«قدرت گرفتن فرهنگ سلبریتی» در گفتوگو با دکتر حسین حسنی، #رئیس_پژوهشکده_ارتباطات
#سلبریتیها علیه #نخبگان
سلبریتیها بهعنوان «رهبران فکری جدید» چطور راهبری جامعه را خصوصاً در بزنگاههای اجتماعی به دست میگیرند؟
امیر محبی/ طبق آمار مرکز پژوهشی بتا، تعداد کاربران اینستاگرام از ۲۴ میلیون در سال ۹۶ به ۴۸ میلیون در سال ۱۴۰۰ رسیده است. بیتردید در شش ماهی که از سال 1401 میگذرد نیز به تعداد این کاربران افزوده شده است. این آمار نشان میدهد که بیش از نیمی از جمعیت جامعه ایران در اینستاگرام عضو هستند و این پلتفرم طی چهار سال، رشد دو برابری داشته است.
نفس این همهگیری و گستره دسترسی، تغییر و تحولاتی را در حوزههای مختلف اعم از سیاست، فرهنگ و اقتصاد رقم زده است که در اینجا میکوشیم صرفاً تحولاتی را که فرهنگ سلبریتی در حوزه فکری و عرصه مدنی رقم زده است به تأمل بگذاریم؛ اینکه چطور سلبریتیها راهبری جامعه را خصوصاً در بزنگاههای اجتماعی به دست میگیرند؟ و این وضعیت ما را با چه آسیبهایی مواجه کرده است؟ به این منظور با دکتر #حسین_حسنی، دکترای علوم ارتباطات اجتماعی و رئیس پژوهشکده ارتباطات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به گفتوگو نشستیم.
«پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری»، «سلبریتیها و سواد رسانهای»، «رسانه اجتماعی اینستاگرام: زندگی روزمره و فرهنگ دیداری»، «رسانه، توسعه و سیاستگذاری رسانهای» از جمله آثاری است که از او در حوزه مطالعات رسانههای نوین منتشر شده است. دکتر حسنی در گفتوگو با ما، دلیل قدرت گرفتن «فرهنگ سلبریتی» را بیان و آن را آسیبشناسی میکند.
جناب دکتر حسنی، با آمدن پلتفرمهایی همچون اینستاگرام، به نظر میرسد مرجعیت اجتماعی- فکری از «نخبگان» به «سلبریتیها» تغییر کرده است. از نظر شما هم، چنین تغییری شکل گرفته است؟
نمیتوانیم به شکل مطلق بگوییم که چنین اتفاقی افتاده است و کاملاً نخبگان مرجعیت خود را صددرصد از دست دادهاند. اما در زمینههایی عامتر و در فرهنگ عامهپسند یا موضوعات خبری که کمتر جدی هستند مثل سبک زندگی، سرگرمی و باورهای سیاسی که نیاز به اندیشه و تأمل زیادی ندارند و سطحیترند تا حدود زیادی سلبریتیها توانستهاند گوی سبقت را از نخبگان علمی و سیاسی بربایند؛ به نحوی که میتوان از سلبریتیها بهعنوان «رهبران فکری جدید» سخن گفت. شاید اگر در گذشته استادان دانشگاه، معلمان، روحانیون یا کسانی که دسترسی سادهتری به رسانهها داشتند، منبع و مرجع بودند اما با تغییر و تحولاتی که در سطح جامعه و در ساختار رسانهها از نظر افزایش دسترسی، تعداد کاربران و همینطور از بین رفتن سلطه رسانههای ارتباط جمعی (mass media) رقم خورده، این مرجعیت تا حد زیادی با چالش مواجه شده است.
اکنون دیگر رسانههای اجتماعی تبدیل به «پلتفرم» شدهاند؛ یعنی، واسطه و بستری برای تولید محتوای «کاربرساخته» هستند و عمدتاً زیرساخت فناورانه را فراهم میکنند. این پلتفرمها، بستری برای همه شهروندان فراهم کردهاند تا تولید محتوا کرده و آن را به اشتراک بگذارند. همین عاملیت و کنشگری مخاطبان، وضعیت را تغییر داده است و باعث شده تا مرجعهای فکری جدیدی از جمله «سلبریتیها» شکل بگیرند و امروز تعداد زیادی، آنان را دنبال کنند و همین تعداد دنبالکنندگان، در این سلبریتیها توهم خاص و متفاوت بودن را بالا میبرد به گونهای که احساس میکنند با مردم عادی تفاوت دارند و به خود اجازه میدهند تا در مورد موضوعات مختلف اظهارنظر کنند. از طرف دیگر، کاربران هم از آنان انتظار دارند تا در مورد تحولات سیاسی، اقتصادی و فجایع طبیعی اظهارنظر کنند و این امری دوسویه است که میتواند پیامدهایی برای افکار عمومی داشته باشد.
آیا این وضعیت، خاص جامعه ما است یا در جوامع دیگر هم سطوحی از این فرهنگ دیده میشود؟
«فرهنگ سلبریتی» فرهنگی جهانی است و نمودها و الگوهای آن را میتوان در همه جوامع مشاهده کرد. در اروپا و امریکا، بخشی از سلبریتیها بازیگران هالیوودی هستند و در مورد موضوعات مختلف اظهارنظر میکنند؛ بهعنوان مثال در زمان انتخابات ریاستجمهوری از نامزدهای احزاب دموکرات یا جمهوریخواه به شکل علنی حمایت میکنند. این فرهنگ، صرفاً به غرب هم محدود نمیشود و در بیشتر جاها هم حضور و بروز جدی دارد و سلبریتیها به یک «مرجع فکری» تبدیل شدهاند!
«فرهنگ سلبریتی» چقدر میتواند یک فرهنگ پایدار باشد؟ برخی بر این باورند که حاکمیت این فرهنگ گذرا و موقتی است، دیدگاه شما در این باره چیست؟
#سلبریتیها علیه #نخبگان
سلبریتیها بهعنوان «رهبران فکری جدید» چطور راهبری جامعه را خصوصاً در بزنگاههای اجتماعی به دست میگیرند؟
امیر محبی/ طبق آمار مرکز پژوهشی بتا، تعداد کاربران اینستاگرام از ۲۴ میلیون در سال ۹۶ به ۴۸ میلیون در سال ۱۴۰۰ رسیده است. بیتردید در شش ماهی که از سال 1401 میگذرد نیز به تعداد این کاربران افزوده شده است. این آمار نشان میدهد که بیش از نیمی از جمعیت جامعه ایران در اینستاگرام عضو هستند و این پلتفرم طی چهار سال، رشد دو برابری داشته است.
نفس این همهگیری و گستره دسترسی، تغییر و تحولاتی را در حوزههای مختلف اعم از سیاست، فرهنگ و اقتصاد رقم زده است که در اینجا میکوشیم صرفاً تحولاتی را که فرهنگ سلبریتی در حوزه فکری و عرصه مدنی رقم زده است به تأمل بگذاریم؛ اینکه چطور سلبریتیها راهبری جامعه را خصوصاً در بزنگاههای اجتماعی به دست میگیرند؟ و این وضعیت ما را با چه آسیبهایی مواجه کرده است؟ به این منظور با دکتر #حسین_حسنی، دکترای علوم ارتباطات اجتماعی و رئیس پژوهشکده ارتباطات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به گفتوگو نشستیم.
«پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری»، «سلبریتیها و سواد رسانهای»، «رسانه اجتماعی اینستاگرام: زندگی روزمره و فرهنگ دیداری»، «رسانه، توسعه و سیاستگذاری رسانهای» از جمله آثاری است که از او در حوزه مطالعات رسانههای نوین منتشر شده است. دکتر حسنی در گفتوگو با ما، دلیل قدرت گرفتن «فرهنگ سلبریتی» را بیان و آن را آسیبشناسی میکند.
جناب دکتر حسنی، با آمدن پلتفرمهایی همچون اینستاگرام، به نظر میرسد مرجعیت اجتماعی- فکری از «نخبگان» به «سلبریتیها» تغییر کرده است. از نظر شما هم، چنین تغییری شکل گرفته است؟
نمیتوانیم به شکل مطلق بگوییم که چنین اتفاقی افتاده است و کاملاً نخبگان مرجعیت خود را صددرصد از دست دادهاند. اما در زمینههایی عامتر و در فرهنگ عامهپسند یا موضوعات خبری که کمتر جدی هستند مثل سبک زندگی، سرگرمی و باورهای سیاسی که نیاز به اندیشه و تأمل زیادی ندارند و سطحیترند تا حدود زیادی سلبریتیها توانستهاند گوی سبقت را از نخبگان علمی و سیاسی بربایند؛ به نحوی که میتوان از سلبریتیها بهعنوان «رهبران فکری جدید» سخن گفت. شاید اگر در گذشته استادان دانشگاه، معلمان، روحانیون یا کسانی که دسترسی سادهتری به رسانهها داشتند، منبع و مرجع بودند اما با تغییر و تحولاتی که در سطح جامعه و در ساختار رسانهها از نظر افزایش دسترسی، تعداد کاربران و همینطور از بین رفتن سلطه رسانههای ارتباط جمعی (mass media) رقم خورده، این مرجعیت تا حد زیادی با چالش مواجه شده است.
اکنون دیگر رسانههای اجتماعی تبدیل به «پلتفرم» شدهاند؛ یعنی، واسطه و بستری برای تولید محتوای «کاربرساخته» هستند و عمدتاً زیرساخت فناورانه را فراهم میکنند. این پلتفرمها، بستری برای همه شهروندان فراهم کردهاند تا تولید محتوا کرده و آن را به اشتراک بگذارند. همین عاملیت و کنشگری مخاطبان، وضعیت را تغییر داده است و باعث شده تا مرجعهای فکری جدیدی از جمله «سلبریتیها» شکل بگیرند و امروز تعداد زیادی، آنان را دنبال کنند و همین تعداد دنبالکنندگان، در این سلبریتیها توهم خاص و متفاوت بودن را بالا میبرد به گونهای که احساس میکنند با مردم عادی تفاوت دارند و به خود اجازه میدهند تا در مورد موضوعات مختلف اظهارنظر کنند. از طرف دیگر، کاربران هم از آنان انتظار دارند تا در مورد تحولات سیاسی، اقتصادی و فجایع طبیعی اظهارنظر کنند و این امری دوسویه است که میتواند پیامدهایی برای افکار عمومی داشته باشد.
آیا این وضعیت، خاص جامعه ما است یا در جوامع دیگر هم سطوحی از این فرهنگ دیده میشود؟
«فرهنگ سلبریتی» فرهنگی جهانی است و نمودها و الگوهای آن را میتوان در همه جوامع مشاهده کرد. در اروپا و امریکا، بخشی از سلبریتیها بازیگران هالیوودی هستند و در مورد موضوعات مختلف اظهارنظر میکنند؛ بهعنوان مثال در زمان انتخابات ریاستجمهوری از نامزدهای احزاب دموکرات یا جمهوریخواه به شکل علنی حمایت میکنند. این فرهنگ، صرفاً به غرب هم محدود نمیشود و در بیشتر جاها هم حضور و بروز جدی دارد و سلبریتیها به یک «مرجع فکری» تبدیل شدهاند!
«فرهنگ سلبریتی» چقدر میتواند یک فرهنگ پایدار باشد؟ برخی بر این باورند که حاکمیت این فرهنگ گذرا و موقتی است، دیدگاه شما در این باره چیست؟