This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 |ببینید|
انتشار به مناسب هفته #دفاع_مقدس
#شعرخوانی اسماعیل محمدپور
یک)
دفتر نقاشی اش را روی میز گذاشت
کودک
و مدادش را
و خاطرات پدرش را
و خشم اش را
حالا همه ی گزینه ها روی میز بود.
دو)
دختر از پنجره به شهر نگریست
شهرِ خاموش
شهرِ بی عاشق
شهرِ خاموشِ بی عاشق
مردان به خاطر عشق رفته بودند
هیچکس به خاطر عشق نمانده بود.
سه)
پدرِ کودکی بود که مداد رنگی نداشت
مردِ زنی بود که برایش می مرد
پسرِ مردی بود که بادکنک می فروخت
برادرِ دختر بودی که لباس عروسی اش را می دوخت
مرگ
مانده بود که کدامشان را در آغوش بگیرد.
چهار)
صلح
تابلویی بی نظیری بود
اگر جنگ نقاشی اش نمی کرد.
شعرهایی از مجموعه شعر سپید #من_میز_را_برای_دو_نفر_می_چینم
#انتشارات_شهرستان_ادب
خرید اینترنتی این مجموعه شعر از سایت #ادب_بوک:
https://adabbook.com/من-میز-را-برای-دو-نفر-می-چینم
@ShahrestanAdabPub
انتشار به مناسب هفته #دفاع_مقدس
#شعرخوانی اسماعیل محمدپور
یک)
دفتر نقاشی اش را روی میز گذاشت
کودک
و مدادش را
و خاطرات پدرش را
و خشم اش را
حالا همه ی گزینه ها روی میز بود.
دو)
دختر از پنجره به شهر نگریست
شهرِ خاموش
شهرِ بی عاشق
شهرِ خاموشِ بی عاشق
مردان به خاطر عشق رفته بودند
هیچکس به خاطر عشق نمانده بود.
سه)
پدرِ کودکی بود که مداد رنگی نداشت
مردِ زنی بود که برایش می مرد
پسرِ مردی بود که بادکنک می فروخت
برادرِ دختر بودی که لباس عروسی اش را می دوخت
مرگ
مانده بود که کدامشان را در آغوش بگیرد.
چهار)
صلح
تابلویی بی نظیری بود
اگر جنگ نقاشی اش نمی کرد.
شعرهایی از مجموعه شعر سپید #من_میز_را_برای_دو_نفر_می_چینم
#انتشارات_شهرستان_ادب
خرید اینترنتی این مجموعه شعر از سایت #ادب_بوک:
https://adabbook.com/من-میز-را-برای-دو-نفر-می-چینم
@ShahrestanAdabPub