🔻بازگشت به کودکی
(امروز زادروز #ژان_پیاژه، متفکر برجستۀ مکتب روانشناسی رشد شناختی است. #قیصر_امین_پور در کتاب #شعر_و_کودکی با اشاره به نظریات پیاژه، شباهتهای میان کودک و شاعر را بیان میکند. #مجید_اسطیری و #نیلوفر_بختیاری در یادداشتی به بررسی این موضوع پرداختهاند)
▪️«...ژان پیاژه یکی از بزرگترین چهرههای روانشناسی کودک در جهان بود. وی که در ابتدا دانشجوی زیستشناسی بود و آشنا به مشاهدۀ جزئی و دقیق، با به کار بستن همین شیوه در مطالعۀ رفتار کودکان موفق به کشف مهمترین مراحل تحول شناختی سنین مختلف کودکی شد. او سالها روی فرزندان خود مطالعه کرد و رفتار آنها را زیر ذرهبین قرارداد تا توانست تحول شگرفی در روانشناسی کودک پدید آورد.
مرحوم دکتر قیصر امینپور در کتاب ارزشمند «شعر و کودکی» با اتکا به نظریات پیاژه در زمینه رشد شناختی شباهتهای میان ذهن کودک و شاعر را احصا و تبیین کردهاست. او در پیشگفتار کتاب شعر و کودکی مینویسد...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(امروز زادروز #ژان_پیاژه، متفکر برجستۀ مکتب روانشناسی رشد شناختی است. #قیصر_امین_پور در کتاب #شعر_و_کودکی با اشاره به نظریات پیاژه، شباهتهای میان کودک و شاعر را بیان میکند. #مجید_اسطیری و #نیلوفر_بختیاری در یادداشتی به بررسی این موضوع پرداختهاند)
▪️«...ژان پیاژه یکی از بزرگترین چهرههای روانشناسی کودک در جهان بود. وی که در ابتدا دانشجوی زیستشناسی بود و آشنا به مشاهدۀ جزئی و دقیق، با به کار بستن همین شیوه در مطالعۀ رفتار کودکان موفق به کشف مهمترین مراحل تحول شناختی سنین مختلف کودکی شد. او سالها روی فرزندان خود مطالعه کرد و رفتار آنها را زیر ذرهبین قرارداد تا توانست تحول شگرفی در روانشناسی کودک پدید آورد.
مرحوم دکتر قیصر امینپور در کتاب ارزشمند «شعر و کودکی» با اتکا به نظریات پیاژه در زمینه رشد شناختی شباهتهای میان ذهن کودک و شاعر را احصا و تبیین کردهاست. او در پیشگفتار کتاب شعر و کودکی مینویسد...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«وقتی خورشید خوابید» تازهترین رمان مجید اسطیری منتشر شد
▪️#وقتی_خورشید_خوابید عنوان دومین رمان #مجید_اسطیری است که به فاصله کمی از رمان اول او منتشر شدهاست.
رمان «وقتی خورشید خوابید» که هفته گذشته از طرف نشر سوره مهر وارد بازار کتاب شد داستانی جنایی – پلیسی است که در سالهای ابتدایی دهه ۴۰ میگذرد.
اسطیری در رمان «وقتی خورشید خوابید» از ظرفیتهای ژانر جنایی–پلیسی استفاده کرده تا داستانش را در یک بستر روستایی روایت کند. یک بازجوی با سابقه برای بررسی یک پرونده خاص به یک روستای دورافتاده اعزام میشود. دختر یکی از مقامات ارشد ارتش در لباس سپاهی دانش به این روستا رفته و حالا قتلی رخ داده که باید راز آن کشف شود. این رمان از حدود رمان ژانر فراتر میرود و از مناظر مختلف به ماجرای پیچیده این روستا نگاه میکند.
رمان قبلی مجید اسطیری رمق نام داشت که چندی پیش به همت انتشارات شهرستان ادب راهی بازار نشر شده بود.
🔗 شما میتوانید از طریق سایت ادب بوک رمان «وقتی خورشید خوابید» را تهیه کنید.
☑️ @ShahrestanAdab
▪️#وقتی_خورشید_خوابید عنوان دومین رمان #مجید_اسطیری است که به فاصله کمی از رمان اول او منتشر شدهاست.
رمان «وقتی خورشید خوابید» که هفته گذشته از طرف نشر سوره مهر وارد بازار کتاب شد داستانی جنایی – پلیسی است که در سالهای ابتدایی دهه ۴۰ میگذرد.
اسطیری در رمان «وقتی خورشید خوابید» از ظرفیتهای ژانر جنایی–پلیسی استفاده کرده تا داستانش را در یک بستر روستایی روایت کند. یک بازجوی با سابقه برای بررسی یک پرونده خاص به یک روستای دورافتاده اعزام میشود. دختر یکی از مقامات ارشد ارتش در لباس سپاهی دانش به این روستا رفته و حالا قتلی رخ داده که باید راز آن کشف شود. این رمان از حدود رمان ژانر فراتر میرود و از مناظر مختلف به ماجرای پیچیده این روستا نگاه میکند.
رمان قبلی مجید اسطیری رمق نام داشت که چندی پیش به همت انتشارات شهرستان ادب راهی بازار نشر شده بود.
🔗 شما میتوانید از طریق سایت ادب بوک رمان «وقتی خورشید خوابید» را تهیه کنید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تور جهانگردی ادبی با آقای #مولانا | درنگی در رمان پرفروش #ملت_عشق
(به مناسبت هشتم مهرماه روز بزرگداشت #مولوی به قلم #مجید_اسطیری)
▪️«...آنچه تا به حال در نقد رمان ملت عشق منتشر شده، بیشتر ناظر به روایت اول، یعنی روایتی است که خانم #الیف_شافاک از زندگی مولانا به دست میدهد. اکثر نقدهای منتشر شده در وب و مجلات حاکی از این هستند که مخاطبان آشنا با اندیشهها و جهانبینی مولانا ملت عشق را اثری غیرقابل استناد و دارای اغلاط تاریخی میبینند. شاید تعداد اشتباهات تاریخی اثر چندان چشمگیر نباشد، اما لااقل میتوان این را گفت که نگاه نویسنده به میراث تاریخی تصوف و شخص مولانا نگاهی توریستی و سطحی است. الیف شافاک با مولانا همان کاری می کند که آن پیر با سماع میکرد: سطحیسازی!...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(به مناسبت هشتم مهرماه روز بزرگداشت #مولوی به قلم #مجید_اسطیری)
▪️«...آنچه تا به حال در نقد رمان ملت عشق منتشر شده، بیشتر ناظر به روایت اول، یعنی روایتی است که خانم #الیف_شافاک از زندگی مولانا به دست میدهد. اکثر نقدهای منتشر شده در وب و مجلات حاکی از این هستند که مخاطبان آشنا با اندیشهها و جهانبینی مولانا ملت عشق را اثری غیرقابل استناد و دارای اغلاط تاریخی میبینند. شاید تعداد اشتباهات تاریخی اثر چندان چشمگیر نباشد، اما لااقل میتوان این را گفت که نگاه نویسنده به میراث تاریخی تصوف و شخص مولانا نگاهی توریستی و سطحی است. الیف شافاک با مولانا همان کاری می کند که آن پیر با سماع میکرد: سطحیسازی!...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻پروندهکتاب «رمق» در سایت شهرستان ادب گشوده شد
▪️#مجید_اسطیری فعالیت ادبی خود را برای اولینبار با ارسال داستان برای مجلۀ «سروش نوجوان» که مرحوم قیصر امینپور سردبیر آن بود، آغاز کرد. چند نمونه از این داستانها مورد توجه قرار گرفت و منتشر شد. در تابستان سال ۸۱ کارگاه داستانی برای نویسندگان نوجوان در سروش نوجوان راهاندازی شد که از او و چند نوجوان دیگر ـکه داستانهای زیادی برای سروش نوجوان ارسال کرده بودندـ برای شرکت در آن کارگاه دعوت شد. اسطیری خودش را هنوز مدیون توجه دستاندرکاران سروش نوجوان بهخصوص خانم مژگان کلهر میداند. او در آن سالها بهگونۀ علمیـتخیلی علاقمند بوده و چند داستان نیز در این ژانر نوشته است که در مجلۀ «دانشمند» منتشر شد. کارگاههای داستان انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، جلسههای داستان فرهنگسرای خاوران با حضور سرکارخانم مریم خراسانی و آقای روحالله مهدیپور عمرانی و جلسههای دیگر، ارتباط او را با فضای ادبیات بیشتر کرد. این همنشینیها برای دوران گذاری که نویسنده در مسیر تجربه برای پیداکردن راه خودش است، لازم هستند. بهخصوص اگر این همنشینیها در سنین پایینتر باشد، تأثیر بیشتری بر نویسنده میگذارد.
سالهای دانشجوییاش هم مقارن بود با علاقه به شعر و چند سال قلمزدن جدی در زمینۀ شعر و برگزیدهشدن در چند جشنوارۀ شعر و... . وی معتقد است: «این حرف که نویسندهها شاعران شکست خوردهاند، واقعاً مضحک است. نویسنده یعنی کسی که بیان زندگی در اجمال او را راضی نمیکند و برای ارائۀ تفسیری که از زندگی دارد و کشفی که داشته، باید از حصار واژه عبور کند. درحالیکه فکر میکنم شاعران همیشه در زندان واژه محصور میمانند».
داستانهای او در جشنوارههای مختلف برگزیده شده و برخی از آنها هم در مجموعههای گروهی چاپ شدهاند، اما نخستین مجموعهداستان مستقل مجید اسطیری کتاب #تخران است که در سال ۹۲ توسط انتشارات شهرستانادب منتشر شد. قدیمیترین داستان تخران در سال ۸۲ نوشته شده بود و آخرین داستان آن نیز مربوط به سال ۹۰ است. همانطور که نویسنده قبلاً هم گفته است، برای انتخاب ۱۴ داستان مجموعۀ تخران، لااقل ۱۴ داستان دیگر را از مجموعهداستانهای کوتاهی که نگاشته بوده، کنار گذاشته است.
و اما «رمق»؛ اولین رمان مجید اسطیری که در زمستان ۹۷ منتشر شده است. رمق به روزهایی از تاریخ ایران پرداخته که جامعه در تدارک خیزش عظیمی است که یک دهۀ بعد مشخص میشود. از طرفی تغییرات بسیار زیادی توسط مدرنیزاسیون دولتی شروع شده که مظاهر جدید و متنوع را به ایران و بهخصوص تهران آورده است. یکی از مهمترین این نمودها فوتبال است. نویسنده در این داستان، بازی ایران و اسرائیل و گروههای مبارز را دستمایه قرار داده است تا نادیدهها و ناشنیدههایی از آن روزها را برای مردم این روزگار، بازگو کند. وجه مشترک فوتبال و گروههای مبارز، این است که جوانان را با همۀ هویتشان درگیر خویش میکنند.
شهرستانادب در هجدهمین پروندهکتاب خود، به سراغ رمان #رمق نوشتۀ مجید اسطیری رفته است. در این پرونده به جز انتشار اخبار مربوط به کتاب، چند یادداشت منتشر شده است که عناوین و آدرس این مطالب را میتوانید ذیل همین متن مشاهده کنید. گفتنی است این پرونده با اخبار و یادداشتهای جدید و یک مصاحبۀ اختصاصی نیز بهروز خواهد شد.
در ضمن جا دارد انتشار رمان #وقتی_خورشید_خوابید توسط انتشارات سورۀ مهر را هم به مجید اسطیری تبریک بگوییم و برای او در سالهای آتی، آرزوی موفقیت داشته باشیم.
شما میتوانید برای مطالعۀ این پرونده به صفحۀ اختصاصی آن در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید:
🔗 پروندهکتاب رمق
☑️ @ShahrestanAdab
▪️#مجید_اسطیری فعالیت ادبی خود را برای اولینبار با ارسال داستان برای مجلۀ «سروش نوجوان» که مرحوم قیصر امینپور سردبیر آن بود، آغاز کرد. چند نمونه از این داستانها مورد توجه قرار گرفت و منتشر شد. در تابستان سال ۸۱ کارگاه داستانی برای نویسندگان نوجوان در سروش نوجوان راهاندازی شد که از او و چند نوجوان دیگر ـکه داستانهای زیادی برای سروش نوجوان ارسال کرده بودندـ برای شرکت در آن کارگاه دعوت شد. اسطیری خودش را هنوز مدیون توجه دستاندرکاران سروش نوجوان بهخصوص خانم مژگان کلهر میداند. او در آن سالها بهگونۀ علمیـتخیلی علاقمند بوده و چند داستان نیز در این ژانر نوشته است که در مجلۀ «دانشمند» منتشر شد. کارگاههای داستان انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، جلسههای داستان فرهنگسرای خاوران با حضور سرکارخانم مریم خراسانی و آقای روحالله مهدیپور عمرانی و جلسههای دیگر، ارتباط او را با فضای ادبیات بیشتر کرد. این همنشینیها برای دوران گذاری که نویسنده در مسیر تجربه برای پیداکردن راه خودش است، لازم هستند. بهخصوص اگر این همنشینیها در سنین پایینتر باشد، تأثیر بیشتری بر نویسنده میگذارد.
سالهای دانشجوییاش هم مقارن بود با علاقه به شعر و چند سال قلمزدن جدی در زمینۀ شعر و برگزیدهشدن در چند جشنوارۀ شعر و... . وی معتقد است: «این حرف که نویسندهها شاعران شکست خوردهاند، واقعاً مضحک است. نویسنده یعنی کسی که بیان زندگی در اجمال او را راضی نمیکند و برای ارائۀ تفسیری که از زندگی دارد و کشفی که داشته، باید از حصار واژه عبور کند. درحالیکه فکر میکنم شاعران همیشه در زندان واژه محصور میمانند».
داستانهای او در جشنوارههای مختلف برگزیده شده و برخی از آنها هم در مجموعههای گروهی چاپ شدهاند، اما نخستین مجموعهداستان مستقل مجید اسطیری کتاب #تخران است که در سال ۹۲ توسط انتشارات شهرستانادب منتشر شد. قدیمیترین داستان تخران در سال ۸۲ نوشته شده بود و آخرین داستان آن نیز مربوط به سال ۹۰ است. همانطور که نویسنده قبلاً هم گفته است، برای انتخاب ۱۴ داستان مجموعۀ تخران، لااقل ۱۴ داستان دیگر را از مجموعهداستانهای کوتاهی که نگاشته بوده، کنار گذاشته است.
و اما «رمق»؛ اولین رمان مجید اسطیری که در زمستان ۹۷ منتشر شده است. رمق به روزهایی از تاریخ ایران پرداخته که جامعه در تدارک خیزش عظیمی است که یک دهۀ بعد مشخص میشود. از طرفی تغییرات بسیار زیادی توسط مدرنیزاسیون دولتی شروع شده که مظاهر جدید و متنوع را به ایران و بهخصوص تهران آورده است. یکی از مهمترین این نمودها فوتبال است. نویسنده در این داستان، بازی ایران و اسرائیل و گروههای مبارز را دستمایه قرار داده است تا نادیدهها و ناشنیدههایی از آن روزها را برای مردم این روزگار، بازگو کند. وجه مشترک فوتبال و گروههای مبارز، این است که جوانان را با همۀ هویتشان درگیر خویش میکنند.
شهرستانادب در هجدهمین پروندهکتاب خود، به سراغ رمان #رمق نوشتۀ مجید اسطیری رفته است. در این پرونده به جز انتشار اخبار مربوط به کتاب، چند یادداشت منتشر شده است که عناوین و آدرس این مطالب را میتوانید ذیل همین متن مشاهده کنید. گفتنی است این پرونده با اخبار و یادداشتهای جدید و یک مصاحبۀ اختصاصی نیز بهروز خواهد شد.
در ضمن جا دارد انتشار رمان #وقتی_خورشید_خوابید توسط انتشارات سورۀ مهر را هم به مجید اسطیری تبریک بگوییم و برای او در سالهای آتی، آرزوی موفقیت داشته باشیم.
شما میتوانید برای مطالعۀ این پرونده به صفحۀ اختصاصی آن در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید:
🔗 پروندهکتاب رمق
☑️ @ShahrestanAdab
🔻وقتی میفهمیم «مردم» یعنی چه | یادداشت #محمدامین_پورحسینقلی بر رمان «رمق»
(در پروندهکتاب #رمق نوشته #مجید_اسطیری)
▪️«...یادم است سالها پیش، یکبار با موجی اینچنینی که از استادیوم به بیرون سرازیر شده بودند، مواجه شدم. جوانان مشتاق، پرانرژی و هیجانزده که ظاهراً خوشحال از برندهشدن تیم محبوبشان، با شعارهای هماهنگ، فوج در فوج، به خیابان ریخته بودند. ترافیک عجیبی راه انداخته بودند و بیتوجه به اطرافشان فقط جلو میرفتند و با همان هارمونی و نظمی که چون رشتهای نامرئی آنها را به هم متصل کرده بود، شعار میدادند، شادی میکردند و چون موجی بیتوقف، پیش میرفتند. یکباره وسط بازی با یکی از فریادهای "ایران" که از آنطرف شنیدم، "مردم" را فهمیدم. جا خوردم! انگاری یک آن توانستم چهرۀ یک نفر را ببینم؛ یک نفر که آشنا بود. قبلاً خیلی دیده بودمش. صدایش را هم زیاد شنیده بودم. هم اینجا توی امجدیه، هم توی مسجد، هم از حنجرۀ گرفتۀ رادیوی ترانزیستوریام توی خرپشتۀ خانه...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(در پروندهکتاب #رمق نوشته #مجید_اسطیری)
▪️«...یادم است سالها پیش، یکبار با موجی اینچنینی که از استادیوم به بیرون سرازیر شده بودند، مواجه شدم. جوانان مشتاق، پرانرژی و هیجانزده که ظاهراً خوشحال از برندهشدن تیم محبوبشان، با شعارهای هماهنگ، فوج در فوج، به خیابان ریخته بودند. ترافیک عجیبی راه انداخته بودند و بیتوجه به اطرافشان فقط جلو میرفتند و با همان هارمونی و نظمی که چون رشتهای نامرئی آنها را به هم متصل کرده بود، شعار میدادند، شادی میکردند و چون موجی بیتوقف، پیش میرفتند. یکباره وسط بازی با یکی از فریادهای "ایران" که از آنطرف شنیدم، "مردم" را فهمیدم. جا خوردم! انگاری یک آن توانستم چهرۀ یک نفر را ببینم؛ یک نفر که آشنا بود. قبلاً خیلی دیده بودمش. صدایش را هم زیاد شنیده بودم. هم اینجا توی امجدیه، هم توی مسجد، هم از حنجرۀ گرفتۀ رادیوی ترانزیستوریام توی خرپشتۀ خانه...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻آخرین بازماندۀ توان | یادداشت #پری_رضوی بر رمان «رمق»
(در پروندهکتاب #رمق نوشته #مجید_اسطیری)
▪️«شاید با دیدن جلد کتاب احساس کنیم با یک رمان ورزشی مواجه هستیم؛ تقابل و توان دو تیم برای رسیدن به پیروزی، و شاید با اسم کتاب احساس کنیم این رقابت به حدی طاقتفرسا و جدی است که به آخرین توان، یعنی رمق باید متکی شویم تا بتوانیم بر رقیب پیروز شویم. معنی «رمق» به آخرین بازماندۀ توان معنی شده و در بعضی معانی مترداف گله و رمه هم هست و این شاید بیربط به محتوای داستان نیست. تعداد صفحات و فصلهای کتاب هم به طور هوشمندانهای از قانون تایمر فوتبال استفاده کرده و سرفصلها را همینطور به شکل کامپیوتری شماره زده است؛ یعنی یک هارمونی بین اسم و جلد کتاب ایجاد شده است...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(در پروندهکتاب #رمق نوشته #مجید_اسطیری)
▪️«شاید با دیدن جلد کتاب احساس کنیم با یک رمان ورزشی مواجه هستیم؛ تقابل و توان دو تیم برای رسیدن به پیروزی، و شاید با اسم کتاب احساس کنیم این رقابت به حدی طاقتفرسا و جدی است که به آخرین توان، یعنی رمق باید متکی شویم تا بتوانیم بر رقیب پیروز شویم. معنی «رمق» به آخرین بازماندۀ توان معنی شده و در بعضی معانی مترداف گله و رمه هم هست و این شاید بیربط به محتوای داستان نیست. تعداد صفحات و فصلهای کتاب هم به طور هوشمندانهای از قانون تایمر فوتبال استفاده کرده و سرفصلها را همینطور به شکل کامپیوتری شماره زده است؛ یعنی یک هارمونی بین اسم و جلد کتاب ایجاد شده است...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻مشروح جلسۀ نقد و بررسی رمان «رمق» در فرهنگسرای شفق
(در پروندهکتاب #رمق نوشته #مجید_اسطیری)
▪️«...نویسندۀ رمان رمق، رویداد فوتبال را در اثر خویش مطرح کرده و به بازی ایران و اسرائیل اشاره کرده و این از هوشمندی نویسنده است؛ زیرا فوتبال رویدادی پربیننده و پرمخاطب است. اسطیری در مطرحکردن ماجرای عشقی داستان خود بسیار محجوبانه عمل کرده است، درحالیکه این امر میتوانست بارزتر از آنچه که هست بیان شود. تصویر "نیکو"، معشوق رئوف، میتوانست آشکارتر باشد و عشق میان دوجوان بیشتر از آنچه نمود پیدا کرده است، تحول یابد. نکتۀ انتهایی صحبتهای بنده در این قسمت، دربارۀ پایانبندی داستان است که از نظر من، اسطیری در این مورد عملکرد خوبی داشته است...»
🔗 مشروح این جلسه را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(در پروندهکتاب #رمق نوشته #مجید_اسطیری)
▪️«...نویسندۀ رمان رمق، رویداد فوتبال را در اثر خویش مطرح کرده و به بازی ایران و اسرائیل اشاره کرده و این از هوشمندی نویسنده است؛ زیرا فوتبال رویدادی پربیننده و پرمخاطب است. اسطیری در مطرحکردن ماجرای عشقی داستان خود بسیار محجوبانه عمل کرده است، درحالیکه این امر میتوانست بارزتر از آنچه که هست بیان شود. تصویر "نیکو"، معشوق رئوف، میتوانست آشکارتر باشد و عشق میان دوجوان بیشتر از آنچه نمود پیدا کرده است، تحول یابد. نکتۀ انتهایی صحبتهای بنده در این قسمت، دربارۀ پایانبندی داستان است که از نظر من، اسطیری در این مورد عملکرد خوبی داشته است...»
🔗 مشروح این جلسه را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
راویِ رمق | یادداشت #محمدقائم_خانی بر رمان «رمق»
(در پروندهکتاب #رمق نوشتۀ #مجید_اسطیری )
▪️«... این جملهها در ابتدای یک رمان، کافی است تا مخاطب را با سر توی گرداب حوادث رمان بکشاند. شهودی که ناگهان به راوی دست میدهد، چنان قدرتمند است که میتواند در کل رمان، او و مخاطب را رها نکند. بهخصوص اگر بدانیم که روایت به سال 1347 برمیگردد. مقطعی که گروههای مبارزه، بسیار فعال شدهاند و درعینحال آن شکل نهایی خویش را که در سالهای آتی پیدا کرده بودند، نیافتهاند؛ یعنی راوی دقیقاً افتاده در وسط دعوای جریانهای مبارزه بر سر تعریف «مردم». طرفه آن که خود حکومت هم رو به سوسیالیسم آورده و ادعای مردمیشدن دارد. شهود راوی او را وسط میدان مبارزههای آن دوره میاندازد و با همۀ گروهها روبهروی میکند؛ چپها، مجاهدین، مؤتلفهایها، طرفداران پهلوی و بقیه. از این به بعد همۀ آنات او شکلی رمانگونه دارند و هیچ نیازی به تراشیدن کشمکش اضافهای وجود ندارد....»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(در پروندهکتاب #رمق نوشتۀ #مجید_اسطیری )
▪️«... این جملهها در ابتدای یک رمان، کافی است تا مخاطب را با سر توی گرداب حوادث رمان بکشاند. شهودی که ناگهان به راوی دست میدهد، چنان قدرتمند است که میتواند در کل رمان، او و مخاطب را رها نکند. بهخصوص اگر بدانیم که روایت به سال 1347 برمیگردد. مقطعی که گروههای مبارزه، بسیار فعال شدهاند و درعینحال آن شکل نهایی خویش را که در سالهای آتی پیدا کرده بودند، نیافتهاند؛ یعنی راوی دقیقاً افتاده در وسط دعوای جریانهای مبارزه بر سر تعریف «مردم». طرفه آن که خود حکومت هم رو به سوسیالیسم آورده و ادعای مردمیشدن دارد. شهود راوی او را وسط میدان مبارزههای آن دوره میاندازد و با همۀ گروهها روبهروی میکند؛ چپها، مجاهدین، مؤتلفهایها، طرفداران پهلوی و بقیه. از این به بعد همۀ آنات او شکلی رمانگونه دارند و هیچ نیازی به تراشیدن کشمکش اضافهای وجود ندارد....»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 آیا امجدیه همان کوه قاف نبود؟!
(یادداشت #محسن_مرادی_تراکمه بر رمان #رمق نوشتۀ #مجید_اسطیری )
▪️ «...مجید اسطیری بهخوبی توانسته این موقعیت قهرمان داستانش را به موقعیت مرغان در منطقالطیر تشبیه کند و با این شبیهسازی به تردید و عذرآوری وی بعدی ویژه و اسطورهای بدهد. در حماسۀ عرفانی منطقالطیر، مرغانی که باید به جستوجوی سیمرغ به کوه قاف بروند، هرکدام در ابتدای سفر در برابر این دعوت عذر میآورند و میگویند که ظرفیت این مأموریت ویژه را ندارند، اما نهایتاً آنها با هم به جستوجوی سیمرغ میروند.
نگرش اسطورهای نویسنده به داستان منطقالطیر نشاندهندۀ عمق بینش انسانی و اسطورهای وی است. همانطور که عطار نیشابوری نهاد بشر را میشناسد و میداند که غرایز و ترسهای بشر نوعی امتناع از فعالیتهای بزرگ و مبارزههای اساسی را در وجود او پدید میآورند، نویسندۀ رمق نیز برای نشاندادن این ویژگی نهادی شخصیت قهرمانش از داستان منطقالطیر بهره برده است...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشت #محسن_مرادی_تراکمه بر رمان #رمق نوشتۀ #مجید_اسطیری )
▪️ «...مجید اسطیری بهخوبی توانسته این موقعیت قهرمان داستانش را به موقعیت مرغان در منطقالطیر تشبیه کند و با این شبیهسازی به تردید و عذرآوری وی بعدی ویژه و اسطورهای بدهد. در حماسۀ عرفانی منطقالطیر، مرغانی که باید به جستوجوی سیمرغ به کوه قاف بروند، هرکدام در ابتدای سفر در برابر این دعوت عذر میآورند و میگویند که ظرفیت این مأموریت ویژه را ندارند، اما نهایتاً آنها با هم به جستوجوی سیمرغ میروند.
نگرش اسطورهای نویسنده به داستان منطقالطیر نشاندهندۀ عمق بینش انسانی و اسطورهای وی است. همانطور که عطار نیشابوری نهاد بشر را میشناسد و میداند که غرایز و ترسهای بشر نوعی امتناع از فعالیتهای بزرگ و مبارزههای اساسی را در وجود او پدید میآورند، نویسندۀ رمق نیز برای نشاندادن این ویژگی نهادی شخصیت قهرمانش از داستان منطقالطیر بهره برده است...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 قهرمانِ هستی
(یادداشت #حسین_آزاده بر رمان #رمق نوشتۀ #مجید_اسطیری)
▪️ «...رمان "رمق" اثر "مجید اسطیری" نویسندۀ خوشآتیه و جوان کشور، با دستمایه قراردادن بازیهای جام ملتهای آسیا (۱۹۶۸ تهران) در لایۀ زیرین روایت خود، به داستان برههای از زندگی جوانی به نام رئوف میپردازد؛ جوانی سرگشته و حیران که به دنبال یافتن موقعیت خود در جهان هستی با چالشهای ذهنی و عاطفی درگیر است.
درواقع داستان با تکیه بر زندگی رئوف به وقایع و مناسبتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر طبقۀ فرودست جامعه یعنی قشر کارگری میپردازد و از بطن این واکاوی با تیزهوشی، واقعۀ حمله به دفتر هواپیمایی اسرائیل را بازگو میکند...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشت #حسین_آزاده بر رمان #رمق نوشتۀ #مجید_اسطیری)
▪️ «...رمان "رمق" اثر "مجید اسطیری" نویسندۀ خوشآتیه و جوان کشور، با دستمایه قراردادن بازیهای جام ملتهای آسیا (۱۹۶۸ تهران) در لایۀ زیرین روایت خود، به داستان برههای از زندگی جوانی به نام رئوف میپردازد؛ جوانی سرگشته و حیران که به دنبال یافتن موقعیت خود در جهان هستی با چالشهای ذهنی و عاطفی درگیر است.
درواقع داستان با تکیه بر زندگی رئوف به وقایع و مناسبتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر طبقۀ فرودست جامعه یعنی قشر کارگری میپردازد و از بطن این واکاوی با تیزهوشی، واقعۀ حمله به دفتر هواپیمایی اسرائیل را بازگو میکند...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab