#مستقل بیندیش
جاناتان مَتِسِن - ما بررسی خود را با نگاهی به تنش بین دو ارزش پژوهشی آغاز کردیم: استقلال فکری و عشق به حقیقت. از یک سو، افراد باید خوداندیشی کنند و از سوی دیگر باید تخصص را به رسمیت بشناسند و به کسانی مراجعه کنند که احتمال خطای کمتری دارند. با در نظر گرفتن چند مورد، این تنش از میان بر میخیزد.
نخست، باید بین استقلال فکری و فردگرایی فکری تمایز قائل شویم.
دوم، به برخی از محصولات فکری صرفاً از طریق خوداندیشی میتوان دست یافت. درک پاسخ حتی از داشتن پاسخ بهتر است و تنها از طریق تفکر مستقل به این درک میتوان رسید.
سوم، خوداندیشی و مراجعه به متخصصان گزینههایی متضاد با یکدیگر نیستند. میتوانیم خوداندیشی کنیم و در عین حال بر محدودیتهای فکریمان هم اذعان داشته باشیم. دلایلی در تأیید خوداندیشی وجود دارند اما لازمهی عشق به حقیقت این است که فروتنی فکری داشته باشیم و محدودیتهای فهم و درکمان را بپذیریم. تا زمانی که فروتنی فکری داشته باشید، خوداندیشی میتواند مزایای فراوانی داشته باشد بدون این که عشق به حقیقت را به خطر بیندازد.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/50940/
جاناتان مَتِسِن - ما بررسی خود را با نگاهی به تنش بین دو ارزش پژوهشی آغاز کردیم: استقلال فکری و عشق به حقیقت. از یک سو، افراد باید خوداندیشی کنند و از سوی دیگر باید تخصص را به رسمیت بشناسند و به کسانی مراجعه کنند که احتمال خطای کمتری دارند. با در نظر گرفتن چند مورد، این تنش از میان بر میخیزد.
نخست، باید بین استقلال فکری و فردگرایی فکری تمایز قائل شویم.
دوم، به برخی از محصولات فکری صرفاً از طریق خوداندیشی میتوان دست یافت. درک پاسخ حتی از داشتن پاسخ بهتر است و تنها از طریق تفکر مستقل به این درک میتوان رسید.
سوم، خوداندیشی و مراجعه به متخصصان گزینههایی متضاد با یکدیگر نیستند. میتوانیم خوداندیشی کنیم و در عین حال بر محدودیتهای فکریمان هم اذعان داشته باشیم. دلایلی در تأیید خوداندیشی وجود دارند اما لازمهی عشق به حقیقت این است که فروتنی فکری داشته باشیم و محدودیتهای فهم و درکمان را بپذیریم. تا زمانی که فروتنی فکری داشته باشید، خوداندیشی میتواند مزایای فراوانی داشته باشد بدون این که عشق به حقیقت را به خطر بیندازد.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/50940/
در قلمرو انديشه
جفرسونيَن #دمكراسي و سوسياليسم جفرسوني
#توماس_جفرسون انديشمند و دولتمرد آمريكايي پنجم دسامبر سال 1804 ميلادي براي دومين بار به رياست جمهوري ايالات متحده انتخاب شد. به اين مناسبت نگاهي كوتاه به فرضيه او درباره دمكراسي، موسوم به «جفرسونين دمكراسي Jeffersonian Democracy» يا مردمسالاري جفرسوني و بعضي از عقايد ديگر او مي افكنيم.
توماس جفرسون كه اعلاميه استقلال ايالات متحده به قلم اوست و هشت سال بر فدراسيون آمريكا رياست کرد فرضيه دمكراسي خود را با توجه به جمهوري افلاتون، ليبراليسم لاك، مسئوليت اجتماعي راي دهندگان در قبال انتخاب خود (فرضيه باروخ اسپينوزا)، انديشه هاي روشنگران قرون 16، 17، و 18 اروپا و اخلاق مسيحيت تنظيم و بيان داشته است.
او حقوق سياسي ـ اجتماعي برابر مردم، ليبراسم، و مشاركت كامل در دمكراسي را سه عامل اصلي مردمسالاري اعلام داشته است.
جفرسون كه از شاهدان عيني انقلاب فرانسه بود در مورد منتخبان (نماينگان براي هر سطح) تاكيد بر شرايط فرد داشته از جمله تحصيلات و تجربيات، شناخت او از مديريت ها و جامعه، شناخت #منافع_عمومي و علاقمندي كامل ـ تا حد فداکاري ـ به حفظ و تامين آنها، ترس از اشتباه و خطا كردن در امور عمومي، و بالاخره عزم جزم به خدمت داشتن.
جفرسون #بشر را طبيعتا مشتاق به #آزاد_بودن، استقلال فعاليت داشتن، و برخورداري از شأن و حيثت برابر مي داند كه دشواري هاي يك جامعه با نقض اين عوامل بروز مي كند.
جفرسون ـ دولتمرد فيلسوف ـ تاكيد دارد كه انسان حق زندگاني عادي كردن؛ آزاد بودن؛ پيشرفت داشتن و تملك دارد كه نمي شود سه حق اول و دوم و سوم اورا نقض كرد كه عصيانهاي فردي و اجتماعي نتيجه آن است. در مورد حق چهارم (مالكيت)، جفرسون آن را تا حد نياز ضروري و متعادل مجاز مي داند و مي گويد که مالکيت و ثروت بيش از نياز مشروط بايد باشد و از اين لحاظ است كه مفسران عقايد جفرسون اورا متمايل به نوعي سوسياليسم ملايم مي پندارند و به اين نظام «سوسياليسم جفرسونيJeffersonian Socialism» عنوان داده اند، زيرا كه وي دولتها را مسئول تامين رفاه عمومي مردم مي دانست كه در اين قسمت افكار او با كاپيتاليسم خالص متفاوت است.
كاپيتاليسم تامين رفاه يك فردرا كه قادر به فعاليت است برعهده خود او گذارده است، نه دولت. وي همچنين آموزش وپرورش مساوي و رايگان و نيز برخورداري مردم از امنيت كامل را حق اساسي آنان دانسته كه از نظر او امنيت قضايي و اقتصادي افراد از اين قبيل است.
جفرسون همانند ارسطو تاكيد بر #اخلاق_سياسي داشت. وي كه موسس دانشگاه دولتي ويرجينيا است گفته است كه رشد و تكامل هر جامعه نسبت مستقيم با برخورداري مردم آن جامعه از آموزش و پرورش دارد و هر قدر كه سطح آگاهي هاي مردم بالا برود قانون شكني و تعدّي كمتر مي شود. جفرسون نشريات (رسانه ها)، كتاب ها و سخرانيهاي عمومي را بمانند مدارس از ستونهاي اصلي آموزش و پرورش مردم دانسته است.
وي مي گويد كشوري را مي توان #مستقل_حقيقي خواند كه از لحاظ اقتصادي خودكفا باشد. نقل كرده اند كه جفرسون گفته است: يك دولت (شهر، ايالت و يا كشور) كه نتواند ماليات واقعي وضع و آن را جمع آوري كند از مردم خود واهمه دارد.
🧩🎯
جفرسونيَن #دمكراسي و سوسياليسم جفرسوني
#توماس_جفرسون انديشمند و دولتمرد آمريكايي پنجم دسامبر سال 1804 ميلادي براي دومين بار به رياست جمهوري ايالات متحده انتخاب شد. به اين مناسبت نگاهي كوتاه به فرضيه او درباره دمكراسي، موسوم به «جفرسونين دمكراسي Jeffersonian Democracy» يا مردمسالاري جفرسوني و بعضي از عقايد ديگر او مي افكنيم.
توماس جفرسون كه اعلاميه استقلال ايالات متحده به قلم اوست و هشت سال بر فدراسيون آمريكا رياست کرد فرضيه دمكراسي خود را با توجه به جمهوري افلاتون، ليبراليسم لاك، مسئوليت اجتماعي راي دهندگان در قبال انتخاب خود (فرضيه باروخ اسپينوزا)، انديشه هاي روشنگران قرون 16، 17، و 18 اروپا و اخلاق مسيحيت تنظيم و بيان داشته است.
او حقوق سياسي ـ اجتماعي برابر مردم، ليبراسم، و مشاركت كامل در دمكراسي را سه عامل اصلي مردمسالاري اعلام داشته است.
جفرسون كه از شاهدان عيني انقلاب فرانسه بود در مورد منتخبان (نماينگان براي هر سطح) تاكيد بر شرايط فرد داشته از جمله تحصيلات و تجربيات، شناخت او از مديريت ها و جامعه، شناخت #منافع_عمومي و علاقمندي كامل ـ تا حد فداکاري ـ به حفظ و تامين آنها، ترس از اشتباه و خطا كردن در امور عمومي، و بالاخره عزم جزم به خدمت داشتن.
جفرسون #بشر را طبيعتا مشتاق به #آزاد_بودن، استقلال فعاليت داشتن، و برخورداري از شأن و حيثت برابر مي داند كه دشواري هاي يك جامعه با نقض اين عوامل بروز مي كند.
جفرسون ـ دولتمرد فيلسوف ـ تاكيد دارد كه انسان حق زندگاني عادي كردن؛ آزاد بودن؛ پيشرفت داشتن و تملك دارد كه نمي شود سه حق اول و دوم و سوم اورا نقض كرد كه عصيانهاي فردي و اجتماعي نتيجه آن است. در مورد حق چهارم (مالكيت)، جفرسون آن را تا حد نياز ضروري و متعادل مجاز مي داند و مي گويد که مالکيت و ثروت بيش از نياز مشروط بايد باشد و از اين لحاظ است كه مفسران عقايد جفرسون اورا متمايل به نوعي سوسياليسم ملايم مي پندارند و به اين نظام «سوسياليسم جفرسونيJeffersonian Socialism» عنوان داده اند، زيرا كه وي دولتها را مسئول تامين رفاه عمومي مردم مي دانست كه در اين قسمت افكار او با كاپيتاليسم خالص متفاوت است.
كاپيتاليسم تامين رفاه يك فردرا كه قادر به فعاليت است برعهده خود او گذارده است، نه دولت. وي همچنين آموزش وپرورش مساوي و رايگان و نيز برخورداري مردم از امنيت كامل را حق اساسي آنان دانسته كه از نظر او امنيت قضايي و اقتصادي افراد از اين قبيل است.
جفرسون همانند ارسطو تاكيد بر #اخلاق_سياسي داشت. وي كه موسس دانشگاه دولتي ويرجينيا است گفته است كه رشد و تكامل هر جامعه نسبت مستقيم با برخورداري مردم آن جامعه از آموزش و پرورش دارد و هر قدر كه سطح آگاهي هاي مردم بالا برود قانون شكني و تعدّي كمتر مي شود. جفرسون نشريات (رسانه ها)، كتاب ها و سخرانيهاي عمومي را بمانند مدارس از ستونهاي اصلي آموزش و پرورش مردم دانسته است.
وي مي گويد كشوري را مي توان #مستقل_حقيقي خواند كه از لحاظ اقتصادي خودكفا باشد. نقل كرده اند كه جفرسون گفته است: يك دولت (شهر، ايالت و يا كشور) كه نتواند ماليات واقعي وضع و آن را جمع آوري كند از مردم خود واهمه دارد.
🧩🎯