شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻خبر اولیه شب شعر بینآلمللی «تهران بیروت»
پنجمین شب شعر مقاومت، با عنوان #تهران_بیروت، با حضور شاعران لبنانی و ایرانی، شنبه دوازدهم خرداد در تالار اجتماعات موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب برگزار شد. این برنامه شعرخوانی، با هدف ایجاد «گفتگوی فرهنگی میان شاعران مقاومت اهل #ایران و #لبنان» اجرا شد، با استقبال گسترده علاقمندان شعر مقاومت همراه شد.
پنجمین شب شعر مقاومت، با پخش نماهنگی از خلاصه شبهای مقاومت پیشین آغاز شد. سپس #حسن_صنوبری، شاعر و مجری برنامه به اهمیت ادبیات مقاومت اشاره کرد و اهداف موسسه شهرستان ادب برای برگزاری چنین شب شعرهایی را تشریح کرد.
سپس برنامه شعرخوانی آغاز شد. نخستین شاعر شب پنجم، #میلاد_عرفانپور، شاعر جوان انقلاب بود که با ابراز خرسندی از حضور شاعرانی از لبنان و #بحرین، یک رباعی برای شیعیان ضاحیه لبنان خواند.
در ادامه، #ایمان_طرفه، بانوی شاعر و مترجم عربزبان که به زبان فارسی و عربی شعر میسراید شعری عاشقانه به زبان فارسی تقدیم به «زنان محجبه محور مقاومت» خواند.
#علی_محمد_مودب، شاعر انقلاب، اظهار امیدواری کرد که شبهای شعر مقاومت بتواند مأموریت اصلی جریان #شعر_انقلاب را زنده کند و سپس شعری حماسی با موضوع مقاومت لبنان خواند. #سمانه_خلف_زاده، شاعر جوان عضو دوره #آفتابگردانها، نیز حماسهای برای جبهه مقاومت خواند.
#ناصر_فیض، شاعر طنزپرداز صاحبسبک، با نکوهشِ بیاعتنایی، به جوانان توصیه کرد تا نسبت به اتفاقاتی که در سراسر جهان میافتد واکنش نشان دهند. #احمد_حسن_الحجیری، شاعر بحرینی و نوحهسرایی که برخی سرودههایش را #میثم_مطیعی خوانده است، شعری به زبان عربی درباره هفتاد سال اشغال #فلسطین خواند.
دکتر #محسن_رضوانی، شعری کوتاه در قالب ترانه خواند و آن را به #حسن_نصرالله تقدیم کرد و دکتر میثم مطیعی، ذاکر اهل بیت، در سخنان کوتاهی به زبان عربی، به شعر مقاومت و ویژگیهایش اشاره کرد. برنامه شبهای مقاومت به زبان عربی، ادامه یافت و ابتدا از دکتر #حسین_حایک دعوت شد تا شعری بخواند. #نور_آملی، دیگر شاعر لبنانی بود که شعری در وصف مظلومیت مردم #یمن خواند. #عبدالرحیم_سعیدی_راد، شاعر مقاومت و زاده دزفول، از سفر خاطرهانگیز خود در سال 1385 به بیروت سخن گفت.
در پایان این مراسم از کتاب #چاپ_بیروت، مجموعه شعر تازهای از #علی_داودی، شاعر و هنرمند، با حضور شاعران شرکتکننده در برنامه، رونمایی شد. پنجمین شبهای شعر مقاومت، دقایقی نزدیک به اذان مغرب، با عکس یادگاری و افطار مهمانان به پایان رسید.
📎 متن کامل شعرها و گزارش مشروح این دیدار به زودی در سایت شهرستان ادب منتشر خواهد شد.
☑️ @ShahrestanAdab
پنجمین شب شعر مقاومت، با عنوان #تهران_بیروت، با حضور شاعران لبنانی و ایرانی، شنبه دوازدهم خرداد در تالار اجتماعات موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب برگزار شد. این برنامه شعرخوانی، با هدف ایجاد «گفتگوی فرهنگی میان شاعران مقاومت اهل #ایران و #لبنان» اجرا شد، با استقبال گسترده علاقمندان شعر مقاومت همراه شد.
پنجمین شب شعر مقاومت، با پخش نماهنگی از خلاصه شبهای مقاومت پیشین آغاز شد. سپس #حسن_صنوبری، شاعر و مجری برنامه به اهمیت ادبیات مقاومت اشاره کرد و اهداف موسسه شهرستان ادب برای برگزاری چنین شب شعرهایی را تشریح کرد.
سپس برنامه شعرخوانی آغاز شد. نخستین شاعر شب پنجم، #میلاد_عرفانپور، شاعر جوان انقلاب بود که با ابراز خرسندی از حضور شاعرانی از لبنان و #بحرین، یک رباعی برای شیعیان ضاحیه لبنان خواند.
در ادامه، #ایمان_طرفه، بانوی شاعر و مترجم عربزبان که به زبان فارسی و عربی شعر میسراید شعری عاشقانه به زبان فارسی تقدیم به «زنان محجبه محور مقاومت» خواند.
#علی_محمد_مودب، شاعر انقلاب، اظهار امیدواری کرد که شبهای شعر مقاومت بتواند مأموریت اصلی جریان #شعر_انقلاب را زنده کند و سپس شعری حماسی با موضوع مقاومت لبنان خواند. #سمانه_خلف_زاده، شاعر جوان عضو دوره #آفتابگردانها، نیز حماسهای برای جبهه مقاومت خواند.
#ناصر_فیض، شاعر طنزپرداز صاحبسبک، با نکوهشِ بیاعتنایی، به جوانان توصیه کرد تا نسبت به اتفاقاتی که در سراسر جهان میافتد واکنش نشان دهند. #احمد_حسن_الحجیری، شاعر بحرینی و نوحهسرایی که برخی سرودههایش را #میثم_مطیعی خوانده است، شعری به زبان عربی درباره هفتاد سال اشغال #فلسطین خواند.
دکتر #محسن_رضوانی، شعری کوتاه در قالب ترانه خواند و آن را به #حسن_نصرالله تقدیم کرد و دکتر میثم مطیعی، ذاکر اهل بیت، در سخنان کوتاهی به زبان عربی، به شعر مقاومت و ویژگیهایش اشاره کرد. برنامه شبهای مقاومت به زبان عربی، ادامه یافت و ابتدا از دکتر #حسین_حایک دعوت شد تا شعری بخواند. #نور_آملی، دیگر شاعر لبنانی بود که شعری در وصف مظلومیت مردم #یمن خواند. #عبدالرحیم_سعیدی_راد، شاعر مقاومت و زاده دزفول، از سفر خاطرهانگیز خود در سال 1385 به بیروت سخن گفت.
در پایان این مراسم از کتاب #چاپ_بیروت، مجموعه شعر تازهای از #علی_داودی، شاعر و هنرمند، با حضور شاعران شرکتکننده در برنامه، رونمایی شد. پنجمین شبهای شعر مقاومت، دقایقی نزدیک به اذان مغرب، با عکس یادگاری و افطار مهمانان به پایان رسید.
📎 متن کامل شعرها و گزارش مشروح این دیدار به زودی در سایت شهرستان ادب منتشر خواهد شد.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 «آل مهتری» | داستان کوتاهی از #زینب_شریعت_مدار
(در این روزها که مردم مسلمان و مبارز #یمن، تنهاتر و مظلومتر از هر زمانی هستند شما را به خواندن داستان کوتاهی از سرکارخانم دکتر زینب شریعتمدار -نویسنده و از فعالان حوزه ادبیات مقاومت- دعوت میکنیم. این داستان با گویش خاص اهالی بندرعباس -گویش بندری- نگاشته شده است و توضیح بعضی از واژگان دشوار بومی را در پینوشت خود دارد).
▪️« آل مهتری»
«...بوی آب ته لنج اینقدر اذیتُ مینَکِه که سیلی آفتاب توی سروکلهام. این چوکون ولی ووستادِه رَن و به حرفای فاضل گوشَ دادن. آفتاب سیخ بر وبر نگا اِکردَن تو چشمونمون اما فاضل دستاش بالا و پایین شِکِرد و دریا نشون چوکون شَداد و دو باره گپِ زدن.
خورشید که به کلهاش شَزد، اینگار از دهنش اجوشید. ماشالاش بشه. نگاش اکردی، مصطفی بود به چشمونت. چوکون فاضل به بزرگتری قبول داشتند. خو اونم ادونست باشان چطور گپِ زَنه. فکر کنم ایشَ باز چی چیکای بایی تکرار اِکُن. کارش بود. چوکون جمع اکرد و عکس بایی و طیاره و دریا نشان شان شَداد.
حالا این چوکون از کدام حد بودند ندونم ولی چوب خشک بودند جلو فاضل. ووستاده و نشسته جم نخوردن.
از همین دور هم اشد دید که دوش فاضل از عرق گونهاش خیس اشده بود. موجا که آمد و شد اِکردن، صدای فاضل از گوشم میربودند.
چوکون دستا سایه کرده بودن بالا صورتای سیاه شون که حالا سُرخَم شده بود.
گاه به گاهی کوچکترها نه، بزرگترها وول اخوردن یا با تکه چوبی که آب آورده بود ساحل یا از اجاق مسافرا مونده بود، نقشی رو شن ها اکشیدن. دختا با جوتی هاشان ور ارفتن و پسرها با سروکله خودشان یا بغل دستیشان.
نفهمیدم چطو شد که صدای فاضل یک مرتبه رفت بالا که : "هوی ! قادر! حواست به من بده بعد اگویی نگفتم . گوشت به من بده "...»
متن کامل این داستان را میتوانید در سایت #شهرستان_ادب مطالعه کنید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9191
☑️ @ShahrestanAdab
(در این روزها که مردم مسلمان و مبارز #یمن، تنهاتر و مظلومتر از هر زمانی هستند شما را به خواندن داستان کوتاهی از سرکارخانم دکتر زینب شریعتمدار -نویسنده و از فعالان حوزه ادبیات مقاومت- دعوت میکنیم. این داستان با گویش خاص اهالی بندرعباس -گویش بندری- نگاشته شده است و توضیح بعضی از واژگان دشوار بومی را در پینوشت خود دارد).
▪️« آل مهتری»
«...بوی آب ته لنج اینقدر اذیتُ مینَکِه که سیلی آفتاب توی سروکلهام. این چوکون ولی ووستادِه رَن و به حرفای فاضل گوشَ دادن. آفتاب سیخ بر وبر نگا اِکردَن تو چشمونمون اما فاضل دستاش بالا و پایین شِکِرد و دریا نشون چوکون شَداد و دو باره گپِ زدن.
خورشید که به کلهاش شَزد، اینگار از دهنش اجوشید. ماشالاش بشه. نگاش اکردی، مصطفی بود به چشمونت. چوکون فاضل به بزرگتری قبول داشتند. خو اونم ادونست باشان چطور گپِ زَنه. فکر کنم ایشَ باز چی چیکای بایی تکرار اِکُن. کارش بود. چوکون جمع اکرد و عکس بایی و طیاره و دریا نشان شان شَداد.
حالا این چوکون از کدام حد بودند ندونم ولی چوب خشک بودند جلو فاضل. ووستاده و نشسته جم نخوردن.
از همین دور هم اشد دید که دوش فاضل از عرق گونهاش خیس اشده بود. موجا که آمد و شد اِکردن، صدای فاضل از گوشم میربودند.
چوکون دستا سایه کرده بودن بالا صورتای سیاه شون که حالا سُرخَم شده بود.
گاه به گاهی کوچکترها نه، بزرگترها وول اخوردن یا با تکه چوبی که آب آورده بود ساحل یا از اجاق مسافرا مونده بود، نقشی رو شن ها اکشیدن. دختا با جوتی هاشان ور ارفتن و پسرها با سروکله خودشان یا بغل دستیشان.
نفهمیدم چطو شد که صدای فاضل یک مرتبه رفت بالا که : "هوی ! قادر! حواست به من بده بعد اگویی نگفتم . گوشت به من بده "...»
متن کامل این داستان را میتوانید در سایت #شهرستان_ادب مطالعه کنید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9191
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻یار غیور یمانی!
(پرونده تخصصی #ادبیات_مقاومت را با شعر تازهای از #محمدرضا_وحیدزاده "سراینده کتاب #پیشواز" در همصدایی با مردم مظلوم #یمن بهروز میکنیم)
▪️طاقت بیاور و برخیز، مرد صبور یمانی
جانی جوان به جهان بخش، از آن غرور یمانی
چشمت عقیق سیاهیست در آن درخشش صدبرق
از سربهداری شیعی، تا جهد و شور یمانی
ای پابرهنۀ نستوه، ای پارهآهن بشکوه
خوش باد سوگ سعودی، در فصل سور یمانی
دنیا چهدر تبوتاب است، سهمی شگفت تو را هست
در این دقایق آخر، یار غیور یمانی!
از خون طفل و جوانت، از ضجههای زنانت
عصر ظهور گرفتهست، رنگ حضور یمانی
ای برگزیده! گوارات، این پیشگامی شیرین
وقت قیام علمها، صبح ظهور «یمانی»
☑️ @ShahrestanAdab
(پرونده تخصصی #ادبیات_مقاومت را با شعر تازهای از #محمدرضا_وحیدزاده "سراینده کتاب #پیشواز" در همصدایی با مردم مظلوم #یمن بهروز میکنیم)
▪️طاقت بیاور و برخیز، مرد صبور یمانی
جانی جوان به جهان بخش، از آن غرور یمانی
چشمت عقیق سیاهیست در آن درخشش صدبرق
از سربهداری شیعی، تا جهد و شور یمانی
ای پابرهنۀ نستوه، ای پارهآهن بشکوه
خوش باد سوگ سعودی، در فصل سور یمانی
دنیا چهدر تبوتاب است، سهمی شگفت تو را هست
در این دقایق آخر، یار غیور یمانی!
از خون طفل و جوانت، از ضجههای زنانت
عصر ظهور گرفتهست، رنگ حضور یمانی
ای برگزیده! گوارات، این پیشگامی شیرین
وقت قیام علمها، صبح ظهور «یمانی»
☑️ @ShahrestanAdab