شهرستان ادب
1.37K subscribers
4.5K photos
767 videos
15 files
2.1K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
Forwarded from محمدحسين موسوى تبار
🎬🎨 #استوری
#عطار
#عطار_نیشابوری
#طاهره_فرزانه

🔹پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۱
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«قند مکرر سعدی»
(تکرار و تازه‌گویی در غزل شیخ اجل به مناسبت روز بزرگداشت #سعدی یادداشتی از #محمدامین_اکبری)

🔹«اگر با معیار شاعران سبک هندی به سراغ غزلیات افصح‌المتکلّمین، سعدی شیرازی، برویم، احتمالاً او را شاعر موفّق و قابل اعتنایی نخواهیم یافت، چرا که دایرۀ مضامینی که سعدی در غزلیات به کار برده، بسیار محدود است. این محدودیت حتّی در قیاس با دیگر غزلسرای بزرگ ادبیات فارسی، حافظ، هم خود را نشان می‌دهد. چه بسیار از مضامین و تصاویر که در غزلیات سعدی تکرار می‌شود و در جای‌جای دیوان غزلیات او به چشم ‌می‌خورد...»

💠متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
Forwarded from محمدحسين موسوى تبار
🔸«سوءتفاهم »
(یادداشتی بر کتاب «سرگذشت تام جونز کودک سرراهی» از #فیلدینگ یادداشتی از #محسن_خیابانی)

🔹«"از قدیم گفته‌اند جنگ اوّل به از صلح آخر. پس روی سخن من با شما خوانندۀ محترم است: اگر حوصله و مجال ادبیات کلاسیک را ندارید، هرگز سراغی از «سرگذشت تام جونز کودک سرراهی» نگیرید ولی اگر شما را حالی و مجالی هست، نباید در خواندن این کتاب درنگ نمایید."

پاراگراف بالا را که ملاحظه کردید؟ جناب هنری فیلدینگ در خیلی از بخش‌های اثرش با رویکردی این‌چنینی، رک و پوست‌کنده با شما حرف می‌زند. پس می‌خواهید قید این گوهر ادبی را بزنید؟ باید بگویم هم‌چون مثنوی معنوی مولانا در ادبیات کشور خودمان که توضیح صریح و بی‌پردۀ تفکّرات و احساسات خالق اثر، جزئی جدایی‌ناپذیر از متن محسوب می‌شود..»

💠متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
Forwarded from محمدحسين موسوى تبار
🎬🎨 #استوری
#بیدل
#آناتول_فرانس
#سعید_توکلی

🔹شنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۱
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«نفس آخر علی(ع)»
(غزلی تازه از #علی‌_محمد_مؤدب به مناسبت شهادت مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام)

🔹«دنیا مجال بوسه به خاک در علی‌ست

باغ بهشت، منظرۀ دیگر علی‌ست

کعبه بنا شد از جهت اوّلین دمش

مسجد مبارک از نفس آخر علی‌ست

پرواز او فراتر از این آسمان ماست

قدر آن شبی که درخور بال و پر علی‌ست

شاهنشهی که پینه به نعلین خویش زد

در حیرت است چرخ که این کشور علی‌ست

هر خطّ عهدنامۀ مالک سؤال‌هاست

کو مهتری که خاک پی اشتر علی‌ست؟

تا هست عدل از نمک خنده‌های او

آبادی بهشت هم از کوثر علی‌ست

آنجا که علم آدم و خاتم به هم رسید

قلب سلیم و خاطر روشنگر علی‌ست

صفّین را ببین و دلش را به نیزه‌ها

تا بنگری که غربت و غم لشگر علی‌ست

بر نیزه رفت اصغر و اکبر، غریب نیست

پیداست تا همیشه که دعوا سر علی‌ست

زینب، بزرگ بت‌شکن کوفه و دمشق

پیغمبر خداست، نه! پیغمبر علی‌ست

من هم فتاده ذوق سلیمانی‌ام به سر

چشم گدا به خاتم انگشتر علی‌ست»

💠#شب_قدر

☑️ @ShahrestanAdab
Forwarded from محمدحسين موسوى تبار
🎬🎨 #استوری
#سنایی
#سیدعلی_شجاعی
#مهتاب_بازوند

🔹یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۱
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«از پرنده‌های مهاجر بپرس»
(داستان کوتاهی از #سیمین_دانشور به مناسبت زادروزش)

🔹«خواب می‌دیدم که مادرم دارد خواب مرا می‌بیند و خودم هم در خوابش حضور دارم و نقش رویدادها را در خواب او خودم ایفا می‌کنم. راست است که به هیچ منطقی جور نمی‌آید امّا مگر همه چیز در زندگی را باید به ترازوی منطق سنجید؟ مادرم دستی را که قیچی دستش بود و به سر من نزدیک می‌شد، می‌دید. موهای چیده‌شده روی زمین ریخته بود. پرونده‌ام زیر بغلم بود.

از پلّه‌ها که بالا می‌رفتم، خانم ناظم تشر زد: «با تو هستم. روسری‌ات را بکش جلو.» گفتم: «خانم! در دبیرستان ما که مردی وجود ندارد. حتّی فرّاش زن است. پردۀ کلفتی هم جلوی در آویزان است. در هم که بسته.» خانم ناظم داد زد: «دخترۀ لجّارۀ بی‌همه‌کس! هر چه می‌گویم بکن.» جواب دادم: «بی‌همه‌کس نیستم. مادر دارم. برادر نازنینی دارم که از جبهه برگشته و طپانچه‌اش تو طاقچه است. تهدید کرد. بلایی سرت بیاورم که...»


💠متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab