🔻منِ تو
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب تازه منتشره شدۀ #صدای_بهتر_زخم سرودۀ #علیرضا_سمیعی بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️به زیبایی رحم کن
وقتی که آینه با سؤال چشمهات
شکست میخورد
من تمدنی آواره در اثرت بودم
چون آوازی افتاده از دهان
از رودکی به فارسی روشن گریستهام
با دوگیسی که خاکسترم خواست
در باد هلهله هستم
حالا این دو بومیِ چرخزن گرد آتشی که منم
این دو ساحر وردخوان پای نالهای که منم
این دو را برای شبى لااقل
آرام کن!
☑️ @ShahrestanAdab
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب تازه منتشره شدۀ #صدای_بهتر_زخم سرودۀ #علیرضا_سمیعی بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️به زیبایی رحم کن
وقتی که آینه با سؤال چشمهات
شکست میخورد
من تمدنی آواره در اثرت بودم
چون آوازی افتاده از دهان
از رودکی به فارسی روشن گریستهام
با دوگیسی که خاکسترم خواست
در باد هلهله هستم
حالا این دو بومیِ چرخزن گرد آتشی که منم
این دو ساحر وردخوان پای نالهای که منم
این دو را برای شبى لااقل
آرام کن!
☑️ @ShahrestanAdab
🔻غربت سکوت زخم | یادداشت #محمدقائم_خانی بر #صدای_بهتر_زخم
(تازهترین مجموعهشعر #علیرضا_سمیعی)
▪️«...زخم صدایی دارد که شنیدنی نیست. اگر به گوش نشستنی بود که روی بدن دهان باز نمیکرد. زخم قرابتی با غربت دارد و بر تن هر غریبی، زخمی یا حتی زخمهایی هست. این است که وقتی کسی تصمیم بگیرد که صدای زخمها را به گوش مردم برساند، غریب میماند و غربت، راهِ همصحبتی خلایق را با او میبندد. اگر برود سراغ عادات که مجبور است حرفی از زخمها نزند و اگر لب به گفتن از جراحتها باز کند که خلق پراکنده میشوند یا نمیشنوند. خیلی راه بیایند، بهظاهر مخالفت نمیکنند اما یک گوششان در است و یکی دروازه. این است که صدای زخم غریب میافتد، هرچند که خود زخم بر هر بدنی و بر هر قلبی باشد. مردم، یعنی همان زخمخوردهها، از شنیدن صدای زخم فراریاند...»
🔗 برای خواندن متن کامل این یادداشت به سایت شهرستان ادب مراجعه کنید.
☑️ @ShahrestanAdab
(تازهترین مجموعهشعر #علیرضا_سمیعی)
▪️«...زخم صدایی دارد که شنیدنی نیست. اگر به گوش نشستنی بود که روی بدن دهان باز نمیکرد. زخم قرابتی با غربت دارد و بر تن هر غریبی، زخمی یا حتی زخمهایی هست. این است که وقتی کسی تصمیم بگیرد که صدای زخمها را به گوش مردم برساند، غریب میماند و غربت، راهِ همصحبتی خلایق را با او میبندد. اگر برود سراغ عادات که مجبور است حرفی از زخمها نزند و اگر لب به گفتن از جراحتها باز کند که خلق پراکنده میشوند یا نمیشنوند. خیلی راه بیایند، بهظاهر مخالفت نمیکنند اما یک گوششان در است و یکی دروازه. این است که صدای زخم غریب میافتد، هرچند که خود زخم بر هر بدنی و بر هر قلبی باشد. مردم، یعنی همان زخمخوردهها، از شنیدن صدای زخم فراریاند...»
🔗 برای خواندن متن کامل این یادداشت به سایت شهرستان ادب مراجعه کنید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻آشناییزدایی در خدمت کمال شعر
(یادداشت #سیدعلی_اصغرزاده بر مجموعهشعر #صدای_بهتر_زخم)
▪️«...به شکلی که از رُخدادهای زبانی (هنجارگریزیها) و تصویرهای خیالی پدید میآید و یکسان و قابل پیشبینی نیست. ریختار (فُرم) حتمیترین وسیله برای جلوه و سر و سامان دادن به ساختار شعر است که چیرگی و نیرومندی سراینده را در گردآوری اندیشههای خود میرسانَد و ذوق ویژهای میخواهد. بدون هماهنگی آن، چهبسا که رنجها بیهوده شده و در کار سراینده، شلوغی رُخ میدهد. مانند این است که در تاریکی و به هوای پای کسی راهش را میرود.
از چیزهای شگفتی که در این کتاب رُخ داده، تأثیرگذاری زبان غزلها بر شعرهای آزاد است. برای نمونه در غزل دوم این کتاب بنگرید:
در حجابید، از این روست که دیدن دارید
مگر این قوسقُزَح نیست که بر تن دارید
که مصرع دوم با این مصرع از شعر (هفته) همانندی دارد:
باران برداشته بود تنَش را
آشناییزدایی یا هنجارگریزی زبانی در سرودههای این کتاب به زیباتر شدن و کمال شعریاش کمک کردهاند...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
#علیرضا_سمیعی
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشت #سیدعلی_اصغرزاده بر مجموعهشعر #صدای_بهتر_زخم)
▪️«...به شکلی که از رُخدادهای زبانی (هنجارگریزیها) و تصویرهای خیالی پدید میآید و یکسان و قابل پیشبینی نیست. ریختار (فُرم) حتمیترین وسیله برای جلوه و سر و سامان دادن به ساختار شعر است که چیرگی و نیرومندی سراینده را در گردآوری اندیشههای خود میرسانَد و ذوق ویژهای میخواهد. بدون هماهنگی آن، چهبسا که رنجها بیهوده شده و در کار سراینده، شلوغی رُخ میدهد. مانند این است که در تاریکی و به هوای پای کسی راهش را میرود.
از چیزهای شگفتی که در این کتاب رُخ داده، تأثیرگذاری زبان غزلها بر شعرهای آزاد است. برای نمونه در غزل دوم این کتاب بنگرید:
در حجابید، از این روست که دیدن دارید
مگر این قوسقُزَح نیست که بر تن دارید
که مصرع دوم با این مصرع از شعر (هفته) همانندی دارد:
باران برداشته بود تنَش را
آشناییزدایی یا هنجارگریزی زبانی در سرودههای این کتاب به زیباتر شدن و کمال شعریاش کمک کردهاند...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
#علیرضا_سمیعی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻حاشیۀ چشمت
(شعری از کتاب #صدای_بهتر_زخم سرودۀ #علیرضا_سمیعی)
▪️تاریخ سخن بودی بی رسم نویسایی
حالا چه کنم با این تألیف تماشایی
در حاشیۀ چشمت من چیستم ای دیوان
یک جملۀ تعلیقی در گوشۀ زیبایی
هر بار تو را خواندم نشنیدهترم کردی
پس باز نشستم در این نسخۀ تنهایی
در شهر که خواندندش از غلغله ویران شد
انشای صدایش بود این بیسر و بیپایی
با باد چه میکردم بر دوش هوا رفتم
وقتی که وزیدی در اوزان اهورایی
در شرح تو با سر من میگردم و میگریم
رقص قلمی پیرم تن داده به رسوایی
پرپر شدن تفسير تأویل حلالم بود
از حنجره جاری شد خون دل مینایی
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از کتاب #صدای_بهتر_زخم سرودۀ #علیرضا_سمیعی)
▪️تاریخ سخن بودی بی رسم نویسایی
حالا چه کنم با این تألیف تماشایی
در حاشیۀ چشمت من چیستم ای دیوان
یک جملۀ تعلیقی در گوشۀ زیبایی
هر بار تو را خواندم نشنیدهترم کردی
پس باز نشستم در این نسخۀ تنهایی
در شهر که خواندندش از غلغله ویران شد
انشای صدایش بود این بیسر و بیپایی
با باد چه میکردم بر دوش هوا رفتم
وقتی که وزیدی در اوزان اهورایی
در شرح تو با سر من میگردم و میگریم
رقص قلمی پیرم تن داده به رسوایی
پرپر شدن تفسير تأویل حلالم بود
از حنجره جاری شد خون دل مینایی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻نسلکشی
(شعری از کتاب #صدای_بهتر_زخم سرودۀ #علیرضا_سمیعی تقدیم به کودکان قربانی نسلکشی)
▪️با من کسی نمانده به جز تو
جز تو که زخم تازیانهی دیروزی
سنگ صبور بغض کودکیام باش
حالا که شانه بهر هقهق امروزی
آواز مادر غمگینام را
با تیغ و دشنه کجا بردند
لب باز کن لب
آوازها مگر مردهاند
هان آنچه میچکد از چشمام
اشک رسول خداوند است
در آه من چه غریویست
گویا صدای خداوند است
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از کتاب #صدای_بهتر_زخم سرودۀ #علیرضا_سمیعی تقدیم به کودکان قربانی نسلکشی)
▪️با من کسی نمانده به جز تو
جز تو که زخم تازیانهی دیروزی
سنگ صبور بغض کودکیام باش
حالا که شانه بهر هقهق امروزی
آواز مادر غمگینام را
با تیغ و دشنه کجا بردند
لب باز کن لب
آوازها مگر مردهاند
هان آنچه میچکد از چشمام
اشک رسول خداوند است
در آه من چه غریویست
گویا صدای خداوند است
☑️ @ShahrestanAdab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 شعرخوانی #علی_داودی
از کتاب #صدای_بهتر_زخم سرودۀ #علیرضا_سمیعی، #انتشارات_شهرستان_ادب در پرونده #بهاریه
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
☑️ @ShahrestanAdab
از کتاب #صدای_بهتر_زخم سرودۀ #علیرضا_سمیعی، #انتشارات_شهرستان_ادب در پرونده #بهاریه
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
☑️ @ShahrestanAdab
🔻سر آغاز
(شعری از #علیرضا_سمیعی در پرونده #رمضانیه)
▪️پيش از آنكه درخت
صدای پرنده باشد
پيش از آه سنگی كوه در سينه زمين
پيش از آنكه در كرشمه آهو
دشت تاسيس شود
قبل از آنكه فرشته عشق را بداند كه چيست
قبل از آنكه ابليس در اشک ناتوانیاش ساغری زند
قبل از آنكه تاريكي اسم در جهان پراكنده گردد
من بر او و آنها كه اويند
و آنها و او كه آنهاست
سجده بردم
🔗 #صدای_بهتر_زخم کتاب شعر «علیرضا سمیعی» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از #علیرضا_سمیعی در پرونده #رمضانیه)
▪️پيش از آنكه درخت
صدای پرنده باشد
پيش از آه سنگی كوه در سينه زمين
پيش از آنكه در كرشمه آهو
دشت تاسيس شود
قبل از آنكه فرشته عشق را بداند كه چيست
قبل از آنكه ابليس در اشک ناتوانیاش ساغری زند
قبل از آنكه تاريكي اسم در جهان پراكنده گردد
من بر او و آنها كه اويند
و آنها و او كه آنهاست
سجده بردم
🔗 #صدای_بهتر_زخم کتاب شعر «علیرضا سمیعی» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻خاتم
(شعری از #علیرضا_سمیعی تقدیم به پیامبر اسلام #حضرت_محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
▪️روی هر صدایی نام تو را مینویسم
به خاطر سنگریزههای صدات
وقتی كه قرنهاست سخن میگویی
به خاطر هر تكه ماه
كه روی نجوای شبانهات یافتم
به هوای زیبایی
كه در چشمهات مرور میشد
برای كودكانی كه در نامت چشم گذاشتند
به خاطر حسرت
كه از جای خالیت برخاست
گذشتی و گلهای از قدیم دوباره شدند
رودخانه تعبیر چشم آدم شد
ابراهیم شعله کشید
موسی شنید
عیسی کلام شد
این ستارهبازی از روبهروی شما آغاز گشته است
اكنون سلام
كه در كنار هر جوابت تمدنی به راه میافتد
تنی كه بر تو نماز میبرد
حرفبهحرف
شراب میشود
🔗 #صدای_بهتر_زخم را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
#شعر_آیینی
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از #علیرضا_سمیعی تقدیم به پیامبر اسلام #حضرت_محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
▪️روی هر صدایی نام تو را مینویسم
به خاطر سنگریزههای صدات
وقتی كه قرنهاست سخن میگویی
به خاطر هر تكه ماه
كه روی نجوای شبانهات یافتم
به هوای زیبایی
كه در چشمهات مرور میشد
برای كودكانی كه در نامت چشم گذاشتند
به خاطر حسرت
كه از جای خالیت برخاست
گذشتی و گلهای از قدیم دوباره شدند
رودخانه تعبیر چشم آدم شد
ابراهیم شعله کشید
موسی شنید
عیسی کلام شد
این ستارهبازی از روبهروی شما آغاز گشته است
اكنون سلام
كه در كنار هر جوابت تمدنی به راه میافتد
تنی كه بر تو نماز میبرد
حرفبهحرف
شراب میشود
🔗 #صدای_بهتر_زخم را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
#شعر_آیینی
☑️ @ShahrestanAdab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸خاتم
(شعری با صدای #علیرضا_سمیعی از کتاب #صدای_بهتر_زخم)
🔹روی هر صدایی نام تو را مینویسم
بهخاطر سنگریزههای صدات
وقتی که قرنهاست سخن میگویی
بهخاطر هر تکه ماه
که روی نجوای شبانهات یافتم
به هوای زیبایی
که در چشمهات مرور میشد
برای کودکانی که در نامت چشم گذاشتند
به خاطر حسرت
که از جای خالیات برخاست
گذشتی و گلهای از قدیم دوباره شدند
رودخانه تعبیر چشم آدم شد
ابراهیم شعله کشید
موسی شنید
عیسی کلام شد
این ستارهبازی از روبهروی شما آغاز گشته است اکنون سلام
که در کنار هر جوابت تمدنی به راه میافتد
تنی که بر تو نماز میبرد
حرف به حرف
شراب میشود
💠 «صدای بهتر زخم» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری با صدای #علیرضا_سمیعی از کتاب #صدای_بهتر_زخم)
🔹روی هر صدایی نام تو را مینویسم
بهخاطر سنگریزههای صدات
وقتی که قرنهاست سخن میگویی
بهخاطر هر تکه ماه
که روی نجوای شبانهات یافتم
به هوای زیبایی
که در چشمهات مرور میشد
برای کودکانی که در نامت چشم گذاشتند
به خاطر حسرت
که از جای خالیات برخاست
گذشتی و گلهای از قدیم دوباره شدند
رودخانه تعبیر چشم آدم شد
ابراهیم شعله کشید
موسی شنید
عیسی کلام شد
این ستارهبازی از روبهروی شما آغاز گشته است اکنون سلام
که در کنار هر جوابت تمدنی به راه میافتد
تنی که بر تو نماز میبرد
حرف به حرف
شراب میشود
💠 «صدای بهتر زخم» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab