پيش به سوى توييتر!
بهنظر میرسد موجهاى اخير هشتگى در توييتر، به جز فشار بر قوه قضائيه، در حال همراه كردن قشر گستردهترى از سياستمدارها، وبلاگنويسها(كه امروز تلگرام نويس اند)، فعالان فرهنگى و ... با خود است.
شايد اين توجيه كه حضور در جبههاى كه طرف مقابل آن را تصرف كرده است واجب است، منطقى به نظر برسد. اما نكتهاى مهم پيرامون دعواهاى توييترى و فضاى توييتر وجود دارد كه به نظر میرسد از آن غفلت شده است.
محيط توييتر، محيطى ١٤٠ كاراكترى است. يعنى با احتساب فاصلهها، علامتهاى سجاوندى و حروف، در مجموع، هر كاربر اجازهی استفاده از ١٤٠ كاراكتر در هر فرسته دارد.
با حسابى سرانگشتى مشخص مىشود كه در ١٤٠ كاراكتر، امكان شكلگيرى بحثى منطقى، بسيار پايين است. كاربر در ١٤٠ كاراكتر تنها فرصت ميكند نتيجهی همه مقدماتى كه بايد با استفاده از قياسها و تمثيلهاى منطقى به آن برسد را بيان كند.
حالا كه فرصت بحث منطقى از او گرفته شده است، بايد نتيجه همه مقدمات محذوف را هرچه كوبندهتَر و نافذتَر بيان كند تا اثر بيشترى داشته باشد و مثلا "ريتوييت" و " فيواستار" شود.
اين فضاى غيرمنطقى خود را در موجهاى هشتگى بيشتر نشان میدهد. مثلا همين موج #savearash كه اخيراً به راه افتاده بود. كاربرانِ هشتگزن يا اصلا به اين نكته فكر نمیكردند يا توجهى به آن نمیكردند كه مثلا چرا بايد اين هشتگ انگليسى باشد؟ چرا بايد اساسا تقاضاى savearash بهوجود بيايد؟ اگر ماجراى او و همسرش واقعا ماجرايى امنيتى باشد چه؟ آيا بهتر نيست بجاى اين كار كه استهزاى حقوق و قانون و روند بررسى قانونى است، از قوه قضائيه تقاضاى شفافيت بكنيم؟ و سوالاتى ازين دست.
يا در طرف مقابل، كسانى، افراد ديگر را " قرتى" مىنامند و خونشان را مباح ميكنند. اين حرف چه شوخى باشد چه جدى، بىمنطق است.
بهوجود آمدن اين بحثهاى غير منطقى پيامد محيط ١٤٠ كاراكترى توييتر است كه باعث میشود صرفا نتيجه مورد نظر نويسنده بيان شود. با حذف مقدمات مورد نياز براى بوجود آمدن بحث منطقی و إقناع مخاطب.
پيامد اين موجهاى إحساسي و غير منطقى، ابتذال بحثهاى سياسى و غير منطقىتَر شدنِ مواجهات سياسى است كه باعث از بين رفتن فضاى گفتگوى بين طرفهاست.
#تحلیل_دانش_آموزی
#روحالله_اکبری دانشآموز دبیرستان شرفالدین
🔴 @sharafodin_ir
l1l.ir/xfz
بهنظر میرسد موجهاى اخير هشتگى در توييتر، به جز فشار بر قوه قضائيه، در حال همراه كردن قشر گستردهترى از سياستمدارها، وبلاگنويسها(كه امروز تلگرام نويس اند)، فعالان فرهنگى و ... با خود است.
شايد اين توجيه كه حضور در جبههاى كه طرف مقابل آن را تصرف كرده است واجب است، منطقى به نظر برسد. اما نكتهاى مهم پيرامون دعواهاى توييترى و فضاى توييتر وجود دارد كه به نظر میرسد از آن غفلت شده است.
محيط توييتر، محيطى ١٤٠ كاراكترى است. يعنى با احتساب فاصلهها، علامتهاى سجاوندى و حروف، در مجموع، هر كاربر اجازهی استفاده از ١٤٠ كاراكتر در هر فرسته دارد.
با حسابى سرانگشتى مشخص مىشود كه در ١٤٠ كاراكتر، امكان شكلگيرى بحثى منطقى، بسيار پايين است. كاربر در ١٤٠ كاراكتر تنها فرصت ميكند نتيجهی همه مقدماتى كه بايد با استفاده از قياسها و تمثيلهاى منطقى به آن برسد را بيان كند.
حالا كه فرصت بحث منطقى از او گرفته شده است، بايد نتيجه همه مقدمات محذوف را هرچه كوبندهتَر و نافذتَر بيان كند تا اثر بيشترى داشته باشد و مثلا "ريتوييت" و " فيواستار" شود.
اين فضاى غيرمنطقى خود را در موجهاى هشتگى بيشتر نشان میدهد. مثلا همين موج #savearash كه اخيراً به راه افتاده بود. كاربرانِ هشتگزن يا اصلا به اين نكته فكر نمیكردند يا توجهى به آن نمیكردند كه مثلا چرا بايد اين هشتگ انگليسى باشد؟ چرا بايد اساسا تقاضاى savearash بهوجود بيايد؟ اگر ماجراى او و همسرش واقعا ماجرايى امنيتى باشد چه؟ آيا بهتر نيست بجاى اين كار كه استهزاى حقوق و قانون و روند بررسى قانونى است، از قوه قضائيه تقاضاى شفافيت بكنيم؟ و سوالاتى ازين دست.
يا در طرف مقابل، كسانى، افراد ديگر را " قرتى" مىنامند و خونشان را مباح ميكنند. اين حرف چه شوخى باشد چه جدى، بىمنطق است.
بهوجود آمدن اين بحثهاى غير منطقى پيامد محيط ١٤٠ كاراكترى توييتر است كه باعث میشود صرفا نتيجه مورد نظر نويسنده بيان شود. با حذف مقدمات مورد نياز براى بوجود آمدن بحث منطقی و إقناع مخاطب.
پيامد اين موجهاى إحساسي و غير منطقى، ابتذال بحثهاى سياسى و غير منطقىتَر شدنِ مواجهات سياسى است كه باعث از بين رفتن فضاى گفتگوى بين طرفهاست.
#تحلیل_دانش_آموزی
#روحالله_اکبری دانشآموز دبیرستان شرفالدین
🔴 @sharafodin_ir
l1l.ir/xfz