دلایل «ادموند بورك» برای مخالفت با انقلاب فرانسه ـ #حكمران_بايد_هر_نارضايتي_كوچك_مردم_را_دقيقا_بررسي_و_رفع_كند
«#ادموند_بورك Edmund Burke» فيلسوف، نويسنده، خطيب و سياستمدار «ايرلندي ـ انگليسي» يکم نوامبر سال 1790 كتاب معروف خود در مخالفت با انقلاب فرانسه را تحت عنوان «بازتاب هاي انقلاب در فرانسه» منتشر ساخت. (فاز اصلي انقلاب فرانسه از ماه مي سال 1789 آغاز شده بود و ده سال در جريان بود، ولي اعتراضات از يکي ـ دو سال پيش از آن تاريخ). وي در اين كتاب نوشته است: "چون انقلاب فرانسه سازمان يافته نيست و به صورت خودجوش به وجود آمده و سير اعتراض و تظاهرات خياباني آن را به پيش مي راند، به زودي به خشونت و بي قانوني كشانده مي شود و نظم جامعه از ميان مي رود و همه ساختار و دستاوردهاي فرانسويان در طول تاريخ نابود و دست كم يك نسل گم و تلف مي شود.".
بورك كه در سومين سال انقلاب فرانسه اين نظر را مطرح ساخت نام حكومتِ انقلابِ از پيش سازمان نيافته را «ماب رول» گذارد و پيش بيني كرد كه انقلاب فرانسه پس از دوران تخريب، با فاجعه به پايان مي رسد و شكست مي خورد. اين وضعيت و بي نظمي زمينه را براي ظهور يك ديكتاتور، اما «نظم برقرار كن» آماده مي سازد و مردم كه از حكومت «ماب» خسته شده اند اين ديكتاتور را نجات دهنده خود مي پندارند و همانند شمع گرد او جمع مي شوند.
بورك كه در سال 1729 در دوبلين (ايرلند) به دنيا آمده و بسال 1797 درگذشت و يك محافظه كار بشمار آمده است معتقد بود كه #احزاب_در_يك_كشور، صرف نظر از ايدئولوژي آنها، #عامل_ثبات_جامعه هستند. در چنين كشوري نه كودتا رخ مي دهد و نه انقلابي نظير انقلاب فرانسه. احزاب با انتقادهاي به موقع و اعتراض هاي مسالمت آميز خود (نطق و نوشته و اجتماعات برنامه ريزي شده توأم با انضباط) مانع وخامت مسائل و گسترش نارضايي ها مي شوند و در چنين محيطي #مردم_با_آراء_خود_در_انتخابات_انقلاب_آرام_بهوجود_ميآورند و مقامات را تثبيت و تغيير مي دهند و در چنين جوامعي كودتا و انقلاب بدون كنترل و برنامه به وجود نخواهد آمد و مردم به پيشرفت ادامه مي دهند و مي توانند با برنامه ريزي، آينده خود و فرزندانشان را بسازند.
وي كه سالها عضو پارلمان انگلستان بود با همين عقيده پافشاري مي كرد كه حرف مهاجرنشينان در آمريكاي شمالي شنيده شود، از زور گفتن به آنان خودداري شود و اداره امور هندوستان به يك كميسيون مستقل سپرده شود نَه اعزام فرماندار و حاكم از لندن. به نظر بورك، مقام دولتي بايد ميانجي مردم باشد نه آقابالاسر آنان كه نسبت به او و دولت كينه دائمي پيدا كنند. بورك در مسائل مربوط به جامعه، برضد انعطاف ناپذيري دولت بود و مي گفت كه #حكمران_بايد_هر_نارضايتي_كوچك_مردم_را_دقيقا_بررسي_و_رفع_كند و مثال آورده بود: اگر لوئي شانزدهم (پادشاه فرانسه) به موقع به خواست مردم توجه كرده بود مسئله حل شده بود؛ عصیان به وجود نمی آمد و گردنش به زیر تیغ سنگین گیوتین نمی رفت زيراکه معترضين به روش او و وضعيت وقت، در روزهاي نخست توقع كمتري داشتند و چون پاسخ دریافت نکردند و معطل شدند شمار آنان افزايش يافت و كنترل از دست رفت و ....
دو کتاب دیگر بورك ـ از بنيادگذاران فلسفه سياسي، «توجيه جامعه طبيعي» و «بررسي فلسفي ريشه زيبايي و رفعت» عنوان دارند.
نزديک به دو قرن است که اصحاب نظر خواندن نظراتِ «بورک» را به سران دولت ها و مقامات ارشد توصيه مي کنند. پس از پيروزي انقلاب ايران، بسياري از تفسيرنگاران نوشته بودند که شاه نظرات بورک را نخوانده بود و يا به آنها توجه نداشت.
منبع: iranianshistoryonthisday
////
«#ادموند_بورك Edmund Burke» فيلسوف، نويسنده، خطيب و سياستمدار «ايرلندي ـ انگليسي» يکم نوامبر سال 1790 كتاب معروف خود در مخالفت با انقلاب فرانسه را تحت عنوان «بازتاب هاي انقلاب در فرانسه» منتشر ساخت. (فاز اصلي انقلاب فرانسه از ماه مي سال 1789 آغاز شده بود و ده سال در جريان بود، ولي اعتراضات از يکي ـ دو سال پيش از آن تاريخ). وي در اين كتاب نوشته است: "چون انقلاب فرانسه سازمان يافته نيست و به صورت خودجوش به وجود آمده و سير اعتراض و تظاهرات خياباني آن را به پيش مي راند، به زودي به خشونت و بي قانوني كشانده مي شود و نظم جامعه از ميان مي رود و همه ساختار و دستاوردهاي فرانسويان در طول تاريخ نابود و دست كم يك نسل گم و تلف مي شود.".
بورك كه در سومين سال انقلاب فرانسه اين نظر را مطرح ساخت نام حكومتِ انقلابِ از پيش سازمان نيافته را «ماب رول» گذارد و پيش بيني كرد كه انقلاب فرانسه پس از دوران تخريب، با فاجعه به پايان مي رسد و شكست مي خورد. اين وضعيت و بي نظمي زمينه را براي ظهور يك ديكتاتور، اما «نظم برقرار كن» آماده مي سازد و مردم كه از حكومت «ماب» خسته شده اند اين ديكتاتور را نجات دهنده خود مي پندارند و همانند شمع گرد او جمع مي شوند.
بورك كه در سال 1729 در دوبلين (ايرلند) به دنيا آمده و بسال 1797 درگذشت و يك محافظه كار بشمار آمده است معتقد بود كه #احزاب_در_يك_كشور، صرف نظر از ايدئولوژي آنها، #عامل_ثبات_جامعه هستند. در چنين كشوري نه كودتا رخ مي دهد و نه انقلابي نظير انقلاب فرانسه. احزاب با انتقادهاي به موقع و اعتراض هاي مسالمت آميز خود (نطق و نوشته و اجتماعات برنامه ريزي شده توأم با انضباط) مانع وخامت مسائل و گسترش نارضايي ها مي شوند و در چنين محيطي #مردم_با_آراء_خود_در_انتخابات_انقلاب_آرام_بهوجود_ميآورند و مقامات را تثبيت و تغيير مي دهند و در چنين جوامعي كودتا و انقلاب بدون كنترل و برنامه به وجود نخواهد آمد و مردم به پيشرفت ادامه مي دهند و مي توانند با برنامه ريزي، آينده خود و فرزندانشان را بسازند.
وي كه سالها عضو پارلمان انگلستان بود با همين عقيده پافشاري مي كرد كه حرف مهاجرنشينان در آمريكاي شمالي شنيده شود، از زور گفتن به آنان خودداري شود و اداره امور هندوستان به يك كميسيون مستقل سپرده شود نَه اعزام فرماندار و حاكم از لندن. به نظر بورك، مقام دولتي بايد ميانجي مردم باشد نه آقابالاسر آنان كه نسبت به او و دولت كينه دائمي پيدا كنند. بورك در مسائل مربوط به جامعه، برضد انعطاف ناپذيري دولت بود و مي گفت كه #حكمران_بايد_هر_نارضايتي_كوچك_مردم_را_دقيقا_بررسي_و_رفع_كند و مثال آورده بود: اگر لوئي شانزدهم (پادشاه فرانسه) به موقع به خواست مردم توجه كرده بود مسئله حل شده بود؛ عصیان به وجود نمی آمد و گردنش به زیر تیغ سنگین گیوتین نمی رفت زيراکه معترضين به روش او و وضعيت وقت، در روزهاي نخست توقع كمتري داشتند و چون پاسخ دریافت نکردند و معطل شدند شمار آنان افزايش يافت و كنترل از دست رفت و ....
دو کتاب دیگر بورك ـ از بنيادگذاران فلسفه سياسي، «توجيه جامعه طبيعي» و «بررسي فلسفي ريشه زيبايي و رفعت» عنوان دارند.
نزديک به دو قرن است که اصحاب نظر خواندن نظراتِ «بورک» را به سران دولت ها و مقامات ارشد توصيه مي کنند. پس از پيروزي انقلاب ايران، بسياري از تفسيرنگاران نوشته بودند که شاه نظرات بورک را نخوانده بود و يا به آنها توجه نداشت.
منبع: iranianshistoryonthisday
////