Forwarded from عاشقانه های پسر نوح
https://www.instagram.com/p/BJo18dyhGsj/
چه جایی بود
چه چایی بود
جای همه شما خالی
چای داغ را تا ریختیم یخ کرد و تابستان هم بود بهار هم و زمستان هم
تازه از مرگ گریخته بودیم
از سنگی به بزرگی خودرویی رسته بناگاه در گرگ و میش سحر جاده فیروزکوه
تازه گریخته بودیم و همیشه در حال گریزیم. تازه گریخته بودیم به زندگی و چای می خوردیم
بیژن اگر راننده نبود و ماشین اگر رخش #قزوه نبود! شاید ما الان جای دیگری بودیم 😊 بیژن ارژن را دوست دارم
او را از روز اول در اوج دیدم
در شب شعری برای شهادت
با استاد و پیر همه ما #محمد_جواد_محبت
و شاعر رشید و فقید #سید_حسن_حسینی
آنجا هم تابستان و همه فصلها بودند و چای می خوردیم
بهار بود و بیژن بود و هست و خواهد بود
بیژن عزیز همه ماست
بیژنی در #اوج !
امروز #نخلستان_اوج ساعت هفده، میزبان تکریم و تجلیل بیژن عزیز ماست
#علی_داودی
چه جایی بود
چه چایی بود
جای همه شما خالی
چای داغ را تا ریختیم یخ کرد و تابستان هم بود بهار هم و زمستان هم
تازه از مرگ گریخته بودیم
از سنگی به بزرگی خودرویی رسته بناگاه در گرگ و میش سحر جاده فیروزکوه
تازه گریخته بودیم و همیشه در حال گریزیم. تازه گریخته بودیم به زندگی و چای می خوردیم
بیژن اگر راننده نبود و ماشین اگر رخش #قزوه نبود! شاید ما الان جای دیگری بودیم 😊 بیژن ارژن را دوست دارم
او را از روز اول در اوج دیدم
در شب شعری برای شهادت
با استاد و پیر همه ما #محمد_جواد_محبت
و شاعر رشید و فقید #سید_حسن_حسینی
آنجا هم تابستان و همه فصلها بودند و چای می خوردیم
بهار بود و بیژن بود و هست و خواهد بود
بیژن عزیز همه ماست
بیژنی در #اوج !
امروز #نخلستان_اوج ساعت هفده، میزبان تکریم و تجلیل بیژن عزیز ماست
#علی_داودی
Instagram
alimohammad.moaddab
. چه جایی بود چه چایی بود جای همه شما خالی چای داغ را تا ریختیم یخ کرد و تابستان هم بود بهار هم و زمستان هم تازه از مرگ گریخته بودیم از سنگی به بزرگی خودرویی رسته بناگاه در گرگ و میش سحر جاده فیروزکوه تازه گریخته بودیم و همیشه در حال گریزیم. تازه گریخته بودیم…