Forwarded from شهرستان ادب
🔻 داستان فلسفی
یادداشتی از #علیرضا_سمیعی
پروندهکتاب #همه_چیز_مثل_اول_است
▪️ «کتابهای «یوستین گردر» یعنی «دنیای سوفی» و «فال ورق» و. . . از اساس، برای آموزش فلسفه نوشتهشدهاند. در کنارشان بعضی از کتابهای «سارتر» قرار میگیرد. همه میگویند «تهوّع» یک رمان فلسفی است. «آنتوان روکانتن» هنگام پرتاب سنگی در آب و با این فکر که سنگی که در دست دارد هم مانند خودش، واجد وجود است، دچار تهوع میشود. آنتوان، مورّخی منزویست که پس از دگرگونی احوالش، مدام در خیابانها سرگردان است و در کافهها فالگوش میایستد و از اینکه مردم بهراحتی از کلمات استفاده میکنند سرگیجه میگیرد. رابطه تاریخ و فلسفه حدوداً از زمان «هِگل» رابطهای شناختهشدهاست. درگیریهای ذهنی آنتوان هم رنگ و صبغهای فلسفی دارد. او از حقیقت وجود میپرسد و اینکه چگونه همه چیزها در وجود داشتن یگانهاند و در عین حال از یکدیگر جدایند؟.» ...
https://goo.gl/YE7WLt
یادداشت علیرضا سمیعی بر مجموعه داستان #همه_چیز_مثل_اول_است را در صفحه نخستین #پرونده_کتاب سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗https://shahrestanadab.com/Content/ID/7432
🔗shahrestanadab.com/پرونده-کتاب-همه-چیز-مثل-اول-است
@shahrestanadab☑️
یادداشتی از #علیرضا_سمیعی
پروندهکتاب #همه_چیز_مثل_اول_است
▪️ «کتابهای «یوستین گردر» یعنی «دنیای سوفی» و «فال ورق» و. . . از اساس، برای آموزش فلسفه نوشتهشدهاند. در کنارشان بعضی از کتابهای «سارتر» قرار میگیرد. همه میگویند «تهوّع» یک رمان فلسفی است. «آنتوان روکانتن» هنگام پرتاب سنگی در آب و با این فکر که سنگی که در دست دارد هم مانند خودش، واجد وجود است، دچار تهوع میشود. آنتوان، مورّخی منزویست که پس از دگرگونی احوالش، مدام در خیابانها سرگردان است و در کافهها فالگوش میایستد و از اینکه مردم بهراحتی از کلمات استفاده میکنند سرگیجه میگیرد. رابطه تاریخ و فلسفه حدوداً از زمان «هِگل» رابطهای شناختهشدهاست. درگیریهای ذهنی آنتوان هم رنگ و صبغهای فلسفی دارد. او از حقیقت وجود میپرسد و اینکه چگونه همه چیزها در وجود داشتن یگانهاند و در عین حال از یکدیگر جدایند؟.» ...
https://goo.gl/YE7WLt
یادداشت علیرضا سمیعی بر مجموعه داستان #همه_چیز_مثل_اول_است را در صفحه نخستین #پرونده_کتاب سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗https://shahrestanadab.com/Content/ID/7432
🔗shahrestanadab.com/پرونده-کتاب-همه-چیز-مثل-اول-است
@shahrestanadab☑️
#تازه_های_نشر
مجموعه شعر #صدای_بهتر_زخم
#علیرضا_سمیعی
#انتشارات_شهرستان_ادب
نمایشگاه کتاب تهران
سالن ناشران عمومی
انتهای راهروی 17 غرفه 18
@ShahrestanAdabPub
مجموعه شعر #صدای_بهتر_زخم
#علیرضا_سمیعی
#انتشارات_شهرستان_ادب
نمایشگاه کتاب تهران
سالن ناشران عمومی
انتهای راهروی 17 غرفه 18
@ShahrestanAdabPub
گریه هایت برده تاب یک هزاران ایل را
خنده تو گردن آویز است جبرائیل را
برگلویت بوسه می دادند مردان و زنان
می شنیدند از قدیم آواز اسماعیل را
آنقدر زود از حرم رفتی که سرگشته است حج
کعبه احرام سیاهی بسته این تعجیل را
ناکسان با هلهله ساز و طبق آورده اند
می برند از خیمه ات ارثیه هابیل را
آتش از دامان طفلان حرم بالا کشید
آه عیسی شعله زد اوراق صد انجیل را
خواهرت «انا فتحنا» خواند و شلاق اش زدند
خون گرفته صورت محزون این ترتیل را
روز محشر نیست اما مردمان مرده هم
می شناسند از مصافت آه عزرائیل را
در مقاماتی که باید دم دهد در صور خویش
گرد صحرا سینه زن دیدند اسرافیل را
#علیرضا_سمیعی
از مجموعه شعر #صدای_بهتر_زخم
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
خنده تو گردن آویز است جبرائیل را
برگلویت بوسه می دادند مردان و زنان
می شنیدند از قدیم آواز اسماعیل را
آنقدر زود از حرم رفتی که سرگشته است حج
کعبه احرام سیاهی بسته این تعجیل را
ناکسان با هلهله ساز و طبق آورده اند
می برند از خیمه ات ارثیه هابیل را
آتش از دامان طفلان حرم بالا کشید
آه عیسی شعله زد اوراق صد انجیل را
خواهرت «انا فتحنا» خواند و شلاق اش زدند
خون گرفته صورت محزون این ترتیل را
روز محشر نیست اما مردمان مرده هم
می شناسند از مصافت آه عزرائیل را
در مقاماتی که باید دم دهد در صور خویش
گرد صحرا سینه زن دیدند اسرافیل را
#علیرضا_سمیعی
از مجموعه شعر #صدای_بهتر_زخم
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub