پیام تاثیرگذار/ ننوشته : اگه احتیاط نکنی تصادف میکنی و به هفتاد قسمت نامساوی تقسیم میشی و عکس مچاله شده ماشین بذاره...
نوشته: "یکی عاشقته، با احتیاط رانندگی کن"
نوع نگاه خیلی مهمه!!
#امید_سپهر_سرم
نوشته: "یکی عاشقته، با احتیاط رانندگی کن"
نوع نگاه خیلی مهمه!!
#امید_سپهر_سرم
انتصاب مدیر روابط عمومی #سازمان_صنایع_کوچک و شهرکهای صنعتی ایران
طی حکمی از سوی محسن صالحینیا معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت، #امید_ساعی به سمت #مدیر_روابط_عمومی سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران منصوب شد.
#سازمان_صنایع_کوچک
https://www.shara.ir/view/36291/
طی حکمی از سوی محسن صالحینیا معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت، #امید_ساعی به سمت #مدیر_روابط_عمومی سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران منصوب شد.
#سازمان_صنایع_کوچک
https://www.shara.ir/view/36291/
#روابط_عمومی ها باید از حاشیه به متن بیایند؛ بی اعتقادی به سخنگو؛ بی میلی به گفت و گو
شاید مهم ترین دلیل این وضعیت، کاهش شدید #امید_اجتماعی و #بحران_اعتماد_عمومی باشد. به گونه ای که #روابط_عمومی های ما هر چه بر شدت فعالیت اطلاع رسانی خود و ارتقای سطح کمی و کیفی امکانات و تنوع بخشی به ابزارهای حرفه ای خود می افزایند، این اختلال در هم کلام شدن با مردم و شنیدن دغدغه های خاطر افکار عمومی و پاسخگویی و اقناع مخاطبان، هم چنان به قوت خود باقیست. انواع و اقسام ستادها و کارگروه ها و شوراهای اطلاع رسانی تشکیل شده در سطوح وزارتی و مدیریت های استانی هم اغلب، کارکردی فراتر از صدور چند ابلاغ اداری و افزایش بوروکراسی و تزیین برگه پیشینه کار مسئولان روابط عمومی ها نیافته است.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/38129/
شاید مهم ترین دلیل این وضعیت، کاهش شدید #امید_اجتماعی و #بحران_اعتماد_عمومی باشد. به گونه ای که #روابط_عمومی های ما هر چه بر شدت فعالیت اطلاع رسانی خود و ارتقای سطح کمی و کیفی امکانات و تنوع بخشی به ابزارهای حرفه ای خود می افزایند، این اختلال در هم کلام شدن با مردم و شنیدن دغدغه های خاطر افکار عمومی و پاسخگویی و اقناع مخاطبان، هم چنان به قوت خود باقیست. انواع و اقسام ستادها و کارگروه ها و شوراهای اطلاع رسانی تشکیل شده در سطوح وزارتی و مدیریت های استانی هم اغلب، کارکردی فراتر از صدور چند ابلاغ اداری و افزایش بوروکراسی و تزیین برگه پیشینه کار مسئولان روابط عمومی ها نیافته است.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/38129/
سوء قصد به مدیر روابط عمومی #شورای_نظارت_بر_صدا_و_سیما
#امید_شریفی مدیر روابط عمومی #شورای_نظارت_بر_صدا_و_سیما از سوی افراد ناشناس مورد اسید پاشی قرار گرفت.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/38845/
#امید_شریفی مدیر روابط عمومی #شورای_نظارت_بر_صدا_و_سیما از سوی افراد ناشناس مورد اسید پاشی قرار گرفت.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/38845/
انتصاب سرپرست روابطعمومی #سازمان_هدفمندسازی_یارانههای_کشور
#امید_حاجتی مدیرعامل خوزستانی سازمان هدفمندسازی یارانههای کشور در حکمی مجتبی سعادتی را به سمت سرپرست اداره کل روابطعمومی و ارتباطات مردمی این سازمان منصوب کرد.
در ادامه با #شارا همراه باشید
https://www.shara.ir/view/47646/
#امید_حاجتی مدیرعامل خوزستانی سازمان هدفمندسازی یارانههای کشور در حکمی مجتبی سعادتی را به سمت سرپرست اداره کل روابطعمومی و ارتباطات مردمی این سازمان منصوب کرد.
در ادامه با #شارا همراه باشید
https://www.shara.ir/view/47646/
مراسم تودیع و معارفه مدیر روابط عمومی #اداره_کل_راهداری و حمل و نقل جاده ای استان تهران
طی حکمی از سوی مهندس حیدر نوروزی مدیر کل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان تهران ، #امید_علیزاده منصف به عنوان سرپرست اداره روابطعمومی اداره کل منصوب شد .
در ادامه با #شارا همراه باشید
https://www.shara.ir/view/48065/
طی حکمی از سوی مهندس حیدر نوروزی مدیر کل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان تهران ، #امید_علیزاده منصف به عنوان سرپرست اداره روابطعمومی اداره کل منصوب شد .
در ادامه با #شارا همراه باشید
https://www.shara.ir/view/48065/
مشاور و مدیرکل روابط عمومی #استانداری_مازندران منصوب شد
با حکم سید محمود حسینی پور، استاندار مازندران، " #امید_محبی" به عنوان مشاور و مدیرکل جدید حوزه استاندار، روابطعمومی و بین الملل استانداری مازندران منصوب شد.
در این حکم بر تنظیم و تنسیق کلیه تعاملات حوزه استاندار، هماهنگ سازی بهینه روابط ادارات کل و دستگاههای استانی و نیز ساماندهی بهینه و نظاممند روابط معاونتها و مدیریت های ستادی، فرمانداریها و شهرداریهای استان، همچنین راهبری و ارتقای ارتباطات مردمی و رسانهای و نیز مراودات بینالمللی تاکید شده است.
در ادامه با #شارا همراه باشید
https://www.shara.ir/view/48295/
با حکم سید محمود حسینی پور، استاندار مازندران، " #امید_محبی" به عنوان مشاور و مدیرکل جدید حوزه استاندار، روابطعمومی و بین الملل استانداری مازندران منصوب شد.
در این حکم بر تنظیم و تنسیق کلیه تعاملات حوزه استاندار، هماهنگ سازی بهینه روابط ادارات کل و دستگاههای استانی و نیز ساماندهی بهینه و نظاممند روابط معاونتها و مدیریت های ستادی، فرمانداریها و شهرداریهای استان، همچنین راهبری و ارتقای ارتباطات مردمی و رسانهای و نیز مراودات بینالمللی تاکید شده است.
در ادامه با #شارا همراه باشید
https://www.shara.ir/view/48295/
انتصاب سرپرست روابط عمومی #شركت_نفت_و_گاز_اروندان
طی حکمی از سوی مهندس عذاری اهوازی، مدیر عامل شرکت نفت وگاز اروندان، #امید_نصیری به عنوان سرپرست روابطعمومی این شرکت منصوب شد.
در ادامه با #شارا همراه باشید
https://www.shara.ir/view/48399/
طی حکمی از سوی مهندس عذاری اهوازی، مدیر عامل شرکت نفت وگاز اروندان، #امید_نصیری به عنوان سرپرست روابطعمومی این شرکت منصوب شد.
در ادامه با #شارا همراه باشید
https://www.shara.ir/view/48399/
سخنگوی وزارت صنعت، معدن و تجارت منصوب شد
نظر به اهمیت و گستردگی امور و حجم اخبار وزارت صمت و ضرورت اطلاع رسانی دقیق و سریع، #امید_قالیباف با حکم وزیر صنعت، معدن و تجارت بهعنوان مشاور وزیر در امور رسانه و سخنگوی این وزارتخانه منصوب شد.
به گزارش شاتا، وی دارای ۲۲ سال سابقه در حوزه اقتصادی و رسانه بوده و برنامههایی مانند گفتوگوی ویژه خبری و میز اقتصاد را روی آنتن صدا و سیما برده است.
////
نظر به اهمیت و گستردگی امور و حجم اخبار وزارت صمت و ضرورت اطلاع رسانی دقیق و سریع، #امید_قالیباف با حکم وزیر صنعت، معدن و تجارت بهعنوان مشاور وزیر در امور رسانه و سخنگوی این وزارتخانه منصوب شد.
به گزارش شاتا، وی دارای ۲۲ سال سابقه در حوزه اقتصادی و رسانه بوده و برنامههایی مانند گفتوگوی ویژه خبری و میز اقتصاد را روی آنتن صدا و سیما برده است.
////
#امید، توانایی تلاش برای #موفقیت است
#واتسلاو_هاول - در شمارهی اکتبر ۱۹۹۳ نشریهی اسکوایر (Esquire)، واتسلاو هاول، که در آن وقت بهتازگی پس از سقوط نظام کمونیستی بهعنوان ریاستجمهور چکسلواکی انتخاب شده بود، یادداشتی شخصی و سیاسی نوشت که معنا و تصویر دیگری از «#امید» را نشان میداد.
این یادداشت به یکی از شاخصترین نوشتههای هاول تبدیل شد؛ مردمان بسیاری در میانهی بحرانها و درگیری با #ظلم و #تبعیض و #سرکوب، به این یادداشت ارجاع دادند. آنچه در ادامه میخوانید برگردان فارسی این نوشته است.
👇👇👇👇👇
#واتسلاو_هاول - در شمارهی اکتبر ۱۹۹۳ نشریهی اسکوایر (Esquire)، واتسلاو هاول، که در آن وقت بهتازگی پس از سقوط نظام کمونیستی بهعنوان ریاستجمهور چکسلواکی انتخاب شده بود، یادداشتی شخصی و سیاسی نوشت که معنا و تصویر دیگری از «#امید» را نشان میداد.
این یادداشت به یکی از شاخصترین نوشتههای هاول تبدیل شد؛ مردمان بسیاری در میانهی بحرانها و درگیری با #ظلم و #تبعیض و #سرکوب، به این یادداشت ارجاع دادند. آنچه در ادامه میخوانید برگردان فارسی این نوشته است.
👇👇👇👇👇
👆👆👆
بگذارید برایتان داستان کوتاهی دربارهی ذاتِ امید و پوچی بگویم. در سال ۱۹۸۹ میلادی، چند ماه قبل از اینکه در کمال حیرتِ خودم رهبر کشور شوم، از مرگ نجات پیدا کردم.
به منطقهی سرسبزی در حومهی پراگ به اسم «اوکرووهلیتسه» رفته بودم تا دوستان هنرمندم را ملاقات کنم.
بعد از صرف غذای مفصلی کنار آتش، دوستی را که مست کرده بود در مسیر تاریکی به سمت خانهای نزدیک، همراهی میکردم. در این تاریکی مطلق، هرچند به هیچوجه مست نبودم، ناگهان در چالهی سیاهی فرو غلتیدم که دیواری سیمانی احاطهاش کرده بود. در یک چاه فاضلاب افتاده بودم، چیزی که با عرض معذرت فقط گه بود و بس.
تلاشم برای اینکه در این گلولای فراگیر، در این هرزآباد عجیب و غریب شنا کنم، بیفایده بود. هرچه تقلا میکردم، بیشتر در لجنزار فرو میرفتم. در همین حال، بالای سرم تکاپوی شدیدی به راه افتاد.
ساکنان محلی بالای سرم نور چراغ قوه میانداختند، بازوها و پاها و لباسهای یکدیگر را چنگ میزدند، و اعضای بدنشان را جلو میآوردند تا من به آنها بیاویزم؛ هرجومرجی بود از تلاشهای بیحاصل برای نجاتِ من. این تلاش شجاعانه برای نجات من، نیم ساعت به درازا کشید. من بهسختی بینیام را بالای آن حجم از بوی وحشتناک فاضلاب نگه داشته بودم تا غرق نشوم و فکر میکردم که این پایان کار است، چه مرگ عجیبی برای کسی که این ایدهی خوب را در سر میپروراند که نردبان بلند ظلم را پایین بیندازد.
چه کسی میتوانست حدس بزند که من از این فاضلاب بیرون خواهم آمد تا دو ماه بعد بهعنوان رئیسجمهور، وارد دفتر ریاستجمهوری شوم؟ دستآخر، سرنوشتم چنین رقم نخورد که اولین نمایشنامهنویسی باشم که در فاضلاب «اوکرووهلیتسه» غرق شده است.
آنچه در مورد تجربهی تقلا در فاضلاب قابل توجه بود، این است که چگونه #امید_از_ناامیدی، و از پوچی سر بر آورد. من همیشه عمیقاً تحتتأثیر ژانر «تئاتر ابزورد» (تئاتر پوچی) بودم، زیرا به نظرم این ژانر تئاتر، واقعیت جهان را همانطور که هست نشان میدهد، جهانی که همیشه درگیر بحران است. تئاتر ابزورد نشان میدهد که چطور یقین متافیزیکیِ انسان رنگ میبازد، رابطهاش با معنویت قطع میشود، و دیگر معنا را حس نمیکند ــ به عبارت دیگر، زمین زیر پایش خالی میشود. همانطور که در کتابم ــ «برهم زدن صلح» ــ گفتهام، این همان کسی است که شیرازهی زندگیاش از هم گسسته، جهانش فروپاشیده، و احساس میکند که چیزی را به شکل برگشتناپذیری از دست داده، اما نمیتواند این واقعیت را بپذیرد و بنابراین از واقعیت میگریزد.
پیامد قابلدرکِ پی بردن به اینکه شور و شوق آدمیزاد مبتنی بر توهم است، شک و تردید مطلق است. این شک و تردید به #انسانیتزدایی از تاریخ میانجامد ــ تاریخی که بالای سرِ ما پرسه میزند، مسیر خودش را طی میکند، کاری به کارِ ما ندارد، فریبمان میدهد، نابودمان میکند و شوخیهای بیرحمانهاش را حوالهی ما میکند.
اما تاریخ چیزی نیست که جای دیگری رخ دهد، تاریخ همینجا اتفاق میافتد. همهی ما در وقوع تاریخ سهمی داریم. اگر بازگرداندن ابعاد انسانی به جهان به چیزی بستگی داشته باشد، به همین بستگی دارد که در اینجا و در این لحظه چگونه رفتار کنیم.
امیدی که اغلب به آن فکر میکنم (بهویژه در شرایط ناامیدکنندهای مثل گیر افتادن در زندان یا در چاه فاضلاب)، نوعی حالتِ ذهنی است، و به اوضاع جهان ربط ندارد. ما یا امید داریم یا نداریم. امید، پیشبینی نیست؛ سوگیریِ روحِ ماست. هر یک از ما باید #امید_واقعی و اساسی را در درون خود بیابد. کسی نمیتواند یافتن امید را به دیگری محول کند.
#امید در این معنای عمیق و قدرتمند مترادف با این نیست که وقتی اوضاع بابِ میلمان است از وضعیت لذت ببریم؛ به معنای سرمایهگذاری در اموری نیست که معلوم است خیلی زود به ثمر میرسد؛ امید، توانایی تلاش برای موفقیت است. بیتردید #امید به معنای خوشبینی نیست. امید، باور به این نیست که اتفاق خوبی رخ خواهد داد. بلکه اطمینان از این است که فارغ از هر نتیجهای، اتفاقی معنادار در حال وقوع است.
مهمتر از همه اینکه این نوع #امید است که به ما قدرت میدهد که زندگی کنیم و همواره چیزهای جدیدی را بیازماییم، حتی وقتی اوضاع مثل این لحظه و اینجا، بیاندازه ناامیدکننده به نظر میرسد. در مواجهه با این پوچی، باید گفت که زندگی گرانبهاتر از آن است که اجازه دهد با بیهوده زیستن، بیهدف زیستن، بیمعنا زیستن، بیعشق زیستن، و در نهایت، #بیامید_زیستن، از ارزشش بکاهیم.
برگردان: فرناز سیفی
منبع: aasoo
///
بگذارید برایتان داستان کوتاهی دربارهی ذاتِ امید و پوچی بگویم. در سال ۱۹۸۹ میلادی، چند ماه قبل از اینکه در کمال حیرتِ خودم رهبر کشور شوم، از مرگ نجات پیدا کردم.
به منطقهی سرسبزی در حومهی پراگ به اسم «اوکرووهلیتسه» رفته بودم تا دوستان هنرمندم را ملاقات کنم.
بعد از صرف غذای مفصلی کنار آتش، دوستی را که مست کرده بود در مسیر تاریکی به سمت خانهای نزدیک، همراهی میکردم. در این تاریکی مطلق، هرچند به هیچوجه مست نبودم، ناگهان در چالهی سیاهی فرو غلتیدم که دیواری سیمانی احاطهاش کرده بود. در یک چاه فاضلاب افتاده بودم، چیزی که با عرض معذرت فقط گه بود و بس.
تلاشم برای اینکه در این گلولای فراگیر، در این هرزآباد عجیب و غریب شنا کنم، بیفایده بود. هرچه تقلا میکردم، بیشتر در لجنزار فرو میرفتم. در همین حال، بالای سرم تکاپوی شدیدی به راه افتاد.
ساکنان محلی بالای سرم نور چراغ قوه میانداختند، بازوها و پاها و لباسهای یکدیگر را چنگ میزدند، و اعضای بدنشان را جلو میآوردند تا من به آنها بیاویزم؛ هرجومرجی بود از تلاشهای بیحاصل برای نجاتِ من. این تلاش شجاعانه برای نجات من، نیم ساعت به درازا کشید. من بهسختی بینیام را بالای آن حجم از بوی وحشتناک فاضلاب نگه داشته بودم تا غرق نشوم و فکر میکردم که این پایان کار است، چه مرگ عجیبی برای کسی که این ایدهی خوب را در سر میپروراند که نردبان بلند ظلم را پایین بیندازد.
چه کسی میتوانست حدس بزند که من از این فاضلاب بیرون خواهم آمد تا دو ماه بعد بهعنوان رئیسجمهور، وارد دفتر ریاستجمهوری شوم؟ دستآخر، سرنوشتم چنین رقم نخورد که اولین نمایشنامهنویسی باشم که در فاضلاب «اوکرووهلیتسه» غرق شده است.
آنچه در مورد تجربهی تقلا در فاضلاب قابل توجه بود، این است که چگونه #امید_از_ناامیدی، و از پوچی سر بر آورد. من همیشه عمیقاً تحتتأثیر ژانر «تئاتر ابزورد» (تئاتر پوچی) بودم، زیرا به نظرم این ژانر تئاتر، واقعیت جهان را همانطور که هست نشان میدهد، جهانی که همیشه درگیر بحران است. تئاتر ابزورد نشان میدهد که چطور یقین متافیزیکیِ انسان رنگ میبازد، رابطهاش با معنویت قطع میشود، و دیگر معنا را حس نمیکند ــ به عبارت دیگر، زمین زیر پایش خالی میشود. همانطور که در کتابم ــ «برهم زدن صلح» ــ گفتهام، این همان کسی است که شیرازهی زندگیاش از هم گسسته، جهانش فروپاشیده، و احساس میکند که چیزی را به شکل برگشتناپذیری از دست داده، اما نمیتواند این واقعیت را بپذیرد و بنابراین از واقعیت میگریزد.
پیامد قابلدرکِ پی بردن به اینکه شور و شوق آدمیزاد مبتنی بر توهم است، شک و تردید مطلق است. این شک و تردید به #انسانیتزدایی از تاریخ میانجامد ــ تاریخی که بالای سرِ ما پرسه میزند، مسیر خودش را طی میکند، کاری به کارِ ما ندارد، فریبمان میدهد، نابودمان میکند و شوخیهای بیرحمانهاش را حوالهی ما میکند.
اما تاریخ چیزی نیست که جای دیگری رخ دهد، تاریخ همینجا اتفاق میافتد. همهی ما در وقوع تاریخ سهمی داریم. اگر بازگرداندن ابعاد انسانی به جهان به چیزی بستگی داشته باشد، به همین بستگی دارد که در اینجا و در این لحظه چگونه رفتار کنیم.
امیدی که اغلب به آن فکر میکنم (بهویژه در شرایط ناامیدکنندهای مثل گیر افتادن در زندان یا در چاه فاضلاب)، نوعی حالتِ ذهنی است، و به اوضاع جهان ربط ندارد. ما یا امید داریم یا نداریم. امید، پیشبینی نیست؛ سوگیریِ روحِ ماست. هر یک از ما باید #امید_واقعی و اساسی را در درون خود بیابد. کسی نمیتواند یافتن امید را به دیگری محول کند.
#امید در این معنای عمیق و قدرتمند مترادف با این نیست که وقتی اوضاع بابِ میلمان است از وضعیت لذت ببریم؛ به معنای سرمایهگذاری در اموری نیست که معلوم است خیلی زود به ثمر میرسد؛ امید، توانایی تلاش برای موفقیت است. بیتردید #امید به معنای خوشبینی نیست. امید، باور به این نیست که اتفاق خوبی رخ خواهد داد. بلکه اطمینان از این است که فارغ از هر نتیجهای، اتفاقی معنادار در حال وقوع است.
مهمتر از همه اینکه این نوع #امید است که به ما قدرت میدهد که زندگی کنیم و همواره چیزهای جدیدی را بیازماییم، حتی وقتی اوضاع مثل این لحظه و اینجا، بیاندازه ناامیدکننده به نظر میرسد. در مواجهه با این پوچی، باید گفت که زندگی گرانبهاتر از آن است که اجازه دهد با بیهوده زیستن، بیهدف زیستن، بیمعنا زیستن، بیعشق زیستن، و در نهایت، #بیامید_زیستن، از ارزشش بکاهیم.
برگردان: فرناز سیفی
منبع: aasoo
///
Forwarded from روشنفکران (@Kamranmehrban)
💢 امید فراغت روزنامهنگار مستقل با تودیع وثیقه ملکی آزاد و به مدت ۲ سال از فعالیت در شبکههای مجازی محروم شد
❗️متاسفانه با خبر شدیم روزنامهنگار مستقل مملکت، #امیدفراغت طی ابلاغیهای به اتهام تبلیغ علیه نظام مقدس جمهوریاسلامی که توسط یکی از شعب بازپرسی دادگاه انقلاب، احضار شده بود، علیرغم تودیع «وثیقه سنگین ملکی» آن را نپذیرفتهاند و پیش از محاکمه وی را به مدت ۲ سال از فعالیت در شبکههای مجازی محروم کردهاند. ای کاش بازپرس محترم دادگاه انقلاب، جامعه امروز ایران را از نقد و انتقادات منصفانه چنین روزنامهنگارانی، محروم نمیکرد چرا که آزادی بیان جزء حق و حقوق اولیه شهروندیست و تضاد، تعادل میآورد. امیدواریم وکلای مجرب کشور به امیدفراغتها کمک کرده و مشاوره بدهند تا جامعه از قلم و اندیشه آزاد اندیشانی مثل ایشان محروم نشود. البته ناگفته نماند چنین احکامی که ذهنیت غیرمنصفانه هم میدهد، این تصور را به جامعه میدهد که اصلاحات و تغییر و تبدیل در قاموس مسئولانجمهویاسلامی جایی ندارد و ناخودآگاه عواقب ناخوشایندی تولید میکند. سوال این است مگر میشود در قرن ۲۱، انسانی را از حق اظهار نظر و همچنین نقد و انتقاد محروم کرد؟ مگر گرفتن قلم و بستن دهان منتقدان راه حل مشکلات خرد و کلان امروز مملکت است؟ در دنیایی که ترس و شجاعت توامان تکثیر میشود مگر سکوت و بیتفاوتی راه حل حفظ وضعیت موجود است؟ فراغتها نیاز امروز مملکت هستند و باید آزادانه قلمشان به عنوان تکیهگاه ملت ایران، پیوسته در حرکت باشند.
#خبر #اجتماعی #خبرنگاران #امید_فراغت
@Roshanfkrane
❗️متاسفانه با خبر شدیم روزنامهنگار مستقل مملکت، #امیدفراغت طی ابلاغیهای به اتهام تبلیغ علیه نظام مقدس جمهوریاسلامی که توسط یکی از شعب بازپرسی دادگاه انقلاب، احضار شده بود، علیرغم تودیع «وثیقه سنگین ملکی» آن را نپذیرفتهاند و پیش از محاکمه وی را به مدت ۲ سال از فعالیت در شبکههای مجازی محروم کردهاند. ای کاش بازپرس محترم دادگاه انقلاب، جامعه امروز ایران را از نقد و انتقادات منصفانه چنین روزنامهنگارانی، محروم نمیکرد چرا که آزادی بیان جزء حق و حقوق اولیه شهروندیست و تضاد، تعادل میآورد. امیدواریم وکلای مجرب کشور به امیدفراغتها کمک کرده و مشاوره بدهند تا جامعه از قلم و اندیشه آزاد اندیشانی مثل ایشان محروم نشود. البته ناگفته نماند چنین احکامی که ذهنیت غیرمنصفانه هم میدهد، این تصور را به جامعه میدهد که اصلاحات و تغییر و تبدیل در قاموس مسئولانجمهویاسلامی جایی ندارد و ناخودآگاه عواقب ناخوشایندی تولید میکند. سوال این است مگر میشود در قرن ۲۱، انسانی را از حق اظهار نظر و همچنین نقد و انتقاد محروم کرد؟ مگر گرفتن قلم و بستن دهان منتقدان راه حل مشکلات خرد و کلان امروز مملکت است؟ در دنیایی که ترس و شجاعت توامان تکثیر میشود مگر سکوت و بیتفاوتی راه حل حفظ وضعیت موجود است؟ فراغتها نیاز امروز مملکت هستند و باید آزادانه قلمشان به عنوان تکیهگاه ملت ایران، پیوسته در حرکت باشند.
#خبر #اجتماعی #خبرنگاران #امید_فراغت
@Roshanfkrane
Forwarded from دهکده جهانی
♈️ استاد #احمد_بیرشک الگوی کامل #امید و #حرکت
✍ علی اکبر جعفری و ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan
✅ افرادی که در دوران دبیرستان با کتاب های جبر و هندسه سر و کار داشتند، با استاد احمد بیرشک آشنا هستند؛ زیرا این چهره ماندگار علمی از جمله مولفان کتاب های درسی ریاضی بود.
🔹بیرشک در سال ۱۳۲۱ به عنوان رییس دانشگاه تهران برگزیده شد و در سال ۱۳۲۲ مقاله معروف «نقد قانون دانشگاه» را به نگارش درآورد. در سال ۱۳۲۴ از شغل اداری دانشگاه تهران کنارهگیری کرد و به تدریس در دانشگاه پلیتکنیک (امیر کبیر فعلی) و دانش سرای عالی مشغول شد.
✅ در این دو دانشگاه به مدت ۱۸ سال درس مناظر و «پرسپکتیو» را تدریس کرد و چند بار برای مطالعه در مورد سیستم های آموزشی به فرانسه، انگلستان و آمریکا اعزام شد. در سال ۱۳۴۱ در زمان وزارت دکتر ناتل خانلری، به معاونت وزارت فرهنگ رسید و با دانشگاه صنعتی شریف در ویرایش متون ریاضی و فیزیک همکاری کرد.
🔹نخستین کتاب جدی و علمی را که از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد، «سرگذشت علم» از جرج سارتون بود که برنده جایزه بهترین ترجمه سال ۱۳۴۶ شمسی شد. کتاب «زندگینامه علمی دانشوران» (ترجمه احمد بیرشک)، نیز در دوره پانزدهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
✅ جمله مشهور استاد بیرشک به محصلان این بود: « طوری زندگی کنید که همیشه جمع باشید و ضرب شوید، تفریق و تقسیم نشوید»
✅ نوشتههای بیرشک در ایران دهه ۱۳۴۰ شمسی که پیچیده نویسی مُد روز بود، از نخستین نمونههای سادهنویسی علمی در ایران به شمار می رفت. البته بعدها همه دانستند که عالمان و کسانی که بر مفاهیم علمی اشراف دارند، ساده نویس هستند. خودش در این باره گفته است: « من علاقهمندم که کتابهای خودآموز بنویسم تا جوانها به مـطالعه تـشویق شـوند. باید ساده نوشت، درست نوشت، جذاب نوشت. برای آنکه الگوی کتاب ساده را به مؤلفان نـشان دهـم، خـودم تصمیم گرفتم بخش اخترشناسی کتاب خودآموز فیزیک را بنویسم.»
✅ یکی از بزرگترین خدمات وی به جامعه فرهنگی ایران، بنیان گذاری مدارس هدف بود. بیرشک و تنی چند از یارانش در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۲۷ با سرمایه ۳۵۰۰۰ تومانی نخستین مدرسه هدف با سرنام «هنر، دانش و فرهنگ» را بنیان نهادند. گروه فرهنگی هدف در سال ۱۳۵۸، بیش از ۱۶ هزار دانشآموز دیپلمه پرورش داد.
🔹او از علمش تا توانست به نفع همه بهره برد. یکی از مهم ترین اقدام هایش این بود که تقویم ایرانی را اصلاح کرد و چنان با دقت عمل کرد که اصلاحاتش در میان تقویم شناسان جهان به «دقت حیرتانگیز» مشهور است.
✅ بیرشک آرزو می کرد روزی فرا برسد که تـمام تـاریخ های ما غیر از تاریخهای دینی بـه شمسی نگاشته شود. به همین ترتیب بود که فهمید روز عاشورای سال ۶۱ قمری، با ۲۱ مهر سال ۵۹ شمسی برابر بوده است و با این روش زمان دقیق اذان ظهر و اوقات شرعی آن روز بزرگ را به افق کربلا تعیین کرد و حوادث و بیانات روز عاشورا را با زمان وقوع شان، تطبیق داد.
✅ استاد بیرشک زمانی که دریافت دانش در ایران بسیار پراکنده است و دسترسی به آن ها دشوار است، در اوایل دهه ۷۰ شمسی، « بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی» را تأسیس کرد و گفت: « آرزوی بـنیاد دانـشنامه ایـن اسـت که روزی برسد که در گوشه هر اتاقی از خانه ها ۲ قفسه ۵ طبقهای باشد و بر در قفسه نـام کتابخانه دانشنامه بزرگ فارسی گذاشته شود و هرکسی به هر مطلبی مربوط به هر کشوری نیاز داشت، کتابی را بردارد و حاجت خود را برآورد».
✅ احمد بیرشک را در ایران الگوی کامل امید و حرکت علمی دانستهاند؛ زیرا نزدیک به صد سال کار کرد و خسته نشد.
🔹در زندگیاش ۱۱۸ جلد کتاب در حوزههای مختلف علمی نوشت و جایزه های متعددی گرفت. این انسان عاشق می گفت چرا میگویید «در قید حیات بودن» بگویید: «برخوردار از نعمت حیات»
🔻ترجمه کتاب «آموزش ستمدیدگان» اثر پائولو فریره برزیلی که ایجاد کننده انقلابی در نظام آموزشی کشورها بود، از جمله خدمات ارزشمند زنده یاد احمد بیرشک با همکاری شادروان سیف الله داد است که ای کاش سرمشق معلمان ایرانی قرار می گرفت.
✅ زنده ياد احمد بيرشك هميشه می گفت:
" چو ايران نباشد ، تن من مباد " .
او به آينده اميد داشت و فرزند زمان خویشتن بود و تا آخرین لحظه های عمر به یادگیری و روزآمد کردن معلومات خود ادامه داد و هیچ گاه تدریس؛ به ویژه آموزش دبیران ریاضی را رها نکرد.
✅ سرانجام در ۱۴ فروردین سال ۱۳۸۱ در ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبست؛ در حالی که طی روزهای اول بهار همان سال، نشان دولتی درجه یک دانش را از دفتر ریاست جمهوری دریافت کرده بود.
🔸اگرچه او به میهمانی خاک رفت؛ اما شوقش برای علم و حرکت جامعه امروز ایران مشعلی فروزان شد. خودش وصیت کرد روی سنگ قبرش بنویسند: «افتخارم این است که خوشهچین فضل بزرگان بودهام»
✍ علی اکبر جعفری و ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan
✅ افرادی که در دوران دبیرستان با کتاب های جبر و هندسه سر و کار داشتند، با استاد احمد بیرشک آشنا هستند؛ زیرا این چهره ماندگار علمی از جمله مولفان کتاب های درسی ریاضی بود.
🔹بیرشک در سال ۱۳۲۱ به عنوان رییس دانشگاه تهران برگزیده شد و در سال ۱۳۲۲ مقاله معروف «نقد قانون دانشگاه» را به نگارش درآورد. در سال ۱۳۲۴ از شغل اداری دانشگاه تهران کنارهگیری کرد و به تدریس در دانشگاه پلیتکنیک (امیر کبیر فعلی) و دانش سرای عالی مشغول شد.
✅ در این دو دانشگاه به مدت ۱۸ سال درس مناظر و «پرسپکتیو» را تدریس کرد و چند بار برای مطالعه در مورد سیستم های آموزشی به فرانسه، انگلستان و آمریکا اعزام شد. در سال ۱۳۴۱ در زمان وزارت دکتر ناتل خانلری، به معاونت وزارت فرهنگ رسید و با دانشگاه صنعتی شریف در ویرایش متون ریاضی و فیزیک همکاری کرد.
🔹نخستین کتاب جدی و علمی را که از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد، «سرگذشت علم» از جرج سارتون بود که برنده جایزه بهترین ترجمه سال ۱۳۴۶ شمسی شد. کتاب «زندگینامه علمی دانشوران» (ترجمه احمد بیرشک)، نیز در دوره پانزدهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
✅ جمله مشهور استاد بیرشک به محصلان این بود: « طوری زندگی کنید که همیشه جمع باشید و ضرب شوید، تفریق و تقسیم نشوید»
✅ نوشتههای بیرشک در ایران دهه ۱۳۴۰ شمسی که پیچیده نویسی مُد روز بود، از نخستین نمونههای سادهنویسی علمی در ایران به شمار می رفت. البته بعدها همه دانستند که عالمان و کسانی که بر مفاهیم علمی اشراف دارند، ساده نویس هستند. خودش در این باره گفته است: « من علاقهمندم که کتابهای خودآموز بنویسم تا جوانها به مـطالعه تـشویق شـوند. باید ساده نوشت، درست نوشت، جذاب نوشت. برای آنکه الگوی کتاب ساده را به مؤلفان نـشان دهـم، خـودم تصمیم گرفتم بخش اخترشناسی کتاب خودآموز فیزیک را بنویسم.»
✅ یکی از بزرگترین خدمات وی به جامعه فرهنگی ایران، بنیان گذاری مدارس هدف بود. بیرشک و تنی چند از یارانش در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۲۷ با سرمایه ۳۵۰۰۰ تومانی نخستین مدرسه هدف با سرنام «هنر، دانش و فرهنگ» را بنیان نهادند. گروه فرهنگی هدف در سال ۱۳۵۸، بیش از ۱۶ هزار دانشآموز دیپلمه پرورش داد.
🔹او از علمش تا توانست به نفع همه بهره برد. یکی از مهم ترین اقدام هایش این بود که تقویم ایرانی را اصلاح کرد و چنان با دقت عمل کرد که اصلاحاتش در میان تقویم شناسان جهان به «دقت حیرتانگیز» مشهور است.
✅ بیرشک آرزو می کرد روزی فرا برسد که تـمام تـاریخ های ما غیر از تاریخهای دینی بـه شمسی نگاشته شود. به همین ترتیب بود که فهمید روز عاشورای سال ۶۱ قمری، با ۲۱ مهر سال ۵۹ شمسی برابر بوده است و با این روش زمان دقیق اذان ظهر و اوقات شرعی آن روز بزرگ را به افق کربلا تعیین کرد و حوادث و بیانات روز عاشورا را با زمان وقوع شان، تطبیق داد.
✅ استاد بیرشک زمانی که دریافت دانش در ایران بسیار پراکنده است و دسترسی به آن ها دشوار است، در اوایل دهه ۷۰ شمسی، « بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی» را تأسیس کرد و گفت: « آرزوی بـنیاد دانـشنامه ایـن اسـت که روزی برسد که در گوشه هر اتاقی از خانه ها ۲ قفسه ۵ طبقهای باشد و بر در قفسه نـام کتابخانه دانشنامه بزرگ فارسی گذاشته شود و هرکسی به هر مطلبی مربوط به هر کشوری نیاز داشت، کتابی را بردارد و حاجت خود را برآورد».
✅ احمد بیرشک را در ایران الگوی کامل امید و حرکت علمی دانستهاند؛ زیرا نزدیک به صد سال کار کرد و خسته نشد.
🔹در زندگیاش ۱۱۸ جلد کتاب در حوزههای مختلف علمی نوشت و جایزه های متعددی گرفت. این انسان عاشق می گفت چرا میگویید «در قید حیات بودن» بگویید: «برخوردار از نعمت حیات»
🔻ترجمه کتاب «آموزش ستمدیدگان» اثر پائولو فریره برزیلی که ایجاد کننده انقلابی در نظام آموزشی کشورها بود، از جمله خدمات ارزشمند زنده یاد احمد بیرشک با همکاری شادروان سیف الله داد است که ای کاش سرمشق معلمان ایرانی قرار می گرفت.
✅ زنده ياد احمد بيرشك هميشه می گفت:
" چو ايران نباشد ، تن من مباد " .
او به آينده اميد داشت و فرزند زمان خویشتن بود و تا آخرین لحظه های عمر به یادگیری و روزآمد کردن معلومات خود ادامه داد و هیچ گاه تدریس؛ به ویژه آموزش دبیران ریاضی را رها نکرد.
✅ سرانجام در ۱۴ فروردین سال ۱۳۸۱ در ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبست؛ در حالی که طی روزهای اول بهار همان سال، نشان دولتی درجه یک دانش را از دفتر ریاست جمهوری دریافت کرده بود.
🔸اگرچه او به میهمانی خاک رفت؛ اما شوقش برای علم و حرکت جامعه امروز ایران مشعلی فروزان شد. خودش وصیت کرد روی سنگ قبرش بنویسند: «افتخارم این است که خوشهچین فضل بزرگان بودهام»