«جلوۀ رحمت للعالمینی رسول خدا(ص)، هدایت و شفاعت پیامبر، خاتمیت دین اسلام، اثبات نبوت رسول اکرم، عصمت و ساده‌زیستی و مجاهدت ایشان در این مجموعه داستان به زیبایی به تصویر کشیده شده است. البته جنبه‌های داستانی داستان‌ها با یکدیگر تفاوت داشته و شدت و ضعف دارند. به عنوان مثال، شیوۀ روایت داستان «هندی» با پرش‌های زمانی و برعکس کردن زمان، جذابیت داستان را بیشتر کرده است. درحالی‌که داستان «خاکِ صحنه» کاملأ ساده و به شیوۀ اول‌شخص و به دور از هیچ‌گونه پیچیدگی و اطنابی، به‌گونۀ خاطره‌نویسی، شباهت دارد. باتوجه به اینکه نسل جوان امروزی وقت و حوصلۀ خواندن کتاب‌های قطور سیرۀ نبوی را ندارند، به‌کارگیری ابزار داستان و رمان با جاذبه­های فراوانش، راه معرفت به پیامبر را برای آنان هموارتر می‌کند.»...

ادامۀ یادداشت #زیبا_مدبر بر کتاب #جشنواره_خاتم را در آدرس زیر بخوانید:

shahrestanadab.com/Content/ID/7074

@shahrestanadab

#رمضانیه ای از #حنظله_ربانی

" رمضان است "

باران نگاهم شده جاری ... رمضان است
مشغول دعا ، گریه و زاری ، رمضان است

آبی بزن از بهر خدا صحن دلت را
درهای فلک باز شد آری ، رمضان است

خوش باشد اگر خانه ی دل را بتکانی
چون خانه تکانی بهاری ، رمضان است

با اشک پشیمانی و توبه بزدای از-
آیینه ی دل ، گردو غباری ، رمضان است

قدر تو بیفزاید اگر قدر بدانی
ایّام شب قدر چو قاری ، رمضان است

@ShahrestanAdab

#رمضانیه ای دیگر از #مولوی

بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی
نه در او رنج خماری نه در او خوف جدایی

چو دهان نیست مکانش، همه اجزاش دهانش
ز زمین نیست نباتش که سمایی است سمایی

ببرد بو خبر آن کس که بود جان مقدس
نبود مرده که کرکس کندش مرده‌ربایی

به دل طور درآید ز حجر نور برآید
چو شود موسی عمران «اَرِنی»گو به سقایی

می لعل رمضانی، ز قدح‌های نهانی
که به هر جات بگیرد تو ندانی که کجایی

رمضان، خستۀ خود را و دهان‌بستۀ خود را
تو مپندار کز آن می نکند روح‌فزایی

@ShahrestanAdab

صفحه شعرهای کوتاه با موضوع فاجعه تروریستی ۱۷ خرداد تهران در سایت شهرستان ادب، با شعرهایی تازه به روز شد:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/7095

@ShahrestanAdab

سه شعر از #آرزو_کبیری_نیا، #حسام_برزگران و #مجتبی_نادری_طاهری درباره حمله تروریستی 17 خرداد

https://shahrestanadab.com/Content/ID/7107/
@Shahrestanadab

مباد آنکه سیاهی شود وَ رنگ بمیرد
تمام شهر ازین غصه بی درنگ بمیرد

خدا نیاورد آن را به دست توله ی گرگان
میان بیشه ی سرسبز ما پلنگ بمیرد

برای خاطر گنجشک های بال شکسته
دعا کنیم که تیر و کمان وسنگ بمیرد

به داغ مادر پیری که زیر لب به خدا گفت:
اگر جوان مرا خواستی،قشنگ بمیرد

برای خاطر چشمان خیسِ مانده به در کاش
همیشه صلح بماند همیشه جنگ بمیرد

دعا کنیم نمیرد دلی که زنده به عشق است
دعا کنیم ازین پس فقط تفنگ بمیرد...


#آرزو_کبیری_نیا


https://shahrestanadab.com/Content/ID/7107/

@Shahrestanadab

ما معلم خوبی نداشتیم

و غلط آموختیم

بسیاری از واژه هایی را

که معنای جهانی داشت!



مردانگی برایمان

لباس زنانه

به همراه جلیقه ای بود،

که ترس را

به رخ همه می کشید..



نقاش های خوبی هستیم

و اوج هنرمان،

کشیدن ضامنی ست

که دنیا را تکه تکه می کند

و در هر تکه ی آن،

زنی انتظار شوهرش را می کشد،

پسر بچه ای برای پدرش دست تکان می دهد،

و دعا می خواند

مادری برای فرزندش.



ما هنرمندیم

و می توانیم بکشیم هر دنیایی را

به روز سیاه.



#حسام_برزگران


https://shahrestanadab.com/Content/ID/7107/

@Shahrestanadab

وای اگر کفتار ها رفتار کفتاری کنند
یا که گرگان لحظه ای اندیشه ی هاری کنند

یا شغالان از سگان قلاده ها را بُگسلند
یا که روباهان دوباره فکرِ مکّاری کنند

با پلنگ و ببر ها هم گر در افتادند،... هیچ
وای اگر این شیر را درگیر بیداری کنند

آسمانِ صافِ ایران، نیست جای کرکسان
تا عقاب و بازها سیمرغ را یاری کنند

ای کلاغ بی خبر! از ما به زالو ها بگو:
باز اگر در جنگل ما قصد خونخواری کنند؛

قلعه را روی سر آن قوم ویران می کنیم
تا که مدّت ها فقط آواربرداری کنند!

نور پشت ماست، دست نور فوق دست هاست
پس سیاهی ها نباید سهل انگاری کنند

سوریه، لبنان، فلسطین، امت اسلامی اند
وای اگر با دوستان، آن دشمنان کاری کنند



#مجتبی_نادری_طاهری

https://shahrestanadab.com/Content/ID/7107/

@Shahrestanadab

گفت و گو با #علی_محمد_مودب درباره دیدار شاعران با رهبری

https://shahrestanadab.com/Content/ID/7111/

@shahrestanadab

«علی‌محمد مؤدب که در مراسم دیدار شاعران با رهبری یک مثنوی با مطلع «‌مرا مبین که چنین آب رفته لبخندم / هنوز غرقه امواج سرد اروندم» به یاد شهید بابارجب محمدزاده خواند، گفت: توفیقی بود و عنایتی از ارواح طیبه شهدا که این شعر را سرودم و خوشحالم که در این جلسه هم خواندم و به لطف خدا هم حضرت آقا و هم اساتید و شاعرانی که حاضر بودند عنایت داشتند و مورد توجه قرار گرفت.

مؤدب در پاسخ به سوالی درباره تفاوت این دوره با سال‌های قبل چنین گفت: به نظرم اشعار این جلسه دلچسب تر بود به ویژه از نظر اینکه حرف‌های اصلی گفتمان انقلاب اسلامی زده شد. اشعار شاخص جلسه حرف‌های اصلی و به‌روز جمهوری اسلامی بود و شعرهای خوبی هم بود. مثلاً شعر آقای جهاندار هم زیبا بود و هم مضمون به روزی داشت. شعر بنده هم درباره یک شخصیت کمتر دیده شده انقلاب اسلامی بود. همین ویژگی‌هایی که گفته شد باعث شد فضای جلسه خاص بشود و همین نکته را هم حضرت آقا اشاره کردند ....»

ادامه این گفت و گو را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/7111/

@Shahrestanadab

شعر زنده یاد دکتر #سید_حسن_حسینی برای شب ضربت حضرت امیرالمومنین علی (ع)


نسل گل این بار هم از خار ضربت می خورد
صبح ایمان از شب کفار ضربت می خورد

بعد از این معیار عشق و نفرتی در کار نیست
از کف اغیار ، فرق یار ضربت می خورد

خاک را در می نوردد لشکر کابوس و جهل
تا قیامت دیده ی بیدار ضربت می خورد

طبق معمولی که در تاریخ نا معمول نیست
نص حق از ظن و از پندار ضربت می خورد!

روشنایی بخش هستی آبروی آفتاب
با شبیخونی سیه رفتار ضربت می خورد

قلب نیشابور امکان غرق آتش می شود
عالمی عطار از تاتار ضربت می خورد

سرخ افشا می شود راز دو عالم دین و داد
گنج دانش ، مخزن الاسرار ضربت می خورد

راز این وارونگی شد مایه ی بُهتی ستُرگ
آسمان از خاک بی مقدار ضربت می خورد؟!

باغ ما کم خونی گل دارد و فقر نگاه
نرگس بیمار چون بسیار ضربت می خورد

بی جهت عالم به سمت و سوی ویرانی نرفت
خانه ویران است چون معمار ضربت می خورد

@ShahrestanAdab

https://telegram.me/shahrestanadab/561

«تک‌بیت‌های زیبای شب‌های قدر»

در لیالی مبارک قدر، در کنار خوان گستردۀ ادعیه‌ ومناجات‌ها، خوب است نگاهی نیز به میراث ادب فارسی داشته باشیم تا از شیرینی ابیات شاعران بزرگ فارسی نیز بهره‌ای ببریم. با توجه به گستردگی پیوندهای شعر فارسی با فرهنگ اسلامی، کمیت این ابیات بسیار فراوان است؛ لذا تنها بخشی از این ابیات انتخاب شده است.
با التماس دعا، شما را به سفرۀ ابیات برگزیده شاعران فارسی‌زبان با مضمون شب‌های قدر دعوت می‌کنیم.




صائب:

تا کدامین دل بیدار مرا دریابد
چون شب قدر نهان در رمضانم کردند


نظامی:

امشب شب قدر توست بشتاب
قدر شب قدر خویش دریاب


سلمان ساوجی:

گیسوی تو شب قدرست و در او منزل روح
خود که داند به جهان قدر شب گیسویت


حافظ:

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است


مولوی :

شب قدرست وصل او، شب قبرست هجر او
شب قبر از شب قدرش کرامات و مدد بیند


علی معلم دامغانی:

شب‌ها شب‎اند و قدر شب عاشقانه‌هاست
عالم فسانه، عشق فسانه‎ی فسانه‌هاست


علیرضا قزوه:

دلم تنگ است و دل‎تنگ‎اند دل‎تنگان و دل‌ریشان
شب قدر است، لبخندی بزن مولای درویشان


مرتضی امیری اسفندقه:

شب قدر است و من چنین بی‎تاب
افتتح یا مفتح الابواب


@ShahrestanAdab

فیلم کامل شعرخوانی #مهدی_جهاندار در #دیدار_شاعران_با_رهبر_انقلاب

@Shahrestanadab

فیلم شعرخوانی #علی_محمد_مودب در #دیدار_شاعران_با_رهبر_انقلاب
(این فیلم در آپارات در بین پربازدیدهای روز است)
https://www.aparat.com/v/41BCD

@Shahrestanadab

🎼 قطعه موسیقایی "بابا رجب"
شعر و دکلمه:علی محمد مودب
موسیقی: امیر حسین سمیعی
تولید دفتر موسیقی شهرستان ادب
@ShahrestanAdab

فیلم شعرخوانی #محمدمهدی_سیار در #دیدار_شاعران_با_رهبر_انقلاب

@Shahrestanadab

شعر استاد قادر طهماسبی (فرید)
برای غربت حضرت علی، علیه السلام



هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهانِ علی(ع)
چون کبوتر ماند در چاه شب، افغانِ علی

ای غم! از درد علی بویی نیاوردی به دست
عودسان هرچند عمری سوختی جانِ علی

نالة مجروح دارد ساز غم، امشب مگر
خورده زخم از ناترازان، فرق میزان علی؟

داده بود انگشتری را بر گدای دیگری
داد جان را بر شهادت لطف حیران علی

از شکافِ زخم، جان را داد با شرمندگی
بر فقیری چون شهادت لطف عریان علی

سر برآورده‌ست چون خورشید از جَیب فلک
نالة افتاده در چاه زنخدانِ علی

کشتزار آخرت را آبیاری کرده است
در بیابان غریبی چشم گریانِ علی

چون علی نشناخت خود را در جهان، یک حق‌شناس
ماند در ابهام، سیمای درخشان علی

از علی کی زودتر ای صبح، سر برداشتی؟
یک شب از بالین شب تا صبح پایان علی

گرچه ای بغض، آبرویت را علی هرگز نریخت
همچو سنگ آویختی دست از گریبان علی

چاشنی دارد اگر مرگ و حیات از شور عشق
آبرویش مایه دارد از نمکدان علی

از دهانی بر دهانی می‌رود چون بوی گل
قصّۀ از گوش‌های خلق، پنهانِ علی

از می تکرارِ نامش عاشقی سیراب نیست
کز خدا جوشیده نام حال‌گردان علی

در میان آید اگر پای عدالت می‌نهد
داغ بر دستِ برادر، خشم سوزان علی

پرچم فتحی درخشان بود در روز نبرد
چون درفش صبح صادق، گَرد جولان علی

کودک باهوش عقل و علم بازیگوش را
با هزاران خون دل پرورده دامان علی

کودکستان شهادت، دورة آمادگی‌ست
تا که روزی راه یابی در دبستان علی

در کویر خاک، باغ لاله‌پوش کربلا
هست چشم‌انداز سبزی از گلستان علی

از تب حسرت زلیخای شهادت بارها
پیرهن‌ها چاک زد در یوسفستان علی

کعبه از شوق لقای او گریبان چاک زد
هست یعنی کعبه هم از سینه‌چاکان علی!

نقش آن چاک گریبان، ماند در بیت عتیق
تا نشانی باشد از زخم نمایان علی

در میان تنگدستی‌ها، شهادت مرده بود
گر نبود او را دمادم روزی از خوان علی

کی شهادت با علی یک‌دم جدایی داشته‌ست؟
بوده این مسکین، تمام عمر، مهمان علی!

چون هزاران عاشق مسکین، شهادت سال‌ها
زردرویی‌ها کشید از درد هجران علی

با شهادت از رگ گردن علی، نزدیک‌تر
او در این حسرت که بیند روی تابان علی

از چه مرگ سرخ را شیرین نباشد کام و لب
خورده عمری روزی شیرین از احسان علی

ای شهادت، یازده تَنگِ شکر بردی، بس است!
رو که تنگِ آخرین ماراست از خوان علی

نیست چندان اعتباری گوهر جان را، «فرید»!
تا بگویم ای سر و جانم به قربانِ علی


#فرید #قادر_طهماسبی

@ShahrestanAdab