تاریخ در امروز:
زادروز «مبارزِ تامينِ حقوق انسان» که پيشنويس اعلاميه جهاني حقوق بشر را تدوين کرد
پنجم اكتبر زاد روز«رنه كاسين» حقوقدان فرانسوي و مبارز تامين حقوق انسان و نويسنده #اعلاميه_جهاني_حقوق_بشر است كه بسال 1887 به دنيا آمد و بيستم فوريه 1976 درگذشت.
وي كه سالها رئيس دادگاه اروپايي حقوق بشر بود در سال 1968 برنده جايزه صلح نوبل شد.
رنه كاسين عقيده داشت كه مشكل بزرگ بشر از پيدايش تاريخ در چهار هزار سال پيش از ميلاد تا كنون #نقض_حقوق مسلم و طبيعي او بوده و تا اين مسئله حل نشود، بشر #نيكبخت نخواهد شد و جنگ و جدال، عصيان و جرم به پايان نخواهد رسيد.
همچنین پنجم اكتبر سال 1937، جامعه ملل (پدر سازمان ملل) اعلام كرد كه قانون شكني و بي اعتنايي به اصول و ارزشها در سراسر جهان به صورت يك بيماري همه گير در آمده است و تمدن بشري را تهديد مي كند.
در اين اعلاميه تاكيد شده بود كه قضات بايد دقت بيشتري در مبارزه با قانون شكنان كنند و دستگاه قضايي، پليس و سازمانهاي بازرسي و تحقيق هرکشور از اختيارات خود براي احقاق حق، قطع فعالیت متجاوزان به اموال افراد و جامعه (دولت) و برقراري نظم و امنيت نهایت بهره گیری را به عمل آورند و دولت ها با اصلاح برنامه هاي دارس، انسان قانونمند و پایبند به اصول و ارزشها بسازند
منبع: روزنامک
///
زادروز «مبارزِ تامينِ حقوق انسان» که پيشنويس اعلاميه جهاني حقوق بشر را تدوين کرد
پنجم اكتبر زاد روز«رنه كاسين» حقوقدان فرانسوي و مبارز تامين حقوق انسان و نويسنده #اعلاميه_جهاني_حقوق_بشر است كه بسال 1887 به دنيا آمد و بيستم فوريه 1976 درگذشت.
وي كه سالها رئيس دادگاه اروپايي حقوق بشر بود در سال 1968 برنده جايزه صلح نوبل شد.
رنه كاسين عقيده داشت كه مشكل بزرگ بشر از پيدايش تاريخ در چهار هزار سال پيش از ميلاد تا كنون #نقض_حقوق مسلم و طبيعي او بوده و تا اين مسئله حل نشود، بشر #نيكبخت نخواهد شد و جنگ و جدال، عصيان و جرم به پايان نخواهد رسيد.
همچنین پنجم اكتبر سال 1937، جامعه ملل (پدر سازمان ملل) اعلام كرد كه قانون شكني و بي اعتنايي به اصول و ارزشها در سراسر جهان به صورت يك بيماري همه گير در آمده است و تمدن بشري را تهديد مي كند.
در اين اعلاميه تاكيد شده بود كه قضات بايد دقت بيشتري در مبارزه با قانون شكنان كنند و دستگاه قضايي، پليس و سازمانهاي بازرسي و تحقيق هرکشور از اختيارات خود براي احقاق حق، قطع فعالیت متجاوزان به اموال افراد و جامعه (دولت) و برقراري نظم و امنيت نهایت بهره گیری را به عمل آورند و دولت ها با اصلاح برنامه هاي دارس، انسان قانونمند و پایبند به اصول و ارزشها بسازند
منبع: روزنامک
///
❣️
در قلمرو انديشه
انتشار «حقوق انسان» تأليف توماس پين، و به اين مناسبت نگاهي کوتاه به عقايد او
«#حقوق_انسان» تاليف توماس پين Thomas Paine انديشمند قرن 18 كه درسال 1791 در جريان انقلاب فرانسه انتشار يافت كمك بزرگي كرد تا اين موضوع مهم مورد توجه قرار گيرد و از ياد نرود. نظريه هاي او كه در اين كتاب آمده است همان است كه در اعلاميه حقوق بشر مصوب مجلس انقلاب فرانسه منعكس است. وي زندگي كردن بدون دغدغه، "آزادي فكر و عمل داشتن" و تملك كردن و انتظار مصون بودن اموال از تعرض را داشتن حقوقي طبيعي براي انسان دانسته كه به استدلال او بدون رعايت آن سعادت و پيشرفت و صلح و امنيت ميسر نخواهد بود.
به نظر او حقوق طبيعي اندكي پس از تولد در يك انسان به وجود مي آيند و دولت نبايد اجازه دهد كه اين حقوق به علاوه حيثيت و احترام از انسان گرفته شود.
«#پين» به دليل تكرار تاكيد بر حق تملك و بيان اين مطلب كه دولت يك جامعه مكلف به محافظت از املاك، اموال و بازستاني مطالبات مالي اتباع است از سوي روشنفكران چپ يك متفكر كاپيتاليست تلقي مي شود.
از بيشتر نظرات «پين» در تنظيم #اعلاميه_جهاني_حقوق_بشر مصوب دهم دسامبر 1948 مجمع عمومي سازمان ملل استفاده شده است. يكي از ايرادهاي وارده به مفاد اين اعلاميه كه زير نظر يك حقوقدان ليبرال تنظيم و انشاء شد اين است كه در آن به عبارت «زندگي كردن بدون دغدغه» توماس پين از ديدگاه اقتصادي توجه نشده است، زيرا براي انسان گرسنه و انساني كه احساس اسثتمار شدن كند سراسر زندگاني دغدغه است و آزادي و اصولي از اين دست مفهوم واقعي نخواهد داشت.
«پين» زماني كتاب خود را نوشت كه جمعيت كره زمين به يك ميليارد نفر هم نمي رسيد و 157 سال بعد كه اعلاميه جهاني حقوق بشر تصويب شد نفوس جهان از سه ميليارد تجاوز نمي كرد و امروز بيش از شش ميليارد، و دو ميليارد بيش از ظرفيت منابع آن است و دو سوم اين جمعيت (در برابر هشت درصد سال 1948) از جزئيات تحولات و اخبار (اطلاعات) آگاه مي شوند و حقوق واقعي خود را كه همانا استفاده متناسب عادلانه از منابع كره زمين است مصرا مطالبه، و تصاحب آن توسط شماري كم را تحمل نمي كنند و اگر اصلاحي در اين اعلاميه صورت نگيرد، ضمانت اجرايي پيدا نكند و در توزيع ثروت و قدرت تعديلي روي ندهد نمي توان انتظار امنيت و صلح داشت.
پين در كتاب «#عصر_دليل» كه در سال 1794 انتشار يافت به نظام قديم كشور داري تاخته است و با هر گونه حكومت موروثي و نظام فئودالي (ارباب و رعيتي) مخالفت شديد كرده و نوشته است كه جز آدمهاي رشد نيافته كسي ديگر منطقا نبايد چنين نظامهايي را تحمل كند.
وي نوشته است: نظامهاي سلطنتي كه انتخابي نيستند ترسي از عدم رضايت مردم ندارند؛ زيرا كه نمي خواهند دوباره انتخاب شوند. بنابر اين، اين رژيمها مغاير دمكراسي هستند و مردمي كه دمكراسي ندارند احساس حقارت مي كنند.
«#پين» در تاليفات خود بارها نگراني اش را از اين احتمال آشگار ساخته كه اگر مقامهاي يك دولت انتخابي به آلودگي و فساد بگرايند چه بايد كرد؛ آيا بايد آن را از نا آگاهي و ضعف دانش انتخاب كنندگان دانست و يا به حساب شرايط بد جامعه كه باعث #فساد_مقامها مي شود نوشت.
اندشمندان بعد از «پين» در تفسير اين قسمت از عقايد او نوشته اند كه در هر قانون اساسي لازم است كه راه بركناري چنين دولتي و تجديد انتخابات آمده باشد تا مردم مجبور نباشند كه مقامهاي ناباب را تا پايان دوره تحمل كنند و يا دست به عصيان بزنند.
برپايه اين تفسيرها، راههاي متعدد در قوانين اساسي كشورها براي تجديد انتخابات و بويژه تجديد انتخاب رئيس جمهور وجود دارد ازجمله جمع آوري «درصد » معيني امضاء و تسليم اين امضاء ها به ديوان عالي كشور جهت اتخاذ تصميم (مانند روسيه) . «پين» يك مهاجر آمريكايي بود.
❣️
در قلمرو انديشه
انتشار «حقوق انسان» تأليف توماس پين، و به اين مناسبت نگاهي کوتاه به عقايد او
«#حقوق_انسان» تاليف توماس پين Thomas Paine انديشمند قرن 18 كه درسال 1791 در جريان انقلاب فرانسه انتشار يافت كمك بزرگي كرد تا اين موضوع مهم مورد توجه قرار گيرد و از ياد نرود. نظريه هاي او كه در اين كتاب آمده است همان است كه در اعلاميه حقوق بشر مصوب مجلس انقلاب فرانسه منعكس است. وي زندگي كردن بدون دغدغه، "آزادي فكر و عمل داشتن" و تملك كردن و انتظار مصون بودن اموال از تعرض را داشتن حقوقي طبيعي براي انسان دانسته كه به استدلال او بدون رعايت آن سعادت و پيشرفت و صلح و امنيت ميسر نخواهد بود.
به نظر او حقوق طبيعي اندكي پس از تولد در يك انسان به وجود مي آيند و دولت نبايد اجازه دهد كه اين حقوق به علاوه حيثيت و احترام از انسان گرفته شود.
«#پين» به دليل تكرار تاكيد بر حق تملك و بيان اين مطلب كه دولت يك جامعه مكلف به محافظت از املاك، اموال و بازستاني مطالبات مالي اتباع است از سوي روشنفكران چپ يك متفكر كاپيتاليست تلقي مي شود.
از بيشتر نظرات «پين» در تنظيم #اعلاميه_جهاني_حقوق_بشر مصوب دهم دسامبر 1948 مجمع عمومي سازمان ملل استفاده شده است. يكي از ايرادهاي وارده به مفاد اين اعلاميه كه زير نظر يك حقوقدان ليبرال تنظيم و انشاء شد اين است كه در آن به عبارت «زندگي كردن بدون دغدغه» توماس پين از ديدگاه اقتصادي توجه نشده است، زيرا براي انسان گرسنه و انساني كه احساس اسثتمار شدن كند سراسر زندگاني دغدغه است و آزادي و اصولي از اين دست مفهوم واقعي نخواهد داشت.
«پين» زماني كتاب خود را نوشت كه جمعيت كره زمين به يك ميليارد نفر هم نمي رسيد و 157 سال بعد كه اعلاميه جهاني حقوق بشر تصويب شد نفوس جهان از سه ميليارد تجاوز نمي كرد و امروز بيش از شش ميليارد، و دو ميليارد بيش از ظرفيت منابع آن است و دو سوم اين جمعيت (در برابر هشت درصد سال 1948) از جزئيات تحولات و اخبار (اطلاعات) آگاه مي شوند و حقوق واقعي خود را كه همانا استفاده متناسب عادلانه از منابع كره زمين است مصرا مطالبه، و تصاحب آن توسط شماري كم را تحمل نمي كنند و اگر اصلاحي در اين اعلاميه صورت نگيرد، ضمانت اجرايي پيدا نكند و در توزيع ثروت و قدرت تعديلي روي ندهد نمي توان انتظار امنيت و صلح داشت.
پين در كتاب «#عصر_دليل» كه در سال 1794 انتشار يافت به نظام قديم كشور داري تاخته است و با هر گونه حكومت موروثي و نظام فئودالي (ارباب و رعيتي) مخالفت شديد كرده و نوشته است كه جز آدمهاي رشد نيافته كسي ديگر منطقا نبايد چنين نظامهايي را تحمل كند.
وي نوشته است: نظامهاي سلطنتي كه انتخابي نيستند ترسي از عدم رضايت مردم ندارند؛ زيرا كه نمي خواهند دوباره انتخاب شوند. بنابر اين، اين رژيمها مغاير دمكراسي هستند و مردمي كه دمكراسي ندارند احساس حقارت مي كنند.
«#پين» در تاليفات خود بارها نگراني اش را از اين احتمال آشگار ساخته كه اگر مقامهاي يك دولت انتخابي به آلودگي و فساد بگرايند چه بايد كرد؛ آيا بايد آن را از نا آگاهي و ضعف دانش انتخاب كنندگان دانست و يا به حساب شرايط بد جامعه كه باعث #فساد_مقامها مي شود نوشت.
اندشمندان بعد از «پين» در تفسير اين قسمت از عقايد او نوشته اند كه در هر قانون اساسي لازم است كه راه بركناري چنين دولتي و تجديد انتخابات آمده باشد تا مردم مجبور نباشند كه مقامهاي ناباب را تا پايان دوره تحمل كنند و يا دست به عصيان بزنند.
برپايه اين تفسيرها، راههاي متعدد در قوانين اساسي كشورها براي تجديد انتخابات و بويژه تجديد انتخاب رئيس جمهور وجود دارد ازجمله جمع آوري «درصد » معيني امضاء و تسليم اين امضاء ها به ديوان عالي كشور جهت اتخاذ تصميم (مانند روسيه) . «پين» يك مهاجر آمريكايي بود.
❣️