شهرستان ادب
1.42K subscribers
4.37K photos
727 videos
14 files
2.06K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
🔻به انتخاب «قلم زرین»: شهرستان ادب «ناشر برتر» شد

▪️#انتشارات_شهرستان_ادب در هفدمین جشنواره قلم زرین درخشید و علاوه بر کسب جوایزی در حوزه شعر و داستان، توانست عنوان «ناشر برتر» را نیز در این دوره از جشنواره به دست آورد.
شهرستان ادب امسال بیشترین نامزد را در این دوره از #قلم_زرین داشت و در نهایت دو مجموعه شعر #آنجا_که_نامی_نیست سروده #یوسفعلی_میرشکاک و #از_پله_تا_پروانگی به قلم #محمدرضا_روزبه از این انتشارات به طور مشترک برنده جایزه شدند. همچنین داوران از دو مجموعه داستان #پس_از_بیست_سال نوشته #سلمان_کدیور و #خواب_پلنگ به قلم #هادی_حکیمیان تقدیر کردند.
آیین پایانی جشنواره قلم زرین هفدهم روز سیزدهم تیرماه ۱۳۹۸ در باغ کتاب تهران برگزار شد.

@ShahrestanAdab
🔻دو مجموعه شعر شهرستان ادب برگزیده جایزه «قلم زرین» شدند

▪️دو کتاب شعر شهرستان ادب امسال توانستند تندیس #قلم_زرین را در هفدمین دوره این جشنواره به دست آورند: مجموعه شعر #از_پیله_تا_پروانگی سروده #محمدرضا_روزبه و #آنجا_که_نامی_نیست سروده #یوسفعلی_میرشکاک هر دو از #انتشارات_شهرستان_ادب برگزیده قلم زرین شدند.
«از پیله تا پروانگی» را محمدرضا روزبه در قالب نیمایی سروده است که در سال ۱۳۹۸ در شهرستان ادب منتشر شد. این پژوهشگر و استاد دانشگاه پیش از این آثاری در شعر و تحقیق از جمله «سیر تحول غزل فارسی از مشروطیت تا انقلاب» را منتشر کرده بود. استاد یوسفعلی میرشکاک، شاعر برجسته انقلاب نیز که نیازی به معرفی ندارد، در «آن‌جا که نامی نیست»، ۵۲ غزل غالباً عاشقانه و معدودی شعر آیینی را به علاقمندان ادبیات تقدیم کرده بود.
شهرستان ادب به آقایان یوسفعلی میرشکاک و محمدرضا روزبه، دو شاعر و پژوهشگر ارجمند تبریک می‌گوید و برای آنان آرزوی موفقیت‌های بیشتر دارد.

@ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻نام تو
(در ایام دهۀ کرامت شما را به خواندن عاشقانه‌ای آیینی از کتاب #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ استاد #یوسفعلی_میرشکاک در ستایش #حضرت_معصومه سلام‌الله‌علیها دعوت می‌کنیم)

▪️نامِ توام می‌برد آن سوی نامِ خودم
ماه صلا می‌زند باز به بامِ خودم

ای تو مه و مهرِ من! آینه‌ی چهرِ من!
گرمیِ بازارِ توست این‌که به کامِ خودم

بی تو نه روزم نه شب، آینه‌ی حیرتم
صبحِ تماشای تو پرده‌ی شامِ خودم

جان تویی و تن منم، نه، تن و پیراهنم
نیز تویی، زین سبب محوِ خرامِ خودم

گر به خودم کار هست غیرِ توام یار نیست
جز به خودم کار نیست، چون‌که غلامِ توام

نامِ تو را می‌برم می‌روم از یادِ خود
بازمی‌آرد به خود از تو پیامِ خودم

تا به خود آری مرا دور مدارم ز خود
از میِ دیدار تو مستِ مدامِ خودم

دور فکند آن که زاد، مهرفکند آن‌که داد
بار دگر همچو باد جا به کنامِ خودم

آه مترسان مرا از رمه‌ی دشمنان
یوسفِ زهرای تو، شورشِ عامِ خودم

هدهدِ سلطانِ دین، زهره‌ی مهرآفرین
داد به عرشِ برين ره به سلامِ خودم

فاطمه اخت‌الرضا آینه‌ي هل اتی
زینبِ کبری شد و خواند غلامِ خودم

ای صنمِ موسویِ! من خطِ بی‌نقطه‌ام
فکرِ خط و خال تو ذکرِ مدامِ خودم

گرنه به کامِ توام بنده‌ی نامِ توام
هیچ نیازیم نیست با تو به نامِ خودم

@ShahrestanAdab
🔻در سایه‌سار عشق
(یادداشتی از #احمدرضا_رضایی بر مجموعه‌شعر #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ #یوسفعلی_میرشکاک)

▪️«...میرشکاک در این کتاب، اندیشه‌ورزی است که از آفتاب عقل به سایه‎سار عشق می‌گریزد... او آگاهانه بر فرم سوار می‌شود و به سان برخی از اشعار کتابِ گفت‌وگویی با زن مصلوب، فرم را به هم نمی‌ریزد. دانسته و شمرده شمرده به دامان عشق پناه می‌برد و در عین حال نیم‌نگاهی به خود دارد. او عمیقاً تحت تأثیر احمد فردید و حکمت اُنسی است و از شاگردان مهم او به شمار می‌آید. او همچنین با دریافت شخصی‌ای که از اساطیر دارد، خود و جهان را از این دو منظر تفسیر کرده و بالتبع در این کتاب نیز، گاه به آن سو کشیده شده است. دیگرانی که با منظومۀ فکری میرشکاک آشنا نیستند احتمالاً از دریافت ابیات زیر طرفی نمی‌بندند یا لااقل تفسیر به رأی می‌کنند؛ اما با کمی دقت و تحقیق می‌توان آبشخورهای فکری شاعر را در میان ابیات زیر شناخت:

دو شب در آفتابت شعله‌ور بودند می‌دیدم
ز ژرفای وجودم باخبر بودند می‌دیدم...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻از عشق با جنون
(معرفی مجموعه‌شعر #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ #یوسفعلی_میرشکاک به قلم #مرضیه_رحیمی)

▪️«..."نام" بعضی از نویسنده‌ها و شاعرها کافیست، تا خیال خوانندگانشان برای خرید کتاب راحت شود. حتی اگر نام آن‌ها، به عنوان نویسنده و شاعر کتابی باشد که نامی نداشته باشد.

"آنجا که نامی نیست" مجموعه‌شعری از یوسفعلی میرشکاک است. مجموعه‌ای که شعر در آن، دقیقاً از آنجا شروع می‌شود که نامی نیست، یعنی از روی جلد، نه بعد از صفحۀ عنوان و فهرست و شناسنامه و...؛ چراکه همین بی‌نامی، خواننده را به تأمل وامی‌دارد و چند دقیقه‌ای به نامی فکر می‌کند که نیست و نام‌هایی که می‌توانستند باشند، درحالی‌که توانسته‌اند نباشند!...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻کارگاه هندسه کلمات با تدریس استاد میرشکاک برگزار می‌شود

▪️کارگاه ادبی «هندسه کلمات» با تدریس استاد #یوسفعلی_میرشکاک در مدرسه عالی علوم انسانی روزگار نو برگزار می‌شود.

در کارگاه هندسه‌ی کلمات وجوه مختلف ساختار شعر کلاسیک و مدرن (قدیم و جدید) مورد تجزیه و ترکیب قرار می‌گیرد و نقش عاطفه و خیال و تفکر در ساخت زبان، به نحوی بررسی می‌شود که هنرآموز در یکی از دو وجه شعر (موزون و ناموزون) با انجام مشق‌هایی که داده خواهد شد بتواند اندک‌اندک ما فی‌الضمیر خود را به سادگی بیان کند. زیرا شعر نیز مانند دیگر هنرها (نقاشی، موسیقی و خوشنویسی و… ) آموختنی است. با آموختن مقدمات، هنرآموز خواهد توانست با تلاش و تکاپو و مطالعه سریعتر به مقصد و مقصود خود دست پیدا کند.

این کارگاه از تاریخ ۴ آذرماه ۱۳۹۸ هر هفته روزهای دوشنبه از ساعت ۱۸ الی ۲۰ و به مدت ۸ هفته برگزار خواهد شد.

🔗 برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت شهرستان اداب مراجعه نمایید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻لایق‌ترین
(شعری از کتاب #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ استاد #یوسفعلی_میرشکاک)

▪️به رخ‌برتافتن از من مپوشان آفتابم را
زمستانِ توام لبریز کن از خویش خوابم را

مشو آشفته گر حرفی به لب می‌آیدم گاهی
دلِ بیچاره گنجایش ندارد التهابم را

فرو می‌ریزدم همواره چون ساحل به دریایت
نمی‌دانی به کف دارد چه موجی اضطرابم را

برآورد از تو خورشیدم، شدم باران به کوهستان
به دریایت که خواهد برد پیغامِ حبابم را

کلامِ تلخ و کامِ تلخ من شیرین شد از نامت
به بارانِ عسل سرداده‌ای گویا سرابم را

خدایان را پرستیدم، تو را لایق‌ترین دیدم
جنونم رهنمونی کرد حسنِ‌انتخابم را

پرم از عطرِ پیغامت، چنان کز بردنِ نامت
تو گویی باغ اندامت در آغوش است خوابم را

به عشقِ زهره‌ی چنگی گرفتارم، کز او دارم
به لب ناورده پرسش در دل آهنگِ جوابم را

به رسوایی زلیخا داشت پاسِ عصمتم يوسف
چرا نشناختم آیینه‌ی امّ‌الکتابم را؟

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻سوگوار تو نیستم
(شعر استاد #یوسفعلی_میرشکاک در پروندۀ #برای_سپهبد_سلیمانی «اختصاصی شهرستان ادب»)

▪️نه
سوگوار تو نیستم

بر آسمان می‌گریم که همچنان واژگون مانده است
بر خورشید می‌گریم که همچنان بیهوده با ابرها مجادله می‌کند
بر ماه می‌گریم که همچنان شب را به دنبال می‌کشد

اما بر تو نمی‌گریم

از کدام سیاره آمده بودی
که با زمین کنار نمی‌آمدی، مگر آنکه با گام‌هایت همراه باشد؟

به کدام سیاره برگشته‌ای
که زمین از همیشه تباه‌تر وبیهوده‌تر به گرد خود می‌گردد؟


تقدیر درخت به خاک افتادن است
تقدیر گوسفند قربانی شدن
تقدیر گرگ گلوله‌خوردن
و تقدیر آدمی جان سپردن
تو اما پشت تقدیر را به خاک رساندی
و ماندی
اما نه بر زمین
و نه در آسمان
بر نطع جاودانگی نام خداوند
در معراجی بی‌بازگشت

چگونه می‌توان تو را در سوگواری به پایان رساند؟
سوگواران ناگزیرانند
و تو ناگزیری را به پایان رسانده‌ای

نه، من باری سوگوار تو نیستم
اما پرسشی با من است
همچون ترکشی کوچک
خلیده در جگرگاه:

چگونه از قطعنامه تحمیلی بیرون ماندی؟
و کربلای خود را به فرجام رساندی؟
قطعنامه یکایک ما را حتی از خاطر خود ما برد
چندانکه اربعین ما
پیاده به کربلا رفتن شد

و اربعین تو رستاخیزی است که جهان را سراسیمه می‌کند

☑️ @ShahrestanAdab