.
هیس؛ دانشآموزها امتحان دارند!
.
فارغ از همهی اسناد مکتوب و غیر مکتوب، وقتی میگوییم «آموزش و پرورش» بدیهیست منظور آموختن و پرورش دادن است! و باز فارغ از اسناد رسمی و مکتوب، آموختن و پرورش دادن باید در جهتی باشد که خلاقیتها و استعدادهای هرفرد مورد توجه قرار گرفته شود و شکوفا شود و هر فرد در مسیر کمال خود و جامعه، پرورش یابد! همه اینها در اسناد مکتوب هم مورد پذیرش قرار گرفتهاست.
اما چرا وقتی سال تحصیلی شروع میشود (مخصوصا در دبیرستان یا همان دوره دوم متوسطه) حرف از امتحان آخر سال و نمره بیست و امتحان نهایی و... است؟ مگر نه اینکه امتحانها و ارزشیابیهای طول سال، برای سنجش میزان یادگیریست؟
بنظر میرسد- تا آنجا که من بهخاطر دارم در دوران تحصیلم- همیشه صحبت از نمره امتحان و رتبه کنکور و... است. مدرسهها وقتی میخواهند خودرا تبلیغ کنند، صحبتشان از رتبههای خوب کنکور و معدلهای خوب نهاییست.
انگار هدف تحصیل چیزی غیر از آموختن و پرورش دادن برای رشد است!تا جایی که من میدانم، امروز، سنجش ارزیابی ِ میزان ِ نزدیک شدن به هدف آموزش وپرورش، خود تبدیل به هدفی مجزا و بزرگ شدهاست؛ اگر نگوییم بزرگترین هدف!
وقتی بزرگترین هدف، سربلندی در ارزشیابی آخرسال شد، هدف اصلی آموزش و پرورش گم میشود و دانشآموز- که سرمایهاجتماعی کشور است- ۱۲سال از زندگیاش را صرف پاس کردن امتحان میکند نه آموختن وپرورش یافتن. موسسات تجاری-آموزشی تاسیس میشوند و بیعدالتی آموزشی توسعه پیدا میکند، عدهای که فقط امتحانهای آخر سال را خوب دادهاند، معلم میشوند، عدهای که فقط زیاد درس خواندهاند و مدرک گرفتهاند جایگاه اجتماعی پیدا میکنند و مدیر و مسئول میشوند، دانشآموزها همقد هم میشوند (قدبلندها کوتوله میشوند و کوتاهقدها بهزور بلندقد میشوند)، خلاقیتها واستعدادهای منحصربهفرد هرکس مورد بیتوجهی قرار میگیرد، عدهای بی استعداد بعد از آنکه کتاب درسی را چندین بار خواندند و معدل بالا گرفتند، بدون اینکه بتوانند مشکلی را حل کنند، بزرگ میشوند و به جایگاههای بالا میرسند، پویایی از بین میرود و بالاخره مدرسههایی که خلاف این جریان و در جهت آموزش وپرورش حقیقی در حرکتند، تعطیل میشوند یا خود به خود ازبین میروند و یا در ساختار حل میشوند. دانشآموزها با آموختن واقعی بیگانه میشوند و معلمهای واقعی-که نه برای پول بلکه برای آموزش واقعی به این عرصه آمدهاند- بیانگیزه میشوند و دیگر جایی برای ماندشان در این عرصه باقی نمیماند!
اتفاقی که امروز برای مدرسههای استعدادهای درخشان درحال افتادن است-تعطیلی مدرسه فرزانگان یکی ازین نمونههاست و اتفاقاتی که در بعضی از مدارس علامهحلی در حال رخ دادن است نمونهای دیگر- و بنظر میرسد با همین روند به بقیه مدرسههایی که خلاف جهت حرکت میکنند نیز سرایت پیدا کند...
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری
🔴 @sharafodin_ir
هیس؛ دانشآموزها امتحان دارند!
.
فارغ از همهی اسناد مکتوب و غیر مکتوب، وقتی میگوییم «آموزش و پرورش» بدیهیست منظور آموختن و پرورش دادن است! و باز فارغ از اسناد رسمی و مکتوب، آموختن و پرورش دادن باید در جهتی باشد که خلاقیتها و استعدادهای هرفرد مورد توجه قرار گرفته شود و شکوفا شود و هر فرد در مسیر کمال خود و جامعه، پرورش یابد! همه اینها در اسناد مکتوب هم مورد پذیرش قرار گرفتهاست.
اما چرا وقتی سال تحصیلی شروع میشود (مخصوصا در دبیرستان یا همان دوره دوم متوسطه) حرف از امتحان آخر سال و نمره بیست و امتحان نهایی و... است؟ مگر نه اینکه امتحانها و ارزشیابیهای طول سال، برای سنجش میزان یادگیریست؟
بنظر میرسد- تا آنجا که من بهخاطر دارم در دوران تحصیلم- همیشه صحبت از نمره امتحان و رتبه کنکور و... است. مدرسهها وقتی میخواهند خودرا تبلیغ کنند، صحبتشان از رتبههای خوب کنکور و معدلهای خوب نهاییست.
انگار هدف تحصیل چیزی غیر از آموختن و پرورش دادن برای رشد است!تا جایی که من میدانم، امروز، سنجش ارزیابی ِ میزان ِ نزدیک شدن به هدف آموزش وپرورش، خود تبدیل به هدفی مجزا و بزرگ شدهاست؛ اگر نگوییم بزرگترین هدف!
وقتی بزرگترین هدف، سربلندی در ارزشیابی آخرسال شد، هدف اصلی آموزش و پرورش گم میشود و دانشآموز- که سرمایهاجتماعی کشور است- ۱۲سال از زندگیاش را صرف پاس کردن امتحان میکند نه آموختن وپرورش یافتن. موسسات تجاری-آموزشی تاسیس میشوند و بیعدالتی آموزشی توسعه پیدا میکند، عدهای که فقط امتحانهای آخر سال را خوب دادهاند، معلم میشوند، عدهای که فقط زیاد درس خواندهاند و مدرک گرفتهاند جایگاه اجتماعی پیدا میکنند و مدیر و مسئول میشوند، دانشآموزها همقد هم میشوند (قدبلندها کوتوله میشوند و کوتاهقدها بهزور بلندقد میشوند)، خلاقیتها واستعدادهای منحصربهفرد هرکس مورد بیتوجهی قرار میگیرد، عدهای بی استعداد بعد از آنکه کتاب درسی را چندین بار خواندند و معدل بالا گرفتند، بدون اینکه بتوانند مشکلی را حل کنند، بزرگ میشوند و به جایگاههای بالا میرسند، پویایی از بین میرود و بالاخره مدرسههایی که خلاف این جریان و در جهت آموزش وپرورش حقیقی در حرکتند، تعطیل میشوند یا خود به خود ازبین میروند و یا در ساختار حل میشوند. دانشآموزها با آموختن واقعی بیگانه میشوند و معلمهای واقعی-که نه برای پول بلکه برای آموزش واقعی به این عرصه آمدهاند- بیانگیزه میشوند و دیگر جایی برای ماندشان در این عرصه باقی نمیماند!
اتفاقی که امروز برای مدرسههای استعدادهای درخشان درحال افتادن است-تعطیلی مدرسه فرزانگان یکی ازین نمونههاست و اتفاقاتی که در بعضی از مدارس علامهحلی در حال رخ دادن است نمونهای دیگر- و بنظر میرسد با همین روند به بقیه مدرسههایی که خلاف جهت حرکت میکنند نیز سرایت پیدا کند...
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری
🔴 @sharafodin_ir
مدرسه شرفالدین
در #نقد مطلب "هیس؛ دانشآموزها امتحان دارند!": برای فهم بهتر #فاجعه_آموزش_و_پرورش ، نیاز به بینش عمیقتری است. دانش آموزان درهر رشته ای و در هر مدرسه و شهری که باشند، می خواهند بعد از فارغ التحصیلی در این اندک دانشگاهی که در تهران هست، درس بخوانند. این که…
سراب
(درتکمیل نقدی که بر مطلب هیس؛ دانشآموزها امتحان دارند، نوشته شد!)
چندماه پیش کار ساخت یک مستند درباره #کنکور را شروع کردهبودیم.سوال اساسی از مصاحبهشوندگان دانشآموز سه چیز بود:
۱-دوازده سال از زندگیشان را با چه قیمتی عوض میکنند؟
۲-اگر مبلغی که برای دوازده سال زندگیشان انتخاب کردهاند، به آنها داده شود، با آن چه میکنند؟
۳-چرا میخواهند به دانشگاه بروند؟
جواب سوال سه حول موضوعاتی مثل «خدمت»، «کمال»، «دانایی» و «تاسیس کارخانه و...» بود.
جواب سوال یک هم در همه موارد مبلغ بسیار زیادی بود.
در جواب به سوال دو معمولا دوحالت پیش میآمد:
یا جواب حول موضوعاتی مثل«خوشگذرانی» و «خرید خانه و ماشین و...» بود یا حول «تاسیس کارخانه و...» و «خدمت».
اگر در پاسخ به سوال یک، حالت اول پیش میآمد(که اکثرا همین حالت پیش میآمد)، سوال بعدی این بود که چرا با این پول زیاد، بهدنبال تحقق اهدافی که از طریق دانشگاه درصدد رسیدن به آن هستند، نمیروند؟
اگر حالت دوم پیش میآمد، سوال بعدی این بود که حالا که همین هدفی که از راه دانشگاه رفتن درصدد رسیدن به آن هستند، با پول زیاد هم محقق میشود، آیا اگر آن مبلغ پول را بدست بیاورند، همچنان میخواهند به دانشگاه بروند یا نه؟چرا؟
پس از پرسیده شدن سوال، مصاحبهشوندهها بعد از مکثی نسبتا طولانی یا جوابی نداشتند یا به پاسخهای کلی روی میآوردند.مثلا پاسخهایی از جنس اینکه انسان اگر عالمتر باشد بهتر است یا هرچقدر پول داشته باشی نمیتواند جای دانش را بگیرد و...
فرآیند این مصاحبهها، فارغ از نتیجهاش، برای من خیلی جالب بود. ازین جهت که معمولا دانشآموزها نمیدانند چرا انقدر علاقه به دانشگاه رفتن دارند!
البته بنظر من دلیل این حجم از روی آوردن مردم به دانشگاه مشخص است! کار دولتی، طبقه اجتماعی بالاتر، فرار از #سربازی(یا تسهیل خدمت سربازی)، حقوق بالاتر و شاید دلایل دیگری از همین جنس، مشوق انسان برای رقابت بر سر کرسیهای دانشگاه است.
طبیعیست، وقتی انسان وارد رقابتی بشود، علاقهمند است که به بهترین نحو درآن رقابت برنده شود. پس علاقهمند میشود به رتبه بالای #کنکور - بدون توجه به اینکه برای رشته مورد نیاز به چه رتبهای احتیاج دارد - و شاید اصلا به این فکر نکند که به چه رشتهای احتیاج دارد!
وقتی رتبهکنکور تبدیل به هدف شد، #برق_شریف و #پزشکی_شهید_بهشتی و #حقوق_تهران به خودی خود ارزش پیدا میکنند! فارغ از اینکه فرد و جامعه به آنها چه نیازی دارند.
وقتی رتبهکنکور تبدیل به هدف شد و برق شریف و... به خودی خود با ارزش شدند، رقابت افزایش پیدا میکند و افزایش رقابت، منجر به انتخاب روشهایی برای گزینش افراد برای رسیدن به صندلی مورد نظرشان میشود و این، خود، رقابت را سختتر میکند.
حالا برای موفقیت در این سنجش، به تکنیکهایی برای پذیرفتهشدن در آن نیاز پیدا میشود و وقتی که تکنیکها همگیر شد، هرکس زودتر خودش را وارد رقابت کند و بیشتر درگیر تکنیکها بشود، موفقتر است، و بعد برای آموزش سریعتر و دقیقتر تکنیکهای جدید، موسسات تجاری-آموزشی پدید میآیند و موسسات تجاری-آموزشی که پدید آمدند، رقابت بیشتر میشود.
در این رقابت هرکس بیشتر بتواند خرج کند و به تبع آن، تکنیکهارا دقیقتر و بهتر یادبگیرد، موفقتر است. و اینگونه افرادی که استطاعت مالی کمتری دارند در معرض حذف قرار میگیرند.
هرچه موسسات تجاری-آموزشی بیشتر شوند، تعداد معلمهای پوشالی بیشتر میشود و...
هیس؛ دانشآموزها امتحان دارند!
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری
🔴 @sharafodin_ir
(درتکمیل نقدی که بر مطلب هیس؛ دانشآموزها امتحان دارند، نوشته شد!)
چندماه پیش کار ساخت یک مستند درباره #کنکور را شروع کردهبودیم.سوال اساسی از مصاحبهشوندگان دانشآموز سه چیز بود:
۱-دوازده سال از زندگیشان را با چه قیمتی عوض میکنند؟
۲-اگر مبلغی که برای دوازده سال زندگیشان انتخاب کردهاند، به آنها داده شود، با آن چه میکنند؟
۳-چرا میخواهند به دانشگاه بروند؟
جواب سوال سه حول موضوعاتی مثل «خدمت»، «کمال»، «دانایی» و «تاسیس کارخانه و...» بود.
جواب سوال یک هم در همه موارد مبلغ بسیار زیادی بود.
در جواب به سوال دو معمولا دوحالت پیش میآمد:
یا جواب حول موضوعاتی مثل«خوشگذرانی» و «خرید خانه و ماشین و...» بود یا حول «تاسیس کارخانه و...» و «خدمت».
اگر در پاسخ به سوال یک، حالت اول پیش میآمد(که اکثرا همین حالت پیش میآمد)، سوال بعدی این بود که چرا با این پول زیاد، بهدنبال تحقق اهدافی که از طریق دانشگاه درصدد رسیدن به آن هستند، نمیروند؟
اگر حالت دوم پیش میآمد، سوال بعدی این بود که حالا که همین هدفی که از راه دانشگاه رفتن درصدد رسیدن به آن هستند، با پول زیاد هم محقق میشود، آیا اگر آن مبلغ پول را بدست بیاورند، همچنان میخواهند به دانشگاه بروند یا نه؟چرا؟
پس از پرسیده شدن سوال، مصاحبهشوندهها بعد از مکثی نسبتا طولانی یا جوابی نداشتند یا به پاسخهای کلی روی میآوردند.مثلا پاسخهایی از جنس اینکه انسان اگر عالمتر باشد بهتر است یا هرچقدر پول داشته باشی نمیتواند جای دانش را بگیرد و...
فرآیند این مصاحبهها، فارغ از نتیجهاش، برای من خیلی جالب بود. ازین جهت که معمولا دانشآموزها نمیدانند چرا انقدر علاقه به دانشگاه رفتن دارند!
البته بنظر من دلیل این حجم از روی آوردن مردم به دانشگاه مشخص است! کار دولتی، طبقه اجتماعی بالاتر، فرار از #سربازی(یا تسهیل خدمت سربازی)، حقوق بالاتر و شاید دلایل دیگری از همین جنس، مشوق انسان برای رقابت بر سر کرسیهای دانشگاه است.
طبیعیست، وقتی انسان وارد رقابتی بشود، علاقهمند است که به بهترین نحو درآن رقابت برنده شود. پس علاقهمند میشود به رتبه بالای #کنکور - بدون توجه به اینکه برای رشته مورد نیاز به چه رتبهای احتیاج دارد - و شاید اصلا به این فکر نکند که به چه رشتهای احتیاج دارد!
وقتی رتبهکنکور تبدیل به هدف شد، #برق_شریف و #پزشکی_شهید_بهشتی و #حقوق_تهران به خودی خود ارزش پیدا میکنند! فارغ از اینکه فرد و جامعه به آنها چه نیازی دارند.
وقتی رتبهکنکور تبدیل به هدف شد و برق شریف و... به خودی خود با ارزش شدند، رقابت افزایش پیدا میکند و افزایش رقابت، منجر به انتخاب روشهایی برای گزینش افراد برای رسیدن به صندلی مورد نظرشان میشود و این، خود، رقابت را سختتر میکند.
حالا برای موفقیت در این سنجش، به تکنیکهایی برای پذیرفتهشدن در آن نیاز پیدا میشود و وقتی که تکنیکها همگیر شد، هرکس زودتر خودش را وارد رقابت کند و بیشتر درگیر تکنیکها بشود، موفقتر است، و بعد برای آموزش سریعتر و دقیقتر تکنیکهای جدید، موسسات تجاری-آموزشی پدید میآیند و موسسات تجاری-آموزشی که پدید آمدند، رقابت بیشتر میشود.
در این رقابت هرکس بیشتر بتواند خرج کند و به تبع آن، تکنیکهارا دقیقتر و بهتر یادبگیرد، موفقتر است. و اینگونه افرادی که استطاعت مالی کمتری دارند در معرض حذف قرار میگیرند.
هرچه موسسات تجاری-آموزشی بیشتر شوند، تعداد معلمهای پوشالی بیشتر میشود و...
هیس؛ دانشآموزها امتحان دارند!
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری
🔴 @sharafodin_ir
شعر زیر متعلق به روح الله اکبری دانش آموز مدرسه شرف الدین است که روز گذشته در دیدار سالیانه رهبر انقلاب با شاعران قرائت شده است. این شعر یکی از 27 شعری بود که در بین 6هزار شعر ارسالی، انتخاب شده است:
سکوت کردی و این اول شنیدن بود
سکوت کردن تو لب گشودن من بود
به چشمهای تو سوگند میخورم که دلم
به بازگشتن تو، ماندن تو، روشن بود
من و تو در نظر دوست چون گُلیم و بهار
همین علاقه ما خار چشم دشمن بود
ببین حکایت انسان و عشق دور از هم
حکایت تن بی جان و جان بی تن بود
تو دل بریدهای از من چنان که رود از کوه
سرت بلند! که روزی به شانه من بود...
#شعر
#روح_الله_اکبری دانشآموز مدرسه شرفالدین
yon.ir/hNn6
🔴 @sharafodin_ir
سکوت کردی و این اول شنیدن بود
سکوت کردن تو لب گشودن من بود
به چشمهای تو سوگند میخورم که دلم
به بازگشتن تو، ماندن تو، روشن بود
من و تو در نظر دوست چون گُلیم و بهار
همین علاقه ما خار چشم دشمن بود
ببین حکایت انسان و عشق دور از هم
حکایت تن بی جان و جان بی تن بود
تو دل بریدهای از من چنان که رود از کوه
سرت بلند! که روزی به شانه من بود...
#شعر
#روح_الله_اکبری دانشآموز مدرسه شرفالدین
yon.ir/hNn6
🔴 @sharafodin_ir
خلاقیت فوتبالی در زمین والیبال!
#غزل در لغتنامه دهخدا، «سخن عاشقانه گفتن با زنان» و «عشقبازی نمودن» معنا شدهاست.
صدها سال است، شاعران زیادی غزل گفتهاند و حتی در مکالمه عارفانه با خدا نیز، از الفاظی استفاده کردهاند که در سخن گفتن عاشقانه با زنان استفاده میشود.
اما در دورههایی از تاریخ که فضایی انقلابی بر جامعه حاکم بوده و تبعا شعر و ادبیات هم تحت تاثیر این فضا قرار گرفتند، محتوای غزل نیز، بسمت و سوی مضامین سیاسی و انتقادی رفت.
بررسی مواجهه مردم نیز با غزلهایی که در دورههای مختلف انقلابی و تحت تاثیر فضای آنروزها سروده شدهاست، در مقایسه با غزلهای عارفانه و عاشقانه، خود نشان دهنده میزان موفقیت غزل مشهور به اجتماعی یا بیانیههای سیاسیست.
نه فقط در غزل، بلکه در اصل #شعر نیز، هیچگاه بیانیههای سیاسی-انتقادی به اندازه اشعار عارفانه و عاشقانه مورد توجه قرار نگرفتهاند و موفق نبودهاند.
دلیل، مشخص است! فرض کنید کسی در زمین والیبال، فوتبال بازی کند، هرچند با مهارت بسیار بالا! اگر در دورهای نیز به این کار توجه شود و نوعی ابداع محسوب شود، در دورههای بعدی، به آن، با دیده تمسخر نگاه میشود!
مشکل اینجاست که ما بجای اینکه در زمین والیبال، با مهارت و خلاقیت بازی کنیم، سعی میکنیم با مهارت نه چندان بالا، خلاقانه، در زمین والیبال، فوتبال بازی کنیم!
نمیگویم شعر را از مسائل اجتماعی حذف کنیم، بحث اینجاست که شعر و بخصوص، غزل، نحوه بيان خاص خود را دارند و حتی مسائل اجتماعی-سیاسی نیز با زبان شعر، در غزل ورود پیدا میکنند و مورد استقبال قرار میگیرند، مثل اشعار اجتماعی حافظ .
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانش آموز دبيرستان شرف الدين
🔴 @sharafodin_ir
#غزل در لغتنامه دهخدا، «سخن عاشقانه گفتن با زنان» و «عشقبازی نمودن» معنا شدهاست.
صدها سال است، شاعران زیادی غزل گفتهاند و حتی در مکالمه عارفانه با خدا نیز، از الفاظی استفاده کردهاند که در سخن گفتن عاشقانه با زنان استفاده میشود.
اما در دورههایی از تاریخ که فضایی انقلابی بر جامعه حاکم بوده و تبعا شعر و ادبیات هم تحت تاثیر این فضا قرار گرفتند، محتوای غزل نیز، بسمت و سوی مضامین سیاسی و انتقادی رفت.
بررسی مواجهه مردم نیز با غزلهایی که در دورههای مختلف انقلابی و تحت تاثیر فضای آنروزها سروده شدهاست، در مقایسه با غزلهای عارفانه و عاشقانه، خود نشان دهنده میزان موفقیت غزل مشهور به اجتماعی یا بیانیههای سیاسیست.
نه فقط در غزل، بلکه در اصل #شعر نیز، هیچگاه بیانیههای سیاسی-انتقادی به اندازه اشعار عارفانه و عاشقانه مورد توجه قرار نگرفتهاند و موفق نبودهاند.
دلیل، مشخص است! فرض کنید کسی در زمین والیبال، فوتبال بازی کند، هرچند با مهارت بسیار بالا! اگر در دورهای نیز به این کار توجه شود و نوعی ابداع محسوب شود، در دورههای بعدی، به آن، با دیده تمسخر نگاه میشود!
مشکل اینجاست که ما بجای اینکه در زمین والیبال، با مهارت و خلاقیت بازی کنیم، سعی میکنیم با مهارت نه چندان بالا، خلاقانه، در زمین والیبال، فوتبال بازی کنیم!
نمیگویم شعر را از مسائل اجتماعی حذف کنیم، بحث اینجاست که شعر و بخصوص، غزل، نحوه بيان خاص خود را دارند و حتی مسائل اجتماعی-سیاسی نیز با زبان شعر، در غزل ورود پیدا میکنند و مورد استقبال قرار میگیرند، مثل اشعار اجتماعی حافظ .
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانش آموز دبيرستان شرف الدين
🔴 @sharafodin_ir
مرثيه اى براى يك رويا
٢٨ مهر، در ديدار با نخبگان، رهبري مسئه اي را بيان كردند كه شايد خيلي
ها متوجه آن نشدند:
"یک نکتهی دیگری که حالا وزیر محترم آموزشوپرورش هم اینجا حضور ندارند لکن به گوش ایشان باید برسد، [این است که] من از این مسئلهی سمپاد -این سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان- نگرانم. گزارشهایی که به من میرسد، گزارشهای خرسندکنندهای نیست؛ این سمپاد خیلی مهم است. این کار خیلی مهمّی است و آن نکته هم که اشاره کردند که یک تعداد زیادی مدرسه بر اساس این [طرح تأسیس شده]، این متوقّف به این است که این سازمان خوب بچرخد و خوب اداره بشود؛ گزارشهایی که به ما میرسد در این جهت، گزارشهای خرسندکنندهای نيست."
سمپاد براي اهالي اش، نجات دهنده اي بود كه آنهارا از ضربه هايي كه نظام آموزش و پرورش به فكر و روحشان در مهم ترين ٧ سال زندگيشان وارد ميكند، حفظ كند. و اين نجات دهنده سالها به مريضي كشيده شده بود. شايد از همان ابتداى كار كه مديرانش علوم انساني را از آن حذف كردند و شايد از همين اواخر كه به بخشي از اداره آموزش و پرورش تبديل شد!
هرچه بود و هست، اينك اين بيمار را كه گويي به مرضي لاعلاج دچار شده بود، رو به قبله خوابانده اند و اهالي اش برايش مرثيه اي سروده اند.
مستند #مرثیه_ای_برای_یک_رویا را چند دانش آموز سمپادي درباره وضع اين روزهاي مدرسه شان و نظام آموزش و پرورش ساخته اند.
و سه شنبه ٢٣ آذر ، ساعت ١٥:٣٠ در حوزه هنري، نمايش داده مي شود.
به نظر من اين كار از دو جهت اهميت دارد.
يكم اينكه، برخلاف اراده بسياري ، كه دانش آموزان را موجوداتى ميخواهند گوشه نشين و منفعل كه سرشان به كار خودشان است و اساسا صلاحيت نظر دادن درباره خود را ندارند و وظيفه اصليشان درس خواندن است و نه چيز ديگرى، تلاشى است دانش آموزى درباره موضوعى كه مستقيما مربوط به خود و آينده شان است.
ديگر اينكه موضوعى كه به آن پرداخته شده است موضوعى بسيار مهم و حياتى است.
#روح_الله_اکبری
_________________________________
🎥 پيش نمايش مستند :
yon.ir/0i8N
🔴 @sharafodin_ir
آدرس كانال مرثيه:
@marsiyee
٢٨ مهر، در ديدار با نخبگان، رهبري مسئه اي را بيان كردند كه شايد خيلي
ها متوجه آن نشدند:
"یک نکتهی دیگری که حالا وزیر محترم آموزشوپرورش هم اینجا حضور ندارند لکن به گوش ایشان باید برسد، [این است که] من از این مسئلهی سمپاد -این سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان- نگرانم. گزارشهایی که به من میرسد، گزارشهای خرسندکنندهای نیست؛ این سمپاد خیلی مهم است. این کار خیلی مهمّی است و آن نکته هم که اشاره کردند که یک تعداد زیادی مدرسه بر اساس این [طرح تأسیس شده]، این متوقّف به این است که این سازمان خوب بچرخد و خوب اداره بشود؛ گزارشهایی که به ما میرسد در این جهت، گزارشهای خرسندکنندهای نيست."
سمپاد براي اهالي اش، نجات دهنده اي بود كه آنهارا از ضربه هايي كه نظام آموزش و پرورش به فكر و روحشان در مهم ترين ٧ سال زندگيشان وارد ميكند، حفظ كند. و اين نجات دهنده سالها به مريضي كشيده شده بود. شايد از همان ابتداى كار كه مديرانش علوم انساني را از آن حذف كردند و شايد از همين اواخر كه به بخشي از اداره آموزش و پرورش تبديل شد!
هرچه بود و هست، اينك اين بيمار را كه گويي به مرضي لاعلاج دچار شده بود، رو به قبله خوابانده اند و اهالي اش برايش مرثيه اي سروده اند.
مستند #مرثیه_ای_برای_یک_رویا را چند دانش آموز سمپادي درباره وضع اين روزهاي مدرسه شان و نظام آموزش و پرورش ساخته اند.
و سه شنبه ٢٣ آذر ، ساعت ١٥:٣٠ در حوزه هنري، نمايش داده مي شود.
به نظر من اين كار از دو جهت اهميت دارد.
يكم اينكه، برخلاف اراده بسياري ، كه دانش آموزان را موجوداتى ميخواهند گوشه نشين و منفعل كه سرشان به كار خودشان است و اساسا صلاحيت نظر دادن درباره خود را ندارند و وظيفه اصليشان درس خواندن است و نه چيز ديگرى، تلاشى است دانش آموزى درباره موضوعى كه مستقيما مربوط به خود و آينده شان است.
ديگر اينكه موضوعى كه به آن پرداخته شده است موضوعى بسيار مهم و حياتى است.
#روح_الله_اکبری
_________________________________
🎥 پيش نمايش مستند :
yon.ir/0i8N
🔴 @sharafodin_ir
آدرس كانال مرثيه:
@marsiyee
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
دومین تیزر مستند مرثیه ای برای یک رویا
دومین تریلر مستند "مرثیه ای برای یک رویا" با موضوع نقد نظام آموزشی کشور و برخورد آن با نمونه های موفق با تاکید بر مدارس استعداد های درخشان
دموكراسى، بدون روتوش
برداشتي از سلسله جلسات امت و امامت #علی_شریعتی، فروردين ماه ١٣٤٨
يكم
در تفاوت معناي سياست و پولتيك.
سياسة را معنا كرده اند: ارشاد مردم به راه راست كه هدايت كننده باشد. و معناي لفظ يوناني پولتيك كه از پليس، به معناي شهر مي آيد را، شهرداري گفته اند. و شيوه حكومت بر مبناي لفظ پولتيك، كشورداري به شيوه شهرداري است. شهرداري ها وظيفه اي جز آباداني شهر و برقراري رفاه و ثبات در شهر ندارند و اصولا به آنها ربطي ندارد كه مردم به بهشت مي روند يا جهنم! اما در معناي شرقي حكومت كه سياست باشد، هدايت مردم به راه راست يكي از ويژگي هاي اصلي و شايد مهم ترين ويژگي است.
درمان بيماري يك جسم مريض، به نسبت عمق و شدت بيماري، درد و سختي بيشتري را به مريض وارد مي كند، مثل عمل جراحي براي درمان قلب مريض يا تجويز داروي سرماخوردگي براي يك سرماخوردگي سطحي.
سياست ورزي نيز، به معناي شرقي آن، به تناسب مشكلات و دردهاي جامعه، پيكر بيمار جامعه را در ابتدا متحمل درد و رنج ميكند تا رسيدن به وضع بهبودي كامل.
دوم
در امكان تحقق دموكراسي
بنظر ميرسد كه اگر قرار باشد حاكم براساس نظر تك تك أفراد جامعه انتخاب شود، افراد جامعه بين دو نَفَر كه يكي مصلح اجتماعي است و خواهان تغيير سنت ها و ارزش هاي غلط حاكم بر جامعه و ديگري كه شعار رفاه و ثبات سر ميدهد، مردم دومي را انتخاب مي كنند.
اين انتخاب ممكن است ناشي از دو عامل باشد؛ يكي تعصب افراد جامعه بر سنت ها و روابط و ساختار هاي غلط كه آن هارا پرورش داده و زندگي آنها را تشكيل داده است و تغيير آن ها مستلزم هزينه زياد و رنج و تلاش است و ديگري تأثير رسانه ها كه توسط صاحبان سرمايه اداره مي شود و أساسا امكان دموكراسي و انتخاب آزادانه را نفي مي كنند.
در مجموع به نظر مي رسد مصلحان اجتماعي راهي براي اعمال إصلاحات ريشه اي و ساختاري از طريق دموكراسي ندارند و برخلاف شعارهاي شورانگيز طرفداران دموكراسي، دموكراسي منجر به ركورد و گنديدن جامعه و حركت نكردن به سمت اصلاح مي شود.
براى حركت و رشد جامعه به سمت وضعيت مطلوب و هدايت، رهبري متعهد، موظف است إصلاحات مورد نياز را، ولو بر خلاف خواست و اراده اكثريت افراد جامعه، اعمال كند تا پس از رهايي توده مردم از بند رسانه ها و ساختارهاى غلط جامعه، امكان تحقق دموكراسي واقعي بوجود بيايد و نيز توده مردم كه اكنون به آگاهي رسيده اند، صلاحيت نظردهي براي سياست ورزي در جامعه را كسب كنند.
تلخيص از: #روح_الله_اکبری
🔴@sharafodin_ir
برداشتي از سلسله جلسات امت و امامت #علی_شریعتی، فروردين ماه ١٣٤٨
يكم
در تفاوت معناي سياست و پولتيك.
سياسة را معنا كرده اند: ارشاد مردم به راه راست كه هدايت كننده باشد. و معناي لفظ يوناني پولتيك كه از پليس، به معناي شهر مي آيد را، شهرداري گفته اند. و شيوه حكومت بر مبناي لفظ پولتيك، كشورداري به شيوه شهرداري است. شهرداري ها وظيفه اي جز آباداني شهر و برقراري رفاه و ثبات در شهر ندارند و اصولا به آنها ربطي ندارد كه مردم به بهشت مي روند يا جهنم! اما در معناي شرقي حكومت كه سياست باشد، هدايت مردم به راه راست يكي از ويژگي هاي اصلي و شايد مهم ترين ويژگي است.
درمان بيماري يك جسم مريض، به نسبت عمق و شدت بيماري، درد و سختي بيشتري را به مريض وارد مي كند، مثل عمل جراحي براي درمان قلب مريض يا تجويز داروي سرماخوردگي براي يك سرماخوردگي سطحي.
سياست ورزي نيز، به معناي شرقي آن، به تناسب مشكلات و دردهاي جامعه، پيكر بيمار جامعه را در ابتدا متحمل درد و رنج ميكند تا رسيدن به وضع بهبودي كامل.
دوم
در امكان تحقق دموكراسي
بنظر ميرسد كه اگر قرار باشد حاكم براساس نظر تك تك أفراد جامعه انتخاب شود، افراد جامعه بين دو نَفَر كه يكي مصلح اجتماعي است و خواهان تغيير سنت ها و ارزش هاي غلط حاكم بر جامعه و ديگري كه شعار رفاه و ثبات سر ميدهد، مردم دومي را انتخاب مي كنند.
اين انتخاب ممكن است ناشي از دو عامل باشد؛ يكي تعصب افراد جامعه بر سنت ها و روابط و ساختار هاي غلط كه آن هارا پرورش داده و زندگي آنها را تشكيل داده است و تغيير آن ها مستلزم هزينه زياد و رنج و تلاش است و ديگري تأثير رسانه ها كه توسط صاحبان سرمايه اداره مي شود و أساسا امكان دموكراسي و انتخاب آزادانه را نفي مي كنند.
در مجموع به نظر مي رسد مصلحان اجتماعي راهي براي اعمال إصلاحات ريشه اي و ساختاري از طريق دموكراسي ندارند و برخلاف شعارهاي شورانگيز طرفداران دموكراسي، دموكراسي منجر به ركورد و گنديدن جامعه و حركت نكردن به سمت اصلاح مي شود.
براى حركت و رشد جامعه به سمت وضعيت مطلوب و هدايت، رهبري متعهد، موظف است إصلاحات مورد نياز را، ولو بر خلاف خواست و اراده اكثريت افراد جامعه، اعمال كند تا پس از رهايي توده مردم از بند رسانه ها و ساختارهاى غلط جامعه، امكان تحقق دموكراسي واقعي بوجود بيايد و نيز توده مردم كه اكنون به آگاهي رسيده اند، صلاحيت نظردهي براي سياست ورزي در جامعه را كسب كنند.
تلخيص از: #روح_الله_اکبری
🔴@sharafodin_ir
شعرى كوتاه از #روح_الله_اکبری كه در واكنش به خبرهاى تلخ اين روزها درباره گورخواب هاى اطراف تهران سروده شده است:
اينك شما و سفره پر نان انقلاب
ما و بساط مرگ بجاى بساط خواب
بر ما مگير خرده كه جز آه در بساط
چيزي نداشتيم كه باشيم خوش حساب
"پيشاني" تو پينه زد و "دست هاي" من
"آن" زير سقف خانه و "اين" زير آفتاب
آن روى سكه، قصه ما ديدني تَر است
وقتي كنار مي رود از چهره ها نقاب
اين سفره را به خون جگر پهن كرده ايم
اينك شما و سفره پر نان انقلاب...
#شعر_دانش_آموزى
🔴@sharafodin_ir
yon.ir/sb0v
اينك شما و سفره پر نان انقلاب
ما و بساط مرگ بجاى بساط خواب
بر ما مگير خرده كه جز آه در بساط
چيزي نداشتيم كه باشيم خوش حساب
"پيشاني" تو پينه زد و "دست هاي" من
"آن" زير سقف خانه و "اين" زير آفتاب
آن روى سكه، قصه ما ديدني تَر است
وقتي كنار مي رود از چهره ها نقاب
اين سفره را به خون جگر پهن كرده ايم
اينك شما و سفره پر نان انقلاب...
#شعر_دانش_آموزى
🔴@sharafodin_ir
yon.ir/sb0v
مرز ما عشق است.
حادثه اخیر ساختمان پلاسکو، علاوه بر اینکه قلبم را، مانند قلب هر انسان دیگری به درد آورد و احساساتم را تحت تاثیر قرار داد، توجهم را به نکتهای جلب کرد.
اتفاقی که اخیرا شاهدش بودیم، سوختن و آتش گرفتن و دفن شدن تعدادی انسان و آرزوهایشان و آرزوهای فرزندان و همسرانشان بود و این، احساسات هر انسانی را جریحهدار میکند. اما این حادثه، مشابه و شاید خفیفتر از بسیاری از حوادثی است که بیخ گوش جزیره امن ِ محل زندگی ما – ایران- روزانه در حال رخ دادن است.
از شمال شرقی تا جنوب غربی ِ جزیره امن ما، یعنی از افغانستان و پاکستان، تا سوریه و فلسطین و یمن و عراق، سالهاست که انسانهایی و آرزوهایی، روزانه، آتش میگیرند و پودر میشوند و کودکانشان زیر آوار و بمباران و آتش، زاده میشوند و همانجا بزرگ میشوند و همانجا میمیرند.
همین مهرماه امسال بود که در فاصله یک هفته، سعودیها دو مجلس عروسی در یمن را با خاک یکسان کردند و بیشتر از دویست نفر-آرزو را سوزاندند! در حله عراق، هشتاد نفر از زائران اربعین توسط داعش منفجر شدند و حتما لازم نیست از آتش و خون سوریه بگویم! اینها حوادثی است که اخبارشان شاید بهخاطر گستردگیشان به گوش ما میرسند. اما نمیدانم چرا قلبمان را جریحه دار نمیکند! با این وضع، هر روز برای امت اسلامی عزای عمومی است و ما هر روز باید داغدار باشیم.
نمیدانم، بهجز مرزهایی که بین خود جعل کردهایم، آيا عامل دیگری هم هست که اینگونه ما را درمقابل این همه داغ، راحت و ساکت نگه میدارد و باعث میشود حقیقت امت اسلامی را در مرزهای جعلی جغرافیایی گم کنیم و رؤیای « تمدن بزرگ اسلامى » را فراموش کنیم یا خیر؟
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانش آموز دبيرستان شرف الدين
https://l1l.ir/z1j
🔴 @sharafodin_ir
حادثه اخیر ساختمان پلاسکو، علاوه بر اینکه قلبم را، مانند قلب هر انسان دیگری به درد آورد و احساساتم را تحت تاثیر قرار داد، توجهم را به نکتهای جلب کرد.
اتفاقی که اخیرا شاهدش بودیم، سوختن و آتش گرفتن و دفن شدن تعدادی انسان و آرزوهایشان و آرزوهای فرزندان و همسرانشان بود و این، احساسات هر انسانی را جریحهدار میکند. اما این حادثه، مشابه و شاید خفیفتر از بسیاری از حوادثی است که بیخ گوش جزیره امن ِ محل زندگی ما – ایران- روزانه در حال رخ دادن است.
از شمال شرقی تا جنوب غربی ِ جزیره امن ما، یعنی از افغانستان و پاکستان، تا سوریه و فلسطین و یمن و عراق، سالهاست که انسانهایی و آرزوهایی، روزانه، آتش میگیرند و پودر میشوند و کودکانشان زیر آوار و بمباران و آتش، زاده میشوند و همانجا بزرگ میشوند و همانجا میمیرند.
همین مهرماه امسال بود که در فاصله یک هفته، سعودیها دو مجلس عروسی در یمن را با خاک یکسان کردند و بیشتر از دویست نفر-آرزو را سوزاندند! در حله عراق، هشتاد نفر از زائران اربعین توسط داعش منفجر شدند و حتما لازم نیست از آتش و خون سوریه بگویم! اینها حوادثی است که اخبارشان شاید بهخاطر گستردگیشان به گوش ما میرسند. اما نمیدانم چرا قلبمان را جریحه دار نمیکند! با این وضع، هر روز برای امت اسلامی عزای عمومی است و ما هر روز باید داغدار باشیم.
نمیدانم، بهجز مرزهایی که بین خود جعل کردهایم، آيا عامل دیگری هم هست که اینگونه ما را درمقابل این همه داغ، راحت و ساکت نگه میدارد و باعث میشود حقیقت امت اسلامی را در مرزهای جعلی جغرافیایی گم کنیم و رؤیای « تمدن بزرگ اسلامى » را فراموش کنیم یا خیر؟
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانش آموز دبيرستان شرف الدين
https://l1l.ir/z1j
🔴 @sharafodin_ir
دربارهی دانشگاه گرايى
🔸رهبرى، اخيرا در ديدار معلمان به نكتهاى اشاره كردند كه توجه به چنين موضوعى در ميان مسئولين نظام ، پيش از اين بىسابقه بوده است:
" دانشگاهگرایی یک تفکر غلط و خطایی است که متأسفانه سایهی آن از ابتدای ورود به محیط مدرسه تا پایان تحصیلات در آموزش و پرورش، بر سر دانشآموزان سنگینی میکند. "
🔸مسئله دانشگاه گرايى همان چيزى است كه امروز ماهيت آموزش و پرورش را دچار تغيير كرده است.
تغيير ماهيت آموزش و پرورش يعنى فراموش شدن پرورش، فدا شدن پژوهش و كنكورى شدن آموزش.
🔸همان اتفاقى كه امروز امر آموزش را به امرى تجارى تبديل كرده است و بخش قابل توجهى از آنتن زنده تلويزيون را به تبليغ موسسات مشاوره كنكوری اختصاص داده است. همان كه باعث شده است دانش آموزان از پايه هفتم تست بزنند. همان كه باعث شده است روى بنرهاى تبليغاتى مدارس،مهم ترين عنصر، اعداد رتبههاى كنكور دانش آموزان آن مدرسه باشد. همان كه مدارس سمپاد را استحاله كرده است.
🔸اگر برنامهاى فوقالعاده يا كلاسى خارج از مدرسه وجود نداشت، آيا دانش آموزان در اين ١٢ سال كه هفت سالش را عربى و زبان انگليسى ميخوانند، میتوانستند كلمهاى انگليسى صحبت كنند يا عربى بخوانند؟ آيا دانش آموزان بعد از اين ١٢ سال كه بخوانيم و بنويسيم و ادبيات خوانده اند، با آثار مفاخر ادبى كشور، مأنوس میشوند؟ آيا بعد از ١٢ سال پيامهاى قرآن و دين و زندگى خواندن با اوليات دين و اصول عقايد مذهب آشنا ميشوند و توانايى دفاع از آنها را دارند؟
🔸من علت اين وضع را در همين دانشگاه گرايىِ مورد اشاره رهبرى ميدانم. دانشگاهگرايى يعنى كيفيتِ آموزش، پرورش و پژوهش فداى آزمون ورودى دانشگاه شود و متاسفانه از آنجا كه اين آزمون رقابتى است، به مرور زمان، آمادگى براى موفقيت در اين آزمون، هزينه و فرصت بيشترى میطلبد و اين آزمون سايه خود را بر سر آموزش كشور، گستردهتر میكند. و متاسفانه اين سالها، به خاطر تجارى سازى اين امر و وجود موسسات تجارى آموزشى، به شدتِ اين رقابت افزوده میشود.
اما مسئله اين است كه با وجود همه مستندهايى كه ساخته میشود و نامههايى كه داده میشود و اعتراضاتى كه میشود، هيچ چيز تغيير نمیكند و انگار مشكلات آموزش و پرورش اصلا براي هيچ كس مسئلهاى نيست. اين موضوع در مناظره دوم نامزدهاى رياست جمهورى كه بخشى از آن مربوط به آموزش و پرورش بود، به وضوح قابل مشاهده بود. هيچكدام از نامزدهاى تصدى بالاترين مقام اجرايى كشور مشكلى دربارهی مسائل گفته شده نداشتند و انگار هيچكس برايش مهم نيست كه بر سر آموزش و پرورش چه مىآيد.
🔸اما راه حل چيست؟ بنظر من انجمن هاى صنفى دانش آموزى و مطالبهگرى دانش آموزان. بنظر میرسد اين مسئله بايد به يك مطالبه فراگير تبديل شود تا قدم هايى برای بهبود آن برداشته بشود. اينكه انجمنهاى اسلامى دانش آموزى و سازمان دانش آموزى و بسيج دانش آموزى دقيقا دارند چه كار میكنند و چرا مطالبهاى در اين راستا بوجود نياوردهاند، هم سوال مهمى است. و مهم تر آنكه آيا ايراد از ساختار شكل دهنده اين مجموعه هاست و احتياج به بوجود آمدن مجموعهاى ديگر است يا نه هم بماند براى بعد.
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانشآموز دبیرستان شرفالدین
🔴 @sharafodin_ir
🔸رهبرى، اخيرا در ديدار معلمان به نكتهاى اشاره كردند كه توجه به چنين موضوعى در ميان مسئولين نظام ، پيش از اين بىسابقه بوده است:
" دانشگاهگرایی یک تفکر غلط و خطایی است که متأسفانه سایهی آن از ابتدای ورود به محیط مدرسه تا پایان تحصیلات در آموزش و پرورش، بر سر دانشآموزان سنگینی میکند. "
🔸مسئله دانشگاه گرايى همان چيزى است كه امروز ماهيت آموزش و پرورش را دچار تغيير كرده است.
تغيير ماهيت آموزش و پرورش يعنى فراموش شدن پرورش، فدا شدن پژوهش و كنكورى شدن آموزش.
🔸همان اتفاقى كه امروز امر آموزش را به امرى تجارى تبديل كرده است و بخش قابل توجهى از آنتن زنده تلويزيون را به تبليغ موسسات مشاوره كنكوری اختصاص داده است. همان كه باعث شده است دانش آموزان از پايه هفتم تست بزنند. همان كه باعث شده است روى بنرهاى تبليغاتى مدارس،مهم ترين عنصر، اعداد رتبههاى كنكور دانش آموزان آن مدرسه باشد. همان كه مدارس سمپاد را استحاله كرده است.
🔸اگر برنامهاى فوقالعاده يا كلاسى خارج از مدرسه وجود نداشت، آيا دانش آموزان در اين ١٢ سال كه هفت سالش را عربى و زبان انگليسى ميخوانند، میتوانستند كلمهاى انگليسى صحبت كنند يا عربى بخوانند؟ آيا دانش آموزان بعد از اين ١٢ سال كه بخوانيم و بنويسيم و ادبيات خوانده اند، با آثار مفاخر ادبى كشور، مأنوس میشوند؟ آيا بعد از ١٢ سال پيامهاى قرآن و دين و زندگى خواندن با اوليات دين و اصول عقايد مذهب آشنا ميشوند و توانايى دفاع از آنها را دارند؟
🔸من علت اين وضع را در همين دانشگاه گرايىِ مورد اشاره رهبرى ميدانم. دانشگاهگرايى يعنى كيفيتِ آموزش، پرورش و پژوهش فداى آزمون ورودى دانشگاه شود و متاسفانه از آنجا كه اين آزمون رقابتى است، به مرور زمان، آمادگى براى موفقيت در اين آزمون، هزينه و فرصت بيشترى میطلبد و اين آزمون سايه خود را بر سر آموزش كشور، گستردهتر میكند. و متاسفانه اين سالها، به خاطر تجارى سازى اين امر و وجود موسسات تجارى آموزشى، به شدتِ اين رقابت افزوده میشود.
اما مسئله اين است كه با وجود همه مستندهايى كه ساخته میشود و نامههايى كه داده میشود و اعتراضاتى كه میشود، هيچ چيز تغيير نمیكند و انگار مشكلات آموزش و پرورش اصلا براي هيچ كس مسئلهاى نيست. اين موضوع در مناظره دوم نامزدهاى رياست جمهورى كه بخشى از آن مربوط به آموزش و پرورش بود، به وضوح قابل مشاهده بود. هيچكدام از نامزدهاى تصدى بالاترين مقام اجرايى كشور مشكلى دربارهی مسائل گفته شده نداشتند و انگار هيچكس برايش مهم نيست كه بر سر آموزش و پرورش چه مىآيد.
🔸اما راه حل چيست؟ بنظر من انجمن هاى صنفى دانش آموزى و مطالبهگرى دانش آموزان. بنظر میرسد اين مسئله بايد به يك مطالبه فراگير تبديل شود تا قدم هايى برای بهبود آن برداشته بشود. اينكه انجمنهاى اسلامى دانش آموزى و سازمان دانش آموزى و بسيج دانش آموزى دقيقا دارند چه كار میكنند و چرا مطالبهاى در اين راستا بوجود نياوردهاند، هم سوال مهمى است. و مهم تر آنكه آيا ايراد از ساختار شكل دهنده اين مجموعه هاست و احتياج به بوجود آمدن مجموعهاى ديگر است يا نه هم بماند براى بعد.
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانشآموز دبیرستان شرفالدین
🔴 @sharafodin_ir
"كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته"
🔸امام خمينى ٢٤ ديماه ٥٧ در مصاحبه با روزنامه «لیبرال» درباره ويژگى هاى حكومت اسلامى ميفرمايند(https://l1l.ir/1nfy) :
🔸« امیدواریم که ایران اولین کشوری باشد که به چنین حکومتی دست مییابد. حکومتی که کوچکترین فرد ایرانی بتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتی انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد. »
🔸اينكه امام در مصاحبه با روزنامهای خارجی درباره ویژگیهای حکومت اسلامی چنین جملهاى میگویند برای من جالب است. همين مضمون را چند روز قبلش در مصاحبه با روزنامه «لوتاکونتینوا» نيز گفتهاند.(https://l1l.ir/1nfz)
🔸من امروز، گاهى اوقات در بحث ها و سؤال هايم، با جواب هايى مواجه ميشوم كه از شنيدن آنها عميقا احساس خطر ميكنم. مثلا دوستانم بارها به من گفتهاند كه انتقاد براى ما جايز نيست، چون متخصص امر نيستيم، يا اطلاعات كافى از مسائل پشت پرده نداريم. يا مجتهد نيستيم. دوستان من تصميم هاى حكومتى و سياسى را با اجتهاد درباره تعداد ركعت هاى نماز اشتباه گرفتهاند.
🔸من احساس ميكنم عاملى كه راه انتقاد كوچكترين فرد ايرانى از بالاترين فرد حكومت را در انديشه امام خمينى باز ميگذارد و آن را وظيفه و مسئوليت افراد ميداند، یک چيز است، و آن، فرق احكام سياسى و ديگر احكام عبادى است.
🔸درواقع احكام سياسى و نظرات سياسى، واقعيتى ملموس و در ارتباط تنگاتنگ با زندگى مردم است. مردم نتيجه یک تصميم را ميتوانند به وضوح در زندگى خود مشاهده كنند و مسائل سياسى مسائلى داراى پيامد و اثر ملموس و خارجى و قابل مشاهده و اندازهگیریاند. به علاوه اينكه نظرات و احكام سياسى، نه بطور مستقيم از علوم دينى و احاديث و آيات استخراج ميشوند، كه نظرات و سلائقى شخصى يا ناشى از مشورت با اشخاص مختلفى است كه براى هيچکدام از آنها ضمانتى مبنى بر عصمتشان به دست ما نرسيده. لذا احتمال اينكه نظرات آنها تحت تأثير عواملى نظير فشار خارجى يا هواهاى نفسانى قرار بگيرد، منتفى نيست.
🔸و اينكه اگر نظرات مسئولین حکومتی به هر بهانهای غيرقابل نقد شود، مسئله به استبداد منتهى ميشود. و اين نوع استبداد با پوشش دينى قابليت طرد و انكار منتقدين و بازسازى خود با كمک ابزار دين را هم در دست دارد. همانطور كه پيش از اين در تاريخ، قبح عدم تبعيت از خليفه و حاكم را خواندهایم و شنيدهایم كه امام حسين را به خاطر همين خروج بر خليفه خارجى خواندهاند.
🔸حال آنكه امام خمينى و آيتالله خامنهای كه خود مجتهد و متخصص امور دينىاند بارها بر حق انتقاد و مطالبهگری تک تک افراد جامعه از بالاترين مسئولين حكومتى تأكيد كردهاند.
+ نظر امام درباره مسئوليت افراد در انتقاد:
https://l1l.ir/1nf-
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانش آموز دبيرستان شرف الدين
🔴 @sharafodin_ir
🔸امام خمينى ٢٤ ديماه ٥٧ در مصاحبه با روزنامه «لیبرال» درباره ويژگى هاى حكومت اسلامى ميفرمايند(https://l1l.ir/1nfy) :
🔸« امیدواریم که ایران اولین کشوری باشد که به چنین حکومتی دست مییابد. حکومتی که کوچکترین فرد ایرانی بتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتی انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد. »
🔸اينكه امام در مصاحبه با روزنامهای خارجی درباره ویژگیهای حکومت اسلامی چنین جملهاى میگویند برای من جالب است. همين مضمون را چند روز قبلش در مصاحبه با روزنامه «لوتاکونتینوا» نيز گفتهاند.(https://l1l.ir/1nfz)
🔸من امروز، گاهى اوقات در بحث ها و سؤال هايم، با جواب هايى مواجه ميشوم كه از شنيدن آنها عميقا احساس خطر ميكنم. مثلا دوستانم بارها به من گفتهاند كه انتقاد براى ما جايز نيست، چون متخصص امر نيستيم، يا اطلاعات كافى از مسائل پشت پرده نداريم. يا مجتهد نيستيم. دوستان من تصميم هاى حكومتى و سياسى را با اجتهاد درباره تعداد ركعت هاى نماز اشتباه گرفتهاند.
🔸من احساس ميكنم عاملى كه راه انتقاد كوچكترين فرد ايرانى از بالاترين فرد حكومت را در انديشه امام خمينى باز ميگذارد و آن را وظيفه و مسئوليت افراد ميداند، یک چيز است، و آن، فرق احكام سياسى و ديگر احكام عبادى است.
🔸درواقع احكام سياسى و نظرات سياسى، واقعيتى ملموس و در ارتباط تنگاتنگ با زندگى مردم است. مردم نتيجه یک تصميم را ميتوانند به وضوح در زندگى خود مشاهده كنند و مسائل سياسى مسائلى داراى پيامد و اثر ملموس و خارجى و قابل مشاهده و اندازهگیریاند. به علاوه اينكه نظرات و احكام سياسى، نه بطور مستقيم از علوم دينى و احاديث و آيات استخراج ميشوند، كه نظرات و سلائقى شخصى يا ناشى از مشورت با اشخاص مختلفى است كه براى هيچکدام از آنها ضمانتى مبنى بر عصمتشان به دست ما نرسيده. لذا احتمال اينكه نظرات آنها تحت تأثير عواملى نظير فشار خارجى يا هواهاى نفسانى قرار بگيرد، منتفى نيست.
🔸و اينكه اگر نظرات مسئولین حکومتی به هر بهانهای غيرقابل نقد شود، مسئله به استبداد منتهى ميشود. و اين نوع استبداد با پوشش دينى قابليت طرد و انكار منتقدين و بازسازى خود با كمک ابزار دين را هم در دست دارد. همانطور كه پيش از اين در تاريخ، قبح عدم تبعيت از خليفه و حاكم را خواندهایم و شنيدهایم كه امام حسين را به خاطر همين خروج بر خليفه خارجى خواندهاند.
🔸حال آنكه امام خمينى و آيتالله خامنهای كه خود مجتهد و متخصص امور دينىاند بارها بر حق انتقاد و مطالبهگری تک تک افراد جامعه از بالاترين مسئولين حكومتى تأكيد كردهاند.
+ نظر امام درباره مسئوليت افراد در انتقاد:
https://l1l.ir/1nf-
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانش آموز دبيرستان شرف الدين
🔴 @sharafodin_ir
"تلویزیون در سیطره خیریهایها"
🔸امشب در يكى از برنامه هاى پربيننده تلويزيون، دو خانم را دعوت كرده بودند كه تا چند سال پيش شرايط زندگيشان خيلى بد بوده و پسر يكيشان آرزو داشته تلويزيون داشته باشند و دختر يكيشان هم خيلي ناراحت بوده. ولي امروز از صدقه سرى دو نفر ديگر موسوم به «حامی» ديگر بالاى سرشان سقف دارند و تلويزيون دارند و خوشحال اند و به قول مجرى برنامه، به بعضى از آرزوهايشان رسيده اند.
🔸مجرى برنامه كه اشك در چشمانش حلقه زده بود هم اواخر برنامه توصيه كرد كه بجاى شعار دادن هركداممان يك قدم كوچك برداريم و خودمان را به امام على شبيه كنيم. و آخر كار هم حامى هاى اين دو خانواده را دعوت كردند تا روى آنتن زنده دركنار حمايت شده ها از روند حمايتشان بگويند و مجرى هم هى از «میزان خوشحالی» و «حال دل حامیان» بعد از اين عمل نيكوكارانه و مهربانانه ميپرسد.
🔸بله، امام على آنها، امام على نازنين موسسات خيريه و طرح هاى محسنين است كه هيچ اعتراضى به ساختار اقتصادى و تداول مال بين اغنياء ندارند و باقيمانده پول و غذايشان را جلوى «قشر آسیبپذیر» تف ميكنند.
🔸امام على آنها در چشم بدبخت بيچاره ها زل ميزند و در كنار آنها روى آنتن زنده مينشيند و از روند كمك كردن به آنها صحبت ميكند و براى ما از حس خوشحالى كمك به بدبخت ها ميگويد كه ما هم براى خوب شدن حال دلمان به فقرا كمك كنيم. امام على آنها ديگر هيچ وقت نميگويد «فما جاعَ فقير الا بما مَنَعَ غني»(١)و نميپرسد «أليس كان رسول الله يقسم بالسوية بين المسلمين؟»(٢)
بنظرم بازخوانى يادداشت «خیریه به دنبال بازتولید خیریه» امروز، ضرورى است:
https://t.iss.one/sharafodin_ir/168
١-هيچ فقيري گرسنه نميماند مگر اينكه توانگري حق او را نداده باشد.
٢-آيا پيامبر ميان مسلمين به مساوات و برابري تقسيم نميكرد؟
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانش آموز دبيرستان شرف الدين
🔴 @sharafodin_ir
🔸امشب در يكى از برنامه هاى پربيننده تلويزيون، دو خانم را دعوت كرده بودند كه تا چند سال پيش شرايط زندگيشان خيلى بد بوده و پسر يكيشان آرزو داشته تلويزيون داشته باشند و دختر يكيشان هم خيلي ناراحت بوده. ولي امروز از صدقه سرى دو نفر ديگر موسوم به «حامی» ديگر بالاى سرشان سقف دارند و تلويزيون دارند و خوشحال اند و به قول مجرى برنامه، به بعضى از آرزوهايشان رسيده اند.
🔸مجرى برنامه كه اشك در چشمانش حلقه زده بود هم اواخر برنامه توصيه كرد كه بجاى شعار دادن هركداممان يك قدم كوچك برداريم و خودمان را به امام على شبيه كنيم. و آخر كار هم حامى هاى اين دو خانواده را دعوت كردند تا روى آنتن زنده دركنار حمايت شده ها از روند حمايتشان بگويند و مجرى هم هى از «میزان خوشحالی» و «حال دل حامیان» بعد از اين عمل نيكوكارانه و مهربانانه ميپرسد.
🔸بله، امام على آنها، امام على نازنين موسسات خيريه و طرح هاى محسنين است كه هيچ اعتراضى به ساختار اقتصادى و تداول مال بين اغنياء ندارند و باقيمانده پول و غذايشان را جلوى «قشر آسیبپذیر» تف ميكنند.
🔸امام على آنها در چشم بدبخت بيچاره ها زل ميزند و در كنار آنها روى آنتن زنده مينشيند و از روند كمك كردن به آنها صحبت ميكند و براى ما از حس خوشحالى كمك به بدبخت ها ميگويد كه ما هم براى خوب شدن حال دلمان به فقرا كمك كنيم. امام على آنها ديگر هيچ وقت نميگويد «فما جاعَ فقير الا بما مَنَعَ غني»(١)و نميپرسد «أليس كان رسول الله يقسم بالسوية بين المسلمين؟»(٢)
بنظرم بازخوانى يادداشت «خیریه به دنبال بازتولید خیریه» امروز، ضرورى است:
https://t.iss.one/sharafodin_ir/168
١-هيچ فقيري گرسنه نميماند مگر اينكه توانگري حق او را نداده باشد.
٢-آيا پيامبر ميان مسلمين به مساوات و برابري تقسيم نميكرد؟
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانش آموز دبيرستان شرف الدين
🔴 @sharafodin_ir
Telegram
مدرسه علومانسانی
خیریه به دنبال بازتولید خیریه
از اصلی ترین دلایل اختلافات طبقاتی وجود ساختارها و سیستمهای ناعادلانه توزیع ثروت در کشورها است.
در پی قرار گرفتن مشکل اختلاف طبقاتی در صدر دغدغه های اندیشمندان، ساختار جدیدی به اسم خیریه ظهور میکند. تصورش را بکنید؛ نظامی…
از اصلی ترین دلایل اختلافات طبقاتی وجود ساختارها و سیستمهای ناعادلانه توزیع ثروت در کشورها است.
در پی قرار گرفتن مشکل اختلاف طبقاتی در صدر دغدغه های اندیشمندان، ساختار جدیدی به اسم خیریه ظهور میکند. تصورش را بکنید؛ نظامی…
🔷 «كدام نخبه؟ كدام مغز؟»
🔸پارسال در دیدار نخبگان با رهبر انقلاب یكی از مسئولین موقع سخنرانی از یكی از نخبگان نقل میكرد كه آمده به او گفته است كه ما مثل الكلیم، اگر نگهمان ندارید میپریم!
🔸همان موقع در همان جلسه با خودم فكرميكردم كه یک نفر كه در یک رقابت برنده شده است، با آن همه تسهيلاتى كه بعد به او اختصاص ميابد، چرا بجاى اينكه خود را بيشتر بدهكار بداند، طلبكار است؟
🔸اصلا نخبه یعنی چه؟ مگر غیر از این است كه المپیادیها و رتبههای بالای كنكور را نخبه حساب میكنند و مگر اصلا كنكور و المپیاد معیار هوش و نخبگی و استعداد است؟ معمولا کسی در کنکور موفق میشود که در فلان مدرسه غیرانتفاعی بوده و فلان اساتید را داشته است که یادش بدهند چطور تست بزند، چه ربطی به هوش او دارد؟ درباره المپياد هم كه وضعش بنظرم فعلا بهتر از كنكور است- اگر روند نزديكى اش به كنكور متوقف شود- هم وضع بهتر نيست. المپياد، سنجش استعدادهاى افراد طبقه متوسط به بالاست.
🔸كنكور و المپیاد رقابت افراد طبقۀ متوسط به بالاست. اگر اشتباهی كسی از طبقۀ دیگری وارد این رقابت شد هم، سریعا پس میخورد. مثالش را همین پارسال در دوره المپیاد دیدم. یكی از بچهها از یكی از روستاهای اردبیل آمده بود. هفته اول دوره نتوانست فضا را تحمل كند، قید همه چیز را زد و انصراف داد. چون این فضا معمولا با ثروت بدست میآید و در تسخیر افراد طبقه متوسط به بالاست. اگر کسی از طبقه دیگر بیاید، رانده میشود چون مانند آنها نیست و نمیتواند بشود.
🔸الكلها بجای اینكه خودشان را بیشتر بدهكار مردم بدانند، از همه هم بیشتر طلبكارند، كافی است حقوق نخبگیشان عقب بیفتد كه بهشان بربخورد و مهاجرت كنند و آنور هم از بیمهریها نالان باشند بجای اینكه به فكر تغییر فضا باشند و خودشان را وقف مردم بدانند.
🔸من نميدانم تعريف نخبه چيست؟ كسى كه صنعت موشكى ايران را از صفر شروع ميكند و قبل از شهادت ايران را به قطب موشكى دنيا تبديل ميكند، كسى كه خودروهاى الكتريكى ميسازد، كسى كه مثلا بتواند ايران را در توليد گندم خودكفا كند، كسى كه اساسا در یک حوزه علمى يا فرهنگى به مردم خدمتى بكند يا كسى كه صرفا در يک رقابت نه چندان عادلانه برنده شده است و بعد هم بخاطر كسب ثروت و رفاه از كشورش رفته است و اساسا حس تعهدى در مقابل مردمش و هزينه اى كه در كشورش براى پرورش او شده است ندارد؟
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانش آموز دبيرستان شرف الدين
🔴 @sharafodin_ir
🔸پارسال در دیدار نخبگان با رهبر انقلاب یكی از مسئولین موقع سخنرانی از یكی از نخبگان نقل میكرد كه آمده به او گفته است كه ما مثل الكلیم، اگر نگهمان ندارید میپریم!
🔸همان موقع در همان جلسه با خودم فكرميكردم كه یک نفر كه در یک رقابت برنده شده است، با آن همه تسهيلاتى كه بعد به او اختصاص ميابد، چرا بجاى اينكه خود را بيشتر بدهكار بداند، طلبكار است؟
🔸اصلا نخبه یعنی چه؟ مگر غیر از این است كه المپیادیها و رتبههای بالای كنكور را نخبه حساب میكنند و مگر اصلا كنكور و المپیاد معیار هوش و نخبگی و استعداد است؟ معمولا کسی در کنکور موفق میشود که در فلان مدرسه غیرانتفاعی بوده و فلان اساتید را داشته است که یادش بدهند چطور تست بزند، چه ربطی به هوش او دارد؟ درباره المپياد هم كه وضعش بنظرم فعلا بهتر از كنكور است- اگر روند نزديكى اش به كنكور متوقف شود- هم وضع بهتر نيست. المپياد، سنجش استعدادهاى افراد طبقه متوسط به بالاست.
🔸كنكور و المپیاد رقابت افراد طبقۀ متوسط به بالاست. اگر اشتباهی كسی از طبقۀ دیگری وارد این رقابت شد هم، سریعا پس میخورد. مثالش را همین پارسال در دوره المپیاد دیدم. یكی از بچهها از یكی از روستاهای اردبیل آمده بود. هفته اول دوره نتوانست فضا را تحمل كند، قید همه چیز را زد و انصراف داد. چون این فضا معمولا با ثروت بدست میآید و در تسخیر افراد طبقه متوسط به بالاست. اگر کسی از طبقه دیگر بیاید، رانده میشود چون مانند آنها نیست و نمیتواند بشود.
🔸الكلها بجای اینكه خودشان را بیشتر بدهكار مردم بدانند، از همه هم بیشتر طلبكارند، كافی است حقوق نخبگیشان عقب بیفتد كه بهشان بربخورد و مهاجرت كنند و آنور هم از بیمهریها نالان باشند بجای اینكه به فكر تغییر فضا باشند و خودشان را وقف مردم بدانند.
🔸من نميدانم تعريف نخبه چيست؟ كسى كه صنعت موشكى ايران را از صفر شروع ميكند و قبل از شهادت ايران را به قطب موشكى دنيا تبديل ميكند، كسى كه خودروهاى الكتريكى ميسازد، كسى كه مثلا بتواند ايران را در توليد گندم خودكفا كند، كسى كه اساسا در یک حوزه علمى يا فرهنگى به مردم خدمتى بكند يا كسى كه صرفا در يک رقابت نه چندان عادلانه برنده شده است و بعد هم بخاطر كسب ثروت و رفاه از كشورش رفته است و اساسا حس تعهدى در مقابل مردمش و هزينه اى كه در كشورش براى پرورش او شده است ندارد؟
#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانش آموز دبيرستان شرف الدين
🔴 @sharafodin_ir
مدرسه شرفالدین
🔴 عدالت یا ادالت؟! #بست_نشینی (۱ از ۲) t.iss.one/SharafMedia/4 ⭕️ بست، نشستن یا بستنشستن؟! در ضمن، تکخوری ممنوع! 🔻 یکم: - «امروز جامعهی دینبنیاد قدیم ایران، سردی ناشی از برکشیده شدن دینمداری از عرصهی سیاسیون را احساس میکند و در فقدانش میگرید. در واقع…
🔴 «لطفا بیگناهیتان را ثابت کنید»
در #نقد مطلب «عدالت یا ادالت؟!»
🔸۶ سال است که قوه قضائیه، علیه حامیان احمدینژاد و همراهانش، شدیدترین برخوردها را روا داشته است. از سال ۹۰ تا ۹۲، حداقل ۲۹ وبلاگنویس از حامیان این جریان را به دادگاه احضار کرده است.
سال ٩٤ بقایی -یکی از معاونین احمدینژاد- را ظاهرا بهخاطر شکایت نهاد ریاستجمهوری بهدلیل پرداخت پاداش به ۱۶ عضو هیئت دولت در دولت قبل ۷ ماه بازداشت موقت کرده است و دوباره یکسال و نیم بعد از آزادی او، در مقابل خانهاش دستگیرش کردند و با قرار وثیقه ۵۰ میلیارد تومانی و ناتوانى او در تأمین این وثیقه، دوباره او را بازداشت کردند.
🔸 بعد از آزادى، بار دیگر -به گفته خودش- بخاطر اظهاراتش درباره قوه قضاییه به دادگاه احضار شد. باز به گفته خودش، یکی از وکلایش در این میان به ۲سال و نیم و دیگری به ۹ماه زندان محکوم شدند.
🔸 در این میان عبدالرضا داوری -یکی از حامیان احمدینژاد- نیز به ۲ سال حبس محکوم شد که گفته میشود دلیل آن وجود کامنتهای توهینآمیز نسبت به رهبری، زیر یکی از پستهای فیسبوکش است.
🔸 همچنین، چندی پیش برای جوانفکر -یکی از مشاورین احمدینژاد- احضاریهای ارسال شد که به گفته خودش او را به «مشارکت در اخلال در نظم عمومی» و «معاونت در توهین و نشر اکاذیب» متهم کردهاند. همزمان احضاریهای با همین عناوین برای مهدی باغجری -از اعضای دفتر احمدینژاد- نیز ارسال شد.
🔸 اینها تنها بخشی از برخوردهای قوه قضاییه با اطرافیان و حامیان احمدینژاد است. از آن طرف از سال ۸۸ تا امروز، رسانهها و منابر پر است از توهین و افترا نسبت به وی و حامیان و اطرافیانش. «جاسوسی»، «انحراف»، «اختلاس و اتهامات مالى»، «جنگیری و سوء استفاده از علوم غریبه» بخشی از این اتهامات است. جالب اینجاست که مدعیالعموم، واکنشی درمقابل اتهامزنندگان نشان نمیدهد.
🔸 اما مطالبه بقایی از بستنشینی چه بود؟ دادگاه علنی! مسئلهای که تاکنون بارها آن را عنوان کرده است. جالب اینجاست که در اصل ۱۶۵ قانون اساسی به علنی بودن محاکمات اشاره شده است و در ماده ۱۸۸ آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، استثنائات آن بیان شده است: «اعمال منافی عفت و جرائمی که بر خلاف اخلاق حسنه است.»، «امور خانوادگی یا دعاوی خصوصی به درخواست طرفین»، «علنی بودن محاکمه، مخل امنیت یا احساسات مذهبی باشد». همچنین در اصل ۱۶۵ قانون اساسی، استثنائات برگزاری دادگاه علنی اینچنین بیان شده است: «به تشخیص دادگاه، علنی بودن آن منافی عفت و نظم عمومی باشد» و «در دعاوی خصوصی طرفین دعوا تقاضا کنند غیرعلنی برگزار شود».
🔸 نویسنده متن «عدالت یا ادالت»، براساس ادلهای، از جمله اختصاص اعتراض احمدینژاد به اطرافیانش، ادعا کرده است که او و همراهانش شهوت قدرت دارند و بهدنبال جایگاه خود در قدرتاند. بهفرض که احمدینژاد صرفا درباره اطرافیان خودش داد عدالت سر داده باشد، این موضوع چه ارتباطی به قدرتطلبی دارد؟ دوم اینکه یکبار دیگر به سطور بالا مراجعه کنید، آیا همه اینها نمیتواند موجبات خشم و اعتراض احمدینژاد را برانگیزد؟ آیا #عدالتخواهان و نه ادالتخواهان(!) در یک دعوا، بهجای آنکه همراه مظلوم، تظلمخواهی کنند، انتظار دارند فرد مظلوم بهدنبال احقاق حق همه مظلومان عالم باشد و اگر صرفا حق خود را مطالبه کند، از او حمایت نمیکنند؟
🔸 اگر واقعا در میان جمعی، عدالت، مسئله باشد، فارغ از اینکه تظلمخواه چه کسی باشد، همراه او داد عدالت سر میدهند، هرچند با او مرزبندی داشته باشند. به اصطلاح عدالتخواهان، در این ۶ سال هیچ سؤال و ابهامی در نحوه برخورد قوه قضائیه با حامیان احمدینژاد نداشتهاند و بنظرشان همه چيز عادى و طبيعى پيش رفته است و مشکلی نبوده است الا نحوه عدالتخواهى احمدینژاد؟ آیا برگزاری علنی دادگاه و شفافیت در روند دادرسی مطالبه زیادی است؟ اگر عدالتخواهید و نه #ادالتخواه ، لطفا بیگناهیتان را ثابت کنید و بدون فلسفهبافی، از مظلوم، هرچند باب میلتان نباشد، حمایت کنید.
🖋 #روح_الله_اکبری دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه تهران
🔴 @sharafodin_ir
در #نقد مطلب «عدالت یا ادالت؟!»
🔸۶ سال است که قوه قضائیه، علیه حامیان احمدینژاد و همراهانش، شدیدترین برخوردها را روا داشته است. از سال ۹۰ تا ۹۲، حداقل ۲۹ وبلاگنویس از حامیان این جریان را به دادگاه احضار کرده است.
سال ٩٤ بقایی -یکی از معاونین احمدینژاد- را ظاهرا بهخاطر شکایت نهاد ریاستجمهوری بهدلیل پرداخت پاداش به ۱۶ عضو هیئت دولت در دولت قبل ۷ ماه بازداشت موقت کرده است و دوباره یکسال و نیم بعد از آزادی او، در مقابل خانهاش دستگیرش کردند و با قرار وثیقه ۵۰ میلیارد تومانی و ناتوانى او در تأمین این وثیقه، دوباره او را بازداشت کردند.
🔸 بعد از آزادى، بار دیگر -به گفته خودش- بخاطر اظهاراتش درباره قوه قضاییه به دادگاه احضار شد. باز به گفته خودش، یکی از وکلایش در این میان به ۲سال و نیم و دیگری به ۹ماه زندان محکوم شدند.
🔸 در این میان عبدالرضا داوری -یکی از حامیان احمدینژاد- نیز به ۲ سال حبس محکوم شد که گفته میشود دلیل آن وجود کامنتهای توهینآمیز نسبت به رهبری، زیر یکی از پستهای فیسبوکش است.
🔸 همچنین، چندی پیش برای جوانفکر -یکی از مشاورین احمدینژاد- احضاریهای ارسال شد که به گفته خودش او را به «مشارکت در اخلال در نظم عمومی» و «معاونت در توهین و نشر اکاذیب» متهم کردهاند. همزمان احضاریهای با همین عناوین برای مهدی باغجری -از اعضای دفتر احمدینژاد- نیز ارسال شد.
🔸 اینها تنها بخشی از برخوردهای قوه قضاییه با اطرافیان و حامیان احمدینژاد است. از آن طرف از سال ۸۸ تا امروز، رسانهها و منابر پر است از توهین و افترا نسبت به وی و حامیان و اطرافیانش. «جاسوسی»، «انحراف»، «اختلاس و اتهامات مالى»، «جنگیری و سوء استفاده از علوم غریبه» بخشی از این اتهامات است. جالب اینجاست که مدعیالعموم، واکنشی درمقابل اتهامزنندگان نشان نمیدهد.
🔸 اما مطالبه بقایی از بستنشینی چه بود؟ دادگاه علنی! مسئلهای که تاکنون بارها آن را عنوان کرده است. جالب اینجاست که در اصل ۱۶۵ قانون اساسی به علنی بودن محاکمات اشاره شده است و در ماده ۱۸۸ آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، استثنائات آن بیان شده است: «اعمال منافی عفت و جرائمی که بر خلاف اخلاق حسنه است.»، «امور خانوادگی یا دعاوی خصوصی به درخواست طرفین»، «علنی بودن محاکمه، مخل امنیت یا احساسات مذهبی باشد». همچنین در اصل ۱۶۵ قانون اساسی، استثنائات برگزاری دادگاه علنی اینچنین بیان شده است: «به تشخیص دادگاه، علنی بودن آن منافی عفت و نظم عمومی باشد» و «در دعاوی خصوصی طرفین دعوا تقاضا کنند غیرعلنی برگزار شود».
🔸 نویسنده متن «عدالت یا ادالت»، براساس ادلهای، از جمله اختصاص اعتراض احمدینژاد به اطرافیانش، ادعا کرده است که او و همراهانش شهوت قدرت دارند و بهدنبال جایگاه خود در قدرتاند. بهفرض که احمدینژاد صرفا درباره اطرافیان خودش داد عدالت سر داده باشد، این موضوع چه ارتباطی به قدرتطلبی دارد؟ دوم اینکه یکبار دیگر به سطور بالا مراجعه کنید، آیا همه اینها نمیتواند موجبات خشم و اعتراض احمدینژاد را برانگیزد؟ آیا #عدالتخواهان و نه ادالتخواهان(!) در یک دعوا، بهجای آنکه همراه مظلوم، تظلمخواهی کنند، انتظار دارند فرد مظلوم بهدنبال احقاق حق همه مظلومان عالم باشد و اگر صرفا حق خود را مطالبه کند، از او حمایت نمیکنند؟
🔸 اگر واقعا در میان جمعی، عدالت، مسئله باشد، فارغ از اینکه تظلمخواه چه کسی باشد، همراه او داد عدالت سر میدهند، هرچند با او مرزبندی داشته باشند. به اصطلاح عدالتخواهان، در این ۶ سال هیچ سؤال و ابهامی در نحوه برخورد قوه قضائیه با حامیان احمدینژاد نداشتهاند و بنظرشان همه چيز عادى و طبيعى پيش رفته است و مشکلی نبوده است الا نحوه عدالتخواهى احمدینژاد؟ آیا برگزاری علنی دادگاه و شفافیت در روند دادرسی مطالبه زیادی است؟ اگر عدالتخواهید و نه #ادالتخواه ، لطفا بیگناهیتان را ثابت کنید و بدون فلسفهبافی، از مظلوم، هرچند باب میلتان نباشد، حمایت کنید.
🖋 #روح_الله_اکبری دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه تهران
🔴 @sharafodin_ir