فهرست آثار تازه #انتشارات_شهرستان_ادب
داستان ایرانی :
1. #روز_داوری نوشته #سجاد_خالقی (رمان)
2. #رمق نوشته #مجید_استیری (رمان)
3. #نعلینهای_آلبالویی نوشته #مهدی_نورمحمدزاده (رمان)
4. #برهنه_در_برهوت نوشته #هادی_خورشاهیان (رمان)
5. #سایههای_باغ_ملی نوشته #محسن_هجری (رمان)
6. #خواب_پلنگ نوشته #هادی_حکیمیان (رمان نوجوان)
7. #چشمهای_سبز_هی_هو_هاما نوشته #ریحانه_جعفری (رمان نوجوان)
8. #گودال_اسماعیلی نوشته #علی_شاه_علی (مجموعه داستان)
9. #حوای_سرگردان نوشته #محمدقائم_خانی (مجموعه داستان)
10. #قرار_مهنا نوشته #مهدی_کفاش (داستان بلند)
شعر ایرانی:
1. #هیس_گلها_خواباند سروده #مرتضی_امیری_اسفندقه
2. #از_پیله_تا_پروانگی سروده #محمدرضا_روزبه
3. #روح_اندوهگین_یک_شاعر سروده #سیدرضا_محمدی
4. #ملاحظات سروده #امید_مهدینژاد
5. #یادآوری سروده #محمدمهدی_سیار
6. #تماشایی سروده #میلاد_عرفانپور
7. #بعد_از_بنفشهای_که_نیامد سروده #عباس_باقری
8. #چاپ_بیروت سروده #علی_داودی
9. #کابوس_شاخههای_شکسته سروده #مهدی_زارعی
10. #بینقابی سروده #حمید_درویشی
11. #پیشواز سروده #محمدرضا_وحیدزاده
12. #لحظههای_بیملاحظه سروده #مبین_اردستانی
13. #مرا_صدا_کردی سروده #لیلا_حسین_نیا
14. #تا_همین_غزل سروده #غلامرضا_مهدی_خانی
15. #حاشا سروده #امیررضا_یزدانی
پژوهش:
#نوشتن_در_سایه_جنگ به قلم دکتر #محمد_حنیف
چاپ اول شهرستان ادب:
1. #آتشگردان سروده امید مهدینژاد (شعر)
2. #پیادهها سروده امید مهدینژاد (شعر)
3. #رجزمویه سروده امید مهدینژاد (شعر)
4. #جمجمهات_را_قرض_بده_برادر نوشته #مرتضی_کربلایی_لو (رمان)
5. #موهای_تو_خانه_ماهیهاست نوشته #محمدرضا_شرفی_خبوشان (رمان نوجوان)
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub
داستان ایرانی :
1. #روز_داوری نوشته #سجاد_خالقی (رمان)
2. #رمق نوشته #مجید_استیری (رمان)
3. #نعلینهای_آلبالویی نوشته #مهدی_نورمحمدزاده (رمان)
4. #برهنه_در_برهوت نوشته #هادی_خورشاهیان (رمان)
5. #سایههای_باغ_ملی نوشته #محسن_هجری (رمان)
6. #خواب_پلنگ نوشته #هادی_حکیمیان (رمان نوجوان)
7. #چشمهای_سبز_هی_هو_هاما نوشته #ریحانه_جعفری (رمان نوجوان)
8. #گودال_اسماعیلی نوشته #علی_شاه_علی (مجموعه داستان)
9. #حوای_سرگردان نوشته #محمدقائم_خانی (مجموعه داستان)
10. #قرار_مهنا نوشته #مهدی_کفاش (داستان بلند)
شعر ایرانی:
1. #هیس_گلها_خواباند سروده #مرتضی_امیری_اسفندقه
2. #از_پیله_تا_پروانگی سروده #محمدرضا_روزبه
3. #روح_اندوهگین_یک_شاعر سروده #سیدرضا_محمدی
4. #ملاحظات سروده #امید_مهدینژاد
5. #یادآوری سروده #محمدمهدی_سیار
6. #تماشایی سروده #میلاد_عرفانپور
7. #بعد_از_بنفشهای_که_نیامد سروده #عباس_باقری
8. #چاپ_بیروت سروده #علی_داودی
9. #کابوس_شاخههای_شکسته سروده #مهدی_زارعی
10. #بینقابی سروده #حمید_درویشی
11. #پیشواز سروده #محمدرضا_وحیدزاده
12. #لحظههای_بیملاحظه سروده #مبین_اردستانی
13. #مرا_صدا_کردی سروده #لیلا_حسین_نیا
14. #تا_همین_غزل سروده #غلامرضا_مهدی_خانی
15. #حاشا سروده #امیررضا_یزدانی
پژوهش:
#نوشتن_در_سایه_جنگ به قلم دکتر #محمد_حنیف
چاپ اول شهرستان ادب:
1. #آتشگردان سروده امید مهدینژاد (شعر)
2. #پیادهها سروده امید مهدینژاد (شعر)
3. #رجزمویه سروده امید مهدینژاد (شعر)
4. #جمجمهات_را_قرض_بده_برادر نوشته #مرتضی_کربلایی_لو (رمان)
5. #موهای_تو_خانه_ماهیهاست نوشته #محمدرضا_شرفی_خبوشان (رمان نوجوان)
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub
#تازه_های_نشر
مجموعه شعر نیمایی #از_پیله_تا_پروانگی
دکتر #محمدرضا_روزبه
نشر #شهرستان_ادب
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub
مجموعه شعر نیمایی #از_پیله_تا_پروانگی
دکتر #محمدرضا_روزبه
نشر #شهرستان_ادب
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub
پیشنهاد #سعید_بیابانکی برای نمایشگاه کتاب:
#از_پیله_تا_پروانگی #محمدرضا_روزبه
#شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
#از_پیله_تا_پروانگی #محمدرضا_روزبه
#شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
#ساعت_دیدار
جمعه 21 اردیبهشت ساعت 14/30
دکتر #محمدرضا_روزبه با مجموعه شعر #از_پیله_تا_پروانگی در غرفه #انتشارات_شهرستان_ادب
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub
جمعه 21 اردیبهشت ساعت 14/30
دکتر #محمدرضا_روزبه با مجموعه شعر #از_پیله_تا_پروانگی در غرفه #انتشارات_شهرستان_ادب
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub
دکتر #محمدرضا_روزبه با کتاب #از_پیله_تا_پروانگی در غرفه #انتشارات_شهرستان_ادب
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر #محمدرضا_روزبه با کتاب #از_پیله_تا_پروانگی در غرفه #انتشارات_شهرستان_ادب
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub
آیین رونمایی از مجموعه شعر نیمایی #از_پیله_تا_پروانگی سروده دکتر #محمدرضا_روزبه
جمعه 28 اردیبهشت ساعت 10/30
#بروجرد خیابان سیدمصطفی روبه روی بیمارستان امام خمینی سالن اجتماعات مهر
@ShahrestanAdabpub
جمعه 28 اردیبهشت ساعت 10/30
#بروجرد خیابان سیدمصطفی روبه روی بیمارستان امام خمینی سالن اجتماعات مهر
@ShahrestanAdabpub
بر بساط هست و نیست،
گرچه سهم و سرنوشت ما نبود
جز همین بازندگی
هرچه میخواهی تو، باش
باز با یکدندگی
من که در فکر قماری دیگرم
من که میمیرم برای زندگی!
مجموعه شعر نیمایی #از_پیله_تا_پروانگی
دکتر #محمدرضا_روزبه
نشر #شهرستان_ادب
خرید اینترنتی این کتاب از سایت #ادب_بوک :
https://adabbook.com/از-پیله-تا-پروانگی
@ShahrestanAdabPub
گرچه سهم و سرنوشت ما نبود
جز همین بازندگی
هرچه میخواهی تو، باش
باز با یکدندگی
من که در فکر قماری دیگرم
من که میمیرم برای زندگی!
مجموعه شعر نیمایی #از_پیله_تا_پروانگی
دکتر #محمدرضا_روزبه
نشر #شهرستان_ادب
خرید اینترنتی این کتاب از سایت #ادب_بوک :
https://adabbook.com/از-پیله-تا-پروانگی
@ShahrestanAdabPub
خاطره ای از دکتر #محمدرضا_روزبه در رابطه با نظر استاد بزرگوار دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی بر مجموعه شعر نیمایی #از_پیله_تا_پروانگی
امروز با خانواده از سفری خوش و خاطرهانگیز به سوی شهر و دیارمان برمیگشتم. در حال رانندگی، گهگاه نگاهی گذرا داشتم به مناظر طبیعی زیبای اطراف و خصوصأ کوههای باشکوه منطقه، و سرشار بودم از لذت مهربانیها و مهماننوازیهای دوستان دیرین و شیرینم که در این چند روز برای ما سنگ تمام گذاشتند و خاطراتی خوب و بی غروب را بدرقۀ راهمان کردند. در همین حین، تلفن همراهم به صدا در آمد. طبیعتٱ پاسخ ندادم و گفتم بماند تا بعد... اما ناگهان نمیدانم چه حسی دست داد که منصرف شدم و از همسرم خواستم که به جای من پاسخ دهد.
ابتدا سلام و احوالپرسی معمول و متعارف بود...و ناگهان صدای وجدآمیز و هیجانزدۀ همسرم: وای! جناب استاد شفیعی کدکنی؟ ...
طنین همین نام عزیز و عظیم کافی بود که خودم و خودرویم برجا میخکوب شویم _ که همین هم شد!_ با هر زحمتی بود، به «حاشیۀ» جاده گریختم تا وارد «متن» این حادثۀ ناب و نایاب شوم! استاد در گفتگو با همسرم، با توجه به وضعیت من، پیشنهاد میداد که سفرمان را به خطر نیندازیم تا در فرصتی مناسب تماس بگیرند، اما مگر میشد آن لحظههای خوش و خجسته را از دست داد؟ یا اصلا با چه رویی تماس استاد بزرگم را ناتمام میگذاشتم؟ بیش از یک دهه است که سعادت زیارت استاد را از نزدیک نداشتهام و سیمای ایشان را در این سالها فقط در آیینۀ زلال آثارشان دیدهام و حالا صدای ناب و نازنین استاد، سرزده، مهمان سرّ و سکوت من شده بود.
اردیبهشت ماه بود که مجموعه شعر جدیدم « از پیله تا پروانگی» را از محل نمایشگاه کتاب تهران از طریق پست برای استاد ارسال کردم و استاد، به گفتۀ خودشان ظرف این مدت، بارها برای تماس با شاگرد کوچکش، اقدام کرده بود اما همیشه شماره را اشتباه میگرفته است. و حالا به قصد تشکر و تشویق و نواختن این شاگرد کوچک، تماس گرفته بود و چه فرصتی مهیاتر و مهناتر از این برای من تا از زلال صدای استاد، جامی بنوشم و روحم را تر و تازه کنم؟
حدود نیم ساعت در هُرم آن جادۀ گرم و گدازان ، زیر باران نرم و نوازشگر مهربانی استاد، روح و جانم جلا یافت. عرصه، عرصۀ شنیدار بود اما برای من، به قول خود استاد:
دیدار خضر بود
و چه بسیار سبز و
سبز
و به قول حافظ:
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مپرس!
گفتن یا نگفتن؟ در این لحظه، برای من مسئله این است. به راستی چگونه سخنان مهرآمیز استاد را بازگو کنم که در معرض اتهام « خودبینی و خودشیفتگی» قرار نگیرم؟ به همین دلیل سربسته میگویم و میگذرم که: استاد، در تعریف و تمجید از سیاهمشقهای این شاگرد کوچکشان سنگ تمام گذاشتند، آنگونه که به وصف در نمیگنجد و البته با تأکید مدام بر این نکته که: « من ابدأ اهل مجامله و تعریف و تمجید بیجا از کسی یا چیزی نیستم، اما صریح و صادق میگویم که مجموعه اشعار شما....» یا «معمولاً کتابهای شعر اغلب شاعران این نسل را _ از بس بیمایه یا کممایهاند، _ پس از خواندن یک دو شعر اول، به کناری میاندازم اما ,از پیله تا پروانگی, را چندبار خواندهام و هر بار لذت بردهام...» و بسیار سخنان مهرآمیز دیگر در تأیید فرم، فضاسازی، ساخت، صورت و دیگر جوانب اثر ناچیز این شاگرد کوچکشان.
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
باری، بسیار به خود میبالم که سرودههایم پسند خاطر استادی دیرپسند و دقیقالنظر چون دکتر شفیعی قرار گرفته است و چه افتخاری بالاتر از مُهر تأیید چنان بزرگمردی بیبدیل بر کار و کارنامۀ چون منی؟ آنگاه که استاد فرمودند: « در نقطۀ دقیق و درست شاعری ایستادهای و همین مسیر را با قوت ادامه بده» شادمان شدم که دستکم به بیراهه نرفتهام، گیرم که به جایی یا انتهایی نرسم..
باری، گفتوگو با استاد پایان گرفت و سفر، همچنان ادامه داشت.سفر آفاقی با سیر انفسی آمیخته بود. احساس کردم همان کرم ابریشمم که دیگر از پیله بیرون زده و پروانه شده است، و براستی که
از پیله تا پروانگی
راه درازی بود
سفر ادامه داشت و این پروانۀ نوپرواز، بر پهنههای دشت و دمن، بال بال میزد سرشار از خلسۀ رهایی و شکوفایی.
براستی که چه حُسن ختامی داشت این سفر شیرین و پرشور... اما نه، سفر روح من همچنان جریان دارد. به گفتۀ خود استاد:
« سفر ادامه دارد و بهار با تمام وسعتش
مرا که ماندهام به شهربند یک افق
به بیکرانه میبرد
و من به شُکر این صفا و
این رهایی رهاتر از خدا
تمام بودِ خویش را
که لحظهایست از ترنم غریب
سیرهای
نثار بیکرانی تو میکنم
زمان ادامه دارد و سفر تمام می شود.»
و باز هم نه، این سفر شوق و شوریدگی در من، تمامی ندارد چرا که پایان این سفر، پایان من است!
محمدرضا روزبه، ۱۸/ ۴/ ۹۷
@ShahrestanAdabPub
امروز با خانواده از سفری خوش و خاطرهانگیز به سوی شهر و دیارمان برمیگشتم. در حال رانندگی، گهگاه نگاهی گذرا داشتم به مناظر طبیعی زیبای اطراف و خصوصأ کوههای باشکوه منطقه، و سرشار بودم از لذت مهربانیها و مهماننوازیهای دوستان دیرین و شیرینم که در این چند روز برای ما سنگ تمام گذاشتند و خاطراتی خوب و بی غروب را بدرقۀ راهمان کردند. در همین حین، تلفن همراهم به صدا در آمد. طبیعتٱ پاسخ ندادم و گفتم بماند تا بعد... اما ناگهان نمیدانم چه حسی دست داد که منصرف شدم و از همسرم خواستم که به جای من پاسخ دهد.
ابتدا سلام و احوالپرسی معمول و متعارف بود...و ناگهان صدای وجدآمیز و هیجانزدۀ همسرم: وای! جناب استاد شفیعی کدکنی؟ ...
طنین همین نام عزیز و عظیم کافی بود که خودم و خودرویم برجا میخکوب شویم _ که همین هم شد!_ با هر زحمتی بود، به «حاشیۀ» جاده گریختم تا وارد «متن» این حادثۀ ناب و نایاب شوم! استاد در گفتگو با همسرم، با توجه به وضعیت من، پیشنهاد میداد که سفرمان را به خطر نیندازیم تا در فرصتی مناسب تماس بگیرند، اما مگر میشد آن لحظههای خوش و خجسته را از دست داد؟ یا اصلا با چه رویی تماس استاد بزرگم را ناتمام میگذاشتم؟ بیش از یک دهه است که سعادت زیارت استاد را از نزدیک نداشتهام و سیمای ایشان را در این سالها فقط در آیینۀ زلال آثارشان دیدهام و حالا صدای ناب و نازنین استاد، سرزده، مهمان سرّ و سکوت من شده بود.
اردیبهشت ماه بود که مجموعه شعر جدیدم « از پیله تا پروانگی» را از محل نمایشگاه کتاب تهران از طریق پست برای استاد ارسال کردم و استاد، به گفتۀ خودشان ظرف این مدت، بارها برای تماس با شاگرد کوچکش، اقدام کرده بود اما همیشه شماره را اشتباه میگرفته است. و حالا به قصد تشکر و تشویق و نواختن این شاگرد کوچک، تماس گرفته بود و چه فرصتی مهیاتر و مهناتر از این برای من تا از زلال صدای استاد، جامی بنوشم و روحم را تر و تازه کنم؟
حدود نیم ساعت در هُرم آن جادۀ گرم و گدازان ، زیر باران نرم و نوازشگر مهربانی استاد، روح و جانم جلا یافت. عرصه، عرصۀ شنیدار بود اما برای من، به قول خود استاد:
دیدار خضر بود
و چه بسیار سبز و
سبز
و به قول حافظ:
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مپرس!
گفتن یا نگفتن؟ در این لحظه، برای من مسئله این است. به راستی چگونه سخنان مهرآمیز استاد را بازگو کنم که در معرض اتهام « خودبینی و خودشیفتگی» قرار نگیرم؟ به همین دلیل سربسته میگویم و میگذرم که: استاد، در تعریف و تمجید از سیاهمشقهای این شاگرد کوچکشان سنگ تمام گذاشتند، آنگونه که به وصف در نمیگنجد و البته با تأکید مدام بر این نکته که: « من ابدأ اهل مجامله و تعریف و تمجید بیجا از کسی یا چیزی نیستم، اما صریح و صادق میگویم که مجموعه اشعار شما....» یا «معمولاً کتابهای شعر اغلب شاعران این نسل را _ از بس بیمایه یا کممایهاند، _ پس از خواندن یک دو شعر اول، به کناری میاندازم اما ,از پیله تا پروانگی, را چندبار خواندهام و هر بار لذت بردهام...» و بسیار سخنان مهرآمیز دیگر در تأیید فرم، فضاسازی، ساخت، صورت و دیگر جوانب اثر ناچیز این شاگرد کوچکشان.
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
باری، بسیار به خود میبالم که سرودههایم پسند خاطر استادی دیرپسند و دقیقالنظر چون دکتر شفیعی قرار گرفته است و چه افتخاری بالاتر از مُهر تأیید چنان بزرگمردی بیبدیل بر کار و کارنامۀ چون منی؟ آنگاه که استاد فرمودند: « در نقطۀ دقیق و درست شاعری ایستادهای و همین مسیر را با قوت ادامه بده» شادمان شدم که دستکم به بیراهه نرفتهام، گیرم که به جایی یا انتهایی نرسم..
باری، گفتوگو با استاد پایان گرفت و سفر، همچنان ادامه داشت.سفر آفاقی با سیر انفسی آمیخته بود. احساس کردم همان کرم ابریشمم که دیگر از پیله بیرون زده و پروانه شده است، و براستی که
از پیله تا پروانگی
راه درازی بود
سفر ادامه داشت و این پروانۀ نوپرواز، بر پهنههای دشت و دمن، بال بال میزد سرشار از خلسۀ رهایی و شکوفایی.
براستی که چه حُسن ختامی داشت این سفر شیرین و پرشور... اما نه، سفر روح من همچنان جریان دارد. به گفتۀ خود استاد:
« سفر ادامه دارد و بهار با تمام وسعتش
مرا که ماندهام به شهربند یک افق
به بیکرانه میبرد
و من به شُکر این صفا و
این رهایی رهاتر از خدا
تمام بودِ خویش را
که لحظهایست از ترنم غریب
سیرهای
نثار بیکرانی تو میکنم
زمان ادامه دارد و سفر تمام می شود.»
و باز هم نه، این سفر شوق و شوریدگی در من، تمامی ندارد چرا که پایان این سفر، پایان من است!
محمدرضا روزبه، ۱۸/ ۴/ ۹۷
@ShahrestanAdabPub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعری از مجموعه شعر نیمایی #از_پیله_تا_پروانگی سروده دکتر #محمدرضا_روزبه
اجرا: #محمد_میرزایی_بازرگانی
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
اجرا: #محمد_میرزایی_بازرگانی
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
«از پیله تا پروانگی» برگزیدۀ هفدمین دوره جایزه قلم زرین
اختتامیه هفدهمین دوره جایزه ادبی قلم زرین، پنحشنبه 13 تیرماه در باغ کتاب تهران برگزار شد. در بخش «شعر بزرگسال» مجموعه شعر نیمایی «از پیله تا پروانگی» سروده دکتر «محمدرضا روزبه» از میان 3938 کتاب شعر، اثر #برگزیده این جایزه ادبی شناخته شد.
گفتنی ست، این مجموعه شعر در سال 97 از سوی انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
#محمدرضا_روزبه
#از_پیله_تا_پروانگی
#شعر_نیمایی
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
اختتامیه هفدهمین دوره جایزه ادبی قلم زرین، پنحشنبه 13 تیرماه در باغ کتاب تهران برگزار شد. در بخش «شعر بزرگسال» مجموعه شعر نیمایی «از پیله تا پروانگی» سروده دکتر «محمدرضا روزبه» از میان 3938 کتاب شعر، اثر #برگزیده این جایزه ادبی شناخته شد.
گفتنی ست، این مجموعه شعر در سال 97 از سوی انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
#محمدرضا_روزبه
#از_پیله_تا_پروانگی
#شعر_نیمایی
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub