رمان نوجوان «تفنگ بادی» نوشته محسن محمدی داستان عده ای کودک مدرسه ای است که جنگ را از دریچه چشمان خودشان روایت میکنند. کودکانی که با مفهوم جنگ آشنا نیستند و هر کدام با خلاقیت در دنیای کودکانه خود به دنبال یافتن راههایی برای پیروزی بر جنگ هستند.
برشی از رمان:
هواپیمای سیاهی در ارتفاعت پایین به سمت ما می آمد. علی گفت: معتطل نکن، بزنش. یاسر در این گیر و دار پرسید: راستی، حمید ساچمه گذاشتی توی تفنگ؟ حمید عتصبانی جواب داد: این قدر هم خنگ نیستم. از قبل آماده اش کردم. یاسر گفت: پس گلنگدن یادت نره. همه به جز حمید خنده مان گرفت. مانده بودم یاسر در آن شرایط چه طور می توانست شوخی کند. اصلا این حرف ها را از کجا می آورد؟! هواپیما خیلی نزدیک شده بود. همه هیجان زده بودیم. حمید تفنگ را به طرف هواپیما نشانه رفت...
#تفنگ_بادی
#محسن_محمدی
#انتشارات_شهرستان_ادب
برای خرید این رمان به سایت #ادب_بوک به آدرس:
Www.AdabBook.com/تفنگ-بادی
@ShahrestanAdabPub
برشی از رمان:
هواپیمای سیاهی در ارتفاعت پایین به سمت ما می آمد. علی گفت: معتطل نکن، بزنش. یاسر در این گیر و دار پرسید: راستی، حمید ساچمه گذاشتی توی تفنگ؟ حمید عتصبانی جواب داد: این قدر هم خنگ نیستم. از قبل آماده اش کردم. یاسر گفت: پس گلنگدن یادت نره. همه به جز حمید خنده مان گرفت. مانده بودم یاسر در آن شرایط چه طور می توانست شوخی کند. اصلا این حرف ها را از کجا می آورد؟! هواپیما خیلی نزدیک شده بود. همه هیجان زده بودیم. حمید تفنگ را به طرف هواپیما نشانه رفت...
#تفنگ_بادی
#محسن_محمدی
#انتشارات_شهرستان_ادب
برای خرید این رمان به سایت #ادب_بوک به آدرس:
Www.AdabBook.com/تفنگ-بادی
@ShahrestanAdabPub