جهان روابط عمومی/ گسترش دامنه ادعاهای #سوء استفاده به روابط عمومی
https://www.shara.ir/view/31724/%DA%AF
https://www.shara.ir/view/31724/%DA%AF
#كاريكاتوريست قرن كه تاريخ بود
"#بوريس_يفيموف Boris E. Yefimov " #ژورناليست و هنرمند روس كه بيش از هشتاد سال براي نشريات وطن خود كاريكاتور سياسي كشيد در اکتبر 2008 پس از 108 سال و سه روز عمر كردن، در خانه اش در مسكو درگذشت. تاريخ جهان در قرن بيستم را آنطور كه بود، مي توان با مروري بر كاريكاتورهاي «يفيموف» به دست آورد.
وي ناظر طلوع و غروب نظام سوسياليستي شوروي بود. كاريكاتورهاي او از 1919 تا 2005 در مطبوعات به چاپ مي رسيد. وي در دانشگاه حقوق خوانده بود ولي عشق خود (كاريكاتور سياسي) را دنبال كرد. برادرش يكي از سردبيران پراودا بود و كاريكاتورهاي يفيموف عمدتا در پرودا و ايزوستيا به چاپ مي رسيد. گاهي اوقات #استالين تلفني به يفيموف سوژه كاريكاتور مي داد. يك كاريكاتور يفيموف از #ٍهيتلر به قدري وي را خشمگين ساخته بود كه دستور كتبي قتل اورا به فرماندهي نيروهاي آلمان در شوروي داده بود و نوشته بود كه پس از تصرف مسكو، نخستين فردي كه بايد نابود شود يفيموف است.
#تروتسكي بر نخستين كتاب كاريكاتوري يفيموف كه در سال 1924 انتشار يافت مقدمه نوشته است. شوراي عالي شوروي مدال و عنوان «#كاريكاتوريست_خلق» به يفيموف داده بود. كاريكاتور سال 1947 يفيموف كه ژنرال آيزنهاور و ارتش آمريكا را در حال حمله به قطب شمال و تصاحب آن نشان مي دهد تاكنون صدها بار به چاپ رسيده تا روس ها فراموش نكنند كه در معرض خطر قراردارند و آخرين چاپ آن ماه گذشته بود.
يفيموف به نكات جالبي اشاره كرده است كه قابل تامل هستند. درباره اعدام برادرش گفته بود: تحقيق كردم و يقين حاصل كردم كه اگر دولتها #ماموران_اطلاعاتي ـ امنيتي خود را از ميان افراد انتخاب كنند كه بسيار صديق و #امين، داراي قدرت قضاوت درست و بدون داشتن هرگونه #تعصب و عقده و داراي وجداني تيز بوده و تنها به #منافع_وطن و هموطن انديشه داشته باشند نه اين و آن؛ افرادي چون برادر من و ديگران دچار زحمت و احيانا اعدام نمي شوند.
گزارش هاي سرسري و بي دقتي و يا غرض ورزي ماموران پليس مخفي وقت باعث گرفتاري و اعدام برادر من شده بود نه تعمد مقامات دولتي و حزب. شايد ماموراني هم كه گزارش داده بودند نمي دانستند كه گزارش معمولي و روزانه آنان روزي به مرگ يك فرد مفيد تمام شود. گزارش پليس در دادگاه بررسي مي شود و گزارش مامور اطلاعات و امنيت، بدون بررسي مجدد و دقيقتر، در صندوق قفلدار.
بنظر يفيموف #فروپاشی_شوروی به این علل بود: #سوء_مديريت، #مغايرت_حرفها_با_عملها و #عدم_دقت_در_انتخاب_مديران و اعضاي حزب. مقامات حزبي از نيمه قرن (بيستم) اعتقاد به ايدئولوژي حزب نداشتند، #ظاهرساز و نود درصدشان #فرصت_طلب بودند و با #حيله_گري وارد حزب شده بودند.
اگر دقت كنيد پس از بسته شدن حزب و سپس فروپاشي، همين مقامات حزب #اموال_دولت و #كارخانه_ها و #منابع_عمومي را ميان خود قسمت و اصطلاحا #خصوصي كردند و به فاصله چند روز #ميليونر شدند و براي حفظ خود و از ميان برداشتن مخالفان باند #مافيا تشكيل دادند. همانهايي كه قبلا اگر كسي سخن از مليّت مي برد زبانش را قطع مي كردند يكي پس از ديگري به مستقل ساختن يكطرفه سرزمين خود دست زدند تا حاكم باشند و ....
حزبي بودن به تنهايي نبايد شرط احراز مقام دولتي باشد، #استعداد و #لياقت شرط است و اين استعداد را در #مدرسه بايد كشف و تقويت كنند كه شوروي از آموزش و پرورش واقعي برخوردار نبود. #خواندن و #نوشتن به تنهايي آموزش و پرورش نيست. با #رياضيات و #محاسبات_رياضي نمي توان #خصلت، #خواست (آرزو) و رفتار يك فرد را تشخيص داد.
انديشه و منش از فرهنگ ملي و ديرپاي ناشي مي شود و فرهنگ هر ملت با ملت ديگر فرق دارد و به آساني نمي توان آن را تغيير داد. مگر فرانسوي ها در طول دهها سال اشغال انگلستان توانستند فرهنگ انگليسي ها را تغيير دهند و يا مگر مقدوني ها و مغولها موفق شدند ايرانيان را به راه خود ببرند. فرهنگ يك روس با فرهنگ يك آلماني و يا انگليسي متفاوت است. پس، ايدئولوژي ها بايد هنگام پياده شدن انعطاف داشته باشند.
يفيموف «#كاريكاتور_سياسي» را #آئينه_حقيقت خوانده و گفته بود: مخاطبان پس از به دست گرفتن يك نشريه نخست به سراغ كاريكاتورهايش مي روند. بنابراين، يك كاريكاتوريست مي تواند به وطنش در مقياسي زياد #خدمت كند. براي مثال: اگر كاريكاتوريست به مناسبتي زشتي پولپرستي، مصرف الكل و امثال آن را با هنر خود منعكس كند در ذهن افراد نقش مي بندد و آنان را تغيير مي دهد.
با اينكه يفيموف در بيشتر كاريكاتورهاي خود چهره دولت آمريكا را تخريب و دولتمردان اين كشور را ماديگر، پولپرست، جنگ طلب و سلطه گر نشان داده است در سال 1998 شبكه تلويزيوني عمومي آمريكا (پي بي اس) گروهي را براي مصاحبه با يفيموف كه در چند روز متوالي پخش شد به مسكو فرستاده بود.
///
"#بوريس_يفيموف Boris E. Yefimov " #ژورناليست و هنرمند روس كه بيش از هشتاد سال براي نشريات وطن خود كاريكاتور سياسي كشيد در اکتبر 2008 پس از 108 سال و سه روز عمر كردن، در خانه اش در مسكو درگذشت. تاريخ جهان در قرن بيستم را آنطور كه بود، مي توان با مروري بر كاريكاتورهاي «يفيموف» به دست آورد.
وي ناظر طلوع و غروب نظام سوسياليستي شوروي بود. كاريكاتورهاي او از 1919 تا 2005 در مطبوعات به چاپ مي رسيد. وي در دانشگاه حقوق خوانده بود ولي عشق خود (كاريكاتور سياسي) را دنبال كرد. برادرش يكي از سردبيران پراودا بود و كاريكاتورهاي يفيموف عمدتا در پرودا و ايزوستيا به چاپ مي رسيد. گاهي اوقات #استالين تلفني به يفيموف سوژه كاريكاتور مي داد. يك كاريكاتور يفيموف از #ٍهيتلر به قدري وي را خشمگين ساخته بود كه دستور كتبي قتل اورا به فرماندهي نيروهاي آلمان در شوروي داده بود و نوشته بود كه پس از تصرف مسكو، نخستين فردي كه بايد نابود شود يفيموف است.
#تروتسكي بر نخستين كتاب كاريكاتوري يفيموف كه در سال 1924 انتشار يافت مقدمه نوشته است. شوراي عالي شوروي مدال و عنوان «#كاريكاتوريست_خلق» به يفيموف داده بود. كاريكاتور سال 1947 يفيموف كه ژنرال آيزنهاور و ارتش آمريكا را در حال حمله به قطب شمال و تصاحب آن نشان مي دهد تاكنون صدها بار به چاپ رسيده تا روس ها فراموش نكنند كه در معرض خطر قراردارند و آخرين چاپ آن ماه گذشته بود.
يفيموف به نكات جالبي اشاره كرده است كه قابل تامل هستند. درباره اعدام برادرش گفته بود: تحقيق كردم و يقين حاصل كردم كه اگر دولتها #ماموران_اطلاعاتي ـ امنيتي خود را از ميان افراد انتخاب كنند كه بسيار صديق و #امين، داراي قدرت قضاوت درست و بدون داشتن هرگونه #تعصب و عقده و داراي وجداني تيز بوده و تنها به #منافع_وطن و هموطن انديشه داشته باشند نه اين و آن؛ افرادي چون برادر من و ديگران دچار زحمت و احيانا اعدام نمي شوند.
گزارش هاي سرسري و بي دقتي و يا غرض ورزي ماموران پليس مخفي وقت باعث گرفتاري و اعدام برادر من شده بود نه تعمد مقامات دولتي و حزب. شايد ماموراني هم كه گزارش داده بودند نمي دانستند كه گزارش معمولي و روزانه آنان روزي به مرگ يك فرد مفيد تمام شود. گزارش پليس در دادگاه بررسي مي شود و گزارش مامور اطلاعات و امنيت، بدون بررسي مجدد و دقيقتر، در صندوق قفلدار.
بنظر يفيموف #فروپاشی_شوروی به این علل بود: #سوء_مديريت، #مغايرت_حرفها_با_عملها و #عدم_دقت_در_انتخاب_مديران و اعضاي حزب. مقامات حزبي از نيمه قرن (بيستم) اعتقاد به ايدئولوژي حزب نداشتند، #ظاهرساز و نود درصدشان #فرصت_طلب بودند و با #حيله_گري وارد حزب شده بودند.
اگر دقت كنيد پس از بسته شدن حزب و سپس فروپاشي، همين مقامات حزب #اموال_دولت و #كارخانه_ها و #منابع_عمومي را ميان خود قسمت و اصطلاحا #خصوصي كردند و به فاصله چند روز #ميليونر شدند و براي حفظ خود و از ميان برداشتن مخالفان باند #مافيا تشكيل دادند. همانهايي كه قبلا اگر كسي سخن از مليّت مي برد زبانش را قطع مي كردند يكي پس از ديگري به مستقل ساختن يكطرفه سرزمين خود دست زدند تا حاكم باشند و ....
حزبي بودن به تنهايي نبايد شرط احراز مقام دولتي باشد، #استعداد و #لياقت شرط است و اين استعداد را در #مدرسه بايد كشف و تقويت كنند كه شوروي از آموزش و پرورش واقعي برخوردار نبود. #خواندن و #نوشتن به تنهايي آموزش و پرورش نيست. با #رياضيات و #محاسبات_رياضي نمي توان #خصلت، #خواست (آرزو) و رفتار يك فرد را تشخيص داد.
انديشه و منش از فرهنگ ملي و ديرپاي ناشي مي شود و فرهنگ هر ملت با ملت ديگر فرق دارد و به آساني نمي توان آن را تغيير داد. مگر فرانسوي ها در طول دهها سال اشغال انگلستان توانستند فرهنگ انگليسي ها را تغيير دهند و يا مگر مقدوني ها و مغولها موفق شدند ايرانيان را به راه خود ببرند. فرهنگ يك روس با فرهنگ يك آلماني و يا انگليسي متفاوت است. پس، ايدئولوژي ها بايد هنگام پياده شدن انعطاف داشته باشند.
يفيموف «#كاريكاتور_سياسي» را #آئينه_حقيقت خوانده و گفته بود: مخاطبان پس از به دست گرفتن يك نشريه نخست به سراغ كاريكاتورهايش مي روند. بنابراين، يك كاريكاتوريست مي تواند به وطنش در مقياسي زياد #خدمت كند. براي مثال: اگر كاريكاتوريست به مناسبتي زشتي پولپرستي، مصرف الكل و امثال آن را با هنر خود منعكس كند در ذهن افراد نقش مي بندد و آنان را تغيير مي دهد.
با اينكه يفيموف در بيشتر كاريكاتورهاي خود چهره دولت آمريكا را تخريب و دولتمردان اين كشور را ماديگر، پولپرست، جنگ طلب و سلطه گر نشان داده است در سال 1998 شبكه تلويزيوني عمومي آمريكا (پي بي اس) گروهي را براي مصاحبه با يفيموف كه در چند روز متوالي پخش شد به مسكو فرستاده بود.
///
ارایه #توضیحات_کافی_جایگزین در ارتباطات
انکار ادعاهای گمراه کننده می تواند #سوء_برداشت را کاهش دهد، اما اغلب تاثیر محدودی دارد زیرا در صورت عدم ارایه #توضیحات_کافی_جایگزین، افراد به اطلاعات غلط غیرقابل انکار دست می یابند.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/40581/
انکار ادعاهای گمراه کننده می تواند #سوء_برداشت را کاهش دهد، اما اغلب تاثیر محدودی دارد زیرا در صورت عدم ارایه #توضیحات_کافی_جایگزین، افراد به اطلاعات غلط غیرقابل انکار دست می یابند.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/40581/
🎯
#داریوش_بزرگ مبتکر سازمانهای اطلاعاتی در جهان
پژوهشگران تحولات عهد باستان و عمدتا به استناد جلد سوم کتاب «مانه ثو Manetho» مورخ قرن سوم پیش از میلاد که درباره حکمرانی بیش از «دو ـ صد ساله» ایرانیان بر مصر است، داریوش بزرگ شاه ایرانیان از دودمان هخامنشی را #مبتکر سازمانهای اطلاعاتی_امنیتی در جهان اعلام کرده و نوشته اند که داریوش در روز آذر (نهم آذر = سی نوامبر) در سال 489 پیش از میلاد اندیشه تاسیس یک سازمان اطلاعاتی برای ایران را به اجرا گذارد.
#چرا؟
وی در پی تقسیم قلمرو دولت ایران به ساتراپی های متعدد (ایالت ـ استان) که شرح آنهارا در سنگ نبشته بیستون آورده است و انجام اصلاحات ازجمله ایجاد پستخانه، خزانه داری (گنزبرا = گنجور)، پلیس راه، ضرب سکه طلا (در جهان؛ معروف به داریک، دارا)، سیستم قضایی و سپاه جاویدان (ارتش دائمي) به اندیشه ایجاد یک سازمان اطلاعاتی مرکزی افتاد تا
#سوء_مدیریتها و
#تخلفات_عمومی و
#نابخردی_مقامات و
#عدم_رضایت_مردم_از_امور
مستقیما و سریعا به او گزارش شود و به این سازمان (اعضای آن) گوش و چشم شاه می گفتند.
حفظ جان و مال اتباع، جمع آوری مالیات و امضای احکام دادگاهها برای اجرا برعهده ساتراپ ها (محافظان ایالت = استانداران) بود ولی لازم بود که شاه شخصا از ضعف ها و کژروی های مقامات و احساس، عواطف و خواست درونی اتباع و وضعیت زندگانی آنان آگاه شود.
#ماموران_اطلاعاتی_ايران وقت از میان افرادی انتخاب می شدند که
#راستگویی،
#درستکرداری،
#حسن_نیت (#پندار_نیک) و
#وفاداری آنان قبلا ثابت شده باشد،
#سطح_آگاهیهای_آنان_بالا و
#توان_کافی_برای_قضاوت داشته باشند.
برخی از این ماموران، مخفی و پاره ای دیگر علنی بودند و به چشم خادمین به ملت نگریسته می شدند. برای شاه بررسی گزارش این ماموران در اولوّیت بود. ساتراپ های ایران (بمانند فرماندران ایالت های آمریکای معاصر) حق داشتن ارتش نداشتند، ولی پلیس و میلیشیا، بله.
منبع: iranianshistoryonthisday
///
#داریوش_بزرگ مبتکر سازمانهای اطلاعاتی در جهان
پژوهشگران تحولات عهد باستان و عمدتا به استناد جلد سوم کتاب «مانه ثو Manetho» مورخ قرن سوم پیش از میلاد که درباره حکمرانی بیش از «دو ـ صد ساله» ایرانیان بر مصر است، داریوش بزرگ شاه ایرانیان از دودمان هخامنشی را #مبتکر سازمانهای اطلاعاتی_امنیتی در جهان اعلام کرده و نوشته اند که داریوش در روز آذر (نهم آذر = سی نوامبر) در سال 489 پیش از میلاد اندیشه تاسیس یک سازمان اطلاعاتی برای ایران را به اجرا گذارد.
#چرا؟
وی در پی تقسیم قلمرو دولت ایران به ساتراپی های متعدد (ایالت ـ استان) که شرح آنهارا در سنگ نبشته بیستون آورده است و انجام اصلاحات ازجمله ایجاد پستخانه، خزانه داری (گنزبرا = گنجور)، پلیس راه، ضرب سکه طلا (در جهان؛ معروف به داریک، دارا)، سیستم قضایی و سپاه جاویدان (ارتش دائمي) به اندیشه ایجاد یک سازمان اطلاعاتی مرکزی افتاد تا
#سوء_مدیریتها و
#تخلفات_عمومی و
#نابخردی_مقامات و
#عدم_رضایت_مردم_از_امور
مستقیما و سریعا به او گزارش شود و به این سازمان (اعضای آن) گوش و چشم شاه می گفتند.
حفظ جان و مال اتباع، جمع آوری مالیات و امضای احکام دادگاهها برای اجرا برعهده ساتراپ ها (محافظان ایالت = استانداران) بود ولی لازم بود که شاه شخصا از ضعف ها و کژروی های مقامات و احساس، عواطف و خواست درونی اتباع و وضعیت زندگانی آنان آگاه شود.
#ماموران_اطلاعاتی_ايران وقت از میان افرادی انتخاب می شدند که
#راستگویی،
#درستکرداری،
#حسن_نیت (#پندار_نیک) و
#وفاداری آنان قبلا ثابت شده باشد،
#سطح_آگاهیهای_آنان_بالا و
#توان_کافی_برای_قضاوت داشته باشند.
برخی از این ماموران، مخفی و پاره ای دیگر علنی بودند و به چشم خادمین به ملت نگریسته می شدند. برای شاه بررسی گزارش این ماموران در اولوّیت بود. ساتراپ های ایران (بمانند فرماندران ایالت های آمریکای معاصر) حق داشتن ارتش نداشتند، ولی پلیس و میلیشیا، بله.
منبع: iranianshistoryonthisday
///