزار شهدا
محمدجواد میری
1⃣ برای طراحی دوباره قاب و سنگ مزار شهدا در مشهد فراخوانی منتشر شده است. این که وضعیت فعلی #مزار_شهدا نامطلوب تلقی شده، جای شکر دارد. اما باید نگران بود که در پی تخریب قبلی این #میراث معنوی و مردمی، به ورطهی تکرار و تکمیل این تخریب نیفتیم. افسوس بر گذشته سودی ندارد، اما برای درمان دردهایی که خود ساختهایم، باید بدانیم چه بر ما گذشته است.
روزی که مزار شهدا با بولدوزرهای #توسعه صاف شد، سنگ ها و قابهایی که بزرگترین موزه تاریخ مردمی #دفاع_مقدس را ساخته بودند، جایشان را به سنگهای بیروحی دادند که نه زیبا بودند، نه بامعنا و نه مردمی.
نهادهای رسمی دست به دست هم دادند و به نام زیباسازی و بهسازی، تخریب -و حداکثر یکسانسازی- کردند. به قول رندی:
قلم در دست نادان مثل تیشه/ مزار یار را کنده ز ریشه/ بجای خط خوانای وصیت/ نشانده آهن و سیمان و شیشه...
و این گونه، آن چه به تعبیر #امام_خمینی زبان گویایی برای شهادت بر عظمت روح جاوید #شهدا بود، گنگ شد و گستردهترین سرمایه #هنر_مردمی قربانی نگاه فرمایشی و سادهانگارانهی برنامهریزانی شد که سادهترین راه برای بهسازی را درستترین راه یافته بودند.
2⃣ اما چه باید کرد؟ فراخوان تازه منتشر شده برای طراحی دوباره مزار شهدا را به فال نیک میگیریم و از این که آیا چنین امر خطیری از خلال فراخوان حاصل میشود یا نه، میگذریم (در پروژه هایی که اثر مهمی بر هویت شهری و ملی دارند، فراخوانهایی بدون چارچوب و سیاستگذاری درست، معمولاً به نتایج مطلوب نرسیدهاند).
در هر روی، آن چه مهم است معیار انتخاب طرحهاست و تعهد برگزارکنندگان به این که اگر بهترین طرحهای رسیده هم دارای معیارهای حداقلی نبودند، تکلیف خود را رفعشده نپندارند و در اندیشه طراحی جایگزین مطلوب باشند.
سال گذشته هم مجموعه ای از طرحهای جدید برای مزار شهدا آماده شد که در بازدیدی که یکی از نهادهای دخیل در مساله مزار شهدا برگزار کرده بود، مورد ارزیابی برخی کارشناسان قرار گرفت. اما باز هم فرم بارُم آن ارزیابی، مبتنی بر هیچ نظریهای در باب ماهیت و کارکرد مزار شهدا نبود.
3⃣ و اما مزار شهدای دفاع مقدس باید چه ویژگیهایی داشته باشد که با صاحبانش نسبتی داشته باشد؟ اگر اولین ویژگی را "هویت" داشتن بدانیم، میتوانیم آن را با سه شاخصه بسنجیم:
- شباهت به مزارات ایرانی اسلامی (که میتواند به تناسب #هویت هر بوم، رنگ و بویی متمایز یابد).
- داشتن نشانههای #انقلاب و دفاع مقدس.
- شباهت به مزار شهدایی که تخریب شد.
و از این میان اگر بضاعت طراحان، خلق اثری با همه ویژگیهای فوق نباشد، شاید سومی مطلوبتر و ممکنتر باشد. صدالبته جعبهآیینهها با محتویاتشان ارزش تاریخی و فرهنگی داشته و دارند که درباره آن نیز خواهم گفت. خلاصه آن که مزار شهدا در دو دهه نخست انقلاب، وجهه نمادینی داشته است که بازیابی آن، بستر انتقال معانی ارزشمند معنوی و مردمی جنگ ماست.
اما دومین ویژگی لازم برای قابهای مزار شهدا را قطعاً باید قابلیت "تعاملی"شان دانست. یکسانسازی مزار شهدا و از بین بردن چیدمانهایی که بازتاب فرهنگ و سلیقه اقشار گوناگون #مردم و #تنوع شهدا و تاریخچه آنان بوده است، نشانهای از عدم فهم عمیق #جمهوریت توسط #کارگزاران جمهوری اسلامی است. دخالت مستمر خانواده شهدا یا دوستان و هممحلیها و هممدرسهایهای او -بهعنوان متولیان زیباسازی قابها- ضامن استمرار پیوند اجتماعی مردم با شهدا و دور کردن مزار شهدا از شیئی صرفاً موزهای است. نوعی #وحدت_در_کثرت و کثرت در وحدت در مزار شهدا، محصول همین قابلیتِ ازدسترفته است که حتی میتواند بستر تطور منطقی مزارات در گذر زمان نیز باشد. فضای بیروح امروز مزار شهدا و احساس #غربت و سردرگمی مخاطب در این فضا ناشی از حذف جنبه #تعاملی در قابها و سلب قدرت #انتخاب بازماندگان شهید برای طراحی سنگ قبر شهیدشان است.
کلام آخر آن که اگر قرار است در برخورد با #هویت خویش دچار #غربزدگی هم شویم، کاش دستکم قرن بیست و یکمی باشیم، نه قرن نوزدهمی!
منتشرشده در روزنامه شهرآرا 25دی95
کانال اما بعد... 👇
telegram.me/joinchat/AAAAAD98j_vseGWcUFZURA
در همین زمینه بخوانید:
@razemazar
@smjmiry
🔴 "هویت" و "جمهوریت"، دو گمشدهی بازسازی مزار شهدا
محمدجواد میری
1⃣ برای طراحی دوباره قاب و سنگ مزار شهدا در مشهد فراخوانی منتشر شده است. این که وضعیت فعلی #مزار_شهدا نامطلوب تلقی شده، جای شکر دارد. اما باید نگران بود که در پی تخریب قبلی این #میراث معنوی و مردمی، به ورطهی تکرار و تکمیل این تخریب نیفتیم. افسوس بر گذشته سودی ندارد، اما برای درمان دردهایی که خود ساختهایم، باید بدانیم چه بر ما گذشته است.
روزی که مزار شهدا با بولدوزرهای #توسعه صاف شد، سنگ ها و قابهایی که بزرگترین موزه تاریخ مردمی #دفاع_مقدس را ساخته بودند، جایشان را به سنگهای بیروحی دادند که نه زیبا بودند، نه بامعنا و نه مردمی.
نهادهای رسمی دست به دست هم دادند و به نام زیباسازی و بهسازی، تخریب -و حداکثر یکسانسازی- کردند. به قول رندی:
قلم در دست نادان مثل تیشه/ مزار یار را کنده ز ریشه/ بجای خط خوانای وصیت/ نشانده آهن و سیمان و شیشه...
و این گونه، آن چه به تعبیر #امام_خمینی زبان گویایی برای شهادت بر عظمت روح جاوید #شهدا بود، گنگ شد و گستردهترین سرمایه #هنر_مردمی قربانی نگاه فرمایشی و سادهانگارانهی برنامهریزانی شد که سادهترین راه برای بهسازی را درستترین راه یافته بودند.
2⃣ اما چه باید کرد؟ فراخوان تازه منتشر شده برای طراحی دوباره مزار شهدا را به فال نیک میگیریم و از این که آیا چنین امر خطیری از خلال فراخوان حاصل میشود یا نه، میگذریم (در پروژه هایی که اثر مهمی بر هویت شهری و ملی دارند، فراخوانهایی بدون چارچوب و سیاستگذاری درست، معمولاً به نتایج مطلوب نرسیدهاند).
در هر روی، آن چه مهم است معیار انتخاب طرحهاست و تعهد برگزارکنندگان به این که اگر بهترین طرحهای رسیده هم دارای معیارهای حداقلی نبودند، تکلیف خود را رفعشده نپندارند و در اندیشه طراحی جایگزین مطلوب باشند.
سال گذشته هم مجموعه ای از طرحهای جدید برای مزار شهدا آماده شد که در بازدیدی که یکی از نهادهای دخیل در مساله مزار شهدا برگزار کرده بود، مورد ارزیابی برخی کارشناسان قرار گرفت. اما باز هم فرم بارُم آن ارزیابی، مبتنی بر هیچ نظریهای در باب ماهیت و کارکرد مزار شهدا نبود.
3⃣ و اما مزار شهدای دفاع مقدس باید چه ویژگیهایی داشته باشد که با صاحبانش نسبتی داشته باشد؟ اگر اولین ویژگی را "هویت" داشتن بدانیم، میتوانیم آن را با سه شاخصه بسنجیم:
- شباهت به مزارات ایرانی اسلامی (که میتواند به تناسب #هویت هر بوم، رنگ و بویی متمایز یابد).
- داشتن نشانههای #انقلاب و دفاع مقدس.
- شباهت به مزار شهدایی که تخریب شد.
و از این میان اگر بضاعت طراحان، خلق اثری با همه ویژگیهای فوق نباشد، شاید سومی مطلوبتر و ممکنتر باشد. صدالبته جعبهآیینهها با محتویاتشان ارزش تاریخی و فرهنگی داشته و دارند که درباره آن نیز خواهم گفت. خلاصه آن که مزار شهدا در دو دهه نخست انقلاب، وجهه نمادینی داشته است که بازیابی آن، بستر انتقال معانی ارزشمند معنوی و مردمی جنگ ماست.
اما دومین ویژگی لازم برای قابهای مزار شهدا را قطعاً باید قابلیت "تعاملی"شان دانست. یکسانسازی مزار شهدا و از بین بردن چیدمانهایی که بازتاب فرهنگ و سلیقه اقشار گوناگون #مردم و #تنوع شهدا و تاریخچه آنان بوده است، نشانهای از عدم فهم عمیق #جمهوریت توسط #کارگزاران جمهوری اسلامی است. دخالت مستمر خانواده شهدا یا دوستان و هممحلیها و هممدرسهایهای او -بهعنوان متولیان زیباسازی قابها- ضامن استمرار پیوند اجتماعی مردم با شهدا و دور کردن مزار شهدا از شیئی صرفاً موزهای است. نوعی #وحدت_در_کثرت و کثرت در وحدت در مزار شهدا، محصول همین قابلیتِ ازدسترفته است که حتی میتواند بستر تطور منطقی مزارات در گذر زمان نیز باشد. فضای بیروح امروز مزار شهدا و احساس #غربت و سردرگمی مخاطب در این فضا ناشی از حذف جنبه #تعاملی در قابها و سلب قدرت #انتخاب بازماندگان شهید برای طراحی سنگ قبر شهیدشان است.
کلام آخر آن که اگر قرار است در برخورد با #هویت خویش دچار #غربزدگی هم شویم، کاش دستکم قرن بیست و یکمی باشیم، نه قرن نوزدهمی!
منتشرشده در روزنامه شهرآرا 25دی95
کانال اما بعد... 👇
telegram.me/joinchat/AAAAAD98j_vseGWcUFZURA
در همین زمینه بخوانید:
@razemazar
@smjmiry
January 14, 2017
✅ کدام نیمهی خرداد؟
سالها تا مصرع «انتظار فرج از نیمهی خرداد کشم» را میشنیدم، یاد رحلت #امام_خمینی میافتادم و به انتظار او برای عروج میاندیشیدم. حالا البته این معنا را رد نمیکنم، اما معنای اصلی و اولیه این گزاره برایم بیشتر جلوه دارد.
«سالها میگذرد، حادثهها میآید | #انتظار فرج از #نیمه_خرداد کشم». امام در دل حوادث پیاپی، دلبستهی انتظاری است که البته از زمان خاصی پررنگ و معنادار شده است. حادثه #پانزده_خرداد ۱۳۴۲ ه.ش. مبدأ #انتظار_حقیقی برای کسی چون امام است.
این نشانهگذاری نمادین علاوه بر آن که میتواند تعریف متفاوت امام از #انتظار_فرج مسلمین یا انتظار فرج موعود را بیان کند، نشانه اهمیت قیام ۱۵ خرداد از منظر امام نیز هست. امام #انقلاب_اسلامی را با #هویت دینی و مردمی آن میشناخت و برای حرکت خود، بر اساس قیامی هویتسازی کرد که متکی به حضور سیاسی و مبارزهجویانه مردم دیندار بدون دخالت ایدئولوژیهای چپ و راست و ملیگرا و... بود.
نیمه خرداد ۶۸ البته بسیار مهم است. شوک جهانی درگذشت امام، تشییع ده میلیونی او، تجدید بیعت مردم ایران و جهان با او و نهایتاً انتخاب شبیهترین شاگرد او برای رهبری انقلاب اسلامی هر کدام واقعهای مهمند. اما همه اینها ریشه در نیمه خرداد ۴۲ دارند. هرچند در آن سال، نه دامنه #نهضت_امام چندان گسترده شده بود، نه سربازان امام از گهوارهها برخاسته بودند و نه کسی باور میکرد امواج این قیام مذهبی بتواند همه جریانات معارض و رقیب را درنوردد.
حادثه نیمه خرداد ۴۲ ظاهراً کوچک بود و زود جمع و جور شد، اما ماند و #جهانی شد، چون اصالت و هویت داشت، چون #مردمی، #آرمانی و رو به #آینده بود. و امروز همچنان نیمه خرداد زنده است، اگر آنچنان باشیم. و فریب جنود ابلیس، از جمله #یأس را نخوریم.
...انتظار فرج از نیمه خرداد کشیم
محمدجواد میری
@smjmiry
سالها تا مصرع «انتظار فرج از نیمهی خرداد کشم» را میشنیدم، یاد رحلت #امام_خمینی میافتادم و به انتظار او برای عروج میاندیشیدم. حالا البته این معنا را رد نمیکنم، اما معنای اصلی و اولیه این گزاره برایم بیشتر جلوه دارد.
«سالها میگذرد، حادثهها میآید | #انتظار فرج از #نیمه_خرداد کشم». امام در دل حوادث پیاپی، دلبستهی انتظاری است که البته از زمان خاصی پررنگ و معنادار شده است. حادثه #پانزده_خرداد ۱۳۴۲ ه.ش. مبدأ #انتظار_حقیقی برای کسی چون امام است.
این نشانهگذاری نمادین علاوه بر آن که میتواند تعریف متفاوت امام از #انتظار_فرج مسلمین یا انتظار فرج موعود را بیان کند، نشانه اهمیت قیام ۱۵ خرداد از منظر امام نیز هست. امام #انقلاب_اسلامی را با #هویت دینی و مردمی آن میشناخت و برای حرکت خود، بر اساس قیامی هویتسازی کرد که متکی به حضور سیاسی و مبارزهجویانه مردم دیندار بدون دخالت ایدئولوژیهای چپ و راست و ملیگرا و... بود.
نیمه خرداد ۶۸ البته بسیار مهم است. شوک جهانی درگذشت امام، تشییع ده میلیونی او، تجدید بیعت مردم ایران و جهان با او و نهایتاً انتخاب شبیهترین شاگرد او برای رهبری انقلاب اسلامی هر کدام واقعهای مهمند. اما همه اینها ریشه در نیمه خرداد ۴۲ دارند. هرچند در آن سال، نه دامنه #نهضت_امام چندان گسترده شده بود، نه سربازان امام از گهوارهها برخاسته بودند و نه کسی باور میکرد امواج این قیام مذهبی بتواند همه جریانات معارض و رقیب را درنوردد.
حادثه نیمه خرداد ۴۲ ظاهراً کوچک بود و زود جمع و جور شد، اما ماند و #جهانی شد، چون اصالت و هویت داشت، چون #مردمی، #آرمانی و رو به #آینده بود. و امروز همچنان نیمه خرداد زنده است، اگر آنچنان باشیم. و فریب جنود ابلیس، از جمله #یأس را نخوریم.
...انتظار فرج از نیمه خرداد کشیم
محمدجواد میری
@smjmiry
June 4, 2017
⭕️ علی بن موسی الرضا، علیهالسلام، #شاه یا #امام؟! (۲)
پارسال یادداشتی نوشتم با عنوان «علی بن موسی الرضا، علیهالسلام، شاه یا امام؟!» 👇
https://telegram.me/smjmiry/55
بازخوردهای متنوعی گرفتم و وعده دادم پاسخ نقدها را بدهم.
🔻 یکی از رفقا از یادداشتم بوی دعوای «تشیع علوی، تشیع صفوی» استشمام کرده بود. خدا دکتر #شریعتی را بیامرزد. من هم نقدهایی به آن دیدگاه بلند دارم، اما انکار نمیشود کرد که تشیع صفوی، بی آن که بخواهیم بر آن بتازیم، بهرهای به قدر وُسع از تشیع ناب داشته و با برخی ملاحظات زمانه مناسبت داشته است. دست علمای آن عصر را هم باید بوسید اما باب ارزیابی میراث ایشان را نباید بست.
🔻 عده زیادی، به معنای لغوی یا کاربرد تاریخی و حدیثی «سلطان» اشاره کرده بودند. که سلطان یعنی حجت، برهان، قدرت، حاکم و... . یا گفته بودند این یک «استعاره» روشن و ساده است نه یک عنوان رسمی.
ولی ما درباره لغتنامهها گفتگو نمیکنیم. داریم درباره کاربرد اصطلاحی امروزی سلطان حرف میزنیم. سلطان، امروز برای مردم معنای پادشاه (حاکم مطلق و مبرا از پاسخگویی یا حاکم دارای شکوه و جبروت) میدهد. دقت دارید چرا مردم این لفظ را علاوه بر امام اول، سوم، هشتم و دوازدهم (علیهم افضل صلوات الله)، برای دیگر امامان مثلاً امام باقر (ع) یا امام هادی (ع) این همه به کار نمیبرند؟ چون هیچ تصویر رویایی و بشکوهی از حکومت، حرم، دستگاه عزاداری یا ساحت دست نیافتنی آنان ندارند. خلاصه، هرچند سلطان در لغت معانی خوبی هم داشته باشد و بتواند کاربردهای خوبی داشته باشد، اما اکنون در نظر عامه، سلطان همان پادشاه است، و امامان بالاخص آن چهار وجود مقدس، «پادشاهان»ی البته الهی و عادلاند. راستی چرا این استعاره، محبوب و مطلوب ما شده است؟ بحث، ریشهیابی فرهنگی است و درمان فرهنگی.
🔻 ایراد قابل تاملی را هم یکی از اساتید عزیزم از همین منظر فرهنگی وارد کرده بودند. در یادداشتی ناتمام به نام «مرگ بر شاه، درود بر شاهنامه» که هرگز منتشر نکردند اما مفادش را در اختیارم گذاشتند، با اشارهای به تحلیلی که یوسفعلی میرشکاک هم در این مقوله داشته، گفته بودند #فردوسی به نمایندگی از هاضمه بزرگ فرهنگ و فکر ایرانی، مفهوم شاه را مصادره کرده و آن را رنگ #ولایت بخشیده.
بر همین اساس، برخورد با این مفهوم هویتی در سطح فرهنگ عامه یا نفی تند وتیز آن، شاید معنایی فرهنگیتاریخی را خراب میکند و چیزی را آباد نه.
در پاسخ یا توضیح، باید مدعای یادداشت خود را این گونه بازخوانی کنم که: بله، تا وقتی در ابتکارات گذشته درجا بزنیم همین است. سخن از ممنوعیت استفاده از واژه شاه و سلطان برای امامان یا ملامت کردن مردم عامی برای استفاده از این القاب نیست. سخن از این است که امام، پروژه ناتمام فردوسی را تمام کرد و زمینه را برای ارتقای گفتمان بومی بهسوی اندیشه ناب شیعی فراهم کرد. سخن از مسئولیت نخبگانی است که از این زمینه بهره نبردند و به #سنت تاریخی خود بسنده کردند. کسانی که سالها و قرنها، کار روی دهها لقب و صفت متعالی و پرمغزی که فقط یک زیارت #جامعه_کبیره به ما معرفی کرده را رها کردهاند و معرفت به امامان را عمق نبخشیدهاند. وگرنه تا وقتی تصور دیگری از امامان معصوم نداریم، برای مردم چه میماند جز سلطان پنداشتن و برشمردن ایشان؟!
همانگونه که سالها امام چهارم «زینالعابدین بیمار» لقب داشت و سالهاست امام سوم «حسین مظلوم» لقب دارد و این هر دو ظاهراً غلط نیستند، اما معرّف این قلههای معرفت و عدالت و حماسه و زهد هم نیستند.
مشکل از فردوسیهای نداشته و نبودهی معاصر ما در تراز اندیشه ناب ولایی و #جمهوریت اسلامی است، نه تلاشهای ماجور آنان که نقش خود در ساختن هویت بومی را به قدر وسع خود و در زمانه خود ایفا کردند.
🔻 و نکته آخر در باب سخن رفقایی که به فلان شعر #امام_خمینی و استفاده از لقب سلطان برای حضرت حجت در آن شعر استناد کردند، این که: هیچ عجیب نیست که اشعار امام در جوانی، رنگ گفتمانهای سنتی در ادبیات آیینی ما را داشته باشد. عجیب این است که سخنان دیگر او و نیز مکتب کلان فکری او را فراموش کنیم:
«...حضرت امير -سلام اللَّه عليه- كه زمان سلطنتش، استغفر اللَّه كه #سلطنت میگويم، امارت، امارت شرعيهاش، خلافتش...» (صحیفه امام، ج ۵، ص ۵۱۳). «من دلم نمیخواهد اصلًا اين اسم را ببرم؛ چنانچه #سلطان هم دلم نمیخواهد اسم ببرم... من گاهى خيلى ناراحت میشوم از اينكه مثلًا امام عصر -سلام اللَّه عليه- را میگويند سلطان السلاطين. خليفة اللَّه است. در هر صورت، عمده عمل است، حالا اسمائش خيلى مهم نيست، و لو اينكه بهتر اين است كه تغيير بكند، عمده عمل است كه به عمل نشان بدهيد كه در اين انتخابات... هر كس، هر جا هر كس را دلش بخواهد رأى بدهد...» (ج ۹، ص ۱۲۲).
محمدجواد میری
شب میلاد #امام_رضا (ع)، ضاحیه بیروت
کانال اما بعد... 👇
@smjmiry
.
پارسال یادداشتی نوشتم با عنوان «علی بن موسی الرضا، علیهالسلام، شاه یا امام؟!» 👇
https://telegram.me/smjmiry/55
بازخوردهای متنوعی گرفتم و وعده دادم پاسخ نقدها را بدهم.
🔻 یکی از رفقا از یادداشتم بوی دعوای «تشیع علوی، تشیع صفوی» استشمام کرده بود. خدا دکتر #شریعتی را بیامرزد. من هم نقدهایی به آن دیدگاه بلند دارم، اما انکار نمیشود کرد که تشیع صفوی، بی آن که بخواهیم بر آن بتازیم، بهرهای به قدر وُسع از تشیع ناب داشته و با برخی ملاحظات زمانه مناسبت داشته است. دست علمای آن عصر را هم باید بوسید اما باب ارزیابی میراث ایشان را نباید بست.
🔻 عده زیادی، به معنای لغوی یا کاربرد تاریخی و حدیثی «سلطان» اشاره کرده بودند. که سلطان یعنی حجت، برهان، قدرت، حاکم و... . یا گفته بودند این یک «استعاره» روشن و ساده است نه یک عنوان رسمی.
ولی ما درباره لغتنامهها گفتگو نمیکنیم. داریم درباره کاربرد اصطلاحی امروزی سلطان حرف میزنیم. سلطان، امروز برای مردم معنای پادشاه (حاکم مطلق و مبرا از پاسخگویی یا حاکم دارای شکوه و جبروت) میدهد. دقت دارید چرا مردم این لفظ را علاوه بر امام اول، سوم، هشتم و دوازدهم (علیهم افضل صلوات الله)، برای دیگر امامان مثلاً امام باقر (ع) یا امام هادی (ع) این همه به کار نمیبرند؟ چون هیچ تصویر رویایی و بشکوهی از حکومت، حرم، دستگاه عزاداری یا ساحت دست نیافتنی آنان ندارند. خلاصه، هرچند سلطان در لغت معانی خوبی هم داشته باشد و بتواند کاربردهای خوبی داشته باشد، اما اکنون در نظر عامه، سلطان همان پادشاه است، و امامان بالاخص آن چهار وجود مقدس، «پادشاهان»ی البته الهی و عادلاند. راستی چرا این استعاره، محبوب و مطلوب ما شده است؟ بحث، ریشهیابی فرهنگی است و درمان فرهنگی.
🔻 ایراد قابل تاملی را هم یکی از اساتید عزیزم از همین منظر فرهنگی وارد کرده بودند. در یادداشتی ناتمام به نام «مرگ بر شاه، درود بر شاهنامه» که هرگز منتشر نکردند اما مفادش را در اختیارم گذاشتند، با اشارهای به تحلیلی که یوسفعلی میرشکاک هم در این مقوله داشته، گفته بودند #فردوسی به نمایندگی از هاضمه بزرگ فرهنگ و فکر ایرانی، مفهوم شاه را مصادره کرده و آن را رنگ #ولایت بخشیده.
بر همین اساس، برخورد با این مفهوم هویتی در سطح فرهنگ عامه یا نفی تند وتیز آن، شاید معنایی فرهنگیتاریخی را خراب میکند و چیزی را آباد نه.
در پاسخ یا توضیح، باید مدعای یادداشت خود را این گونه بازخوانی کنم که: بله، تا وقتی در ابتکارات گذشته درجا بزنیم همین است. سخن از ممنوعیت استفاده از واژه شاه و سلطان برای امامان یا ملامت کردن مردم عامی برای استفاده از این القاب نیست. سخن از این است که امام، پروژه ناتمام فردوسی را تمام کرد و زمینه را برای ارتقای گفتمان بومی بهسوی اندیشه ناب شیعی فراهم کرد. سخن از مسئولیت نخبگانی است که از این زمینه بهره نبردند و به #سنت تاریخی خود بسنده کردند. کسانی که سالها و قرنها، کار روی دهها لقب و صفت متعالی و پرمغزی که فقط یک زیارت #جامعه_کبیره به ما معرفی کرده را رها کردهاند و معرفت به امامان را عمق نبخشیدهاند. وگرنه تا وقتی تصور دیگری از امامان معصوم نداریم، برای مردم چه میماند جز سلطان پنداشتن و برشمردن ایشان؟!
همانگونه که سالها امام چهارم «زینالعابدین بیمار» لقب داشت و سالهاست امام سوم «حسین مظلوم» لقب دارد و این هر دو ظاهراً غلط نیستند، اما معرّف این قلههای معرفت و عدالت و حماسه و زهد هم نیستند.
مشکل از فردوسیهای نداشته و نبودهی معاصر ما در تراز اندیشه ناب ولایی و #جمهوریت اسلامی است، نه تلاشهای ماجور آنان که نقش خود در ساختن هویت بومی را به قدر وسع خود و در زمانه خود ایفا کردند.
🔻 و نکته آخر در باب سخن رفقایی که به فلان شعر #امام_خمینی و استفاده از لقب سلطان برای حضرت حجت در آن شعر استناد کردند، این که: هیچ عجیب نیست که اشعار امام در جوانی، رنگ گفتمانهای سنتی در ادبیات آیینی ما را داشته باشد. عجیب این است که سخنان دیگر او و نیز مکتب کلان فکری او را فراموش کنیم:
«...حضرت امير -سلام اللَّه عليه- كه زمان سلطنتش، استغفر اللَّه كه #سلطنت میگويم، امارت، امارت شرعيهاش، خلافتش...» (صحیفه امام، ج ۵، ص ۵۱۳). «من دلم نمیخواهد اصلًا اين اسم را ببرم؛ چنانچه #سلطان هم دلم نمیخواهد اسم ببرم... من گاهى خيلى ناراحت میشوم از اينكه مثلًا امام عصر -سلام اللَّه عليه- را میگويند سلطان السلاطين. خليفة اللَّه است. در هر صورت، عمده عمل است، حالا اسمائش خيلى مهم نيست، و لو اينكه بهتر اين است كه تغيير بكند، عمده عمل است كه به عمل نشان بدهيد كه در اين انتخابات... هر كس، هر جا هر كس را دلش بخواهد رأى بدهد...» (ج ۹، ص ۱۲۲).
محمدجواد میری
شب میلاد #امام_رضا (ع)، ضاحیه بیروت
کانال اما بعد... 👇
@smjmiry
.
Telegram
اما بعد... | محمدجواد میری
@smjmiry
🔵 علی بن موسی الرضا (علیه السلام)؛ شاه یا امام؟!
⭕️ السلطان علی بن موسی الرضا (ع)؛ این هنوز یکی از پرکاربردترین اوصاف #امام_رضا (ع) است و برای خیلی از گوشها طنینی خوش دارد. اما آیا امام رضا (ع) #سلطان است؟!
⭕️ ۲۵۰۰ سال حاکمیت نظام #شاهنشاهی بر…
🔵 علی بن موسی الرضا (علیه السلام)؛ شاه یا امام؟!
⭕️ السلطان علی بن موسی الرضا (ع)؛ این هنوز یکی از پرکاربردترین اوصاف #امام_رضا (ع) است و برای خیلی از گوشها طنینی خوش دارد. اما آیا امام رضا (ع) #سلطان است؟!
⭕️ ۲۵۰۰ سال حاکمیت نظام #شاهنشاهی بر…
August 3, 2017
@smjmiry
⭕ جبهه متحد سِلفیها و سَلَفیها
رحمت خدا بر امام که میگفت: «ما در #انقلاب_اسلامی علیه #ظلم و #تحجر قیام کردیم». تحجر... تحجر... و ما ادریک ما تحجر؟!
تحجر یعنی از #دشمن اعلام برائت کنی و در نقشه همو بازی کنی.
تحجر یعنی ندانی و ندانی که نمیدانی.
تحجر یعنی شیرینی خریّت را بر تلخی حُرّیّت ترجیح بدهی.
یعنی عملت را، نیتت را، و فکرت را خالص نکنی و تنبلیات را با سادهاندیشی توجیه کنی.
تحجر، تحجر است. شاخ و دم ندارد.
چه در جماعت #سَلَفی، چه در جماعت #سِلفی!
چه در #تکفیر خودساخته، چه در #تحقیر خودخواسته.
و متحجر جماعت، هرچقدر هم به خیال خودش نیت خوب داشته باشد، در بزنگاهها جنایتهای بزرگ را رقم میزند.
چه مستقیم و چه غیرمستقیم.
با رها کردن مسلم بن عقیل در شب سیاه غربت، یا تاختن بر پیکر حسین بن علی (ع) به نیت قربت.
با ذوق زدن از حضور خارجیها، یا بریدن سر حُجَجیها.
با گرفتن جان مردم، بردن آبروی مردم یا به تاراج دادن سرمایهها و ثروتهای مردم.
پس #متحجر فقط #داعش و #النصره نیست. هر جماعت خوشخیال کوتهفکری متحجر است.
هر کس نتواند بین رفتار ذوقزده و رفتار دیپلماتیک فرق بگذارد هم متحجر است.
تحجر همزاد خودخواهی و خودپسندی و خودبسندگی هم هست.
جماعت سِلفیبگیر، از خودشان و موقعیت ابلهانهشان خوششان میآید.
سَلفیها به سَلَف (گذشته) و درک سنتی خویش بسنده کردهاند.
و بعضی سلبریتیهای نادان، از خوشخوشان اعتبار پوچ خویش خوشحالند.
متحجر البته قابل ترحم هم هست. باب توبه و حُرّیت هم برایش باز است. اما اگر اهل شنیدن نبود، سرانجام سیلی را باید بخورد.
سِلفیها و سَلَفیها و بعضی سلبریتیها را باید توجیه کرد. اگر ربط بین خیلی چیزها را نمیفهمند باید بفهمند. اما اگر بنا شد خودشان را به آن راه بزنند، دیگر متحجر نیستند. اهل نفاقاند. #نفاق... نفاق... و ما ادریک ما نفاق؟!
و دفاع از اسلام عزت در برابر اسلام ذلت، چه با پراندن خواب متحجر باشد، چه با برداشتن نقاب منافق، گذاشتن عمر و آبرو میخواهد و گذشتن از مال و جان. رحمت خدا بر #امام_خمینی که میگفت: «امروز #اسلام_ناب محمدی (ص) قربانی میخواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانیهای آن شوم».
محمدجواد میری
کانال اما بعد... 👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD98j_sRu4kd57KI1g
@smjmiry
#حججی #شهید_حججی #شهید_محسن_حججی #سلفی_بگیران #سلفی_حقارت
⭕ جبهه متحد سِلفیها و سَلَفیها
رحمت خدا بر امام که میگفت: «ما در #انقلاب_اسلامی علیه #ظلم و #تحجر قیام کردیم». تحجر... تحجر... و ما ادریک ما تحجر؟!
تحجر یعنی از #دشمن اعلام برائت کنی و در نقشه همو بازی کنی.
تحجر یعنی ندانی و ندانی که نمیدانی.
تحجر یعنی شیرینی خریّت را بر تلخی حُرّیّت ترجیح بدهی.
یعنی عملت را، نیتت را، و فکرت را خالص نکنی و تنبلیات را با سادهاندیشی توجیه کنی.
تحجر، تحجر است. شاخ و دم ندارد.
چه در جماعت #سَلَفی، چه در جماعت #سِلفی!
چه در #تکفیر خودساخته، چه در #تحقیر خودخواسته.
و متحجر جماعت، هرچقدر هم به خیال خودش نیت خوب داشته باشد، در بزنگاهها جنایتهای بزرگ را رقم میزند.
چه مستقیم و چه غیرمستقیم.
با رها کردن مسلم بن عقیل در شب سیاه غربت، یا تاختن بر پیکر حسین بن علی (ع) به نیت قربت.
با ذوق زدن از حضور خارجیها، یا بریدن سر حُجَجیها.
با گرفتن جان مردم، بردن آبروی مردم یا به تاراج دادن سرمایهها و ثروتهای مردم.
پس #متحجر فقط #داعش و #النصره نیست. هر جماعت خوشخیال کوتهفکری متحجر است.
هر کس نتواند بین رفتار ذوقزده و رفتار دیپلماتیک فرق بگذارد هم متحجر است.
تحجر همزاد خودخواهی و خودپسندی و خودبسندگی هم هست.
جماعت سِلفیبگیر، از خودشان و موقعیت ابلهانهشان خوششان میآید.
سَلفیها به سَلَف (گذشته) و درک سنتی خویش بسنده کردهاند.
و بعضی سلبریتیهای نادان، از خوشخوشان اعتبار پوچ خویش خوشحالند.
متحجر البته قابل ترحم هم هست. باب توبه و حُرّیت هم برایش باز است. اما اگر اهل شنیدن نبود، سرانجام سیلی را باید بخورد.
سِلفیها و سَلَفیها و بعضی سلبریتیها را باید توجیه کرد. اگر ربط بین خیلی چیزها را نمیفهمند باید بفهمند. اما اگر بنا شد خودشان را به آن راه بزنند، دیگر متحجر نیستند. اهل نفاقاند. #نفاق... نفاق... و ما ادریک ما نفاق؟!
و دفاع از اسلام عزت در برابر اسلام ذلت، چه با پراندن خواب متحجر باشد، چه با برداشتن نقاب منافق، گذاشتن عمر و آبرو میخواهد و گذشتن از مال و جان. رحمت خدا بر #امام_خمینی که میگفت: «امروز #اسلام_ناب محمدی (ص) قربانی میخواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانیهای آن شوم».
محمدجواد میری
کانال اما بعد... 👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD98j_sRu4kd57KI1g
@smjmiry
#حججی #شهید_حججی #شهید_محسن_حججی #سلفی_بگیران #سلفی_حقارت
August 11, 2017
ولایت فقیه امام
دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد
✅ نظر #امام_خمینی درباب سلطان نامیدن ائمه
بخشی از جلسه هفتم #ولایت_فقیه، ۱۱بهمن۴۸، نجف
🔻نیز ببینید:
امام رضا(ع)، #شاه یا #امام؟👇
https://telegram.me/smjmiry/55
و
https://telegram.me/smjmiry/115
🔺
بخشی از جلسه هفتم #ولایت_فقیه، ۱۱بهمن۴۸، نجف
🔻نیز ببینید:
امام رضا(ع)، #شاه یا #امام؟👇
https://telegram.me/smjmiry/55
و
https://telegram.me/smjmiry/115
🔺
September 13, 2017
⭕️ حاجحیدر...
برگزاری هفتمین نشست #گفتار_عصر این بار در محضر استاد #حاج_حیدر رحیمپور ازغدی بود. مبحث «#مشهد؛ پیشتاز نواندیشی دینی ضابطهمند» توسط دو دوست فرهیختهام آقایان دکتر #سعید_خورشیدی و #احمد_عسگری، ارائه و با خاطرات و نقدها و نظرات استاد تکمیل شد.
حاج حیدر رحیمپور جوانپیر انقلاب مشهد و نماد تنوع جریانات فکری و سیاسی دغدغهمند این شهر و تقاطع آنان در میدان #نهضت_خمینی است. با این که بیست سالی هست گهگاه به او در این خانهی ساده اما پرماجرا و خاطرهخیز و انسانپرور سر میزنیم، و با این که در ظاهر شکسته و نحیف شده است، اما هنوز چیزی از تر و تازگی سخنانش، انقلابیگری و آرمانخواهیاش، تیزبینی و واکنشهای سریع و هوشمندانهاش، و البته از نشاط و شوخطبعی جوانانهاش کم نشده است.
استاد بحث خود را در مسیری منحصربهفرد پیش برد. از دیدگاهش درباره خلقتِ طبیعت و انسان آغاز کرد، به بحث امامت و ولایت رساند، از تبدیل #ملت به #امت توسط امام خمینی سخن گفت و سخن را با ریشههای معضلاتی چون #تجمل_گرایی و #بروکراسی ادارات به پایان رساند.
نیز یادی شد از مرحوم استاد #محمدتقی_شریعتی، آیتالله #شیخ_هاشم_قزوینی، آیتالله #شیخ_مجتبی_قزوینی، مرحوم #حاجی_عابدزاده، مرحوم کرامت، دکتر #علی_شریعتی... و البته راز موفقیت استاد #سیدعلی_خامنه_ای در بهثمررسیدن ظرفیت فکری و فرهنگی و سیاسی دههی چهل و پنجاه مشهد، بازخوانی شد.
جلسه که تمام شد، بچهها عکس یادگاری خواستند. گفت: «هر کار میکنید، زود! چون نیم ساعت دیگر #مردان_آنجلس دارد و بعدش #جومونگ». و در میان خندههای جمع به یکی دو تا از بچهها سفارش کرد: «بیشتر بیایید؛ معلوم نیست چقدر دیگر باشم...». و ما از صمیم دل دعا کردیم حالا حالاها سایهاش با عزت و سلامت مستدام باشد. آمین...
محمدجواد میری، ۱۱ بهمن ۹۶
@smjmiry
#انقلاب_اسلامی #امام_خمینی #امام_خامنه_ای #انقلاب_مشهد #مسجد_کرامت #کانون_نشر_حقایق_دینی #انجمن_پیروان_قرآن #مجمع_مطالبه_مردمی_مشهد_مقدس #حیدر_رحیمپور #حیدر_رحیمپور_ازغدی
https://www.instagram.com/p/BepheMDnDwD/
برگزاری هفتمین نشست #گفتار_عصر این بار در محضر استاد #حاج_حیدر رحیمپور ازغدی بود. مبحث «#مشهد؛ پیشتاز نواندیشی دینی ضابطهمند» توسط دو دوست فرهیختهام آقایان دکتر #سعید_خورشیدی و #احمد_عسگری، ارائه و با خاطرات و نقدها و نظرات استاد تکمیل شد.
حاج حیدر رحیمپور جوانپیر انقلاب مشهد و نماد تنوع جریانات فکری و سیاسی دغدغهمند این شهر و تقاطع آنان در میدان #نهضت_خمینی است. با این که بیست سالی هست گهگاه به او در این خانهی ساده اما پرماجرا و خاطرهخیز و انسانپرور سر میزنیم، و با این که در ظاهر شکسته و نحیف شده است، اما هنوز چیزی از تر و تازگی سخنانش، انقلابیگری و آرمانخواهیاش، تیزبینی و واکنشهای سریع و هوشمندانهاش، و البته از نشاط و شوخطبعی جوانانهاش کم نشده است.
استاد بحث خود را در مسیری منحصربهفرد پیش برد. از دیدگاهش درباره خلقتِ طبیعت و انسان آغاز کرد، به بحث امامت و ولایت رساند، از تبدیل #ملت به #امت توسط امام خمینی سخن گفت و سخن را با ریشههای معضلاتی چون #تجمل_گرایی و #بروکراسی ادارات به پایان رساند.
نیز یادی شد از مرحوم استاد #محمدتقی_شریعتی، آیتالله #شیخ_هاشم_قزوینی، آیتالله #شیخ_مجتبی_قزوینی، مرحوم #حاجی_عابدزاده، مرحوم کرامت، دکتر #علی_شریعتی... و البته راز موفقیت استاد #سیدعلی_خامنه_ای در بهثمررسیدن ظرفیت فکری و فرهنگی و سیاسی دههی چهل و پنجاه مشهد، بازخوانی شد.
جلسه که تمام شد، بچهها عکس یادگاری خواستند. گفت: «هر کار میکنید، زود! چون نیم ساعت دیگر #مردان_آنجلس دارد و بعدش #جومونگ». و در میان خندههای جمع به یکی دو تا از بچهها سفارش کرد: «بیشتر بیایید؛ معلوم نیست چقدر دیگر باشم...». و ما از صمیم دل دعا کردیم حالا حالاها سایهاش با عزت و سلامت مستدام باشد. آمین...
محمدجواد میری، ۱۱ بهمن ۹۶
@smjmiry
#انقلاب_اسلامی #امام_خمینی #امام_خامنه_ای #انقلاب_مشهد #مسجد_کرامت #کانون_نشر_حقایق_دینی #انجمن_پیروان_قرآن #مجمع_مطالبه_مردمی_مشهد_مقدس #حیدر_رحیمپور #حیدر_رحیمپور_ازغدی
https://www.instagram.com/p/BepheMDnDwD/
Instagram
محمدجواد میری
در محضر #حاج_حیدر رحیمپور بهبهانهی هفتمین نشست #گفتار_عصر؛ که در آن موضوع «#مشهد؛ پیشتاز نواندیشی دینی ضابطهمند» توسط دو دوست فرهیختهام آقایان دکتر #سعید_خورشیدی و #احمد_عسگری، ارائه و با خاطرات و نقدها و نظرات استاد رحیمپور تکمیل شد. حاج حیدر رحیمپور…
February 1, 2018
⭕️ هشدار پیامبر در خطبه #غدیر:
پس از من، #امامت را به #سلطنت تبدیل میکنند...
پیامبر اعظم -صلی الله علیه و آله- در فرازی از خطبه غدیر خم پس از معرفی امیرالمومنین #علی -علیه السلام- بهعنوان جانشین خود و توضیح جایگاه مهم امامت او، هشدارها و پیشبینیهایی نسبت به آینده مطرح میکنند که یکی از آنها خطر تبدیل امامت به #پادشاهی است:
🔻ای مردم، من امر خلافت را به عنوان #امامت و وراثت در نسل خودم تا روز قیامت به ودیعه میسپارم. من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم، تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامدهاند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند. و به زودی امامت را بعد از من به #پادشاهی و شیوه غصب تبدیل میکنند. خداوند غاصبین و تعدیکنندگان را لعنت کند...
(مَعاشِرَ النّاسِ، إنّی أَدَعُها إمامَةً وَوِراثَةً فی عَقِبی إلی یوْمِ الْقِیامَةِ، وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرْتُ بِتَبْلیغِهِ حُجَّةً عَلی کُلِّ حاضِرٍ وَغائِبٍ، وَعَلی کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ یشْهَدْ، وُلِدَ أَوْ لَمْ یولَدْ، فَلْیبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إلی یوْمِ الْقِیامَةِ. وَسَیجْعَلُونَ الاْءمامَةَ بَعْدی مُلْکاً وَاغْتِصاباً، ألا لَعَنَ اللّهُ الْغاصِبینَ الْمُغْتَصِبینَ...)
#عاشورا، قیام علیه #اسلام_سلطنتی
🔻«خطای #یزید این نبود که #سید_الشهدا را کشته، این یکی از خطاهای کوچکش بود، خطای بزرگ این بود که اسلام را وارونهاش کرده بودند...». (امام خمینی، صحیفه نور، ۸: ۵۲۶)
🔻«خطری که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت #سلطنت در میخواستند بیاورند... این خطر را #سیدالشهداء دفع کرد...» (امام خمینی، صحیفه نور، ۷: ۳۷ و ۱۷: ۵۸).
در این باره ببینید:
🔻دو یادداشت «امام رضا (ع)، #شاه یا #امام ؟»
https://t.iss.one/smjmiry/55
https://t.iss.one/smjmiry/115
🔻 نظر #امام_خمینی درباب #سلطان نامیدن ائمه (بخشی از #صوت جلسه هفتم #ولایت_فقیه، ۱۱بهمن۴۸):
https://t.iss.one/smjmiry/129
کانال اما بعد...؛ یادداشتهای محمدجواد میری👇
🆔 https://t.iss.one/smjmiry
🆔 https://ble.im/smjmiry
پس از من، #امامت را به #سلطنت تبدیل میکنند...
پیامبر اعظم -صلی الله علیه و آله- در فرازی از خطبه غدیر خم پس از معرفی امیرالمومنین #علی -علیه السلام- بهعنوان جانشین خود و توضیح جایگاه مهم امامت او، هشدارها و پیشبینیهایی نسبت به آینده مطرح میکنند که یکی از آنها خطر تبدیل امامت به #پادشاهی است:
🔻ای مردم، من امر خلافت را به عنوان #امامت و وراثت در نسل خودم تا روز قیامت به ودیعه میسپارم. من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم، تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامدهاند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند. و به زودی امامت را بعد از من به #پادشاهی و شیوه غصب تبدیل میکنند. خداوند غاصبین و تعدیکنندگان را لعنت کند...
(مَعاشِرَ النّاسِ، إنّی أَدَعُها إمامَةً وَوِراثَةً فی عَقِبی إلی یوْمِ الْقِیامَةِ، وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرْتُ بِتَبْلیغِهِ حُجَّةً عَلی کُلِّ حاضِرٍ وَغائِبٍ، وَعَلی کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ یشْهَدْ، وُلِدَ أَوْ لَمْ یولَدْ، فَلْیبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إلی یوْمِ الْقِیامَةِ. وَسَیجْعَلُونَ الاْءمامَةَ بَعْدی مُلْکاً وَاغْتِصاباً، ألا لَعَنَ اللّهُ الْغاصِبینَ الْمُغْتَصِبینَ...)
#عاشورا، قیام علیه #اسلام_سلطنتی
🔻«خطای #یزید این نبود که #سید_الشهدا را کشته، این یکی از خطاهای کوچکش بود، خطای بزرگ این بود که اسلام را وارونهاش کرده بودند...». (امام خمینی، صحیفه نور، ۸: ۵۲۶)
🔻«خطری که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت #سلطنت در میخواستند بیاورند... این خطر را #سیدالشهداء دفع کرد...» (امام خمینی، صحیفه نور، ۷: ۳۷ و ۱۷: ۵۸).
در این باره ببینید:
🔻دو یادداشت «امام رضا (ع)، #شاه یا #امام ؟»
https://t.iss.one/smjmiry/55
https://t.iss.one/smjmiry/115
🔻 نظر #امام_خمینی درباب #سلطان نامیدن ائمه (بخشی از #صوت جلسه هفتم #ولایت_فقیه، ۱۱بهمن۴۸):
https://t.iss.one/smjmiry/129
کانال اما بعد...؛ یادداشتهای محمدجواد میری👇
🆔 https://t.iss.one/smjmiry
🆔 https://ble.im/smjmiry
August 20, 2019
عکس ها و مکث ها - رادیو جوان
✅ تعریف متمایز #امام_خمینی از هنر دینی؛ آرمانگرا، مسألهمند، مردمی
گفتوگویم با رادیو جوان، صبح ۱۵م خرداد
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry
گفتوگویم با رادیو جوان، صبح ۱۵م خرداد
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry
June 6, 2021