انتشارات شهرستان ادب
#تازه_های_نشر #شاخ_دماغی_ها رمان نوجوان نوشتهٔ #سیده_عذرا_موسوی نشر #شهرستان_ادب @ShahrestanAdabPub
#تازه_های_نشر
🔻رمان #شاخ_دماغی_ها ویژۀ #نوجوانان به بازار کتاب آمد
نخستین کتاب #مدرسه_رمان شهرستان ادب و اثری از #سیده_عذرا_موسوی
▪️رمان «شاخ دماغیها»، نخستین محصول «مدرسه رمان» شهرستان ادب، به بازار آمد. این #رمان را سیده عذرا موسوی برای گروه سنی نوجوان نوشته است.
کتاب پیشین سیدهعذرا موسوی با عنوان « #جشن_باغ_صدری » مجموعهداستانی بود که توانست نظر جمع بسیاری از منتقدان و مخاطبان جدی ادبیات را به خود جلب کند و توقعها را از این بانوی جوان نویسنده بالا ببرد.
«شاخ دماغیها»، در 184 صفحه و 23 فصل، داستان دختر نوجوانی را روایت میکند که پدر و مادرش برای درمان به خارج از کشور میروند و او ناچار است مدتی را در خانه خالهاش سر کند. در آنجا پسر نوجوانی هم زندگی میکند که ناچار است اتاقش را طی این مدت، در اختیار دخترخاله خود بگذارد و از این مساله اصلا دل خوشی ندارد. به علاوه، او دخترخاله را مزاحم کارهای مخفیانه خود میداند. بدین ترتیب جنگی پنهانی میان این دو درمیگیرد که نتایج پیشبینی نشدهای برایشان به بار میآورد.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «دو روز از آمدن نیلوفر نگذشته بود و من گند زده بودم. حالا شب مامان و بابا میآمدند و نیلوفر مثل مأمور کلانتری همه چیز را میگذاشت کف دستشان. از این بشر هیچی بعید نبود. لابد برای خودشیرینی چهار تا هم میگذاشت رویش و تحویلشان میداد. دیگر چی بدتر از این میشد؟»
ماجرای این رمان اجتماعی در دوران معاصر میگذرد. موسوی، نویسنده داستان، این کتاب را در مدرسه رمان، مدرسه آموزشی موسسه فرهنگی شهرستان ادب، نگاشته است. این نخستین رمانی است که به قلم نویسندگان این مدرسه منتشر میشود. «شاخ دماغیها» در تیراژ 1000 نسخه و با قیمت 14000 تومان به بازار نشر عرضه شده است.
گفتنیست دیگر آثار مدرسه رمان با مخاطبان بزرگسال نیز به زودی وارد بازار نشر میشوند.
#شاخ_دماغی_ها
رمان نوجوان
نوشتهٔ #سیده_عذرا_موسوی
نشر #شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
🔻رمان #شاخ_دماغی_ها ویژۀ #نوجوانان به بازار کتاب آمد
نخستین کتاب #مدرسه_رمان شهرستان ادب و اثری از #سیده_عذرا_موسوی
▪️رمان «شاخ دماغیها»، نخستین محصول «مدرسه رمان» شهرستان ادب، به بازار آمد. این #رمان را سیده عذرا موسوی برای گروه سنی نوجوان نوشته است.
کتاب پیشین سیدهعذرا موسوی با عنوان « #جشن_باغ_صدری » مجموعهداستانی بود که توانست نظر جمع بسیاری از منتقدان و مخاطبان جدی ادبیات را به خود جلب کند و توقعها را از این بانوی جوان نویسنده بالا ببرد.
«شاخ دماغیها»، در 184 صفحه و 23 فصل، داستان دختر نوجوانی را روایت میکند که پدر و مادرش برای درمان به خارج از کشور میروند و او ناچار است مدتی را در خانه خالهاش سر کند. در آنجا پسر نوجوانی هم زندگی میکند که ناچار است اتاقش را طی این مدت، در اختیار دخترخاله خود بگذارد و از این مساله اصلا دل خوشی ندارد. به علاوه، او دخترخاله را مزاحم کارهای مخفیانه خود میداند. بدین ترتیب جنگی پنهانی میان این دو درمیگیرد که نتایج پیشبینی نشدهای برایشان به بار میآورد.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «دو روز از آمدن نیلوفر نگذشته بود و من گند زده بودم. حالا شب مامان و بابا میآمدند و نیلوفر مثل مأمور کلانتری همه چیز را میگذاشت کف دستشان. از این بشر هیچی بعید نبود. لابد برای خودشیرینی چهار تا هم میگذاشت رویش و تحویلشان میداد. دیگر چی بدتر از این میشد؟»
ماجرای این رمان اجتماعی در دوران معاصر میگذرد. موسوی، نویسنده داستان، این کتاب را در مدرسه رمان، مدرسه آموزشی موسسه فرهنگی شهرستان ادب، نگاشته است. این نخستین رمانی است که به قلم نویسندگان این مدرسه منتشر میشود. «شاخ دماغیها» در تیراژ 1000 نسخه و با قیمت 14000 تومان به بازار نشر عرضه شده است.
گفتنیست دیگر آثار مدرسه رمان با مخاطبان بزرگسال نیز به زودی وارد بازار نشر میشوند.
#شاخ_دماغی_ها
رمان نوجوان
نوشتهٔ #سیده_عذرا_موسوی
نشر #شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📚معرفي كتاب « #جشن_باغ_صدری » در برنامه #کتابخوان
✏️نويسنده و خوانش كتاب: #سیدهعذرا_موسوی
📕ناشر: #شهرستان_ادب
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب:
@ShahrestanAdabPub
✏️نويسنده و خوانش كتاب: #سیدهعذرا_موسوی
📕ناشر: #شهرستان_ادب
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب:
@ShahrestanAdabPub
چرا «جشن باغ صدری» کتاب خوبیست؟
یاددشتی از #علی_عبدالوهاب در روزنامه قدس :
#جشن_باغ_صدری داستان خوبی است؛ چون از چالش مهمّ داستان کوتاه سر بلند بیرون میآید. یکی از گردنههای مهم در نوشتن داستان کوتاه، شخصیّتپردازیست. کوتاهی داستان، فرصت محدودی به نویسنده میدهد تا بتواند شخصیّتها را بنا کرده و بهوسیلۀ آنها داستان را پیش ببرد. موفقیّت جشن باغ صدری اساساً مدیون شخصیت مادر است؛ مادر که فهمیده شد، بهوسیلۀ او مخاطب بیرونی وارد داستان میشود و اتّفاقات داستان برای او معنیدار میشود. مخاطب را برونگرایی افراطی، انرژی بیپایان و بلبلزبانیهای کلیشهای و در عینِِ حال خاصّ و به جای مادر با داستان همراه میکند. از همان عبارت «ذلیل شده! چادر نمازت!» روشن میشود که با چه فردی طرف هستیم. این شخصیّت، طبیعی است که بهخاطر باغ نرفتن غوغا بهپا کند و آنچنان پشت سر هم کلمات و استدلالات و آسمان و ریسمان را با سرعت بچیند که شوهرش را کلافه کند. وقتی این شخصیّت شکل پیدا کرد، رضایت به فرستادن فریده پیش طوطی عجیب نمینماید و اینکه قبل از رفتن فریده پشیمان شود و خودش برود، نه تنها از داستان بیرون نمیزند و غیر طبیعی نیست، بلکه کاملاً انتظارات خواننده را برآورده میکند.
نویسنده با هوشمندی و درک این موضوع که «تصویر بیرونی» چنین شخصیتهایی جذّاب است نه «تصویر درونیشان»، در عین حال که مادر شخصیت اصلیست، او را راوی قرار نداده و ما تصویر دختر کوچک را از وی مشاهده میکنیم. طبیعیاش این است که ما ببینیم مادر به دختر کوچکش با حرص میگوید «من گور تو را با همین دستهایم میکنم اگر از این غلطها بکنی» و اتّفاقا اگر ذهنیات مادر در موقع ادای این کلمات یا دیگر فرازهای داستان اضافه میشد، دیگر با چنین شخصیت پرکششی مواجه نبودیم.
ادامه این یادداشت را در سایت #انتشارات_شهرستان_ادب بخوانید:
yon.ir/JMOyy
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب:
@ShahrestanAdabPub
یاددشتی از #علی_عبدالوهاب در روزنامه قدس :
#جشن_باغ_صدری داستان خوبی است؛ چون از چالش مهمّ داستان کوتاه سر بلند بیرون میآید. یکی از گردنههای مهم در نوشتن داستان کوتاه، شخصیّتپردازیست. کوتاهی داستان، فرصت محدودی به نویسنده میدهد تا بتواند شخصیّتها را بنا کرده و بهوسیلۀ آنها داستان را پیش ببرد. موفقیّت جشن باغ صدری اساساً مدیون شخصیت مادر است؛ مادر که فهمیده شد، بهوسیلۀ او مخاطب بیرونی وارد داستان میشود و اتّفاقات داستان برای او معنیدار میشود. مخاطب را برونگرایی افراطی، انرژی بیپایان و بلبلزبانیهای کلیشهای و در عینِِ حال خاصّ و به جای مادر با داستان همراه میکند. از همان عبارت «ذلیل شده! چادر نمازت!» روشن میشود که با چه فردی طرف هستیم. این شخصیّت، طبیعی است که بهخاطر باغ نرفتن غوغا بهپا کند و آنچنان پشت سر هم کلمات و استدلالات و آسمان و ریسمان را با سرعت بچیند که شوهرش را کلافه کند. وقتی این شخصیّت شکل پیدا کرد، رضایت به فرستادن فریده پیش طوطی عجیب نمینماید و اینکه قبل از رفتن فریده پشیمان شود و خودش برود، نه تنها از داستان بیرون نمیزند و غیر طبیعی نیست، بلکه کاملاً انتظارات خواننده را برآورده میکند.
نویسنده با هوشمندی و درک این موضوع که «تصویر بیرونی» چنین شخصیتهایی جذّاب است نه «تصویر درونیشان»، در عین حال که مادر شخصیت اصلیست، او را راوی قرار نداده و ما تصویر دختر کوچک را از وی مشاهده میکنیم. طبیعیاش این است که ما ببینیم مادر به دختر کوچکش با حرص میگوید «من گور تو را با همین دستهایم میکنم اگر از این غلطها بکنی» و اتّفاقا اگر ذهنیات مادر در موقع ادای این کلمات یا دیگر فرازهای داستان اضافه میشد، دیگر با چنین شخصیت پرکششی مواجه نبودیم.
ادامه این یادداشت را در سایت #انتشارات_شهرستان_ادب بخوانید:
yon.ir/JMOyy
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب:
@ShahrestanAdabPub
چرا «جشن باغ صدری» کتاب خوبیست؟
یادداشتی از #علی_عبدالوهاب بر مجموعه داستان #جشن_باغ_صدری نوشته #سیده_عذرا_موسوی
https://tinyurl.com/y8nlr5r4
@ShahrestanAdabPub
یادداشتی از #علی_عبدالوهاب بر مجموعه داستان #جشن_باغ_صدری نوشته #سیده_عذرا_موسوی
https://tinyurl.com/y8nlr5r4
@ShahrestanAdabPub