به زیر پایم نگاه کردم. چشمه ای می جوشید. زانو زدم و از آب چشمه خوردم. ناگهان دهان چشمه بازتر شد و مثل برکه ای شد و در آن فرو رفتم. غرق شادی بودم و از خنکی آب لذت می بردم. فریاد می زدم آزادی ...
رفته رفته آب قرمز شد و داغ داغ. هر لحظه فریادم بلند تر می شد. بیشتر و بیشتر. داشتم می سوختم. همه جا سیاه و سرخ بود. همه جا داغ داغ بود. دستی به سمتم آمد. داشتم غرق می شدم. دستم را دراز کردم تا آن دست را بگیرم ...
برشی از کتابِ #روزگار_فراموش_شده
اثر #مهدی_رضائی
نشر #شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب شعر و داستان:
https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A
رفته رفته آب قرمز شد و داغ داغ. هر لحظه فریادم بلند تر می شد. بیشتر و بیشتر. داشتم می سوختم. همه جا سیاه و سرخ بود. همه جا داغ داغ بود. دستی به سمتم آمد. داشتم غرق می شدم. دستم را دراز کردم تا آن دست را بگیرم ...
برشی از کتابِ #روزگار_فراموش_شده
اثر #مهدی_رضائی
نشر #شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب شعر و داستان:
https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A
♦️ #تجدید_چاپ
#چاپ_دوم
🔺 #معرفی_کتاب
«روزگار فراموششده» اثر مهدی رضایی به چاپ دوم رسید.
داستان کتاب، مربوط به چند دوست است که در جریان رخداد انقلاب اسلامی، با یکدیگر در ارتباط بودهاند و پس از سر گذراندن ماجراهای گوناگون، اکنون هر یک برداشتی از واقعیت دارد و بر اساس مستندات خود، به دنبال پیدا کردن مسبب مصیبتهایی است که از سر گذرانده است. «رضا» که از شکنجههای ساواک به جان آمده، در صدد یافتن «اسحاق» و انتقامگیری از اوست، حال آنکه ماجرای اسحاق هم به آن درجه از سادگی که رضا میاندیشد نیست و قصه، سر دراز دارد. در این میانه، شخصی به نام «شکور» که در بیمارستان بستری است و سردستۀ یکی از گروههای اسلامی بوده، شدیداً به دنبال آن است که با اطلاعرسانی درست به رضا، او را از حقیقتی که در ابهام مانده باخبر کند.
داستان مهدی رضایی که پیچیدگی و تعلیق فراوانی دارد و به برههای از تاریخ اختصاص دارد که کمتر در مورد آن نوشته شده است، داستانی خواندنی است و چاپ دوم آن، بیانگر علاقۀ مخاطبان ادبیات به این اثر جذاب است.
📗 رمان #روزگار_فراموش_شده
🖋#مهدی_رضایی
📚#انتشارات_شهرستان_ادب
لینک وبسایت فروشگاه اینترنتی ادببوک جهت سفارش کتاب:
https://adabbook.com/
☘️ @ShahrestanAdabPub
#چاپ_دوم
🔺 #معرفی_کتاب
«روزگار فراموششده» اثر مهدی رضایی به چاپ دوم رسید.
داستان کتاب، مربوط به چند دوست است که در جریان رخداد انقلاب اسلامی، با یکدیگر در ارتباط بودهاند و پس از سر گذراندن ماجراهای گوناگون، اکنون هر یک برداشتی از واقعیت دارد و بر اساس مستندات خود، به دنبال پیدا کردن مسبب مصیبتهایی است که از سر گذرانده است. «رضا» که از شکنجههای ساواک به جان آمده، در صدد یافتن «اسحاق» و انتقامگیری از اوست، حال آنکه ماجرای اسحاق هم به آن درجه از سادگی که رضا میاندیشد نیست و قصه، سر دراز دارد. در این میانه، شخصی به نام «شکور» که در بیمارستان بستری است و سردستۀ یکی از گروههای اسلامی بوده، شدیداً به دنبال آن است که با اطلاعرسانی درست به رضا، او را از حقیقتی که در ابهام مانده باخبر کند.
داستان مهدی رضایی که پیچیدگی و تعلیق فراوانی دارد و به برههای از تاریخ اختصاص دارد که کمتر در مورد آن نوشته شده است، داستانی خواندنی است و چاپ دوم آن، بیانگر علاقۀ مخاطبان ادبیات به این اثر جذاب است.
📗 رمان #روزگار_فراموش_شده
🖋#مهدی_رضایی
📚#انتشارات_شهرستان_ادب
لینک وبسایت فروشگاه اینترنتی ادببوک جهت سفارش کتاب:
https://adabbook.com/
☘️ @ShahrestanAdabPub