Forwarded from کتاب و کتابخوانی
📚 وقتیکه رهبرانقلاب در نمایشگاه کتاب شعر «ما سینه زدیم، بی صدا باریدند» را خواندند
🔻نوبت غرفهی شهرستان ادب شد که امسال یکی از ناشران نمونه شده بود. 🔹آقا، علی محمد مؤدب را تحویل گرفتند. کتابهای جدید نشر را طلب کردند و شناختنامهی قزوه را در جواب گرفتند. همینطور سال گرگ. آقا پرسیدند اسم این کتاب شبیه گرگ سالی امیر حسین فردی است. مؤدب توضیح داد سال گرگ برگزیدهی جشنوارهی داستان انقلاب است که آن موقع خود آقای فردی دبیرش بود.
🔹آقا کتابی را هم برداشتند و پشت کتاب را نگاه کردند شعر معروف از آخر مجلس را خواندند. «ما سینه زدیم، بی صدا باریدند/ از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند/ ما مدعیان صف اول بودیم/ از آخر مجلس شهدا را چیدند.» یک نفر پرسید کتاب کیست و آقا جواب دادند: «#کتاب_میلاد!» عرفانپور را میگفتند.
🔺موقع رفتن آقا گفتند مجموع کارهای شما الحمدلله خوب است. یک نفر از داخل غرفه گفت: آقا ما دوستتان داریم. آقا هم جواب داد: من هم دوستتان دارم.
🚩 روایتی از متن و حاشیهی بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب
١٣٩٤/٢/٢٣
بازديد از غرفه انتشارات شهرستان ادب
📚 @Khamenei_Book
🔻نوبت غرفهی شهرستان ادب شد که امسال یکی از ناشران نمونه شده بود. 🔹آقا، علی محمد مؤدب را تحویل گرفتند. کتابهای جدید نشر را طلب کردند و شناختنامهی قزوه را در جواب گرفتند. همینطور سال گرگ. آقا پرسیدند اسم این کتاب شبیه گرگ سالی امیر حسین فردی است. مؤدب توضیح داد سال گرگ برگزیدهی جشنوارهی داستان انقلاب است که آن موقع خود آقای فردی دبیرش بود.
🔹آقا کتابی را هم برداشتند و پشت کتاب را نگاه کردند شعر معروف از آخر مجلس را خواندند. «ما سینه زدیم، بی صدا باریدند/ از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند/ ما مدعیان صف اول بودیم/ از آخر مجلس شهدا را چیدند.» یک نفر پرسید کتاب کیست و آقا جواب دادند: «#کتاب_میلاد!» عرفانپور را میگفتند.
🔺موقع رفتن آقا گفتند مجموع کارهای شما الحمدلله خوب است. یک نفر از داخل غرفه گفت: آقا ما دوستتان داریم. آقا هم جواب داد: من هم دوستتان دارم.
🚩 روایتی از متن و حاشیهی بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب
١٣٩٤/٢/٢٣
بازديد از غرفه انتشارات شهرستان ادب
📚 @Khamenei_Book