انتشارات شهرستان ادب
268 subscribers
1.05K photos
92 videos
1 file
426 links
انتشارات شهرستان ادب، ناشر تخصصی شعر و داستان

برای خرید کتاب‌ها، ادب بوک همیشه همراه شماست📚
آیدی ثبت سفارش
@adab_book
سایت خرید آنلاین
Adabbook.com
ارسال کتاب در کوتاهترین زمان
Download Telegram
#تازه_های_نشر

لب های پدر مثل یک خط صاف شده بود و در جواب حرف های پدر امین، فقط سرتکان می داد. معلوم بود که فکرش جای دیگر است. وقتی خواستگارها رفتند، گفت خیالش راحت بود که دخترش را دست امین می دهد. برای خودش مردی ست.
با شانه اشک هایم را پاک کردم و خیره به صورتش بودم. لرزه ای به جانش افتاد و سینه اش بالا آمد و خودش رفت به بُعد دیگری از دنیا. به جایی که شاید سالیان سال طول بکشد تا الاهه به آن برسد.

برشی از رمان #ابدی
نوشتۀ #مهدی_صفری
نشر #شهرستان_ادب
#مدرسه_رمان

📚 آیدی خرید تلگرامی کتب #انتشارات_شهرستان_ادب 📚
@adab_book

📚 سایت خرید اینترنتی 📚
Adabbook.com
—-------------------------------------------

کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب
@ShahrestanAdabPub
اولین دست، دست کمال بود که بالا آمد. بعد از او دست‌ها مثل مردگانی که سر از قبر بیرون می‌آورند، یکی پس از دیگری بالا می‌آمد. همه دستشان بالا بود به جز نادر و یونس. نادر دستش را به آهستگی بالا آورد. یونس هم دستش را آرام بالا آورد. نادر، اسم همه را نوشت. فقط کل‌جواد که سنّش بالا بود را ننوشت. موقعی که می‌خواست اسم یونس را بنویسد، زارحیدر مانع شد و گفت:

«ما خودمان بَچِه‌یَ روستاییم و با دَشتکان و کوه و کمر و چاه، کَلان گشته‌ایم؛ حَج‌آقا بچه‌ی شهرند و غریب. اگر موافقید ایشان از قرعه مُعاف بواَن.»

کمال دود غلیظ سیگارش را از زیر سبیل بور و پُرپُشتش بیرون داد. ابروی ضخیمش را در هم کشید.

«این‌ها همه‌ش بهانِیَه. ما این‌جا تافته‌یَ جدا بافته‌مان نِیَه. آن‌هایی که عمری لذت محراب رفتن و سلام و صلوات‌های مردم را چشیدن، بذارید یک‌بار هم تلخی چاه رفتن را تحمل کنند.»

زارحیدر سری تکان داد و خواست چیزی بگوید که یونس به لیست اسامی اشاره کرد و گفت:

«اسمم را بنویس آقا نادر»


برشی از رمان #به_نام_یونس
نوشته #علی_آرمین
نشر #شهرستان_ادب
#مدرسه_رمان

📚 آیدی خرید تلگرامی کتب #انتشارات_شهرستان_ادب 📚
@adab_book
(09037233888)

📚 سایت خرید اینترنتی 📚
Adabbook.com
—-------------------------------------------

کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب
@ShahrestanAdabPub
نامزدهای بخش داستان کودک و نوجوان جایزه قلم زرین معرفی شدند

در شانزدهمین دوره از این جایزه، دو #رمان_نوجوان از #انتشارات_شهرستان_ادب با عناوین #شاخ_دماغی_ها اثر #سیده_عذرا_موسوی و #باغ_خرمالو اثر #هادی_حکیمیان نامزد دریافت جایزه #قلم_زرین شدند.
گفتنی ست، رمان شاخ دماغی ها، اولین اثر منتشر شده از #مدرسه_رمان موسسه فرهنگی ادبی #شهرستان_ادب است که در این جشنواره ملی نامزد دریافت جایزه شده است.

همچنین، آقای #علی_آرمین یکی دیگر از نویسندگان مدرسه رمان با کتاب «پرواز با پاراموتور را دوست دارم - نشر جمکران» نامزد دریافت جایزه شده اند که این موفقیت را خدمت ایشان نیز تبریک می گوییم.

لازم به ذکر است، مراسم اختتامیه این جایزه در روز چهاردهم تیرماه مصادف با روز ملی قلم برگزار خواهد شد.

@ShahrestanAdabPub
نامزدهای دریافت جایزه قلم زرین در بخش #رمان بزرگسال اعلام شدند:
دو رمان از #مدرسه_رمان موسسه #شهرستان_ادب

#ابدی نوشته #مهدی_صفری

#به_نام_یونس نوشته #علی_آرمین

@ShahRestanAdabPub
هر بار که رخشانه را به اتاق استنطاق آورده بود قصه‌ای متفاوت کرده بود. چطور مرا نمی‌شناسی؟ می‌شناختمت که در چاپخانه آمدم سراغت. عصرهای جمعه، خانه رفیق یزدان را فراموش کرده‌ای؟ کورس زبان روسی. ما برای بهتر یادگیری زبان، آوازهای روسی می‌خواندیم و رفیق یزدان رقص می‌کرد. تو به بهانة آموزش زبان می‌آمدی ولی هیچ وقت با کلاس همراهی نمی‌کردی. می‌گفتی: «خوش هستین که زبان روسی یاد دارین! یک جمله را تکرارکرده راهی هستین.» می‌رفتی و زیر درخت آلوبالو سیگرت می‌کشیدی و بعد از تمام شدن درس می‌آمدی سرمقاله روزنامه‌ها را با صدای بلند می‌خواندی...

برشی از رمان #آوازهای_روسی
نوشته #سید_احمد_مدقق
نشر #شهرستان_ادب
#مدرسه_رمان

@ShahrestanAdabPub
با هر حرکت بدنش، بیشتر آشوب می شدم. نیرویی داغم کرد و هلم داد جلو. چوب دستی به دست از بالای درخت آمدم پایین. پاورچین پاورچین بهش نزدیک شدم. چوب دستی را بردم بالا. تا خواستم بزنمش، تند و فرز جاخالی داد. چوب دستی فقط خورد به دمش. میووی بلندی کرد و به سرعت باد غیبش زد.
بابا از ایوان روبه روی کلاس ها داد زد: "آهای بچه، چه کار به کار این بدبخت بیچاره ها داری؟ چشمت به گربه می‌افته، قاتل بابت‌و میبینی انگار!"
پام را محکم کوبیدم زمین. چوب دستی را پرت کردم طرف درخت و فریاد زدم: "قاتل بابام را نه، قاتل مرغ عشقام؛ قاتل عزیزترین چیزی که داشتم. می‌فهمی؟!"

برشی از رمان نوجوان #چشم_های_سبز_هی‌هو_ها‌ما

نوشته #ریحانه_جعفری
نشر #شهرستان_ادب

#مدرسه_رمان

@ShahrestanAdabPub
رونمایی ۶ عنوان جدید از کتابهای مدرسه رمان شهرستان ادب در نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت ۲۰۱۸

«رویای فالاچی» اثر فرشته اثنی‌عشری، «وضعیت بی عاری» اثرحامد جلالی، «پس از بیست سال» اثر سلمان کدیور، «سدا» اثر پری رضوی، «تحریر دیوانگی» نوشته مهدی زارع، «یک فصل ‌در کوبیسم» اثر اعظم عبداللهیان عناوین جدید مدرسه رمان شهرستان ادب است که در نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت رونمایی شدند.
yon.ir/aFOn7
با توجه به نوع کتابسازی و گرافیک جذاب و منحصر به فرد، این آثار مورد توجه بازدیدکنندگان از غرفه ایران قرار گرفت.
مدیر هنری تولید این مجموعه «مجید زارع» طراح و گرافیست است که طراحی زیباترین کتاب جهان را در کارنامه خود دارد.

نمایشگاه بین المللی کتاب آلمان که از دهم اکتبر 2018 در شهر فرانکفورت آغاز به کار کرده، میزبان صدها ناشر از کشورهای مختلف جهان است. انتشارات شهرستان ادب که دو بار عنوان «ناشر برگزیده کشور» را در کارنامه خود دارد، با آثار منتخب خود، به عنوان یکی از نماینده های ایران در غرفه ملی کتاب ایران در این نمایشگاه حضور دارد گفتنی ست این نمایشگاه تا چهاردهم اکتبر ادامه دارد.

مدرسه رمان از سال 1393 به عنوان اولین مدرسه رمان ایران کار خود را آغاز کرده و در طی دوره هایی، رمان‌های نویسندگان در قالب کتابهای مدرسه رمان از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر می شوند.

پیش تر، «آوازهای روسی» نوشته سید احمد مدقق، «به نام یونس» نوشته علی آرمین و «ابدی» نوشته مهدی صفری نخستین آثار از کتاب‌های مدرسه رمان بودند که در نمایشگاه پاریس رونمایی و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده بود.

#انتشارات_شهرستان_ادب
#مدرسه_رمان
#نمایشگاه_کتاب_فرانکفورت

@ShahrestanAdabPub
از #احمد_مدقق نویسنده رمان #آوازهای_روسی در اختتامیه جایزه #جلال_آل_احمد تجلیل شد.

اختتامیه یازدهمین دوره جایزه جلال آل احمد امروز 17 آذرماه در تالار قلم کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
اعضای هیات داوران بخش «رمان و داستان بلند» یازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد در جریان بررسی آثار این بخش، کتاب «آوازهای روسی» نوشته «احمد مدقق» را شایسته تحسین دانسته و پیشنهاد تجلیل از این نویسنده و اثر ادبی او را به دبیرخانه این جایزه ارائه دادند. دبیرخانه یازدهمین جایزه ادبی جلال آل احمد نیز با توجه به این پیشنهاد و در ادامه برنامه‌های خود مبنی بر توجه به ظرفیت‌های نویسندگان فارسی‌زبان غیرایرانی، در اختتامیه یازدهمین دوره جایزه جلال از اثر احمد مدقق با عنوان «آوازهای روسی» تجلیل بعمل آمد.

لازم به ذکر است، احمد مدقق هنرجوی دوره دوم #مدرسه_رمان شهرستان ادب بود که رمان بزرگسال وی در سال 1396 توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسید.

در یازدهمین دوره ی جایزه جلال، بخش دیگری با عنوان «آتیه داستان ایرانی» به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی به این جایزه ادبی اضافه شده بود که برگزیدگان این بخش توسط آرای عمومی انتخاب می شدند. برگزیدگان این بخش نیز در مراسم اختتامیه مشخص شده و از این نویسندگان تجلیل به عمل آمد.
در بین برگزیدگان این بخش، #محمدرضا_شرفی_خبوشان و #سید_مهرداد_موسویان از مولفان «انتشارات شهرستان ادب» بودند که لوح یادبود و نشان جلال به این نویسندگان اهدا شد.

گفتنی است، از محمدرضا شرفی خبوشان، - برگزیده دهمین دوره جایزه جلال - رمان های #بی_کتابی #عاشقی_به_سبک_ونگوک و #موهای_تو_خانه_ماهی_هاست و همچنین از سید مهرداد (میثم) موسویان کتاب های #شهید_خودم #بخارهای_رنگی و #سفیدی_پر_کلاغ از سوی انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.

@ShahrestanAdabPub
#تازه_های_نشر

شش رمان جدید #مدرسه_رمان منتشر شد.

- «وضعیت بی عاری» نوشته حامد جلالی
- «سدا» نوشته پری رضوی
- «تحریر دیوانگی» نوشته مهدی زارع
- «یک فصل در کوبیسم» نوشته اعظم عبداللهیان
- «پس از بیست سال» نوشته سلمان کدیور
- «رویای فالاچی» نوشته فرشته اثنا عشری

#انتشارات_شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabPub
مراسم رونمایی و جشن امضای رمان #وضعیت_بی_عاری نوشته #حامد_جلالی در قم

پنجشنبه 25 بهمن
ساعت 18/30

قم خیابان صفائیه مجتمع تجاری صفائیه

#انتشارات_شهرستان_ادب
#مدرسه_رمان

@ShahrestanAdabPub
Forwarded from مدرسه رمان
📌 #مدرسه‌_رمان شهرستان ادب از میان نویسندگان جوان علاقمند به ادبیات کودکان، برای حضور در اولین دوره‌ی #رمان_کودک ثبت نام می‌کند.

صفحه ثبت نام:
https://madreseroman.com/koodak


به «مدرسه رمان» بپیوندید:
🔗 @mdrsroman
🔗 mdrsroman.com
جشن امضای رمان #تحریر_دیوانگی نوشته #مهدی_زارع

پنجشنبه 23 اسفند
ساعت 18/30

سمنان میدان مطهری ساختمان آفرینش های هنری طبقه فوقانی واحد یک

#انتشارات_شهرستان_ادب
#مدرسه_رمان

@ShahrestanAdabPub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دقایقی با ما وارد دنیای شیرین چاپ و چاپخانه شوید :)

مراحل آماده سازی و چاپ شش #رمان جدید #مدرسه_رمان شهرستان ادب

رمان های وضعیت بی عاری، تحریر دیوانگی، پس از بیست سال، رویای فالاچی، سدا و یک فصل در کوبیسم

#انتشارات_شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabPub
#گزارش_تصویری

جلسه نقد و بررسی رمان #وضعیت_بی_عاری نوشته #حامد_جلالی با حضور و کارشناسی #محمدقائم_خانی در حوزه هنری استان قم برگزار شد.

#انتشارات_شهرستان_ادب
#مدرسه_رمان

عکس: #محسن_غفاری

@ShahrestanAdabPub
جنگ شروع شد. اکثر جوان های جزیره رفتند برای دفاع از خرمشهر. پسر های من هم رفتند. خودم هم برای دفاع از خرمشهر رفتم. همان جا بود که علی شهید شد. بالای سرش که رسیدم نفس های آخر را می کشید. نمی دانستم چه بگویم. نمی دانستم این خبر را به مادرش چطور بدهم. سرش را به دامن گرفتم و پیشانی اش را بوسیدم. جای سالم توی بدنش نبود. بچه ها می گفتند که خمپاره‌ای کنارش به زمین اصابت کرده و علی انگار هر چه ترکش بوده را یک جا مال خود کرده بود. شده بود هزار چشمه و از تمام بدنش خون فوران می کرد. فقط می توانستم پیشانی اش را نوازش کنم و چشم های نیمه بازش را ببوسم. خیلی سعی کردم خودم را نگه دارم و قدری بفهمم مولایم حسین بن علی علیه السلام توی آن لحظه که جنازهٔ إرباً إربای علی اکبر علیه السلام را دید چه کرد، اما سخت بود. بغضم ترکید و از خود بی خود شدم و تمام لحظات بزرگ شدنش و خاطراتش جلوی چشمم رژه می رفتند. برادرها بلندم کردند و کنارم کشیدند. برش گرداندیم جزیره. دو سه روزی جزیره ماندم، اما نمی خواستم چشم توی چشم ام علی بشوم. اصلا گریه نمی کرد و انگار نه انگار اتفاقی افتاده بود. فقط چسبیده بود به دستگاه حبس صوت و خبرهای دو طرف را دنبال می کرد. آن قدر صدایش را بلند می کرد که تا آن طرف نهر بوطرف صدایش می رفت. رویم نمی شد بگویم کمش کند. می ترسیدم که حلیمه خاتون فکر کند این کار ام علی از عمد باشد.
رفتم دم خانه حلیمه خاتون برای حلالیت طلبیدن. راهم نداد.
_ ها؟ خرمشهر خبریه؟! چیزی خیرات می کنن؟!
_ حلیمه خاتون! اجر ابوخلیله ضایع نکن، عراقیا او طرف شط دارن به ما می خندن .......
گلدانی پرت شد طرفم.

برشی از رمان #وضعیت_بی_عاری
نوشته #حامد_جلالی
#انتشارت_شهرستان_ادب
#مدرسه_رمان
#خرمشهر

@ShahrestanAdabPub
رمان «پس از بیست سال» اثر تقدیری جایزه قلم زرین

رمان «پس از بیست سال» نوشتۀ «سلمان کدیور» در بخش داستان بزرگسال هفدهمین دوره جایزه «قلم زرین» به عنوان اثر تقدیری شناخته شد. در آیین اختتامیه این جایزه ادبی که در باغ کتاب تهران برگزار شد، رمان «پس از بیست سال» از میان ۳۱۴۹ کتاب، اثر تقدیری هفدهمین دوره جایزه قلم زرین شد.

گفتنی ست، این رمان از آثار «مدرسه رمان» شهرستان ادب است که در سال 1397 از سوی انتشارات شهرستان ادب روانه بازار کتاب شده است.

#پس_از_بیست_سال
#سلمان_کدیور
#مدرسه_رمان
#انتشارات_شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabPub