🔻نشست نقد و بررسی #کافه_ی_خیابان_گوته
اثر #حمیدرضا_شاه_آبادی در #عصر_اثر برگزار میشود
▪️سلسله جلساتِ «عصر اثر» که از زمستان 93 در موسسه فرهنگی ادبی شهرستان ادب شروع به کار کرده بود پس از چندین ماه توقف با رویکردی جدید فعالیت خود را آغاز کرد.
در سومین جلسهیِ دوره جدید «عصر اثر»، #ابراهیم_زاهدی_مطلق و #محمدرضا_گودرزی به نقد و بررسی کتاب «کافهی خیابان گوته» حمیدرضا شاه آبادی میپردازند. مجری و کارشناس ثابت سلسله جلسات «عصر اثر» داستان #مجید_اسطیری نویسنده ی جوان است.
گفتنی است که دورهیِ اول سلسله جلسات «عصر اثر» تنها به کتابهای شاخص منتشر شده در حوزه شعر اختصاص داشت و از این میان جلساتِ کتابهایِ: «گزیده اشعارِ #علی_معلم_دامغانی»، #نیست_انگاری_و_شعر_معاصر #یوسفعلی_میرشکاک ، #نماشم #مرتضی_امیری_اسفندقه ، #لحظه_جهان #قربان_ولیئی ، #فیض_بوک #ناصر_فیض ، #آتش_گردان #امید_مهدی_نژاد و #مذاکرات #مریم_جعفری_آذرمانی برگزار و با استقبال مخاطبان حوزه شعر و ادبیات روبرو شد. حال برگزار کنندگان جلسات «عصر اثر» در نظر دارند که در دورهیِ جدید این برنامه علاوه بر کتابهای حوزهیِ شعر به نقد و بررسی آثار منتشر شده در حوزه ادبیات داستانی نیز بپردازد. که در همین راستا در اولین برنامه «عصر اثر»، رمانِ #الفبای_مردگان از تازهترین آثارِ #هادی_خورشاهیان توسط #مصطفی_جمشیدی و #رضا_جولایی از نویسندگان و منتقدان شناخته شده مورد نقد و بررسی قرار گرفت و با استقبال مخاطبان ادبیات مواجه شد.
در آخر اینکه جلسه نقد و بررسی رمان «کافهی خیابان گوته» در روز سه شنبه پانزدهم اسفند ماه سال جاری از ساعت 16 در موسسه فرهنگی شهرستان ادب به نشانیِ تهران، خیابان دکتر شریعتی بالاتر از خیابان آیتالله طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک 168 برگزار میگردد.
goo.gl/DsEUf2
☑️ @ShahrestanAdab
اثر #حمیدرضا_شاه_آبادی در #عصر_اثر برگزار میشود
▪️سلسله جلساتِ «عصر اثر» که از زمستان 93 در موسسه فرهنگی ادبی شهرستان ادب شروع به کار کرده بود پس از چندین ماه توقف با رویکردی جدید فعالیت خود را آغاز کرد.
در سومین جلسهیِ دوره جدید «عصر اثر»، #ابراهیم_زاهدی_مطلق و #محمدرضا_گودرزی به نقد و بررسی کتاب «کافهی خیابان گوته» حمیدرضا شاه آبادی میپردازند. مجری و کارشناس ثابت سلسله جلسات «عصر اثر» داستان #مجید_اسطیری نویسنده ی جوان است.
گفتنی است که دورهیِ اول سلسله جلسات «عصر اثر» تنها به کتابهای شاخص منتشر شده در حوزه شعر اختصاص داشت و از این میان جلساتِ کتابهایِ: «گزیده اشعارِ #علی_معلم_دامغانی»، #نیست_انگاری_و_شعر_معاصر #یوسفعلی_میرشکاک ، #نماشم #مرتضی_امیری_اسفندقه ، #لحظه_جهان #قربان_ولیئی ، #فیض_بوک #ناصر_فیض ، #آتش_گردان #امید_مهدی_نژاد و #مذاکرات #مریم_جعفری_آذرمانی برگزار و با استقبال مخاطبان حوزه شعر و ادبیات روبرو شد. حال برگزار کنندگان جلسات «عصر اثر» در نظر دارند که در دورهیِ جدید این برنامه علاوه بر کتابهای حوزهیِ شعر به نقد و بررسی آثار منتشر شده در حوزه ادبیات داستانی نیز بپردازد. که در همین راستا در اولین برنامه «عصر اثر»، رمانِ #الفبای_مردگان از تازهترین آثارِ #هادی_خورشاهیان توسط #مصطفی_جمشیدی و #رضا_جولایی از نویسندگان و منتقدان شناخته شده مورد نقد و بررسی قرار گرفت و با استقبال مخاطبان ادبیات مواجه شد.
در آخر اینکه جلسه نقد و بررسی رمان «کافهی خیابان گوته» در روز سه شنبه پانزدهم اسفند ماه سال جاری از ساعت 16 در موسسه فرهنگی شهرستان ادب به نشانیِ تهران، خیابان دکتر شریعتی بالاتر از خیابان آیتالله طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک 168 برگزار میگردد.
goo.gl/DsEUf2
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻نشست نقد و بررسی #کافه_ی_خیابان_گوته اثر #حمیدرضا_شاه_آبادی در #عصر_اثر برگزار میشود ▪️سلسله جلساتِ «عصر اثر» که از زمستان 93 در موسسه فرهنگی ادبی شهرستان ادب شروع به کار کرده بود پس از چندین ماه توقف با رویکردی جدید فعالیت خود را آغاز کرد. در سومین جلسهیِ…
🔻سومین نشست دوره جدید « #عصر_اثر »،
با نقد کتاب « #کافه_ی_خیابان_گوته » اثر #حمیدرضا_شاه_آبادی پیگیری شد.
#ابراهیم_زاهدی_مطلق و #محمدرضا_گودرزی از مهمانان این برنامه بودند.
goo.gl/nLSsck
▪️برای مشاهده تصاویر این مراسم به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید :
🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/7850
☑️ @ShahrestanAdab
با نقد کتاب « #کافه_ی_خیابان_گوته » اثر #حمیدرضا_شاه_آبادی پیگیری شد.
#ابراهیم_زاهدی_مطلق و #محمدرضا_گودرزی از مهمانان این برنامه بودند.
goo.gl/nLSsck
▪️برای مشاهده تصاویر این مراسم به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید :
🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/7850
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻سومین نشست دوره جدید « #عصر_اثر »، با نقد کتاب « #کافه_ی_خیابان_گوته » اثر #حمیدرضا_شاه_آبادی پیگیری شد. #ابراهیم_زاهدی_مطلق و #محمدرضا_گودرزی از مهمانان این برنامه بودند. goo.gl/nLSsck ▪️برای مشاهده تصاویر این مراسم به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید…
🔻گزارش مشروح جلسه نقد #کافه_ی_خیابان_گوته
اثر حمیدرضا شاه آبادی در #عصر_اثر
با حضور #محمدرضا_گودرزی و #ابراهیم_زاهدی_مطلق
▪️«...نویسندگان و منتقدان، «کافهی خیابان گوته» نوشته #حمیدرضا_شاه_آبادی را بررسی کردند و نقاط قوت و ضعف آن را برشمردند. در این نشست که در سومین جلسه «عصر اثر» برگزار میشد محمدرضا گودرزی، داستاننویس و ابراهیم زاهدی مطلق، منتقد ادبی و نویسنده حضور داشتند.
ابراهیم زاهدی مطلق در ابتدای این نشست خلاصهای از رمان «کافه خیابان گوته» را که در نشر افق منتشر شده است ارائه کرد: «این کتاب از نویسندهای ایرانی میگوید که برای تحقیق درباره شاعری آلمانی به فرانکفورت میرود. تصادفاً وقتی برای تماشای فیلمی میرود وقت اضافه میآورد و از این فرصت استفاده میکند و به کافهای میرود. در این کافه با کیانوش، صاحب ایرانی آن آشنا میشود. در طبقه بالا با مردی به نام شهریار از مبارزان کمونیست قبل از انقلاب برخورد میکند. کیانوش این مرد را بابت به هم زدن زندگیش و گرفتن عشقش از او، در همان بالای کافه دربند کرده است تا از این طریق از او انتقام بگیرد. شهریار چهل ساله است اما دچار فراموشی شده و ظاهرش شبیه مردان هفتادساله است.»
مردی بدون ذهن
این منتقد ادبی افزود: «از زیباترین گفتگوهای داستان جایی بود که راوی یا همان نویسنده شرح میدهد که همه چیز انسان ذهنش است و این مرد که ذهنی ندارد، پس این کافهدار از چه کسی میخواهد انتقام بگیرد؟ در ادامه، شاهد دوستی نویسنده با کافهداریم و کیانوش خوشحال است که به او اطلاعاتی درباره زندگی خودش بدهد، بلکه نویسنده بتواند از آنها استفاده کند.» به گفته زاهدی «این سفر که در داستان آمده است تجربه واقعی آقای شاهآبادی بوده است که اگر اشتباه نکنم، برای انجام پژوهشی به کتابخانه مونیخ رفته بود.»
این روزنامهنگار ادبی با طرح این سوال که «چرا کتابی را میخوانیم؟» توضیح داد: «نخستین دلیل برای لذت بردن است، اگر داستانخوانی برای ما لذت نداشته باشد آن را قطع میکنیم، البته منظورم این نیست که هدف ما فقط کسب لذت است. هدف دیگر ما برای کشف است. ما وقتی داستانی را میخوانیم باید چیزی را از آن بفهمیم، به همین دلیل داستان باید حاوی اندیشه برتری باشد. بنابراین وقتی داستان را میخوانیم باید چیزی درباره محیط زیست، یا ضد تبعیض نژادی یا به نفع روابط انسانی بیاموزیم. تفاوتش با مقالات تحقیقی در این است که ما هنگام مطالعه داستان، انتظار داریم تا این مفاهیم به شکلی زیباتر و هنرمندانه به ما منتقل شود.»
زاهدی مطلق ادامه داد: ««کافه خیابان گوته» را اگر با داستانهایی که در ایران منتشر میشود مقایسه کنیم این کتاب بسیار خوبی است و ما آن را با لذت میخوانیم. بدون تعارف چنین داستانی را در ایران کمتر میبینیم. منظورم البته فرم کار نیست چون فرمش تازه نیست. اما در «کافه خیابان گوته» ما با اثری مواجهیم که حرفی برای گفتن به ما دارد و میخواهد به ما اندیشهای را انتقال دهد.»
این نویسنده اظهار داشت: «در«کافه خیابان گوته»، با دانشجویانی مواجهیم که قبل از انقلاب مبارز بودهاند. من دلم میخواست درباره مبارزات اینها چیزی بدانم اما جایش در داستان خالی است و نویسنده بیشتر به روابط دوستانه یا عاشقانه آنها پرداخته است، یا از کمکهای این افراد به مردم در روستاها میگوید. برخی از این مطالب شاید واقعی یا شاید تخیلی باشد. من دلم میخواست وارد شخصیتها شوم و درباره آنها بیشتر بدانم. برای اینکه توقع ما از حمیدرضا شاهآبادی با توجه به آثار دیگرشان خیلی بالاتر است...»
goo.gl/LmJ6hB
متن کامل این گزارش را در سایت شهرستان ادب بخوانید :
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7876
☑️ @ShahrestanAdab
اثر حمیدرضا شاه آبادی در #عصر_اثر
با حضور #محمدرضا_گودرزی و #ابراهیم_زاهدی_مطلق
▪️«...نویسندگان و منتقدان، «کافهی خیابان گوته» نوشته #حمیدرضا_شاه_آبادی را بررسی کردند و نقاط قوت و ضعف آن را برشمردند. در این نشست که در سومین جلسه «عصر اثر» برگزار میشد محمدرضا گودرزی، داستاننویس و ابراهیم زاهدی مطلق، منتقد ادبی و نویسنده حضور داشتند.
ابراهیم زاهدی مطلق در ابتدای این نشست خلاصهای از رمان «کافه خیابان گوته» را که در نشر افق منتشر شده است ارائه کرد: «این کتاب از نویسندهای ایرانی میگوید که برای تحقیق درباره شاعری آلمانی به فرانکفورت میرود. تصادفاً وقتی برای تماشای فیلمی میرود وقت اضافه میآورد و از این فرصت استفاده میکند و به کافهای میرود. در این کافه با کیانوش، صاحب ایرانی آن آشنا میشود. در طبقه بالا با مردی به نام شهریار از مبارزان کمونیست قبل از انقلاب برخورد میکند. کیانوش این مرد را بابت به هم زدن زندگیش و گرفتن عشقش از او، در همان بالای کافه دربند کرده است تا از این طریق از او انتقام بگیرد. شهریار چهل ساله است اما دچار فراموشی شده و ظاهرش شبیه مردان هفتادساله است.»
مردی بدون ذهن
این منتقد ادبی افزود: «از زیباترین گفتگوهای داستان جایی بود که راوی یا همان نویسنده شرح میدهد که همه چیز انسان ذهنش است و این مرد که ذهنی ندارد، پس این کافهدار از چه کسی میخواهد انتقام بگیرد؟ در ادامه، شاهد دوستی نویسنده با کافهداریم و کیانوش خوشحال است که به او اطلاعاتی درباره زندگی خودش بدهد، بلکه نویسنده بتواند از آنها استفاده کند.» به گفته زاهدی «این سفر که در داستان آمده است تجربه واقعی آقای شاهآبادی بوده است که اگر اشتباه نکنم، برای انجام پژوهشی به کتابخانه مونیخ رفته بود.»
این روزنامهنگار ادبی با طرح این سوال که «چرا کتابی را میخوانیم؟» توضیح داد: «نخستین دلیل برای لذت بردن است، اگر داستانخوانی برای ما لذت نداشته باشد آن را قطع میکنیم، البته منظورم این نیست که هدف ما فقط کسب لذت است. هدف دیگر ما برای کشف است. ما وقتی داستانی را میخوانیم باید چیزی را از آن بفهمیم، به همین دلیل داستان باید حاوی اندیشه برتری باشد. بنابراین وقتی داستان را میخوانیم باید چیزی درباره محیط زیست، یا ضد تبعیض نژادی یا به نفع روابط انسانی بیاموزیم. تفاوتش با مقالات تحقیقی در این است که ما هنگام مطالعه داستان، انتظار داریم تا این مفاهیم به شکلی زیباتر و هنرمندانه به ما منتقل شود.»
زاهدی مطلق ادامه داد: ««کافه خیابان گوته» را اگر با داستانهایی که در ایران منتشر میشود مقایسه کنیم این کتاب بسیار خوبی است و ما آن را با لذت میخوانیم. بدون تعارف چنین داستانی را در ایران کمتر میبینیم. منظورم البته فرم کار نیست چون فرمش تازه نیست. اما در «کافه خیابان گوته» ما با اثری مواجهیم که حرفی برای گفتن به ما دارد و میخواهد به ما اندیشهای را انتقال دهد.»
این نویسنده اظهار داشت: «در«کافه خیابان گوته»، با دانشجویانی مواجهیم که قبل از انقلاب مبارز بودهاند. من دلم میخواست درباره مبارزات اینها چیزی بدانم اما جایش در داستان خالی است و نویسنده بیشتر به روابط دوستانه یا عاشقانه آنها پرداخته است، یا از کمکهای این افراد به مردم در روستاها میگوید. برخی از این مطالب شاید واقعی یا شاید تخیلی باشد. من دلم میخواست وارد شخصیتها شوم و درباره آنها بیشتر بدانم. برای اینکه توقع ما از حمیدرضا شاهآبادی با توجه به آثار دیگرشان خیلی بالاتر است...»
goo.gl/LmJ6hB
متن کامل این گزارش را در سایت شهرستان ادب بخوانید :
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7876
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻عشق، مبارزه و قهوه!
(یادداشت #محسن_حسن_نژاد بر #کافه_ی_خیابان_گوته پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاهآبادی)
▪️«...ادبیات معاصر ایرانی به گونهی خود با چالشهایی مواجه بوده که مقتضای حال کنونی جامعهی ایرانی است. از آشفتگی روزمرهی ادبیات فارسی معاصر به ستوه آمدن طبیعی است، اما این ستوه و این آشفتگی حکایتگر افق کنونی جامعهی ایرانی است. البته این آشفتگی و این ستوه در مواردی نقض میشود و این نقضها، حرکتی را به سمت افقی دیگر در ادبیات و تاریخ تفکر ایرانی نوید میدهند. شاهآبادی مثال نقضی بر این موارد است.
برای چون منی که فکر میکنم ادبیات نمونهی تفکر است، کافهی خیابان گوته، نمونهایست که تفکر به سیاق ادبی در بافت ادبیات ایرانی را نوید میدهد. رمانی که از عشق گفته و به سطحینگری نیفتاده، از مبارزهی سیاسی و ایدیولوژی سخن رانده، با این حال خود در بند نگاههای خام ایدیولوژیک نمانده! اثری که از تاریخ مایه میگیرد و با این حال به مرض رایج تاریخنگاری رسمی ایرانی، یعنی آنگلوفوبیا، راشیا فوبیا و... مبتلا نشده. خوب چنین آثاری باید جدی گرفته شوند!
شاهآبادی تاریخخواندهایست که دغدغهی تاریخ دارد. بوی تاریخ در کلمهبهکلمهی اثرش هویدا است. با این حال، این اثر یک اثر ادبی است و در درهی وقایعنگاری تحریف شده، آنچه که گاهی به غلط رمان تاریخی خوانده میشود نیز نیفتاده است...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9555
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشت #محسن_حسن_نژاد بر #کافه_ی_خیابان_گوته پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاهآبادی)
▪️«...ادبیات معاصر ایرانی به گونهی خود با چالشهایی مواجه بوده که مقتضای حال کنونی جامعهی ایرانی است. از آشفتگی روزمرهی ادبیات فارسی معاصر به ستوه آمدن طبیعی است، اما این ستوه و این آشفتگی حکایتگر افق کنونی جامعهی ایرانی است. البته این آشفتگی و این ستوه در مواردی نقض میشود و این نقضها، حرکتی را به سمت افقی دیگر در ادبیات و تاریخ تفکر ایرانی نوید میدهند. شاهآبادی مثال نقضی بر این موارد است.
برای چون منی که فکر میکنم ادبیات نمونهی تفکر است، کافهی خیابان گوته، نمونهایست که تفکر به سیاق ادبی در بافت ادبیات ایرانی را نوید میدهد. رمانی که از عشق گفته و به سطحینگری نیفتاده، از مبارزهی سیاسی و ایدیولوژی سخن رانده، با این حال خود در بند نگاههای خام ایدیولوژیک نمانده! اثری که از تاریخ مایه میگیرد و با این حال به مرض رایج تاریخنگاری رسمی ایرانی، یعنی آنگلوفوبیا، راشیا فوبیا و... مبتلا نشده. خوب چنین آثاری باید جدی گرفته شوند!
شاهآبادی تاریخخواندهایست که دغدغهی تاریخ دارد. بوی تاریخ در کلمهبهکلمهی اثرش هویدا است. با این حال، این اثر یک اثر ادبی است و در درهی وقایعنگاری تحریف شده، آنچه که گاهی به غلط رمان تاریخی خوانده میشود نیز نیفتاده است...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9555
☑️ @ShahrestanAdab
Shahrestanadab
عشق، مبارزه و قهوه! | یادداشت محسن حسننژاد بر «کافهی خیابان گوته»
شهرستان ادب: در نخستین صفحه از پروندهپرترهی «حمیدرضا شاهآبادی» یادداشتی میخوانیم از محسن حسننژاد که به نقد و بررسی کتاب «کافهی...
🔻نویسندۀ دروغگو!
(یادداشت #علی_ششتمدی بر کتاب #کافه_ی_خیابان_گوته در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...برجستهترین ویژگی این کتاب حمیدرضا شاهآبادی، کشش و جذابیت ماجراست. نثر روان و سرعت منطقی و متناسب روایت، کمک میکند تا این مطالعۀ لذتبخش، سریعتر انجام گیرد. گفتن از جزئیات قصه، ممکن است لذت مطالعۀ کتاب را از مخاطب بگیرد؛ به همین دلیل در این متن، سعی میکنم بدون لو دادن ماجرا، در مورد خود اثر بنویسم.
در نگاه اول، ساختار روایت، کلیشه به نظر میرسد: یک نویسنده که ماجرای زندگی فردی دیگر را از قول او مینویسد؛ اما در پایان داستان متوجه میشویم که قضیه به این سادگی نیست. "نسبی بودنِ" روایت، به ما نشان میدهد که خود نویسنده، غیر از راوی بودن، یک شخصیت تأثیرگذار در داستان هم هست! او "دروغگو" است و یکباره متوجه میشویم که نمیشود به گفتههایش اعتماد کرد...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9720
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشت #علی_ششتمدی بر کتاب #کافه_ی_خیابان_گوته در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...برجستهترین ویژگی این کتاب حمیدرضا شاهآبادی، کشش و جذابیت ماجراست. نثر روان و سرعت منطقی و متناسب روایت، کمک میکند تا این مطالعۀ لذتبخش، سریعتر انجام گیرد. گفتن از جزئیات قصه، ممکن است لذت مطالعۀ کتاب را از مخاطب بگیرد؛ به همین دلیل در این متن، سعی میکنم بدون لو دادن ماجرا، در مورد خود اثر بنویسم.
در نگاه اول، ساختار روایت، کلیشه به نظر میرسد: یک نویسنده که ماجرای زندگی فردی دیگر را از قول او مینویسد؛ اما در پایان داستان متوجه میشویم که قضیه به این سادگی نیست. "نسبی بودنِ" روایت، به ما نشان میدهد که خود نویسنده، غیر از راوی بودن، یک شخصیت تأثیرگذار در داستان هم هست! او "دروغگو" است و یکباره متوجه میشویم که نمیشود به گفتههایش اعتماد کرد...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9720
☑️ @ShahrestanAdab