شهرستان ادب
1.37K subscribers
4.51K photos
767 videos
15 files
2.1K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #ابریشم_شعر

▪️شناخت #فردوسی
(سخنرانی استاد #عباس_ساعی در اردوی #آفتابگردان_ها، به بهانۀ روز بزرگداشت حکیم فردوسی)

☑️ @ShahrestanAdab
🔻شاهنشه
(شعری از #علی_محمد_مودب به مناسبت شهادت #امام_علی علیه‌السلام)

▪️دنیا مجال بوسه به خاک در علی‌ست
باغ بهشت منظره دیگر علی‌ست

کعبه بنا شد از جهت اولین دمش
مسجد مبارک از نفس آخر علی‌ست

پرواز او فراتر از این آسمان ماست
قدر آن شبی که درخور بال و پر علی‌ست

شاهنشهی که پینه به نعلین خویش زد
در حیرت است چرخ که این کشور علی‌ست

خط‌های عهدنامۀ مالک سوال‌هاست
کو مهتری که خاک پی اشتر علی‌ست

تا هست عدل از نمک‌خنده‌های او
آبادی بهشت هم از کوثر علی‌ست

آنجا که علم آدم و خاتم به هم رسد
قلب سلیم و خاطر روشنگر علی‌ست

صفین را ببین و دلش را به نیزه‌ها
تا بنگری که غربت و غم لشگر علی‌ست

بر نیزه رفت اصغر و اکبر در این جدال
پیداست تا همیشه که دعوا سر علی‌ست

زینب بزرگ بت‌شکن کوفه و دمشق
پیغمبر خداست نه پیغمبر علی‌ست

من هم فتاده شور سلیمانی‌ام به سر
چشم گدا به خاتم انگشتر علی‌ست

🔗 آثار «علی‌محمد مودب» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻«کشفِ مرگ» به روایت #اورهان_پاموک | از کتاب #خانه_خاموش
(چهل‌وسومین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب)

▪️«چهار ماه پیش از مرگش بود باد از لای درز پنجره‌ها زوزه می‌کشید. روی تختم دراز کشیده بودم، اما صدایِ قدم‌هایِ صلاح‌الدین یک لحظه هم قطع نمی‌شد. صدایِ پاهایش، صدایِ توفان و ضربات کرکره به دیوار نمی‌گذاشت بخوابم. بعد صدای پایش را شنیدم که داشت نزدیک می‌شد. ترسیدم! ناگهان در باز شد. قلبم ریخت. بعد از سال‌ها اولین بار بود که می‌آمد تویِ اتاقم. در درگاه ایستاد و گفت نمی‌توانم بخوابم، فاطمه! انگار مست نبود. سرِ شام ندیده بودم چقدر نوشیده.

چیزی نگفتم. سلانه سلانه آمد تویِ اتاق. آتشی در نگاهش بود. گفت نمی‌توانم بخوابم فاطمه، چون چیز ترسناکی کشف کرده‌ام. امشب باید به حرفهایم گوش کنی. اجازه نمی‌دهم بافتنی‌ات را برداری و بروی تویِ آن اتاق. باید کشفِ ترسناکم را به کسی بگویم! فکر کردم کوتوله آن پائین است و می‌میرد برایِ شنیدنِ حرفهای تو، صلاح‌الدین. امّا حرفی نزدم، چون صورتش حالت عجیبی داشت...»

🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻گونه‌های ماه
(شعری از #بهروز_آورزمان به مناسبت شهادت امیرالمؤمنین #امام_علی علیه‌السلام)

▪️خسوف است اینکه می‌بینم، و یا بی‌گاه افتاده‌ست!
چرا رنگ عزا بر گونه‌های ماه افتاده‌ست!

سلیمان سر به چاه آورده دنبال چه می‌گردد
چرا اندوه دارد خاتمش در چاه افتاده‌ست؟!

مصیبت دربه‌در می‌گردد و دنبال قربانی‌ست
گمانم قرعۀقسمت به آلُ‌الله افتاده‌ست

امیری از امیران بر زمین افتاده است انگار
که اینسان ولوله در خیمه‌گاه شاه افتاده‌ست

به دور بیت مولا کاسه‌گردانند کوکب‌ها
خدایا کهکشان راه شیری راه افتاده‌ست!

کسی باور ندارد حادثه آن قدر سنگین است
که کوهی این چنین از ضربه یک کاه افتاده‌ست

کسی نشنیده از کاهی بیفتد بر زمین کوهی
علی آری علی مرتضی والله افتاده‌ست

☑️ @ShahrestanAdab
🔻اصل شادی و کانِ غم
(یادداشتی از #محمدقائم_خانی به مناسبت روز بزرگداشت حکیم #خیام_نیشابوری)

▪️«به آنها که دوصدسال است در حسرت متجدد شدن می‌سوزند، و آنهایی که نیم قرن یا بیشتر است که کابوسی جز تجدد ندارند، باید گفت تا دست به دست خیام ندهیم، اسیر این سیستم جهانی خواهیم بود. نه به مواهبش می‌رسیم، نه از شرش در امان خواهیم ماند. مسأله البته خیام نیست، بیشتر از آن کل سنت است ماست، منتها بعد از انقلاب توجهاتی گذرا به بخشی از سنت انجام شده که اتفاقا کارآ هم نبوده. سنت خودش پیشنهادهای آینده را درون خودش دارد، نمی شود هر تکه ای از سنت را به هر هدف دلخواهی وصله‌پینه کرد. منتها ویژگی خاص خیام این است که کمتر در گیر و دار مصادره به مطلوب دستمالی شده. همین به ما امکان می دهد که از دامِ ادادرآورندگان رها شویم و کمی به تغییرات واقعی و حقیقی بپردازیم. به جای کپی برداری به حاق تغییر فکر کنیم و به جای دل خوش کردن به داشته ها، به دنبال سرمایه های واقعی در سنت باشیم. یکی از اصلی ترین نکات مورد توجه خیام در رباعیاتش، بنیاد دگرگون شونده حیات دنیاست...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻مهمان توام | با دکلمۀ «علی‌محمد مودب» و آهنگسازی «امیرحسین سمیعی»

▪️تازه‌ترین اثر #دفتر_موسیقی شهرستان ادب با عنوان #مهمان_توام با شعری از زنده‌یاد #محمد_قهرمان، به مناسبت سالروز در گذشت ایشان. این دکلمه را با صدای #علی_محمد_مودب و آهنگسازی #امیرحسین_سمیعی بشنوید.

🔗 aparat.com/v/fuz52

☑️ @ShahrestanAdab
🔻معرفی سه رمان ضدصهیونیستی
(به بهانۀ #روز_قدس در پرونده #ادبیات_مقاومت، #تحریریه_شهرستان_ادب)

▪️«-رمان #ما_هم_هستیم نوشته #سیدمیثم_موسویان
-رمان #فرمان_یازدهم نوشته #زهره_عارفی
-رمان #رمق نوشته #مجید_اسطیری

- رمان «رمق» نوشته مجید اسطیری
در این رمان نویسنده با دستمایه قراردادن بازی‌های جام ملت‌های آسیا (۱۹۶۸ تهران) در لایۀ زیرین روایت خود، به داستان برهه‌ای از زندگی جوانی به نام رئوف می‌پردازد؛ جوانی سرگشته و حیران که به دنبال یافتن موقعیت خود در جهان هستی با چالش‌های ذهنی و عاطفی درگیر است.
درواقع داستان با تکیه بر زندگی رئوف به وقایع و مناسبت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر طبقۀ فرودست جامعه یعنی قشر کارگری می‌پردازد و از بطن این واکاوی، واقعۀ حمله به دفتر هواپیمایی اسرائیل را بازگو می‌کند...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

🔗 برای تهیه رمان رمق به فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک مراجعه کنید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻پیام تسلیت مؤسسۀ شهرستان ادب خدمت استاد «محمدکاظم کاظمی»

▪️موسسه فرهنگی‌هنری شهرستان ادب و مجموعه همکاران همراه با این موسسه درگذشت والده گرامی استاد #محمدکاظم_کاظمی را به ایشان و سایر بازماندگان تسلیت می‌گویند. ان‌شاءالله خداوند آن مرحومه را در جوار رحمتش آرامش دهد و به بازماندگان صبر عنایت فرماید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻اجاره‌نشین‌ها
(شعری از #نادر_سهرابی به مناسبت #روز_قدس در پرونده #ادبیات_مقاومت)

▪️صبر کن
پشت این درها خانه‌ای نیست
یا به قول جوانی‌های پدر
دری که باز نمی‌شود،
دیواریست که تنها مانده،
چیز مهمی نیست
اینها زمین‌های ما را کرایه کرده‌اند
شصت و اندی سال بی‌وقفه
اجاره‌اش را
آخر هر ماه
شلیک می‌کنند.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻چرا «طنطوريه»؟
(#رضوی_عاشور در گفت‌وگو پیرامون رمان #من_پناهنده_نیستم به مناسبت #روز_قدس)

▪️«...طنطوریه به روستای طنطوره منسوب است که در ساحل فلسطین واقع شده و بیست کیلومتر از شهر حیفا فاصله دارد و اهالی آن در می ۱۹۴۸ مورد هجوم شدید گروه‌های صهیونیستی قرار گرفتند و از روستایشان دفاع کردند و شجاعانه در مقابل آن حمله‌ی بیرحمانه ایستادند. اما از آنجا که نیروهای صهیونیستی به انواع سلاح‌ها مجهز بودند معرکه با شکست مقاومان پایان یافت و قتل عام بزرگی در این روستا رخ داد و مردمش را کوچ دادند. حجم و بیرحمی و تراژدی این قتل عام در حد کشتار دیر یاسین است.

رمان درباره‌ی زنی از روستای طنطوره است و زندگی او را از کودکی دنبال می‌نماید. او بعد از مشاهده‌ی آن کشتار از روستا خارج شده و من او را در سفرش به سرزمین‌های مختلف، به جنوب لبنان و اقامت در صیدا و بعد بیروت و بعدش خلیج و سپس اسکندریه و بازگشت به صیدا دنبال می‌کنم...»

🔗 متن کامل این گفت‌وگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

🔗 این اثر را با ترجمۀ #اسماء_خواجه_زاده از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻چاووش‌خوانی قدس | با دکلمۀ «علی‌محمد مودب» و آهنگسازی «امیرحسین سمیعی»

▪️#چاووش_خوانی_قدس تازه‌ترین اثر #دفتر_موسیقی شهرستان ادب با شعر و دکلمۀ #علی_محمد_مودب و آهنگسازی #امیرحسین_سمیعی، به مناسبت #روز_قدس.

🔗 aparat.com/v/8A36w

☑️ @ShahrestanAdab
🔻برادران عرب
(شعری از #پروانه_نجاتی به مناسبت #روز_قدس در پرونده #ادبیات_مقاومت)

▪️برادران عرب بی‌برادرم كردند
اسير فاجعه‌های مكررم كردند

به عمق بی‌كسی چاه در شبی بی‌ماه
برای سنگ دل خود كبوترم كردند

چهارسوی گذر را به روی من بستند
شبيه قاعده بازی از برم كردن

مزورانه مرا دست گرگ‌ها دادند
برای پيرهن پاره پرپرم كردم

لب سكوت گزيدند وقت خوش‌رقصی
پياله لب زده در خون شناورم كردند

فروختند مرا با نفيری از نفرت
و بعد هلهله بر زخم پيكرم كردند

به جای نان و عروسک، به جای نرمی خواب
گلوله هديه چشمان خواهرم كردند

برادران عرب مصری از زر و زورند
كه مثل خواب بدی دير باورم كردند

☑️ @ShahrestanAdab
🔻انتشار فاجعه در دهان شعر
(مروری بر مجموعه شعر #چاپ_بیروت سرودۀ #علی_داودی، به قلم #حسام_الدین_منزوی)

▪️«...یکی از شعرهای ساده و فرمی این مجموعه، "ده فرمان" است که با تکرار یک جمله شکل گرفته است: آنها را بکش! جمله‌ای صحیح که با هر بار تکرار عمقی جدید پیدا می‌کند و گویا تاکید دارد که چکیده تمامی فرامین الهی برای قوم یهود، در همین عبارت خلاصه شده: آنها را بکش. اما بعد از ۹ بار کشتن، ناگهان شعر به جمله‌ای می‌رسد و متوقف می‌شود: کودکی هفتاد سال جلوی آن تانک ایستاده ست و تکان نمی‌خورد! بلافاصه فرمان دهم صادر می‌شود: بکش! این کودک کسی جز فرزند مقاومت نیست که از هفتاد سال پیش (تاریخ پیدایش اسرائیل) همچنان در مقابل فرامین و یورش دژخیمان ایستاده و بزرگ و بزرگتر شده است؛ از این رو فرمان دهم اجرا نمی‌شود. این فرمان از سر استیصال جنایتکاران است...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

🔗 برای تهیه این اثر به فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک مراجعه کنید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻زخم زیتون
(شعری از #علی_اصغر_شیری به مناسبت #روز_قدس در پرونده #ادبیات_مقاومت)

▪️در سینۀ من زخم زیتون ریشه دارد
زخمی که در دریایی از خون ریشه دارد

من تک درخت سبز پاییزم، که در من
دلشوره‌های بید مجنون ریشه دارد

زخمی سراپای، سراپا زخمی‌ام من
زخمی که در چنگال صهیون ریشه دارد

چشمان من ویرانی تاریخ را دید
در چشم من صدها شبیخون ریشه دارد

با خشت خشتش بغض کردم، مویه کردم
تاریخ من در قدس محزون ریشه دارد

در من شکوه سنگ‌ها را می‌توان دید
در من هزاران دشت زیتون ریشه دارد

🔗 #به_زبان_مادری کتاب شعر «علی‌اصغر شیری» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻مردن در دیگری، زنده شدن در خود
(در حاشیۀ #کافه_پیپ تازه‌ترین اثر #محمدقائم_خانی، به قلم #علی_اصغر_عزتی_پاک)

▪️«..."کافه پیپ" اما از جمله داستان‌هایی است که علاوه بر آن‌که شخصیت‌های داستانی‌اش برای نویسنده مهم‌اند، آحاد جوانان جامعه را نیز هدف خویش قرار داده است. این نکته به این معنی است که نویسنده دست از کُشتی گرفتن با تخیلات محض برداشته و تلاش کرده تا به دغدغه‌های آدم‌هایی که هر روز در خیابان‌ها می‌بیند نزدیک شود و از نزدیک راوی چالش‌های فکری و هویتی‌شان باشد. "کامو" نویسنده‌ای است که از سوی جامعۀ شخصیت‌های تحصیل‌کرده‌ و فرهیختۀ کافه‌ پیپ خوانده می‌شود؛ بدون این‌که خواستگاه‌های فلسفی آثارش برای این جوانان روشن باشد، و نیز بدون این‌که مضامین داستان‌هایش نسبت آشکاری با یک جوان مسلمان ایرانی داشته باشد...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

🔗 برای تهیه آثار «محمدقائم خانی» به فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک مراجعه کنید.

☑️ @ShahrestanAdab