نوهیتلریسم
از ویژگیهای هیتلریسم در نیمهی نخست قرن بیستم آن بود که برخی از گرایشهای فکری و ایدئولوژیهای علمی و عقیدتی و فلسفی را که در چند قرن اخیر مطرح شدهاند تا غایت منطقی آنها پیش بُرد و ابعادِ هولناکی را که این رویکردها میتوانند در عمل به خود بگیرند به نمایش گذاشت.
بِهنژادگرایی (eugenism) باوری علمی بود که فرانسیس گالتون (F. Galton) دانشمند بریتانیایی آن را در سال 1883 مطرح کرد.
به نظر گالتون، همچون فرایندهایی که برای بهبود محصولات طبیعی و جانوری به کار گرفته میشود، باید انسانها را نیز واداشت که برای جلوگیری از گسترش افراد بیمار و ناتوان میان خود، برنامههای بازدارندهای را اجرا کنند. نتیجهگیری کاربردی آن بود که گروههایی از مردم (از جمله کسانی که مشکوک به انتقال بیماریهای موروثی بودند، مسلولان و الکلیها) را به اجبار نازا کنند، قوانینی برای کنترل ازدواج میان افراد بگذارند و در نهایت از ورود مهاجران مشکوک به بیماری و ناتوانی جلوگیری کنند.
شکی نیست این باور علمی، که همزمان با رویکرد داروینیستی تنازع بقا مطرح میشد، به سرعت در ایدئولوژیهای قدرت مورد استفاده قرار گرفت و پیامدهایی فاجعه انگیز و غیراخلاقی داشت که تا به امروز بر جای ماندهاند. اما این فاجعه پیش از آن که به آلمان هیتلری برسد، هنوز ابعاد حیرتآور خود را نشان نداده بود.
قوانینِ بِه نژادی در سالهای ابتدای قرن بیستم در برخی کشورها از جمله امریکا اجرا شدند؛ در این کشور در کنار ممنوعیت ازدواج های بین نژادی (با سیاهپوستان) در ایالات جنوبی، داکوتای شمالی در سال 1907 ازدواج را برای افراد الکلی، بیماران روانی و افرادی که مشکوک به بیماریهای موروثی بودند ممنوع کرد .
برنامه نازاکردن اجباری در این کشور از سال 1930 تا 1970 به نازاکردن بیش از 70 هزار نفر انجامید و قوانین مربوط به این امر در 28 ایالت به اجرا درآمدند. جالب تر آن که موارد مشابه را تا امروز هم در قوانین مهاجرت و هم در ازدواج و حتی به شکل جنایتباری در برخی از نازا کردنهای اجباری میبینیم. آخرین مورد، نازاکردن بیش از 200 هزار نفر از سرخپوستان پرو، در فاصله سالهای 1996 تا 2000 به دستور رییس جمهور پیشین این کشور (فوجی موری) بود.
#برشی_از_یک_یادداشت
#ناصر_فکوهی
شماره شانزدهم نشریه «کرگدن»: پروندهی «هیتلر یا هیتلرها»
🔴 @sharafodin_ir
l1l.ir/u1o
از ویژگیهای هیتلریسم در نیمهی نخست قرن بیستم آن بود که برخی از گرایشهای فکری و ایدئولوژیهای علمی و عقیدتی و فلسفی را که در چند قرن اخیر مطرح شدهاند تا غایت منطقی آنها پیش بُرد و ابعادِ هولناکی را که این رویکردها میتوانند در عمل به خود بگیرند به نمایش گذاشت.
بِهنژادگرایی (eugenism) باوری علمی بود که فرانسیس گالتون (F. Galton) دانشمند بریتانیایی آن را در سال 1883 مطرح کرد.
به نظر گالتون، همچون فرایندهایی که برای بهبود محصولات طبیعی و جانوری به کار گرفته میشود، باید انسانها را نیز واداشت که برای جلوگیری از گسترش افراد بیمار و ناتوان میان خود، برنامههای بازدارندهای را اجرا کنند. نتیجهگیری کاربردی آن بود که گروههایی از مردم (از جمله کسانی که مشکوک به انتقال بیماریهای موروثی بودند، مسلولان و الکلیها) را به اجبار نازا کنند، قوانینی برای کنترل ازدواج میان افراد بگذارند و در نهایت از ورود مهاجران مشکوک به بیماری و ناتوانی جلوگیری کنند.
شکی نیست این باور علمی، که همزمان با رویکرد داروینیستی تنازع بقا مطرح میشد، به سرعت در ایدئولوژیهای قدرت مورد استفاده قرار گرفت و پیامدهایی فاجعه انگیز و غیراخلاقی داشت که تا به امروز بر جای ماندهاند. اما این فاجعه پیش از آن که به آلمان هیتلری برسد، هنوز ابعاد حیرتآور خود را نشان نداده بود.
قوانینِ بِه نژادی در سالهای ابتدای قرن بیستم در برخی کشورها از جمله امریکا اجرا شدند؛ در این کشور در کنار ممنوعیت ازدواج های بین نژادی (با سیاهپوستان) در ایالات جنوبی، داکوتای شمالی در سال 1907 ازدواج را برای افراد الکلی، بیماران روانی و افرادی که مشکوک به بیماریهای موروثی بودند ممنوع کرد .
برنامه نازاکردن اجباری در این کشور از سال 1930 تا 1970 به نازاکردن بیش از 70 هزار نفر انجامید و قوانین مربوط به این امر در 28 ایالت به اجرا درآمدند. جالب تر آن که موارد مشابه را تا امروز هم در قوانین مهاجرت و هم در ازدواج و حتی به شکل جنایتباری در برخی از نازا کردنهای اجباری میبینیم. آخرین مورد، نازاکردن بیش از 200 هزار نفر از سرخپوستان پرو، در فاصله سالهای 1996 تا 2000 به دستور رییس جمهور پیشین این کشور (فوجی موری) بود.
#برشی_از_یک_یادداشت
#ناصر_فکوهی
شماره شانزدهم نشریه «کرگدن»: پروندهی «هیتلر یا هیتلرها»
🔴 @sharafodin_ir
l1l.ir/u1o