شارنامه| صلاح الدین خدیو
13.7K subscribers
737 photos
211 videos
60 files
686 links
ارتباط با من
@Salahkhadiw

اینستاگرام:

https://www.instagram.com/salah.khadiw
Download Telegram
اکبر گنجی عزیز!
حمله بزرگترین ارتش ناتو به یک سرزمین کوچک و بیدفاع و مردمی فقیر اما مصمم به حفظ کرامت خویش، فرقی با حمله هیتلر به لهستان، ارتش سرخ به فنلاند، مجارستان و چکسلواکی، آمریکا به ویتنام و اسرائیل به غزه و لبنان ندارد. در تمام موارد بالا تاریخ گواهی می دهد که آزادیخواهان و کوشندگان راستین دمکراسی کجا ایستاده بودند، راستی شما کجا ایستاده اید؟
ضمنا فراموش نکنید در تمامی موارد فوق توجیهاتی موجه تر از استدلال شما ـ آرامش و ثبات خاورمیانه ـ وجود داشت، اما روشنفکران راستین به حکم عقل سلیم و غریزه خیرخواهی و نوعدوستی، مقهور آنها نمی شدند و سره را از ناسره تشخیص می دادند.
@sharname1
Forwarded from پایگاه خبری ریکار
⭕️ پدرکشتی و تخم کین کاشتی

🖋 اسماعیل شمس

🔻در آغاز سخن ذکر چند نکته ضروری است:

🔻نخست؛ اردوغان عملیات خود در شرق فرات را که روژئاوا(غرب) و کردستان سوریه هم نامیده می شود، چشمه صلح نامیده است. نتیجۀ این عملیات تا همین امروز صدها کشته و صدها هزار آواره بوده است. نیک پیداست که با کشتن و سوختن و آواره کردن مردم عادی و تیرباران کردن عزیزان آنها در جلوی دوربین رسانه ها به نام الله اکبر نه تنها هرگز صلحی برقرار نخواهد شد، بلکه تخم کینه و نفرت و جنگ بیش از پیش رشد خواهد کرد. 

🔻دوم؛ در جنگهای کلاسیک و سنتی معمولاً مردان(پدران) در جنگ شرکت می کردند و کشته ها بیشترمردان بودند و زنان و کودکان به بردگی و اسارت گرفته می شدند. کودک کشی و زن کشی حتی در نظربزرگ ترین  جنایتکاران تاریخ هم کاری ناپسند بود و از آن پرهیز می کردند. به همین سبب در ادبیات ملل مختلف همواره از تعبیر پدرکشی استفاده شده است. قتل زنان و کودکان که در ..ادامه در لینک زیر:

https://rekar.ir/politics/828-111100.html


@rekareroj
🔺نامه ای برای تاریخ

▪️آنهایی که نگارنده این سطور را می شناسند، نیک آگاهند همیشه به موازات داشتن دغدغه های محلی و ملی، به اندازه وسع خود، جهان وطن هم بوده ام. آمیزش دغدغه های محلی، ملی و جهانی و به زبانی دیگر; تلفیق مصیبت و مسئولیت در تجربه زیسته، مستلزم یک صورت بندی هویتی باز و منعطف و نگاهی گشاده و دمکراتیک به جهان است.
با این وصف از نگاه من، "مصیبت کرد بودن " با مسئولیت اخلاقی عظیمی در هم تنیده شده که کردها بیش از دیگران بار آن را به دوش می کشند. اما در عین حال این به معنای مبرا بودن سایرین از ایفای سهم خود در این وادی نیست.
نقطه عزیمت این رنجنامه از قضا این گوشه نگاه و یادآوری این تنهایی غمبار تاریخی است.
▪️سخنم را با سخن "ژنرال مظلوم کوبانی" فرمانده نیروهای مدافع کردستان سوریه آغاز می کنم، آنجا که می گوید: میان سازشها و عقب نشینیهای دردناک و بقای ملتمان، ناچاریم دومی را انتخاب کنیم. این کلمات، طنین مویه های ژنرال مصطفی بارزانی را در گوشهایمان زنده می کند که خطاب به کارتر و کیسینجر گفت: خلقی با پشتگرمی شما وارد نبرد مرگ و زندگی شد و اکنون با خیانت ایالات متحده در حال مرگ و از میان رفتن است!
دلالان بازار سیاست سخنان بارزانی را نشنیده گرفتند، اما پژواک آن در تاریخ ماند و خلق رزمنده، ققنوس وار دوباره برخاست.
این روزها لابد سرزنش ها و ملامت های منورالفکرانه را دیده اید و شنیده اید که در زرورق خیرخواهی پیچیده می شوند و کردهای " ساده دل" را می نوازند که چرا درس عبرت نمی گیرند و زود دلباخته بیگانگان و نیروهای فرامنطقه ای می شوند.
درس گرفتن از تاریخ البته خوب است، به شرطی که همه آن را بیاموزند. نرد عشق باختن با بیگانگان هم بد است، اما اولا باید همه را از آن برحذر داشت و دوما ظاهر خودی را چنان آراست و سیرت آن را چنان با صورت یکی کرد، که کردها نه یک دل بلکه صد دل، خاطرخواه آن شوند و دل به بیگانه نبندند.
بله درست است! کردها در سال 1975، وجه المصالحه یک توافق منطقه ای شدند و قدرتهای فرامنطقه ای آن روزگار ـ آمریکا و شوروی ـ هم بر آن صحه نهادند. اما بقیه داستان را هم بگویید. چرا نمی گویید در نتیجه این خیانت ژئوپولتیکی چهار سال بعد عراق به ایران حمله کرد و هشت سال تمام منطقه شاهد ویرانی دو کشور بود و پس از آن ماشین جنگی عراق کویت را هم در نوردید، تا اینبار "کدخدا" آمد و به حساب آن رسید.
ادامه داستان هم شنیدنی است: جنبش کرد هم از فرصت استفاده کرد و به نسبت قدیم ابعاد غول آسایی یافت و الی الابد بند ناف کردستان عملا از بغداد بریده شد.
کمی جلوتر بیاییم. همین توافق آدانا که گویا از روی خیرخواهی بعنوان نسخه حلال مشکلات شمال سوریه، هر از گاهی نبش قبر می شود، یک " الجزیره " کوچک بود که به آوارگی و دستگیری رهبر کردهای ترکیه انجامید.
آیا غیر از این است که درست مانند الجزیره بدفرجام شد و جنبش کردی نه تنها ریشه کن نگردید، بلکه درست در پناهگاهی که روزی ازش رانده شده بود، صاحب دولت و مکنت شد.
گیرم سومین و چهارمین و صدمین بار این تجربه تکرار شود، آیا نتیجه همان نمی شود؟ صد البته با عوارض و هزینه های بیشتر و ویرانیهای بزرگتر. از قدیم گفته اند نمی توان روی ویرانه دیگران کاخ ساخت!
▪️روی دیگر این رنجنامه با قدرتهای فرامنطقه ای است که چه زود "خیانت مونیخ " و مصیبت های ناشی از آن را از یاد برده اند.
دول اروپایی که در سپتامبر 1938 فکر می کردند با قربانی کردن " چکسلواکی دمکراتیک" و پشت کردن به تعهداتشان در قبال آن، کیسه آز هیتلر را پر و صلح را برای اروپا ارمغان آورده اند، کمتر از یک سال بعد تاوان اشتباهشان را با اشغال پاریس بدست رایش سوم دادند.
شما مطمئنید سلطان بلند پرواز ترکیه به باریکه ای مرزی قناعت می کند؟ تاوان بی ثباتی و ناآرامیهای ناشی از یکجانبه گرایی و یکه تازی او را چه کسی باید بدهد؟
آیا آیندگان با ناباوری نمی پرسند در قرن 21 چگونه زمامداری توانسته به صورت آنلاین خاک کشوری دیگر را اشغال و مردمان بومی آنجا را اخراج و کسانی دیگر را آنجا ساکن کند؟ این شرمساری بزرگ را چگونه تحمل می کنید؟
شما که هنوز بدهی کشورسازی هایتان در اوایل قرن گذشته به کردها را صاف نکرده اید، چگونه دوباره خود را مدیون و شرمسار آنان می نمایید؟
مساله کردستان استخوانی در گلوی صلح و ثبات و توسعه خاورمیانه است، جنبش ها، رهبران و احزاب کرد ممکن است بمیرند، اما ملت کرد نمی میرد. یقین دارم که اردوغان که خود در این زمینه وارث دشواره کمالیستی بود، با این حمله جنایتکارانه به کردهای سوریه، مساله کردهای ترکیه را بیشتر از گذشته سخت و لاینحل کرد.
شاهد باشید که اگر وضع به همین منوال پیش برود در مرده ریگ امپراطوری عثمانی، نسلهای بعدی به کمتر از استقلال راضی نخواهند شد.

صلاح الدین خدیو
1398/7/22
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
Forwarded from عکس نگار
🔺تانکها و ایدئولوژی ها

چه نسبتی میان تانک و ایدئولوژی وجود دارد؟ آیا یک دولت مسلح به ایدئولوژی مجاز به کاربست خشونت نیست؟ آیا حکومتی که به الگو و شاخص حکمرانی تبدیل می شود، نباید ارتش و نیروهای مسلح داشته باشد؟
پاسخ این پرسشها را در تصویر پایین ببینید.
▪️عکس بالایی خیابانی از پراگ در بهار 1968 را نشان می دهد. تعدادی کمونیست مومن که هنوز به حقانیت آرمانشهر مارکسیسم باور داشتند، با پیش کشیدن ایده " سوسیالیسم با سیمای انسانی " در جستجوی تلفیق آرمان آزادی با سوسیالیسم واقعا موجود برآمدند.
مسکو اما این نافرمانی را برنتابید و با دکترین حفظ سوسیالیسم در یک کشور وظیفه همه کشورهای سوسیالیستی است، پراگ را به خاک و خون کشید.
جولان تانک های ارتش سرخ در خیابانهای پراگ، تنها آزادی را از چکها نگرفت، بلکه هیمنه و اقتدار شوروی و ایدئولوژی مارکسیسم هم فروریخت.
تمام جهان از دولتهای غربی گرفته تا چین و آلبانی و اوروکمونیستها و تا کشورهای جهان سوم و روشنفکران و جنبش های آزادیبخش یکصدا شوروی را محکوم کردند.
از فردای اوت 1968 دیگر نه شوروی آن کشور سابق بود و نه مارکسیسم آن جذابیت و فریبایی سابق را داشت. در دهه هفتاد شوروی دیگر الگوی سیاسی و اقتصادی کشورهای جهان سوم به شمار نمی رفت و مارکسیسم هم به پستوی کارگاه اندیشه های سیاسی عقب نشینی کرده و جای خود را به پست مدرنیزم، فمینیسم و پساساختارگرایی داد.
در واقع تانک های ارتش سرخ در اوت 1968 به بهار پراگ شلیک نکردند، بلکه هیمنه شوروی و ایدئولوژی مرکزی آن را هدف قرار دادند.
▪️تصویر پایینی عبور تانک های ارتش ترکیه به قصد حمله به دستاوردهای کوچک کردها در روژاوا را نشان می دهد. اجماع بی سابقه ای که در سطح بین المللی ـ چه در سطح دولتها و چه در سطح جامعه بین المللی ـ علیه ترکیه ایجاد شده است، فقط با تجربه بهار پراگ و انزوای گسترده شوروی سابق قابل مقایسه است.
آیا تبعات سیاسی و فکری آن هم بدین شکل خواهد بود؟ بدون تردید! حتا حمله به عفرین هم ترکیه را مواجه با این حجم گسترده از محکومیت و انزجار نکرد.
از اینرو از فردای اکتبر 2019 با قاطعیت می توان گفت، ترکیه دیگر کشور دیروز نیست. ناقوس مرگ اسلام میانه رو و لیبرال به صدا در آمده و سرزمین آناتولی الگوی " دمکراسی ترکی/اسلامی" که بنا بود سرمشقی برای جهان اسلام باشد، محسوب نمی شود.
تانک ها فقط به کردها شلیک نکردند، قلب استانبول و جذابیت های سیاسی و فکری یک مدل را هم هدف قرار دادند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
شارنامه| صلاح الدین خدیو
https://www.instagram.com/p/BcX59crFh67/
دو سال قبل پس از نوشتن این پست اینستاگرامی، بیشترین بازخوردهای منفی را از مخاطبان کرد گرفتم. کالبد شکافی عمده خرده گیریها به این گزاره ختم می شد: مرگ خوب است، اما برای همسایه!
تکامل نظری و پرورده کردن این گزاره به ظاهر ساده، به برساختن ناسیونالیسم ستیزه جو منتهی می شود که دنیای کنونی ما را در نوردیده است.
اکنون که ویرانی ناشی از جلوس یک رئیس جمهور ابله راست گرا و متکبر بر کرسی صدارت بزرگترین کشور دنیا، جهان کردها را هم در بر گرفته، صحت این داوریها بیش از پیش روشن می شود.
ناسیونالیسم ستیزه جو/ ملی گرایی پوپولیستی ذاتا خطرناک است و هنگامی که در قالب یک قدرت دولتی/ ملی قرار می گیرد، این خطر دوچندان می شود.
دولت ـ ملت ها عناصر اصلی دنیای بین المللی امروز هستند. اما ثبات و امنیت در جهان تا اندازه زیادی مستلزم همکاریهای بین المللی در بالاترین سطح خود هست. با این وصف آسمان دنیای بین المللی با انبوهی از پیمان نامه ها و مقاوله ها و اتحادیهای منطقه ای و جهانی مسقف شده است.
این بدان معناست که بخواهی نخواهی واحدهای فراملی، نقش ناظر و بالاسر را دارند.
در درون کشورها هم بازیگران خرد و واحدهای فروملی وجود دارند و گرچه به لحاظ حقوقی، عنصر ملی حرف آخر را می زند، اما سخنش فصل الخطاب و ختم کلام نیست.
وقتی کسی مانند ترامپ وقعی به بازیگران فراملی و پیمان نامه ها و اتحادیه ها از اتحادیه اروپا گرفته، تا ناتو و برجام و نفتا نمی نهد و سنت های سیاسی جاافتاده را به سخره می گیرد، نباید انتظار داشت به احترام واحدهای فروملی و خودمختاریها و فدرالیته ها و ملت های کوچک، کلاه از سر بردارد.
آیا باز هم جهان با وجود پوپولیست های راستگرایی چون پوتین، اردوغان، ترامپ و نتانیاهو جای خطرناکی نیست؟
@sharname1
Forwarded from اتچ بات
حال "تبریز" خوب است، اما تو باور مکن!

حمیدرضا عابدیان

علیرغم یادداشت ها، مقالات و اخبار زیادی که متعاقب حمله ی ترکیه به شمال سوریه منتشر شده است که هر کدام به بخشی از ماجرا پرداخته و آن را واکاویده اند، یک زاویه اما تا این لحظه مغفول باقی مانده و یا دست کم، کمتر به آن پرداخته شده که از قضا، بسیار مهم هم هست و آن، تاثیری ست که این رویداد می تواند بر انسجام اقوام ایرانی داشته باشد.

حمله ی ترکیه به سوریه در ایران، به دلیل فعالیت مضاعف کنشگران کرد، از سوی افکار عمومی،غالبا ذیل هدف واقعی آن فهم شده و "پاکسازی قومی" تلقی می گردد اگرچه دولت ایران و تریبون های رسمی، به دلایلی، مایلند تا از آن با عنوان حمله ی یک کشور به کشور دیگر یاد کنند.

اردوغان که در اجلاس اخیر کشورهای ترک زبان در باکو، مدعی شده که قلب سیصد میلیون ترک در این روزها برای ترکیه می تپد، صراحتا هدف از این حمله را بازگرداندن میلیون ها مهاجر سوری به کشورشان و البته اسکان آنها در عمق سی کیلومتری خاک سوریه خوانده، جایی که موطن کردها ست و پیش از آن باید برای چنین هدفی، کرد ها را آواره و آنجا را تخلیه کرده باشد. روی دیگر این سکه اما ساخت یک منطقه ی حائل جهت جدا سازی کردهای جنوب ترکیه از کردهای شمال سوریه است.

از این منظر است که این جنگ در ایران، در کادر یک "جدال قومی" و در اینجا "ترکی _ کردی" قاب گرفته می شود که می تواند مناسبات کهن قومی در ایران را با تکانه های شدیدی مواجه کند. بنابراین، روشن است که این موضوع دارای چه درجه ای از اهمیت بوده و تا چه اندازه می باید مورد توجه مسئولان، کنشگران و فعالان مدنیِ ایران دوست قرار بگیرد.

علاوه بر استعداد بالقوه ی این جدال جهت ایجاد شکاف میان کردها و ترک های ایران، با کمال اندوه و تاسف، می بینیم که در ایران نیز زمینه های بالفعل شدن چنین شکاف هایی وجود دارد. ماجراهای اخیر در شورای شهر ارومیه و واکنش متفاوت کردها و ترک ها به آن، حاکی از امتناعِ امکانِ فهم مشترک از رویدادی ست که می توانست با اقدام مشترک فعالان ترک و کرد، به تقویت و انسجام وحدت ملی بیانجامد لیکن متاسفانه نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه جمعی از کنشگران ترک که در میان آنها، اسامی نام آشنایی از جریان های ملی نیز حضور داشته اند، ترجیح دادند تا با صدور یک بیانیه، تفسیرِ ترکی از رویداد مذکور را در معرض داوری افکار عمومی قرار دهند،امری که با انتقاد کنشگران کرد مواجه شد.

برخی از فعالان ترک مایلند تا تنش های قومی در آن سامان را که در برخی نقاط ، به تبعیض میان ترک ها و کردها انجامیده، به ایدولوژی شیعی حاکمیت مرتبط دانسته و صورتبندی "ترکی _ کردی" آن را به صورتبندی "شیعی _ سنی" تبدیل کنند. اگر چنین چیزی صحت داشته باشد، باید پرسید که چرا این دسته از کنشگران ترک، در چنین لحظاتی که وجدان جمعی کردها محنت زده است، با صدور بیانیه ای در محکومیت حمله ی ترکیه، در کنار کرد ها نمی ایستند تا این تصور نادرست را ترمیم کرده باشند؟ آیا این نه به معنای بلند بودن صدای پان ها در آن سامان و فضای ستیزه جویی ست که ساخته اند؟ فضایی که امکانِ صدورِ چنین بیانیه ای را نمی دهد؟

چرا در تبریز چنین اتفاقی افتاده است؟ چرا آذربایجانی که در تمامی نهضت ها و جنبش های دوران جدید ما نقشی پیش رو و الهام بخش داشته ، در سالهای اخیر از ایفای چنین نقشی فاصله گرفته است؟ چرا تبریزی که در تابستان هفتاد و هشت، بلافاصله پس از تهران، صدای اعتراض خود را بلند کرد، درست ده سال بعد، یعنی در سال هشتاد و هشت، در مقام یک نظاره گر باقی ماند؟ از هفتاد و هشت تا هشتاد و هشت در تبریز چه اتفاقی افتاد؟ چرا روشنفکران و فعالان مرکز نشین، این موضوعاتِ مهم را در دستورِ کارِ مطالعاتیِ خود قرار نمی دهند؟

پایان بخش این یادداشت، یک درخواست از هموطنان عزیز است. پاسداری از ایران با رنگین کمان اقوام، هوشمندی و هوشیاری مضاعفی را می طلبد. مبادا بدون اطمینان از صحت و سقم مطالب، هر چیزی را ارسال کنیم! فیلم تاثیر گذاری که این روزها با عنوان رقص یک پدر کرد ِ سوری، جلویِ تابوتِ دخترِ مبارزش منتشر می شود، قسمت 78 سریال (آتا اجاقی) ساخت کشور جمهوری آذربایجان است که از شبکه «خزر» این کشور پخش شده بود! مراقب باشیم که ارسال های ما در فضای مجازی، چه با روح و روان هموطنان مان می کند.
Forwarded from پایگاه خبری ریکار
⭕️پایان افسانه «اسلام میانه رو» و پیامدهای عمیق تر لشکرکشی اردوغان!

✍️ آواره شایسته

بالاخره اردوغان با توجیه مبارزه با تروریسم و نجات پناهندگان سوری، به کردهای سوریه حمله کرد، اما کیست نداند که او تنها به نابودی تشکیلات خودگردان شمال سوریه و نابودی زمینه های ظهور آن از طریق دستکاری دموگرافیک می اندیشد. اینکه او تا چه حد در تحقق این دو هدف راهبردی کامیاب میشود را ترکیبی از کیفیت مقاومت کردها و میزان فشارهای جهانی تعیین میکند. اما از هم اکنون برخی پیامدهای دیگر در حال شکلگیری هستند که شاید اهمیت بیشتری از دو هدف پیشگفته داشته باشند. از جمله این پیامدها می توان سه مورد زیر را ذکر کرد:

الف: پایان افسانه اسلام میانه رو: بدون تردید نخستین پیامد جدی یورش اردوغان به کردهای سوریه، پایان افسانه ی اسلام میانه رو و وسطیت است. عمدەی منادیان اسلام میانەرو به خصوص اتحادیه جهانی علمای اسلامی (قطر) به شمول اعضای کردش در کارزار جهانی علیه لشکرکشی اردوغان سکوت پیشه کردەاند، اندک صداهای مخالفی که شنیده می شود، نارساتر از آن اند که در میان غرش توپ ها به گوش برسند. برخی نیز همانند «علی قره داغی»، ستمکاری را به لحاظ مفهومی سرزنش کرده اند اما هنوز به تشخیص مصداق ستمکار در بحران اخیر توفیق نیافته اند. با توجه به جایگاه کانونی ترکیه در گفتار اسلام میانه واینکه هواداران اسلام میانه برای اثبات حقانیت و قابلیت خودمکرر به آن ارجاع داده اند،  حتی در صورتی که قاطبەی سازمان ها و شخصیت های مرتبط با اسلام میانه به کارزار جهانی مقابله با لشکرکشی اردوغان می پیوستند، مرگ افسانه وسطیت باز هم اجتناب ناپذیر میشد. برای تقریب به ذهن میتوان، پس لرزه این رویداد را با حمله ارتش سرخ و نیروهای پیمان ورشو به چکسلواکی مقایسه کرد. اشغال چکسلواکی، ضربه ای جبران ناپذیر بر پیکره مارکسیسم وارد کرد و مارکسیست های مستقل و آبرومند اروپایی را ناچار به بازاندیشی در اصول کرد. همانند دکترین برژنف، دکترین حیات ملی ترکیه نیز بر زور عریان بنا شده و موجد بی اعتباری عظیمی است.

ب- باز هم، دشواره اسلام و دمکراسی: در دهه های اخیر پس از ظهور اسلام رادیکال، امکان یا امتناع همزیستی اسلام و دمکراسی به پرسشی بنیادی در سطح جهان تبدیل شده بود و بسیاری در مورد امکان آن تردید داشتند. ظهور حزب عدالت و توسعه، به ظهور رویکردهایی خوشبینانه مخصوصا در میان تحلیلگران اروپایی منجر شد، برخی پا را فراتر گذاشتند و فتح الله گولن را «ماکس وبر جهان اسلام» نامیدند. واقعیت آن است که حزب عدالت و توسعه دیری است که تکلیف خود را با ارزش های غربی و دمکراتیک یکسره کرده است، خود «ماکس وبر جهان اسلام» تحت پیگرد قرار گرفته و به سبک دوران عثمانی با فرمانی ملوکانه صد هزار نفر در یک روز معیشت خود را از دست می دهند. اما توسل به زور عریان و رفتار بر اساس قوانین جنگل، این خوشبینی ها را یکسره ابطال می کند. هفده سال پس اظهور اردوغان، مهم ترین تجلی اسلام میانه، درست همانند اسلام رادیکال به گونه ای رفتار می کند که گویا هیچ قانون و عرفی جز منطق قدرت و خشونت بر مناسبات انسانی حاکم نیست. اینجا، یعنی در جایی که شباهت اسلام رادیکال و اسلام میانه از لحاظ پایبندی به قانون رنگ میبازد، دشواره ی همزیستی اسلام و دمکراسی به نحو بسیار جدیتری پدیدار می شود. زیرا دمکراسی معاصر، در کنه خود چیزی فراتر از حکومت قانون نیست و آنچه نتواند ذیل حکومت قانون قرار گیرد، نمی تواند دمکراتیک باشد. این نکته، دست کم در مورد جهان اهل سنت که تجلی های گوناگونی از اسلام سیاسی را تجربه کرده، واقعیتی بی چون و چرا به نظر می رسد باز هم برای تقریب به ذهن به چکسلواکی بر میگردیم، در آن سال ها که امکان همزیستی مارکسیسم لنینیسم و دمکراسی زیر سوال رفته بود، دوبچک به گفته خود ساده اندیشانه در پی انطباق دمکراسی و «سوسیالیسم با چهره انسانی» بود. دوبچک اما می گوید، پس از تحاوز دردناک ارتش سرخ به این واقعیت اندوهبار پی بردم که ا انطباق سوسیالیسم و دمکراسی امری یکسره محال است.

ج-اشغال چکسلواکی و پایان دادن به بهار پراگ، زخمی عمیق بر پیکره مردم این کشور وارد کرد، این زخم التیام ناپذیر در ادبیات، سینما و اندیشه ی مردم این منطقه نمود یافت. لشکرکشی ترکیه نیز، بدون تردید روان مردم کرد را به ویژه در دو کشور سوریه و ترکیه برای همیشه جریحه دار خواهد کرد، اینک آنها با دولتی مواجه شده اند که از یک سو به منظور تاسیس کیانی سیاسی برای ترک های قبرس به آن کشور لشکرکشی کرده و بافت جمعیتی آن را دگرگون کرده و از سوی دیگر برای جلوگیری از تاسیس کیان سیاسی کردهای سوریه به این کشور نیز لشکرکشی کرده و در صدد تغییر بافت جمعیتی آن است. از سوی دیگر، همراهی ضمنی یا صریح محافل اسلامگرای میانه و رادیکال با چنین دولتی، بدان معنا است که آنها، یعنی کردها، از صفوف «امت» نیز اخراج شده اند.

@rekareroj
🔺آتش بس در گرگ و میش آسمان شرق فرات

یک روز پس از افشای نامه غیردیپلماتیک و خلاف عرف ترامپ به اردوغان، رئیس جمهور آمریکا با اعلام آتش بس در شمال سوریه افکار عمومی را غافلگیر کرد.
گرچه جزئیات این آتش بس معلوم نیست، اما درز رئوس کلی آن در رسانه ها موجب گمانه زنی و شک و تردیدهای بسیاری شده است.

▪️ترکها و آمریکاییها می گویند قرار است کردها ظرف پنج روز به عمق 32 کیلومتری مرز عقب نشینی کنند. تشکیلات خودمختار کرد هنوز موضع رسمی خود را اعلام نکرده، اما از هم اکنون برخی سخنگویان آن، مخالفت خود را با این ایده اعلام کرده اند.
سرنوشت جنگ شرق فرات در اساس به سه عامل بستگی دارد: میزان مقاومت رزمندگان کرد در برابر فشارهای سهمگین دومین ارتش بزرگ ناتو، موج محکومیت های جهانی و بسیج افکار عمومی علیه ترکیه و میزان فشارهای سیاسی در ایالات متحده علیه ترامپ بخاطر رها کردن کردها.
از قضا هر سه، در بالاتریندرجه خود بوده و ظاهرا برایند برداری آنها به آتش بس ختم شده است.
با این وصف، این فرض که ترکیه به چیزی که در جنگ به دست نیاورده یا احتمالا با هزینه و مشقت فراوان به چنگ می آورد، به آسانی در صلح دست پیدا کند، فرضی غیر منطقی و دور از ذهن است.
یک قرینه دیگر در رد این فرضیه اشاره طرف ترکی به انهدام استحکامات نظامی و سلاحهای سنگین کردهاست. وقتی قرار است ارتش ترکیه و متحدان محلی آنها در این مناطق مستقر شوند، چه نیازی به تخریب سنگرها و استحکامات خواهد بود؟ مگر اینکه برنامه بازگشت به توافق قبلی پیش از حمله میان آمریکا و ترکیه برای ایجاد منطقه امن در عمق پنج تا ده کیلومتری مطرح باشد.
▪️یک گمانه دیگر این است که ترامپ بدون گرفتن رضایت و توافق کردها، خود راسا با ترکها معامله کرده باشد. در این صورت طبیعی است که کردها آن را نپذیرند. زیرا وقتی که قرار بر عقب نشینی است، چرا منطقه را در اختیار ارتشهای روسیه و سوریه قرار ندهند که با آنها خصومت کمتری دارند؟
عدم تشکیل کنفرانس مطبوعاتی مشترک میان طرفهای ترک و آمریکایی که به نشانه نارضایتی میزبان از روند مذاکرات تعبیر شده، صحت این گزینه را هم با تردید روبرو می سازد.
▪️یک فرضیه دیگر می تواند این باشد که ترامپ با آغاز یک روند به هر قیمتی دنبال رهایی از این مخمصه است، دستکم به صورت موقت: نجات خود از فشارهای فزاینده، ترکیه از تحریم ها و سوریه از یک فاجعه انسانی دیگر، و جزئیات را به روزهای آتی موکول کرده است.
شاید با عقب نشینی نیروهای کرد و سلاحهای سنگینشان از مرز ترکیه، پلیس و نیروهای مرزبانی سوریه بعنوان حائل در مرزها مستقر می شوند. مشابه اتفاقی که پس از جنگ سی و سه روزه میان اسرائیل و حزب الله در جنوب لبنان اتفاق افتاد.
اگر این اتفاق بیفتد، به معنای تثبیت موقعیت سیاسی و نظامی کردهای سوریه خواهد بود.
ظاهرا سناتورگراهام و همکارانش هم ظاهرا در تردید و نگرانی، دستکمی از کردها ندارند که گفته اند به روند تحریم ها علیه ترکیه ادامه خواهند داد. به هر حال برای روشن شدن جزئیات بیشتر باید منتظر ساعات و روزهای آینده ماند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺نقشه احتمالی شرق فرات پس از آتش بس + پی نوشت

برخی کارشناسان مسائل سوریه نظیر الیزابت تزورکوف معتقدند نقشه فوق بیانگر تحولات احتمالی پس از جنگ اخیر است.
بخش سبز تحت حاکمیت ترکیه، بخش نارنجی تحت کنترل کردها و صورتی تخت کنترل دولت سوریه خواهد بود.
کردها بخشی از زمین هایشان را در حد فاصل گری سپی و سری کانی از دست می دهند و ترکها نیز بجای منطقه به طول 440 کیلومتر به نواری 109 کیلومتری قناعت می کنند.
دولت خودمختار کرد در شرق فرات می ماند، اما سوریها به صورت نمادین حضور بیشتری در آن خواهند داشت. گویا ابراز مخالفت دستیار بشار اسد با "تکرار الگوی اقلیم کردستان" که پس از آتش بس صورت گرفت، ناظر به این معناست.
منبع نقشە: کردپرس
پی نوشت: این نقشه برای رمزگشایی از توافق مبهم آتش بس ترسیم شده، ولی ادامه حملات ترکیه در جبهه سرکانی نمایانگر آخرین تلاشهای آنها برای تصرف شهر است و صحت نقشه را تایید می کند.
@sharname1
Khan Baji (Live)
Mohsen Namjoo
تقدیم به همه‌ی کُردها

🎼 قطعه‌ی «خان‌باجی» از آلبوم «مؤلفه‌ی عزلت» محسن نامجو را #بشنوید.
@sharname1
#Rojava
#روژاوا به یک " بهار پراگ " دیگر تبدیل و ترکیه به سرعت نبرد مشروعیت را باخت.
در عکس طرفداران تیم فوتبال ھامبورگ آلمان با برافراشتن پرچم #روژاوا تهاجم ترکیه را سرزنش کرده اند.
@sharname1
ترکیب جمعیتی شمال ـ کردستان ـ سوریه که بر سر آن آمریکا، ترکیه، روسیه، سوریه و کردها درگیر یک منازعه پیچیده ژئوپولتیک شده اند.
سبز: اکثریت کرد ــ بنفش: اکثریت عرب و قرمز : اکثریت ترکمن
همانگونه که دیده می شود این منطقه حساس که قبلا از سوی دولتهای مختلف سوریه به درجاتی "عرب سازی" شده، دارای دموگرافی ظریف و پیچیده ای است.
@sharname1
🔺شوخی در سوچی!

آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود. پژواک این جمله تاریخی که بی مسئولیتی و لاقیدی گوینده آن را می رساند، هنوز در گوش ایرانیان طنین انداز است. اما اگر در آن زمان محمود احمدی نژد یکه تاز‌ و تنها بود، شوربختانه جهان سیاست امروز، مملو از اینگونه رهبران است. ترامپ و اردوغان و نتانیاهو و ... در بدیهه گویی و عوام زدگی، گوی سبقت را از پیشینیان خود ربوده اند.
ساعتی پیش اردوغان در نشست سوچی گفت، با پوتین به توافقی تاریخی درباره سوریه دست یافته و پس از 150 ساعت در صورت عدم عقب نشینی کردها از مرزهای ترکیه، آنها را مورد حمله قرار خواهد داد.
ظاهرا اردوغان چیزی را که نصفه و نیمه از واشنگتن گرفت، می خواهد از کرملین بگیرد. اما پرسش این است وی از ترس تبعات تحریم های آمریکا با آتش بس موافقت کرد، آیا حاضر است دوباره خود را در معرض تحریم قرار دهد؟ یا خواسته صرفا بلوف بزند؟ یا اینکه طرف روسی طبق معاهده آدانا، با ترکها گشتهای مشترک در عمق 5 کیلومتری خاک سوریه انجام می دهد؟
پاسخ به این سوالات مستلزم روشن شدن موضع آمریکا درباره نشست سوچی است.
صد البته آمریکا از قبل گفته آتش بس اعمال شده دائمی است و نقض آن ترکیه را دچار عقوبت خواهد کرد.
اردوغان در سوچی دوباره به اسکان آوارگان سوری در منطقه امن اشاره کرده و گفته یک میلیون آواره را در آنجا ساکن خواهد کرد. البته روشن نکرده در سراسر شرق فرات یا حد فاصل گری سپی تا سرکانی؟
فرصت را غنیمت می شمارم و یکی از لطیفه های احمدی نژاد را یادآوری می کنم. هنگامی که 80 میلیون ایرانی وعده می داد به هر کدام امکان برخورداری از دو هزار متر ویلا و خانه باغ بدهد.
طرح رئیس جمهور ترکیه برای اسکان آوارگان سوری در کردستان هم علیرغم نیت شریرانه ورای آن، از لحاظ غیرواقعی بودن مشابه طرح احمدی نژاد است. غیرممکن و غیرقابل اجرا و ویژگی کسانی که خیال می کنند و بعد رویاهایشان را بر زبان می آورند.
چگونه می توان مردم اطراف دمشق و شرق حلب و حما و حمص را در یک نوار باریک مرزی متراکم که هم اکنون با محدودیت شدید منابع آبی مواجه است، به زور وادار به سکونت نمود؟ لابد اردوغان می تواند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺فیلمی ناب از محاکمه افسران عضو سازمان نظامی حزب توده ایران پس از کودتای 28 مرداد

در این فیلم مرتضی کیوان شاعر و منتقد ادبی هم دیده می شود که 65 سال قبل درست در این روزها اعدام شد. صداقت پرشور کیوان در زندگی کوتاهش و ماجرای عشق جاویدانش با همسرش پوری و تاثیر عمیقی که بر دوستانش شاملو، سایه، مسکوب، کسرایی، دریابندری و ...بر جای گذاشت، از وی چهره ای فراموش ناشدنی در تاریخ معاصر ساخته است.
@sharname1
Forwarded from عکس نگار
🔺فرمانده مسعود، صدایی که شنیده نشد
ژنرال مظلوم، صدایی که باید شنیده شود!

▪️دعوت شماری از سناتورها و نمایندگان کنگره آمریکا از ژنرال مظلوم کوبانی فرمانده نیروهای سوریه دمکراتیک، برای حضور در آمریکا خشم دولت ترکیه را برانگیخته است.
کوبانی قرار است به آمریکا برود تا احتمالا در کنگره و دیگر فضاهای عمومی درباره تجاوز ستمکارانه ترکیه به شرق فرات سخن بگوید و برنامه خطرناک ترکیه برای تغییر دموگرافی منطقه و پاکسازی قومی ساکنان آنجا را برملا کند.
کوبانی همچنین از بریگادی که ترکیه تحت عنوان " ارتش ملی سوریه " از بنیادگرایان و ستیزه جویان مذهبی ایجاد کرده، پرده برداری می کند و خطر بازگشت داعش برای صلح و امنیت منطقه و جهان را به افکار عمومی گوشزد خواهد کرد.
او همچنین می گوید نیروهای او نه تنها با ترکیه بلکه با هیچ کشور دیگری سر ستیز ندارند و این را در سالهای گذشته در عمل نشان داده اند.
کوبانی احتمالا به تشکیلات سیاسی نیروهای سوریه دمکراتیک هم اشاره خواهد کرد و می گوید، آنها به قصد پرهیز از تاکید بر خاص گرایی های هویتی و درنگ های زیانبار روی مقوله هویت، از هر گونه ارجاع مستقیم به نامها و نشانه های کردی در نامگذاری نهادهای اصلی خودداری کرده اند. چرا که می خواهند در درجه اول نمایانگر تمامی تنوعات قومی و مذهبی و نژادی شمال سوریه باشند و در وهله بعد در یک فرمت ایده آل نماینده تمام مردم سوریه تلقی شوند.
اینها حرفهایی است که جهانیان، باید علیرغم تلخی هایش برای ترکیه، آماده شنیدن آن باشند. ناشنیده ماندن آنها می تواند بهای گزافی نه تنها برای کردها بلکه برای همگان در بر داشته باشد. اکنون که در کاخ سفید بر سر استیضاح ترامپ غوغاست و روسیه به مدد "نوانزواگرایی آمریکای " به صرافت احیای ابرقدرتی افتاده، ترکیه مایل است پنبه در گوش جهانیان بگذارد و خاک به چشم رسانه ها بپاشد.
▪️در آوریل 2001 احمد شاه مسعود فرمانده افسانه ای اتحاد شمال، به ابتکار چند نماینده اروپایی به پارلمان اروپا رفت. پاکستان تلاش کرد تا این مسافرت انجام نشود. آمر مسعود اما آمد و گفت که ما با هیچ کشور همسایه ای جز پاکستان که با ما دشمنی می ورزد، خصومت نداریم. این پاکستان است که با ایجاد و تقویت طالبان امنیت منطقه و جهان را به خطر انداخته است.
او از ارتباط القاعده و طالبان گفت و این خطر را گوشزد کرد که اگر افغانستان و حمایت پاکستان از طالبان فراموش شود، اروپا و آمریکا هم در امان نخواهند بود. این سخنان نشنیده ماند و
پنج ماه بعد آمر مسعود ترور و دو روز پس از آن، حادثه 11 سپتامبر اتفاق افتاد.
روشن است که نمی توان عوامل بوجود آورنده 11 سپتامبر را صرفا به طالبان و القاعده فروکاست و از متغیرهای مهم دیگری چون حمله ارتش سرخ به افغانستان و حمایت آمریکا از مجاهدین و پشتیبانی مالی عربستان و سپس بی مسئولیتی رهبران افغان و عدم بلوغ سیاسی آنها چشم پوشید که بویژه مورد آخر، مسبب اصلی شعله ور شدن جنگهای بی پایان داخلی در دهه های 80 و 90 شد و زمینه ظهور طالبان را فراهم آورد.
اما بدون شک آنچه ماشه نهایی را کشید و بنزین روی این آتش ریخت، یکجانبه گرایی سازمان اطلاعات ارتش پاکستان در سیاست منطقه ای و بلندپروازی و بوالهوسی های ژنرالهای این کشور بود. از قضا این نکته ای بود که مسعود می خواست به گوش جهانیان برساند و شوربختانه در آن دوران خیلی ها آماده شنیدنش نبودند. خاصه آنکه بخش هایی از دولت آمریکا با همراهی عربستان و امارات، با ارتش های پاکستان روی هم ریخته بودند.
ترکیه از لحاظ بی مسئولیتی، پاکستان امروز خاورمیانه است و اگر کار به این منوال پیش برود، چون از اسلام آباد قویتر و ثروتمندتر هم است، مانند ژاپن نیمه نخست قرن بیست، در مقام یک قدرت لاقید امپریالیستی، بیش از پیش به فکر توسعه طلبی و کشورگشایی می افتد. باید قبل از آنکه خیلی دیر شود، جایی به این سیاست لگام زد. حضور مظلوم کوبانی یادآور دیدار تاریخی احمد شاه مسعود از پارلمان اروپاست. باشد که اینبار هشدارها شنیده شوند.
در ویدئوی بالا، سخنرانی تاریخی احمد شاه مسعود را در پارلمان اروپا می بینید.
#صلاح_الدین_خدیو

@sharname1
حال و روز مدیریت در آ.pdf
166.6 KB
حال و هوای مدیریت در آذربایجان غربی

▪️رشید احمد رش
@sharname1
🔹️شماره ۱۰۵۷ #سیروان ۴ آبان ۹۸

📌در شماره جدید #سیروان با #تیتر_اول #ما_چگونه_ما‌_شویم؟ موضوع سخنرانی علمی #عبدلله_رمضانزاده را بحث گذاشته‌ایم و پیشنهادهایی برای همبستگی ایرانیان داریم. در همین زمینه #خالد_توکلی #صلاح_الدین_خدیو #عبدالعزیز_مولودی و #جلال_جلالیزاده به سوالات ما پاسخ داده‌اند و #ابراهیم_فتاحی #سرمقاله و #حمیدرضا_صمدی #یادداشت_اول را #سیروان نوشته‌اند. موضوع دیدگاه آنان به چگونگی مدیریت سیاسی ایران برای تحقق حقوق عموم شهروندان و نحوه مدیریت منازعات قومی می‌پردازد. در این گزارش سیاسی، پیشنهادهای #خاتمی و #محسن_رضایی به ترتیب با عناوین #فدرالیسم و #فدرالیسم_اقتصادی و نیز کتابهای #حکومت_محلی #قالیباف و #مدیریت_منازعات_قومی اثر #صالحی_امیری را بررسی کرده‌ایم و چند پیشهاد کوردی مطرح می‌شود که بعضا درمخالفت و موافقت با #فدرالیسم و عمدتا موافقت با #دموکراسی است.

📌علاوه بر این موضوع راهبردی، در بخشهای کوردی و ورزشی دو مصاحبه #اختصاصی_سیروان داریم و چند رویداد را هم گزارش کرده‌ایم.

#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین

@sirwan_weekly