This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هفتم آبان زمانی برای پیوند دولت و ملت
#علیرضا_دباغ
هفتم آبان در یک قرار نانوشته میان ایرانیان در دهه ی اخیر برای گرامیداشت یاد #کورش برگزیده شده است.
این مناسبت در تقویم رسمی به ثبت نرسیده و رسمیتی از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران ندارد، اما بخشی از ملت ایران این روز را پاس می دارند.
این فاصله ی میان دولت و ملت در یک مناسبت ملی نباید ادامه یابد.
اینکه چراهفتم آبان برای گرامیداشت کورش انتخاب شده ربطی به زادروز او ندارد، بلکه این روز در رویدادنامه های بابلی به عنوان روز فتح بابل به دست #کورش به ثبت رسیده است.
روزی که کورش هخامنشی، #شاه_شاهان در اوج قدرت برخلاف تمامی شاهان جهان پس از فتح شهر نه تنها خونی برزمین نریخت بلکه بیانیه ای صادر کرد که در آن جان ومال و دین و ناموس مردم شهر مغلوب را محترم دانست ومنشورحکمرانی او دوهزار و چندصدسال بعد،الفبای حقوق بشر درجهان شد.
برخی گرامیداشت هفتم ابان را توطئه ی دشمنان می پندارند اما جایگزینی هم برای تجلیل از کورش در تقویم رسمی کشور ایجاد نمی کنند و این یک نقص بزرگ در فرهنگ کشوری است که می خواهد الگوی فرهنگ ایرانی، اسلامی پیشرفت را به جهان ارائه کند.
@DrAlirezaDa
#علیرضا_دباغ
هفتم آبان در یک قرار نانوشته میان ایرانیان در دهه ی اخیر برای گرامیداشت یاد #کورش برگزیده شده است.
این مناسبت در تقویم رسمی به ثبت نرسیده و رسمیتی از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران ندارد، اما بخشی از ملت ایران این روز را پاس می دارند.
این فاصله ی میان دولت و ملت در یک مناسبت ملی نباید ادامه یابد.
اینکه چراهفتم آبان برای گرامیداشت کورش انتخاب شده ربطی به زادروز او ندارد، بلکه این روز در رویدادنامه های بابلی به عنوان روز فتح بابل به دست #کورش به ثبت رسیده است.
روزی که کورش هخامنشی، #شاه_شاهان در اوج قدرت برخلاف تمامی شاهان جهان پس از فتح شهر نه تنها خونی برزمین نریخت بلکه بیانیه ای صادر کرد که در آن جان ومال و دین و ناموس مردم شهر مغلوب را محترم دانست ومنشورحکمرانی او دوهزار و چندصدسال بعد،الفبای حقوق بشر درجهان شد.
برخی گرامیداشت هفتم ابان را توطئه ی دشمنان می پندارند اما جایگزینی هم برای تجلیل از کورش در تقویم رسمی کشور ایجاد نمی کنند و این یک نقص بزرگ در فرهنگ کشوری است که می خواهد الگوی فرهنگ ایرانی، اسلامی پیشرفت را به جهان ارائه کند.
@DrAlirezaDa
🔸چند نکته و چند پیشنهاد برای بازگشت #اعتبار_صداوسیما
#علیرضا_دباغ ـ مدرس دانشگاه و کارشناس فرهنگ و رسانه ـ با مقایسه موقعیت صدا و سیما در دهههای گذشته و اکنون، به ایسنا گفت:
در گذشته مخاطب هیچ خبری را از هیچ منبعی حتی از روزنامهها قبول نمیکرد، مگر اینکه از صدا و سیما اعلام میشد. در شرایط بحرانی اوایل انقلاب، بخصوص در دهه ۶۰ با وجود فعالیتهای تروریستی منافقین و شرایط جنگ تحمیلی صداوسیما نقش خودش را به عنوان یک منبع موثق و مورد اعتماد مردم به خوبی ایفا کرده است.
اما از اواخر نیمه دوم دهه هفتاد به بعد شرایط به گونهای در صدا و سیما رقم خورد که رفته رفته ارتباط مخاطبان با رسانه ملی به عنوان منبع خبر کاهش پیدا کرد و به مرور این اعتماد کمتر شد.
از جمله ضعفهای عملکرد در حوزه مدیریت خبر، نبود استقلال در اطلاع رسانی است که صداوسیما را متکی میکند به اینکه خبرهایش را از صافیهای خارج از رسانه عبور دهد بعد به آنتن پخش برساند. این برای رسانهای که میخواهد منبع موثقی باشد و خودش مرجعی برای اطلاع رسانی باشد، یک مشکل بزرگ است.
دباغ در ادامه صحبت هایش افزود: در حوزه خبر با این چالش مواجه هستیم که کدام رسانه اولین بار خبر را منتشر میکند؟ آن رسانهای که برای اولین بار خبر را منتشر میکند، شانس بیشتری از دیگر رسانهها برای در دست گرفتن جریان خبری دارد. صدا و سیما با اینکه اطلاعات برخی از اخبار را در اختیار دارد اما استقلال لازم برای منتشر کردنشان را ندارد. نمونه بارز این امر در جریان درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی است که صدا و سیما با اینکه در چند قدمی وقوع حادثه قرار داشت و قطعاً از موضوع اطلاع پیدا کرده بود، نتوانست اولین بار خودش خبر را علام کند.
این کارشناس رسانه گفت: نبود شفافیت و عذرخواهی نکردن از مخاطب در برابر اشتباهات رسانهای هم یکی دیگر از این عوامل درون سازمانی است. صداوسیما حتی درباره مواردی که مربوط به خودش هست هم نمیتواند شفاف سازی کند.
این استاد دانشگاه افزود: در سالهای گذشته، صدا و سیما در مقوله خبر، بخصوص در بحرانها محافظه کارانه ترین روش در حوزه خبری را به کار میبرد و از روشهای سنتی تبعیت میکرد.
ما در خوشبینانه ترین حالت به عنوان مثال اعتراضات مردم اصفهان به خشکی زاینده رود راهبرد انفعالی اش را به واکنشی تغییر داد، در حالی که این خوب بود اما کافی نیست چراکه رسانههای خارجی در این ایام راهبرد فعالشان را به راهبرد فوق فعال تغییر دادهاند.
صدا و سیما در وقایع اخیر گاهی از تاکتیکهای سکوت، انکار و کوچک نمایی جریان خبری را پیش میبرد اما در مقابل، رسانههای بیگانه راهبرد بزرگ نمایی را در پیش گرفته اند و بی رحمانه هم این کار را میکنند اما عالمانه است یعنی میدانند دارند چه کار میکنند.
رسانههای رقیب با چینش اخبارشان طوری رفتار میکنند که انگار این روزها هیچ واقعه مهمی در جهان اتفاق نمیافتد و فقط آنچه اتفاق میافتد در تهران و در کف خیابانها یا در شهرستانهای ایران است.
حجم و تنوع و قالبهای خبری صداوسیما متناسب و هموزن تبلیغات سنگین سایر رسانههای رقیب نیست و همین امر اعتبار رسانه را نزد مخاطبان بسیار کاهش میدهد و به مخاطره میاندازد.
البته نباید کاهش اقبال مردم به صداوسیما را فقط متوجه بخشهای خبری این سازمان کرد چرا که کلیه برنامههای صداو سیما حتی فیلمها و سریالها، در سالهای اخیر دارند رنگ سیاسی به خود میگیرند.
نمونه ی بارز آن دعوت از به اصطلاح کارشناسی دربرنامه ثریاست که اعتراضات اخیر جوانان را براثر انباشت فشارهای جنسی دوران کرونا می داند!!!
متن کامل این مصاحبه در «ایسنا»
///
#علیرضا_دباغ ـ مدرس دانشگاه و کارشناس فرهنگ و رسانه ـ با مقایسه موقعیت صدا و سیما در دهههای گذشته و اکنون، به ایسنا گفت:
در گذشته مخاطب هیچ خبری را از هیچ منبعی حتی از روزنامهها قبول نمیکرد، مگر اینکه از صدا و سیما اعلام میشد. در شرایط بحرانی اوایل انقلاب، بخصوص در دهه ۶۰ با وجود فعالیتهای تروریستی منافقین و شرایط جنگ تحمیلی صداوسیما نقش خودش را به عنوان یک منبع موثق و مورد اعتماد مردم به خوبی ایفا کرده است.
اما از اواخر نیمه دوم دهه هفتاد به بعد شرایط به گونهای در صدا و سیما رقم خورد که رفته رفته ارتباط مخاطبان با رسانه ملی به عنوان منبع خبر کاهش پیدا کرد و به مرور این اعتماد کمتر شد.
از جمله ضعفهای عملکرد در حوزه مدیریت خبر، نبود استقلال در اطلاع رسانی است که صداوسیما را متکی میکند به اینکه خبرهایش را از صافیهای خارج از رسانه عبور دهد بعد به آنتن پخش برساند. این برای رسانهای که میخواهد منبع موثقی باشد و خودش مرجعی برای اطلاع رسانی باشد، یک مشکل بزرگ است.
دباغ در ادامه صحبت هایش افزود: در حوزه خبر با این چالش مواجه هستیم که کدام رسانه اولین بار خبر را منتشر میکند؟ آن رسانهای که برای اولین بار خبر را منتشر میکند، شانس بیشتری از دیگر رسانهها برای در دست گرفتن جریان خبری دارد. صدا و سیما با اینکه اطلاعات برخی از اخبار را در اختیار دارد اما استقلال لازم برای منتشر کردنشان را ندارد. نمونه بارز این امر در جریان درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی است که صدا و سیما با اینکه در چند قدمی وقوع حادثه قرار داشت و قطعاً از موضوع اطلاع پیدا کرده بود، نتوانست اولین بار خودش خبر را علام کند.
این کارشناس رسانه گفت: نبود شفافیت و عذرخواهی نکردن از مخاطب در برابر اشتباهات رسانهای هم یکی دیگر از این عوامل درون سازمانی است. صداوسیما حتی درباره مواردی که مربوط به خودش هست هم نمیتواند شفاف سازی کند.
این استاد دانشگاه افزود: در سالهای گذشته، صدا و سیما در مقوله خبر، بخصوص در بحرانها محافظه کارانه ترین روش در حوزه خبری را به کار میبرد و از روشهای سنتی تبعیت میکرد.
ما در خوشبینانه ترین حالت به عنوان مثال اعتراضات مردم اصفهان به خشکی زاینده رود راهبرد انفعالی اش را به واکنشی تغییر داد، در حالی که این خوب بود اما کافی نیست چراکه رسانههای خارجی در این ایام راهبرد فعالشان را به راهبرد فوق فعال تغییر دادهاند.
صدا و سیما در وقایع اخیر گاهی از تاکتیکهای سکوت، انکار و کوچک نمایی جریان خبری را پیش میبرد اما در مقابل، رسانههای بیگانه راهبرد بزرگ نمایی را در پیش گرفته اند و بی رحمانه هم این کار را میکنند اما عالمانه است یعنی میدانند دارند چه کار میکنند.
رسانههای رقیب با چینش اخبارشان طوری رفتار میکنند که انگار این روزها هیچ واقعه مهمی در جهان اتفاق نمیافتد و فقط آنچه اتفاق میافتد در تهران و در کف خیابانها یا در شهرستانهای ایران است.
حجم و تنوع و قالبهای خبری صداوسیما متناسب و هموزن تبلیغات سنگین سایر رسانههای رقیب نیست و همین امر اعتبار رسانه را نزد مخاطبان بسیار کاهش میدهد و به مخاطره میاندازد.
البته نباید کاهش اقبال مردم به صداوسیما را فقط متوجه بخشهای خبری این سازمان کرد چرا که کلیه برنامههای صداو سیما حتی فیلمها و سریالها، در سالهای اخیر دارند رنگ سیاسی به خود میگیرند.
نمونه ی بارز آن دعوت از به اصطلاح کارشناسی دربرنامه ثریاست که اعتراضات اخیر جوانان را براثر انباشت فشارهای جنسی دوران کرونا می داند!!!
متن کامل این مصاحبه در «ایسنا»
///