انتشارات شهرستان ادب
265 subscribers
1.05K photos
92 videos
1 file
426 links
انتشارات شهرستان ادب، ناشر تخصصی شعر و داستان

برای خرید کتاب‌ها، ادب بوک همیشه همراه شماست📚
آیدی ثبت سفارش
@adab_book
سایت خرید آنلاین
Adabbook.com
ارسال کتاب در کوتاهترین زمان
Download Telegram
#با_مخاطبان

یادداشت یکی از مخاطبان #انتشارات_شهرستان_ادب بر رمان #دخیل_هفتم نوشته دکتر #محمد_رودگر

برشی از رمان:

« - یادمه یه روز رفتم حوض‌سلطون. می‌دونی کجاست؟
مجنون سر تکان داد:
- دریاچه نمک. اتوبان قم.
- ساواک جنازه‌ها رو می‌انداخت اونجا. عکسشو بوسیدم و گفتم: «خوشگل وحشی!» بعد، فاتحه‌ای خوندم و... تموم! عشقم تموم شد. فاتحهٔ عشقمو خونده بودم دیگه. یه قندیل یخ توی قلبم فرو کردن و... تموم!
فاجعه از یخ و قندیل و این حرف‌ها وحشتناک‌تر بود. چیزی در درونم تبدیل به سنگ شد و تا ابد باقی ماند. بعد از آن تا یک هفته توی خانه حرف نزدم. با تمام وجود حس می‌کردم که وجود ندارم: موجود بی‌وجود. از آن روز به بعد همه جا شب است و روزگارم می‌گذرد. عشقم فسیل شده و روزگارم می‌گذرد. هر صبح با طلوع آفتاب، روز روی پاشنه‌اش می‌چرخد و حتی صدای لولاهای زنگ‌زدهٔ دنیا را می‌شنوم؛ ولی باز همه جا شب است و روزگارم می‌گذرد. »



#دخیل_هفتم رو زمستون پارسال خوندم و اون موقع هنوز دستم برای نوشتن معرفی کتاب روان و سبک نبود. البته اگر هم می‌نوشتم، برای این کتاب به‌سختی می‌تونستم بنویسم.

دخیل هفتم خیلی رمان عجیب و ویژه‌ای بود برای من. فضای جالب و جدید، قلم به‌شدت خوب و جذاب، داستان درگیرکننده، ابهام پرکشش، موضوع تازه، همه این‌ها باعث «چسبندگی» کتاب بود؛ یعنی هم به خودت بچسبه هم به دستات :)
از این رمان‌هاست که یا عاشقش می‌شین یا اصلاً باهاش ارتباط برقرار نمی‌کنین. اما اگه رمان‌خوان حرفه‌ای نیستین، توصیه‌ش نمی‌کنم.
خلاصه که رمان ماندگاری شد. ممنون از آقای غرفه‌دار که توی نمایشگاه کتاب پارسال بهم معرفیش کرد. البته داستان کتاب روبه‌شدت اشتباه گفتن که مهم نیست.

#سیده_نرگس_نظام_الدین


کانال رسمی #انتشارات_شهرستان_ادب :
@ShahrestanAdabPub