انتشارات شهرستان ادب
267 subscribers
1.05K photos
92 videos
1 file
426 links
انتشارات شهرستان ادب، ناشر تخصصی شعر و داستان

برای خرید کتاب‌ها، ادب بوک همیشه همراه شماست📚
آیدی ثبت سفارش
@adab_book
سایت خرید آنلاین
Adabbook.com
ارسال کتاب در کوتاهترین زمان
Download Telegram
اوّل مهر رسید و من در همان " اوّل آ " بودم
مثل گنجشک دلم می زد، مثل گنجشک رها بودم

پای یک پنجره میزی بود، چه تقلّای عزیزی بود
پنجره راه گریزی بود، خیره در پنجره ها بودم

پشت هر پنجره دنیایی ست ، چشم وا کردم و بستم ، آه
من کجایم؟ تو کجا؟ با خویش در همین چون و چرا بودم

گفت : بابا دو هجا دارد... نام من چار هجایی بود
نان یکی... آب یکی ... باران... مثل باران دو هجا بودم

گفت: هر حرف صدا دارد... در سکون حرف زدم با خود
هم صدا بودم و هم ساکت ، نه سکوت و نه صدا بودم

گفت: دلتنگ که ای؟ خندید... گریه کردم که پدر... خم شد
آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم

جنگ شد، پنجره ها افتاد ، بچّه ها تشنه سفر کردند
هشت نهر آینه جاری شد، تشنه در کرببلا بودم

گفت: هی هی! تو کجایی؟ تو ... راست می گفت، کجایم من؟
تو نبودی... تو چهل سال است... من... اجازه؟... همه را بودم

تو چهل سال همه غایب... تو چهل سال همه در خویش...
من چهل سال، خدای من! من چهل سال کجا بودم؟

#علیرضا_قزوه

از کتاب گزیده غزل #چمدانهای_قدیمی
به انتخاب #علی_محمد_مودب و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب


@ShahrestanAdabPub
نشست، خستگی‌اش را تکاند روی درخت
شکسته‌پرهایش را نشاند روی درخت

#مبین_اردستانی
#لحظه_های_بی_ملاحظه
#انتشارات_شهرستان_ادب

عکس از #فائزه_کثیری

@ShahrestanAdabPub
غیر زیبایی ندیدی در بلا باران عشق
از الست عاشقی قالوا بلایی زیستی

#مبین_اردستانی
#لحظه‌های_بی‌ملاحظه
#انتشارات_شهرستان_ادب

اربعین 1440 ه.ق - کربلا
تل زینبیه در حال تعمیر

@ShahrestanAdabPub
بر قرار و در مدار با وفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی

با محمد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت
مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی

دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت
لحظه ها را در تب داغ جدایی زیستی

خون جگر بودی تمام عمر از زهر جفا
مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی

بی زمان در بارگاه قدس، با عشق حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی

آمدی از جان عالم خود پرستاری کنی
دور او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی

بارها تیر سه شعبه با گلویت خون گریست
با علی اصغر در اوجی کبریایی زیستی

هر چه تشنه با حسینت سر بریدند از قفا
شکر کردی دم به دم خون خدایی زیستی

غیر زیبایی ندیدی در بلا باران عشق
از الست عاشقی قالو بلایی زیستی

نذر شکر بی شکایت بر در تسلیم محض
سر نهادی البلاء للولایی زیستی

از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر
در هوای ناله های نینوایی زیستی

خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش به جان
هم نفس با آیه های روشنایی زیستی

نور چشم آفرینش هم تو بودی از ازل
تا ابد بدر الدجا شمس الضحایی زیستی

عالمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی

پر بزن، وقت پریدن آمد ای که سال ها
در قفس هر لحظه با شوق رهایی زیستی

#مبین_اردستانی

از مجموعه شعر #لحظه‌های_بی‌ملاحظه
#انتشارات_شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabPub
نشست نقد و بررسی مجموعه شعر #لحظه_های_بی_ملاحظه سروده #مبین_اردستانی در خبرگزاری مهر

سه شنبه 29 آبان ساعت 16
خیابان نجات اللهی بعد از سمیه کوچه بیمه

#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
جلسه نقد مجموعه شعر #لحظه_های_بی_ملاحظه سروده #مبین_اردستانی در حوزه هنری #مشهد

دوشنبه 13 اسفند
ساعت 17
مشهد بین هاشمیه 20 و 22
حوزه هنری

#انتشارات_شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabPub
تا حس شود صدای تو، آب آفریده شد
چشمت غریب بود، شهاب آفریده شد

تحریر گام های تو را در جواب آب
رودی که می رسد به شتاب آفریده شد

بی مهر تو چه می گذرد بر شب قلوب؟
دوزخ جواب بود و عذاب آفریده شد

ربط تو با تراب در ابهام مانده بود
صحرای تشنه کام و سحاب آفریده شد

پرسش مهیب بود: خدایا چگونه‌ای؟
کعبه دهان گشود و جواب آفریده شد

#قربان_ولیئی
غزلی از کتاب #موسیقی_نواحی_جان
به انتخاب:
#زهیر_توکلی و #مبین_اردستانی
#انتشارات_شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabPub
عشق یعنی بَری از غفلتِ خودخواهی شو
هجرت از خود کن و سرچشمه‌ی آگاهی شو

به تمنّای تو دریاست همه‌تن آغوش
از خودت کوچ کن و رود شو و راهی شو

محضِ خورشید شدن ذرّه‌ای از خویش برآ
قد بکش، دلزده از این‌همه کوتاهی شو

قرن‌ها فاصله است از رمضان تا رمضان
کاروان می‌گذرد... بیرقِ همراهی شو

نکند خواب بمانی... نَفَسَت یخ بزند
گرم از سوزِ مناجاتِ سحرگاهی شو

روزه یعنی که بمیر از طلبِ هر چه جز او
روز و شب تشنه‌ی انوارِ هواللّهی شو

زردروییت شود آینه‌ی خطّ نگار
قلمِ حضرتِ حق را ورقِ کاهی شو

در دلِ برکه‌ی حق تا تپشی مهلت هست
از شدن خسته نشو، ماه نشد ماهی شو

چند گویم به تو هر لحظه که این شو یا آن
آنِ او باش، برو هر چه که می‌خواهی شو

#مبین_اردستانی
غزلی از مجموعه شعر #لحظه_های_بی_ملاحظه
#انتشارات_شهرستان_ادب

لینک خرید اینترنتی از سایت #ادب_بوک :
https://adabbook.com/لحظه-های-بی-ملاحظه

@ShahrestanAdabPub
گریه کن لوءلوء و مرجان که هوا دم کرده
چاهِ کوفه عطشِ چشمه‌ی زمزم کرده

ذوالفقاری‌ست که سر خم نکند پیشِ کسی
پشتِ ابروی تو را خونِ جگر خم کرده

شانه‌ای محرمِ غم نیست که این ابرِ حزین
رو به چاه آورده، پشت به عالم کرده:

《آه! ای چاه، به این قومِ وفادار بگو
که علی خوبی در حقّ شما کم کرده؟》

-- صبر کن صبر علی! کرب و بلا نزدیک است
مزدِ احسانِ تو را کوفه فراهم کرده

مصحف این بار به شمشیر ورق خورد و علی
ختمِ قرآنش را نذرِ محرّم کرده

#مبین_اردستانی
از مجموعه شعر #لحظه_های_بی_ملاحظه
#انتشارات_شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabPub
زنده‌تر از تو کسی نیست، چرا گریه کنیم؛
مرگمان باد و مباد آن که تو را گریه کنیم

هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید
ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم؛

رفتنت آینه آمدنت بود، ببخش
شب میلاد تو تلخ است که ما گریه کنیم

ما به جسم شهدا گریه نکردیم، مگر
می‌توانیم به جان شهدا گریه کنیم؛

گوش جان باز به فتوای تو داریم، بگو
با چنین حال بمیریم و یا گریه کنیم؛

ای تو با لهجه خورشید سراینده ما
ما تو را با چه زبانی به خدا گریه کنیم؛

آسمانا! همه ابریم گره خورده به هم
سر به دامان کدام عقده‌گشا گریه کنیم؛

باغبانا ! ز تو و چشم تو آموخته‌ایم
که به جان تشنگی باغچه‌ها گریه کنیم

#محمد_علی_بهمنی

از کتاب #غزل_زندگی_کنیم (گزیده غزل محمدعلی بهمنی)

به انتخاب #محمد_حسین_نعمتی و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب

سالروز ارتحال حضرت #امام_خمینی (ره) تسلیت باد.

@ShahrestanAdabPub
به مناسبت سالروز درگذشت شاعر گرامی، #قیصر_امین_پور

نشست خستگی‌اش را تکاند روی درخت
شکسته‌پرهایش را نشاند روی درخت

پرنده از دلِ مجروح و جانِ رنجورش
چه‌ها چه‌ها که برایم نخواند روی درخت

دمِ غروب که شد با نسیمِ آوازش
پرنده‌های جهان را کشاند روی درخت

هوای لانه‌ی خود کرد و بال‌هایش را
ز گَرد و رنگِ تعلّق تکاند روی درخت

پرنده بود، رها بود، مثلِ ما که نبود
پرنده‌تر شد و پر زد، نماند روی درخت

#مبین_اردستانی
از مجموعه شعر #لحظه_های_بی_ملاحظه
#انتشارات_شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabPub