سياست از اخلاق جداست؛ سیاست حاکم بر جهان: مردم وسیلهاند
سوم ماه مي زادروز «#نيكلو_ماكياولي» انديشمند، سياستمدار و نويسنده دوران رنسانس (تجديد حيات) ايتالياست كه بسال 1469 در فلورانس به دنيا آمد و 58 سال عمر كرد. وي كه نخست از هواداران مردمسالاري و محدود بودن قدرت رئيس كشور بود و به همين سبب هم به دستگاه حكومت راه يافته بود بعدا طرفدار #قدرت_مطلقه_رئيس_كشور شد و عقايد خودرا در اين زمينه در كتاب «Principe شاهزاده» شرح داده است كه كار تاليف آن در سال 1513 پايان يافت.
#ماكياولي در فصل 15 اين تاليف و زير عنوان «#هدف و #وسيله»، #سياست را از #اخلاق جدا ساخته و نيل به هدف را اصالت كار «حكمران» دانسته، نه راههاي وصول به آن را ؛ حتي اگر اين راهها تقلب، دروغ، دغلكاري و خشونت باشد [به عبارت ديگر؛ هدف «وسيله» رسيدن به آن را توجيه مي کند يعني که رسيدن به «نتيجه مطلوب» مهم است].
با وجود اين، ماكياولي به #حاكم_مطلقه گوشزد كرده است كه نبايد كاري كند كه مردم از دولت او منتفر و بيزار بشوند كه تنفر عمومي، آغاز پايان كار هر حكومت است و با تاكيد گفته است كه «ترس و اطاعت» جدا از «تنفر» هستند. فرزند از پدرش مي ترسد، ولي از او متنفر نيست.
#ماکياولي به تاريخ هم نوشته داشت و برخي از مولفان اورا تاريخدان هم نوشته اند.
///
سوم ماه مي زادروز «#نيكلو_ماكياولي» انديشمند، سياستمدار و نويسنده دوران رنسانس (تجديد حيات) ايتالياست كه بسال 1469 در فلورانس به دنيا آمد و 58 سال عمر كرد. وي كه نخست از هواداران مردمسالاري و محدود بودن قدرت رئيس كشور بود و به همين سبب هم به دستگاه حكومت راه يافته بود بعدا طرفدار #قدرت_مطلقه_رئيس_كشور شد و عقايد خودرا در اين زمينه در كتاب «Principe شاهزاده» شرح داده است كه كار تاليف آن در سال 1513 پايان يافت.
#ماكياولي در فصل 15 اين تاليف و زير عنوان «#هدف و #وسيله»، #سياست را از #اخلاق جدا ساخته و نيل به هدف را اصالت كار «حكمران» دانسته، نه راههاي وصول به آن را ؛ حتي اگر اين راهها تقلب، دروغ، دغلكاري و خشونت باشد [به عبارت ديگر؛ هدف «وسيله» رسيدن به آن را توجيه مي کند يعني که رسيدن به «نتيجه مطلوب» مهم است].
با وجود اين، ماكياولي به #حاكم_مطلقه گوشزد كرده است كه نبايد كاري كند كه مردم از دولت او منتفر و بيزار بشوند كه تنفر عمومي، آغاز پايان كار هر حكومت است و با تاكيد گفته است كه «ترس و اطاعت» جدا از «تنفر» هستند. فرزند از پدرش مي ترسد، ولي از او متنفر نيست.
#ماکياولي به تاريخ هم نوشته داشت و برخي از مولفان اورا تاريخدان هم نوشته اند.
///
——-
ارسطو: «#سعادت» در تلاش براي رسيدن به #آرزو است ـ ورود #انسان_ناكامل به #سياست، براي جامعه خطرناك است
اشاره ای به چند نظر #ارسطو
#ارسطو Aristotle فيلسوف، آموزگار و دانشمند بزرگ يونان باستان كه افكار و روش هاي او بيش از ساير فلاسفه دوران كلاسيك در جهان نفوذ داشته است یکم اكتبر در سال 322 پيش از ميلاد درگذشت. وي 62 سال عُمر كرده بود. افلاتون Plato ارسطو را كه از شاگردانش بود مغز آكادمي و بزرگترين كتابخوان لقب داده بود.
ارسطو به سال 334 پيش از ميلاد مدرسه «ليسيومLyceum» را در آتن تاسيس كرد. پس از مرگ شاگردش اسكندر مقدونی، آتني ها او را به همان اتهام وارده به سقراط Socrates كه بي اعتنايي به خدايان آنان بود به مرگ محكوم كردند كه به شهر چالسيس گريخت. وي در شمال يونان - منطقه اي كه اينك مقدونيه يونان ناميده مي شود به دنيا آمده بود و آتني نبود كه بشود استردادش را تقاضا كرد. ارسطو يك سال بعد از اين رويداد (فرار) درگذشت.
ارسطو انسان را از افراط در هر كار بر حذر داشته و #اعتدال و #ميانه_روي را توصيه كرده است که غَم آفرین نیست و «سعادت» را در تلاش براي رسيدن به آرزو و هدف، يا نيل به آن دانسته و فرد ناآگاه و يا كسي را كه كاربُرد دانشي را كه فرا گرفته نداند انسان ناكامل خوانده است.
به زعم او، ا#نسان_كامل فردي منطقي است كه بدون دليل و دورنگری دست به اقدام نمي زند و به همين سبب ورود #انسان_ناكامل (غيرمنطقي) را به #سياست (کار دولت ـ گاوِرنمِنت)، براي جامعه #خطرناك مي خواند.
ارسطو جمع شدن ثروت در دست يك فرد و یا افراد معدود را به زيان رفاه عمومي جامعه مي داند و مي گويد كه ثروتِ بيش از نياز شخصي بايد در كنترل جامعه باشد (عقيده سوسيال دمكراسي).
ارسطو در مورد قانون كيفري مي گويد كه اگر مردم يكديگر را همانند اعضاي فاميل دوست داشته باشند به حقوق یکدیگر تعرض نمی کنند و درصدد آزار و اذیت بر نمی آیند و لذا، نياز به چنين قانوني نيست، ولي چون چنين نيست و در جامعه، انسان ناكامل زياد است؛ قانون و دادرسي كيفري براي حفظ نظم جامعه و حراست از آزادي ها و حقوق انسان ضرورت دارد.
ارسطو همين عقيده را درباره قانون ازدواج دارد و مي گويد كه اگر زن و مردي يكديگر را واقعا دوست بدارند، احساس کنند که بدون هم نمی توانند بسربرند و تناسب و مشترکات دارند كه لازمه ازدواج و بودن با هم تا فرارسیدن مرگ است نياز به وجود قانون در اين زمينه نيست و همان علاقه دو جانبه، اعتماد متقابل و اشتراک مساعي؛ هر مشكلي را از پيش پا برمي دارد.
////
ارسطو: «#سعادت» در تلاش براي رسيدن به #آرزو است ـ ورود #انسان_ناكامل به #سياست، براي جامعه خطرناك است
اشاره ای به چند نظر #ارسطو
#ارسطو Aristotle فيلسوف، آموزگار و دانشمند بزرگ يونان باستان كه افكار و روش هاي او بيش از ساير فلاسفه دوران كلاسيك در جهان نفوذ داشته است یکم اكتبر در سال 322 پيش از ميلاد درگذشت. وي 62 سال عُمر كرده بود. افلاتون Plato ارسطو را كه از شاگردانش بود مغز آكادمي و بزرگترين كتابخوان لقب داده بود.
ارسطو به سال 334 پيش از ميلاد مدرسه «ليسيومLyceum» را در آتن تاسيس كرد. پس از مرگ شاگردش اسكندر مقدونی، آتني ها او را به همان اتهام وارده به سقراط Socrates كه بي اعتنايي به خدايان آنان بود به مرگ محكوم كردند كه به شهر چالسيس گريخت. وي در شمال يونان - منطقه اي كه اينك مقدونيه يونان ناميده مي شود به دنيا آمده بود و آتني نبود كه بشود استردادش را تقاضا كرد. ارسطو يك سال بعد از اين رويداد (فرار) درگذشت.
ارسطو انسان را از افراط در هر كار بر حذر داشته و #اعتدال و #ميانه_روي را توصيه كرده است که غَم آفرین نیست و «سعادت» را در تلاش براي رسيدن به آرزو و هدف، يا نيل به آن دانسته و فرد ناآگاه و يا كسي را كه كاربُرد دانشي را كه فرا گرفته نداند انسان ناكامل خوانده است.
به زعم او، ا#نسان_كامل فردي منطقي است كه بدون دليل و دورنگری دست به اقدام نمي زند و به همين سبب ورود #انسان_ناكامل (غيرمنطقي) را به #سياست (کار دولت ـ گاوِرنمِنت)، براي جامعه #خطرناك مي خواند.
ارسطو جمع شدن ثروت در دست يك فرد و یا افراد معدود را به زيان رفاه عمومي جامعه مي داند و مي گويد كه ثروتِ بيش از نياز شخصي بايد در كنترل جامعه باشد (عقيده سوسيال دمكراسي).
ارسطو در مورد قانون كيفري مي گويد كه اگر مردم يكديگر را همانند اعضاي فاميل دوست داشته باشند به حقوق یکدیگر تعرض نمی کنند و درصدد آزار و اذیت بر نمی آیند و لذا، نياز به چنين قانوني نيست، ولي چون چنين نيست و در جامعه، انسان ناكامل زياد است؛ قانون و دادرسي كيفري براي حفظ نظم جامعه و حراست از آزادي ها و حقوق انسان ضرورت دارد.
ارسطو همين عقيده را درباره قانون ازدواج دارد و مي گويد كه اگر زن و مردي يكديگر را واقعا دوست بدارند، احساس کنند که بدون هم نمی توانند بسربرند و تناسب و مشترکات دارند كه لازمه ازدواج و بودن با هم تا فرارسیدن مرگ است نياز به وجود قانون در اين زمينه نيست و همان علاقه دو جانبه، اعتماد متقابل و اشتراک مساعي؛ هر مشكلي را از پيش پا برمي دارد.
////
lllll
گسست #تفاهم_ذهني بين بخش بزرگي از جامعه و ساخت قدرت از منظر ارتباطات
#علی_ربیعی - از منظر ارتباطات، تفاهم ذهني بين بخش بزرگي از جامعه و ساخت قدرت دچار گسست شده و به تعبيري گفتمان مشترك دولت و جامعه دچار آسيب شده و بخش قابل توجهي از جامعه، ديگر قائل به داستان مشتركي بين خود و دولت نيستند.
۱- فقدان #سياست_تبييني و توجيهي
از آنجا كه هيچ اقدام و برنامه اقناعكننده رسانهاي براي افكار عمومي انجام نميشود، گويي فضاي رواني جامعه رها شده است. نهادهاي فرهنگي، تبليغاتي، اجتماعي و سياسي، گويي هيچ برنامه تبيينگري را در دستور كار ندارند و تنها بسته به نوع اتفاقات رخ داده، موضعگيريهاي پراكنده و موردي دارند كه تاثيري در اقناع افكار عمومي نخواهد داشت. به نظر ميرسد رسانههاي رسمي دچار فقر انگيزه شدهاند. حتي يك فرد ناآشنا با #جامعهشناسي_ارتباطات و روزنامهنگاري نيز ميتواند پيشبيني كند كه سياست رسانهاي رسمي از اين پس چه خواهد بود و چه نمايش خواهدداد و چه برنامهاي پيش رو هست !؟
۲- شكل نگرفتن #روزنامهنگاري_تحقيقي_مستقل
با به حاشيه رانده شدن رسانهها و روزنامهنگاران مستقل، عرصه گسترده براي تكروي بيرقيب در رسانههاي رسمي حاكميتي به وجود آمده كه حالت كارمندي و رفع تكليفي بر آنها مستولي كرده است. رويكرد رسانهاي مردم ما در اين دهههاي اخير دچار تحول اساسي شده است.
مردم ما نه «مصرفكننده» محض رسانهها هستند و نه «تك منبعي». با مردمي كه به جاي يك منبع رسمي به چندين منبع خبري مراجعه ميكنند بايد به گونهاي ديگر صحبت و اطلاعرساني كرد؛ با انگيزه و با دانش. در فضايي كه رسانههاي مستقل اجازه رشد نيافته و نتوانستهاند يك روزنامهنگاري تحقيقي را بهطور مستقل سامان داده و جلو ببرند، احضارها، تذكرها و بازداشت روزنامهنگاران مستقل و بالا رفتن هزينه كارهاي تحقيقاتي و انتشار مطالب مستقل، باعث عدم توفيق اين رسانهها در دستيابي به #مرجعيت_خبري در شرايط بحران شده است.
متاسفانه سيستم مديريت نظارتي به جاي دورانديشي در خصوص سامان يافتن رسانهاي، به علت ناتواني در مقابله با رسانههايي كه نفعشان در تضعيف ايران است و در اين شرايط، ميداندار بحران ميشوند اقدام به محدودسازي مطبوعات و نويسندگان داخلي ميكند.
تجربه نشان ميدهد كه اين سياستها، دستاوردي جز تضعيف شكلگيري افكار عمومي از توليدات داخل نداشته و بهطور طبيعي به سمت محتواهاي خارجي غيردلسوزانه و بعضا وابسته، گرايش پيدا ميكنند.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/50612/
////
گسست #تفاهم_ذهني بين بخش بزرگي از جامعه و ساخت قدرت از منظر ارتباطات
#علی_ربیعی - از منظر ارتباطات، تفاهم ذهني بين بخش بزرگي از جامعه و ساخت قدرت دچار گسست شده و به تعبيري گفتمان مشترك دولت و جامعه دچار آسيب شده و بخش قابل توجهي از جامعه، ديگر قائل به داستان مشتركي بين خود و دولت نيستند.
۱- فقدان #سياست_تبييني و توجيهي
از آنجا كه هيچ اقدام و برنامه اقناعكننده رسانهاي براي افكار عمومي انجام نميشود، گويي فضاي رواني جامعه رها شده است. نهادهاي فرهنگي، تبليغاتي، اجتماعي و سياسي، گويي هيچ برنامه تبيينگري را در دستور كار ندارند و تنها بسته به نوع اتفاقات رخ داده، موضعگيريهاي پراكنده و موردي دارند كه تاثيري در اقناع افكار عمومي نخواهد داشت. به نظر ميرسد رسانههاي رسمي دچار فقر انگيزه شدهاند. حتي يك فرد ناآشنا با #جامعهشناسي_ارتباطات و روزنامهنگاري نيز ميتواند پيشبيني كند كه سياست رسانهاي رسمي از اين پس چه خواهد بود و چه نمايش خواهدداد و چه برنامهاي پيش رو هست !؟
۲- شكل نگرفتن #روزنامهنگاري_تحقيقي_مستقل
با به حاشيه رانده شدن رسانهها و روزنامهنگاران مستقل، عرصه گسترده براي تكروي بيرقيب در رسانههاي رسمي حاكميتي به وجود آمده كه حالت كارمندي و رفع تكليفي بر آنها مستولي كرده است. رويكرد رسانهاي مردم ما در اين دهههاي اخير دچار تحول اساسي شده است.
مردم ما نه «مصرفكننده» محض رسانهها هستند و نه «تك منبعي». با مردمي كه به جاي يك منبع رسمي به چندين منبع خبري مراجعه ميكنند بايد به گونهاي ديگر صحبت و اطلاعرساني كرد؛ با انگيزه و با دانش. در فضايي كه رسانههاي مستقل اجازه رشد نيافته و نتوانستهاند يك روزنامهنگاري تحقيقي را بهطور مستقل سامان داده و جلو ببرند، احضارها، تذكرها و بازداشت روزنامهنگاران مستقل و بالا رفتن هزينه كارهاي تحقيقاتي و انتشار مطالب مستقل، باعث عدم توفيق اين رسانهها در دستيابي به #مرجعيت_خبري در شرايط بحران شده است.
متاسفانه سيستم مديريت نظارتي به جاي دورانديشي در خصوص سامان يافتن رسانهاي، به علت ناتواني در مقابله با رسانههايي كه نفعشان در تضعيف ايران است و در اين شرايط، ميداندار بحران ميشوند اقدام به محدودسازي مطبوعات و نويسندگان داخلي ميكند.
تجربه نشان ميدهد كه اين سياستها، دستاوردي جز تضعيف شكلگيري افكار عمومي از توليدات داخل نداشته و بهطور طبيعي به سمت محتواهاي خارجي غيردلسوزانه و بعضا وابسته، گرايش پيدا ميكنند.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/50612/
////