میشود بر شانۀ لطفت پریشان گریه کرد
پابرهنه سویت آمد، مثل باران گریه کرد
هر دم ای آیینه! با آهت دل عالم گرفت
چشم دنیا تار شد، سر در گریبان گریه کرد
خون به جای اشک از زنجیر دستانت چکید
پابهپای تو در و دیوار زندان گریه کرد
از شکوه تو زن آوازهخوان لکنت گرفت
با نوای ربّنای تو نگهبان گریه کرد
تازیانه خطبهخط بر پیکرت مقتل نوشت
تازیانه زخمهایت را فراوان گریه کرد
□
بیت آخر خواند دعبل از غریب کاظمین
بیصدا زیر عبا شاه خراسان گریه کرد
#شهادت_امام_کاظم
#حسین_عباسپور
#آفتابگردانها
@shahrestanadab
پابرهنه سویت آمد، مثل باران گریه کرد
هر دم ای آیینه! با آهت دل عالم گرفت
چشم دنیا تار شد، سر در گریبان گریه کرد
خون به جای اشک از زنجیر دستانت چکید
پابهپای تو در و دیوار زندان گریه کرد
از شکوه تو زن آوازهخوان لکنت گرفت
با نوای ربّنای تو نگهبان گریه کرد
تازیانه خطبهخط بر پیکرت مقتل نوشت
تازیانه زخمهایت را فراوان گریه کرد
□
بیت آخر خواند دعبل از غریب کاظمین
بیصدا زیر عبا شاه خراسان گریه کرد
#شهادت_امام_کاظم
#حسین_عباسپور
#آفتابگردانها
@shahrestanadab